InternationalDocument
44053
متن سند
واشنگتن، 10 آوریل 1980
موضوع:
آزادکردن گروگانها
گامهایی که آغاز آنها در روز دوشنبه[2] اعلام شد، به ما فرصتی داد تا فرایندی جدید را طرحریزی کنیم. ما باید بیندیشیم که چگونه از زمان بهدستآمده استفاده کنیم و چطور روند قهرآمیز را به پیش ببریم. (سرّی)
پساز برداشتن گامهای اولیه، یا باید آمادۀ پشتیبانی از آنها شویم و یا خطر ازدستدادن بیشتر اعتبار را به جان بخریم. ایران معتقد است که ما به زور متوسل نمیشویم. اقداماتی که آغاز آنها روز دوشنبه اعلام شد، نوعی تردید در ذهن آنها ایجاد کرد، ولی اگر اقدامات بیشتری از سمت ما انجام نپذیرد، این تردیدها بهزودی مرتفع خواهند شد. (سرّی)
تشدید تدریجی تنش، تنها زمانی معنا میدهد که بخشی از راهبردی باشد که بهنوعی، بیشک موجب آزادی گروگانها شود. به نظر من دو راهبرد موفق پیش روی ما قرار دارد:
1. بهکارگیری تدریجی زور با هدف اقناع آیتالله و پیروانش، برای پذیرش اینکه ادامۀ گروگانگیری نتیجۀ عکس داده است و رفاه و سلامت ایران را به خطر میاندازد.
2. انجام عملیات نجات که سبب میشود آیتالله اهرم چانهزنی را از دست بدهد و هالۀ شکستناپذیری او را نیز نابود میکند. (بهکلی سرّی)
هر دو راهبرد نیازمند پذیرش خطرات بزرگی هستند و دربارۀ هر دوی آنها تردیدها و ابهاماتی وجود دارد. در ادامه، تلاش شده است تا بهصورت سیستماتیک، این خطرات و نیز چشماندازها تحلیل شوند. (غیرمحرمانه)
فشار تدریجی
اکنون روشن است که گزینۀ دیپلماتیک دیگر ثمربخش نیست. گروگانها دستکم تا آغاز رسمی جلسات مجلس در ماه ژوئن، در اسارت خواهند بود و چشماندازها برای اینکه مجلس جدید که در اختیار روحانیون است، به آزادی با شروطی که حتی در حد کمی برای ما قابلپذیرش باشند، رأی بدهد، بسیار تاریک است. درمجموع، تا وقتی که ماهیت بازی تغییر نکند، ما باید اسارت گروگانها را تا تابستان یا حتی پساز آن بپذیریم. (سرّی)
بر این اساس، افزایش شدید فشارها بر ایران، یک راه برای تغییر فضاست؛ برای مثال، میتوانیم اجرای گامهای شدیدتر را بهصورت هفتگی یا دوهفتهای، در دستور کار قرار بدهیم تا زمانیکه گروگانها آزاد شوند. همچنین این امکان وجود دارد که ازقبل، به ایرانیها دربارۀ این موضوع اطلاع بدهیم یا اینکه تنها گامبهگام پیش برویم و بگذاریم آنها برداشت خود را داشته باشند. گامهای زیر یک برنامۀ روشن را تشریح میکنند:
1. تشدید بازرسی و نظارت بر مسیرهای حملونقل کالا از بنادر ایران یا به بنادر ایران که همراه میشود با پرواز بر فراز آسمان این کشور؛
2. اعلام وضعیت جنگی درقبال ایران، به همراه اجرای برنامۀ شناسایی اتباع ایرانی حاضر در آمریکا؛
3. ایجاد اختلال در تأسیسات در بخشهای کلیدی مانند پالایشگاه در آبادان یا شهرهایی مانند تهران یا قم؛
4. مینگذاری بنادر و اجتناب از انجام هرگونه اقدام نسبتبه جزیرۀ خارک؛
5. بستن جزیرۀ خارک و یا اشغال جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی در ورودی خلیجفارس؛
6. انجام حملات هوایی علیه اهداف اقتصادی. (بهکلی سرّی)
هدف از اجرای چنین برنامهای، آزادساختن گروگانهاست؛ قبلاز اینکه طرح به نتیجۀ منطقی خود، یعنی دشمنی صریح برسد. بههرحال، هر زمان چنین اتفاقی بیفتد، باید آمادۀ ادامۀ مسیر باشیم؛ وگرنه طبلی توخالی قلمداد میشویم. (خیلی محرمانه)
