Post
9205
از: تامست
محرمانه
به: وزارت خارجه
1357-08-30- 1978-11-21
متن سند
از : کنسول آمریکا در شیراز
محرمانه 21 نوامبر 1978
1357/08/30
به : وزارت خارجه
رونوشت جهت : اداره کنسولی اصفهان و تبریز (از طریق شبکه داخلی)
گزارشگر : تامست
موضوع : مخالفین و موافقین شاه و تحلیلی از نارضایتی های اجتماعی
خلاصه موضوع و مقدمه : تماس های اخیر با افراد مختلف در جنوب ایران حدسیاتی که کنسولگری داشت تقویت می کند٬ که شاه از پشتیبانی عمومی ضعیفی برخوردار است و مخالفت با او ممکن است چنان عمیق باشد که بجز رفتن او هیچ چیز آن را چاره نکند. شاه در میان مردمش با توجه به موفقیت های قابل توجه او ممکن است خارجیان را متحیر سازد٬ اما حداقل بخشی از این پرسش ممکن است در خصلت ایرانیان پیدا شود که به رفتار شاه بیشتر از اعمالش توجه دارند علیرغم کم شدن تظاهرات بعد از استقرار دولت نظامی در ششم نوامبر به نظر می رسد که مخالفت با شاه از بین رفته باشد. حرکت بر علیه رژیم از اصول اخلاقی بسیار بالایی سرچشمه می گیرد. احساسات ضد شاه در هیچ جا زیادتر از میان جوانانی که اکثریت مردم ایران را تشکیل داده و به نظر می رسد که حاضر به مصالحه نباشند٬ نیست.
(پایان خلاصه و مقدمه).
از قرار معلوم مقدار کمی از ایرانیان هستند که به رژیم یا شاه یا هر دو وفادار هستند. آنهایی که وفادارند منحصرا محدود به افرادی می شوند که به اندازه کافی مسن هستند٬ تا به خاطر بیاورند که چگونه در زمان های بد سیاسی و اقتصادی گذشته٬ شاه ایران را از لبه پرتگاه بدبختی ملت نجات داد.
بعضی از این افراد استدلال می کنند که هیچ شخص دیگری نیست که با تدبیر و درایت ایران از هم گسیخته را رهبری کرده٬ از اغتشاش عمومی جلوگیری نموده٬ کشور را به جاده تمدن و پیشرفت های اجتماعی رهنمون سازد. در هفته های اخیر به نظر می رسد که این گروه به وسیله ایرانیان دیگری که معمول مسن هستند اما در گذشته دور هوادار شاه نبوده اند٬ پشتیبانی می شود. این افراد کسانی هستند که در قبال ناآرامی مداوم داخلی اکراها به این نتیجه رسیده اند که جا به جای دودمان پهلوی٬ هرج و مرج عمومی در پی خواهد داشت. با وجود این ایرانیان سالمندی هستند که معتقدند شاه باید برود. این مردم در برگیرنده گروه های زیر هستند. رهبران روحانی که خود را به عنوان اقشاری که توسط رژیم عمدا بدنام شده بودند در نظر می گیرند و از رفتار ضد مذهبی رژیم دل خوشی ندارند٬ بازاری ها که اغلب تحت فشار رشد یک اقتصاد بازار مدرن و فشارهای تورمی قرار گرفته اند. روشنفکران تجدد خواه که با یک رژیم غیر دموکراتیک مخالف هستند و بالاخره بسیاری از مردم که به خاطر حقیر شمردنشان در طی 15 سال اخیر به خشم آمده اند. به علاوه ایران دارای فاصله سنی ویژه خودش می باشد. به وضوح دیده می شود که هیچ ایرانی کمتر از 35 سال مایل نیست که شاه در قدرت و حتی در ایران بماند. برخلاف بسیاری از ایرانیان سالمند مخالف رژیم که ممکن است مایل باشند شاه تاج و تختش را حفظ کند٬ جوانان سخت در تصمیم شان راسخ هستند که او باید برود. با توجه به ملاحظات آماری٬ بخش کوچکی از جمعیت ایران باقی می ماند که شاه میتواند در بحران کنونی روی آنها حساب کند و کمی بیشتر از اینها مردمی هستند که ممکن است با امتیازاتی که شاه آماده است به آنها اعطا کند٬ نرم شده٬ حاضر