در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

برنامه های دیپلماتیک در قبال ایران

موضوع سند

متن سند

گزارشی که در وزارت امور خارجه آماده شده است[1]

واشنگتن، بدون تاریخ

راهبرد دیپلماتیک درقبال ایران ـ دوران پیش رو

این گزارش پیشنهادهای مشخصی را برای بحث، اصلاح و تصمیمگیری مطرح میکند که براساس آن‌ها، راهبرد ما برای دورۀ پیش‌از آغاز مجلس ایران مشخص میگردد. در این متن، ضمن تشریح عناصر شکلدهندۀ راهبرد ما، مجموعهای از اقدامات برای انجام در هفتههای آتی پیشنهاد میگردد.

پس‌از شش ماه ناکامی و استیصال در تعامل با ایران، روشن است که ما با نگرشی مواجه هستیم که از اساس با رویکرد ما تفاوت دارد و نیز اوضاع داخلی ایران آشفته است. منش و جامعۀ ما بر خوشبینی استوار است؛ تاریخی طولانی از قدرت و موفقیت، امکان برابری، حفاظت از نهادها که در قانون اساسی لحاظ شده است و ایمان به توانایی برای رقمزدن سرنوشت خودمان. در سوی دیگر، ایران تاریخی دیرینه و رنجآور از حملات خارجی، اشغال و سلطه دارد. چشمانداز و نگرش آن‌‌ها تابع این تاریخ است و بیشتر ایرانیها تسلّی خود را در اسلام شیعه یافتهاند. بقا برای آن‌ها در اولویت است. آن‌ها فریبکار، جبرگرا، بدگمان و بیگانهستیز هستند.

با چنین تفاوتهای بنیادین فرهنگی و تاریخی، درک اینکه چرا بیشتر ایرانیها تحت تأثیر اقدامات ما در طول این بحران قرار نگرفتهاند، آسانتر میشود. ما در موضع چانهزنی گذشته نیستیم.

اگر میخواهیم روزنهای برای رفع مشکل ایجاد کنیم ـ تصدیق این حقیقت سخت نیازمند راهبردی است که پیچیدگیهای سیاست ایران و چشمانداز آن را باهم در نظر بگیرد، آن حقیقت نیز این است که تا وقتی اوضاع داخلی ایران نابسامان است و روحانیت بر سر کار باشند، احتمال یافتن راهکار، کم است. این راهبرد باید عناصر مربوط به معقولبودن کارها را درقبالِ آینده با یکدیگر درآمیزد، بدون اینکه امتیازاتی بدهد که در نظر ایرانیها نقطهضعف محسوب میشود.

این راهبرد باید عنصری قوی از تهدید را به دنبال داشته باشد، بدون اینکه به امکان انتقام پس‌از آزادی گروگانها اشارهای بکند و عناصر تهدید بایستی هم باورپذیر باشد و هم به‌شکلی منتقل شود که غروری را که آن‌ها به نمایش میگذارند، جریحهدار نکند و تاریخ، مفهوم شهادت برای آن‌ها را یادآور نشود.

چند پیشنهاد بنیادین

1.    میتوانیم با کنارگذاشتن دو گزینۀ نامتعارف و افراطی آغاز کنیم:

-        ما مدتهاست که سیاست تحمیل هزینه بر ایران را، به‌خاطر طولانیکردن بحران گروگانگیری، در پیش گرفتهایم؛ بنابراین هیچکس سیاست مذاکره بدون وجود نوعی فشار را پیشنهاد نمیکند.

-        سیاست فشار به تنهایی سبب نیل به یک راهحل نمیشود. یک دلیل اینکه خمینی و روحانیون در معرض فشارهای غرب نیستند، پس ما باید رویکردی متفاوت برای آن‌ها داشته باشیم. حتی آن موقع نیز باید تعدادی روی تدوین یک راهبرد سیاسی برای مهندسی آزادی گروگانها کار کنند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم، باید نقشی را ایفا کنیم.

2.    در داخل ایران، گروههای پیشگام مختلف، اهداف، آسیبپذیریها و آرمانهای گوناگونی در این بحران دارند. راهبرد ما بایستی بهرهبرداری از این ترس و امیدهای مختلف باشد. ازاینرو، راهبرد ما باید همچنین ترکیبی از اقدامات تنبیهی و ابتکارات دیپلماتیک باشد تا بدین‌ترتیب به راهحلی برسیم که ازنظر سیاسی برای گروههای کلیدی در ایران و نیز خودمان قابل‌پذیرش باشد. مسائل موردتوجه عبارتاند از: الف. ترکیب فشارها و گامهای دیپلماتیک؛ ب. زمانبندی.

3.    اولین فرصت ما برای نیل به پیشرفت در مسئله، همانطور که ایرانیها نیز دریافتهاند، با آغازبه‌کار مجلس فراهم میشود؛ بااین‌وجود نباید فراموش کنیم که مجلس غیرمنسجم و سرکش خواهد بود و احتمالاً بدون رهبریِ مؤثر است. حتی هنوز هیچ تاریخی برای آغاز فعالیتش مشخص نشده است. شاید مجلس بتواند به‌عنوان وسیلهای برای تحقق یک راهحل قلمداد شود یا بر اجماعی میان سران دینی و غیردینی، مبنی‌بر اینکه اکنون زمان پایاندادن به بحران رسیده است، صحّه بگذارد. احتمال دارد مجلس در قبول نقش رهبری در فرایند نیل به یک راهحل تردید کند، ولی بازۀ زمانی بین زمان کنونی، انتخابات 9 می و روز آغازبه‌کار مجلس، دوران دگرگونی سیاسی در ایران خواهد بود.

