در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

گروگان­ ها و سیاست داخلی ایران

موضوع سند

متن سند

یادداشت اطلاعرسانی رئیس ادارۀ اطلاعات و تحقیقات (اسپیرز) برای وزیر امور خارجه (موسکی)[1]

واشنگتن، 8 می 1980

موضوع:

           گروگانها و سیاست داخلی ایران

شما تحلیلهای دفتر امور خاور نزدیک، جنوب آسیا و سایر منابع دربارۀ اوضاع گروگانها را دریافت کردهاید. ادارۀ اطلاعات و تحقیقات تحلیلی از بحران کنونی با درنظرگرفتن کلیت اوضاع سیاسی داخلی ایران آماده کرده است.

درمجموع، برآورد ما این است که احزاب رقیب در جنگ داخلی برای قدرت در ایران، از گروگانها به‌عنوان یک تضمین و برگ برنده استفاده میکنند؛ ازاینرو، امکان نیل به یک توافق از راه مذاکره بسیار کم است. تنها آیتالله خمینی اختیار و قدرت لازم برای مذاکره به نمایندگی از ایران را دارد؛ بنابراین به نظر میرسد که اجماعسازی بهترین مسیر برای تحقق اهداف موردنظر ماست. آمریکا توان چندانی برای تأثیرگذاری بر بازیگران کلیدی ندارد؛ بهویژه اگر پاداشی که برای آزادی گروگانها در نظر گرفتهایم، تنها توقف نمایش قدرت و فشارها باشد.

پیشینه: ایدئولوژی غالبی که مقوّم انقلاب ایران است، بر دو دیدگاه بنیادین استوار است:

-         بنیادگرایی اسلام شیعی که نگرش تشکیل یک جامعه تحت حاکمیت قوانین و دستورات اسلامی را مطرح میکند؛

-         انزجار متعصبانه از غرب امپریالیست، بهویژه آمریکا که مظهر فرهنگ غربی فاسد و شکستخورده است.

این نگرشها به‌شکلی روزافزون، پایبندی محکم همۀ افراد و گروههای بدنۀ انقلاب را میطلبد. در طول سال گذشته، هستۀ انقلابی تندرو چهرههایی مانند نخستوزیر بازرگان که ایدئولوژی بنیادین انقلاب را بازتفسیر یا اصلاح کردهاند، حذف و یا بیاثر کرده است.

با درنظرگرفتن همۀ تحولات، انقلاب را میتوان به سه مرحله تقسیم کرد:

-         سرنگونکردن رژیم شاه (نوامبر 1977ـ فوریه 1979). این اتفاق متعاقب ایجاد اتحادی وسیع و گسترده علیه شاه رخ داد؛

-         مجموعهای از بحران‌‌های سیاسی که پایگاه رهبری انقلابی را محدود ساخت و اتحاد اولیه را نابود کرد (از مارس 1979 آغاز شده است و همچنان درحالِ‌رشد است)؛

-         بازسازی سیاسی و اقتصادی نهایی.

مرحلۀ دوم هنوز کامل نشده است. شرایط بسیار متغیر کنونی خاستگاه رشد احزاب و گروههای رقیب است تا بتوانند یک پایگاه سیاسی مستحکم را بنا کنند و بر مبنای آن، جهان جدید باشکوه ایران را بسازند.

سیاستهای انقلابی مرحلۀ دوم تحتالشعاع دو سؤال بنیادین قرار دارند: اول اینکه آیا ماهیت انقلاب یک جنبش محافظهکار است که برای احیای وجهه و نفوذ طبقۀ بزرگان اجتماعی ـ اقتصادی سنتی ایران، یعنی روحانیون و بازاریان طراحی شده است؟ یا اینکه انقلاب فرایندی است که درنهایت، با راهاندازی یک جریان رادیکال و سیاستهای توزیع دوبارۀ مناطق سرزمینی و نیز پیشانداختن یک طبقۀ حاکم چپگرا، کل ساختار اجتماعی را دچار تحول و بازسازی خواهد کرد؟ یا اینکه انقلاب ترکیبی از بنیادگرایی و اصلاحات دینی است؟

