در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

برنامه ریزی برای خاتمه دادن به گروگان گیری

موضوع سند

متن سند

صورتجلسۀ جلسۀ شورای امنیت ملی[1]

واشنگتن، 7 آوریل 1980، 9ـ۱۱:۳۰ صبح

شرکت‌کنندگان:

 

رئیسجمهور

معاون رئیسجمهور

 

وزارت امور خارجه

وزیر سایروس ونس

معاون وزیر کریستوفر

 

وزارت دفاع

معاون وزیر کلایتور

 

ستاد مشترک نیروهای مسلح

ژنرال دیوید جونز

 

وزارت دادگستری

دادستان کل سیویلتی

 

کاخ سفید

دکتر زبیگنیف برژینسکی

آقای دیوید آرون

آقای همیلتون جردن

آقای پلوید کاتلر

آقای جودی پاول

 

سازمان سیا

دریابُد استانسفیلد ترنر

 

شورای امنیت ملی

گری سیک (نویسنده)

 

صورت‌جلسه

رئیسجمهور پس‌از مطالعۀ جدیدترین گزارش دربارۀ تماس تلفنی با بورگه در تهران[2]، جلسه را با بیان این نکته آغاز کرد که تنها اولویت کنونی ما ایران است. هفتۀ گذشته نشاندهندۀ تغییری عمیق در شرایط بود. دانشجویان مبارز پیشنهاد دادند که مسئولیت گروگانها به دولت سپرده شود و دولت امتناع ورزید. ما به نقطهای نزدیک هستیم که باید به زور متوسل شویم. ما باید به متحدین به‌صورت محرمانه و سپس علنی اطلاع دهیم که باید روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کنند و نیز باید آمادۀ استفاده از زور باشیم؛ ازجمله مختلساختن روند تجارت ایران.

آن‌‌‌‌ها باید بدانند که ما با شرایط بسیار جدی‌‌‌ای روبه‌رو هستیم. ما تلاش زیادی به خرج دادهایم، صبر کردهایم و رنج کشیدهایم و بیشتر از این نمیتوانستیم منتظر اقدامی مسئولانه از ایران باشیم. رئیسجمهور هیچ راهی برای افزایش سطح اقدامات در جبهۀ دیپلماتیک یا مذاکراتی نمیدید؛ ازجمله فعالیتهای پنج نفر (کاپوچی، نولند، لانگ، ویلالون و بورگه) که یک کمیسیون بحران در تهران تشکیل دادند.

ما تعهدی نسبت‌به شهروندان خود در ایران داریم و باید به آن‌ها نشان دهیم که آن‌ها باید از این کشور خارج شوند. رئیسجمهور فهرست گزینههایی را که پیشتر در کمیتۀ هماهنگی ویژه بحث شده بودند، مطالعه کرد و از موارد توافق‌شده آگاه بود.[3] اولویت او رساندن مسئله به نقطۀ اوج، درخواست از دیگران برای همراهشدن با ما و نیز درصورت مخالفت آن‌ها، انجام اقدامات شدیدتر در آینده بود.

وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد که پیشنویس یک بیانیه[4] بین همۀ اعضای جلسه پخش شده است و پیشنهاد کرد که این متن امروز منتشر شود، البته حدود ساعت 3 بعدازظهر تا زمان کافی برای آگاهساختن آن‌هایی که باید باخبر شوند، وجود داشته باشد؛ مانند سران کلیدی کنگره که نیاز است اطلاع قبلی داشته باشند. او همچنین اظهار داشت که گامهای احتمالی مضاعفی نیز در کمیتۀ هماهنگی ویژه مطرح شده است که باید علاوه‌بر موارد مطروحه، در پیشنویس بیانیه بررسی شوند.

رئیسجمهور گفت ما دیگر درگیر مذاکره با تروریستها نیستیم. مانع کنونی دولت است و خمینی مرجع نهایی قدرت در دولت ایران است.

دریابُد ترنر گفت بعید میداند که به این روشنی باشد. اگرچه این مسیری مناسب برای پیمودن در بین عموم است ـ و میتوان از آن دفاع کرد ـ ولی کاملاً روشن نبود که درصورت صدور دستور آزادی گروگانها توسط شورای انقلاب، دانشجویان چنین کاری را انجام میدادند.

رئیسجمهور گفت او خمینی را در دولت در نظر گرفته است. از این منظر، این موضوع یک عدول قابلتوجه نبوده است، بلکه دانشجویان متخاصم بایستی برای اولین بار تصریح میکردند که گروگانها را تحویل خواهند داد. ما باید این موضوع را از ذهن خود بیرون کنیم که مستقیم با تروریستها مواجه هستیم. باید دیپلماتهای ایرانی را در سریعترین زمان ممکن، از کشور اخراج کنیم.

وزیر ونس پیشنهاد کرد که بیانیه امروز منتشر شود و دیپلماتها نیز فرداشب کشور را ترک کنند.

دکتر برژینسکی پرسید: «آیا میتوان این کار را اجرایی کرد؟»

دادستان کل سیویلتی پاسخ داد: «بله! تنها مشکل این است که ممکن است با مقاومت مسلحانه روبه‌رو شویم.»

دکتر برژینسکی گفت: «باید با هرگونه مقاومت مسلحانه به‌شکلی محکم برخورد کنیم. این مقاومت باید فوری سرکوب گردد.»

دادستان کل گفت با این رویکرد مخالف است. اگر مقاومت مسلحانه ازسوی سفارت یا کنسولگریها باشد، ما باید نوعی از اقدامات را در پیش بگیریم که افبیآی معمولاً در چنین شرایطی انجام میدهد؛ بنابراین غذا، آب و برق آن‌ها را قطع نماییم و ظرف مدت سه تا پنج روز وادارشان کنیم که از آنجا بیرون بیایند. اگر ما به سفارت یورش ببریم و دهها نفر یا تعداد بیشتری را بکشیم، نتیجه فاجعهبار است و تبعاتی برای گروگانها در تهران خواهد داشت.

دکتر برژینسکی گفت: «اگر محاصرهای در اینجا اتفاق افتاد و تهدیدهایی از ایران بیاید مبنی‌بر کشتن یا آسیبرساندن به گروگانها، درصورت پایاننیافتن آن، شرایط به‌مراتب بدتر خواهد شد.»

وزیر ونس گفت با دیدگاه دادستان کل موافق است.

رئیسجمهور پرسید: «بهترین زمان برای اینکه وارد عمل شویم، چه زمانی است؟»

دادستان کل پاسخ داد: «عصر بهترین زمان است. نظارت و رصد فعالیتهای دیپلماتها آغاز شده است و حفاظت کامل از سفارت صورت خواهد گرفت. درعمل، ما مسئولیت و کنترل آن‌ها را به دست میگیریم، اگرچه آن‌ها آزاد هستند که در محدودهای بسیار کوچک، فعالیت داشته باشند. ما در کنار آن‌ها خواهیم ماند.»

آقای آرون خاطرنشان کرد که این کار شامل دستگیری نیست. آن‌ها 24 تا 36 ساعت فرصت دارند تا از کشور خارج شوند.

دادستان کل گفت: «اگر آن‌ها محدودیتها را نقض کنند و یا از کشور خارج نشوند، دستگیر خواهند شد.»

دکتر برژینسکی پرسید: «چه بر سر سفارت میآید؟»

دادستان کل در پاسخ اظهار داشت که پلمپ میشود و هیچکس اجازۀ ورود به آن را نخواهد داشت. ما امیدوار هستیم که یک کشور سوم، به‌عنوان حافظ منافع ایران تعیین شود و سپس به برخی از آن‌ها اجازۀ ورود به سفارت را خواهیم داد. گزارشهایی داریم که رقمی بین 15 تا 60 فرد غیردیپلمات یا در سفارت سکونت دارند و یا غالباً به آن رفتوآمد میکنند. برخی از آن‌ها مسلح هستند.

رئیسجمهور پرسید: «آیا این قضیه تنها در واشنگتن صادق است؟»

دادستان کل گفت: «در کنسولگری هیوستن نیز شرایط مشابهی حکمفرماست.»

آقای آرون پرسید: «درصورت بروز مقاومت آیا باید سفارت را تسخیر کنیم؟»

دادستان کل گفت: «این کار قانونی نیست تا زمانی که دستور خروج از کشور منقضی شود.»

آقای آرون گفت: «آیا میشود روابط دیپلماتیک را قطع نکرد؟ آیا این کار به ما آزادی عمل بیشتری نمیدهد؟»

دکتر برژینسکی یادآور شد که آن‌ها میتوانند در سفارت سنگر بگیرند و از ترک کشور امتناع کنند.

دادستان کل در پاسخ گفت: «این بدترین حالت است. انجام این کار ازسوی دیپلماتها بعید به نظر میرسد، ولی نسبت‌به بقیه اطمینان نداریم.»

دکتر برژینسکی پرسید: «آیا میشود از گاز اشکآور برای سرکوب آن‌ها استفاده کرد؟»

دادستان کل گفت: «بله! به نظرم بشود چنین کاری کرد.»

رئیسجمهور پرسید: «چه نوعی از اعلان جنگ، به ما قدرت و اختیار لازم را برای ورود به سفارت میدهد؟»

دادستان کل پاسخ داد: «بروز شرایطی که تحت کنترل نیروهای محلی نباشد، میتواند اعلام حالت اضطرار ملی و اعزام سربازان آمریکایی را توجیه کند.»

رئیسجمهور پرسید: «درصورتی‌که بیانیه امروز عصر منتشر شود، آیا دادستان کل پیشبینی بروز مشکل را میکند؟»

دادستان کل گفت به نظرش ساعت 3:00 بعدازظهر وقت مناسبی است. ما باید در ساعات اداری مرسوم کار را آغاز کنیم. پس‌از آن، سفارت را پلمپ خواهیم کرد. مردم را از آن بیرون می‌کنیم و به هیچکس اجازۀ ورود نخواهیم داد و امیدوار هستیم که تعداد افراد داخل سفارت بهتدریج کاهش پیدا کند.

وزیر امور خارجه پرسید که چه ارتباطی بین این اقدام و دانشجویان ایرانی که تصمیم به تظاهرات علیه شاه دارند، وجود دارد؟ این گروه بین ساعت 2 و 4 در کدام منطقه ممکن است باشند؟

دادستان کل گفت: «آن‌ها اجازه دارند تا در سه روز آینده، تظاهرات برگزار کنند. آن‌ها قرار است بین ساعت 2:00 و 4:00 برنامۀ عبادی داشته باشند. شروع راهپیمایی از مسجد و پایان آن نیز پارک لافایت[5] خواهد بود. آن‌ها دیروز با رئیس‌پلیس، کلاتز،[6] گفت‌وگو داشتند که نتیجۀ آن توافق بر سر اضافهکردن یک مکان دیگر برای تظاهرات پایانی بود. ورود به منطقۀ پارک لافایت برای آن‌ها ممنوع شد. ما میتوانیم آن‌ها را از نزدیکشدن به تمام مناطق اطراف سفارت، به اندازۀ ده بلوک، منع کنیم. انتظار میرود که حدود دویست نفر در تظاهرات شرکت کنند.

دکتر برژینسکی گفت: «به نظر من، هیچ‌چیزی بدتر از یک محاصرۀ طولانیشده نیست. ما باید از تاکتیک غافلگیری استفاده کنیم و آن‌ها را قبل‌از اینکه فرصت واکنش داشته باشند، از سفارت خارج نماییم. در غیر این صورت، اگر این جریان طولانی بشود، شرایط به ضرر ماست و دانشجویان در تهران میتوانند تهدید به کشتن گروگانها کنند.»

