Post
11529
از: لینگن، : سفارت آمریکا تهران
محرمانه
به: وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی
1358-05-21- 1979-08-12
متن سند
ص: 455
از : سفارت آمریکا تهران
تاریخ: 12 اوت 79
به : وزیر امور خارجه واشنگتن دی. سی
طبقه بندی : محرمانه
شماره سند : 8970
موضوع : ملاقات با بازرگان
1- تمام متن محرمانه.
2- خلاصه : من روز 11 اوت با بازرگان ملاقات کردم. یزدی وزیر امور خارجه نیز به عنوان مترجم حضور داشت. پس از اشاره های مقدماتی درباره امیال متقابل برای مناسبات ثمربخش دو جانبه بازرگان گفت که دولت موقت ایران از اینکه وعده های ایالات متحده به وسیله اقدامات پشتیبانی نشده دلسرد شده است. او سه زمینه مشکلات را طرح کرد: لوازم یدکی نظامی، رویدادها، و عدم جایگزینی سفیر کاتلر، من با ذکر جزئیات اقداماتی که ما در زمینه تجهیزات نظامی انجام دادیم پاسخ دادم و خاطرنشان ساختم که اقداماتی هست که دولت موقت ایران باید انجام دهد تا جریان از سرگرفته شود، من گفتم که ما نیز دلسرد هستیم از اینکه کماکان نمی توانیم به دارایی های خود و پیشینه های مربوط به حضور نظامی گذشته ما در ایران دستیابی داشته باشیم و خواستار کمک او در این زمینه شدم. درباره روادیدها، من به بازرگان گفتم که ما چه کارهایی را انجام می دهیم و چه کارهایی را حاضریم انجام بدهیم، ولی در عین حال گفتم که ما نیاز به همکاری دولت موقت ایران در برطرف کردن امنیت نامرتب در محوطه خودمان داریم. من مسئله رفتار دولت موقت ایران با خبرنگاران آمریکایی به عنوان یک موضوعی که روابط ما را ناراحت می کند طرح کردیم. یزدی با اتهامات خود درباره توطئه در رسانه های جمعی ایالات متحده مبنی بر بدگویی از انقلاب ایران به این مطلب پاسخ داد که اکنون دیگر این اتهامات برای ما آشناست. بازرگان در اظهار نظر خود نسبت به مطبوعات کمتر حرارت نشان می داد.
ملاقات با این خاتمه یافت که بازرگان خواستار اقدامات مشخص از جانب ما برای نشان دادن حسن نیت ایالات متحده نسبت به ایران شد. من گفتم که ما در این راه کوشیده ایم و به کوشش خود در این زمینه ادامه خواهیم داد، ولی در ضمن خواستار شدم که ایران به جای اینکه بر گذشته تکیه کند و اعلام دارد که انقلابش برای چیست و علیه چیست به آینده نظر داشته باشد. پایان خلاصه.
3- من ابتدا از بازرگان به خاطر پذیرفتن من به عنوان کاردار سپاسگزاری کردم و آن را نشانه تمایل دولت موقت ایران برای همکاری با حکومت ایالات متحده به منظور ساختن روابط دوجانبه ای که واقعیات جدید را در نظر می گیرد، قلمداد کردم. من احترامات فائقه و پرحرارت حکومت متبوع خود را شخصا برای او و دولت موقت ایران ابراز داشتم، من به او گفتم که ما می خواهیم با ایران کار کنیم هر چند ما درک می کنیم زمان و شکیبایی لازم است تا مناسبات متقابلاً سودمند بین طرفین پرورده شود. من گفتم ما امیدواریم که در تعقیب چنین هدفی خویشتن داری و تفاهم از هر دو جانب مورد نظر خواهد بود. من گفتم که به من دستور داده شده است بگویم که ما حاضریم به هر طریق ممکن کمک کنیم که به ثبات ایران و رفاه مردم آن خدمت کرده باشیم، من به او گفتم که من خوش بین هستم که می توانیم در ساختن مناسبات بین خود پیشرفته داشته باشیم زیرا میل مردم هر دو کشور این است که چنین کاری صورت گیرد. من گفتم در حالی که مشکلاتی داریم که باید حل شود، دارای منافع متقابل ادامه یابنده نیز هستیم و ما به نوبه خود
ص: 456
تمامیت ارضی و استقلال و ثبات ایران را همچنان که قبل از انقلاب از نظر آمریکا مهم تشخیص می دادیم، در دوران بعد از انقلاب نیز مهم تشخیص می دهیم. من حدود پایان ماه اوت به واشنگتن باز می گردم، و خوشبخت خواهم بود، هرگونه پیامی او دارد همراه خود ببرم.
