در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 1

معرفی کارگزاران حکومت پهلوی

موضوع سند

معرفی کارگزاران حکومت پهلوی
مشخصات ارسال سند

از: مارتین هرتز

سری

به: تاچر و همه مأموران سیاسی

1346-06-18- 1967-09-09

متن سند




«آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین


ص: 364





سند شماره (1)


سری


9 سپتامبر 1967-18 شهریور 46.


برای تاچر و همه مأموران سیاسی


به علاوه پرونده بیوگرافی ها


مارتین هرتز


«آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین


علی اصغر امیرانی: چون انگلیسی را اصلاً بلد نیست و فرانسه او ضعیف است مذاکرات ابتدائی من با او به زبان فارسی بوده است. مع ذالک تصور می کنم که وی شایسته پرورش باشد. او خوی بازی گوشی دارد و مایل است بادکنک ها را سوراخ کند و موازی های دور و درازی بر قرار کند و به طور کلی به عنوان یک خرمگس رام رفتار کند. بنابراین باید گذاشت که وی حرف خود را بزند ولی بعد از اینکه حرف های خود را زد، گوش فرا خواهد داد و گاهی هم این گوش فرا دادن مؤثر خواهد بود، او عاشق آلات و ابزار دستی مکانیکی از همه نوع آن می باشد از رادیوهای جیبی کوچک گرفته تا دستگاه هایی که موجب صرفه جویی کار و زحمت می شود. البته وی مردی با شهامتی نیست. سرمقاله نمونه او از شاه به خاطر بیش از حد مهربان بودن انتقاد خواهد کرد، یا از پلیس به دلیل اینکه توجه کافی به شرایط ترافیک نمی کند انتقاد خواهد کرد، یا اعلام خواهد داشت که آزادی مطبوعات وجود ندارد و آنگاه مطبوعات را سرزنش خواهد کرد، به دلیل اینکه از امکانات خود استفاده نمی کنند. او در پز شهامت، متخصص است بدون اینکه مایه داشته باشد، ولی همچنین در ایستادگی در مقابل مثلاً لایحه ای در سال 1964 و همچنین در حمله علیه روس ها هنگامی که چنین کاری چندان محبوبیت نداشت، از خود شهامت نشان داد. احتمالاً از طرف دربار به چنین کاری گمارده شده بود.


عبدالرضا انصاری: من او را همیشه قابل دسترسی و آماده برای بحث، با صراحت آشکار، یافتم و همچنین درباره فعل و انفعالات داخلی دولت نیز بحث می کرد. هنگامی که از او پرسید که آیا ترجیح می دهد در یک جای کمتر مشهوری نسبت به رستوران چتنیک (که محل ملاقات ما قبل از احراز سمت وزارت از طرف او بود) ملاقات کنیم، گفت که آنقدر از لحاظ تمایلات نسبت به آمریکا شناخته شده است که در واقع ترجیح می دهد ملاقات های او علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می کند.


انصاری ظاهرا یک طرفدار آمریکایی اصیل است و آنچه که در بعضی اوقات ممکن است یک مانع به حساب آید او آن را به سجیه اخلاقی تبدیل کرده است. انصاری که در ایالات متحده تحصیل کرده است ابتدا به اصل چهار وابسته بود و سپس با شرکت لیلیان تال و گلپ ارتباط پیدا کرد. او با آمریکایی ها با آمادگی کامل مراوده می کند. او قلبا لیبرال است و صراحتا گفته که اگر انتخابات قلابی می بود آنرا انجام نمی داد. علیرغم اینکه استنطاقی وجود داشته است او مباهات می کند از اینکه انتخابات 1960 را با شرافت انجام داده است. انصاری یک نخست وزیر بالقوه است. او زمانی به من گفت که با جمشید آموزگار درباره این نکته به تفاهم رسیده است که هر کدام از این دو نخست وزیر شود دیگری را به دومین پست عالی در کابینه منصوب کند. بین انصاری و منصور روحانی یک خصومت دیرینه وجود دارد. انصاری همچنین نسبت به خسروانی احساس تحقیر و تنفر دارد.


ص: 365




ابونصر عضد: او خود را شاهزاده (شازده) می نامد و از خاندان قاجار است. بسیار متمول است و کاملا از خود راضی و خود را از سیاست برکنار نگاه می دارد ولی دارای یک گذشته سیاسی غنی است. من یک یادداشت مفصلی درباره سوابق کمونیستی او به بخش ویزا نوشته ام که مبتنی بر اسناد و تعدادی مکالمات با خود او بوده است، نتیجه گیری چنین بوده است که او را باید به عنوان یک «مرتد» پذیرفت حتی اگر چه از حزب توده اخراج شد نه اینکه آنرا ترک کرد.


کریم پاشا بهادری: سیروس غنی از نقل این داستان لذت می برد که هنگامی که دوست جوان او بهادری سمتی در کابینه به دست آورد او به سیروس با جدیت تمام گفت که «قصد ندارد دوستی های قدیمی خود را اکنون که به چنین مقامی رسیده است فراموش کند.» این دبدبه و کبکبه کار او را با سیروس یکسره کرد و من باید بگویم که من نیز او را با دبدبه و کبکه یافتم بهادری را اگر که روش دوستانه ای داشت، هنگامی که از او پرسیده شود که چگونه استعدادهای مدیریت خود را در سمت کنونی تحمیل می کند، می توان به آسانی به کار انداخت. او به تفصیل و تقریبا به نحو متقاعد کننده ای به صحبت خواهد پرداخت او خود را یک مدیر در سطح عالی تلقی می کند که ناظر بر آن است که دیگران کار خود را به درستی انجام دهند و او یک نوع محرک اصلی کابینه است، ولی در عمل ظاهرا چیزی کمتر از آن است. مع ذالک روش دوستانه ای دارد و می تواند سودمند واقع شود.


خسرو بهروان: اخطار: این مرد خسته کننده ولی با حسن نیت ممکن است قسمت زیادی از وقت کسی را بگیرد، اگر دقت نشود که از او به اندازه کافی فاصله گرفته شود. او هنوز دارای جاه طلبی های سیاسی است، ولی هیچ کس وی را جدی نمی گیرد. موضع او نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او مقداری کار خوب در ارتباط با توضیح برنامه های کمکی ما در چند سال قبل انجام داده است، ولی من بسیار در شگفتی خواهم بود اگر او آینده سیاسی داشته باشد.


جمشید بزرگمهر: به عنوان یک رابط سیاسی به درد نمی خورد ولی به علت نقش او در دستگاه ورزش اسکی روی آب در دریاچه سد کرج، که او در آنجا نمایش های آکروباتیک انجام می دهد و در عین حال دوستان خود را به گردش های تفریحی در اطراف دریاچه می برد، برای آشنایی بد نیست، وی فوق العاده عصبی است و تاکنون چندین عمل جراحی زخم معده داشته است. همسر او، پری که بایستی یک زن فوق العاده زیبا و جذابی باشد و هنوز هم بعضی از این کیفیت ها را دارد خواهر خانم (جمیله) خلیل طالقانی و فریدون موثقی سفیر کنونی ایران در ترکیه است. بزرگمهرها یک فرزند را در شرایط بسیار تراژیک به علت غده مغزی از دست دادند. خانم بزرگمهر قبلاً نیز ازدواج کرده بود. آنها هر دو به عنوان میهمانان سرمیز شام بسیار خوش آیند هستند.


علی دهقان: من این رابط را مدیون چاک راسیاس هستم و هر چند آقا و خانم دهقان را بیش از شاید هفت یا هشت مرتبه در طول اقامت خود در تهران ندیدم، یک نوع جو اعتماد آسوده ای وجود داشت.


هنگامی که ما گزارش خود را درباره محاکمات سیاسی تهیه می گردیم وی اطلاعات بسیار سودمندی به ما داد. هنگامی که از وی یک بار صراحتا درباره اخراج عاملی وزیر دادگستری سؤال کردم او پاسخ مشابه صریح و مفصلی داد. دهقان مرد شرافتمندی است که به خاطر ریاکاری و محدودیت های سیاسی در وزارت دادگستری ناراحت می شود، ولی از سهیم شدن در اظهارات محرمانه و دوستان آمریکایی لذت می برد. او همچنین به مناسبت پرونده یک آمریکایی که به واسطه قتل عمد محکوم شده بود و سپس به قید ضمانت


ص: 366




آزاد و به دنبال آن از کشور خارج شد به ما بسیار کمک کرد. در یک اوضاع پیچیده ای که اطلاعات غیر قابل اعتمادی درباره وضع پرونده به دست می آوردیم. دهقان تلفنی به داد ما رسید و اطلاعات صحیح را در اختیار ما گذاشت. متأسفانه خانم دهقان به انگلیسی خوب تکلم نمی کند. آقا و خانم دهقان در یک ضیافت بزرگ در میان جمعیت گم می شوند ولی آنها خوششان می آید که در چنین ضیافت هائی حضور داشته باشند و البته دریک زمان بعدی این دعوت ها ممکن است نتیجه داشته باشد. متوجه آنها باشید.


امیرناصر دیبا: اندکی پس از آنکه در سال 1342 وارد ایران شدم با نهایت تعجب از سوی آقای دیبا به همراهی محمد پورسرتیپ در یک جلسه ای دعوت شدم که طی آن هر دو با صدای بلند علیه ستمگری رژیم حرف هائی می زدند. پور سرتیپ بعداً دچار یک سانحه شد که هرگز علت آن توضیح داده نشد و دیبا از آن زمان به بعد چیزی در آن باره به من نگفته است. دیبا اغلب در موارد تشریفاتی مثلاً در رابطه با سفر شاه به ایالات متحده کمک کرده است. او زبان فرانسه را به انگلیسی ترجیح می دهد، مرد مهربان و خوش برخوردی است، فوق العاده ثروتمند است، ولی اساسا یک درباری است و چندان جذابیتی ندارد.


ابوالحسن ابتهاج: همان طوری که الیزابت و من او را می نامیم «شیر در قفس»، پا به سن می گذارد، دلیل اینکه اندکی از مراودات خود با او را کاسته ایم این است که او به نحو فزاینده ای در گذشته زندگی می کند و مرتب در عالم بی عدالتی های بدون شک، که تحمل کرده فرورفته است. ما کوشیده ایم که او را در گروه های مباحثه ای درباره موضوعات روز بگنجانیم ولی وی چندان تمایلی به این نوع کار نداشته و یا نتوانسته است شرکت کند. او شایستگی کشور خود را دارد، بیش از آنچه که او اکنون از آن دریافت می دارد و شایستگی آن را دارد که نسبت به او احترام فوق العاده ای قائل شوند ولی او اکنون دیگر به عنوان یک رابط سیاسی سودمند نیست.