پس معقول است که تلاشهای کنونی ما بر این بازۀ زمانی متمرکز شود. نوعی آرامش سیاسی در فرایند سیاسی مسئله را شاهد خواهیم بود. نمایندگان انتخاب شدهاند و آن‌ها دربارۀ چگونگی استفاده از نهادهای جدید اطمینان نخواهند داشت. برای مدتی کوتاه پس‌از آغاز مجلس، هیچ مرز روشنی بین احزاب، وابستگیهای شخصی یا راهبردهای سیاسی وجود نخواهد داشت. در آن مقطع، یک رهبری قاطع و مؤثر شاید بتواند مسیر را به‌سمت رفع بحران هموار سازد؛ بنابراین حائز اهمیت است که ما تلاش کنیم تا مقامات ایران را در گفت‌وگویی ثمربخش مشارکت دهیم؛ دربارۀ اینکه چگونه آزادی گروگانها میتواند به‌شکلی ارائه گردد که حمایت مجلس جدید را به دنبال داشته باشد.

4.    این‌دفعه ما قصد داریم تا رویکردمان را گستردهتر نماییم و با سه عنصر رهبری مستقل، ولی مرتبط همکاری کنیم: با بنیصدر، کسی که مسئول ارائۀ طرحی به مجلس برای پایاندادن به بحران با آمریکا، به‌عنوان بخشی از برنامۀ کلی خود است؛ با قطبزاده، سودمندترین شریک برای ما و بیشتر از گذشته؛ با روحانیون که باید آمادۀ پیروی از نقش راهبری بنیصدر شوند یا دستکم با اجتناب از مخالفت با آن، نیل به یک راهحل را غیرممکن نسازند.

شکست، آخرین تلاش ما برای محققساختن یک راهکار، ناشی از رقابتی بود که بین بدنۀ رهبری غیرروحانی و روحانیون وجود دارد. ما باید با استفاده از سیاست چماق و هویج، راهی پیدا کنیم تا بتوانیم روحانیون را برای پذیرش چشماندازهای نیل به راهحلی قانع کنیم که دولت میتواند آن را در زمان آغاز کار مجلس مطرح نماید.

5.    در روند تدوین رویکرد، باید مزیتها و امتیازاتی در برخی از ارتباطات ما و در توسعۀ آن برای پوشش مسائل فراتر از گروگانگیری وجود داشته باشد. با بنیصدر و قطبزاده و نیز در روند کمکگرفتن از متحدین، ما میتوانیم بر پیامدهای گستردهشدن بحران برای آیندۀ ایران و اروپا متمرکز شویم. میشود بر نوعی از رابطۀ ایران ـ آمریکا که مطلوب و مقصودمان است، تمرکز کرد. به‌هرحال، با وجود روحانیونی که معتقد هستند که رابطۀ معقول بین ایران و آمریکا غیرممکن یا ناشایست است، ضرورت دارد به‌شکلی خاصتر، پیامدهای ادامۀ بحران را برای بدنۀ رهبری آن‌ها ترسیم کنیم.

6.    موضع ایالات متحده دربارۀ مؤلفههای یک راهحل ـ که شاید در تعامل با متحدین و بنیصدر، مفید واقع گردد ـ همانی است که در قالب شش نکته در ماه ژانویه (برگۀ 1)[2] به والدهایم، البته با افزودن یک متمم، اعلام شد. شاید خوب باشد که این نکات را تشریح کنیم تا روشن شود که اگر گروگانها به سلامت و در شرایطی مناسب آزاد شوند، ما دست به اقدام تلافیجویانه علیه ایران نخواهیم زد.

اهداف کوتاهمدت

اگر این پیشنهادها مورد موافقت قرار بگیرد، سه هدف خاص باید به بحث گذاشته شود:

-        بهبودیافتن شرایط گروگانها ـ که با ملاقاتهای منظم و انتقال پیام خانوادهها آغاز میشود ـ با هدف تلاش برای مشارکت رسمی فعالانهتر ایران در مدیریت وضعیت رفاه و سلامت گروگانها.

-        افزایش ملموس و ادامهدار فشار ازسوی کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی[3] و درصورت امکان، ترغیب سایر کشورها برای انجام اقدامات محدودتر علیه ایران؛ در این شرایط، با نشاندادن گروگانگیری توسط ایران به‌عنوان تعرّض به جامعۀ جهانی، با هدف بزرگتر کردن تقابل ایران و جهان غیرکمونیست.

-        مشارکتدادن چهرههای کلیدی ایران در بحثهایی که به درک این موارد منجر میشود:

1.       سناریویی برای آزادی گروگانها پس‌از تشکیل مجلس؛

2.      نقش رهبران کلیدی در زمان بررسی موضوع در مجلس؛

3.      اقدامات ایالات متحده یا کشورهای سوم که میتواند روند تصمیمگیری در مجلس را تسریع ببخشد.

مسائلی که باید دربارۀ آن‌ها تصمیمگیری شود، عبارتاند از: میزان و زمانبندی فشارهای جدید و ماهیت تلاش دیپلماتیک گستردهتر.

-         میتوانیم تحریمهای کنونی را حفظ کنیم و به اروپاییها فشار آوریم تا روند کنونی را با پیش‌بردن تصمیماتی که در لوگزامبورگ گرفته شد، ادامه بدهند.[4] به نظر میرسد که این حداقل اقدام ضروری است.

-         میتوانیم گامهای مضاعفی برداریم تا تحریمهای خودمان را توسعه بدهیم (برای آگاهی از فهرست گامهای در دسترس، به برگۀ 2 نگاه کنید).[5] در تصمیمگیری، برای اینکه آیا باید تحریمهای دیگری را نیز وضع کنیم یا خیر، امکان دارد با مجموعهای جدید از انتظارات روزافزون مواجه شویم و سپس استیصال عمیقتری در داخل آمریکا ایجاد شود و اختلافنظرهای جدید با متحدین به وجود بیاید و این موضوع پیام ضعف را به ایران منتقل میکند؛ درست در زمانی که ما باید بر قدرت و استحکام جایگاه متحدین تأکید کنیم.