این راهبرد مشکلات بیشماری ازنظر آزادکردن گروگانها دارد؛ اول، استمرار هدفمند اقدامات، ایرانیها را ترغیب میکند تا دست به اقدامات متقابل بزنند و جلوی ما را بگیرند. تهدید اخیر ازسوی دانشجویان ستیزهجو مبنیبر کشتن گروگانها، درصورت انجام اقدام نظامی ازسوی آمریکا، نوعی از تاکتیکهای فشار است که ما احتمالاً با آنها مواجه خواهیم شد. (خیلی محرمانه)
معضل دوم، تردید نسبتبه واکنش سیاسی داخل ایران است. آیتالله تلاش خواهد کرد تا از این طرح برای تحریک افکارعمومی و متحدساختن ملت علیه دشمن مشترک استفاده کند. شاید او دستکم در ابتدای امر به موفقیت نیز برسد، ولی در طول زمان که روشن میشود آیتالله توانایی جلوگیری از اختلال بهوجودآمده در اقتصاد داخلی کشور را ندارد و وقتی شهروندان بهخاطر لجاجت او مجبور به تحمل مجازاتهای شدید میشوند، شرایط ممکن است از حالت خصومت با ایالات متحده بهسمت نارضایتی از رهبران کشور تغییر پیدا کند. (خیلی محرمانه)
مشکل سوم که بسیار جدی نیز است، این است که اقدامات ما سبب شود عناصر قبیلهای و سایر نیروهای مخالف علیه رژیم روحانیتمحور قیام کنند و نظم اجتماعی کاملاً از هم پاشیده شود و یا حتی جنگ داخلی ایجاد گردد. این شرایط نهتنها گروگانها را به خطر میاندازد، بلکه بهشدت شوروی را تحریک میکند تا به این سمت مرزها بیاید. (سرّی)
شوروی ممکن است اقدامات نظامی ما را بهعنوان مداخلۀ مسلحانه بداند که سبب میشود آنها به پیمان 1921 متوسل شوند.[3] همچنین امکان دارد که آنها دولتی به رهبری حزب توده در آذربایجان یا حتی در تهران، به نام محافظت از انقلاب اسلامی، ایجاد کنند. شوروی همواره تلاش داشته است تا قدرت نظامی خود نزدیک مرزهای ایران را تقویت کند و همچنین با حمایت از خمینی در برابر آمریکا، درصدد جلب پشتیبانی سیاسی بوده است. گروهی کوچک و منسجم با منابع خارجی میتواند بسیار در شرایط آشوب و فروپاشی سیاسی مؤثر باشد. (سرّی)
درنهایت، حتی اگر ما در اعمال فشار به خمینی برای پذیرش یک توافق موفق باشیم، بازهم در خلاصکردن خودمان از تقابل دچار مشکل خواهیم شد. درمجموع، اگرچه این راهبرد بهظاهر محتاطانه و کنترلشده است، ولی دارای ریسک بالایی است که نیروهایی را تحریک میکند که خطرناک هستند و ما قدرت کنترل آنها را نداریم. (سرّی)
عملیات نجات
گزینۀ جایگزین کشاندن مسئله به سمتی است که تنها گروگانها را از دست ایرانیها نجات بدهیم. ازنظر سیاسی، این مجموعه از اقدامات، جذابیتهای متعددی دارد. این اقدامات سریع و تقریباً بهطور کامل در کنترل ماست. یک حملۀ ناگهانی تنها با هدف نجات گروگانها، احتمالاً برای کشورهای منطقه و نیز متحدین، قابلدرک ـ و یا موردتحسین ـ خواهد بود. این کار تقریباً هیچ فرصت یا بهانهای برای مداخلۀ شوروی فراهم نمیکند. همچنین مجموعه اقدامات بالا، سبب شرمساری آیتالله میشود و به او نشان میدهد که رژیمش ناکارآمد است. (بهکلی سرّی)
تقریباً همۀ مشکلات تصمیمگیری، ناظر به توانایی و خطرات است. آیا ما میتوانیم قبلاز انجام واکنش نظامی ازسوی ایران، عملیات آزادی را به پایان برسانیم؟ آیا میتوانیم همۀ گروگانها را آزاد کنیم؟ آیا معتقد هستیم که عملیات آنقدر سریع انجام میشود که سبب اعدام گروگانها نگردد؟ آیا میتوانیم از کشتهشدن نیروهای نظامی خود جلوگیری کنیم؟ (سرّی)