خسرو اقبال: ویکتور ولف او را می شناخت و آنگاه چاک راسیاس او را می دید و سرانجام او با چنان اصراری خود را به ما چسباند که «رد کردن» او به عنوان رابط غیر ممکن شد. اینکه چرا او اینقدر مشتاق است که مناسبات نزدیکی را با سفارت ما حفظ کند برای ما روشن نیست، زیرا وی اساسا یک وکیل دعاوی است. او گاه به گاه اطلاعاتی به ما داده است که مفید واقع شده اند ولی همچنین بعضی اطلاعاتی که بیشتر جنبه های موهومی داشته است. کاملاً روشن است که او تماس هائی با ساواک دارد. مردی نیست که شایسته پرورش باشد ولی در عین حال نباید او را نادیده گرفت. به آسانی رام و متقاعد می شود و گاهی حتی تلفنی به من در دفترم اطلاعاتی داده است. اشخاصی مثل او در بعضی موارد می توانند سودمند باشند.


او مجرد است.


عبدالحسین اعتبار : هنوز هم دارای جاه طلبی های سیاسی است ولی با دار و دسته کنونی جور درنمی آید. او از وزرای سابق است و ارتباطات خوبی یا سیاستمداران گارد قدیم (سیاستمداران استخوان دارم) دارد و بیشتر به علت ریاست کمیته ایران همبستگی با آفریقا و آسیا که اکنون در حالت نیمه تعطیل است با بعضی از عناصر لیبرال ارتباطی دارد و او ظاهرا دسترسی آسانی به نخست وزیر دارد. وی در مکالمه بسیار جذاب است و دارای املاک بسیار فرح بخشی در چمدار به فاصله یکساعت راه از تهران است. او مردی است که برای ملاقات با دیگران و با مردم می تواند منشأ کمک باشد. او همچنین یکی از آن عده معدود سیاستمدارانی است که در تهران باقی مانده است که معتقدند سفارت آمریکا می تواند به پیشبرد اقبال سیاسی آنها کمک کند. اعتبار بسیار ثروتمند است و گاه به گاه این اندیشه را در سر


ص: 367




می پروراند که به آلمان کوچ کند. نخستین همسر او آلمانی بوده است و دختر او در آلمان ازدواج کرده است و دشمنان او مدعی هستند که در زمانی که یک شرکت آلمانی در دوران وزارت او قرار داد تلفنی به دست آورد، او پول زیادی در آلمان صاحب شد. ما او را مصاحب خوش آیندی یافته ایم که گاه به گاه اطلاعاتی همراه دارد ولی وزنه این اطلاعات چندان سنگین نیست.


حسین فرهودی: اخطار: این رابط سابق که زمانی معاون وزارت کشور بود تا آن اندازه که مربوط به احراز سمت های دولتی یا سیاسی باشد کارش ساخته است. او به دوستی با سفارت آمریکا ادامه می دهد ولی از آنجایی که دیگر با دولت ارتباطی ندارد نمی داند اوضاع از چه قرار است. او زمانی برای من بسیار سودمند بود و در آن وقت سمتی در وزارت (در یک گوشه کناری) داشت. همسر او عضو پروپاقرص باشگاهی است که در انجمن ایران و آمریکا نیز فعالیت دارد. تنها به فارسی صحبت می کند و یک رابط پرباری نیست.


خداداد فرمانفرماییان: وی علیرغم خوش مشربی و پر سروصدائی و انرژی حیاتی، مردی است که دچار دردسرهای عمیقی است و این مایه افتخار اوست. او خود را یک تصمیم گیرنده بشمار می آورد (و این اصلاحی است که او گاهی به کار می برد) ولی او به طور دردناکی از محدودیت های سیستم آگاهی دارد.


زخم های معده او نه تنها در نتیجه فشار کار است، بلکه احتمالاً نتیجه عدم تطبیق اساسی او با سیستم کنونی است. همان طوری که ما قبلاً در جای دیگر گفته ایم خداداد فرمانفرمائیان (وی دیگر خوشش نمی آید از اینکه او را «جو» خطاب کنیم) احتمالاً اگر تغییرات مهم سیاسی در کشور رخ دهد به آن بالا بالاها خواهد رسید زیرا دانش او درباره امور بانک های مرکزی در هر کابینه ای اهمیت دارد. علیرغم درخشندگی های گاه به گاه او من به تدریج سطح روشنفکری خداداد را پائین تر تشخیص می دهم. او ممکن است اشاره فرح بخشی بکند که در یک بحث به مراحل دور و درازی برسد، ولی در واقع حرف زیادی برای زدن ندارد.


در دو فقره سخنرانی که او درباره مسائل اقتصادی در انجمن ایران و آمریکا ایراد کرد این ضرب المثل مناسب را به خاطر می آورد که «اگر خاموش می ماندی مردم همچنان ترا به عنوان یک فیلسوف تلقی می کردند» (تا مرد سخن نگفته باشد - عیب و هنرش نهفته باشد ) در حالی که ارزیابی او ممکن است دستخوش اغراق باشد، وی درخشان و دوست منش و خوش آیند برای مصاحبه و گاهی دارای اطلاعات و نظرات ضد و نقیض درباره آمریکاست.


شاهرخ فیروز: اخطار: این مرد را باید در یک فاصله معینی قرار داد زیرا وی یک سیاست باز آماتور مآب است و به آسانی می تواند حرف های شما (با دیگران) را در کوشش به مهم جلوه دادن خود تحریف کند.


او اساسا یک طرفدار جناح مخالف است، ولی اهل جبهه ملی نیست. ممکن است به دلیل اعتقادات دمکراتیک برای او ارزش قائل شد ولی البته نه به خاطر قضاوت هایش. به پیشنهاد آقای تاچر، چاکرا سیاس جدولی از پیش گویی ها و اشارات سیاسی او که در مدت زمان معینی به ما داده است، تنظیم کرده است و می توان آن را در پرونده بیوگرافی او یافت و در این جدول نشان داده می شود که او اغلب اشتباه کرده است، تا اینکه صحیح تشخیص داده باشد.


منوچهر گنجی: لاری هاول او را بسیار بهتر از همه می شناسد و در واقع تصور می کند که گنجی اخیرا در محافل آمریکایی اینجا بیش از آنچه معمول است در معرض دید قرار گرفته است. از تماسهای من با او وهم چنین با مطالعه بعضی از آثار و نوشته های او، من به این نظر متمایل شده ام که گنجی دارای


ص: 368




جاه طلبی های سیاسی است. به هر صورت وی به عنوان رئیس بخش روابط بین المللی دانشگاه، میدانی برای فعالیت های سیاسی دارد. او با شاهدخت اشرف، در ارتباط با حقوق بشر سفرهایی انجام می دهد و شاید به دارو دسته اشرف رهنما، وکیل، که بر روی حقوق آفریقا و آسیا و ضد آپارتاید و غیره تاکید می کند تعلق دارد، در جریان بحثی در خانه من با شب استون (از بنیاد فورد) درباره ویتنام، زمانی به مرحله ای رسیدیم که در آن گنجی اعتراف کرد که ایالات متحده در مورد چیزی حق دارد که در آن لحظه از او پرسیدم که چرا دولت ایران نمی تواند این حرف را صریحا بزند. پاسخ او جالب بود. او گفت «دانشجویان من هنوز به اینکه ما اکنون واقعا مستقل هستیم شکاکند، ولی آنها با فتح بابهائی به سوی شرق شیفته شده اند و اگر ما طرف ایالات متحده را بگیریم، حتی درباره مسئله ای که ما همه می دانیم که حق با ایالات متحده است، این امر همه کارها را خراب خواهد کرد.»


سیروس غنی: یکی از سودمندترین و مولدترین رابطینی که ما در تهران داشته ایم و همچنین یک دوست خوب می باشد، ولی بایستی نقاط کور او را نیز در نظر داشت. او از لحاظ اینکه در ارزش های ما سهیم است و دانش عمیق و واقعا دائره المعارفی و علاقه به ایالات متحده دارد «طرفدار آمریکاست.» ولی او همچنین یک ملی گرای لیبرال می باشد و اهمیتی نخواهد داد از اینکه ایالات متحده دستخوش تحقیر شود. نه تنها فقط در ویتنام بلکه همچنین در خاورمیانه، سیروس یک مکالمه گر واقعی است در بهترین مفهوم این کلمه، و دارای ذخیره ای از اطلاعات درباره ایران است. او همچنین یک نوع مبادله گر اطلاعاتی است. بدین معنی که او همیشه در جستجوی اطلاعات درونی است و بدون شک آنرا به دیگران منتقل می کند بنابراین او از مرحله معینی بیشتر نمی تواند مورد اعتماد واقع شود. از سوی دیگر او به سرعت از اشخاصی که «خط را به من می دهند» خسته می شود ما در اینکه در محدوده مرزهای معینی واقع شویم دشواری نداشته ایم، ولی او چنان باهوش است که می تواند از چند قطعه اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف داستانی به هم ببافد. اینجا همچنین فرصت آن به دست آمده است که ارزیابی قبلی خود را که درباره شهامت جسمی او داده بودم تصحیح کنم. این ارزیابی اشتباه بود. سیروس بدون شک دارای شهامت اخلاقی است، ولی اساسا یک ناظر بوده و در صحنه سیاسی یک واسطه است. روزی ممکن است برسد که او در شکل دادن یک ائتلاف ملی مؤثر واقع شود، او بدون شک همه کس را می شناسد و به عنوان یک مرد با حسن نیت مورد احترام است. او دارای قدرت حافظه فوق العاده ای است، بیش از هر کسی که من تاکنون شناخته ام. لکنت زبان او بدون شک در نتیجه عقده پدر و فرزندی است، زیرا او پدر خود را به حد پرستش دوست داشت ولی ظاهرا از طرف پدر مورد سهل انگاری قرار گرفته بود. لکنت زبان او هنگامی که درباره پدرش صحبت می کند شدیدتر می شود.