مسئلۀ دیگر این است که آیا چنین گامهایی میتوانند به بهترین شکل، تلاشی دیپلماتیک را در مقطع کنونی تکمیل کنند یا خیر. یا اینکه باید آن‌ها را ذخیره کرد تا به‌عنوان یک تهدید در زمان آغاز جلسات مجلس استفاده شوند. به‌محض اینکه گامهای بالا اجرایی شوند، ما دیگر ابزار دیگری برای تهدیدکردن نداریم.

-         فشارهای مضاعف را شاید بتوان از راه عملیات مخفی اعمال کرد. حجم قابلتوجهی از اقدامات مختل‌کننده، اکنون در ایران در جریان است که آمریکا در آن‌ها دخالتی ندارد، ولی بیشتر ایرانیها معتقد هستند که از آمریکا الهام گرفتهاند. این اختلالات و تصور دخالت آمریکا در آن‌ها، سبب افزایش این هراس و ترس در ایران شده است که ما ابزارهای مهمی داریم که میتوانند به انقلاب آسیب بزنند.

با توجه به شرایط ایران، مزیت گزینههای مخفیانه این است که اگرچه ایرانیها تصور میکنند که ما مشغول ایفای نقش خراب‌کار هستیم ـ به‌دلیل اعتقاد آن‌ها به اهریمن‌‌های بیگانه و تئوریهای توطئه ـ ولی ما به چنین کاری اعتراف نکردهایم و واکنشها به همان اندازه خفیف بودهاند. بررسی اقدامی که به تحریک آمریکا انجام شده است، باید نشان دهد که آیا منافعی که قرار است به دست بیاید، بر خطرات افشای اقدامات و عقبنشینی همراه با آن برای هرگونه مذاکره یا آسیب به گروگانها، میچربد یا خیر.

-         گزینهها برای اقدامات نظامی همچون مینگذاری یا محاصره را میتوان همچنان حفظ کرد. بیشک، تهدید به انجام چنین کاری در زمان بررسی موضوع در مجلس، مؤثرتر از خود اقدام باشد. برای این موضوع به برگۀ 4 مراجعه کنید.[6]

رویکردهای دیپلماتیک

یکی از پیشنهادهایی که در ابتدای این گزارش برای بحث مطرح شده بود، عبارت است از اینکه ما نباید تماماً از جبهۀ دیپلماتیک عقبنشینی کنیم تا زمان، گذشته و فشارها عمل کنند، بلکه بایستی از منابع دیپلماتیک استفاده کرد تا وضعیت سیاسی تهران را بررسی نماییم و مشخص شود که آیا میتوان به سناریویی دست یافت که راه را برای آزادی گروگانها پس‌از تشکیل مجلس هموار کند یا خیر.

همچنین پیشنهاد شد که ما رویکرد دیپلماتیک خود را گسترش دهیم تا ازطریق یک کانال خاص بر بنیصدر متمرکز شویم و برای مرتبطشدن با روحانیون تلاش کنیم.

اگر آن پیشنهادها مورد موافقت قرار بگیرند، انتخاب به مشتقات دو نگرش محدود میشود:

-         بررسی: میتوانیم کار را با ترغیب طیفی وسیعتر از کانالهای دیپلماتیک آغاز کنیم که میتوانیم از آن‌ها درخواست کنیم تا اوضاع تهران را بررسی نمایند و به ما گزارش دهند تا بدین‌ترتیب مشخص شود که چگونه باید یک سناریو برای پیونددادن ارائۀ طرح توسط بنیصدر به مجلس جدید با آزادی گروگانها تدوین نمود. ما همۀ افرادی را که برای مشارکت در این تلاش دعوت میکنیم، ترغیب خواهیم کرد تا استدلالهای مناسبی برای آزادی گروگانها مطرح نمایند؛ ولی در مقطع کنونی، هیچ پیشنهادی را مطرح نخواهیم کرد. این اقدامات فوری در راستای تلاش برای ایجاد طیف وسیعی از کانالها، انجام خواهند گرفت.

بررسی با پیشنهاد آمریکا: ما میتوانیم یک گام جلوتر برویم و پیشنهادی موقتی ازسوی خودمان، دستکم به بنیصدر و قطبزاده مطرح کنیم. ازجمله رویکردهای احتمالی درقبال بنیصدر عبارت است از نگاه به ورای بحران گروگانگیری، گفت‌وگو با وی دربارۀ عناصری که میتوانند رابطۀ ایران ـ آمریکا را پس‌از پایان بحران ترسیم کنند و نیز دربارۀ طرحهایی که او برای ارتباط ایران با جهان بهگونهای که متضمن آزادی گروگانها نیز باشد، میتواند به مجلس ارائه بدهد.

مؤلفههای موضع ما همانی است که در ژانویه (برگۀ 1) مطرح شد. به‌علاوه، افزودن این نکته که ما هیچ قصدی برای انجام اقدام نظامی تنبیهی علیه ایران پس‌از آزادی گروگانها نداریم، ولی در این رابطه هیچ امتیازی نخواهیم داد؛ چراکه ایرانیها آن را یک نقطهضعف و نشانهای برای اعطای امتیازات بیشتر قلمداد میکنند.

هدف این پیشنهادها به بنیصدر، تعیین چگونگی نهاییسازی و جمعبندی موضع ماه ژانویه و نیز تعیین گامهای مقدماتی است که شاید قبل‌از ارائۀ طرح بنیصدر به مجلس، مفید فایده باشند. درحالی‌که این رویکرد درقبال بنیصدر و قطبزاده گرفته شده است، رویکردهای دیگری برای مرتبطشدن با روحانیون (بدون ارائۀ یک پیشنهاد ازسوی آمریکا) به کار گرفته میشود که بر استدلالهایی متقاعدکننده برای پایاندادن به بحران تصریح میکنند.

محتوای رویکردهای دیپلماتیک

به‌شکلی خاصتر، رویکردهای جداگانه درقبال چهرههای سکولار و دینی در تهران بدین‌صورت خواهد بود.