من از تحلیلهای برخی افرادی که از نزدیک شرایط را میبینند، شگفتزده شدم. همکار من، گری سیک، کسی که در طول روزها و شبهای پنج ماه گذشته با این موضوع زندگی کرده است، بهصورت شخصی و محرمانه از من خواسته است تا حتماً این مجموعه اقدامات پیگیری شود و او هم نوشتن یادداشت حاضر را پیشنهاد کرده است. (سرّی)
او همچنین به من اطلاع داد که سه افسر سرویس خارجی مسلط به زبان فارسی، بهتازگی با سایروس ملاقات داشتهاند و پیشنهاد مشابهی را مطرح کردهاند. آنها همگی معتقد هستند که خطرات ادامۀ محدودساختن تنشهای نظامی، بهمراتب بیشتر از انجام یک عملیات غافلگیرکنندۀ نجات است. آنها متقاعد شدهاند که غافلگیری حقیقی امکانپذیر است و نفوذ به سفارت چشماندازی واقعبینانه است. (بهکلی سرّی)
به نظر من، این استدلال قانعکننده است. ممکن است هرگز زمانی بهتر از هفتههای آتی برای انجام چنین عملیاتی پیدا نشود. شرایط امنیتی در سفارت اکنون بهصورت روتین درآمده است و ایرانیها تقریباً اطمینان دارند که انجام عملیات نجات معقول نیست. حتی مطبوعات آمریکا کاملاً توضیحات ما را پذیرفتهاند که چنین عملیاتی امکانپذیر نیست. ارتش ایران کاملاً بیسروسامان و سرگرم تهدید عراق است. شانس غافلگیری حقیقی بسیار بالاست و با این کار درصد موفقیت ما نیز افزایش مییابد. (بهکلی سرّی)
بیشک هیچ گزینهای بدون خطر نخواهد بود. حتی خطر عدم انجام عمل نیز قابلتوجه است. هیچ گزینۀ دیگری به این اندازه، منفعت یا فرصت کنترل جریان امور را در اختیار ما نمیگذارد. ما حتی میتوانیم با «دستگیرکردن» برخی از دانشجویان و انتقال آنها به آمریکا، به اتهام آدمربایی و یا حتی قتل، شرایطی را برای حفاظت از گروگانهایی که ممکن است آزاد نشوند، فراهم کنیم. (بهکلی سرّی)
به نظر من، انجام یک عملیات نجات دقیق و برنامهریزیشده، تنها چشمانداز واقعبینانه برای آزادی گروگانها در آیندۀ نزدیک است. سیاست خویشتنداری سبب شده است که در سرتاسر جهان، درکی بهحق نسبتبه ما به وجود بیاید، ولی زمان آن به پایان رسیده است. این نتیجهگیری دردناکی است که باید اکنون با آن مواجه بشویم. (بهکلی سرّی)
من میدانم که اولویت شما انجام عملیات نجات نیست، مگر اینکه واکنشی باشد برای کشتن گروگانها؛ ولی این کار بهمنزلۀ منصرفشدن از عملیات نجات است. خواهشمند هستم که این نکته را مدنظر قرار بدهید؛ زمان آمادهسازی برای انجام هرگونه عملیات نجات، دستکم هشت روز است. اگر یک گروگان کشته شود، بیشک درخواستها برای انتقام مطرح میشوند؛ هیجانی در بین مردم بروز پیدا میکند؛ همچنین سطح هشدار در تهران افزایش مییابد و احتمالاً ما شاهد کشتار بیشتری خواهیم بود. من بسیار تردید دارم که بتوانیم در آن زمان، چند روزی برای آمادهشدن برای انجام عملیات نجات منتظر بمانیم؛ بنابراین مجبور به انتقام میشویم که در آن صورت میزان غافلگیری که نقشی حیاتی در موفقیت عملیات دارد، با کاهش بیشتری مواجه خواهد شد. (بهکلی سرّی)
پسانجات