4- بازرگان چنین پاسخ داد که او از دیگران در دولت موقت ایران که من با آنها ملاقات داشته ام شنیده است که من نسبت به انقلاب ایران و دولت او تفاهم و حسن نیت نشان داده ام. او به ویژه از شنیدن سخنان من درباره پشتیبانی از استقلال و تمامیت ارضی ایران استقبال کرد. او نیز درباره برقراری مجدد روابط دو جانبه حسنه بین دو کشور ما خوش بین بود. او گفت او و اعضای کابینه او همواره درباره مطلوب بودن همکاری با ایالات متحده توافق داشته اند و بنابراین حاضر هستند در زمینه های متعدد برای دفاع از مناسبات ایران با ایالات متحده با وجود جو ناشی از احساسات در دوران بعد انقلاب و اتهامات درباره مداخله ایالات متحده در امور داخلی ایران قد برافرازند.
5 - بازرگان گفت متأسفانه، از نظر ایران، ایالات متحده به هیچ نحو مثبتی پاسخ نداده است که دولت موقت ایران بتواند این پاسخ ها را برای نشان دادن شایستگی مناسبات خود با ایالات متحد آمریکا برای مردم ایران مورد استفاده قرار دهد. او گفت «شما فقط درباره مناسبات بهتر حرف زده اید و ما تنها چیزی که از شما شنیده ایم وعده هایی بیش نبوده است». به عنوان مثال، او اطمینان هایی را که سفیر سولیوان و کاردار ناس مبنی بر اینکه لوازم یدکی تحویل خواهد شد بر شمرد. او گفت «هیچ چیزی اتفاق نیفتاده است و نه حتی تاریخی که چه موقع می توانیم انتظار داشته باشیم، به ما داده نشده است» همچنین مسئله تسویه حساب های نظامی ایران نیز در میان است. او مدعی شد ایران درباره آنچه که خریداری کرده و پول آن را پرداخت کرده است، از سال 1966 صورت حسابی دریافت نکرده است. بنابراین دولت موقت ایران نمی داند موقع مالی او در این زمینه از چه قرار است. در ماه فوریه ارقامی ارائه شده است، ولی مواردی وجود دارد که از سیزده سال قبل تاکنون همچنان بلاتکلیف و معوق مانده است.
6- با تغییر سخن به زمین های دیگر بازرگان گفت که ما نیازهای روادیدی ایران را رفع نمی کنیم، حتی در مورد افرادی که نیاز به توجه پزشکی دارند. بعضی اشخاص که نیاز به عمل جراحی قلب باز دارند و ترتیب ملاقات برای معاینه پزشکی در ایالات متحده داده اند نتوانسته اند روادید بگیرند. در این لحظه یزدی وارد گفتگو شد اظهار داشت که دولت موقت ایران تحت فشار فزاینده قرار گرفته، تا اجازه بدهد دانشجویان برای تحصیل به اتحاد شوروی بروند، و این کاری است که ممکن است به آن تن در دهد (اگر ما روادید برای رفتن آنها برای تحصیل در آموزشگاه های آمریکا ندهیم، البته این موضوع گفته نشد).