-         ‌‌- با بنی‌صدر (و قطبزاده)؛ ما از خط سیر زیر پیروی خواهیم کرد:

-         اهمیت آغاز فعالیت مجلس را در راستای پیادهشدن مفاد قانون اساسی برای ایرانیها تصدیق میکنیم. ما روند مرتبط با قانون اساسی در ایران را میپذیریم.

-         ما انتظار داریم که روابط ایران ـ آمریکا در مجلس، در چهارچوب تدوین برای روابط خارجی ایران، بررسی شود.

-         ما از دشواریهای پیشآمده در روابط ایران و آمریکا اظهار تأسف میکنیم و معتقد هستیم که به نفع هر دو کشور است که بهسرعت، راهی برای رفع مشکلات موجود بیابند.

-         ما اعتقاد داریم که خوب است رئیسجمهور و شورای انقلاب بتوانند چهارچوبی برای روابط آتی ایران ـ آمریکا به مجلس ارائه کنند. ما آمادۀ بحث با آن‌ها در چهارچوب موضعی که پیشتر مطرح کردهایم (برگۀ 1) هستیم، اما ایرانیها نباید انتظار هیچگونه اعطای امتیاز ازسوی آمریکا یا کاهش فشارها را پیش‌از آزادی گروگانها داشته باشند. ما هیچ علاقهای به گفت‌وگو بر مبنای چهارچوبی دیگر نداریم.

همزمان، باید ازطریق واسطههای مختلف و سایرینی که فعالیتشان به نمایندگی از ما نخواهد بود، برای پرورش این نگرش در ذهن بهشتی و سایر روحانیون که ادامۀ اسارت گروگانها به نفعشان نیست، تلاش خواهیم کرد. به نظر میرسد که انگیزههای اصلی روحانیون عبارتاند از:

1.       میل برای قدرت و ساخت نظام اسلامی؛

2.      ترس از قدرت آمریکا در جلوگیری از قدرتگرفتن آن‌ها؛

3.      هراس از جناح چپ تحت سلطۀ شوروی. ما از موضوعاتی استفاده میکنیم که از ترس و اهداف آن‌ها بهرهبرداری میکنند.

بیشتر اقدامات ناظر به ترس و هراس آن‌ها انجام شده است. عملیات نجات خودش نشان از توانایی آمریکا برای انجام عملیات مهم نظامی علیه ایران است. تصور این است که دشمنی با عراق، کردها، اقدامات بختیار و اویسی و ادامۀ خراب‌کاری و اختلال در ایران، همگی با آمریکا ارتباط دارد و در راستای هراس انقلابیون از این است که ما آمادۀ سرنگونی آن‌ها هستیم. تا وقتی گروگانها در اسارت هستند، نباید کاری کنیم که این ترس از آن‌ها زدوده شود.

 همزمان، ما باید راههایی برای مجابکردن روحانیون بیابیم نسبت به اینکه پس‌از آزادی گروگانها، ایالات متحده در امور داخلی ایران مداخله نمیکند و یا از آن انتقام نخواهد گرفت.

مسیری که واسطهها باید در ارتباط با بهشتی و دیگر روحانیون در نظر داشته باشند، شامل موارد زیر است:

-         ادامۀ تقابل با آمریکا سبب ایجاد چشماندازهای جدید برای نفوذ شوروی میشود که برخلاف منافع انقلاب ایران است. جناح چپ هر روز در ایران بیشتر و بیشتر قدرت میگیرد.

-         اروپا و ژاپن دوست دارند که روابط خوبی با ایران داشته باشند؛ آن‌ها میتوانند به جهات مختلف برای این کشور مفید واقع شوند؛ ولی تحقق این مهم تا زمانی که گروگانها در اسارت هستند، غیرممکن است. آن‌ها با ایرانیها نه بهخاطر نوعدوستی، بلکه به‌دلیل منافعشان ارتباط دارند و نسبت به اتفاقات آینده نگران هستند.

-         آمریکا خطرناک، غیرقابل پیشبینی و آماده برای حمایت کامل از مخالفین انقلاب است؛ مگر اینکه بحران مرتفع گردد. خشم از ایران در داخل آمریکا گسترده و عمیق است.

-         واسطهها آمادۀ اعمال فشار بر آمریکا برای موافقت با مسائل زیر هستند:

-         این حق خود ایرانیهاست که دربارۀ سیاستهای دولت جدیدشان تصمیم بگیرند.

-         ایران باید تمامیت ارضی خود را حفظ کند.

-         ایران باید استقلال خود را از شوروی حفظ کند.

-         ایران باید ثبات سیاسی داشته باشد تا از فروپاشی داخلی جلوگیری کند.

-         آمریکا پس‌از آزادی گروگانها به‌شکلی آبرومندانه، اقدام تلافیجویانه علیه ایران را از دستور کار خارج میکند.

-         آزادی گروگانها گامی ضروری در رفع موانع برای چنین استدلالی است.

-         آن‌ها پس‌از آزادی گروگانها، در موضعی قرار میگیرند که نسبت به این موارد تضمین بدهند.

کانالها

1.       سفیر لانگ: اکنون که سوئیس کشور حافظ منافع ماست، شاید درصورت تمایل این کشور، بتوانیم تأکید بیشتری بر لانگ به‌عنوان مذاکرهکننده و نمایندۀ اصلی خود بکنیم تا دیدگاههای رسمی را بهویژه به بنیصدر منتقل نماید.

2.      بورگه و ویلالون میتوانند همچنان بر قطبزاده و سایر اعضای سکولار شورای انقلاب، علیرغم ارتباط آن‌ها با بنیصدر، تمرکز داشته باشند؛ ولی بیشتر تمایل دارند تا شرایط را از نگاه قطبزاده ببینند و به نظر میرسد که تقسیم کار، به‌شکلی که از لانگ بخواهیم تا با بنیصدر مرتبط شود و آن‌ها نیز با وزیر امور خارجه در ارتباط باشند، منطقی به نظر میرسد.