وزیر امور خارجه گفت: «نمیتوانیم آن‌ها را غافل‌گیر کنیم. آن‌ها ازقبل انتظار چنین شرایطی را داشتهاند و برخی از اسناد سفارت را به هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل منتقل کردهاند.»

دکتر برژینسکی گفت: «احتمالاً هیچ مقاومتی در کار نخواهد بود. اگر اینگونه باشد، بسیار خوب است؛ ولی درهرحال باید کنترل ساختمانها را بهسرعت به دست بگیریم.»

وزیر امور خارجه گفت: «به نظر من هیچ غافل‌گیری‌ای وجود نخواهد داشت.»

دکتر برژینسکی اظهار داشت که نباید به آن‌ها اجازه داد تا در داخل سفارت سنگر بگیرند.

آقای آرون خاطرنشان کرد که ما گزارشهایی داریم مبنی‌بر اینکه سفارت امروز بسته خواهد شد.

آقای سیک معتقد بود که گفت‌وگوی دیروز عصر کاردار، علی آگاه و فردی که هویتش نامعلوم است، حاکی از این بود که سفارت احتمالاً امروز و یا فردا در اعتراض به ورود رئیسجمهور سادات به واشنگتن بسته خواهد شد.

آقای کاتلر گفت: «بهترین زمان برای آغاز اقدام، عصر است. دیپلماتها را میتوان خارج از سفارت سوار کرد.»

آقای آرون اعتقاد داشت که براساس گزارشها، تعداد 30 نفر یا بیشتر در داخل سفارت زندگی میکنند.

معاون رئیسجمهور گفت: «عصر را بهترین زمان میداند.»

دادستان کل موافق این موضوع بود، ولی اضافه کرد که خود دیپلماتها هیچ مشکلی ندارند. پیشتر توافق شده بود که ما به هیچکدام از آن‌ها پناهندگی نخواهیم داد، ولی آن‌ها دستکم به 24 ساعت زمان برای خروج از کشور نیاز دارند. این زمان میتواند از ساعت 3 امروز تا نیمهشب فردا باشد. وی همچنین با دیدگاه دکتر برژینسکی مخالف است، مگر اینکه مقاومت مسلحانه اتفاق بیفتد. به نظر او، هجوم به سفارت اقدام مناسبی نیست.

دکتر برژینسکی پرسید: «آیا میتوان سرتاسر فضای سفارت را با گاز اشکآور پر کرد؟ این کار باید سریع صورت بپذیرد تا هیچ محاصرهای شکل نگیرد.»

معاون وزیر دفاع موافقت خود را با دکتر برژینسکی ابراز کرد. محاصرۀ طولانی بدترین سناریوی ممکن است.

آقای جردن پرسید: «آیا افرادی که مسلح هستند، نقض قانون نکردهاند؟»

دادستان کل در پاسخ گفت: «داشتن سلاح در سفارت، در زمان کنونی و تا پایان ضربالاجل ترک کشور، غیرقانونی نیست.»

رئیسجمهور گفت: «اگر ما کاردار را به وزارت امور خارجه فرابخوانیم و به او توصیه کنیم که از کشور خارج شود، ولی او در پاسخ بگوید که باید به سفارت برگردد و کارهای مربوط به اسناد و مدارک را انجام بدهد، چه موضعی باید بگیریم؟»

دادستان کل گفت: «به او اجازه میدهیم به سفارت برگردد. ما نمیتوانیم تا پیش‌از پایان مهلت 24ساعته، وارد محوطۀ سفارت بشویم. احتمالاً اگر روابط خود را قطع میکردیم و تنها یک ساعت به آن‌ها زمان میدادیم، میتوانستیم همۀ اقدامات لازم را انجام بدهیم؛ ولی این کار با رفتار و قوانین مرسوم دیپلماتیک منافات دارد.»

رئیسجمهور پرسید چه‌چیزی او را از بازگشت به سفارت و سنگرگرفتن در داخل آن بازمیدارد؟

آقای پاول گفت: «او فرد جسوری نیست و بعید به نظر میرسد که در مقایسه با دیگران، بیشتر احتمال انجام این کار را داشته باشد.»

وزیر ونس گفت افبیآی تجربۀ برخورد با چنین شرایطی را داشته است. او به تجربه و توان آن‌ها برای خارجکردن افراد از ساختمانها ایمان داشت.

آقای کلایتور اظهار داشت که افبیآی میتواند آن‌ها را با حربۀ گرسنگی، سرما یا گفت‌وگو بیرون بیاورد، ولی این کار دوسه روز زمان میبرد که این یعنی دانشجویان متخاصم فرصت برای استفاده از تهدید علیه گروگانها را دارند. این شرایط با محاصرههای معمول دیگر تفاوت دارد.

آقای پاول گفت مطمئن نیست که اگر آن‌ها داخل ساختمان و برخلاف قانون پناه بگیرند و ما جریان انرژی سفارت را قطع کنیم، این اقدام نامناسب قلمداد گردد. ما پس‌از گذشت دو یا سه روز، میتوانیم آن‌ها را خارج نماییم و زندانی کنیم تا زمانی که گروگانها آزاد شوند. هجوم به داخل سفارت تنها سبب کشتهشدن شهروندان ما میشود و حتی میتواند ما را احمقتر نشان بدهد.

آقای کاتلر گفت کشتن یک نفر گروگانها را در معرض خطر بیشتری قرار خواهد داد.

دکتر برژینسکی گفت گاز اشکآور سبب کشتهشدن فرد نمیشود. او گفت: «میتوانید تصور کنید که در جریان یک محاصرۀ مسلحانه، مجبور شدهاید خیابان ماساچوست[7] را چند روز مسدود کنید. آن‌ها ممکن است ذخایر غذا و آب داشته باشند. امکان دارد خارجکردن آن‌ها از سفارت زمان زیادی ببرد. اگر ما نتوانیم قانون را در داخل پایتخت کشور خودمان درست اجرا کنیم، به تمسخر گرفته میشویم. باید عصر، از گاز اشکآور استفاده کنیم، آن‌‌‌هم ترجیحاً در روز اول نه دوم.»

آقای پاول گفت: «وقتی شرایط جدید بروز پیدا میکند، باید فوری تصمیم گرفت.»

رئیسجمهور: «این گزینه را که شرایط امکان دارد به‌صورت مسالمتآمیز حل‌وفصل شود، نامحتمل نمیدانیم. اگر از همان ابتدا گامهای خشن را در دستور کار قرار دهیم، هیچ فرصتی به آن‌ها ندادهایم که خودشان از آن مکان خارج شوند. به هر صورت، اگر موضوع پناهگرفتن داخل سفارت پیش بیاید، منکر استفاده از زور نیستیم. اگر آن‌ها به گروگانها آسیب بزنند، خودشان بهشدت ضربه خواهند خورد. اگر ما در مقطع کنونی به آن‌ها ضربه و آسیب بزنیم، احتمال جدیدی برای زخمیشدن و آسیبدیدن گروگانهایمان به وجود آوردهایم. باید این کار را به‌صورت مسالمتآمیز ولی قاطعانه انجام بدهیم.»

وزیر ونس گفت: «از دیپلماتها خواسته شده است تا از فرودگاه دالس[8] کشور را ترک کنند.»

رئیسجمهور پرسید: «آیا بهتر نیست آن‌ها را تا پای پرواز همراهی کنیم؟»

دادستان کل پاسخ داد: «بله! خوب است. ما همچنین آماده هستیم که درصورت نیاز، داخل هواپیما نیز مراقب بگذاریم. به‌علاوه، هواپیمای نظامی برای پیشامدهای احتمالی نیز در دسترس است.»

معاون رئیسجمهور گفت: «مناسب است که اقدام در ساعات عصر و ابتدای شب باشد. در طول روز مردم به ساختمان رفتوآمد میکنند و آن‌ها شانس این را پیدا میکنند که افراد بیگانه را به گروگان بگیرند. اگر ما شب اقدام کنیم، افراد عادی در داخل ساختمان حضور ندارند.»

کاتلر گفت: «این کار همچنین سبب اجتناب از تلاقی با هرگونه تظاهرات خواهد شد.»

دکتر برژینسکی اظهار داشت که گردهمآمدن تظاهرکنندگان در جلوی ساختمان سفارت، امری ناگزیر است.

رئیسجمهور گفت باید از شکلگیری هرگونه تجمع یا تظاهرات اطراف سفارت یا کنسولگریها جلوگیری کنیم. او معتقد بود شاید بهتر باشد اعلام بیانیه تا ساعت 8 شب به تعویق بیفتد.

آقای پاول گفت گمانهزنیهای فراوانی در طول روز وجود خواهد داشت.

معاون رئیسجمهور گفت: «اقدام در آن زمان همچنین سبب اجتناب از ترافیک عصرگاهی و خطر وقوع تیراندازی میشود.»

آقای کاتلر گفت اگر اعلام شود که سفارت امروز تعطیل است، مشکل خودبهخود حل خواهد شد.

وزیر ونس اظهار داشت که بااین‌وجود همچنان موضوع کنسولگریها پابرجاست.

دکتر برژینسکی پرسید: «از کجا باید بفهمیم که آن‌ها مسلح هستند یا خیر؟»

دادستان کل پاسخ داد: «مأموران سرویس مخفی افراد مسلح را داخل سفارت مشاهده کردهاند. از بین کنسولگریها در هیوستن، سانفرانسیسکو، شیکاگو و نیویورک، بالاترین خطر گویا در هیوستن، به‌خاطر جمعیت قابلتوجه دانشجویان است و نیز شیکاگو، جایی که مسئول کنسولگری فردی تحریککنندۀ مردم و تقریباً متعصب است. سلاحها تنها در واشنگتن مشاهده شده است.»

رئیسجمهور گفت: «به موضوع زمانبندی برخواهیم گشت.» او خاطرنشان کرد که تحریمها باید پیش برده شوند. سؤال این است که آیا باید شامل غذا و دارو نیز بشوند یا خیر.

وزیر ونس گفت: «تاکنون موضع ما این بود که از مواد غذایی به‌عنوان یک حربه استفاده نمیشود. ما نمیتوانیم متحدین را برای اعمال تحریم غذایی با خود همراه کنیم. هرچقدر بیشتر به تحریمهایی که در سازمان ملل تصویب شده است پایبند بمانیم، شانس ما برای همراهساختن دیگران بیشتر خواهد شد.»

آقای کاتلر موافق این دیدگاه بود. اکثر مواد غذایی به‌‌شکلی مؤثر مشمول تحریم شدهاند. اگر تحریمهای مصوب سازمان ملل را اعمال کنیم، موضع ما دارای نیروی اخلاقی بیشتری خواهد بود. یک تحریم و ممنوعیت، هیچ دستاوردی جز سختگیرتر جلوه دادن ما در میان عموم مردم ندارد.

آقای پاول پرسید: «آیا متحدین کمک خواهند کرد؟»

آقای رئیسجمهور گفت: «تنها درصورتی‌که بدانند ما جریان تجارت را مختل خواهیم کرد.»

آقای کلایتور گفت: «محاصره نیز سبب اختلال در تأمین مواد غذایی و دارو خواهد شد.»

آقای آرون گفت بیانیۀ کنونی بایستی مشتمل بر یک بند «استثنا» باشد که نیازمند ارائۀ توضیح ازسوی ماست.

وزیر ونس معتقد بود پاسخ این است که ما تحریمهایی را اعمال میکنیم که در سازمان ملل به تصویب رسیده است.

آقای آرون گفت این کار، نظرها را به‌سمت این واقعیت جلب میکند که هیچ کشور دیگری این تحریمها را اعمال نمیکند.