این سؤالات پیچیده، پیروان طبقۀ حاکم دین‌‌‌‌دار را درمقابل گروههای مختلف چپگرا قرار میدهد. روی‌هم‌رفته، روحانیون حاکم به دستاورد اصلی انقلاب راضی هستند؛ اخراج شاه و «نوکرانش». این روحانیون، ورای تثبیت دوبارۀ حاکمیت قوانین اسلامی، علاقۀ چندانی به تغییر بنیادین جامعۀ ایران ندارند؛ بااین‌وجود، چپگراها سرنگونی شاه را اولین گام از جریانی میدانند که کاملاً نظام اجتماعی ـ اقتصادی ایران را بازسازی خواهد کرد. بنیصدر در بین این دو موضع قرار دارد و غالباً ازسوی هر دو مورد هجمه قرار میگیرد.

سؤال دوم نیز در میان همراهان جریان حاکم بر کشور، محل بحث است؛ چه کسی پس‌از خمینی حاکم بر ایران خواهد بود؟ در این رابطه، منازعات شدید برای بهدست‌‌‌آوردن قدرت بین روحانیون بنیادگرای تندرو و جوان و «مسلمانان تکنوکرات» بروز پیدا کرده است (یعنی افرادی که تحصیلات غیردینی دارند و عمدتاً در غرب تحصیل کردهاند، ولی مدعی هستند که مسلمانان متعهدی هستند). چپگراها به‌شکلی مستقیم در این مسئله دخیل نبودند و ترجیح میدهند که اکنون تا رسیدن فرصت مناسب صبر کنند.

این چهارچوب به تشریح چرخشهای به‌ظاهر غیرمنسجم در سیاست داخلی ایران کمک میکند. بیشتر این دسیسهها بخشی از تلاش برای ارائۀ پاسخی قطعی به دو سؤالی است که در بالا مطرح شدند. حتی موضوع هولناک بازگشت اجساد آمریکاییها، برای مثال، با سؤال دوم مرتبط است؛ اگر رئیسجمهور موافق با برگرداندن اجساد به آمریکا باشد، در آن صورت بنیادگراها یا باید با این سیاست مخالفت نمایند و یا خطر ازدستدادن وجهه و اعتبار در مبارزه با رئیسجمهور بر سر سلطه در آینده را به جان بخرند.

بازیگران کلیدی: بازیگران مختلفی در این نمایش شرکت دارند. البته آیتالله خمینی همچنان چهرۀ برجستۀ انقلاب و منبع نهایی برای مشروعیت و قدرت انقلابی است. هیچ تصمیم مهمی بدون درنظرگرفتن دیدگاه او گرفته نمیشود. قدرت و نفوذ خمینی البته مطلق نیست. او همواره مراقب است تا اظهارات و دیدگاههایش با افکارعمومی همسو باشند. در این رابطه، خمینی به همان اندازه که شکلدهندۀ افکارعمومی است، پیرو آن نیز است. او به هر قیمتی از گرفتن تصمیمی غیرمردمی اجتناب میکند.

سه گروه و دستۀ رقیب خمینی را احاطه کردهاند:

-         تکنوکراتهای مسلمان به رهبری رئیسجمهور بنیصدر؛ بنیصدر نیز توانسته است با برخی روحانیون میانهرو مرتبط شود؛

-         بنیادگراهای تندرو به رهبری آیتالله بهشتی؛ بهشتی رئیس حزب جمهوری اسلامی است، ریاست شورای انقلاب را به عهده داشته است و به‌عنوان رئیس دیوان عالی کشور نیز منصوب شده است.

-         احمد خمینی (فرزند آیتالله) و حامیانش در حوزۀ علمیۀ قم؛ احمد که تلاش دارد برای خود یک حوزۀ نفوذ ایجاد کند، یک روز از بنیصدر و روز بعد، از بهشتی حمایت کرد.