سناتور محمد حجازی: این پیرمرد دوست داشتنی که به علت موقعیت وسیعی که از لحاظ رمان های مشهور خود داشته بود، از طریق اکثریت به سنا راه یافته است، اساساً یک مرد غیر سیاسی است. پس از آنکه او مباهات می کرد که مافوق سیاست های حزبی قرار گرفته است (و حزب ایران نوین و دولت را به طور خصوصی مورد انتقاد شریرانه قرار می داد)، در اینکه او نه تنها وادار به الحاق به حزب ایران نوین شده عملاً به رهبری فراکسیون حزب ایران نوین در مجلس سنا انتخاب شد، یک نوع طنزی وجود دارد. بحث سیاسی با او جنبه بسیار محدود دارد. او هنوز هم داستان می نویسد، ولی این داستان ها به سبک قدیم ولی خوشایند است. پرورش او برای مقاصد سیاسی ارزشی ندارد ولی مرد تو دل برویی است و با ما کاملاً


ص: 369




مناسبات دوستانه دارد. همسر او معلول است ولی آنها خوششان می آید از اینکه کارکنان سفارت را به چای دعوت کنند.


داریوش همایون: من با داریوش مکالمات جالبی در جریان ماه های اخیر و در ارتباط با به راه انداختن روزنامه آیندگان به توسط او داشته ام. هرچند او زمینه های جبهه ملی دارد ولی بایستی سوابق دست راستی او را به خاطر داشت. همایون از خط سیاست خارجی «مستقل» بسیار خشنود است و در عین حال کاملاً متقاعد است که شاه در ترسش از گرایش اعراب به سرزمین های عرب زبان ایران کاملاً حق دارد. از سوی دیگر او یک لیبرال است. او همچنین بسیار مطلب خوانده، با وجدان و باهوش و نویسنده ای زبردست (از نقطه نظر معیارهای ایران) است. به عنوان رئیس سندیکای روزنامه نگاران وی ممکن است که در عین حال نفوذ فزاینده ای داشته باشد. همایون که تحصیل کرده آمریکا است (در هاروارد و در پی بورسی که به توسط بیل میلر برای او فراهم شده بود) علاقمند به حفظ تماس با ما می باشد. من معتقدم که او بسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک هم صحبت بسیار جالبی است. جبهه ملی یعنی آنچه که از این جبهه باقی مانده نسبت به او اعتقاد ندارد و او را اپورتونیست و فرصت طلب تلقی می کند ولی به عقیده من او یک فرد واقعگرا است و می کوشد پیام خود را در محدوده آنچه که اجازه می دهد که پیامی رسانده شود، برساند.


عزالدین کاظمی: رئیس شعبه حقوقی و قراردادهای وزارتخارجه دارای زمینه جبهه ملی است و مدتی از خدمت معلق شده بود ولی مجددا به خدمت فراخوانده شد و اکنون دارای موقعیت خوبی است که بیشتر مرهون ظرفیت زیاد کاری او و درک موارد حقوقی است. او در پشت صحنه برای محدود کردن اجرای قرارداد مربوط به وضع حقوقی ما تا اندازه ممکن کار کرده است و اخیرا در یک مورد برای متقاعد کردن دیگران (در وزارت دادگستری) که می خواهند حتی محدودتر باشند به نفع ما کار کرده است. او به هر حال مردی است که می توان با وی حرف زد. تا زمانی که در سمت کنونی است، می تواند در موارد مصونیت، مشروط بر اینکه جلب توجه وسیعی نکنند، به ما کمک کند. او خود به نحو نحوست باری گفته است که اگر یک مورد واقعا مهم، پیش آید، مقامات ایرانی اصرار خواهند ورزید که مرد نظامی مورد بحث آمریکایی را بازداشت کرده و علیرغم وضع مصونیت او، از او بازپرسی کنند، از این جهت که مجوز قانونی این وضع مصونیت از نظر حقوقدانان ایران متزلزل است، ما ممکن است ناگزیر شویم برای اینکه مردی مانند کاظمی را در یک چنین موردی با خود هماهنگ کنیم، کوشش بسیاری به خرج دهیم.


سناتور پرویز کاظمی: اخطار: دماغ او هنوز هم از لحاظ اینکه به ریاست انجمن ایران و آمریکا انتخاب نشده سوخته است و لیکن او در یک رأی گیری مخفی شکست خورده است تنها چیزی که هست، او به رأی گیری مخفی اعتقاد ندارد. من از محمود ضیایی کسب اطلاع کردم که او اغلب اوقات و به مدت طولانی بعد از اینکه دیگران پی بردند که او مجالی برای کسب و افتخار ویژه ای ندارد، از لحاظ اصرار بر روی خود، موی دماغ این و آن می شود. او یک ضد کمونیست حرفه ای است و اگر به او بستگی داشت رنگ سیاسی افراطی به انجمن ایران و آمریکا می داد. مع ذالک او دارای حسن نیت است و باید گاه به گاه از او تعبیر و تعریف کرد. او همچنین از اینکه برای کارهای دفتر حقوقی خود به دوستان آمریکایی خویش مراجعه کرده احساس پشیمانی می کند. در مجموع مرد بیزار کننده ای تلقی می شود.


جمشید خبیر: اخطار: بحث درباره مسائل جدی با جمشید که در درجه اول و آخر یک درباری است،


ص: 370




فایده ای ندارد. همسر او مارینا یک کاریکاتور است. آنها زیاد به ضیافت های این و آن می روند ولی هرگز برای من روشن نشده است که چرا کسی نمی خواهد آنها را پرورش دهد. ضیافت مشهور آنها در سال 1967 از لحاظ این واقعیت متمایز شد که نیمی از مهمانان آنها دچار مسمومیت حاد شده بودند، ظاهرا بدین علت که یک مسلمان مؤمن در میان کارمندان خانوادگی آنها از شادی در یک روز عزا چندان دل خوشی نداشت. خیلی بد شد که خانم خبیر ظاهراً از این مسمومیت جان سالم بدر برد. همسر من و من به علت تلفظ آلمانی زبان انگلیسی (و همچنین آلمانی) لقب آلمانی «لاندپلاگ» به او داده ایم ولی او یک قلب طلائی دارد.


محسن خواجه نوری: محمود ضیائی یک زمانی او را به نحوی شایسته هر چند اندکی تیز و تند به داستان معرفی درباره ملانصرالدین تصویر کرد بدین معنی که ملا روزی به عنوان مزاح به مردم گفت که در آن طرف شهر سکه های طلا پخش می کنند. هنگامی که مردم شروع به دویدن به آن سو کردند، ملانصرالدین ناگهان تصمیم گرفت که خود نیز به آن سو بدود «زیرا ممکن بود داستان واقعیت داشته باشد.» خواجه نوری نمی توانست به عنوان یک معتقد متقاعد شده در حزب ایران نوین باشد. او سابقه ای بسیار طولانی در کوشش برای ایجاد پل هایی به سوی جبهه ملی دارد و هنوز هم مصدق را تحسین می کند.


مع ذالک وقتی که او در حزب پیش رفت و در فعالیت های آن آلوده شد، اعتقادات او دستخوش تغییر گشت و تاکنون او شاید متقاعد کننده ترین رابطی باشد که ما داشته ایم که می تواند براساس فعالیت خود و تجربیاتش نشان بدهد که حزب ایران نوین دارای نیروی حیاتی از خود بوده و در کشور ریشه می دواند. در حالی که مقداری و تا اندازه ای بی مزگی در پیام او وجود دارد، او مردی با حسن نیت است و می تواند سودمند واقع شود. او اساسا یک مرد باهوشی نیست، ولی به تدریج دارد یک سیاستمدار با تجربه ای می شود. به عنوان رهبر اکثریت در مجلس، او یکی از پنج نفر مهم در حزب است و باید پرورش داده شود.


همسر او فرانسه را ترجیح می دهد و از طرفداران پر و پا قرص یوگا است و همیشه به طور مبهم ناراضی به نظر می آید.


عطاءاللّه خسروانی: به عنوان وزیر کار و دبیر کل حزب ایران نوین او مردی است که ما باید او را خوب بشناسیم ولی شناختن خوب او دشوار است. او انگلیسی تکلم نمی کند ولی فرانسه او به اندازه کافی خوب است. او یک کارشناس مبتذلات است. درک آنچه که او می گوید بسیار دشوار است زیرا خوشش نمی آید از اینکه وارد مباحث ویژه شود، گرچه او مورد تنفر وسیع قرار گرفته، مع ذالک کسی است که باید پرورشش داد و من امیدوارم که لاری به دیدار از او ادامه داده تا رابطه را هم چنان گرم نگهدارد. خسروانی البته به سفارت فرانسه نزدیک است (همسر او فرانسوی است) و من این احساس را دارم که فرانسویها از طریق او و ستوده اطلاعات درونی بیشتری از اکثریت اعضای کابینه طرفدار آمریکا به دست می آورند تا ما.


فریدون مهدوی: او به مرور به طور محسوسی کمتر رادیکال شده است و در حالی که اساسا (درباره مسائل مربوط به قانون اساسی) در جبهه مخالف قرار گرفته است، اکنون می توان با او درباره سیاست کنونی بر یک اساس معقولانه تر صحبت کرد. یک بار او به من گفت که اگر شاه به قتل برسد. او بلافاصله به دانشگاه خواهد شتافت و در آنجا خواهد توانست بر هسته ای از محرکین جبهه ملی حساب کند، که صدها دانشجو را به حرکت در خواهد آورد و اینها به نوبه خود به بازار شتافته و جمعیت های بزرگتری را برای کسب آزادی و برای پیشدستی بر کمونیست ها که بدون شک دست به تظاهرات خواهند زد به تظاهرات


ص: 371




خواهد کشاند. اخیرا به نظر می آید که پذیرفته است که رژیم در جهت آزادی بیشتری تحول پیدا کرده است و چنان با کار خود دلبستگی پیدا کرده است و چنان تحت تأثیر پیشرفت اقتصادی کشور قرار گرفته که دیگر وقتی برای سیاست ندارد. البته به استثنای اینکه به عنوان یک ناظر تیزبینی باقی بماند. او یک رابط سودمند و باهوشی است و نسبت به ما دوست خوبی به شمار می آید.


جواد منصور: من یک گزارش بیوگرافی جداگانه ای در مورد او تنظیم کرده ام.


سناتور احمد متین دفتری: اکنون که هم تام گرین (که من می خواستم او را به وی محول) و هم من عازم هستم، او نیازمند قربانی دیگری در بخش سیاسی خواهد بود. متین دفتری که جذب جاه طلبی خود برای ریاست اتحادیه بین المجالس شده است، در مقابل هیچ عاملی در برابر نامزدی خود نخواهد ایستاد. او در انجمن ایران و آمریکا فعالیت داشته و کمک های زیادی کرده است از نظر موقعیت شناخته شده خود به عنوان نخست وزیر و وزیر دادگستری سابق نباید نادیده گرفته شود. هر چند او یک حقوقدان است مع ذالک ممکن است در امور حقوقی بسیار سطحی قضاوت کند و اخیرا درباره مسائل بین المللی موضعگیری هایی کرده و ظاهرا هدف آنها جلب توجه پیروان بی طرفی بوده است مع ذالک او اساسا غربگرا است. من درباره گزارش وارن و همچنین در مورد مسائل دیگر تبادل نظر طولانی با او داشته ام (او معتقد به وقوع توطئه است و مدت زمانی مقالات فرانسوی را در این باره جمع آوری می کردم. تملق کلید قلب او است، او به علت ابتلا به سرطان به دنبال معالجه با اشعه کبالت بوده است. او معتقد است که از مهلکه جان به در برده، ولی ظاهرا وزن زیادی را از دست داده است.