آقای رئیسجمهور گفت: «از متحدین میخواهیم آن‌ها نیز تحریمها را اعمال کنند. ما ابتدا درخواست خود را به‌صورت محرمانه مطرح کردیم و سپس آن را علنی خواهیم کرد. او ترجیح میداد که حالا با تحریمهای سازمان ملل جلو برویم. باید به‌شکلی قاطعانه از متحدین بخواهیم تا ما را در این زمینه همراهی کنند. سپس ... (؟)[9] باید دیگران را نیز مشارکت دهیم؛ حتی اگر این کار، آن‌ها را ناراحت میکند. شرایط، غیرقابل تحمل است.»

دریابُد ترنر گفت: «بعید است که تحریم غذایی تأثیر بسزایی داشته باشد. قطع کامل جریان تجارت ایران چنین اثری دارد، ولی در غیر آن، آن‌ها میتوانند تأمینکنندگان جایگزین را پیدا کنند.»

رئیسجمهور گفت: «نکتۀ اصلی منفعت متقابل پنج یا هفت کشور نیست؛ بلکه این است که خمینی بفهمد نه‌تنها با ما بلکه با دیگران نیز با مشکل روبه‌روست. اقدامات ما سبب شده است که او نسبت‌به این موضوع قانع نشود. با نگاه به گذشته، درمییابیم که او معتقد است که ما به‌اندازۀ کافی قاطع نیستیم. ما بیش از حد مردد بودهایم. سپس او به موضوع احصا و تجمیع دعاوی پرداخت.»

آقای کاتلر گفت: «باید روشن کنیم که قصد ما پرداختن به دعاوی، بهویژه آن‌هایی است که توسط گروگانها و خانوادههایشان درمورد داراییهای مسدودشده مطرح شده است و اینکه قانونی برای این منظور وضع گردیده است.»

دادستان کل گفت: «این دعاوی و دادخواهی در دست بررسی هستند و میتوان آن‌ها را ازطریق توقیف اموال حل کرد، البته مصونیت حقوق حاکمیتی مانع از توقیف میشود. این مصونیت را میتوان با وضع قانون از بین برد یا اینکه آن را با حقوق دیگر و نیز طرح دعوی ترکیب کرد که حق ارائۀ درخواست برای تاوان و خسارت را تصدیق میکند.»

معاون رئیسجمهور گفت: «مسدودسازی هشت‌میلیارد دلار سرمایۀ ایران یکی از اقدامات ما بود که بسیار به آن‌ها ضربه زد. ما باید در جایگاهی باشیم که از این پول برای چانهزنی برای آزادی گروگانها استفاده کنیم. به‌محض اینکه سرمایۀ بالا توقیف گردد، کنترل اوضاع را از دست خواهیم داد.»

آقای کاتلر گفت: «اگر این دارایی را تملک نماییم و پرونده را به جریان بیندازیم، همواره در موضعی خواهیم بود که باید مشکل مابقی داراییها را حل کنیم؛ ولی همزمان میتوانیم گامهای شدیدتری را جلو ببریم.»

آقای رئیسجمهور پرسید: «چقدر پول در این قضیه مطرح است؟»

آقای کاتلر گفت: «حدود شش تا هشت‌میلیارد دلار در آمریکا و دوازده‌میلیارد دلار در سرتاسر جهان. ما باید تنها داراییهایی را که در کشور هستند واگذار کنیم، ولی این رقم بیشتر از مبلغ موردنیاز برای پوششدادن هرگونه دادخواست معقولی است که ممکن است ارائه گردد.»

رئیسجمهور پرسید: «وضع قانون چه زمان به پایان میرسد؟»

دادستان کل پاسخ داد: «خیلی زود، البته اگر بخواهیم از مصونیت حاکمیتی صرفنظر کنیم. اگر بخواهیم اقامۀ دعوی را به جریان بیندازیم، موضوع پیچیدهتر میشود. رویههای قضایی به‌اندازۀ کافی وجود دارند و ظرف یک هفته میتوان همۀ جایگزینها را کاملاً تبیین کرد.»

رئیسجمهور گفت: «ما نمیتوانیم بر سر حقوق گروگانها تسامح کنیم.»

آقای کاتلر گفت: «ما هرگز تصمیم نداشتهایم که همۀ داراییهای مسدودشده را بدون اینکه ابتدا دعاوی بررسی شوند، برگردانیم.»

دکتر برژینسکی اعتقاد داشت که میتوان پیامی با لحن گزینۀ «الف»[10] برای ایران ارسال کنیم، ولی این کار ما را به یک برنامۀ خاص محدود نمیکند. ما دوست نداریم تا با شرایطی روبه‌رو شویم که مجبور هستیم تا خودمان را از روند وضع قانون خلاص کنیم تا اهداف مذاکراتی محقق شوند.

معاون رئیسجمهور گفت: «باید کنگره را خارج از این جریان نگه داریم. آن‌ها میتوانند هرگونه توقیف اموال را وتو کنند و رأی مخالف علیه این موارد، غیرممکن است. احتمال دارد آن‌ها به اختصاص نیم‌‌میلیارد برای هر گروگان رأی بدهند.»

آقای کاتلر گفت: «صرف تجمیع دعاوی، اقدامی معقول بود. پنج سال طول میکشد تا افراد بتوانند دعاوی خود را ازطریق قانون پیگیری کنند.»

آقای کریستوفر از اینکه ما دقیق نمیدانیم مقصد کجاست، ابراز نگرانی کرد. او پرسید: «آیا میخواهیم به کنگره برویم و رویههای استماع را طی کنیم یا موارد دیگر؟»

آقای پاول گفت گزینۀ «الف» به‌اندازۀ کافی روشن نبود. باید چیزی دربارۀ پراکندگی دعاوی بگوییم. به نظر او، گزینۀ «ب»[11] مناسبتر است.

دکتر برژینسکی گفت: «میشود گزینۀ الف را اعلام کرد و در پسزمینه، سایر موارد را در نظر داشت.»

آقای کاتلر اظهار داشت: «دعاوی با استفاده از فرمان قبلی دولت باید از محل داراییهای مسدودشده، رفع گردد.»

رئیسجمهور بیشتر تمایل داشت تا گزینۀ «د» را عملیاتی کند.

آقای پاول گفت: «باید قاطعانه و با شدت برخورد کنیم. اگر لازم باشد، میتوان سران کنگره را به جلسه دعوت کنیم و بگوییم که چه‌چیزی نیاز داریم.»

رئیسجمهور گفت: «درصورت آزادی گروگانها باید اقدام سریع داشته باشیم. باید هر قانونی در این رابطه، خاص و کارآمد باشد. میتوان به کنگره هشدار داد که وضع قانون ناظر به یک منفعت خاص، قابل‌پذیرش نیست.» او نمیتوانست ببیند که گروگانها و خانوادههایشان پنج سال معطل و بلاتکلیف میمانند.

دکتر برژینسکی گفت: «این مسئله مذاکره برای آزادی گروگانها را دشوارتر میسازد.»

وزیر ونس معتقد بود گزینۀ «ج» به تدوین طرحی برای اقامۀ دعاوی کمک میکند.

آقای رئیسجمهور گفت: «همچنان باید برای تدوین پیشنویس قانون اقدام کنیم.»

آقای پاول گفت: «24 ساعت پس‌از آغاز کار، ماجرا علنی خواهد شد.»

آقای کاتلر گفت: «کنگره پیشنویس را آماده میکند، اگر ما این کار را نکنیم.»

رئیسجمهور اظهار داشت که هیچ مشکلی در تهیۀ پیشنویس قانونی در این رابطه نمیبیند.

دادستان کل گفت: «تنها یک مشکل سیاسی وجود دارد. آیا ما برای مثال باید هزاردلار هر روز به‌عنوان خسارت به‌خاطر اسارت هر گروگان، در نظر بگیریم؟»

آقای کاتلر گفت این کار مشکلی ندارد. پول به‌اندازۀ کافی هست تا بتوان با آن پاسخ همۀ دعاوی معقول را داد. اگر منابع مالی کفایت نکند، موضوع دیگری است.

رئیسجمهور اظهار داشت که چون ما باید قانون مربوطه را آماده کنیم، بنابراین باید موضوع را پیش ببریم. او معتقد بود اگر اینگونه به نظر آید که ما برای ایجاد تغییر به زور متوسل شدهایم، چنین نگرشی سبب میشود که کنگره تحت کنترل باقی بماند.

آقای جردن گفت از اینکه دو ماه بعد ببیند ما برای نیل به یک راهحل، وادار به تغییر قوانین شدهایم، متنفر است.

رئیسجمهور گفت: «درهرحال مشکلاتی پیش خواهد آمد. ممکن است با کنگره وارد چالش شویم.» او ترجیح میداد تا دادگاه بهسرعت به این موضوع رسیدگی کند. او یک حقوق‌دان نیست، ولی ظرف چند هفته پس‌از آزادی ـ یا کشتهشدن ـ گروگانها، باید فوری واکنش نشان دهیم.

آقای آرون خاطرنشان کرد که رئیسجمهور پیشتر درصدد بوده است که موضوع متوقفکردن همۀ مبادلات مالی بین ایران و آمریکا را در شورای امنیت ملی مطرح کند. اثر اصلی این اقدام، قطع پشتوانۀ مالی دانشجویان ایرانی حاضر در آمریکاست. بسیاری مجبور به استفاده از حمایتهای دولتی میشوند. سایرین نیز احتمالاً کشور را ترک خواهند کرد.

 کمیتۀ هماهنگی ویژه تصمیم گرفت که اگر خواستیم از شر دانشجویان خلاص شویم، تنها کافی است که آن‌ها را از کشور بیرون کنیم، به‌جای اینکه از حربۀ قطع منابع مالی استفاده کنیم. این کار بدون شائبه خواهد بود. این اقدام بسیار نزدیک به قطع روابط دیپلماتیک است.

رئیسجمهور نیز موافق بود که احتمالاً این مسیر مناسبی نیست. درهرحال، او تمایلی نداشت تا دربارۀ احتمال قطع روابط بحث کند.

آقای کلایتور گزارشی دربارۀ تعداد دانشجویان نظامی ایرانی حاضر در کشور به رئیسجمهور داد.

وزیر ونس پرسید: «ما چه بهانهای برای نگهداشتن پانصد دانشجوی نظامی در کشور، در شرایط کنونی داریم؟»

دکتر برژینسکی گفت: «اگر آن‌ها با رژیم خمینی همراه نباشند، میتوانند در کشور بمانند.»

رئیسجمهور اظهار داشت که میتوانیم به آن‌ها پناهندگی بدهیم، البته اگر تمایل برای ماندن داشته باشند.

آقای کلایتور گفت: «ارتش ایالات متحده ترجیح میدهد تا اگر دیپلماتها از کشور اخراج شدند، آن‌ها نیز آمریکا را ترک کنند.» تعدادی از دانشجویان دانشکدۀ نیروی دریایی در کالجهای آمریکا، درست مانند دانشجویان بومی، حضور دارند. آن‌ها امور مالی خود را ازطریق بانکهای ایرانی انجام میدهند.

رئیسجمهور پرسید: «چه تعداد از آن‌ها توسط دولت حمایت مالی میشوند؟»

آقای کلایتور گفت: «تنها پانصد نفر از دولت ایران پول دریافت میکنند.»

رئیسجمهور ادامه داد که هزاران نفر دیگر هزینههای خود را از خانوادههایشان تأمین میکنند. او معتقد بود که درصورت درخواست پناهندگی توسط آن‌ها (دانشجویان نظامی)، باید اجازه بدهیم در کشور بمانند؛ در غیر این صورت به کشور خود برگردند. باید گزینۀ عملی برای قطع روابط دیپلماتیک داشته باشیم.

