InternationalDocument
43960
متن سند
واشنگتن، 22 ژانویه 1980
در چند ماه آینده، شما سیاست خارجی جدید آمریکا را تعریف و اجرا خواهید کرد که نهتنها لحن روابط ایالات متحده و شوروی را برای بیست سال آینده تعیین میکند، بلکه به میزان زیادی مشخص میکند که آیا کشور ما بهعنوان رهبر جهان آزاد،[2] نقش مؤثری ایفا کرده است و سبب کاهش احتمال رویارویی هستهای خواهد شد یا خیر. ما امروز در دنیایی بهمراتب خطرناکتر از زمان بحران موشکی کوبا زندگی میکنیم.
برای اینکه شما این سیاست جدید را دنبال نمایید و تصمیماتی بگیرید، به نظر من باید نسبتاً هم ازنظر سیاسی و هم ازنظر محتوایی آزاد باشید؛ به همین دلیل، به نظر میرسد که باید طی سی تا چهلوپنج روز آینده، دو اولویت بسیار مهم را دنبال کنیم:
اول، باید کندی را از رقابت سیاسی حذف کنیم تا شما دیگر نه درگیر رقابت انتخاباتی شوید و نه ازنظر سیاسی برای انجام هر کاری که برای رویارویی با چالش شوروی لازم است، دچار محدودیت باشید. شما باید زمان کافی برای تمرکز روی این مشکل و انعطافپذیری برای گرفتن تصمیماتی را داشته باشید که موردپسند برخی از عناصر حزب دموکرات نیست. تصمیم برای کاندیداتوری اقدام خوبی است. همچنین اگر فرایند نامزدی را به پایان برسانیم، زمان بیشتری داریم تا برای انتخابات عمومی آماده شویم و حزب را برای یک مبارزۀ انتخاباتی همهگیر و سخت، سازماندهی کنیم.
این بدان معناست که ما باید تلاش همهجانبهای برای شکستدادن کندی در مین[3] و نیوهمپشایر[4] انجام دهیم. من با کرفت[5] و استراوس[6] در این زمینه همکاری خواهم کرد.[7] این کار آسانی نیست، اما میتوان آن را انجام داد.
دوم، هدف بسیار دشوارتر پیداکردن راهی برای حلوفصل موضوع گروگانگیری در سی تا چهلوپنج روز آینده است تا پساز آن بتوانیم یک رابطه ـ هرچند ضعیف ـ با دولت ایران آغاز کنیم که سبب تضعیف نفوذ شوروی در کشور شود و از مداخلۀ نظامی آن نیز جلوگیری کند.
من نمیخواهم بههیچوجه اشاره کنم که شما، سایروس، زبیگنیف یا تیم عالی که روی این موضوع کار کردهاند، از انجام هرگونه اقدام انسانی ممکن برای آزادی امن گروگانها دریغ کردهاید. موضع ما که در نشست کمپ دیوید[8] مطرح شد، هم ازنظر محتوایی و هم ازنظر سیاسی صحیح بود. براساس درگیری که بهتازگی خودم در این موضوع دارم و گفتوگو با مخاطبین فرانسوی و پروفسور کاتم، به این نتیجه رسیدم که شرایط آزادی گروگانها، همزمان با سایر گامهایی که ما آمادگی برداشتن آنها را داریم، درحالحاضر وجود ندارد. به همین دلیل به نظر من دستکم باید ریسکهایی را برای آزادی آنها در نظر بگیریم که قبلاز حملۀ شوروی به افغانستان، نه امکانپذیر بودند و نه قابلتوصیه. این بدان معنا نیست که ما مجبور هستیم که اصول اولیۀ خود را کنار بگذاریم؛ بلکه باید به فکر اصلاح تاکتیکهای خود باشیم.
شکاف اساسی بین ما و ایرانیها، قابلتوجه است. وضعیت سیاسی داخلی بهقدری شکننده و سیال است که هیچ رهبر کنونی یا آیندۀ دولت غیرنظامی نمیتواند پیشاپیش با آزادی همزمان گروگانها موافقت کند. درست یا نادرست، آنها استدلال خواهند کرد که برای ایجاد فضای سیاسی مناسب بهمنظور بهدستآوردن رضایت خمینی برای آزادی گروگانها، باید اقداماتی صورت گیرد که بهعنوان مدرکی مبنیبر پیروزی وی در نبرد با «امپریالیستهای آمریکا»، مورد استفاده قرار گیرد.