ضرورت دارد که ما آمادۀ واکنش به هرگونه پیامد، پساز انجام عملیات نجات باشیم؛ واکنش در برابر تهدیدکنندگان جان گروگانهایی که در آنجا باقی میمانند و در برابر تهدیدکنندگان افرادی که هنگام عملیات، به هر زندانی نفوذ میکنند یا هر آمریکایی دیگر که در تهران است. (بهکلی سرّی)
بهعلاوه، ما باید نیاز برای نشاندادن واکنش به هرگونه شکست گستردۀ محتمل را نیز مدنظر قرار بدهیم، موضوعی که میتواند پیچیدگیهای آتی را به حداکثر برساند. بر این اساس، علاوهبر عملیات نجات، لازم است تا تقریباً بلافاصله پساز آن، آمادۀ انجام حملات تلافیجویانه در سطحی گسترده علیه تأسیسات کلیدی ایران باشیم. (بهکلی سرّی)
بعداز پایان عملیات نجات، دولت ایران باید از آن باخبر شود و ما همچنین میتوانیم آشکارا اعلام کنیم که درصورت وقوع هرگونه انتقامگیری پساز عملیات، ایالات متحده اقدام تلافیجویانۀ شدیدی را انجام خواهد داد. اگر خود عملیات نجات شکست بخورد، شاید ما تصمیم بگیریم که چنین اقدام تلافیجویانهای را پیش ببریم تا بدینترتیب پیامدهای منفی آن شکست کاهش بیابد. به نظر من، مردم آمریکا فارغ از اینکه چه اتفاقی بیفتد، ما را همراهی خواهند کرد. (بهکلی سرّی)
فرایند
پیشنهاد من این است که شما طی روزهای آینده، با مشاورین خود دربارۀ موارد بالا مشورت کنید. اگر تصمیم به انجام عملیات نجات گرفتید، من پیشنهاد میکنم به مشاورین بگویید که تصمیم به مخالفت با آن گرفتهاید. پساز آن، گروهی بهمراتب کوچکتر، جلسهای با شما خواهند داشت تا دربارۀ چگونگی برنامههای واقعی بحث نمایند و بر روند اجرای آنها تا پایان کار نظارت کنند. به نظر من، این گروه کوچک محدود به معاون رئیسجمهور، ونس، براون، جونز، ترنر، من و نیز احتمالاً همیلتون و جودی است. در لحظات پایانی، مشاورین نیز میتوانند وارد گروه شوند، ولی ضرورت دارد که نظم، دقیق پیاده شود و حضور افراد به حداقل برسد. (بهکلی سرّی)
نتیجهگیری
طرح پیشنهاد بالا چندان ساده نیست. حتی بررسی و پذیرش آن برای شما نیز دشوار است. بههرحال، ما باید به فراتر از صرف سرنوشت پنجاه گروگان آمریکایی (و نیز برخی از ایرانیها) بیندیشیم و آثار زیانبخش یک بنبست ادامهدار، ناامیدی روزافزون مردم و تحقیر ایالات متحده در سطح بینالمللی را نیز مدنظر قرار بدهیم. (سرّی)
[1]. Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Office File, Box 87, For President or Brzezinski Only File, Iran Rescue Mission 11/79–7/80.
بهکلی سرّی؛ حساس؛ تنها برای مشاهدۀ گیرنده. این یادداشت در اصل، یادداشت 8 آوریل از سیک برای برژینسکی است که برژینسکی از سیک درخواست کرد تا آن را بهعنوان یادداشتی برای رئیسجمهور بازنویسی کند (همان).
[2]. 7 آوریل. نک: سند 246.
[3]. در معاهدۀ 1921 روسی ـ ایرانی، اتحاد جماهیر شوروی از همۀ سیاستهای امپریالیستی روسیۀ تزاری ازجمله همهۀ معاهدات با ایران، دست برداشت و قول داد که در امور داخلی ایران مداخله نکند. مادۀ پنج این معاهده، ایجاد هرگونه سازمان مسلحانه در ایران یا روسیه، با هدف مشارکت در «اقدامات خصمانه» علیه کشور دیگر را ممنوع میکند و مادۀ شش نیز به شوروی اجازه میدهد تا علیه نیروهای هر کشوری که از ایران، بهعنوان پایگاهی برای عملیات علیه شوروی استفاده میکند، اقدام نماید.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!