3.      کشورهای اسلامی مهم (ازجمله عربستان سعودی و بنگلادش) میتوانند با روحانیون و نیز مقامات غیرروحانی، امکان میانجیگری سازمان کنفرانس اسلامی در حل بحران گروگانگیری را بررسی کنند. نقش این سازمان به‌طور خاص در این زمینه اهمیت دارد که نقش آن، اعطای تضمین این مطلب برای ایران است که آمریکا پس‌از آزادی گروگانها، از ایران انتقام نمیگیرد یا علیه انقلاب اقدامی صورت نمیدهد. عربستان به سایر کشورهای اسلامی تلویحاً یادآوری کرده است که درصورت همکاری بقیه، این کشور نیز ممکن است تمایلی برای انجام این ابتکار داشته باشد.

فرانسه، آلمان، ترکیه و احتمالاً بریتانیا نیز میتوانند روحانیون گوناگونی را که با آن‌ها ارتباط دارند، متقاعد کنند.

4.      ریچارد کاتم، آمادۀ سفر به ایران برای بحث فشرده با قطبزاده، بهشتی و سایر رابطین است.

5.      اسقف اعظم، کاپوچی، شاید تنها بانفوذترین خارجی در ارتباط با دانشجویان، خمینی و شورای انقلاب باشد. او همچنین میتواند در مسئلۀ رهبری دینی و نیز دانشجویان مفید واقع شود.

کانالهای دیگری نیز وجود دارند، ولی این‌ها مواردی بودند که میتوان کار را با آن‌ها آغاز کرد. این رویکردها و ارتباطات در برگۀ 3 تشریح شدهاند.[7]

در مشارکتدادن متحدین، بهترین رویکرد شاید آگاهساختن مقامات ارشد از رئوس کلی راهبرد ما برای دو ماه آینده در چهارچوبی دوجانبه باشد که همراه میشود با درخواست از هر دولت، برای تعیین یک مقام ارشد در پایتخت خود که ما بتوانیم با او دربارۀ جزئیات طرحهای خود به‌صورت کاملاً محرمانه گفت‌وگو کنیم.

یک مؤلفۀ مهم در جلب حمایت متحدین و همکاری خاص برخی از متحدین نزدیک موضع ما، درزمینۀ استفاده از گزینههای نظامی است. روشن است که ما نمیخواهیم خودمان را کاملاً محدود کنیم، بلکه میتوانیم به متحدین اطمینان بدهیم که 1. هیچ برنامۀ جاری برای استفاده از زور نداریم؛ 2. آماده هستیم تا در یک بازۀ زمانی معقول پس‌از تشکیل مجلس، صبر کنیم که مشخص شود آیا راهحل مسالمتآمیز امکانپذیر هست یا خیر و آیا تلاشهای مشترک دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی ما منجر به چنین نتیجهای خواهد شد یا خیر؛ 3. اگر به این نتیجه برسیم که استفاده از زور ضرورت دارد، با متحدین در این رابطه مشورت خواهیم کرد؛ 4. به دلایل تاکتیکی، ما همچنان به‌صورت عمومی، گزینۀ استفاده از زور را در دوران مذکور کنار میگذاریم و از متحدین نیز انتظار داریم تا به‌صورت علنی از ما نسبت به این موضوع انتقاد کنند.

راهبرد ناظر به مردم

به‌دلیل اینکه احتمال دارد که بحران تا مدتی ادامه داشته باشد، حائز اهمیت است که سطح انتظارات عمومی را کاهش دهیم و سعی کنیم که استیصال مردم را تسکین دهیم؛ ازاینرو، ما باید از ایجاد توقع در بین مردم برای مشاهدۀ یک ابتکار جدید یا چشمگیر برای مثال در هر هفته جلوگیری کنیم.

سطح کاهشیافته از اظهارات به سه دلیل حائز اهمیت است:

-         هرچقدر انتظارات مردم از اینکه فشارها در آیندۀ نزدیک سبب نیل به یک راهحل میشود بیشتر باشد، به همان اندازه استیصال و ضعف آمریکا نیز وقتی چنین نتیجهای حاصل نگردد، بیشتر به نمایش درخواهد آمد. به‌‌‌جای ادامۀ این چرخه، با تجربه به موج جدیدی از درماندگی ناشی از انجام اقدامات جدید، بهتر است مردم را برای مواجهشدن با یک مشکل طولانیشده، آماده کنیم. هرچقدر مردم کمتر احساس استیصال کنند، گزینههای پیش روی ما وسیعتر خواهد بود و احتمال کمتری میرود که وادار به اقداماتی شویم که در راستای منافعمان نیست.

-         هرچقدر ما روی گروگانها به‌عنوان موضوعی همگانی مانور بدهیم، بیشتر احتمال دارد که دانشجویان متخاصم نتیجه بگیرند که ما امتیازات بیشتری خواهیم داد؛ بنابراین تلاش میکنند تا این موقعیت خوب را با حفظ گروگانها ادامه بدهند.

-         نسبت به اقدامات متحدین نیز موضع علنی ما باید تأکید بر دشواریهای جدی و انزوای ایران که در تحریمها مدنظر قرار گرفته، باشد. در ایران و کشور ما، ارزشمندتر این است که اقدام متحدین به‌‌‌جای کمارزش تلقیشدن، بزرگنمایی شود. بیشک، یک خط سیر بیشتر محرمانه باید شکل بگیرد که پیام تهدید و ارعاب را به‌جای مصالحه منتقل میکند، ولی ما باید از وعدهدادن به مردم دربارۀ آنچه فراتر از توانمان است و متعاقباً تقویت دانشجویان مبارز در ایران اجتناب کنیم.