مصطفی مصباح زاده: اخطار: من مدت زیادی را با مصباح زاده گذرانده ام و او را بسیار مؤدب و علاقمند به خوشایند بودن و هم صحبتی جالب یافته ام ولی به عنوان یک نماینده مجلس و ناشر روزنامه ناراحت کننده بود از اینکه تشخیص بدهیم که نمی توان با او درباره آنچه که در مجلس روی می دهد صحبت کرد (او هرگز در جلسات مجلس حضور پیدا نمی کرد) و همچنین درباره مضمون سرمقاله روزنامه خود نیز (که او بر آن نظارت نداشت) نمی توانستیم صحبت کنیم چیزی که برای بحث درباره آن علاقه داشت نهضت رستاخیز ملی بود، مطلبی بیزار کننده و غیر مهم. مع ذالک هر کسی که می خواهد راه دل او را پیدا کند باید این امر را تحمل کند. نمی دانم که چنین کاری ارزش دارد یا خیر. کارکنان پائین تر نشریات کیهان تا اندازه ای که این سیاست به وسیله کارمندان دولت تعیین نشود، گیرندگان تصمیمات سیاسی هستند.


محی الدین نبوی: او خوشایندترین و مولدترین رابط من در وزارت امور خارجه بوده است. ابتدا، دوایت دیکنسون از اعضای هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد او را به من معرفی کرد، زیرا وی را در اداره چهارم سیاسی بسیار سودمند یافته است. نبوی از همان آغاز نسبت به همان چیزهایی که ما علاقه مند بوده ایم، علاقه مند بوده است. او غرب گرا است و بدین مفهوم او معتقد به عوا م فریبی در سازمان ملل متحد نیست. او یک روز در سال 1965 محرمانه به من گفت که وکیل نماینده ایران در سازمان ملل متحد در امتناع از پذیرفتن چین کمونیست (از لحاظ اخلاقی هر چند نه از لحاظ فنی) دستورات را نقص کرده است. نبوی در دانشگاه تهران درس حقوق (یا روابط بین المللی) می دهد. زبانی که او ترجیح می دهد فرانسه است. او «مردی است که با او می توان صحبت کرد» ولی در دفترش و به طور غیر رسمی. در نظر اول انسان او را کمتر از آنچه هست ارزیابی می کند ولی من تصور می کنم که او فراتر خواهد رفت متأسفانه به


ص: 372




نظر می رسد که وی بر روی زندگی دانشگاهی خویش در طی جریان سال تحصیلی 67-68 بیشتر تاکید می کند ولی ما باید بکوشیم تا تماس را با او قطع نکنیم. او مرد باهوش و با نزاکتی است.


احسان نراقی:رئیس مؤسسه پژوهش های اجتماعی که به صورت یک عامل سیاسی درآمده است.


حکومت (نه تنها ساواک) بلکه همچنین سازمان برنامه از خدمات او استفاده می کند و او در بسیاری از مسائل اساسی که در کابینه مورد بحث است شرکت دارد. تجربیات ما با او در بحث درباره فرار مغزها نومیدکننده بوده است، زیرا تاکید او ظاهرا بر تجزیه و تحلیل این مسئله بوده است، تا علاج آن (وی مؤلف گزارش یونسکو درباره فرار مغزها است که قبل از آنکه نوشته شده باشد به مطبوعات درز کرده است). وی همچنین آنقدر به انتشار کتابش در این باره علاقمند بوده است که گویی نکات اصلی نظر خود را برای ایجاد یک هیجان عمومی دیگری، فعلاً برای خود محفوظ می دارد (کتاب او به وسیله مؤسسه انتشاراتی گالیمار در پاریس منتشر خواهد شد). نراقی که زبان فرانسه را ترجیح می دهد یک هم صحبت جالبی است و ظاهر پریشان او استتارکننده مغزی است که هم منظم است و هم مجهز به قدرت تخیل. به عقیده من او یک «عامل ساواک» نیست ولی کاملاً طبیعی است که نمی تواند محرمانه بودن را حفظ کند، زیرا وی مدیون وفاداری ویژه به ما نیست. او کسی است که باید پرورش داده شود.


مهدی پیراسته: رجوع شود به گزارش بیوگرافی راجع به او که در زمانی که او رئیس انجمن ایران و آمریکا بود، تهیه شده است، وی یکی از سیاستمداران معدود ایرانی است که آرزوی نخست وزیر شدن را دارد و معتقد است که سفارت آمریکا می تواند به او کمک کند تا او این سمت را به دست آورد. پیراسته در عین حالی که به علت تمجید فراوان از خود، تا آن اندازه ای که وقت را تلف کند، خسته کننده است، مردی است که او را باید به حساب آورد. او دارای ارتباطات وسیع سیاسی است و می تواند کارها را روبراه کند.


دسترسی به شاه دارد و حتی (پس از چند فقره آغاز دردناک) در سمت سفیر ایران به عراق کارهای برجسته ای انجام داد. نسبت ایالات متحده تمایلات مساعدی دارد. لااقل تا زمانی که هنوز معتقد است که ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازی می دهیم.


حسین پیرنیا: من در درباره این مرد یک گزارش بیوگرافی مفصل تهیه کرده ام. او چندان اهمیت ندارد، ولی به عنوان یک پدیده فوق العاده غیر عادی در حیاط علمی و دانشگاهی ایران و مردی که شهامت اعتقادات خود را دارد ارزش آن را دارد که گاه به گاه طرف صحبت قرار گیرد. وی همچنین درباره همکاران خودش در دانشگاه با صراحت و رک صحبت می کند.


امین غنی: نماینده مجلس از سبزوار از جانب حزب ایران نوین. اخطار: غنی ها مردم جذابی هستند و با شخصیت و خوب می رقصند و میزبانان خوبی هستند، خوب می پوشند و هم صحبت های خوشایندی ولی به عنوان رابطین سیاسی، آنها را کاملاً بی فایده تشخیص دادیم. امین غنی از قرار معلوم کار و کسب هایی در سبزوار دارد. اینکه او چگونه برای یک بار دیگر انتخاب شد، جزو اسرار است، شاید تنها به دین علت که با همه کنار می آید و هرگز ایجاد دردسر نمی کند. من شک دارم از اینکه او جریان کار مجلس را تعقیب کند.


هوشنگ رام: رجوع شود به گزارش مفصل بیوگرافی که من در تاریخ می 1967 تهیه کرده ام.


دکتر محمد علی رشتی: او از اینکه هنوز به درجه وزارت در کابینه نرسیده به شدت سرخورده است.


مع ذالک یک کارمند وفادار حزب ایران نوین است و او شاید از باهوش ترین اعضاء حزب باشد که در عین


ص: 373




حال نسبت به آن اندکی شکاف است. با توجه به زمینه طولانی او در ایالات متحده (باز) و همسر آمریکایی، او به هیچ وجه بی میل نیست که با آمریکایی ها مراوده داشته باشد و بایستی پرورده شود، او مرد خوب و با نزاکت و پر کار و باهوشی است ولی اندکی کهنه و فرسوده است. او از طریق طیف سیاسی و دوره های دو هفته ای تماس های خود را برقرار می کند. در این دوره ها سیروس غنی نیز شرکت داشت تا اینکه وی از ندبه هائی که طالبان سرخورده پست و مقام سر می دادند، بیزار شد.


جهانشاه صالح: تنها در مورد یک چیز است که می توان با جهانشاه به تفصیل صحبت کرد و آن خود صالح است («من» او حد و حصری ندارد) مع ذالک و در بسیاری از جهات مؤثر است. او مردم را این طرف و آن طرف می کشاند ولی کارها را رو به راه می کند. او هیچ ترسی از اینکه عده ای را دشمن خود سازد ندارد و این امر در ایران از جهاتی انسان را تر و تازه می کند. علیرغم این واقعیت که او بود که فرزندان شهبانو را به دنیا آورد، همسر من که پزشک امراض زنانه است او را یک پزشک سطحی خطرناک تشخیص می دهد، عیب کار صالح این است که او بیش از اندازه مقید است. مثلاً او دعوت های به شام را برای یک شب از چندین محل می پذیرد و آنگاه یا همسر خود را به نمایندگی خود می فرستد و یا اینکه حضور خود را طبق حالت روحی خود در چندین جا تقسیم می کند. اخیرا معلوم شده است که بین صالح و علم خصومت هایی وجوددارد. من پول خود را به نفع علم قمار خواهم کرد.


سناتور سید محمد سجادی: او توسط سناتور حجازی به عنوان بانفوذترین عضو سنا به من معرفی شد، هر چند این توصیف ممکن است اغراق آمیز باشد مع ذلک او یقینا مرد مطلعی است و ناظر دقیقی در صحنه سیاسی. وی فرانسه تکلم می کند، و بایستی پرورش یابد (... او را می شناسد).


همایون صنعتی: من اخیرا گزارش بیوگرافیک مفصلی درباره او تهیه کرده ام از آنجایی که او از شرکت در ضیافت ها خوشش نمی آید شناختن او دشوار است.


منوچهر شاهقلی: اخطار: ما شاهقلی ها را به علت دوستی نزدیک الیزابت با همسر دانمارکی شاهقلی که شاید برجسته ترین متخصص بیهوشی ایران باشد، به خوبی می شناسیم. ولی خود وزیر مردی است بیهوده، چشمان مات و محو او که یک پدیده فوق العاده است و با نگاه به چشمان او یک احساس مات به انسان دست می دهد و همین پدیده شخص او را توصیف می کند. به نظر نمی رسد که علاقه ای به سیاست داشته باشد، ولی حتی هنگامی که درباره پزشکی صحبت می کند، اغلب مکالمه را به جواب های مختصر بسنده می کند. او به اندازه کافی رفتار دوستانه دارد ولی اجتماعی نیست. او از مواردی است که نشان می دهد که تربیت آمریکایی لزوما طرفداری از آمریکا را همراه ندارد. او بهیچ وجه علاقه به سیاست او هر نوع که باشد ندارد. او دوست نزدیک هویدا است. منصور او را وارد کابینه کرد. مدیر ضعیفی است، ولی جراح پلاستیک درجه یک به شمار می رود.