وزیر ونس گفت: «ابتدا باید اخراج از کشور انجام شود. اگر پس‌از آن بتوانیم متحدین را نیز با خودمان همراه کنیم، در آن صورت میتوان همزمان همۀ روابط دیپلماتیک با ایران را قطع نماییم.» بااین‌وجود، او اعتقاد داشت که متحدین احتمالاً روابط خود با ایران را قطع نخواهند کرد. ممکن است که همۀ شهروندان خود را از این کشور فرابخوانند.

دکتر برژینسکی گفت: «بهتر است هماکنون آشکارا اقدام به قطع رابطه کنیم.»

وزیر ونس گفت: «ما پیشتر به متحدین گفتهایم که اواسط ماه می در این مورد تصمیم میگیریم.»

دکتر برژینسکی در پاسخ، اظهار داشت که آن برای وقتی بود که ما دربارۀ انجام روند انتقال گروگانها صحبت میکردیم که اگر تا اواسط می اتفاق نیفتد، آن موقع روابط قطع بشود؛ ولی اکنون اوضاع تغییر کرده است؛ چراکه آن‌ها با انتقال مسئولیت گروگانها به دولت موافقت نکردند.

رئیسجمهور گفت: «اگر ما تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک بگیریم، این کار چه اهمیتی برای متحدین دارد؟»

دکتر برژینسکی گفت: «باتوجه‌به شرایط سیاسی، قطع کامل روابط مناسبتر به نظر میآید.»

وزیر ونس اظهار داشت که برخی استدلال ضعیفی را مطرح میکنند که قطع روابط دیپلماتیک ممکن است سبب تغییر در جایگاه دیپلماتیک گروگانها بشود.

رئیسجمهور نیز موافق بود که این استدلال چندان قوی نیست؛ با توجه به اینکه آن‌ها نشان دادهاند که احترامی برای مصونیت دیپلماتیک قائل نیستند.

آقای کلایتور پرسید: «قطع روابط چه تأثیری بر روادید دانشجویان خواهد داشت؟»

دادستان کل گفت: «این اتفاق بهسرعت بر روند اقدام به لغو روادید نوع A-2 تأثیر میگذارد، ولی به‌هیچ‌عنوان، اثری بر سرعت اخراج آن‌ها از کشور ندارد؛ چراکه این رویه ممکن است ازطریق دادگاه به تأخیر بیفتد.»

رئیسجمهور گفت: «بهتر است به اخراج دانشجویان فکر نکنیم.»

دکتر برژینسکی گفت: «متحدین احتمالاً روابط خود با ایران را قطع نخواهند کرد. آن‌ها منافع بسیاری دارند که با این کار به خطر میافتد. اگر چند هفتۀ دیگر این گام را برداریم، ژستی توخالی و ازروی ضعف قلمداد میشود.» او دلیلی برای عدم انجام اقدام بالا در شرایط کنونی نیافت. بستهای که ما در نظر گرفتهایم، اندک است. نباید آن را به‌صورت قطرهچکانی پیاده کرد.

رئیسجمهور گفت: «اقدام ما پیش‌از قطع رابطه توسط ایران عملیاتی میشود، اقدامی که اگر آن‌ها انجام بدهند، سبب میشود که قاطعتر از ما به نظر بیایند. قطع روابط ازسوی ما باید حس بیشتری از مسئولیتپذیری به متحدین بدهد. ما خواهیم گفت که رابطۀ خود با ایران را قطع کردهایم و آن را به پایان رساندهایم.»

ژیسکار، اشمیت، تاچر و سایرین معتقد بودند که شرایط در کنترل ما نیست و وظیفه بیشتر، متوجه خود آن‌هاست. باید از متحدین بخواهیم تا تحریمهای مصوب سازمان ملل را رعایت کنند و ایران را باخبر سازند که اگر مشکل حل نشود، روابط دیپلماتیک خود با این کشور را قطع خواهند کرد. قطع روابط ازسوی ما نباید سبب تعجب هیچکس حتی سرسختترین منتقدین شود.

آقای کلایتور دربارۀ آثار فعالیتهای کشیشهای آمریکایی و دیگرانی که به تهران رفتوآمد داشتهاند، سؤال کرد.

وزیر ونس گفت: «از منظر بینالمللی، این کار هیچ تأثیری ندارد. بااین‌وجود، ازنظر روانی سبب میشود که آن‌ها تمایل کمتری برای ادامۀ تلاشها پیدا کنند.»

آقای پاول گفت: «تأثیر روانی قطع روابط دیپلماتیک نشاندادن این نکته است که این اولین گام است. میانگین شهروندان این کار را گام مقدماتی احتمالی برای نوعی اقدام نظامی قلمداد میکنند.»

معاون رئیسجمهور گفت: «اگر آن‌ها زودتر دست به قطع روابط بزنند، در آن صورت ما ضعیف و منفعل به نظر میرسیم.» او معتقد بود باید از این حالت که به نظر برسد همواره برای همراهساختن متحدین تلاش میکنیم، خارج شویم.

آقای پاول گفت: «مهم این است که نشان دهیم در کنار تلاش برای جلب حمایت متحدین، برای انجام آنچه که باید انجام بدهیم، مصمم هستیم. شاید این ترغیبکنندهترین نکتهای باشد که میتوان به متحدین گفت.»

دکتر برژینسکی اضافه کرد: «این کار به ایرانیها نیز نشان میدهد که ما همۀ راههای ممکن را پیمودهایم. او پیشنهاد کرد که آشکارا و به‌صورت محرمانه، این موضوع را به اطلاع ایران برسانیم. همچنین لازم است خاطرنشان کنیم که دوسه هفتۀ دیگر نیز منتظر میمانیم و پس‌از آن، اقدام شدیدتری را در دستور کار قرار خواهیم داد. احتمال دارد که آن‌ها تهدید به کشتن گروگانها بکنند. لازم است که دیدگاههای خمینی، شورای انقلاب، رئیسجمهور و دانشجویان تلفیق گردد.»

آقای کریستوفر معتقد بود که باید گزینۀ قطع روابط را جلو ببریم. در غیر این صورت، تنها چیزی که برای ما میماند، مشکل تلاش برای تشریح استدلال و فلسفۀ اینکه چرا این کار با روند مرسوم قطع روابط، تفاوت میکند.

رئیسجمهور نظر اعضا را جویا شد، سپس خاطرنشان کرد که گروه «دقیقاً مانند شورای انقلاب» اتفاقنظر دارد. او با قطع منابع مالی دانشجویان موافق نبود، ولی معتقد بود که باید همۀ روادید لغو گردد. نسبت‌به بند «پناهندگی ناشی از بیعدالتی» در بیانیه نیز اظهار داشت که تفسیر ما از موارد استثنا باید بسیار محدود و مقید باشد. ما نباید به آن‌ها اجازه بدهیم که وارد کشور شوند. اگر آن‌ها واقعاً از آزار و رنج فراری باشند، در آن صورت درخواستشان قابل‌قبول است.

آقای آرون پیشنهاد کرد که عبارات تغییر کند و اعلام شود که مسئولان کنسولگری اجازۀ ورود آن‌ها به کشور را نمیدهند، مگر اینکه دلایل الزامآوری وجود داشته باشد.

رئیسجمهور اضافه کرد: «مگر اینکه دلایل الزامآور و اثباتشدهای باشد. نکته این است که ما اقدام ناپسندی انجام ندادهایم. درست مانند اخراج 65 دیپلماتی که غیب شدند.»

دادستان کل گفت: «نزدیک به 1400 دانشجوی ایرانی کشور را ترک کردهاند و تقریباً از این بابت مطمئن هستیم، اگرچه هیچ سند امضاشدهای که این موضوع را برای هرکدام از این افراد تأیید کند، نداریم.»

رئیسجمهور گفت: «ما اظهارات شدید و محکمی را مطرح میکنیم و وقتی شواهد آشکار شوند...»

دکتر برژینسکی پیشنهاد کرد گفته شود: «دلایل الزامآور و قانعکننده....».

 رئیسجمهور گفت: «اگر واقعاً افراد درحال تحمل رنج و درد هستند، بله! در آن صورت باید اجازۀ ورود به کشور را به آن‌ها داد، ولی اگر زندگی راحتی در اروپا یا کشور دیگری دارند، بگذارید همان جا بمانند. دستورالعمل مربوطه باید بازنویسی شود.»

دکتر برژینسکی خاطرنشان کرد که باید دربارۀ به‌کارگیری اقداماتی فراتر از آن‌هایی که تاکنون اجرا میشده است، بحث کنیم.

آقای کریستوفر از زمانبندی انتشار بیانیه سؤال کرد.

رئیسجمهور گفت امیدوار است این خبر را نشنود که شورای انقلاب برای بازنگری نسبت‌به کل این جریان، تشکیل جلسه داده است.

آقای کریستوفر گفت به این اندازه شجاعت ندارد. او نمیخواست گزارش بدهد که سفارت ایران امروز بسته شده است. ازآنجاکه خطر بروز یک منازعه عمدتاً مشکلی در واشنگتن بود، او معتقد بود که انتشار یک بیانیه بلافاصله پس‌از جلسه مناسب باشد.

رئیسجمهور گفت: «نباید اجازه بدهیم تظاهرات به نزدیک سفارت کشانده شود.»

دادستان کل گفت: «آن‌ها برای بسیجشدن و سازماندهی به کمی زمان نیاز دارند.»

آقای آرون گفت: «احتمالاً تظاهرکنندگان اکنون درحال سازماندهی هستند.»

رئیسجمهور گفت: «باید به متحدین با ادبیاتی محکم و مجابکننده اطلاع دهیم که شرایط غیرقابل تحمل است و اینکه ما درصدد انجام اقدامات شدیدتر هستیم، مگر اینکه گروگانها آزاد شوند. ما باید از آن‌ها بخواهیم تا تحریمها را وضع نمایند، روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کنند و همۀ ابزارهای ممکن را برای آزادی گروگانها به کار ببندند. ادبیات ما نباید حاکی از تردید باشد. این موضوع نباید به همین شکل ادامه پیدا کند.»

دریابُد ترنر گفت: «یکی از بخشهای اظهارنظر خمینی حائز اهمیت است.»

دکتر برژینسکی گفت: «خمینی به حق ملاقات با گروگانها اشاره کرده است.»[12]

دریابُد ترنر گفت: «همسران گروگانها میپرسند آیا ما تلاش میکنیم تا به داخل سفارت نفوذ کنیم؟ ما همچنین میتوانیم از روند ملاقات با گروگانها برای به‌دست‌آوردن اطلاعات بیشتر دربارۀ اینکه هرکس در چه مکانی نگهداری میشود، استفاده کنیم.»

آقای پاول پیشنهاد کرد که از ظرفیت سازمان ملل برای این کار بهره بگیریم.

رئیسجمهور گفت اهمیت چندانی برای آن اظهارنظر قائل نیست. او متن سخنرانی را مطالعه کرده است و آن را مبهم و دارای تردید یافته است.

آقای کریستوفر اظهار داشت براساس آخرین پیامی که از سفیر لانگ در تهران رسیده است، دانشجویان ستیزهجو از کاپوچی تعهد گرفتهاند که تعداد گروگانهایی را که ملاقات کردهاند، افشا نکند و اینکه او قرار است فردا برای موضوعی مهم بازگردد. این نشان میدهد که باید برای شناسایی مکان نگهداری گروگانها تلاش کرد.

رئیسجمهور زمان اعلام بیانیه را ساعت 3:00 مشخص کرد.

آقای کاتلر گفت: «اخبار رسیده از تهران حاکی از این است که دانشجویان نمیتوانند مکان همۀ پنجاه گروگان را مشخص کنند. احتمالاً باید به این نکته اشاره کنیم.»