نگرش مردمی باید روی نکات زیر تأکید کند:

-         تحریمها اعمال شدهاند و بروز آثار کامل آن‌ها در ایران به زمان نیاز دارد؛

-         این آثار بر ایران پس‌از اعمال تحریمها توسط اروپا، تشدید خواهد شد؛

-         ایران با کل جهان متمدن و نه‌تنها ایالات متحده در تقابل است؛

-         ما مشغول رایزنی با متحدین و دوستان خود دربارۀ گامهای آتی آن‌ها هستیم؛

-         ایران برای بهبود وضعیت گروگانها و اطلاعرسانی به خانوادههای آن‌‌‌‌‌ها، درمقابل جامعۀ جهانی تعهد نداده است (ما باید از ملاقات گروگانها با خانوادههایشان، به‌عنوان وسیلهای برای افزایش این نوع از فشار بر ایران استفاده کنیم).

هر زمان خبرگزاریها از تحولات دیپلماتیک گزارش دادند، باید آن‌ها را بخشی از تلاشهای جاری خود جلوه دهیم. باید از اظهار تهدید یا بحث دربارۀ قدرت نظامی البته به‌‌جز در پشت پرده، اجتناب کنیم.

ابتکارات در طول دو هفتۀ آینده تا 10 می

در طول این زمان باید تلاش کنیم تا طرحی کلی برای اقدامات قاطعانه ازسوی شرکای کلیدی خود تدوین نماییم و موافقت آن‌ها را با این طرح عملی جلب کنیم. این به‌معنای:

-         دیدار ساندرز با دو سفیر یعنی برونر و یا لانگ در سوئیس، با هدف آگاهی از تحلیل آن‌ها و نیز ارائۀ راهبرد ما.

-         جلسه با کاپوچی، بورگه و ویلالون و درصورت امکان نوبری در همان سفر.

-         ارسال پیام به متحدین یا برگزاری دیدارهایی برای تعیین نقشهای خاص برای آن‌ها.

-         برای آلمان‌: حفظ ارتباط با طباطبایی به‌منظور بهبود شرایط گروگانها؛ با بهشتی، با هدف ایجاد روابط جدید؛ با بازرگان با هدف تشویق او برای تثبیت نفوذش.

برای فرانسه و ترکیه: تعامل بیشتر با روحانیون به‌منظور انتقال یک دیدگاه «مستقل» اروپایی است. همچنین با هدف همکاری با بنیصدر، سلامتیان و سایرین که ممکن است که سفرا به آن‌ها دسترسی ویژهای داشته باشند.

-         با بریتانیا: با هدف تمرکز بر بهشتی و سایر روحانیون شورای انقلاب یا اغوای این روحانیون ازطریق افرادی که نفوذ بیشتری دارند.

-         سفر ریچارد کاتم برای گفت‌وگو با هر تعداد رهبر و چهرۀ برجستهای که امکانپذیر است؛ بهویژه بهشتی، فردی که کاتم سالها او را میشناسد. ما کاتم را تشویق میکنیم تا دستکم یک هفته در تهران بماند و احتمالاً پس‌از رایزنی با ما، دوباره به ایران بازگردد.

11ـ18 می

-         ادامۀ اقدامات بیان‌شده، آنگونه که شایسته و مناسب است.

-         ارسال پیام به الجزایر و سوریه یا بجاوی و داوودی برای بررسی تلاشهای میانجیگری توسط این کشورها که احتمالاً میتواند با نقشی که سوئیس و فرانسه ایفا میکنند یا ابتکاری ازسوی جنبش غیرمتعهدها، تکمیل گردد؛ برای مثال الجزایر و سوئیس میتوانند به‌عنوان حافظ منافع، پیشنهاد بدهند که یک گروه ارتباط را به‌منظور آغاز روند مذاکرات با ما برای ایرانیها تشکیل بدهند تا بدین‌ترتیب، موضوعات جاری بین دو کشور حل‌وفصل شود.

-         بازگشت کاپوچی و بورگه یا ویلالون به تهران.

-         اصلاح و توسعۀ گزارش حاوی موضع ششبندی ما با این ایده که لانگ میتواند از آن در تعامل با سران و مقامات تهران استفاده کند، بدون اینکه هیچ امتیاز جدیدی بدهد.

-         ارسال پیام با سفر احتمالی به پایتختهای نه کشور عضو جامعۀ کشورهای اروپایی، به‌منظور حصول اطمینان از اینکه هیچ تزلزلی نسبت به تحریمهای 17 می وجود ندارد.

پس‌از 18 می، ما تلاش خواهیم کرد تا خود را ازطریق میانجیها، در موضع تدوین سناریویی قرار بدهیم که منعکسکنندۀ محرکهای سیاسی در تهران و گامهایی است که ازنظر سیاسی برای ما معقول هستند و شاید به تصمیم تهران برای آزادی گروگانها کمک کنند.

خلاصۀ تصمیمات

اگر این راهبرد دیپلماتیک کلی تأیید شود، ما وارد مرحلهای از بررسی اوضاع سیاسی تهران ازطریق برخی کانالها میشویم، با هدف نیل به بینشی که برای شکلدهی مجموعهای دقیقتر از اقدامات لازم است. در این مقطع تصمیمات زیر بایستی گرفته شود:

-         آیا باید روابط دیپلماتیک با بنیصدر و قطبزاده را دوباره ازسر بگیریم تا مشخص شود که چه گامهایی بنیصدر را توانمند میسازد تا طرحی به مجلس جدید ارائه کند که آزادی گروگانها را نیز به دنبال داشته باشد؟

-         اگر ارتباط را دوباره آغاز کنیم، آیا صرفاً باید گزینهها را با او بررسی کنیم یا اینکه در مقطع کنونی باید ایدههای خودمان را مطرح کنیم؟

-         رویکردهای گوناگون خود را چگونه باید زمانبندی کنیم؟ آیا باید به فکر مجموعهای از رویکردها باشیم که شروع آن، بررسی و کنکاش است و متعاقب آن در مراحل بعدی، پیشنهادها و ایدهها را اضافه کنیم یا اینکه طرحی جامع را در زمان کنونی پیشنهاد بدهیم؟

-         آیا باید تلاشی همهجانبه را برای مرتبطشدن با بهشتی و سایر روحانیون ازطریق میانجیهای جدید، آغاز کنیم؟

-         آیا ما باید به‌طور خاص، تلاش کنیم تا کشورهای مهم اروپایی به‌عنوان واسطه و به‌شکلی بهتر از گذشته، در مسئله دخیل شوند؟



[1]. Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Diplomatic Strategy for Iran.