دانشجویان متخاصم در سفارت، جایگاه خاصی در داخل این ماتریکس سیاسی دارند. آن‌ها درحالی‌که بخشی از طبقۀ حاکم نیستند، ولی میتوانند به‌سبب شخصیت قدرتمند و زورگوی خویش، نفوذ زیادی را در فضای سیاسی اعمال نمایند و به‌عنوان نماد آمال انقلابی همۀ ایرانیها، عمل کنند. آن‌ها متعهد هستند که با ازبینبردن نفوذ آمریکا در ایران و تشکیل یک جامعۀ تماماً انقلابی، انقلاب را «در مسیر» حفظ کنند.

اگرچه همۀ این گروهها و احزاب (احتمالاً به‌استثنای اشغالکنندگان سفارت)، در عزم برای جلوگیری از مصادرۀ انقلاب توسط جناح چپ، متحد و همنظر هستند، ولی نسبت به مسئلۀ جانشینی خمینی اختلاف دارند.

چپگراها نمایانگر بزرگترین تهدید بالقوه برای گروه حاکم هستند؛ بااین‌وجود در زمان کنونی، آن‌ها آمادۀ به‌چالشکشیدن خمینی نیستند. در عوض، آن‌ها هر زمان که بتوانند از موفقیتهای او برای تقویت جایگاه خود در بلندمدت بهرهبرداری میکنند. آن‌ها در چندین پست کلیدی حضور دارند؛ ازجمله جنبش دانشجویی و کارگران میادین نفتی.

سه سازمان چپگرا به‌صورت خاص حائز اهمیت هستند:

-         فداییان خلق: این مارکسیستهای سکولار از خمینی جدا شدهاند. فعالیتهای آن‌ها غیرقانونی محسوب میشود، پایگاههای فرماندهی آن‌ها تعطیل شده است و رهبرانشان بیشتر زیرزمینی عمل میکنند. برخی اعضای آن‌ها ممکن است با تسخیر سفارت مرتبط باشند. برخی اعضای فداییان، از کردها در مبارزه با دولت تهران حمایت کردند.

-         مجاهدین خلق: این مارکسیستهای مسلمان نیز از خمینی جدا شدند. آن‌ها نیز مانند فداییان، هدف هجمه و انتقاد قرار گرفتند؛ بااین‌وجود، به فعالیت زیرزمینی رو نیاوردهاند. بعضی از اعضای این جنبش به مجلس جدید نیز راه یافتهاند.

-         حزب (کمونیست) توده: این حزب که براساس گزارشهای رسیده، قانونی شده است، از خمینی حمایت میکنند و به فعالیتهای گوناگونی مشغول هستند؛ مانند سازماندهی جلسات و انتشار روزنامه. حزب توده احتمالاً بیشتر فعالیتهایش را بر نفت، محافل نظامی و بروکراتیک متمرکز ساخته است. قدرت بدنۀ اعضای آن هنوز دقیقاً سنجیده نشده است.

رقابت شدید در میان این سه حزب و گروه، سبب افراطگراشدن روزافزون انقلاب شده است. هر فردی که تلاش کند که موضعی میانهرو درقبال روابط با غرب و یا آمریکا بگیرد، به‌عنوان ضداسلام و ضدانقلاب معرفی میشود. رئیسجمهور بنیصدر، را میتوان جدیدترین قربانی این پدیدۀ نابودگر دانست.

توجه به گروگانها: موضوع گروگانها باید در این شرایط سیاسی متغیر، شکننده و کاملاً پیچیده، در نظر گرفته شود. اساساً، گروگانها در سه سطح از رقابت دخیل هستند:

اول، آن‌ها تضمینهایی در مبارزۀ ادامهدار برای بهدست‌‌آوردن قدرت محسوب میشوند. برای رئیسجمهور بنیصدر، گروگانها یک مشکل به حساب میآیند؛ چراکه بحران کنونی مانع این شده است که او بتواند جایگاه سیاسی خود را تثبیت کند و برنامههای اجتماعی و اقتصادیاش را پیش ببرد.