جعفر شریف امامی: رئیس مجلس سنا و رئیس بنیاد پهلوی و اتاق صنایع و بازرگانی. شاید مولدترین رابط من اینجا بوده است. علیرغم این واقعیت که ما هرگز در واقع دوستی شخصی نزدیکی با یکدیگر برقرار نکردیم، او از دیدار من از او هر دو ماه یک مرتبه استقبال می کرد و این دیدارها را به مرور اوضاع می پرداخت و در جریان آن او بسیار استقبال کننده و با اطلاع بود. مادر موضوع سر و صورت دادن به مسئله نیابت سلطنت از نزدیک با یکدیگر کار کردیم و طی آن او نقش مهمی داشت. او در نظریات خود درباره شخصیت های سیاسی بسیار صریح بود و در بعضی موارد مثلاً در مورد به دست آوردن یک نسخه از


ص: 374




ترجمه انگلیسی کتاب شاه قبل از انتشار برای اینکه به ما کمک کند از حد خود فراتر رفت. من گمان می کنم علت اساسی اینکه چرا او اینقدر صمیمی و کمک کننده نسبت به من بود، این است که او سوءظن داشت از اینکه ایالات متحده او را به نحو غیر شایسته ای طرفدار شوروی تلقی می کرد و البته به عقیده من اشتباه بود و این به علت اقدامی بود که او در مورد پیمان عدم تعرض با شوروی هنگامی که نخست وزیر بود به عمل آورده بود. او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان بدهد که می خواهد با ایالات متحده همکاری کند و او می تواند در این مورد سودمند باشد.


مهدی شیبانی: معاون نخست وزیر در کابینه علم. او هنوز از مناسبات نزدیک با علم برخوردار است و در این رابطه ممکن است سودمند واقع شود، ولی مهدی (که او را دوستان ایرانی او مهدی موس یا مهدی موش می گویند) اساسا یک مرد با وزنه سبکی است. پذیرائی او پر از اسراف و تبذیر است ولی حرف گفتنی ندارد هر چند بسیار طرفدار آمریکا است.


محمود ضیایی: از سه سال از چهار سالی که ما در ایران بودیم. او نزدیکترین دوست، و منبع فناناپذیر به صورت های فرح بخشی درباره طرز فکر ایرانی و محیط دخلی سیاست ایران بوده است. اگر بر روی دوستی بین ما دو تا پرده ای از دود افکنده شده است (که مورد پذیرش قرار نگرفت ولی در عین حال نمی توان آنرا نادیده گرفت) به علت تند و تیزی گاه به گاه خانم ضیائی بوده است، که جذب جاه طلبی خود شده تمایل به ریا و خدمت به شخص خود دارد، به ویژه هنگامی که اصرار دارد که «کاملاً صاف و پوست کنده صحبت کند.» محمود متأسفانه کاملاً تحت تسلط او قرار دارد او حساس، سخاوتمند و اندیشمند و پژوهشگر و از خود انتقاد کننده است که می تواند کشور خود را به اندازه کافی از نظر عینیت تحت توجه قرار دهد. البته این بدان معنی است که او می تواند درباره اوضاع کشور خود نظر انتقادی داشته باشد (که معمولاً موجب ناخوشایندی همسرش می شود) و او لطیفه هایی درباره زندگی سیاسی ایران برای ما نقل کرده است که برای درک سیستم سیاسی کشور برای ما بسیار پر ارزش بوده است. او فراماسیون است، ولی دوست ندارد در این باره صحبت کند. او همچنین شخصی است که هرگاه و هر جا که مورد لزوم باشد وقت خود را سخاوتمندانه در اختیار می گذارد و اغلب با من نشسته و دُرُست چیزهایی که من لازم به دانستن داشتم بحث کرده است. ما نسبت به او ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم این قدر درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم.





منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 2 - کتاب 2 - صفحه 365
تصاویر سند

    زمان یافت نشد!

    اتفاق و وقایعی یافت نشد!

    قرارداد یافت نشد!