سرّی؛ حساس. در قالب یادداشت ارسالی از تارنوف در تاریخ 30 آوریل، برای برژینسکی، ترنر، براون و جونز فرستاده شد. حاضرین در جلسۀ 2 می کمیتۀ هماهنگی ویژه، دربارۀ این گزارش، بحث و تبادلنظر کردند. نک: سند 275.

[2]. برگۀ 1 متنی بدون تاریخ است که توسط شورای امنیت ملی تهیه و در قالب سند 137 منتشر گردید.

[3]. OECD

[4]. نک: سند 253.

[5]. برگۀ 2 که بدون تاریخ و عنوان است پیوست شده، ولی چاپ نشده است. این متن فهرستی از «سایر اقداماتی که رئیسجمهور گفت که ممکن است اعمال شود و نیز تحریمهای غیرنظامی را که پیشتر مدنظر بودند، تشریح میکند».

[6]. برگۀ 4 متنی که در وزارت امور خارجه با عنوان «ایران: آثار محاصرۀ کامل یا ممنوعیت واردات» و بدون تاریخ است، پیوست شده ولی چاپ نشده است.

[7]. برگۀ 3 چارتی بدون عنوان و تاریخ، پیوست شده، ولی چاپ نشده است. این متن فهرستی از میانجیها که در مذاکرات مختلف استفاده شدهاند، نقش یا پیام ویژۀ آن‌ها، تاریخ و مکان جلساتشان با مقامات آمریکایی، رابطین اصلی آن‌ها در ایران، مدت‌زمان پیشنهادی برای حضورشان در ایران و ابزارهای گزارشدهی آن‌ها را ارائه میکند.