 آیتالله بهشتی، با جلوگیری از تلاشهای بنیصدر برای حل‌وفصل یکجانبۀ موضوع گروگانگیری، او را در موقعیتی متزلزل و نامتوازن قرار داده است و در طول سه ماه گذشته نیز بهشدت جایگاه سیاسی رئیسجمهور را تضعیف کرده است. حزب جمهوری اسلامی بهشتی، بیش از نیمی از کرسیها را در دور اول انتخابات مجلس از آن خود کرد و در دور دوم (9 می) نیز بیشتر کرسیهای باقیمانده را نیز تصاحب میکند؛ درنتیجه، بهشتی احتمالاً در تأیید نخستوزیر و کابینۀ جدید، نقشی تعیینکننده خواهد داشت.

در فضایی که آکنده از احساسات ضدآمریکایی و آشوب است، جناح چپ آشکارا رشد پیدا کرده است. همۀ احزاب چپگرا از تسخیر سفارت حمایت کردند. در این فضا، آن‌ها برای توسعۀ نفوذ و افزایش قدرت خود تلاش کردند. احتمالاً این ترس از رشد نفوذ جناح چپ بود که سبب شد که بهتازگی روحانیون تندرو به سنگرهای آن‌ها در دانشگاه حملهور شوند و آن‌ها را اخراج کنند.

مادامی که گروگانها یک دارایی برای بیشتر احزاب روحانیتمحور ایران به حساب آیند، تدوین یک چهارچوب برای آزادی آن‌ها دشوار خواهد بود. به‌علاوه، هر فرمولی که برای مذاکره آماده شود، بایستی نتیجۀ جریان اجماعسازی در داخل ایران باشد. البته تثبیت نهایی قدرت توسط یک گروه یا حزب، سبب تسهیل امکان انجام مذاکره برای نیل به یک توافق میشود.

دوم، گروگانها نمادهای زندهای از تصور یک سیاست آمریکایی هستند که بر ایران سایه افکندهاند و آن را استثمار میکنند. ایران انقلابی معتقد است که ایالات متحده از شاه به‌عنوان ابزاری برای چپاول منابع اقتصادی کشور و محرومکردن آن از میراث فرهنگیاش استفاده کرده است. براساس این نگاه، تسخیر سفارت نتیجۀ 35 سال خشم اخلاقی سرکوبشده است؛ ازاینرو، بحران گروگانگیری برای ایرانیها، مسئلهای اخلاقی است تا اینکه موضوعی مرتبط با مصونیت دیپلماتیک و قوانین بینالمللی باشد و تنها اگر از آن جهات بررسی شود، حل‌وفصل میشود. کمترین خواستۀ ایران این است که ایالات متحده حقانیت این خشم اخلاقی را تصدیق کند.

سوم، گروگانها احتمالاً به‌عنوان تضمینی در برابر انتقام احتمالی آمریکا استفاده میشوند. در ابتدای گروگانگیری ایران نگران این تضمین نبود، ولی با ادامۀ بحران روزبهروز بر اهمیت آن بیشتر افزوده میشود. ایرانیها وارد بازی پرمخاطرهای شدهاند و نمیتوانند از خطرات آن جلوگیری کنند، ولی بااین‌حال، نگران خروج از آن نیز هستند.

روند تحولات و رویدادها: چون خمینی دستور داده است که مردم ایران ازطریق مجلس باید دربارۀ سرنوشت گروگانها تصمیم بگیرند، هیچ پیشرفت واقعی برای حل بحران را نمیتوان تا قبل‌از آغازبه‌کار مجلس متصور شد. آخرین دور انتخابات، روز 9 می برگزار خواهد شد. با نگاهی بدبینانه، قوّۀ مقننۀ جدید آخر ماه می تشکیل میشود و اواخر ژوئن نیز بررسی موضوع گروگانگیری را آغاز خواهد کرد (مجلس در فاصلۀ زمانی بین این دو اتفاق، به سازماندهی نظام داخلی خود و انتخاب کابینۀ جدید مشغول است). بحث دربارۀ گروگانها امکان دارد تا تابستان نیز به طول بینجامد؛ بهویژه اگر جلسات مجلس در طول ماه رمضان که از 17 جولای آغاز میشود، به تأخیر بیفتد.