باشند او سقوط کند. وسعت عدم محبوبیت شاه در میان مردمش بسیاری از غیر ایرانیان را دچار سردرگمی کرده است. هدف های او به ویژه برای غربی ها٬ هم منطقی و هم ستایش انگیز است. موفقیت هایش با توجه به هر معیاری شگفت انگیز است٬ استقلال ملی بی مانند٬ نفوذ در جوامع بین المللی٬ اصلاحات ارضی٬ آزادی زنان و بال رفتن سریع باسوادی حتی سختگیرترین منتقدانش معمولا تصدیق می کنند که در طول فرمانرواییش ایران از ردیف فقیرترین کشورها به کشوری نسبتا مرفه ترفیع یافته است. با توجه به چنین پیشرفت هایی برای بسیاری از خارجیان قابل قبول است که از روش های خودکامه او٬ بی رحمی پلیس٬ جلال و جاه امپراطوری چشم پوشی کنند. پس چرا اتباع او با چنین وسعتی مخالف او گردیده اند؟
جواب نمی تواند جدا از طریقه تفکر ایرانیان باشد٬ تاریخ٬ جغرافیای فیزیکی ایران و عوامل مختلف دیگر حالتی را در ایرانیان پرورش داده است که درون نگر باشند٬ و در نتیجه سبب رشد و توسعه نوعی خودنگری شده است که در فرهنگ ایرانیان رسوخ کرده است و به هزاران طریق خودنمایی می کند٬ از این که عابری خطر را به کلی فراموش کرده قدم به خیابان گذاشته٬ تا این اعتقاد برای هر راننده ایرانی٬ که او تنها شخصی است که در خیابان حضور دارد. این کیفیت به طور کامل منفی نیست میل به تفکر فلسفی صوفیانه٬ برای مثال مبتنی بر نمود مستقیم درونگری ایرانی ها است٬ اما این حداقل در قسمتی برای پذیرش اینکه چگونه این همه ایرانی از پادشاهان روگردانیده اند به حساب می آید. احساس به خود ارج نهادن که این چنین سیمای غالبی در شخصیت ایرانی است برای وی آسان می سازد و تقریبا وادارش می کند که در دیگران عیب پیدا کند. علیرغم دارا بودن سیستم رسمی تواضعات (تعارف)٬ بدگویی پشت سر یک رسم متداول در محاورات اجتماعی ایران است٬ انگیزه روحی و اجتماعی کمی وجود دارد که برای انجام عملی امتیازی به دیگری داده شود اما مشاهده ضعف و فرض اشتباه به نظر می رسد که با بدترین انتقادات روبرو شود.
با توجه به این مسئله٬ شاه به عنوان یک ایرانی بدترین دشمن خودش بوده است. او که این افسانه را که او با توانایی بر همه چیز و اطلاع از همه چیز قادر است مشکلات کشورش را حل کند٬ اجازه داد و حتی تشویق و ترغیب کرد پخش شود. او همچنان که یک بار یک کمدین آمریکایی در اشاره به سرگذشت بیماری روحیش و پندارهای بیهوده از شکوه و عظمتی که برای خود فرض می کرد اظهار داشت٬ مرتکب پذیرفتن باورهای خودش بوده است. به همین دلیل او به خصوص به نوع حملاتی که در ماه های اخیر به او می شده است خود را آسیب پذیر ساخته است. برای مثال در حالی که بدون هیچ بحثی ثروت ملی اضافه شده است٬ بسیاری از منتقدین به شاه مدعی هستند که این پول به نادرستی مصرف شده است. این سؤال می شود که در فاصله کمتر از 5 کیلومتری پایگاه هوایی تدین شیراز (جایی که بعضی از هواپیماها مستقر هستند) هنوز برق و آب لوله کشی ندارند٬ ایران چه احتیاجی به اف ـ 14 دارد؟ حتی پروژه های صنعتی جاه طلبانه که ظاهرا تصمیم بر آن است که شتاب توسعه ایران را نگاه دارد٬ انتقادآمیز به نظر رسیده است. بحث می شود که (نه بدون پایه) صنایعی مانند پتروشیمی٬ فولاد و معادن مس فاقد مزیت ترقی توسعه اقتصادی کشور بوده و به گونه ای تأسیس شده اند که به جای سودآوری٬ ثروت ملی را تحلیل می برند.