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
سند قبلی سند بعدی
(Bellevue Hotel) (Giza) (Harvard Divinity School) (Princeton University) (Rutgers University) Ankara Arabian Sea Arlington National Cemetery Azerbaijan Democratic Republic Azores Bahamas Belgrade Brewster Cam Ranh Bay Camp David Chicago Colorado Dacca Demirel Dominica Dulles Eastern Desert Eastern Europe Eastern Province Ellipse Frankfurt Georgia Hofburg Palace Homestead AFB Hunter Army Air Base Islamic Revolutionary Organization in the Arabian Peninsula Kansas LaGuardia Airfield Lackland Air Force Base Lafayette Park Laos Madrid Maine Manley Maryland Masirah Massachusetts Massachusetts Avenue Mauritania Mildenhall Monaco Murmansk National Council of Churches Near East and South Asia Division New Hampshire Nicaragua Oklahoma Panama City Peking Quai d’Orsay Saharan Democratic Arab Republic San Antonio Sheikh Osman Naqshahandi South America Strait of Tiran Strasbourg Texas Tonga Transcaucasus Tricastin Tripoli U.S. Pacific Command Vladivostok Wadi Kena West Germany Western Europe Wiesbaden Wilford Hall Hospital Wisconsin «کوچه بیژن» آبادان آتن آذربایجان آرامستان ملّی آرلینگتون آرژانتین آزور آفریقای ­جنوبی آفریقای ­شمالی آفریقای جنوبی آفریقای ‌جنوبی آفریقای‌ جنوبی آفریقای‌جنوبی آلاسکا آلمان آلمان غربی آلمان­ غربی آلمان‌شرقی آلمان‌غربی آمریکا آمریکای جنوبی آمریکای شمالی آمریکای­ شمالی آمریکای‌شمالی آمریکای‌لاتین آمریکای‌مرکزی آنکارا آنگولا ابوموسی اتحاد جماهیر شوروی اتحادیه جماهیر شوروی اتریش اتیوپی اردن ارومیه اروپا اروپای شرقی اروپای غربی اروپای‌شرقی اروپای‌غربی استانبول استراسبورگ استرالیا اسرائیل اسلام ­آباد اسلام­ آباد اسلام‌آباد اسوان مصر اسپانیا اسکله اورسی اشمیت اصفهان افغانستان اقیانوس ­آرام اقیانوس آرام اقیانوس هند الجزایر الجزیره امارات امارت متحده عربی انتبه انگلستان اوتاوا اورشلیم اوکلاهاما اوکیناوا ای­سی ایالات متحده ایالات متحده آمریکا ایالت شرقی ایتالیا ایران ایرلند ایسلند بازار تبریز بازار تهران بالتیمور بالتیک بانک ­های آمریکا بانک‌های سوئیس باهاما باکو بحرین برزیل برلین برن برن (Bern) برنیس بروکسل بریتانیا بریتانیای کبیر بصره بغداد بلوار تخت جمشید بلوچستان بلوک شرق بلژیک بلگراد بن بنادر ایران بنادر شوروی بنادر مورمانسک بنادر نفتی ایران بندر بصره بندر خلیج‌فارس بندر خمینی بندر شاپور بندرعباس بنگلادش بوشهر بولیوی بُن بیروت بیمارستان آمریکا در پاناما بیمارستان ویلفورد هال بیمارستان کورنل نیویورک بیمارستان گورگانس بیمارستان­ های گورگاس تأسیسات آرامکو تایلند تایوان تبریز ترمینال‌های نفتی خلیج فارس ترکستان ترکیه تفلیس تنب بزرگ تنب بزرگ و کوچک تنگه تیران تنگه هرمز تهران تونس تونگا تگزاس جامایکا جدّه جزایر جزایر آزور جزایر ابوموسی و تنب­ ها جزایر تنب کوچک جزایر کوچک ابوموسی و تنب‌های نزدیک دهانۀ خلیج‌فارس جزیره جزیره خارک جزیره خارگ جزیره دیه‌گو گارسیا جزیره مصیره جزیره کنتادورا جزیرۀ خارک جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک آذربایجان جمهوری دموکراتیک عربی صحرا جمهوری فدرال آلمان جنوب ­غرب آسیا جنوب آسیا جنوب ایران جنوب عراق جنوب­ غرب آسیا جنوب­ غرب تهران جنوب‌شرق ایران جنوب‌غرب آسیا جنوب‌غربی آسیا جورجیا جیزه خاور دور خاور نزدیک خاور نزدیک و جنوب آسیا خاورمیانه خاورنزدیک خرمشهر خرّمشهر خلیج خلیج خوک‌ها خلیج سبیک خلیج فارس خلیج کام ران خلیج‌فارس خوزستان خیابان ماساچوست خیابان­ های تهران دادگاه پاناما دالاس دالاک (Dalak) دانشکده الهیات هاروارد دانشگاه تهران دانشگاه راتگرز دانشگاه پرینستون دانمارک داکا دریای خزر دریای سیاه دریای عرب دریای عربی دریای مدیترانه دمشق دمیرل دوشان تپّه دومینیکا دیگو گارسیا رشته کوه ­های زاگرس رضائیه رم رودزیا روسیه رومانی رُم ریاض زامبیا زامبیان زاهدان زندان سان­تای زوریخ (Zurich) سادات سانفرانسیسکو سانفرانسیکو سریلانکا سفارت آمریکا سفارت آمریکا در اسلام ­آباد سفارت آمریکا در تهران سفارت آمریکا در طرابلس سفارت آمریکا در کویت سفارت ایالات متحده سفارت ایالات متحده در ایران سفارت ایالات متحده در تهران سفارت ایران در واشنگتن سفارت بریتانیا سفارت بریتانیا در ایالات متحده سفارت بریتانیا در تهران سفارت بریتانیا در واشنگتن سفارت سوئیس در تهران سفارت شوروی در واشنگتن سفارت کانادا در تهران سمنان سن آنتونیو سوئد سوئیس سوریه سومالی سکّوهای نفتی جزیره خارک شبه جزیره عربستان سعودی شبه­ جزیره عربستان شبه‌جزیره عربستان شرق آسیا شرق مدیترانه شرق­ دور شطّ‌ العرب شط‌ العرب شمال ایران شمال تهران شنیانگ (Shenyang) شوروی شوروی‌ شیلی شیکاگو صحرای اول (Desert One) صحرای شرقی طبس ظهران عدن (Aden) عراق عربستان عربستان سعودی عرشه نیمیتز عرفات علی‌آباد عمان عمّان فرات فرانسه فرانکفورت فرودگاه ­های ایران فرودگاه اسوان فرودگاه انتبه اوگاندا (Uganda) فرودگاه تهران فرودگاه دالس فرودگاه طبس فرودگاه لارناکا (Larnaca) فرودگاه لاگواردیا فرودگاه مهرآباد فرودگاه میلدنهال فرودگاه نیویورک فلسطین فلوریدا فنلاند فورت برگ فیلیپین قاهره قبرس قفقاز جنوبی قفقاز­ جنوبی قفقازجنوبی قم لائوس لاکلند لبنان لندن لندن. لهستان لوگزامبورگ لیبی لیسبون مادرید ماساچوست مانلی مجتمع فلوریت مدیترانه شرقی مدینه مراکش مرزهای شمال‌غربی ایران مریلند مسجد الحرام مسقط مسکو مشهد مصر مصیره منصوریه منظریه مهرآباد موریتانی موزامبیک مومباسا موناکو مکزیک مکّه میادین نفتی خلیج فارس میادین نفتی خوزستان مین نائین ناتو ناحیه کلمبیا نجف نروژ نگلادش نیجر نیجریه نیروگاه هسته‌ای تریکاستین نیمیتز نیواورلئان نیوزلند نیومکزیکو نیوهمپشایر نیویورک نیکاراگوئه هامبورگ هانتر هانوی (Hanoi) هتل بلویو هرات هلند همدان همیلتون جردن هند هندوستان هیوستن هیوستن تگزاس واتیکان وادی قنا واشنگتن ولادی­وستوک ونزوئلا ویتنام ویتنام‌ ویسبادن ویسکانسین وین پادگان سلطان‌آباد پاراگوئه پارک ریاست‌جمهوری پارک لافایت پاریس پالایشگاه آبادان پالایشگاه‌های نفت آبادان پاناما پاناما سیتی پاناماسیتی پاکستان پایگاه دیگو گارسیا پایگاه نظامی فورت برگ (Fort Bragg) پایگاه نیروی هوایی لاکلند پایگاه هوایی ایالات متحده پایگاه هوایی تهران پایگاه هوایی غرب قاهره پایگاه هوایی هومستد پایگاه‌های عربستان سعودی پرتغال پنتاگون پکن پیاتیلا پیتزبرگ چابهار چک چکسلواکی چین ژاپن ژنو ژیسکار کاخ سفید کاخ هفبورگ کاراکاس کاستاریکا کالج‌های آمریکا کانادا کانزاس کربلا کردستان کرمان کره ­شمالی کره شمالی کشورهای اروپایی کشورهای جهان ‌سوم کشورهای جهان­ سوم کشورهای جهان‌سوم کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خلیج کشورهای عربی کشورهای غربی کلرادو کلمبیا کمپ دیوید کنتادورا کوبا کویت کُردستان گابن گابون گوآتمالا گوآم گواتمالا گورگاس یزد یمن یونان یوگسلاوی