رئیسجمهور گفت بسیار ناراحت میشود که تصدیق کند که شاید پنجاه نفر باشند. دانشجویان ستیزهجو میتوانند از این مسئله بهعنوان بهانهای برای خلاصشدن از شرّ برخی گروگانها استفاده کنند.

وزیر ونس ضمن موافقت با این نظر، خاطرنشان کرد که ما باید به واکنش خانوادههای گروگانها توجه کنیم.

(در این زمان، یعنی ساعت 10:36 صبح، جلسه به اعضای قانونی شورای امنیت ملی محدود شد.)

در ساعت 10:37 صبح، شورای امنیت ملی تنها با حضور اعضای قانونی به کار خود ادامه داد. اعضا در این زمان عبارت بودند از: رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور، وزیر امور خارجه، معاون وزیر دفاع، اداره‌کنندۀ اطلاعات مرکزی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح، دکتر برژینسکی و دیوید آرون.

رئیسجمهور گفت از تحولات اخیر بسیار ناامید شده است. درظاهر بنیصدر بسیار ضعیف و بدون شجاعت لازم برای اقدام است. وزیر امور خارجه با او همنظر بود.

رئیسجمهور در ادامه اظهار داشت که برآوردش این است که درنهایت و پس‌از احتیاط فراوان، فرایندی را به اجرا خواهیم گذاشت که در این هنگام همیلتون جردن، سخن او را با پرسیدن سؤالی دربارۀ آگاهساختن کنگره قطع کرد: «آیا سران کنگره باید به کاخ سفید آورده شوند؟» وزیر امور خارجه در پاسخ گفت: «کنگره این روزها فعالیت ندارد و سران آن در دسترس نیستند.» رئیسجمهور نتیجهگیری کرد که اگر قبل‌از ظهر پیشنویس بیانیه را آماده کنیم، میتوانیم به سران اصلی کلیدی نیز اطلاع بدهیم.

سپس رئیسجمهور سخن قبلی خود را تکمیل کرد. ما بهاندازۀ کافی خاموش بودهایم. اگر به گذشته بنگریم، مشخص میشود که تأخیر زیادی در شروع اقدام داشتهایم؛ اگرچه در آن زمان این کار بهتر به نظر میرسید. اکنون ما نیازمند بررسی گامهای دیگر هستیم. باید متحدین را وادار به کمک کنیم. اگر آن‌ها حمایت نکنند، باید بدانند که ما دست به اقدامات شدیدتر خواهیم زد.

رئیسجمهور گفت: «آنچه ما امروز اعلام خواهیم کرد، سبب آزادی گروگانها نمیشود»؛ ولی همچنان اعتقاد داشت که آگاهی مقامات ایران، ازجمله چهرههایی همچون بهشتی، از اینکه ایران در رنج است و روزبهروز منزویتر میشود، گامی ضروری در راه آزادکردن گروگانهاست. او چنین تصور نمیکرد که اگر اقدام بنیصدر برای آزادی گروگانها با استقبال مردمی مواجه نشود، ما میتوانیم از او کمک بگیریم. بنیصدر جایگاهی بسیار متزلزل دارد.

رئیسجمهور با اشاره به گزینههای نظامی گفت که در طول ماههای گذشته، بیشتر نظرش روی گزینۀ مینگذاری بوده است. به اعتقاد وی، متوقفکردن کشتیها در دریا، به‌عنوان یک محاصره، ازنظر عملیاتی ادامهدار نیست. به‌علاوه، او معتقد بود این کار سبب میشود که متحدین بر ما فشار آورند تا از انجام آن دست برداریم؛ ولی اگر صرفاً بنادر را مینگذاری کنیم، میتوانیم این روند را ادامه بدهیم، حتی اگر گاهی مینها جمع‌‌آوری نیز بشوند.

مینگذاری واقعیتی مسلم است و به‌علاوه میتوان آن را بدون خطر جانی انجام داد که رئیسجمهور معتقد بود عامل مهمی برای حفظ جان گروگانهاست. همزمان، باید به ایرانیها بگوییم که اگر گروگانها آسیب ببینند، اقدام نظامی شدید و فوری خواهد بود.

رئیسجمهور گفت: «باید به اقدام متقابل در برابر تهدیدهای ایران علیه گروگانها نیز بیندیشیم، ولی مهمترین چیز متقاعدساختن متحدین نسبت‌به این موضوع است که ما و نه ایرانیها درصدد هستیم تا گامهایی برداریم.»

رئیسجمهور درمورد امکان انجام عملیات نجات نیز گفت احساس خوبی نسبت‌به این موضوع ندارد. او معتقد بود پنهانماندن، آن‌هم 24 ساعت در ایران، بسیار دشوار است. او میگوید این موضوع بهشدت او را میترساند.

وی در ادامه پرسید: «آیا ما گزینههای دیگر را نیز بررسی کردهایم؟ مانند چتربازان و نزدیکترکردن ناو هواپیمابر در خلیج‌فارس به ایران تا بالگردها بتوانند با انجام یک پرواز، گروگانها را خارج کنند؟»

ژنرال جونز گفت: «بله! ما به این گزینهها نیز فکر کردهایم، ولی آن‌ها عملی نیستند.» وی افزود: «اطمینان به انجام عملیات نجات، حتی پس‌از ارائۀ گزارش در کمپ دیوید، افزایش یافته است.»[13]

رئیسجمهور علت این مسئله را جویا شد.

رئیس ستاد مشترک گفت: «دو دلیل وجود دارد: اول، دو نفری که قرار شد به داخل ایران نفوذ کنند، وارد کشور شدهاند و اوضاع را بررسی کردهاند. آن‌ها میگویند که رفتوآمد در خیابانها کاملاً امن و آرام است. آنچه غیرعادی بوده است، اکنون عادی شده است. آن‌ها هرگز تهدید نشدند و یا تحت مراقبت قرار نگرفتند. آن‌ها وزارت امور خارجه را تحت رصد قرار دادند و سپس به بخش لابی آن وارد شدند. آن‌ها به‌شکلی مرسوم وارد آنجا شدند و راهنمایی لازم را از یکی از نگهبانان نیز دریافت کردند. جمعبندی آن‌ها این است که شرایط بسیار آرام و روان است، به‌نحوی که عملیات میتواند با کمترین خطر افشا انجام گردد.»

رئیس ستاد ادامه داد: «دلیل دیگر این است که مأموریت توئین اوتر موفقیتآمیز بوده است.[14] به‌علاوه، آن‌ها به‌دنبال اصلاح برنامه بودند تا سوخت را در مکانی دورافتاده پنهان کنند.» او گفت: «در آن شرایط، ما همچنان باید بالگردها را به‌مدت یک روز در آشیانه پنهان کنیم، ولی پنهانکردن سوخت بدین‌معناست که عملیات از پیچیدگی کمتری برخوردار است.»

او تشریح کرد که یک فروند هواپیمای سی ـ141 میتواند محمولۀ سوخت را در دوازده‌مایلی جنوب منطقۀ موردنظر رها کند؛ منطقهای که اوتر بررسی کرده است. اگر سوخت پیش‌از عملیات آنجا قرار بگیرد، بالگردهای حامل تیم دلتا میتوانند از ناو هواپیمابر به پرواز درآیند و اگر مأموریت لغو شود، میتوانند به ناو برگردند.

رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح گفت: «تردید اصلی ما این است که آیا گروگانها همچنان در سفارت هستند یا خیر.» او معتقد بود باید ریسک بیشتری بکنیم تا بتوانیم تصویر بهتری از آن شرایط داشته باشیم.

رئیس ستاد نسبت‌به موضوع جدول زمانی نیز اظهار داشت که روز هفدهم تاریخ احتمالی برای انجام عملیات نجات است، ولی بیست‌وچهارم ماه مناسبتر است. او قصد داشت که از شورای امنیت ملی بخواهد تا امکان گرفتن تصمیمی برای پنهانکردن سوخت، قبل‌از این تاریخ را بررسی کند.

 عملیات بدین‌ترتیب انجام خواهد شد: یک فروند سی ـ141 را وارد منطقۀ موردنظر خواهیم کرد، سپس چهار نفر کمی سوخت و یک خودروی جیپ را به همراه چند بیسیم در آنجا مستقر میکنند. آن‌ها به‌سمت دامنههای کوه میروند تا منطقه را بررسی نمایند و مکانی را برای پنهانکردن سوخت و فرود هواپیما پیدا کنند؛ اگر اثبات شود که این کار گزینۀ مطلوب برای تأمین سوخت است.

اگر آن‌ها با مشکل مواجه شوند، به‌وسیلۀ یک فروند اوتر و یا بالگرد از معرکه خارج میشوند و نیز میتوان آن‌ها را با استفاده از هواپیمای سی ـ130 خارج ساخت. به‌هرحال، این منطقه برهوت کامل است و گویا قرنهاست که هیچ بشری در آن پا نگذاشته است.

شب بعد، سه هواپیمای سی ـ130 وارد آنجا میشوند و نیروهای بیشتری به قسمت دامنۀ کوه میروند. آن‌ها سپس ادامۀ عملیات را به‌سمت تهران انجام خواهند داد، یا اینکه خارج میشوند و ما در حالت آماده‌باش باقی میمانیم.

با این سناریو ما همچنان 24 ساعت در اطراف تهران زمان انتظار داریم، ولی او اعتقاد داشت که خطر افشای عملیات در آن برهه چندان بالا نیست.

رئیسجمهور پرسید: «در طول روز انتظار، چه تجهیزاتی قابل‌مشاهده و دیدن هستند؟»

رئیس ستاد پاسخ داد که در آنجا هیچ هواپیمایی وجود نخواهد داشت؛ شش بالگرد در خارج از منطقه و بالای تپهها قرار میگیرند که استتار میشوند. صد نفر نیرو در انباری که دوازده مایل با تهران فاصله دارد، منتظر هستند.

اداره‌کنندۀ اطلاعات مرکزی گفت: «مزیت اصلی این اقدام این است که دیگر نیازی نیست سی ـ130 دیگری شب اول بر فراز عربستان پرواز کند.» ژنرال جونز گفت: «تسخیر و اشغال نائین از دستور کار خارج شده است و پرواز بر فراز عربستان سعودی، تنها محدود به روز دوم شده است؛ البته اگر مشکل افشا نداشته باشیم.» دریابُد ترنر تأکید کرد که با این رویکرد، نیروها از ناوهای هواپیمابر وارد بالگردها میشوند، نه هواپیمای سی ـ130.

رئیس ستاد مشترک گفت آن‌ها هنوز دو روز دیگر زمان برای تکمیل برنامهریزی برای عملیات پنهانساختن سوخت نیاز دارند. به‌محض تکمیل این طرح، او نظر ما را در این رابطه جویا خواهد شد. در همین زمان، ما درحال بررسی مکانی هستیم که اوتر فرود آمد تا بتوانیم عملیات را کوتاهتر کنیم. او سپس فرایند فرود اوتر را تشریح کرد: این واقعیت که آن‌ها با سه کامیون مواجه شدهاند، ولی درنهایت اینگونه جمعبندی کرد که این عملیات از آنچه انتظار میرفت، سادهتر و آسانتر بوده است.

دریابُد ترنر گفت یکی از اعضای تیم همراه اوتر گزارش داده است که او در جاده نمیتوانست هواپیما را که در صدیاردی او فرود آمده بود، ببیند. او افزود: «سرگردی که عملیات را انجام داد، اطمینان داشت که میتوانیم از این معرکه جان سالم به در ببریم.» او گفت: «باید در عملیات واقعی مسیر را مسدود کنیم، ولی موفق شدهاند که یک باند فرود موقت برای هواپیماهای سی ـ130 آماده کنند.» به هر صورت، او معتقد بود که گزینۀ پنهانکردن سوخت و تنها استفاده از بالگردها به‌مراتب بهتر است؛ چون سبب میشود که از پرواز هواپیماهای سی ـ130 بر فراز عربستان سعودی اجتناب شود.