بازرگان گفت که همچنین مسئله کوتاهی ما در تعیین سفیری به جای کاتلر وجود دارد. یزدی ادعای قبلی خود را تکرار کرد مبنی بر اینکه کاردار شما «به ما گفته است که وزارت امور خارجه آمریکا بعد از 24 ساعت تصمیم ما را پذیرفته است.» یزدی افزود که بعدا به آنها گفته شد که برای تکمیل روند این کار تنها 5 یا 6 هفته وقت لازم است.
7- من پاسخ دادم که از صراحت لهجه بازرگان استقبال می کنم، به ویژه به این دلیل بعضی از مطالبی که او طرح کرد، من خود قصد داشتم به میان بگذارم. من اطلاعی نداشتم که ایران صورت حسابی برای خریدهای نظامی خود از سال 1966 دریافت نکرده است، صراحتا بگویم من یک چنین استدلال را برای باور کردن دشوار می دانستم. من خاطرنشان ساختم که در بحث های قبلی با یزدی وزیر امور خارجه و
ص: 457
ریاحی وزیر دفاع ملی درباره موقعیت پیچیده مناسبات عرضه تجهیزات نظامی در گذشته به تفصیل صحبت کردم. من به او اطمینان دادم که قصد ما متوقف ساختن جریان لوازم یدکی ضروری به ایران نیست، بلکه این است که با تمامی مناسبات سروکار داشته باشیم و ترتیبی که توانایی خود را برای فراهم کردن نوع مناسبات عرضه تجهیزاتی که ایران ممکن است در آینده بخواهد، به خطر نیاندازیم.
8 - از طریق کوشش صبورانه ما به موقعیتی رسیدیم که اکنون می توانیم تحویل لوازم یدکی خط لوله را از سر بگیریم. این موضوع به وزیر دفاع ملی و وزیر امور خارجه دو هفته قبل ابلاغ شد و اکنون ما در انتظار این هستیم که ایران ترتیب حمل و نقل را بدهد تا تحویل انجام گیرد. چند محموله هوایی مرکب از لوازم یدکی در جریان ماه های اخیر از طریق ترتیباتی که بین مستشاری نظامی و نیروی هوایی شاهنشاهی ایران تهیه شده بود تحویل گردید، علاوه بر این ما حاضریم سفارشات جدید را در نظر بگیریم از جمله سفارش برای خدمات درجه گذاری کالیبرها برای کبری و تاو. من گفتم که یک مأمور با دست خود یک LDAبرای این پرونده روز 13 اوت به ایران خواهد آورد.
9- من همچنین گفتم که ما مصرا خواستار ملاقاتی بین دولت موقت ایران و مستشاری نظامی و مأمورین مربوطه سفارت درباره عرضه کالاهای نظامی برای مدتی هستیم. یک چنین ملاقاتی که با روند کار سروکار خواهد داشت، به نظر ما کمک خواهد کرد تا تفاهم بهتری درباره این موضوع پیچیده حاصل شود (بازرگان تلفنی تماس گرفت و به عقیده من با ریاحی بود و پس از یک مکالمه کوتاهی موافقت کرد که چنین ملاقاتی باید صورت گیرد. او و یزدی از تاریخ 14 اوت را برای این امر تعیین کردند و محل ملاقات در وزارت امور خارجه تعیین شد). درباره مسائل حسابداری من به بازرگان گفتم که روزهای 24-22 اوت در واشنگتن جلسه ای برای رسیدگی به این مسأله ویژه تعیین شده است و برای تدارک این جلسه مقدار زیادی کار صورت گرفته است و ما خواستار شده ایم که دولت موقت ایران یک نماینده برای شرکت در آن بفرستد و به هر صورت مستشاری نظامی در آن نماینده ای خواهد داشت و می تواند به مقامات دولت موقت ایران بعدا گزارش دهد، ولی ما معتقدیم که بسیار ارجح خواهد بود اگر نماینده دولت ایران در این جلسه حاضر باشد. من از بازرگان خواستم که این مسئله را در نظر داشته باشد.
10- چه بازرگان و چه یزدی هر دو ظاهرا از گفتار من درباره اینکه دادن ترتیب تحویل لوازم یدکی به عهده دولت موقت ایران است یکه خوردند. یزدی پرسید آیا ما این اقلام را برای ایران تحویل نمی دهیم من توضیح دادم که این امر مربوط به بعضی موارد است و اینکه معمولاً عرف از این قرار است که خریدار خود ترتیب موضوع را بدهد. من بار دیگر گفتم که جلساتی که من به آن اشاره کردم در کمک به دولت موقت ایران برای درک این مسئله بسیار پیچیده کمک خواهد کرد و اصرار ورزیدم که دولت موقت ایران علاوه بر شرکت در جلسه مربوط به تعیین روال ها شخصی را نیز به واشنگتن اعزام دارد.
11- من آن گاه یک عده مسائلی را از جانب خودمان در میان گذاشتم و خاطرنشان ساختم که ما یک عده کوچکی از هیئت نظامی در ایران نگه داشته ایم و اینکه قسمت اعظم آنهایی که هنوز اینجا هستند سرگرم کوشش برای جمع و جور کردن دارایی های نظامی گذشته ما در ایران به یک نحو منظم هستند. ما موفقیت بسیار کمی در دسترسی به پرونده ها در منطقه خلیج و باز پس گرفتن دستگاه های مخابراتی و سایر دارایی هایی که متعلق به ما است، برای خلاص شدن از موجودی های کارپردازی و حتی حل و فصل امور بسیار جزیی از قبیل نامه های متروک در APOداشته ایم. البته مسئله بر سر ارزش پولی آنچه که ما
ص: 458
دنبالش هستیم نبود، هر چند چندین میلیون دلار تنها در موجودی های کارپردازی درگیر است، بلکه ما درباره این اصل نگران هستیم که همچنان برای دسترسی به آنچه که مال خودمان است ناتوانیم، من از بازرگان خواهش کردم که برای حل این مسائل با ما همکاری کند و خاطرنشان ساختم که من تا چند روز دیگر درباره همین موضوع نامه ای به یزدی خواهم فرستاد و در آنجا شرح خواهم داد که وضع ما چیست که البته متأسفانه در این موضوع بلاتکلیفی کامل حکمفرماست.
12- درباره روادیدها من به بازرگان گفتم که به نفع ما نیست مراوده اشخاص را بین ایران و ایالات متحده متوقف کنیم، من خاطرنشان ساختم که در دوران ما بعد انقلاب و حمله به سفارت ما برای از سرگرفتن عملیات کامل کنسولی با عده ای از مشکلات مواجه شده ایم که از آن جمله اند؛ عدم تسهیلات کافی فیزیکی، و کمبود کارمندان و نارسایی امنیتی، مع ذلک ما کوشش های خود را دو برابر کرده ایم به این منظور که هر دانشجوی واجد شرایط به موقع برای رسیدن به ایالات متحده روادید بگیرد، من به او گفتم که ما در حال حاضر سرگرم رسیدگی به روزانه 150 پرونده روادید هستیم و اینکه ما برای تکمیل تسهیلات کنسولی خود که جز مدرن ترین تسهیلات در جهان خواهد بود دو نوبت کار ایجاد کرده ایم، من اظهار تعجب کردم از اینکه مواردی وجود دارد، که اشخاصی که نیاز به مواظبت پزشکی در ایالات متحده دارند نتوانند روادید بگیرند. زیرا ما همه نوع کوشش برای آنکه موارد اصیل اضطراری پزشکی مورد توجه قرار بگیرد به کار برده ایم. من به بازرگان اطمینان دادم که ما نمی خواهیم در این زمینه مانعی ایجاد شود و از یزدی خواهش کردم که اگر او مواردی در این باره سراغ دارد به من اطلاع دهد.
13- من در ضمن تذکر دادم که ما در کوشش های خود برای از سرگرفتن عملیات کامل کنسولی ناگزیر شده ایم در چهارچوب بعضی از محدودیت ها کار کنیم، از قبیل ادامه حضور یک نیروی امنیتی نامنظم در محوطه خودمان، ما حقیقتا از کمک اعضای این نیروی نامنظم قدردانی می کنیم، و آن هم در دوران بلافاصله بعد از حمله ماه فوریه علیه سفارت، ولی شرایط اکنون تغییر یافته است، به نظر ما حضور آنها دیگر لازم یا مطلوب نیست. در واقع میزان درجه درگیری این نیروی نامنظم امنیتی در عملیات داخلی ما مستقیما با توانایی ما بستگی داشت، ما معتقدیم ضروری است که این نیروی نامنظم امنیتی کنار رفته و یک نیروی منظم امنیتی در خارج از محوطه جای آن را بگیرد.
14- یزدی گفت که رئیس کمیته مرکزی قرار است با ماشاءاللّه کاشانی همان روز صحبت کند، برای آنکه او و همراهانش ترک کنند، و به جای آنها گروه دیگری در خارج از محوطه گمارده شوند، یزدی افزود که شاید بالاخره ممکن باشد که حتی این گروه را هم برکنار کنند. من گفتم که در عین حالی که ما امنیت داخلی را خودمان به عهده خواهیم گرفت، در عین حال نوعی نیرو برای کنترل کافی جمعیت در خارج از بخش کنسولی پس از افتتاح آن لازم خواهیم داشت.
15- من آن گاه رفتار با خبرنگاران آمریکایی را از سوی دولت موقت ایران در میان گذاشتم و گفتم که نگرانی دولت موقت ایران را درباره اینکه مطبوعات آمریکا تصویر متعادلی از ایران ارائه نمی دهند کاملاً درک می کنم و اینکه من نیامده ام تا درباره اخراج خبرنگاران آمریکایی از ایران رسما شکایت کنم، ولی من میل دارم نگرانی خود را درباره اثر چنین اقدامات در مناسبات دو جانبه بین دو کشور ابراز نمایم، در حالی که مطبوعات ما به کمال نرسیده ما همه کوشش خود را برای تشویق گزارشگری متعادل به کار می بریم. من گفتم که خبرنگاران انگیزه های بسیار انسانی دارند و آنها بیشتر به سوی مطالب هیجان انگیز
ص: 459
روی می آورند برای اینکه می دانند این مطالب است که به فروش می رود، ولی در حالی که یک مطبوعات آزاد ممکن است همیشه آنچه را می خواهیم بنویسد، نمی نویسد، چیزی که بدتر است این است که مطبوعات تحت کنترل قرار گیرد.
16- من به بازرگان گفتم که به نظر مردم ما چنین می رسد که کوشش ویژه ای علیه مطبوعات آمریکا به کار می رود و این چیزی است که به جوی که دولت موقت ایران و ما باید در کوشش های خود برای بازسازی مناسبات دوجانبه خود بکوشیم، کمک نمی کند. من به تذکرهای دکتر ممکن از وزارت ارشاد ملی درباره اینکه خبرنگاران آمریکایی در ایران اغلب در درجه اول جاسوس به نظر می رسند و بعد روزنامه نگار اشاره کردم، یک چنین اظهاری از سوی یک مقام ارشد دولت موقت ایران که هیچ گونه اساسی ندارد به نفع هیچ کدام نیست.
17- یزدی بدون اینکه در انتظار پاسخ بازرگان باشد گفت که «مشکل مطبوعات شما این است که به مردم آمریکا اطلاعات نادرست می دهد و از ما بدگویی می کند.»، او به مصاحبه ای اشاره کرد که با گرگوری روز انجام داده بود، تحت این عنوان که وی نماینده مجله نیویورک است، ولی روز بعد مصاحبه با یزدی و خمینی را به مجله پنتهاوس فروخته بود. نمونه دیگر، شرحی بود در هفته نامه نیوزویک تحت عنوان «انقلاب بدون شادی» یزدی از من پرسید «آیا شما آن را خوانده اید» در حالی که یزدی رو به بازرگان کرد که ظاهرا گیج شده بود کرد، و گفته ها را ترجمه می کرد من آغاز به پاسخ دادن به تذکرات او کردم که نتیجه اش این بود که او با حرارت تجدید شده ای بار دیگر به این مسئله بازگشت و گفت «آیا ما باید برای چنین اشخاصی فرش قرمز پهن کنیم؟»، او ادامه داد آنها هرگز با ما منصفانه تا نکردند. آنها ما را متعصب و عقب مانده می نامند و همین هفته نامه اخبار آمریکا و گزارش جهان، کذا و کذا... مرا کمونیست نامیده. من به این هفته نامه در پاسخ نامه نوشته و اتهام را رد کردم و آنها حتی آن را چاپ هم نکردند.
18- در این مرحله بازرگان به آرامی متذکر شد که زمانی بود که رسانه های جمعی خارجی نسبت به انقلاب ایران همدردی نشان می دادند و حتی قبل از حکومت کارتر تصمیم گرفته بودند پشتیبانی از شاه را متوقف کنند و مطبوعات بیگانه اوضاع ایران را آن طوری که واقعا بود توصیف می کردند و بعد از انقلاب هم گزارش درباره ایران منصفانه بود. من توضیح دادم که مقاله هفته نامه تایم درباره خمینی که یک نسخه از آن را برای یزدی فرستادم، یقینا به نحو معقولانه ای متعادل بود. من همچنین گفتم که NBCکه یک سازمان خبری قابل احترام است، اگر مجالی به آن داده می شد کوشش می کرد که متعادل باشد.
19- یزدی فورا به مقابله برخاست و گفت گروه NBCبه علت اینکه مقررات ایران را درباره خبرنگاران بیگانه نقض کرده بود اخراج شد. من گفتم که خبرنگاران اول باید بدانند که این مقررات چیست تا بتوانند به آن مقررات مقید باشند. یزدی مدعی شد که رهبر گروه NBC آخرین باری که در ایران بود از طرف دکتر بهزادنیا از وزارت ارشاد ملی اطلاعات لازم را درباره مقررات کسب کرده بود، ولی او راه نادیده گرفتن این مقررات را انتخاب کرده به قم رفت و در آنجا نامه ای از کمیته محلی دریافت کرد که به او اجازه می دادند به کردستان برود. من در پاسخ گفتم که دولت موقت ایران که نکته های خود را روشن کرده است، باید اکنون NBC را دوباره به ایران دعوت کند.
20- یزدی این اشاره را نادیده گرفت، و در عوض پرسید آیا من روند خاصی در رفتار مطبوعات آمریکایی درباره ایران نمی بینم من گفتم که خیر، هر چند من الگوی روشنی از اتهامات در رسانه های ایران
ص: 460
را می بینم مبنی بر اینکه ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله می کند و این اتهامات بی اساس است،یزدی آن را پذیرفت، ولی به سرعت افزود که برای سوءظن های روزنامه نگاران ایران یک مبنای تاریخی وجود دارد و برای روشن کردن نقطه خود ضرب المثل ایرانی «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» را ذکر کرد. یزدی که بار دیگر لحن تعرض آمیز خود را از سرگرفته بود گفت که مطبوعات آمریکا علیه ایران است.
21- برای پایان دادن به این سلسله بحث های بی ثمر، من از بازرگان به خاطر بزرگواری در پذیرفتن من تشکر کردم و پیشنهاد خود را درباره رسانیدن پیغامی که او میل دارد به واشنگتن ابلاغ کند، هنگامی که من برای مشاوره به آمریکا باز می گردم بار دیگر تکرار کردم. من بار دیگر خواستار کمک بازرگان برای دسترسی به پرونده ها و دارایی های نظامی ایالات متحده در منطقه خلیج شدم و بهترین آرزوهای خود را برای شخص او و حکومتش ابراز داشتم. بازرگان گفت او از نظرات و اطمینان های من قدردانی می کند.
او آن گاه داستانی درباره اینکه چگونه در دوران بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم هر چیزی که در ایران اتفاق می افتاد و حتی گریه یک کودک، به تحریک انگلیسی ها نسبت داده می شد را تعریف کرد و بعدا در دوران مصدق ایالات متحده از پرستیژ بزرگی در نتیجه کارهای خوبی که آمریکا قبلاً در ایران به خاطر ایران انجام داده بود برخوردار شد، ولی هنگامی که مصدق سرنگون شد ایرانیان هر چیزی را که در کشور روی می داد، به ایالات متحده نسبت می داند همان طوری که دریافت و برداشت ممکن است دقیق نباشد، ولی واقعیتی است که باید با آن کلنجار رفت، بنابراین ایالات متحده باید کاری بکند تا پشتیبان حسن نیت آن باشد و نشان دهد که علیه منافع ایران دست به تحریکات نمی زند.
22- من گفتم که معتقدم که هم اکنون نیز صمیمیت خود را در این زمینه نشان می دهیم و به او اطمینان دادم که ما برای نشان دادن حسن نیت خود همچنان هر کاری که از دستمان برآید خواهیم کرد. و اما درباره ایران و دولت موقت ایران من پیشنهاد کردم که در عین حالی که ما باید با گذشته خود زندگی کنیم، در عین حال نباید بر روی آن تکیه کنیم، و مهم آن است که به آینده نگاه کنیم، همان طوری که برای انقلاب مهم است که اعلام دارد که طرفدار چیست و برضد چیست.
23- اظهار نظر: از بحث های من با بازرگان روشن است که یزدی درست قبل از ورود من به بازرگان گزارش کاملی داده بود. مراعات نزاکت و ادب از سوی بازرگان مانع آن نشد که او صراحتا صحبت کند، هر چند ترجمه آن چه را که بازرگان می گفت، از سوی یزدی اغلب لحن تندتری از اشارات بازرگان داشت، در واقع اختلاف در اهمیتی که هر یک از دو نفر برای موضوع بحث شده قائل بود و برداشت های هر یک از دو نفر نسبت به آنها، شاید به اندازه خود موضوعات بحث شده اهمیت داشته باشد. بازرگان به روشنی از مسئله روادیدها دلواپس بود، شاید بدین دلیل که این یک مسئله سیاسی داخلی بود، او چندین بار با سؤالاتی در این باره به یزدی مراجعه کرد که یزدی یا جواب سطحی به آنها داد یا نادیده گرفت.
24- یزدی از سوی دیگر توجه خود را معطوف مناسبات دو جانبه و آنچه که او قبلاً به عنوان لزوم اثبات اینکه ما شایستگی دوستی ایران را داشته باشیم تأکید کرده بود، متمرکز کرد. او بار دیگر نشان داد که شخصی نیست که اغراق و غلو نکند (مثلاً ادعای او که از طریق بازرگان اعلام شده بود مبنی بر اینکه ایران از سال 1966 به بعد برای خریدهای نظامی خویش صورت حسابی دریافت نکرده است) یا حتی تهدیدهای خامی (مانند اینکه اگر ما دانشجویان ایران را نپذیریم او آنها را در عوض به روسیه خواهد
ص: 461
فرستاد)، برای به دست آوردن امتیازات مذاکراتی تا آن اندازه که او با خونسردی تمام این گونه تاکتیک را به نحو هماهنگ شده ای در راه هدف استراتژیکی نهایی خود به کار می برد، بایستی لااقل توانایی های او را در ایجاد اندیشه تحسین کرد، اگر نخواهیم طرقی را که او عملاً به کار برده تحسین کنیم. مع ذلک درباره مسئله مطبوعات یزدی به نظر نمی رسد که استعداد کاربرد منطق را داشته باشد و در این مورد بازرگان بود که توانایی بررسی این مسأله را با ابراز احساسات کمتری نشان داد.
لینگن
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!