Post
30784
از:
سری
به:
متن سند
اوت 1959 - مرداد 1338
سرّی
جهانشاه صالح
دکتر جهانشاه صالح که به عنوان مدیر پویا و جراحی حاذق مشهور است، در سال 1951 برای مدت کوتاهی وزیر بهداری بود، وی این شغل را از 1953 تا 1955 دوباره به عهده گرفت. او از 1947 تا 1955 رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران نیز بود، که در آن سال شاه از وی خواست تا از این سمت استعفا دهد تا بتواند تمام همّ خود را صرف شغل وزارتش کند. در حال حاضر او که استاد رشته جنین شناسی دانشگاه تهران می باشد، گزارش شده که از وضعیت نسبتا حقیر خود ناراضی است و ناظران آگاه پیش بینی کرده اند که وی احتمالاً بار دیگر به عنوان یکی از چهره های سیاسی متنفذ ایران ظهور خواهد کرد. توافقی کلی وجود دارد مبنی بر اینکه وی از متحدان بی چون و چرای آمریکاست، جایی که ده سال از عمرش را گذرانده است. او گهگاه توسط همکارانش متهم به تبعیض قائل شدن به نفع آمریکائی ها می شود، طبق گزارش مجاب شده است که ایران همیشه محتاج مشاوره و کمک های این کشور خواهد بود و مخالف از سرگیری مجدد نفوذ انگلیس در ایران است.
صالح که در 1905 متولد شده، در مدرسه میسیون مذهبی آمریکائی تهران درس خوانده و در سال های 1928 و 1933 به ترتیب مدارک لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه سیراکیوس نیویورک اخذ نموده است. پس از تکمیل دوره انترنی در بیمارستان Orange Memorial، به عنوان دکتر جراح مبتدی در بیمارستان دانشگاه کلمبیا به کار پرداخت. او در بازگشت به ایران در سال 1953، استاد رشته جنین شناسی دانشگاه تهران و رئیس بیمارستان زنان، یکی از مؤسسات وابسته به دانشگاه شد. وی این مشاغل را تا سال 1947 که رئیس دانشکده پزشکی شد، حفظ کرد و در آنجا اعتبار خوبی برای متحد کردن برنامه درسی دانشکده پزشکی به هم زد. وی برای متجدد نمودن دانشکده مطابق برنامه و الگویی آمریکائی و با تکیه بر تجربه و کار عملی استفاده کرد. گفته می شود وقتی صالح در سال 1955 به درخواست شاه از ریاست دانشکده استعفا داد تا تمام وقت خود را صرف شغل وزارت بهداری خود کند، صالح گفته این ظن را داشته که احتمالاً تقاضای شاه براساس توصیه منوچهر اقبال رئیس جدید دانشگاه تهران صورت گرفته، که می خواسته است کنترل کامل دانشکده پزشکی را به دست گیرد و با روش های صالح مخالف است، زیرا آن روش ها از توسعه عجولانه دانشکده جلوگیری می کرده اند.
دکتر صالح که در جنین شناسی و زایمان تخصص دارد و دوره رادیولوژی را نیز گذرانده است، مؤلف کتاب بیماری های زنان می باشد و مقالات متعددی در مجلات پزشکی می نویسد.
بنا به گزارشات، وی تحقیقات فراوانی را سرپرستی و هدایت کرده است که موجب رضایت وی را فراهم می آورند. او در رابطه با مسائل علمی مورد علاقه اش سفرهای زیادی نموده است. وی در سال 1949 برای شرکت در کنفرانس صلیب سرخ به سوئد رفت، و در سال 1952 به عنوان بورسیه اصل چهار (ترومن - م) برای بازدید از برنامه های بهداشتی عمومی و مدیریت بیمارستانی از آمریکا دیداری داشت.