سند قبلی سند بعدی
(LADIES (Multiplex) (ON CARMER) (S/NOFORN) (SINFINCI WN) (TRASH) (governed and governing) (راما)(پیام آور نوع دوستی مردم ایران (قانون اساسی شاه) (لهجه ترکی آذربایجان و لهجه عرب های خوزستان) (پان عرب) ) . .پی. ال 1 119 ECM PODS 16 – CASE STA 2 205 IAW IFR 35 وایت لجز 4 5530 نیت 57 7 OMW 16 7 OMW 8 مهر 1342 و 44 9936 ACCREDITE ACQ ADMNISTRATION) AFASPI AFLG AFSC و ATC AIU AMC ASAP ASPERS ASPR Airgrams BCR Bend CEMA CFF CG CITYS'ECOLE SUPERIEURE DES ARTS ET METIERS COW DOD Danesfan Diem ECA ECDC EFC EJRC Ensign Eznova FAO FBO FCO FSN GENMISH GTE HRCE IAEO IAS IBM ICA ICAO IIN INA INECO INHMG INR/OIL/B J2(ضدجاسوسی) LAUDENHEINER Lying low MAAG MAAG) MAN) MBER MDA MEMBERSHIPROLL یا فعالیت تشکیلاتی رسمی MILDIST MOU 3 MSP Masters NEA/IRN NIEO NNA NOFORN NOFORN (غیر قابل دسترسی برای خارجیان) NOFORN(غیر قابل رؤیت بیگانگان) Nea OPACT PARM1977 و GORM 1978 PARSIFLAGE PERSCRIBED LIMITED PGM PLSDURN POA Pod Proquoliasionquid Provacateur RALLIES RECIMINATION RF4ES RPT یا PERDIEM RYBAT Ro SAAC SECURE VOICE SOF SOFAS SPONTANEOUS STY South TDFIRDB TRIBUNE(Indiana) SOUTH BEND TRW TVJ Tribune U UNDP و بانک جهانی UNEP UNFPA UNIDO VBB WESLAM WHOLE WONIK Whole Wunderkind faute de mieux. getter go ohah out patient basis « Oms engae «South Bend (Indiana) Tribune» «biygie» (ایرانی و خارجی) «fpuio om voiv «rollover» «آبستراکسیوی»  «آخوندیسم» «ارتش خلق» «اسلام پیروز است «اشباع بحرانی گاز» «اصلاحات آزادی خواهانه» «اصول خدمات دیپلماتیک» «اعتراف» «اعتصاب عمومی» «اعلامیه امینی» «اقتصاد ورشکسته» «اقدامات شیطانی» «اقدامات ضد انقلابی و مبارزه مسلحانه» «امپریالیسم» «امپریالیسم» غربی «انقلاب بدون شادی» «انقلاب سفید» «ایران نوین» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه»زبان های فرانسه و انگلیس «ایران: توسعه اقتصادی در شرایط دوگانه (1971)» «بازی گل یا پوچ» «برنامه HAWK» «بهار شکوفای ایران» «بولتن پزشکی USAREUR» «ترقی خواهان» «تهران انقلابی» «توطئه زاهدی» «جبهه متحد» «جنگ بر علیه کمونیسم در ایران» «جوخه های اقدام» «حساس PLAERONAUT» «حکومت ائتلافی» «حکومت خودکامه» «خط تلفنی سرخ» «دخالت های آمریکا در ایران» «دماغه کاپری کورن» (Cape of Capricorn) «دموکراسی در دنیای جدید» «دمکراسی ملی گرایانه» «دولت سایه» «دولت ضداسرائیل» «دیکتاتورهای ایثارگر» «دیکتاتوری پرولتاریا» «راوی» «رهبران متزلزل» «سازمان دایره ای شکل» «سرنگون باد کارتر کثیف» و «کارتر در خانه بمان» «سلاح سیاسی» «سلطنت مطلقه» «سندرم آمریکاستیزی» «سنگ گچ انگلیسی» «سوسیال دمکراسی» «سوگلی» کنسرسیوم «سیستم بانکداری در جمهوری اسلامی» «شاهد» «شوراهای خلق» «شیر در قفس» «صهیونیست» «طرح نهایی ارزیابی کشور» «طرز فکر نیاوران» «عریضه صلح» «عناصر ترقی خواه» «عناصر فرصت طلب و فردگرا» «فرشتگان» خاورمیانه ای «قانون مخالفین امنیت و استقلال کشور» «قانون کیفری عمومی ایران» «قتل عام» «قصاب» «قوانین خط مشی و قانون کیفری ارتش» «لایحه اصلاحات ارضی» «لایرلایت» «مانیفست» «مبارز» (Fighter) «مبارزان راه آزادی» «مدال هلال» «مرتد» «مرگ بر آمریکا» «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» «مرگ بر بیگانگان» «مرگ بر هایزر آمریکایی» «مرگ بر هایزر» «مرگ بر کارتر کثیف» «مرگ بر کارتر» «من به جمهوری اسلامی رأی می دهم.»«من به نظام سلطنتی رأی می دهم.» «ناسیونالیزم مستقل» «ناسیونالیسم در ایران» «نصر من اللّه» «نظامنامه» «وزیر تام الاختیار» «وزیر مشاور» «کارامانلیس» ایرانی «کارتر در خانه ات بمان» «کانون ترقی» «کاپیتولاسیون» «گانگستر» «گرگ تنها» «یانکی به خانه ات برگرد» «یانکی به کشورت برو» «یانکی ها آ سه آن آب های سفره های زیرزمینی آثار شریعتی آخرالزمان آخرین ماده قانون اساسی آخوندبازی آرای عمومی آرم اللّه اکبر آرمان فلسطین آرمیش آرمیش مگ آرمیش و مگ آزادی بیان سیاسی آزادی مطبوعات آسیای برنج کوبی آلترناتیو آلمانی آلمانی و انگلیسی آلومینیم آلومینیوم آمریکا نابود است» آموزش های MIDSHIPMEN آموزش و پرورش آمریکایی آمونیاک آموکو آمین اویل آنارشیستی آنارشیسم و کمونیسم آنترپوزاسا آهن آواکس آپارتاید (نژادپرستی) آکادمیک آگودات آگودات اسرائیل ابر قدرت ها ابرقدرت های شرق و غرب ابرناسیونالیست اتباع آمریکا اتحاد ملی اتحادیه بین المللی دانشجویان اتحادیه مارونی اجتماع تهران اجلاس اونکتاد اجلاس بغداد اجلاس شورای وزیران RCD (سنتو) اجلاس طائف اجلاس وزیران ARUSHA احداث نیروگاه ها احزاب سیاسی احزاب چپ احزاب کمونیست احساس ضد آمریکایی احساسات ضد شاه احساسات ضدغربی و ضد اسرائیلی و احساسات ناسیونالیستی عربی اخراج خبرنگاران آمریکایی اخوان المسلمین ادبیات ادبیات چین کمونیست اراپ ارتش ارتش آمریکا ارخانه پمپ های دیزلی و تایر اردو اروپای غربی استادان زبان فارسی استار لایت استارلایت اینترنشنال استثمارگران غربی استراتژی استراتژی آمریکا استرکنین استعمار استعمار مجدد استقلال ملی اسلام اسلام بدون آخوند اسلام رادیکال اسلام شیعی اسلام و کمونیسم اسکاچ اسکو اشغال نظامی اصطلاحات ارضی اصطکاکمایی اصل بنیادین دکترین نیکسون اصل چهار (ترومن اصلاحات اجتماعی اصلاحات اقتصادی اطلاعات ELINT اطلاعات جاسوسی اطلاعات سیاسی اعتصابات اعتصابیون اعدام انقلابی اعدام ها اعراب اغتشاش آمریکایی افغانی اقتصاد ایران اقلیت ها اقلیت های شیعه در عراق و لبنان اقلیت های قبیله ای اقلیت های قومی اقلیت های مذهبی اقلیت های نژادی اقلیتهای مذهبی ال. دبلیو. شل الصاعقه العریش الف الف و کوئنتانا الفبای YKBAND, VSYOKE, CKPOLAR الفبای رومی (لاتین) الماس کوه نور الکلسیم الیگارشی امنیت آمریکاییها امور (سنتو) RCD امور کارگری امپراتوری عثمانی امپریالیست و صهیونیست امپریالیسم امپریالیسم آمریکا امپریالیسم جنایتکار امپریالیسم شرق و غرب امپریالیسم شوروی امپریالیسم نو و کهنه (استعمار) امپریالیسم و کمونیسم انتخاب ریاست جمهوری انتخابات آزاد انتخابات ریاست جمهوری انجمن ملی روزنامه نگاران انحصار تریاک اندلازونگ (ریشه کن سا ختن اقلیتها) انرژی اتمی انرژی خورشیدی انرژی خورشیدی یا ترکیب هیدروژنی انرژی هسته ای انرژی هسته ای ایران انرژی هیدروالکتریک انسان شناسی انقلاب ایران انقلاب خمینی انقلاب درونگرا انقلاب سفید انواع نفت خام انگلیس ها انگلیسی انگلیسی (با لهجه آلمانی) انگلیسی و آلمانی انگلیسی و روسی انگلیسی و عربی انگلیسی و فرانسه انگلیسی. انگیزسیون (تفتیش عقاید) انی اهمیت ایران برای غرب اوراق قرضه اورانیوم اوضاع امنیتی اونکتاد اونیفورم آبی اوپنهایم اپلوتونیوم اپورتونیست اپوزیسیون وفادار به دولت اعلیحضرت اکتشاف اکتشاف و استخراج و پالایش نفت اکسون اکسیدنتال اکونومیک اکوپترول اگیپ ایتالیایی ایدئولوژیک ضدآمریکایی ایدئولوژیکی ایده آلیست ایده آلیستی ایده های آموزشی آنگلوساکسون ایدوئولوژیک ایران ایران ایر ایران شناسی ایران: بررسی اقتصادی (1977) ایران: دورنمای اقتصادی (1977)کتاب ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه ایز ایران ایزایران ایستون اینترنشنال ایمینوکو ایمینوکو و سوفیران اینترناسیونال هاروستر اراک ایندیااویل لیمیتد ایپاک ایگات ایگال هورویتز بازار سیاه بازاریها بازوبندهای قرمز بازوکا بازی «سافت بال» بازی بریجش بازی مونوپولی باستانشناسی بحران نفت بخش اعظم خاویار جهان برادران لاوی برخورد Defection برقی سازی خط آهن برمودا برنامه LWF برنامه PEACE SKY برنامه PEACE ZEBRA برنامه «کوزموناوت» برنامه اتمی عراق برنامه اصل چهار (ترومن برنامه اعطای آزادی برنامه اف برنامه دفاع هوایی برنامه دولتی فولبرایت برنامه فولبرایت برنامه مساعدت های آمریکا (AID) برونئی شل پترولیوم برگ سبز بریتیش پترولیوم بزرگترین ذخایر نفتی جهان بلوچ بلوچ ها بلوچی بلوک کمونیستی بمب گذاری بند آنتی بنیاد فورد به خانه خود بازگردید» بهایی بهاییها بوئینگ بودجه «موقتی» بودجه سالانه بودجه نظامی بورس اعطایی Leader Grant بورس تحصیلی نیمن بورس نیمن بورس های تحصیلی آمریکا بورسیه بورسیه آیزنهاور بورسیه لیدر (Leader Grant) بوروکراتیک بوروکراسی بوروکراسی ایران بوروکراسی دولتی بوروکراسی رادیو و تلویزیون ملی ایران بولتن Echo of Iran بولتن های پزشکی USAREUR بوکسیت بی. بی. سی بیانیه های ضد آمریکایی بیسیک ریسوسز اینترنشنال بیماری «فتوفوبیا» بیماری دیپلماتیک بیماری فتوفوبیا بیوگرافیک تأمین مراقبت تکنیکی تاریخ و فرهنگ ایران تاکتیک های روسی تایلاساندهینی تبعید تبعیدشدگان تبلیغات ضداسلامی تجارت بین المللی تجارتخانه ها تجددگرایانه تحولات ایران تخت طاووس تخیلات والترمیتی تدریس زبان انگلیسی تراستهای ترانزیت تربیت بدنی ترمودینامیک ترور آمریکایی ها تروریزم تروریسم تروشال استیتز ترکمن ها ترکی تریاک تریپکو تسلیحات نظامی تسورو تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971) تظاهر کنندگان تظاهرات تظاهرات زنان تعالیم رسول تعطیلات نوروز تعلیم زبان انگلیسی تغییر نام استان خوزستان به استان عربستان تفنگداران دریایی تلویزیون تلویزیون آمریکا تنگستن تهیه غذا توربان تورم ایران تورم و بیکاری توسعه اقتصادی توسعه و تولید تولید برق تولید ناخالص ملی تولید نفت تکساکو تکنولوژی های کامپیوتری تکنوکرات تکنوکرات غربی تکنوکرات ها تکنوکراسی تکنیک «پرچم قلابی» تگزاس پاسیفیک تیپ هفتم نظامی تیکوک جاسوس جامعه اتریشی جامعه شناس جامعه عقب مانده قرون وسطائی جانشین احتمالی خمینی جبنش اریتره جبهه (ملی) جبهه خلق جبهه دموکراتیک ملی جبهه دمکراتیک ملی جبهه ملی جبهه ملی. جبهه وطن پرست جبهه وطنی زیمبابوه جبهه پولیساریو جبهه کمونیستی جرم شناسی اجتماعی (CRIMINOLOGY) جریان پولی جشن هجرت جشن کریسمس جشنواره بین المللی فیلم مسکو جلد اول کتاب دتوکویل به نام « دمکراسی در آمریکا» جمعیت روستایی جمهوریخواه جناح زاهدی جناح سیاسی جناحهای سیاسی جنبش امل جنبش زیر زمینی یهودی هاگانا جنبش مقاومت ملی جنبش ناسیونالیستی جنبش ناسیونالیستی کردها جنتی اینترنشنال جنرال الکتریک جنرال موتورز و دوپونت جنمیش جهان سوم جی.