اگر خمینی از دنیا برود یا کاملاً ناتوان گردد، تقریباً امیدی برای نیل به یک توافق ازطریق مذاکره در آیندۀ نزدیک، وجود نخواهد داشت. بدون نفوذ مشروعیتبخش خمینی، یک ائتلاف ضعیف متشکل از نیروهای رقیب در ایران، نمیتوانند تصمیمی قاطع و لازمالاجرا در این زمینه بگیرد؛ بنابراین، گروگانها باید تا روی کار آمدن یک کانون قدرت جدید، صبر کنند که قدرت و مشروعیت کافی برای دستیابی به یک راهحل برای موضوع گروگانها را داشته باشد. این روند در بهترین حالت، چندین ماه طول میکشد.

پیامدها برای ایالات متحده: بحثهای بالا ما را به چند نتیجه رهنمون میکند:

-         این بحران اساساً کامل و جامع است و در معرض تغییر و تحریف توسط یک نیروی خارجی قرار نمیگیرد. اگرچه قدرت و فشار بیرونی میتوانند به عرصۀ سیاسی وارد شوند و نفوذ کنند، ولی تأثیر کمی بر بازیگران کلیدی دارند. این مسئله، به‌ویژه در زمانی صادق است که پاداش آزادی گروگانها، صرفاً توقف فشارهای خارجی، مانند اقدامات اقتصادی اخیر علیه ایران باشد.

-         گروگانها با روند سیاسی داخلی پیوند خوردهاند. وقتی بیشتر بازیگران کلیدی گروگانها را یک ضعف و مشکل میدانند، چهارچوب برای مذاکره نیز میتواند شکل بگیرد؛ بااین‌وجود:

-         هیچ فردی اختیار لازم را برای مذاکره در این رابطه ندارد؛ ازاینرو، اشتباه است که به‌دنبال چنین رهبری باشیم که بتوان با او روابط دیپلماتیک عادی را آغاز کرد و پیش برد. آنچه ما نیاز داریم، اجماعسازی گسترده حول محور این مفهوم است که حفظ گروگانها دیگر به نفع ایران یا هریک از گروههای سیاسی رقیب نیست.

-         اگرچه مأموریت حل بحران به مجلس سپرده شده است، ولی تا وقتی علامتی «درست» ازطرف خمینی دریافت نکند، تصمیمی در این رابطه نمیگیرد. نمیتوان انتظار داشت که مجلس بر مبنای ابتکار خودش عمل کند؛

-         خمینی علامت «درست» را زمانی میفرستد که احساس کند که مردم آمادۀ پایان بحران هستند. این تصور تا حدودی از مشورتهایی که او از معتمدین نزدیکش دریافت میکند، نشئت میگیرد.



[1]. Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Data on Hostages.

سرّی.