وی در سال های 1954 و 1956 در کنفرانس های سازمان بهداشت جهانی (WHO) در ژنو در مکزیکوسیتی شرکت نمود که در کنفرانس اخیر به عضویت هیئت مدیره WHO برگزیده شد. وی پس از پایان کنفرانس مکزیکو به آتلانتیک سیتی در نیوجرسی آمد تا در اجلاس مؤسسه پزشکان آمریکا که در
ص: 561
آن نیز عضویت دارد، شرکت کند. او در 1958 بار دیگر به آمریکا رفت تا در بیست وسومین مراسم سالیانه فارغ التحصیلی کالج بین المللی جراحان در لوس آنجلس شرکت نماید. وی به زبان های انگلیسی، فرانسه و عربی احاطه دارد.
صالح در مقام وزیر بهداری، در گذراندن قوانینی برای جلوگیری از کشت خشخاش برای تریاک گیری به عنوان گامی ابتدایی از یک مبارزه همه جانبه علیه اعتیاد به مواد مخدر در ایران، موفقیت هایی داشته است. تلاش های او در این زمینه با ارزش توصیف شده اند. او که خود را چهره ای پر حرارت، ولی احساساتی نشان می دهد، چندین بار در مجلس در رابطه با لایحه تریاک سخنرانی کرده و نمایندگان را به خاطر تأخیر در گذراندن قانون مذکور و ترس از مخالفت ملاکان مورد شماتت قرار داده است. گفته شده که صالح بارها نیز با عبدالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه به جدال پرداخته و او را متهم به قصور در برنامه های بهداشتی نموده است. ابتهاج در یک مورد صالح را متهم کرده بود که ظاهرا از دستورات دیکته شده توسط سفارت آمریکا اطاعت می کند تا دولت ایران را وادار به خرید لکوموتیوهای دیزلی آمریکائی نماید، ولی صالح هرگونه اطلاع در این مورد را تکذیب نمود.
هرچند به قول یکی از منابع، صالح از لحاظ سیاسی غیرقابل اعتماد است، ولی در ضدیت با کمونیزم بسیار مشهور است. وی در سال 1953 ضمن مخالفت فعال با حزب توده، ظاهرا از دولت خواست تا درباره شایعات آزادی اعضای بازداشت شده حزب توده تحقیق کند، وی در نتیجه توسط نخست وزیر فضل اللّه زاهدی به خاطر غیرتش در اخراج اعضای آن حزب از وزارت بهداری مورد ستایش قرار گرفت.
بنا بر گزارشی، همسر صالح در سال 1951 در یک جلسه شورای دانشگاه مورد تهدید دانشجویان چپگرا (تحت نفوذ کمونیست ها) قرار گرفته است. گفته می شود صالح به عنوان یکی از طرفداران شاه با نظام دکتر محمد مصدق مخالف بوده و گفته است شایسته بود آمریکا برای حل مشکلات ایران در آن زمان دخالت می کرد. ظاهرا صالح در رابطه با محمد مصدق برخورد متفاوتی با برادر خود، اللهیار صالح داشته است.
اللهیار تا زمان سقوط دولت مصدق به عنوان سفیر ایران در آمریکا خدمت می کرد. یکی دیگر از برادرانشان هم مدت ها در خدمت سفارت آمریکا در تهران کار می کرده است.
جهانشاه صالح از همسر آمریکائی خود سه پسر دارد که از دوازده تا بیست و چهار سال سن دارند.
خانواده مسلمانی هستند، ولی اعتنایی به شعائر اسلامی ندارند، گفته می شود صالح مخالف نفوذ سیاسی ملاها است. وی در تهران دو خانه دارد، یکی اقامتگاه تابستانی بسیار مجلل اوست، که دارای استخر نیز می باشد. بنا به گزارشات، خانواده صالح بسیار معاشرتی هستند، و در اکثر میهمانی های آنان، چند نفر از وزرای کابینه به چشم می خورند. به گفته بعضی از منابع، صالح بسیار خوش صحبت بوده و شخصیت بسیار نیرومندی دارد، ولی دیگران او را شخصی گزافه گو و خودپسند توصیف می کنند. همه بر این نکته توافق دارند که او در ایران بسیار محترم داشته می شود و به خاطر صداقت، صناعت و خدمات سازنده اش مشهور می باشد.
ص: 562
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!