InternationalDocument
43957
متن سند
واشنگتن، 18 ژانویه 1980
موضوع:
واکنش آمریکا درقبال مداخلۀ نظامی احتمالی شوروی در ایران
من سه راهبرد برای مقابله با تحرکات احتمالی نظامی شوروی در آیندۀ نزدیک در ایران بیان میکنم؛ هیچکدام جذاب نیستند:
1. تشدید سریع شرایط و تبدیل آن به «مقابله با بحران»
ما میتوانیم از الگوی سنتی سالهای 1962 و 1973 پیروی کنیم و فوری به سطح هستهای برسیم و سپس برای کاهش تنش به وضعیت موجود، قبلاز بحران مذاکره کنیم. به یاد دارید که کسینجر در روزهای اولیۀ این دولت، به هانتینگتون و شما گفت که با توجه به افزایش نیروی راهبردی شوروی، دیگر نمیتوانیم این راهبرد را دنبال کنیم. شوروی برای حفظ انسجام داخلی و اجرای تدابیر بسیج و دفاع مدنی موردنیاز برای موقعیت بحران، در وضعیت بسیار بهتری قرار دارد. برای من بسیار دردناک است که اعتراف کنم، ولی ما مجبور هستیم پیامدهای راهبردی و سیاسی موازنۀ نظامی جدید را تصدیق کنیم.
2. مهار منازعه در داخل منطقه
این راهبرد نیازمند ارتقای سطح هشدار نیروهای راهبردی است، اما مؤلفۀ اصلی نظامی آن نمایش قدرت نیروهای زمینی و هوایی ایالات متحده در منطقه خواهد بود. تنها راه عملی اعزام نیروها، دفاع از شبهجزیرۀ عربستان سعودی است. این همان کاری است که ما برای انجام آن «سازماندهی شدهایم» و بنابراین بهاحتمال زیاد با موفقیت انجام میشود. ما باید دعوت ازسوی عربستان را داشته باشیم.
گامهای بعدی شامل انجام اقدامات نظامی مشترک با سایر کشورها مانند پاکستان، عراق، ترکیه، مصر و اسرائیل درصورت تمایل آنهاست. با باقیماندن در سمت غربی خلیجفارس، از درگیری مستقیم اولیه بین نیروهای زمینی ایالات متحده و شوروی که در آن شکست خواهیم خورد، اجتناب میکنیم. برای اینکه لشرکشی ما در هفتهها و ماههای آینده باورپذیر باشد، باید بسیج بزرگ نیروهای متعارف در آمریکا، صورت بگیرد. بهزودی ممکن است لشکرکشیهای بعدی نیز ضرورت پیدا کند.
واکنش متحدین ما در اروپا و ژاپن حیاتی است. آنها ممکن است ما را رها کنند. این راهبرد، دستکم چهار نتیجه در پی خواهد داشت که جذاب نیستند:
اول: یک بنبست و دورۀ طولانی ـ سالها ـ استقرار نیروهای بزرگ ایالات متحده در منطقه و مواجهه با نیروهای شوروی در ایران؛
دوم: ایجاد بنبست و بهدنبال آن فرسایش و عقبنشینی اجباری. ما خود را در شرایطی خواهیم دید که بخش عظیمی از نیروهایمان در محیطی مستقر شدهاند که ازنظر سیاسی خصمانه است؛ یعنی متحدین ما در اروپا دوگانه عمل میکنند و متحدین ما در منطقه، سازگاری با شوروی را بر جنگ در کنار ما علیه شوروی ترجیح میدهند؛
سوم: درگیری مستقیم بین نیروهای ایالات متحده و شوروی در درّۀ فرات میتواند منجر به جنگ همگانی شود که اروپا (برلین حملۀ محدود شوروی به آلمان با ارائۀ پیشنهاد صلح به فرانسه و...) را در بر میگیرد؛
چهارم: درگیری مستقیم نیروی زمینی آمریکا و شوروی که در آن ایالات متحده شکست میخورد و نمیتواند حضور منطقهای را حفظ کند.
3. یک عقبنشینی راهبردی و بهدنبال آن، رشد بلندمدت بزرگ در ایالات متحده
ما نیروی زمینی آمریکا را وارد منطقه نمیکنیم، بلکه نیروهای زمینی محلی، یعنی عراقی، پاکستانی و هر داوطلب دیگری را تشویق میکنیم تا بهسمت جنوب ایران حرکت نمایند و در شمال مناطق نفتخیز یک خط دفاعی ایجاد کنند.
ما پشتیبانی هوایی را ازطریق دریا و زمین فراهم میکنیم تا مانع قدرت هوایی شوروی شود. اگر نیروهای منطقه نتوانند مقاومت کنند، آمادۀ عقبنشینی خواهیم بود. در همین حال، ما یک برنامۀ بازسازی نظامی بزرگ در داخل کشور و یک بازتوانی درازمدت را آغاز خواهیم کرد. میتوانیم از متحدین اروپایی و خاور دور بخواهیم که آنها هم همین مسیر را پیش بگیرند. برخی از نسخههای گزینۀ دوم، راهبرد حداکثری است که میتوانیم محتاطانه دنبال کنیم. ما فشار کمتری بر شوروی وارد میسازیم و با برخی از نسخههای راهبرد سوم، توان خود را در بلندمدت بهبود میبخشیم.
اقدامی که هم عملی است و هم احتمالاً برای شما جذابتر است، استقرار سریع نیروهای ایالات متحده (احتمالاً شامل برخی از نیروهای ناتو نیز بشود) در شبهجزیرۀ عربستان سعودی، با هدف تقسیم منطقه در فرات و خلیجفارس، بدون درگیری بین آمریکا و شوروی است.
[1]. Carter Library, National Security Affairs, Brzezinski Material, General Odom File, Box 27, Iran 12/79–3/80.
بهکلی سرّی.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!