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
(Bellevue Hotel) (Giza) (Harvard Divinity School) (Princeton University) (Rutgers University) Ankara Arabian Sea Arlington National Cemetery Azerbaijan Democratic Republic Azores Bahamas Belgrade Brewster Cam Ranh Bay Camp David Chicago Colorado Dacca Demirel Dominica Dulles Eastern Desert Eastern Europe Eastern Province Ellipse Frankfurt Georgia Hofburg Palace Homestead AFB Hunter Army Air Base Islamic Revolutionary Organization in the Arabian Peninsula Kansas LaGuardia Airfield Lackland Air Force Base Lafayette Park Laos Madrid Maine Manley Maryland Masirah Massachusetts Massachusetts Avenue Mauritania Mildenhall Monaco Murmansk National Council of Churches Near East and South Asia Division New Hampshire Nicaragua Oklahoma Panama City Peking Quai d’Orsay Saharan Democratic Arab Republic San Antonio Sheikh Osman Naqshahandi South America Strait of Tiran Strasbourg Texas Tonga Transcaucasus Tricastin Tripoli U.S. Pacific Command Vladivostok Wadi Kena West Germany Western Europe Wiesbaden Wilford Hall Hospital Wisconsin «کوچه بیژن» آبادان آتن آذربایجان آرامستان ملّی آرلینگتون آرژانتین آزور آفریقای ­جنوبی آفریقای ­شمالی آفریقای جنوبی آفریقای ‌جنوبی آفریقای‌ جنوبی آفریقای‌جنوبی آلاسکا آلمان آلمان غربی آلمان­ غربی آلمان‌شرقی آلمان‌غربی آمریکا آمریکای جنوبی آمریکای شمالی آمریکای­ شمالی آمریکای‌شمالی آمریکای‌لاتین آمریکای‌مرکزی آنکارا آنگولا ابوموسی اتحاد جماهیر شوروی اتحادیه جماهیر شوروی اتریش اتیوپی اردن ارومیه اروپا اروپای شرقی اروپای غربی اروپای‌شرقی اروپای‌غربی استانبول استراسبورگ استرالیا اسرائیل اسلام ­آباد اسلام­ آباد اسلام‌آباد اسوان مصر اسپانیا اسکله اورسی اشمیت اصفهان افغانستان اقیانوس ­آرام اقیانوس آرام اقیانوس هند الجزایر الجزیره امارات امارت متحده عربی انتبه انگلستان اوتاوا اورشلیم اوکلاهاما اوکیناوا ای­سی ایالات متحده ایالات متحده آمریکا ایالت شرقی ایتالیا ایران ایرلند ایسلند بازار تبریز بازار تهران بالتیمور بالتیک بانک ­های آمریکا بانک‌های سوئیس باهاما باکو بحرین برزیل برلین برن برن (Bern) برنیس بروکسل بریتانیا بریتانیای کبیر بصره بغداد بلوار تخت جمشید بلوچستان بلوک شرق بلژیک بلگراد بن بنادر ایران بنادر شوروی بنادر مورمانسک بنادر نفتی ایران بندر بصره بندر خلیج‌فارس بندر خمینی بندر شاپور بندرعباس بنگلادش بوشهر بولیوی بُن بیروت بیمارستان آمریکا در پاناما بیمارستان ویلفورد هال بیمارستان کورنل نیویورک بیمارستان گورگانس بیمارستان­ های گورگاس تأسیسات آرامکو تایلند تایوان تبریز ترمینال‌های نفتی خلیج فارس ترکستان ترکیه تفلیس تنب بزرگ تنب بزرگ و کوچک تنگه تیران تنگه هرمز تهران تونس تونگا تگزاس جامایکا جدّه جزایر جزایر آزور جزایر ابوموسی و تنب­ ها جزایر تنب کوچک جزایر کوچک ابوموسی و تنب‌های نزدیک دهانۀ خلیج‌فارس جزیره جزیره خارک جزیره خارگ جزیره دیه‌گو گارسیا جزیره مصیره جزیره کنتادورا جزیرۀ خارک جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک آذربایجان جمهوری دموکراتیک عربی صحرا جمهوری فدرال آلمان جنوب ­غرب آسیا جنوب آسیا جنوب ایران جنوب عراق جنوب­ غرب آسیا جنوب­ غرب تهران جنوب‌شرق ایران جنوب‌غرب آسیا جنوب‌غربی آسیا جورجیا جیزه خاور دور خاور نزدیک خاور