رئیس ستاد مشترک در ادامه اظهار داشت که بیشترین نگرانی ما افشای عملیات در طول زمان 24ساعته انتظار است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ما به‌دنبال نیروهایمان وارد آن منطقه خواهیم شد و یا اینکه در مکانی دورافتاده باقی میمانیم تا بتوانیم نیروها را با استفاده از هواپیماهای سی ـ130 پوشش بدهیم.

او گفت نمیخواهد خوشبین باشد، ولی اگر برنامهریزی ما خوب بود و تمرینات حاکی از این باشد که عملیات قابلیت اجرا را دارد، او تمایل دارد که دوباره به جلسه بیاید و درخواست تصمیمگیری دربارۀ امکان پنهانساختن سوخت را مطرح کند. رئیسجمهور گفت: «اولین تاریخی که میتوانیم فرایند پنهانسازی سوخت را انجام بدهیم، چه زمانی است؟» رئیس ستاد پاسخ داد: «حدوداً یک هفته، ولی بیست‌وچهارم ماه را به‌عنوان تاریخ نجات هدفگذاری کردهایم.»

دکتر برژینسکی پرسید: «اگر قصد انجام این کار را داریم، چه اقداماتی پس‌از آن باید صورت بگیرد؟ آمریکاییها ممکن است دستگیر شوند.» او اعتقاد داشت که شاید لازم باشد بهشدت نسبت‌به آسیبدیدن هر آمریکایی باقیمانده در تهران، تهدیدهایی را مطرح کنیم. او همچنین معتقد بود که نیازمند یک برنامه، پس‌از شکست هستیم. اگر پایان کار ما کشتهشدن یا دستگیری تعداد زیادی از شهروندان ما باشد، دوباره یک انتقام گسترده نیاز خواهد بود. وی افزود: «شکست، پیامدهای گستردۀ بینالمللی به دنبال دارد.»

رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح گفت: «آن‌ها معتقد هستند که امکان بروز یک نتیجۀ فاجعهبار بسیار کم است؛ عمدتاً به این دلیل که در طول مسیر عملیات، نقاطی را برای شکست امن در نظر گرفتهایم. البته احتمال به‌مراتب بیشتری وجود دارد نسبت‌به اینکه مجبور شویم از معرکه بدون انجام عملیات نجات، خارج شویم.»

دکتر برژینسکی گفت: «اگر قصد انجام چنین اقدامی را داریم، در آن صورت دیگر نیازی نیست که گزینۀ مین‌گذاری یا تهدیدهای نظامی را پیش ببریم. ما میخواهیم که سطح آگاهی و هوشیاری ایرانیها در پایینترین درجه باشد.»

معاون رئیسجمهور از رئیس ستاد، نظرش را دربارۀ میزان احتمال افشا از بین صفر تا صد پرسید. رئیس در پاسخ گفت: «بالاتر از 50 درصد». معاون رئیسجمهور پرسید: «اگر عملیات ما افشا شود، چقدر احتمال دارد که بتوانیم از آنجا خارج بشویم؟» رئیس ستاد پاسخ داد درصد این احتمال را 80 میداند. او همچنین گفت منطقۀ موردنظر آن‌قدر آرام و بدون سازمانبندی و تشکیلات است که او احتمال بروز مشکل را بسیار پایین میداند.

دکتر برژینسکی گفت: «انجام عملیات در مقایسه با مینگذاری، دارای مزیت سیاسی است. مینگذاری سبب میشود که ایرانیها به‌سمت شوروی تمایل پیدا کنند. عملیات نجات چنین پیامدی ندارد، مگر اینکه با شکست مواجه شود که در آن صورت، انتقام و تلافی لازم میآید.»

وزیر ونس گفت: «مینگذاری همچنین احتمال کشتهشدن گروگانها را افزایش میدهد»؛ بااین‌وجود، او نسبت‌به اثر این قضیه بر خاورمیانه ابراز نگرانی کرد. به نظر وی، امکان بروز یک واکنش شدید ازسوی کشورهای خاورمیانه، درقبال مینگذاری وجود دارد. در پایان، ونس موافق بود که این کار ایرانیها را به‌سمت شوروی میکشاند. او معتقد بود که ملاحظات منفی مهمی را در تصمیمگیری دربارۀ گزینۀ مین‌گذاری باید در نظر گرفت.

رئیسجمهور گفت: «محاصره نیز این تبعات را به دنبال دارد.» وزیر امور خارجه نیز ضمن موافقت با این نظر، اظهار داشت که محاصره شرایط را حتی پیچیدهتر میکند. دکتر برژینسکی گفت: «عملیات نجات در مقایسه با مینگذاری ازنظر سیاسی مناسبتر، ولی به‌مراتب خطرناکتر است.»

رئیسجمهور گفت: «آنچه ذهنش را مشغول کرده است، ریختهشدن خون و مرگ است.» او گفت: «ما نمیتوانیم این کار را بدون کشتهشدن افراد انجام بدهیم.»

رئیس ستاد سپس اظهار داشت، تلفات اصلی ایرانی هستند نه آمریکایی، البته به‌جز آن‌هایی که در مکانهای امن و زیرزمینهای برخی ساختمانهای سفارت که بهخوبی محافظت میشود، حضور دارند. او اعتقاد داشت که عملیات در وزارت امور خارجه چندان دشوار نیست.

دکتر برژینسکی گفت: «هیچ راهی نیست که عملیات بدون تلفات که در میان آن‌ها آمریکایی نیز هست، انجام بشود. گزارشهایی داشتهایم که برخی از دانشجویان تلاش خواهند کرد تا آمریکاییها را بکشند، حتی اگر خمینی دستور آزادی آن‌ها را داده باشد.»

دریابُد ترنر اعتقاد داشت که احتمال کشتهشدن آمریکاییها کمتر از این است که نتوانیم اصلاً آن‌ها را پیدا کنیم. او پس‌از مطالعۀ گزارشها دربارۀ مکان نگهداری از گروگانها، اینگونه جمعبندی کرده بود که با درنظرگرفتن ورود اخیر ملاقاتکنندگان، همۀ آمریکاییها به ساختمان سفارت بازگردانده شدهاند؛ بااین‌وجود، او دلیل محکمی برای این موضوع نداشت، ولی حتی اگر همۀ آن‌ها در سفارت حضور داشته باشند، تیم دلتا باید به پنج ساختمان وارد شود و پنجاه نفر را سرشماری کند و این کار را باید درحال حرکت و در تاریکی انجام بدهد؛ ازاینرو، در چنین شرایطی احتمال دارد که برخی افراد جا بمانند.

دریابُد ترنر در ادامه گفت: «غافل‌گیری مؤلفۀ ضروری هر عملیات موفق است.» به اعتقاد وی، عناصری در اقداماتی که امروز بعدازظهر اعلام میشود، وجود دارد که احتمال افشا را بالا میبرند. او گفت: «این اقدامات سطح هوشیاری ایرانیها را افزایش میدهند. ما هرچقدر بیشتر منتظر بمانیم، اوضاع بدتر خواهد شد و احتمال افشا نیز بالاتر میرود.» وی افزود: «در مقطع کنونی، نظارت کم شده است، ولی به‌خاطر فشار اعمالشده، ایرانیها حالتی هوشیارتر به خود میگیرند.»

رئیسجمهور گفت: «میتوانیم نوعی دستاویز دیپلماتیک داشته باشیم.»

دریابُد ترنر پیشنهاد کرد که برای مثال اقدام دیگری را توسط والدهایم جلو ببریم.

رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح معتقد بود که مینگذاری تأثیر منفی بر عملیات نجات ندارد؛ مگر اینکه ایرانیها، در نتیجۀ این اقدام، برخوردی با گروگانها کنند که توانایی ما برای آزادی آن‌ها را کاهش بدهد. دکتر برژینسکی پیشنهاد کرد که مینگذاری را به‌عنوان گزینهای برای پس‌از عملیات نجات در نظر بگیریم تا بدین‌ترتیب مانع اقدامات متعاقب علیه آمریکاییهای جامانده در تهران شویم. رئیس ستاد در جمعبندی گفت: «ما باید از تهدید برای بررسی گزینۀ عملیات نجات استفاده نماییم و پس‌از چند روز، نسبت‌به موضوع پنهانساختن سوخت، تصمیمگیری کنیم.»

رئیسجمهور گفت: «نمیتوانیم تهدیدهای توخالی کنیم. نمیتوانیم سه یا چهار هفته اینجا بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم.» در سوی دیگر، او هنوز تمایلی برای انجام عملیات نجات نداشت مادامی که این کار سبب به‌خطرافتادن جان گروگانها بشود. او گفت: «تنها مسئلۀ موجود این است که ما سبب کشتهشدن بعضی از آن‌ها میشویم. همچنین نمیتوانیم همۀ گزینهها را از خود سلب کنیم.» او خاطرنشان کرد که وزیر امور خارجه با مینگذاری مخالف است و او نیز مخالف عملیات نجات است. به نظر میرسد که کاری از دست ما برنمیآید.

دکتر برژینسکی گفت: «میتوانیم به متحدین بگوییم که اواسط ماه می، اقدام شدیدتری را صورت میدهیم و سپس اگر لازم شد، میشود زودتر از آن عملیات نجات را آغاز کرد.» رئیسجمهور یک بار دیگر تأکید کرد که تا وقتی جان گروگانها در خطر باشد، با عملیات نجات موافقت نخواهد کرد. دکتر برژینسکی توضیح داد که ممکن است پس‌از قطع روابطی که امروز اعلام میکنیم، با این واکنش روبه‌رو شویم. دریابُد ترنر افزود: «مشکل این معیار این است که اگر گروگانها در خطر باشند، احتمال انجام عملیات نجات کاهش پیدا میکند.»

رئیسجمهور گفت: «گویا هیچکس مخالفتی با پنهانکردن سوخت ندارد.» رئیس ستاد مشترک یادآور شد که نیروهای زیادی هنگام عملیات در میدان حضور دارند. او همچنین اضافه کرد که این عملیاتی به‌نسبت گسترده است. به‌هرحال، اگر بتوانیم در آن موفق شویم، اطمینان خواهیم داشت که همچنین میتوانیم نجات را بدون اینکه کسی متوجه شود، به سرانجام برسانیم. او اینطور نتیجهگیری کرد که اگر قرار باشد تا وقتی جان گروگانها در خطر است، به سراغ آن‌ها نرویم، در آن صورت، مینگذاری گزینهای منطقی است.

رئیسجمهور مخالف این بود که مینگذاری منجر به گرایش ایران به‌سمت شوروی میشود.

دکتر برژینسکی گفت: «ما باید پیامی برای ایران بفرستیم و ضربالاجلی تعیین کنیم، بهگونهای که پس‌از آن، اقداماتی ازقبیل مینگذاری صورت بگیرد.» رئیسجمهور پرسید: «پیام را خطاب به چه کسی بفرستیم؟» دکتر برژینسکی در پاسخ گفت: «میتوان آن را برای خمینی ارسال کرد.» به اعتقاد او، سابقۀ رفتار خمینی حاکی از این است که در معرض فشار و تهدید بوده است.

اداره‌کنندۀ اطلاعات مرکزی گفت: «ما از خمینی میخواهیم تا از مواضع اخیرش که به‌نسبت قاطعانه بود، عقب‌‌نشینی کند.» رئیسجمهور گفت: «او همواره میتواند با زیرکی، مشکل را ازطریق مجلس حل کند.» دریابُد ترنر خاطرنشان کرد که انتخابات آن‌ها هنوز به مرحلۀ پایانی نرسیده است.