ای.کاریون / 1 جی.تی.ئی. حاجی بابائیسم حامی خارجی حاکمیت روحانیون حتی تجارت برده (Slave Trade) حجاب حزب آزادی حزب ایران حزب ایران نوین حزب بعث حزب توده حزب جمهوری اسلامی حزب جمهوری خلق حزب دموکرات حزب دموکرات کردستان حزب دمکرات حزب دمکرات ایران حزب دمکرات کردستان حزب رستاخیز حزب طهیای ماوراء ناسیونالیستؤ حزب لیبرال حزب لیبرال سوم حزب لیکود حزب مذهبی ملی حزب ملت ایران حزب منحله ملت ایران حزب هروت حزب پان حزب پان ایران حزب پان ایرانیست حزب چپ گرا حزب کارگر حزب کارگرذ حزب کمونیست حساب های سوئیس حساس .پی. ال. حشیش حفر چاه حق امتیاز (ROYALTY) حقوق بشر حقوق بشر آمریکا حقوق بشر در ایران حقوق زنان حملات مرزی مخرب رودزیا حوزه داریوش حوزه ساسان حوزه نفتی داریوش حوزه های رفورمای مکزیک حکومت روحانیون حکومت نظامی خانواده سلطنتی خبرنگاران خبرگزاری فرانسه خروج ارز خشخاش خط خمینی خط لوله ترانز خط لوله نفتی سوئد خط لوله گاز خط مشی ها خطوط حمل و نقل بین المللی (TIR) خمینیسم خنثی سازی امواج صوتی داروسازی داس و سندان داستان سودوم و گومور دامداری دانش اداری و بوروکراتیک دانشجوی رادیکال دانشجویان تندرو دختران انقلاب آمریکا» و «لژیون آمریکا درآمد درآمدهای نفتی دستبندهای قرمز دستگاه مافیائی دلار دلارهای ماریا ترزا دموکراسی دموکراسی سنتی دموکراسی غربی دموکراسی پارلمانتاریستی دمکرات دمینکس دو ملیتی دوامپریالیسم دول غربی دولت آمریکا دولت ایران دولت بازرگان دولت بختیار دولت دیکتاتور دولت مارکسیست در ایران دکترین صوفیانه شیعه دی. لور/1 دیستکوتکت دیسکو دین محمدی دیوانسالاری های نظامی و دولتی دیولوپ منت دیپلماتیک اروپایی دیپلماسی دیکتاتوری نعلین. دیکتاتوری چکمه ذغال سنگ ذوب آهن ر قرنطینه (حبس انفرادی) رئیس جمهورهای دمکرات رئیس جمهوریخواه رابطه لجستیکی نظامی راتیانه و تریبانتین رادیو رادیو بی.بی.سی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیکال ها راهپیمایی راهپیمایی طرفدار شاه راکول رایزن سیاسی رایلی رسوائی پروفومو رشته زلزله شناسی رشته شیمی رشوه رفاه اجتماعی رفراندم رفراندم عمومی رفراندوم رقص رقص آرام رمز VEE BAR رنامه PEACE ZEBRA روابط ترکیه و آمریکا روابط دیپلماتیک روادید شوروی روحانیت روحیه یک ایرانی رودزیا روزنامه های فارسی روس بایلوبی روسها روسی روسی و فرانسه روسی و چینی روی رویال داچ شل رژیم Parisitic رژیم جدید رژیم دیکتاتوری رژیم پهلوی رژیم گذشته ریال ریتیون ریدینگ بیتس زب کوچک لاآم زبان آلمانی زبان اردو زبان اسپانیولی زبان امپریالیست ها زبان انگلیس زبان انگلیسی زبان انگلیسی و اسپانیایی زبان انگلیسی و فرانسه زبان انگلیسی و فرانسوی زبان روسی زبان زازا زبان عربی زبان فارسی زبان فرانسه زبان فرانسه و انگلیسی زبان فلمنگی زبان لاتین زبان مادری زبان مادری فارسی زبان مادریش فارسی زبان های آلمانی زبان های انگلیسی زبان های انگلیسی (با لهجه انگلیسی ها) زبان های انگلیسی و فرانسه زبان های انگلیسی و ژاپنی زبان های بلوک زبان های فارسی زبان های فارسی و انگلیسی زبان های فرانسه زبان های فرانسه و انگلیسی زبان پرتغالی زبان چینی زبان: ترکی زرادخانه زرادخانه های مصر زغال سنگ زغال سنگ و گاز طبیعی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زیبایی های «مانتیکاتینی» زیمثااهریش سازمان آزادی بخش فلسطین سازمان بهداشت جهانی سازمان خلق آفریقای جنوب غربی سازمان نئوفاشیست و ضد کمونیست ساعت امگا جواهرنشان ساف سال مالی آمریکا سال مالی ایران سال گریگوریان سالت 2 (مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک) سان و آشلند سانتیاگو ساندنیستها سانچوپانزای مجموعه جبهه ملی ایران سایپم ست های دیپلماتیک اروپایی ستاره صبح سخنرانی ها سرب سرود ملی جدید ایران سرویس اتوبوس رانی تهران سرکوبی زنان سرگرمی های طاغوتی سفارت کبرا سفر (Vista dome) سقوط اقتصادی سقوط پهلوی سلسله قاجاریه سمبل های کشاورزان و کارگران سخت کوش سمپوزیوم سمینار هاروارد سنا سنت رسول اللّه و ائمه معصومین سنترام زامورا سنتو «CENTO» سندیکا سندیکای کارگران سندیکایی سنگ آهن سنگ های ترکیبی (Synthetic) سوابق کمونیستی سوخت اورانیوم غنی شده سوخت فسیل سورپزا سوسیال امپریالیسم شوروی سوسیالیست سوسیالیسم سوسیته بلژیک سوسیته دولیتورال سوفیران سولفور / پارافین سی. اف. پی و سانی سیاست ضد تروریستی سیاست نه شرقی و نه غربی سیاه جامگانی سیتگو سیتی سرویس سیریپ سیستم آتاشه نظامی سیستم ترابری سیستم خطوط ارتباطی ماکروویو و کنترل ترافیک سیستم دفاع هوائی سوئد سیستم فرانسوی سیستم مالکیت فئودالی سیستم میکرودات سیل بند سیلوهای دولتی سیمان سیویل سیگار «ال اند ام» سیگار برگ Dutch شاخص FJPASTIM شاخص PLAERONAUT شاخه زیتون شاه شبکه آبرسانی تهران شرکت اتومبیل سازی فورد شرکت اسکو شرکت بین المللی بل هلیکوپتر شرکت توربین خورشیدی شرکت دیلمر بنز شرکت ملی نفت ایران شرکت نفت شرکت نفت انگلیس و ایران شرکت نفت حسن نزیه شرکت نفت ملی ایران شرکت نفت کرسنت شرکت گرومن شریعت شعار معروف دوران گذشته سلطنتی (خدا شعارهای «مرگ بر کارتر» شل شل و گلف شن های نفتی شناندو اویل شوران شورای خمینی شورای سلطنت شورای شهر شکاف اطلاعاتی شکر شکر خام شیشه های ضد گلوله شیطان بزرگ شیعه شیعیان عراق شیل (shale) و زغال سنگ شیل (shale). صادرات FOB و واردات CIF صادرات نفت خام ایران صادرات نفتی صادرات کرومیت ایران صلح صلح خاورمیانه صلح وین صلح پکن صنایع تهران صنایع در ایران صنایع نفت و نساجی آمریکا صندوق تراست صنعت جهانگردی صنعت فولادسازی صنعت نفت صنعت هلیکوپتر سازی بل صنعت پتروشیمی صهیونیزم صهیونیزم بین المللی صهیونیست صهیونیسم ضد آمریکایی ضد آپارتاید ضد استعماری ضد امپریالیست ضد خارجیان ضد سنا ضد شاه ضد صهیونیستی ضد غرب ضد غربی ضد کمونیست ضد یانکی ضد یهودی ضدآمریکایی ضداسرائیلی ضدامپریالیسم وضدصهیونیسم ضدخارجی ضدغربی ضدکمونیست ضدیهودی ضرب المثل ایرانی «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» ضیافت های دیپلماتیک طرح «جاویتس» طرح درابلز طرح لژیون طرح مارشال طرح مشترک 50/50 طرح های NISIS طرح ونک متال طرحهای ترور شخصیت طرحهای پرتوریا طرحهای کشاورزی و صنعتی طرفدار خمینی طرفدار غرب طرفداران حسینی عثمانی عرب ها عربی عفیفه (Afife) عقابهای انقلاب علامت آمریکایی علم سیاست مارکسیستی علم کتابداری علوم طبیعی عمل جراحی عملیات العریش عملیات بیکان کامپس عملیات ساسل عملیات سری عملیات سنتو عناصر روسی عناصر شاه دوست عناصر لیبرال عهد دانیال عوامل جاسوسی عوامل ضد غربی فلسطینی عکس العمل «پاولف»ی کشورهای اروپایی عکسبرداری عکسهای خمینی غنی ساختن اورانیوم غیر مذهبیون غیر مارکسیست فارسی فارسی و انگلیسی فارسی و فرانسه فاشیسم واپسگرا فالانژها فتوفوبیا فدائیان فدائیان خلق فداییان فداییان (چریکها) فداییان خلق فدراسیون کیبوتز فدرالیسم فرآورده های پتروشیمیایی فرار مغزها فرانس پرس فرانسه فرانسه و آلمانی فرانسه و انگلیسی فرانسه و انگلیسی زبان فرانسه و ژاپنی فرانسوی فرش های ایرانی فرقان فرقان«کتاب مقدس» یا «اختلاف بین حق و باطل» فرقه بهایی فرقه ها فرقه وهابی فرم های استاندارد WOLOCK فرماندهی اسکادران فرماندهی لجستیکی. فرهنگ آمریکایی فرهنگ غربی فروش نفت فروشندگان مواد مخدر فروشگاه خمینی فساد فساد «درصد پهلوی» فسفات فسفات مثقاله (Meskala) فعال کننده PAPIDOPRINT فعالیت های سنتی (Traditional) فلزات (Forging) فلسفه اسلامی فلوریت فهرست بهائی فواحش فولاد فولاد و پتروشیمی فیبرسازی فیلم فیلم «دوستی ملت های بزرگ» فیلم مخمل فیلون اکسپلوراسیون فیلکو فورد فیلیپس فینای قاجار قانون اساسی قانون اساسی ایران قانون اساسی در ایران قانون جمهوری فدراتیو قانون لینچ قانون کاپیتولاسیون قبایل نژادی قرآن قلع قهوه قیر و موم طبیعی قیمت نفت لاآم لانه جاسوسی لاوکو لاوی لاویها لاپکو لاکهید لاکهید (برنامه PEACE LOG) لاگوس لایحه مانسفیلد لبنیات لبیرالیزه کردن سیاسی لغت فرانسه Rassemblement لفظ فرانسوی juge dinstruction لندن 8JB لنینیستی لنینیسم لهجه آمریکایی لهجه اسلاوی لهجه سورانی لهفلدت لواط کارها لوترپاک لوله نفتی عراق و خط لوله ترانس لوله های آب لوله گاز ایگات لژین دونور لیبرال لیبرال دموکراتها لیبرالها لیبرالیسم لیتون لیکود لیگنیت م) مأموریت های PCS آتی مؤسسات فرهنگی ماتریالیستی ماتریالیسم (مادیگرایی) ماجرای ونرستروم ماراتون یونیون مارس سیاه