نزدیک و جنوب آسیا خاورمیانه خاورنزدیک خرمشهر خرّمشهر خلیج خلیج خوک‌ها خلیج سبیک خلیج فارس خلیج کام ران خلیج‌فارس خوزستان خیابان ماساچوست خیابان­ های تهران دادگاه پاناما دالاس دالاک (Dalak) دانشکده الهیات هاروارد دانشگاه تهران دانشگاه راتگرز دانشگاه پرینستون دانمارک داکا دریای خزر دریای سیاه دریای عرب دریای عربی دریای مدیترانه دمشق دمیرل دوشان تپّه دومینیکا دیگو گارسیا رشته کوه ­های زاگرس رضائیه رم رودزیا روسیه رومانی رُم ریاض زامبیا زامبیان زاهدان زندان سان­تای زوریخ (Zurich) سادات سانفرانسیسکو سانفرانسیکو سریلانکا سفارت آمریکا سفارت آمریکا در اسلام ­آباد سفارت آمریکا در تهران سفارت آمریکا در طرابلس سفارت آمریکا در کویت سفارت ایالات متحده سفارت ایالات متحده در ایران سفارت ایالات متحده در تهران سفارت ایران در واشنگتن سفارت بریتانیا سفارت بریتانیا در ایالات متحده سفارت بریتانیا در تهران سفارت بریتانیا در واشنگتن سفارت سوئیس در تهران سفارت شوروی در واشنگتن سفارت کانادا در تهران سمنان سن آنتونیو سوئد سوئیس سوریه سومالی سکّوهای نفتی جزیره خارک شبه جزیره عربستان سعودی شبه­ جزیره عربستان شبه‌جزیره عربستان شرق آسیا شرق مدیترانه شرق­ دور شطّ‌ العرب شط‌ العرب شمال ایران شمال تهران شنیانگ (Shenyang) شوروی شوروی‌ شیلی شیکاگو صحرای اول (Desert One) صحرای شرقی طبس ظهران عدن (Aden) عراق عربستان عربستان سعودی عرشه نیمیتز عرفات علی‌آباد عمان عمّان فرات فرانسه فرانکفورت فرودگاه ­های ایران فرودگاه اسوان فرودگاه انتبه اوگاندا (Uganda) فرودگاه تهران فرودگاه دالس فرودگاه طبس فرودگاه لارناکا (Larnaca) فرودگاه لاگواردیا فرودگاه مهرآباد فرودگاه میلدنهال فرودگاه نیویورک فلسطین فلوریدا فنلاند فورت برگ فیلیپین قاهره قبرس قفقاز جنوبی قفقاز­ جنوبی قفقازجنوبی قم لائوس لاکلند لبنان لندن لندن. لهستان لوگزامبورگ لیبی لیسبون مادرید ماساچوست مانلی مجتمع فلوریت مدیترانه شرقی مدینه مراکش مرزهای شمال‌غربی ایران مریلند مسجد الحرام مسقط مسکو مشهد مصر مصیره منصوریه منظریه مهرآباد موریتانی موزامبیک مومباسا موناکو مکزیک مکّه میادین نفتی خلیج فارس میادین نفتی خوزستان مین نائین ناتو ناحیه کلمبیا نجف نروژ نگلادش نیجر نیجریه نیروگاه هسته‌ای تریکاستین نیمیتز نیواورلئان نیوزلند نیومکزیکو نیوهمپشایر نیویورک نیکاراگوئه هامبورگ هانتر هانوی (Hanoi) هتل بلویو هرات هلند همدان همیلتون جردن هند هندوستان هیوستن هیوستن تگزاس واتیکان وادی قنا واشنگتن ولادی­وستوک ونزوئلا ویتنام ویتنام‌ ویسبادن ویسکانسین وین پادگان سلطان‌آباد پاراگوئه پارک ریاست‌جمهوری پارک لافایت پاریس پالایشگاه آبادان پالایشگاه‌های نفت آبادان پاناما پاناما سیتی پاناماسیتی پاکستان پایگاه دیگو گارسیا پایگاه نظامی فورت برگ (Fort Bragg) پایگاه نیروی هوایی لاکلند پایگاه هوایی ایالات متحده پایگاه هوایی تهران پایگاه هوایی غرب قاهره پایگاه هوایی هومستد پایگاه‌های عربستان سعودی پرتغال پنتاگون پکن پیاتیلا پیتزبرگ چابهار چک چکسلواکی چین ژاپن ژنو ژیسکار کاخ سفید کاخ هفبورگ کاراکاس کاستاریکا کالج‌های آمریکا کانادا کانزاس کربلا کردستان کرمان کره ­شمالی کره شمالی کشورهای اروپایی کشورهای جهان ‌سوم کشورهای جهان­ سوم کشورهای جهان‌سوم کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خلیج کشورهای عربی کشورهای غربی کلرادو کلمبیا کمپ دیوید کنتادورا کوبا کویت کُردستان گابن گابون گوآتمالا گوآم گواتمالا گورگاس یزد یمن یونان یوگسلاوی