شاه شخصا٬ در نهایت رعایت عدالت٬ مسئول تصمیم گیری و اجراء همه این پروژه هایی است که سودآوری آن کامل با دیدگان باز آینده نگری شده بود٬ اما اکنون به نظر می رسد که پروژه بیش از حد جاه طلبانه بوده است. بسیار تردیدآمیز است که مخالفین شاه به زودی ناپدید شوند. استقرار دولت نظامی در ششم نوامبر سطح تخلفات را به طور چشمگیری پایین آورده است٬ اما تظاهرات٬ اعتصابات و بستن مغازه ها ادامه داشته است. مخالفین به وضوح کوشش می کنند که میزان تصمیم گیری نظامی به اعمال حکومت نظامی و برقراری نظم را ارزیابی کنند٬ در حالی که در همان حال قدرت مردمی و توان از هم گسیختگی اقتصادی خود را به نمایش می گذارد. بدون شک اگر کوچکترین تردیدی از جانب دولت در مورد حمایت از برقراری نظم و قانون (مثل آن چیزی که قبل از ششم نوامبر بود) ملاحظه شود٬ درگیری های تخلف آمیز سریعا باز خواهد گشت حتی اگر دولت در مورد تصمیماتش محکم باقی بماند احتمال چنان درگیری هایی نمی توانند خارج از قاعده باشد. ماه اسلامی محرم از 2 دسامبر شروع و به طور سنتی دوره ای از غلیان احساسات و تب مذهبی است و ممکن است در این سال به غلیان احساسات بر علیه رژیم تبدیل شود. که رهبران مخالف٬ شامل آیت الله خمینی٬ اگر هم مایل باشند٬ به زحمت می توانند آنرا مهار کنند.
به طور کلی بیرون از کنترل بودن احساس ضد رژیمی به حدود و عمق آن در میان مردم ایرانی بستگی دارد. مخالفین به اصول اخلاقی بسیار بالایی معتقد هستند٬ چه این مربوط به عکس العمل در مقابل لامذهبی حکومت باشد و ثروت های کلان نوکیسه ها یا درک این معنی که شاه٬ فامیلش و حلقه اطرافشان نمونه مجسمه شرور هستند. برافروختگی پرهیزکارانه آنها که متقاعد شده اند خواهر شاه یک فاحشه است (یک پلاکارد در تظاهرات اخیر ضد رژیم٬ پرنسس اشرف را در یک حالت دعوت! با عنوان "دروازه تمدن بزرگ" ترسیم کرده است) کمتر از آنها که شاه را به واسطه عدم احترام به اصول سنتی مذهبی طرد می کند٬ نیست.
همچنین فساد بایستی در مقوله مورد نظر قرار گیرد که درجه حساسیت آن به جهت شیطان صفتی جبلی دودمان پهلوی کم اهمیت تر از ارزش های سمبلیک آن در ذهن عموم است. این مسئله همراه با فساد سطوح بالا و برقراری شکنجه٬ حقیقت سیاسی ویژه خود را در هفته های اخیر پدید آورده است٬ حقیقتی که ممکن است با واقعیت ارتباط داشته یا نداشته باشد. نهایتا بسیاری شدیدا به نیات نهایی شاه بدبین هستند. آنها به طور ساده به او وقتی که می گوید آنچه را که من بخواهم آن چیزی است که مردم می خواهند٬ اعتماد نمی کنند. آنها با نـهایت بـدبینی بـه دستگیری اخیر کریم سنجابی رهبر جبهه ملی بدون در نظر گرفتن اینکه آیا او با کنفرانس مطبوعاتیش از اصول حکومت نظامی عدول کرد٬ استشهاد می کنند در حالی که به او اطمینان داده شده بود (قبل از تغییر حکومت در 6ـ5 نوامبر) که برای بازگشتن به ایران نباید از چیزی بترسد. مخالفین تندرو به این نتیجه رسیده اند که آنها در جنگ برای بیرون انداختن شاه دیگر خیلی پیش رفته اند که بخواهند به عقب بازگردند. آنها معتقدند که خطر زندانی شدن٬ شکنجه و حتی مرگ را اگر بخواهند این کار را بکنند٬ خریده اند. هیچ جا این احساس٬ پرطنین تر از بین ایرانیان کمتر از 35 سال که اکثریت وسیع نیروهای مخالف رژیم را تشکیل می دهند٬ نیست. در نهایت می توان گفت که آنها حاضر نیستند که گذشت کنند.
"تامست"
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!