رئیسجمهور از وزیر امور خارجه دربارۀ گزینههای موردنظرش پرسید.

وزیر ونس در پاسخ گفت که عملیات نجات را بر مین‌‌گذاری ترجیح میدهد، اگرچه احتمالاً تلفات قابل‌توجهی خواهیم داشت.

دکتر برژینسکی پیشنهاد کرد که طرحی منعطفتر را پیش ببریم. ما میتوانیم به خمینی بگوییم که در روز 15 می، اقدام نظامی را آغاز خواهیم کرد. میتوان به متحدین اطلاع داد که اگر ایران را تحت فشار قرار ندهند، ما اقدامی شدیدتر را در دستور کار قرار خواهیم داد. همزمان این امکان را داریم که فرمان پنهانکردن سوخت را صادر کنیم و سپس در هفتۀ سوم یا چهارم آوریل، دربارۀ اینکه کدام مسیر را میخواهیم طی کنیم، به جمعبندی برسیم.

رئیسجمهور گفت: «تعیین ضربالاجل در پیام ارسالی به ایران، اقدامی نسنجیده است. این کار سبب میشود که ملت آن‌ها هوشیار شود.» دکتر برژینسکی خاطرنشان کرد که این کار تأثیری بر گزینۀ مین‌گذاری نمیگذارد، ولی رئیسجمهور گفت: «بر عملیات نجات اثرگذار است.»

دکتر برژینسکی در پاسخ توضیح داد که ما بااین‌وجود میتوانیم عملیات نجات را زودتر و قبل‌از پایان ضربالاجل آغاز کنیم؛ درواقع، میتوان کار را با تعیین 1 ژوئن به‌عنوان ضربالاجل آغاز کرد. دکتر برژینسکی سپس پرسید: «با مشکل روشنایی روز چه باید کرد؟»

رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح گفت: «دو مشکل وجود دارد: اول، شبها روزبهروز کوتاهتر میشوند؛ بنابراین زمان ما برای انجام عملیات کاهش یافته است و مجبور میشویم که عملیات را سهروزه کنیم؛ دوم، در اواسط ماه می، دمای هوا به حدی افزایش مییابد که اعزام بالگردهای حامل تیم دلتا به بالای کوهها، دشوار میشود؛ بنابراین، ممکن است لازم باشد به استفاده از بالگرد یا سوخت بیشتر پنهانشده، بیندیشیم.»

رئیسجمهور پرسید: «چرا نمیتوانیم سوخت را همان شبی که بالگردها اعزام میشوند، به منطقۀ موردنظر بفرستیم؟»

رئیس ستاد در پاسخ گفت: «این امکان نیز وجود دارد و البته یکی از گزینههای ما نیز هست؛ بااین‌وجود، در آن صورت ما تعداد زیادی هواپیمای سی ـ130 و نیز سوخترسان خواهیم داشت که در طول روز اول عملیات، بر فراز آسمان عربستان سعودی پرواز میکنند.»

رئیسجمهور سؤال کرد که بالگردها پس‌از طی چه مسافتی باید سوختگیری کنند؟ رئیس ستاد در پاسخ گفت: «آن‌ها تنها نیمی از مسیر تا تهران را میتوانند بپیمایند.» رئیسجمهور پرسید: «آیا آن‌ها شب اول عملیات نیاز به سوختگیری دارند؟» در پاسخ، رئیس ستاد گفت: «بله! آن‌ها شب اول عملیات وارد ایران خواهند شد، سوختگیری میکنند و سپس به‌سمت تهران پرواز میکنند.»

رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح در ادامه تشریح کرد که آن‌ها همچنین مشغول بررسی امکان پرواز هواپیماهای سی ـ130 سوخترسان از دیگو گارسیا هستند، ولی این کار نیز نیازمند بهکارگیری تعداد زیادی از این نوع هواپیماست.

رئیس ستاد، ضمن اشارۀ دوباره به موضوع کوتاهشدن شبها، گفت: «در این شرایط، بالگردها تنها چند صد مایل پرواز میکنند تا به نقطهای برسند که درصورت افشاشدن عملیات، بتوانند به ناو بازگردند. آن‌ها شب را در همان مکان توقف مینمایند و شب دوم تا مکانی پرواز میکنند که بتوانند سوختگیری را انجام بدهند.»

رئیسجمهور گفت: «سوختی که در نظر گرفتهاید، چقدر است؟» رئیس ستاد گفت: «نه‌هزار گالن.»

دکتر برژینسکی از مخزنهایی که قرار است حاوی سوخت باشند، سؤال کرد. رئیس ستاد تشریح کرد: «آن‌ها اساساً حلقههای بزرگی هستند که هرکدام چهارصد گالن سوخت را در خود جای میدهند و میتوان آن‌ها را روی زمین چرخاند و در مکانی پنهان کرد. به‌هرحال، اگر بتوان سی ـ130 را فرود آورد، سوخت داخل آن‌ها هست و بالگردها به‌راحتی میتوانند از آن برای سوختگیری استفاده کنند. در این حالت، از سه هواپیمای سی ـ130 استفاده میشود.

بالگردها پس‌از سوختگیری، به‌سمت تپههای خارج از تهران میروند و در آنجا مخفی خواهند شد. مشکل این است که این کار نیازمند پرواز بر فراز عربستان سعودی در طول روز است؛ موضوعی که ممکن است ایرانیها را متوجه کند که عملیاتی درحال انجام است؛ بنابراین، ما در تلاش هستیم تا ترکیبی از هواپیماهای سی ـ130 و سی ـ141 را داشته باشیم که در دیگو گارسیا، سوختگیری میکنند.»

رئیس ستاد در جمعبندی گفت: «در روز سوم یا چهارم، تحلیل ما از گزینههای گوناگون تکمیل خواهد شد؛ به‌ویژه اینکه آیا ایدۀ پنهانساختن سوخت معقول است یا خیر. اگر در آیندۀ نزدیک عملیات را آغاز نکنیم یا اگر مشخص شود که ارسال مخازن سوخت، قبل‌از عملیات چندان مطلوب نیست، میتوان ظرف چند هفتۀ آینده، هواپیمای اوتر را برای یافتن مکان فرود دیگری که از جادۀ اصلی دور باشد، اعزام کنیم.»

آقای آرون پرسید: «چرا نمیتوانیم اوتر را اکنون برای انجام یک عملیات دیگر اعزام کنیم؟» رئیس ستاد گفت: «ما نیازمند نور کامل مهتاب برای این منظور هستیم.» دریابُد ترنر افزود: «خلبان دریافته است که خودش بهتر میتواند منطقه را رصد کند تا اینکه از دستگاههای دیددرشب اوتر استفاده نماید.»

دکتر برژینسکی پرسید: «اگر امروز تصمیم به انجام کار بگیریم، استقرار محمولۀ سوخت چقدر زمان میبرد؟»

رئیس ستاد درخواست کرد تا مشکل را از جنبهای دیگر بررسی کند: «اگر ما بخواهیم عملیات نجات را انجام بدهیم، فرماندهان توصیه میکنند که هدفگذاری برای 24 آوریل باشد؛ درحالی‌که میتوانیم ظرف مدت یک هفته پس‌از تصمیمگیری، سوخت را به آن منطقه برسانیم. نقشههای ما اقتضا دارند که یک شب قبل، سوخت را به آنجا ببریم و سپس بقیۀ عملیات ادامه پیدا کند.

در سوی دیگر، اگر بخواهیم توانایی برای انجام این کار را به‌شکل مخفیانه بسنجیم، میتوانیم محمولۀ سوخت را سه یا چهار روز زودتر از موعد به مکان موردنظر ببریم. در این شرایط، آن‌ها سوخت را استتار میکنند و ما افراد را خارج میکنیم.» دکتر برژینسکی پرسید که اگر عملیات را آغاز کنیم چه اتفاقی برای آن‌هایی که مأمور پنهانکردن سوخت هستند، میافتد؟ رئیس ستاد توضیح داد که این افراد نیز بخشی از تیم دلتا هستند. آن‌ها به حرکت به‌سمت تهران ادامه میدهند.

دکتر برژینسکی معتقد بود که انجام این عملیات ارزش دارد تا بدین‌وسیله بفهمیم که آیا خطر موجود به‌اندازهای که تصور میشد، بزرگ است یا خیر. رئیسجمهور افزود: «انجام عملیات استقرار سوخت، موجب افزایش خطر افشا خواهد شد، ولی اگر موفقیتآمیز باشد، اطمینان ما به توانایی برای پیش‌بردن عملیات اصلی را تقویت میکند.»

رئیس ستاد تشریح کرد که پرواز تعداد زیادی هواپیما در آسمان عربستان سعودی در طول روز ممکن است ایرانیها را هوشیار کند که عملیاتی در جریان است. دکتر برژینسکی نیز گفت: «اسرائیلیها ممکن است از آن باخبر باشند و احتمال جاسوسی از آن‌ها توسط شوروی وجود دارد.»

رئیس ستاد در ادامه افزود: «به‌دلیل اینکه روز موردنظر ما 24 ماه است، بهتر است که دوباره پنج یا شش روز دیگر در جلسۀ شورای امنیت ملی، دربارۀ اقدام به پنهانساختن سوخت تصمیمگیری شود.» دریابُد ترنر پرسید: «چه تعداد هواپیمای سی ـ130 در این عملیات مشارکت دارند؟» رئیس ستاد پاسخ داد: «سه فروند.» وی افزود: «شب اول، ما از پایگاه دیگو گارسیا خارج میشویم و در شب دوم، بر فراز عربستان سعودی پرواز خواهیم کرد.» رئیسجمهور گفت: «پرواز از دیگو گارسیا بهتر از مصر است.» رئیس ستاد نیز پاسخ داد: «بله! همینطور است.»

دکتر برژینسکی پرسید: «اگر آغاز عملیات 24 ماه است، تیم دلتا چه زمانی ایالات متحده را ترک میکند؟» رئیس ستاد گفت: «18 یا 19 ماه.»

رئیسجمهور پرسید: «ناوهای هواپیمابر تا کجا وارد خلیج‌فارس میشوند؟» رئیس ستاد گفت: «ما در شصت‌مایل دریایی تنگۀ هرمز مستقر میشویم، اگرچه معمولاً عملیات از نقطهای دورتر انجام میگیرند.»

آقای آرون پرسید: «آیا بریتانیا از آغاز عملیات از دیگو گارسیا باخبر میشود؟» رئیس ستاد، اینگونه پاسخ داد که میتوان راهی پیدا کرد که عملیات را بدون اطلاع بریتانیا آغاز کرد.

رئیسجمهور پرسید: «آیا ملاحظۀ دیگری نیز وجود دارد که باید مطرح شود؟» دریابُد ترنر گفت: «اکنون زمان تشدید اقدامات سیاسی در ایران است. [چهار سطر از طبقهبندی خارج نشده است] دریابُد ترنر اعتقاد داشت در بلندمدت، [کمتر از یک سطر از طبقهبندی خارج نشده است] نه خمینی و نه بنیصدر هیچکدام دوام ندارند و درنهایت جای خود را به فرد دیگری خواهند داد. [یک‌ونیم سطر از طبقهبندی خارج نشده است].»

دریابُد ترنر همچنین خاطرنشان کرد که ما در طول رایزنیها، مؤدبانه و محترمانه رفتار کردهایم [کمتر از یک سطر از طبقهبندی خارج نشده است]. به نظر او، اکنون بهتر است که قاطعانهتر و شدیدتر برخورد کنیم.