مارونیهای مستقل مارک مارکسیست اسلامی مارکسیست غیر مذهبی مارکسیست و مارکسیست اسلامی مارکسیست یا کمونیست مارکسیستها مارکسیستی مارکسیسم ماری جوانا ماسه سنگ های نفتی (tar sands) ماسه و سنگ های نفتی (tar sands) مافیای هواپیمای ایران مالی و ولتای علیا مان مانور «دلاور» مانور «دلاور» سنتو مانور بیکان کامپس ماهیتا ماهیگیری مبادله اطلاعات و نظرات مبارزه ایدئولوژیک مبارزه مسلحانه مترولاینر متمم قانون اساسی متون سیریلیک و رومی مجاهدین مجاهدین خلق مجاهدین مارکسیستی مجتمع پتروشیمی مجردان (عزب) مجسمه رضا شاه مجسمه شاه مجلس آزاد مجمع ملل جنوب شرقی آسیا محاکمات انقلابی محصولات شیمیایی محصولات صنعتی و کشاورزی آمریکایی محموله تنباکوی محموله هشت میلیون دلاری مخالف شاه مخالفین مخالفین رژیم مخالفین مذهبی مداخله مداخله آمریکا مدرنیزه مدرنیزه شدن مدیریت زندان (PENOLOGY) مدیریت عمومی (PUBLIC مذاکرات CIEC مذاکره مذهب سنی مذهب شیعه مذهب کاتولیک رومی مذهبیون مراسلات RODCA مراسم «لنیچ» مراسم مذهبی مرتجعین مذهبی مردم ایران مرسدس بنز مرگ بر آمریکایی ها مرگ بر کارتر؛ «اسلام پیروز است مزرعه نیشکر مس مسئله MFN مسئولان ساواک مسائل امنیتی مسابقه رقص مسلسل مسیحیت در غرب مشاور مشاوران خارجی مشروب مشروبات الکلی مشروطه مطالعه ابتدایی FOCUS مطبوعات مطبوعات محلی معادن طلا و نقره و سنگ های قیمتی معاینه پزشکی مقاصد دولت آمریکا مقاله Don Oberdorfer مقاله هاگلند مقاله کیهان مقامات انگلیسی مقاومت ملی ملاحظات امنیتی ملاسالاری (حکومت روحانیت) ملای آرام ملایر ملی گرا ملی گرایی مصدقی ممنوعیت الکل منابع فلسطینی مناسبات با آمریکا مناطق کردنشین مناظره تلویزیونی منافع آمریکا منافع بازرگانی ایالات متحده منافع غرب مناقصه منشی رمز مهاجرت مهاجرت از ایران مهاجرت به آمریکا مواد مخدر مواد مخدر قاچاق مواضع ضد اسرائیلی موزه تاریخ طبیعی Smithsonian موسیقی کلاسیک موقعیت زنان موقعیت سیاسی موقعیت های FSN موقعیت ژئوپلتیک ایران مولبیدن مولیبدن مک دونال داگلاس مگ مگ (ARMISH میانما میانونگ میتسوبیشی میتسوی میتینگ ها و اجتماعات میهن) میکروفون پشت گل میخک هویدا ناتو ناتوماس ناتوماس وسان اویل ناخالص ایران ناسیونالیست های فعال ناسیونالیسم ناسیونالیسم کردی ناوگان نستلیشن نبرد اوگادن نساجی نشان لژیون دونور نشان لژیون دونور فرانسه نشان گل همایون نظام ملوک الطوایفی نظامیان نظریات کمونیستی مارکس و انگلس نظریه NLTOOBواشنگتن نفت نفت خام نفت خام شنگلی نفت خام کم سولفور نفت دریای شمال نفوذ نفوذ صهیونیست در آمریکا نفوذ غرب نفوذ فروشان نماز جمعه نمایش «آموزش اخلاق از طریق هنر» نمایشنامه نمایشنامه کارمن نمایشگاه تجاری کانتون نمایشگاه دکوننیک نمایشگاه هنری تهران 78 نماینده خلق فلسطین نماینده کنسرسیوم نمایندگان دائمی نهضت آزادی نهضت آزادی ایران نهضت آزادی ملی ایران نهضت اسلامی نهضت صلح نهضت فراماسونری در ایران نهضت مقاومت ملی نورتروپ نورثروپ نورثوست نوع حکومت جمهوری ایران نویسندگان نویسندگی پویا نژاد هولستایر فربربان نگرانی های امنیتی نیروهای امنیتی نیروهای نظامی نیروهای چپ گرا نیروی هسته ای نیروی هوایی نیروی هیدروالکتریک و منابع حرارتی نیوبیوم آهن دار و منگنز نیوترالیسم نیوزدی نیکل هاسکی هدف ژئواستراتژیکشان (جغرافیائی استراتژیک) هروئین هروت هلسینکی همسر آمریکایی همه پرسی ها هواپیماربایی هولوکوست (همه سوزی) هژمونی هیأت مستشاری نظامی آمریکا هیدروکربن و «درود بر انقلاب» و شرکت هاروستد و گلف واتوماندری واتیکان واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ والتز والیبال وامها واکسیناسیون وبا وسایل آموزشی و سوادآموزی. وستینگهاوس وضعیت ایران ولایت فقیه وی کون VEE COONE ویته وین ویزا ویزاهای آمریکایی ویزاهای غیر مهاجرتی ویزای NIV ویزای غیر مهاجرتی از ایران ویزای مهاجرتی ویزای پاکستانی ویپکی پارازیت اندازی و فریب «سونار»های دشمن پارتکس پاسخ آری یا نه پاسداران انقلاب پاسپورت آمریکایی پاسپورت برزیلی پاسپورت دیپلماتیک پاسپورت های ماکائو و لبنانی پاسپورت پرتغالی پان آمریکن پان اوشن پان ایرانیست پان عربی پان عربیسم پان کردی پانل های بتنی پترو ویتنام پترو پرو پتروسی پتروشیمی پترولیوم اینترنشنال پترومین پتروناس پراودا پراگماتیزم پراگماتیسم پرتامینا پرداخت غرامت پرشتانیستان پرواز پرواز آپولوی 11 پرولتاریای ترکیه پروم پروم پترول رومانی پرونده های 26 پرونده‌های پلیس پروژه IBEX پروژه Landsato پروژه آبی یا سیرتا و توربین های پارانا مدیو پروژه آیبکس پروژه های ویژه ماوراء بحار پروژه های پتروشیمی و آلومینیم پروژه هیدروالکتریک او را (Urra) پرچم افغانستان پرچم ایران پست های دیپلماتیک اروپایی پشتو پلمیرها و مواد پلاستیک پلیس پنبه پهلوی پورتوریکو پولکا پوگروم (قتل عام) پی. ال. پی.ال. پیراهن سیاه پیش نویس قانون اساسی پیمان (کمپ دیوید پیک نیک چاقویی «بدون تیغ» چاه آرتزین چاه نفتی قرن العلم چاه های نفتی چاوک چاینیز چریکهای فدایی خلق چند ملیتی چپگرا و ضد صهیونیست و ظاهرا ضد آمریکایی چپگرایان ژاندارمری ژاندارمری ایران در فارس ژاپنی کادرهای لجستیکی کاراکاس کاربن های رمزنویسی کارتلها کارخانه آجر نسوز کارخانه ایران ناسیونال کارخانه تراکتورسازی رومانی کارخانه تلویزیون سازی کارخانه تولید اسید سولفویک کارخانه تولید روغن نباتی کارخانه تولید لامپ های برقی کارخانه تولید موتورهای جت توربینی کارخانه تولید ژنراتور کارخانه تولید گلیسرین کارخانه تیتانیم کارخانه دوچرخه سازی کارخانه ذوب آهن کارخانه ذوب آهن و خط لوله گاز کارخانه ذوب آهن و پتروشیمی کارخانه روغن نباتی کارخانه ریخته گری فولاد کارخانه سرامیک کارخانه سیمان کارخانه شیشه سازی کارخانه شیلات کارخانه صابون کارخانه فورد کارخانه قند کارخانه ماشین سازی کارخانه محلی «پپسی کولا» کارخانه موتور دیزل کارخانه مونتاژ تراکتور کارخانه مونتاژ موتور سیکلت کارخانه نخ ریسی کارخانه نساجی کارخانه نساجی الیاف پلی استر چینی کارخانه نمک و آب زدایی نفتی کارخانه های تولید تراکتور و ماشین آلات کارخانه های فولاد و آلومینیوم کارخانه های چرمسازی کارخانه پتروشیمی کارخانه کفش سازی کارخانه کنسرو سبزیجات کارخانه کنسروسازی کاردیوواسکولار (CARDIOVASCULAR) کارنامه رأی کارنامه مدرسه ای کارنامه نظامی کارچاق کن کارکنان خارجی کارگران دولتی تنباکو و کارخانجات سیمان کاساندرا: غیب گوی شوم کاغذسازی کالای پان امریکن (انتفاعی) کالتکس کانال بوروکراسی کانال های فست اکت کاپیتالیسم کاپیتولاسیون کاکائو کبالت کتاب Lirow et le pacte orientale کتاب «برگزیدگان سیاسی ایران» کتاب «نهج البلاغه» کتاب «چشم هایش» کتاب الیکوهن جاسوس دمشق به زبان فرانسه کتاب انتقام گیرندگان کتاب بازوی درازتر اسرائیل کتاب تیم ضربتی کتاب جاسوس شامپاین کتاب جاسوسان در ارض موعود کتاب جاسوسی از اسرائیل کتاب جنگ پنهانی کتاب جنگجویان خاموش کتاب خانه واقع در خیابان گاریبالدی دستگیری آدولف آیشمن کتاب دستگیری آدولف آیشمن کتاب رائین کتاب سال دولت اسرائیل کتاب سالنامه اشخاص و رجال در اسرائیل کتاب سقوط شرف کتاب سکوت در هم شکسته٬ کتاب آیشمن در اورشلیم کتاب شکست ها در برآوردهای اطلاعاتی کشور کتاب مامور ما در دمشق کتاب هویت های اشخاص «WHO IS WHO» کتاب پیروزی های مکرر سیستم جاسوسی اسرائیل کتاب کورش کبیر کتابخانه ها کردستان ایران کردها کردهای ترکیه کردی کردی و ترکی کسب مجوز (LICENSING) کشاورزی کلاس های زبان IAS کلاس های زبان انگلیسی کلمبو کمونیزم کمونیست کمونیست تیتوئیست کمونیست ها کمونیستها کمونیستهای ایران کمونیستی و ناسیونالیستی ترکی کمونیسم کمونیسم در ایران کمپانی انو کمک فنی در تئوری و عمل (1966) کمیته صلح کمیته فرعی هامیلتون کنست کنست موشه شاهال کنستانتره کنسرت پیانو کنسرسیوم کنسرسیوم آلمانی کنسرواتوار موزیک تهران کنفرانس 1956 کنفرانس CIEC کنفرانس CSCE مادرید کنفرانس NAFSA کنفرانس UNCSTAD کنفرانس اسلامی کنفرانس اسلامی فاس کنفرانس امور دریا کنفرانس اوپک کنفرانس باندونگ کنفرانس باندونگ 1955 کنفرانس بین المللی زنان در تهران کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) کنفرانس توکیو کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی کنفرانس جیده کنفرانس سنتو در تهران کنفرانس طائف کنفرانس غیر متعهدها کنفرانس ملل متحد کنفرانس همکاری های اقتصادی بین المللی (CIEC) کنفرانس کشورهای «غیر متعهد» کنفرانس گوادلوپ کنفرانس یونسکو (ECAFE) کنوانسیون وین کنوانسیون ژنو کنگره اتحادیه پستی اعراب کنگره جهانی بهداشت کنگره فیندلی کنگره هاید کود نیتراته کودتای رضاخان کورمانجی کوره های ذوب کوره های کک سازی کونوکو کوکائین کی بی سی K.B.C کیو. آر. میستیک کیو. آر.کابل گاز گاز طبیعی مایع (NGL) گاز محلول گاز«سوخت ایده آل» گتو (محاصره اقلیتها) گدکو گذرنامه آمریکایی گذرنامه آمریکایی یزدی گذرنامه دیپلماتیک گردهمایی UNCTAD گرفتن ویزای توریستی گرومن گروه الفتح گروه دندانپزشکی داوطلب گروه فرقان گروه فیلیپینی گروه منصور گروه هروت گروه پل پت گروه پیشرو ملی گروه کلمبو گریس صنعتی گرینویچ گلف اویل کمپانی گندم گواهی AMST گوشت های منجمد بلغاری یانکی یمینوکو ینانگ یانگ یونسکو یک بطر ویسکی یک جلسه PRC یک کارخانه کفش سازی ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران