Post
30740
از:
سری
به:
1352-07-06- 1973-09-28
متن سند
زاهدی، اردشیر - 3
اردشیر زاهدی سفیر در ایالات متحده
سرّی
اردشیر زاهدی، در 9 آوریل 1973 اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده تسلیم نمود. این دومین باری است که زاهدی سفیر در ایالات متحده شده است. او قبلاً از 62 - 1960 در همین سمت خدمت نمود. او همچنین در دانشگاه ایالات متحده تحصیل نموده است، و این کشور را، میهن (خانه) دوم خود می داند.
آخرین و مهمترین شغل رسمی زاهدی وزیر امورخارجه در سال 1971 - 1967 بود. پس از استعفا از وزارت امورخارجه، او مأموریت های سیاسی برای شاه انجام می داد. او از سال ها قبل به شاه و دربار نزدیک بوده است. علاقه اولیه زاهدی، منافع شخصی است، ولی او به شاه وفادار و مورد اعتماد او می باشد.
او خود را نخست وزیر بالقوه در نظر می گیرد.
وقتی در ژانویه سال 1960 زاهدی اولین مأموریت خود را در واشنگتن به عهده گرفت، جوان ترین سفیر ایران بود (او 32 سال داشت)، فعالیت وی در اینجا تشخیص داده نشد و او در دستیابی به دو هدف مشکل که شاه به وی واگذار کرده بود یعنی بهبود بخشیدن به چهره ایران در جرائد آمریکا و کنترل نارضایتی های دانشجویان ایرانی در ایالات متحده از شاه، شکست خورد. در سال 1962 ناگهان او به ایران احضار گردید.
سوابق شخصی
اردشیر زاهدی در 24 دسامبر 1927 در تهران متولد شد (در یک بیوگرافی رسمی تاریخ تولد وی 16 اکتبر 1928 ذکر شده بود. مردان طبقه بالای ایران گاهی تولد خود را جلو می برند تا میانسال جلوه گر
ص: 546
شوند. مشخص نیست چرا زاهدی این کار را کرده بود.) وی پسر تیمسار فقید فضل اللّه زاهدی و خدیجه پیرنیا می باشد. وی می تواند به خاطر سابقه اجتماعی مبرا از عیب برخود ببالد. والدین وی از «هزار فامیل» استثنایی هستند و مادر بزرگ وی یک شاهزاده خانم قاجار، سلسله سلطنتی قبلی، بوده است.
پس از پایان تحصیلات متوسطه در تهران، زاهدی به دانشگاه آمریکایی بیروت رفت و از سال 1942 تا 1945 در آنجا بود. سپس به دانشگاه ایالتی یوتا واقع در لوگان (LOGAN) رفت، که در آنجا برخلاف علاقه شخصی به تحصیل کشاورزی پرداخت، زیرا معتقد بود که کشورش به متخصصین تحصیل کرده کشاورزی نیاز دارد. او در امور فوق برنامه دانشگاهی خیلی فعال بود و رهبر انجمن دانشجویان خارجی بود. در سال 1950، موفق به دریافت مدرک لیسانس در کشاورزی و پرورش طیور خانگی گردید.
زاهدی پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و به عنوان دستیار ویژه فرانکلین اس. هاریس، رئیس هیئت اجرایی ایالات متحده، مسئول کمیسیون توسعه روستایی، انتخاب گردید. وقتی زاهدی در دانشگاه یوتا تحصیل می کرد، هاریس رئیس دانشگاه بود. در سال 1952، زاهدی به مقام دستیار اداری وی ارتقاء یافت، که در آن موقع به دستور و فشار نخست وزیر، مصدق، استعفا داد.
چگونه موفق شد ارتباطات صحیح برقرار نماید؟
در اوت 1953، پدر زاهدی کودتایی را انجام داد که مصدق را برکنار و شاه را به تخت و تاج سلطنت بازگرداند. به عنوان پسر تیمسار زاهدی، اردشیر نقش مهمی در کودتا به عهده داشت. وقتی تیمسار نخست وزیر شد، پسرش به عنوان منشی خصوصی و رابط رسمی وی با دربار خدمت نمود. در اکتبر سال 1953، اردشیر به عنوان آجودان غیرنظامی شاه انتخاب شد. وقتی تیمسار زاهدی در آوریل 1955 از نخست وزیری کنار گذاشته شد، اردشیر ابتدا از قبول شغل در دربار خودداری نمود و با پدرش به اروپا رفت. بعد از چندی تغییر عقیده داد و به ایران بازگشت تا سمت آجودانی غیرنظامی شاه را مجددا اختیار نماید.
وقتی زاهدی با شاهزاده خانم شهناز، دختر شانزده ساله شاه در سال 1957 ازدواج نمود، او به مقام دولتی رسید و لقب «عالیجناب» دریافت نمود. او همچنین در عدم اطمینان مربوط به جانشینی سلطنت درگیر بود، که تا بعد از تولد شاهزاده ولیعهد در سال 1960 ادامه داشت. گفته می شد که اگر شاه صاحب فرزند ذکور نشود، عنوان ولیعهد به پسر احتمالی شهناز داده خواهد شد، به هر حال شاهزاده خانم فقط صاحب یک فرزند دختر به نام زهرا مهناز شد که در سال 1958 متولد گردید. زاهدی و شاهزاده خانم در سال 1964 متارکه نمودند.
در می سال 1959، زاهدی نقشی در به هم رسیدن شاه و همسرش ایفاء نمود. فرح نزد زاهدی رفت تا در مورد ادامه تحصیلاتش در پاریس با وی مذاکره نماید، (در آن زمان وی مسئول دانشجویان خارج کشور بود) او فرح را به خانه آورد تا با همسرش ملاقات نماید. شهناز راجع به فرح و قابلیت های وی در احراز مسئولیت های یک ملکه، با پدرش صحبت نمود. در تابستان در خانه زاهدی به فرح پیشنهاد ازدواج با شاه شد.
ص: 547
بازگشت به خدمات سیاسی
در اوت سال 1962، ماه ها بعد از بازگشت ناموفقش از واشنگتن، زاهدی به عنوان سفیر ایران در انگلستان برگزیده شد. مهمترین مسئله وی ناآرامی های دانشجویی در لندن بود. وقتی در سال 1965 تعدادی از ایرانیان تحصیل کرده در انگلستان به علت شرکت در یک توطئه برای قتل شاه، در ایران بازداشت شدند، بسیاری از اعضای مجلس انگلستان یک نامه رسمی در اعتراض به نوع رفتار با زندانیان نوشتند که به دست مقامات ایرانی رسید. واکنش غضب آلود زاهدی نسبت به نامه، عجولانه و از نقطه نظر روابط عمومی شاید بی خردانه بود، ولی این امر به هیچ وجه از اعتماد شاه نسبت به سفیرش کم نکرد.
در ژانویه سال 1967، زاهدی و وزیر امورخارجه، غلامعباس آرام، محل های خود را با یکدیگر عوض نمودند. زاهدی شغل جدید خود را با انرژی و جدیت زیاد دنبال کرد و ظاهرا تصمیم گرفت در ورای شهرتش به عنوان یک جوان سبک سر و زنباره زندگی کند و به منتقدان خود نشان داد که جوانی نسبی و بی تجربگی وی کمبودهای جدی نیستند. زاهدی با سختگیری نسبت به خود و زیردستانش در وزارتخانه، ساعت های متمادی کار کرد و کشتی محکمی را به آب انداخت. به هر حال، در خلال تصدی زاهدی به عنوان وزیر امورخارجه، اصطکاک موجود بین وی و نخست وزیر، امیرعباس هویدا، که ناشی از رقابت شخصی و مشاجرات سیاسی بود، بیشتر شد. در سپتامبر 1971، کمی بعد از این که شاه، شاهزاده خانم دو قلوی خود، اشرف را بعنوان ریاست هیئت اعزامی ایران در بیست و ششمین گردهمایی مجمع عمومی سازمان ملل متحد انتخاب نمود، زاهدی از شغل خود استعفا داد (معمولاً وزیر امورخارجه ریاست هیئت است.)
سفر
زاهدی شاه را در سفر به ایالات متحده در سال 1949، 1954، 1969 و در سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال 1956 و 1968 همراهی نمود. فقط در سال 71 - 1970، به عنوان وزیر امورخارجه، به بیش از ده کشور سفر نمود. او هیئت اعزامی کشورش را از بیست ودومین تا بیست و پنجمین گردهمایی مجمع عمومی سازمان ملل متحد رهبری کرد. در سال 1972 او به پاکستان و افغانستان رفت.
مؤدب، با اعتماد به نفس، و یکی از مهم ها (BOYS)
زاهدی مردی فریبنده، پر انرژی و جاه طلب با شهرتی قریب به ادب است. هوش و اطلاعات وی محدود است، ولی او خیلی سریع نظرش را در موارد مختلف با اعتماد به نفس اظهار می دارد که این امر به وی ظاهر فردی با اطلاعات وسیع می بخشد. زاهدی مترقی و خوش سیماست - گاهی پر زرق و برق و مجلل - و دوست دارد یکی از افراد مهم محسوب شود و ظاهرا از گفتن و یا شنیدن داستان ریسک هایی که کرده است، لذت می برد. او به تعدادی از سازمان ها از جمله اتحادیه KAPPA - ZIGMA و کلوپ روتاری وابسته است. در سال 1966 به عنوان رئیس بنیاد فرهنگ اسلامی در لندن، که گروهی متشکل از سفرای کشورهای اسلامی در لندن بود، انتخاب شد.
زاهدی قد بلند، سیاه چرده و خوش هیکل است، پس از متارکه دیگر ازدواج نکرده و مشهور به «مرد خانم ها» (LADIES - MAN) است. او ماشین های لوکس را دوست دارد و از دادن هدیه های گرانقیمت به
ص: 548
دوستان لذت می برد. در واشنگتن و لندن او و همسرش در دنیای جامعه دیپلماتیک بی نهایت فعال بودند.
به عنوان سفیر در واشنگتن او به قدری قرض بالا آورد که دوستاش - ظاهرا بدون موفقیت - سعی کردند گروهی برای کمک به وی تشکیل دهند. او یک میهمانی دهنده موفق و مورد علاقه است.
وقتی زاهدی در خانه خود در تهران است، درختان و گل رُز خانگی پرورش می دهد. او از تیراندازی، شکار و سینما رفتن لذت می برد. به نظر می رسد از سلامتی جسمی کاملی برخوردار است. سفیر به خوبی انگلیسی را با تلفظ آمریکایی صحبت می کند.
ارتباطات خانوادگی پیچیده
مادر زاهدی چندین سال قبل از فوتش در سال 1963، از پدر وی طلاق گرفت. او متعاقبا با یک سرهنگ بازنشسته ازدواج نمود و با تیمسار زاهدی با تاجی اتحادیه ازدواج نمود. زاهدی یک خواهر به نام هما دارد که با حسین اتحادیه، دائی ناتنی اش ازدواج کرده است. براساس گزارش جرائد ایالات متحده، زاهدی پسر دایی امیراصلان افشار سفیر ایران در ایالات متحده است که در حال رفتن می باشد.
1973 سپتامبر 28- 1352/07/06
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!