رئیسجمهور در پاسخ گفت: «ما مانع هیچ گروهی برای اقدام نمیشویم؛ اقداماتی که خودمان درهرحال از انجام آن‌ها ناتوان هستیم.» وزیر امور خارجه پرسید: «آیا پس‌از اینکه چنین گروههایی علامت را ازسوی ما دریافت کنند، انتظار کمک مالی خواهند داشت؟ [یک‌ونیم سطر از طبقهبندی خارج نشده است

این قسمت از جلسه در ساعت 11:30 ظهر به پایان رسید.



[1]. Carter Library, National Security Council, NSC Institutional Files (H–Files), Box 57.

به‌کلی سرّی؛ حساس. جلسه در اتاق جلسات کاخ سفید برگزار شد.

[2]. یافت نشد. کاردار سوئیس، کایسر، گزارش داد که بحثهای نهایی در شورای انقلاب «دربارۀ بدترشدن چشمگیر روابط با عراق که موضوع اصلی اخبار بعدازظهر بود»، جریان داشت. او همچنین خاطرنشان کرد «این تحولات نسبت‌به عراق که در پشت آن امپریالیسم آمریکا دیده میشود، حاکی از این است که این مسئله درحال‌حاضر نگرانی اصلی است.»

Message from Kaiser to the Department of State, April 7; Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Middle East File, Box 32, Subject File, Iran [Retained] 4/80

[3]. نک: سند 236.

[4]. نک: سند 244.

[5]. Lafayette Park

[6]. Klutz

[7]. Massachusetts Avenue

[8]. Dulles

[9]. در سند اصلی به همین صورت نوشته شده است. گویا سیک همۀ اظهارنظر رئیسجمهور را نشنیده است.

[10]. نک: سند 244.

[11]. برای آگاهی از گزینههای «ب»، «ج» و «د» نک: سند 244.

[12]. خمینی در سخنرانی که 7 آوریل و قبل‌از اعلام وضع تحریمها ازسوی آمریکا (نک: سند 246) انجام داد، اظهار داشت که گروگانها در اختیار دانشجویان باقی میمانند تا وقتی مجلس تشکیل جلسه دهد و تکلیف آن‌ها را مشخص کنند. او خاطرنشان کرد که «شرایط گروگانها و مکان نگهداری آن‌ها از هر نظر خوب است.»

William Branigan, “Khomeini Bars Hostage Transfer Until Parliament Decides Issue,” Washington Post, April 8, 1980, pA1.

[13]. نک: سند 217.

[14]. نک: سند 217.

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند

    زمان یافت نشد!

    قرارداد یافت نشد!

(Bellevue Hotel) (Giza) (Harvard Divinity School) (Princeton University) (Rutgers University) Ankara Arabian Sea Arlington National Cemetery Azerbaijan Democratic Republic Azores Bahamas Belgrade Brewster Cam Ranh Bay Camp David Chicago Colorado Dacca Demirel Dominica Dulles Eastern Desert Eastern Europe Eastern Province Ellipse Frankfurt Georgia Hofburg Palace Homestead AFB Hunter Army Air Base Islamic Revolutionary Organization in the Arabian Peninsula Kansas LaGuardia Airfield Lackland Air Force Base Lafayette Park Laos Madrid Maine Manley Maryland Masirah Massachusetts Massachusetts Avenue Mauritania Mildenhall Monaco Murmansk National Council of Churches Near East and South Asia Division New Hampshire Nicaragua Oklahoma Panama City Peking Quai d’Orsay Saharan Democratic Arab Republic San Antonio Sheikh Osman Naqshahandi South America Strait of Tiran Strasbourg Texas Tonga Transcaucasus Tricastin Tripoli U.S. Pacific Command Vladivostok Wadi Kena West Germany Western Europe Wiesbaden Wilford Hall Hospital Wisconsin «کوچه بیژن» آبادان آتن آذربایجان آرامستان ملّی آرلینگتون آرژانتین آزور آفریقای ­جنوبی آفریقای ­شمالی آفریقای جنوبی آفریقای ‌جنوبی آفریقای‌ جنوبی آفریقای‌جنوبی آلاسکا آلمان آلمان غربی آلمان­ غربی آلمان‌شرقی آلمان‌غربی آمریکا آمریکای جنوبی آمریکای شمالی آمریکای­ شمالی آمریکای‌شمالی آمریکای‌لاتین آمریکای‌مرکزی آنکارا آنگولا ابوموسی اتحاد جماهیر شوروی اتحادیه جماهیر شوروی اتریش اتیوپی اردن ارومیه اروپا اروپای شرقی اروپای غربی اروپای‌شرقی اروپای‌غربی استانبول استراسبورگ استرالیا اسرائیل اسلام ­آباد اسلام­ آباد اسلام‌آباد اسوان مصر اسپانیا اسکله اورسی اشمیت اصفهان افغانستان اقیانوس ­آرام اقیانوس آرام اقیانوس هند الجزایر الجزیره امارات امارت متحده عربی انتبه انگلستان اوتاوا اورشلیم اوکلاهاما اوکیناوا ای­سی ایالات متحده ایالات متحده آمریکا ایالت شرقی ایتالیا ایران ایرلند ایسلند بازار تبریز بازار تهران بالتیمور بالتیک بانک ­های آمریکا بانک‌های سوئیس باهاما باکو بحرین برزیل برلین برن برن (Bern) برنیس بروکسل بریتانیا بریتانیای کبیر بصره بغداد بلوار تخت جمشید بلوچستان بلوک شرق بلژیک بلگراد بن بنادر ایران بنادر شوروی بنادر مورمانسک بنادر نفتی ایران بندر بصره بندر خلیج‌فارس بندر خمینی بندر شاپور بندرعباس بنگلادش بوشهر بولیوی بُن بیروت بیمارستان آمریکا در پاناما بیمارستان ویلفورد هال بیمارستان کورنل نیویورک بیمارستان گورگانس بیمارستان­ های گورگاس تأسیسات آرامکو تایلند تایوان تبریز ترمینال‌های نفتی خلیج فارس ترکستان ترکیه تفلیس تنب بزرگ تنب بزرگ و کوچک تنگه تیران تنگه هرمز تهران تونس تونگا تگزاس جامایکا جدّه جزایر جزایر آزور جزایر ابوموسی و تنب­ ها جزایر تنب کوچک جزایر کوچک ابوموسی و تنب‌های نزدیک دهانۀ خلیج‌فارس جزیره جزیره خارک جزیره خارگ جزیره دیه‌گو گارسیا جزیره مصیره جزیره کنتادورا جزیرۀ خارک جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک آذربایجان جمهوری دموکراتیک عربی صحرا جمهوری فدرال آلمان جنوب ­غرب آسیا جنوب آسیا جنوب ایران جنوب عراق جنوب­ غرب آسیا جنوب­ غرب تهران جنوب‌شرق ایران جنوب‌غرب آسیا جنوب‌غربی آسیا جورجیا جیزه خاور دور خاور نزدیک خاور نزدیک و جنوب آسیا خاورمیانه خاورنزدیک خرمشهر خرّمشهر خلیج خلیج خوک‌ها خلیج سبیک خلیج فارس خلیج کام ران خلیج‌فارس خوزستان خیابان ماساچوست خیابان­ های تهران دادگاه پاناما دالاس دالاک (Dalak) دانشکده الهیات هاروارد دانشگاه تهران دانشگاه راتگرز دانشگاه پرینستون دانمارک داکا دریای خزر دریای سیاه دریای عرب دریای عربی دریای مدیترانه دمشق دمیرل دوشان تپّه دومینیکا دیگو گارسیا رشته کوه ­های زاگرس رضائیه رم رودزیا روسیه رومانی رُم ریاض زامبیا زامبیان زاهدان زندان سان­تای زوریخ (Zurich) سادات سانفرانسیسکو سانفرانسیکو سریلانکا سفارت آمریکا سفارت آمریکا در اسلام ­آباد سفارت آمریکا در تهران سفارت آمریکا در طرابلس سفارت آمریکا در کویت سفارت ایالات متحده سفارت ایالات متحده در ایران سفارت ایالات متحده در تهران سفارت ایران در واشنگتن سفارت بریتانیا سفارت بریتانیا در ایالات متحده سفارت بریتانیا در تهران سفارت بریتانیا در واشنگتن سفارت سوئیس در تهران سفارت شوروی در واشنگتن سفارت کانادا در تهران سمنان سن آنتونیو سوئد سوئیس سوریه سومالی سکّوهای نفتی جزیره خارک شبه جزیره عربستان سعودی شبه­ جزیره عربستان شبه‌جزیره عربستان شرق آسیا شرق مدیترانه شرق­ دور شطّ‌ العرب شط‌ العرب شمال ایران شمال تهران شنیانگ (Shenyang) شوروی شوروی‌ شیلی شیکاگو صحرای اول (Desert One) صحرای شرقی طبس ظهران عدن (Aden) عراق عربستان عربستان سعودی عرشه نیمیتز عرفات علی‌آباد عمان عمّان فرات فرانسه فرانکفورت فرودگاه ­های ایران فرودگاه اسوان فرودگاه انتبه اوگاندا (Uganda) فرودگاه تهران فرودگاه دالس فرودگاه طبس فرودگاه لارناکا (Larnaca) فرودگاه لاگواردیا فرودگاه مهرآباد فرودگاه میلدنهال فرودگاه نیویورک فلسطین فلوریدا فنلاند فورت برگ فیلیپین قاهره قبرس قفقاز جنوبی قفقاز­ جنوبی قفقازجنوبی قم لائوس لاکلند لبنان لندن لندن. لهستان لوگزامبورگ لیبی لیسبون مادرید ماساچوست مانلی مجتمع فلوریت مدیترانه شرقی مدینه مراکش مرزهای شمال‌غربی ایران مریلند مسجد الحرام مسقط مسکو مشهد مصر مصیره منصوریه منظریه مهرآباد موریتانی موزامبیک مومباسا موناکو مکزیک مکّه میادین نفتی خلیج فارس میادین نفتی خوزستان مین نائین ناتو ناحیه کلمبیا نجف نروژ نگلادش نیجر نیجریه نیروگاه هسته‌ای تریکاستین نیمیتز نیواورلئان نیوزلند نیومکزیکو نیوهمپشایر نیویورک نیکاراگوئه هامبورگ هانتر هانوی (Hanoi) هتل بلویو هرات هلند همدان همیلتون جردن هند هندوستان هیوستن هیوستن تگزاس واتیکان وادی قنا واشنگتن ولادی­وستوک ونزوئلا ویتنام ویتنام‌ ویسبادن ویسکانسین وین پادگان سلطان‌آباد پاراگوئه پارک ریاست‌جمهوری پارک لافایت پاریس پالایشگاه آبادان پالایشگاه‌های نفت آبادان پاناما پاناما سیتی پاناماسیتی پاکستان پایگاه دیگو گارسیا پایگاه نظامی فورت برگ (Fort Bragg) پایگاه نیروی هوایی لاکلند پایگاه هوایی ایالات متحده پایگاه هوایی تهران پایگاه هوایی غرب قاهره پایگاه هوایی هومستد پایگاه‌های عربستان سعودی پرتغال پنتاگون پکن پیاتیلا پیتزبرگ چابهار چک چکسلواکی چین ژاپن ژنو ژیسکار کاخ سفید کاخ هفبورگ کاراکاس کاستاریکا کالج‌های آمریکا کانادا کانزاس کربلا کردستان کرمان کره ­شمالی کره شمالی کشورهای اروپایی کشورهای جهان ‌سوم کشورهای جهان­ سوم کشورهای جهان‌سوم کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خلیج کشورهای عربی کشورهای غربی کلرادو کلمبیا کمپ دیوید کنتادورا کوبا کویت کُردستان گابن گابون گوآتمالا گوآم گواتمالا گورگاس یزد یمن یونان یوگسلاوی