اگر این تحلیل درست باشد، بدینمعناست که ما نیاز داریم سناریویی را ایجاد کنیم که شامل آزادی زودهنگام گروگانها میشود، پساز چند مرحله که دو طرف جدیت یکدیگر را آزمایش کردند. من بسیار تردید دارم که قطبزاده یا رهبری آیندۀ دولت، بتواند پیشاپیش با سناریویی که از رضایت خمینی برخوردار است، موافقت کند. پروفسور کاتم میگوید خمینی به این شکل فکر و عمل نمیکند.
این بدان معناست که ازطریق مجاری مستقیم یا غیرمستقیم، باید یک سناریوی مشترک با درنظرگرفتن این خطر که موفقیتآمیز نباشد، ایجاد کنیم و پیشبینی شود که اقداماتی که انجام دادیم، فضای مناسبی را برای قطبزاده یا بنیصدر یا بهشتی فراهم سازد تا نزد آیتالله بروند و بگویند: «ما پیروز شدیم و وقت آن است که گروگانها را آزاد کنیم.» خطر بزرگ این است که خمینی درخواست آنها را رد کند و ما در شرایطی که بیشتر ابزارهای چانهزنی خود را به کار بستهایم، به نقطۀ اول بازگردیم.
چنین سناریویی تنها درصورتی مفید خواهد بود که دلیل خوبی برای این باور داشته باشیم که خمینی خود بهدنبال راه خروجی است. اگر اینچنین نیست، در این صورت ریسکها ارزش پذیرش ندارند. اگر قرار بود این کار انجام شود، باید بهگونهای صورت میگرفت که ازنظر خمینی یا سایر اعضای شورای انقلاب، بهعنوان نشانۀ ضعف ایالات متحده به نظر نرسد؛ چراکه آن موقع تنها مسیر را دشوارتر خواهد کرد.
اگر علاقهمند به پیمودن این مسیر احتمالی هستید، آن موقع شما، سایروس، زبیگنیف، معاون رئیسجمهور و دیگران بایستی پاسخ چند سؤال را در ذهن داشته باشند.
1. بهترین سناریوی قابلطراحی، بدون تضعیف اصول کشور بهشکلی که متضمن سیگنال مثبتی به اعتدالگرایان در شورای انقلاب باشد، مبنیبر اینکه این سناریو را میتوان به همراه آیتالله برای آزادی گروگانها بهطور مؤثر مورد استفاده قرار داد، چیست؟
اجازه بدهید مثالی از سناریویی که امکان تدوین آن وجود دارد بیان کنم:
گام 1. بیانیۀ رئیسجمهور کارتر که «فراتر از حلوفصل بحران گروگانگیری، ایالات متحده مایل است با مردم و دولت ایران رابطۀ دوستانه داشته باشد»؛
گام 2. ایران با صدور بیانیهای ازسوی وزیر امور خارجه یا رئیسجمهور جدید پاسخ میدهد که «آزادی زودهنگام گروگانها هدف شورای انقلاب است»؛
گام 3. قطعنامۀ سازمان ملل با حمایت ایالات متحده ارائه میشود و خواستار ایجاد یک کمیسیون تحقیق خواهد شد؛
گام 4. اظهارات مقام ایرانی مبنیبر اینکه در زمانی که کمیسیون مشغول تکمیل گزارش خود است، گروگانها آزاد میشوند؛
گام 5. اگر گام 4 انجام شود، ایالات متحده از قطعنامۀ سازمان ملل حمایت میکند. در غیر این صورت، آمریکا قطعنامۀ شورای امنیت را وتو میکند؛
گام 6. کمیسیون تحقیق با محدودیت کاری دهروزه تشکیل میشود. انجام سفر برای دریافت بهمنظور استماع شهادت؛
گام 7. کمیسیون گزارش را تکمیل مینماید و در تاریخ توافقشده همزمان با اعلام ایران مبنیبر آزادی گروگانها ظرف 24 ساعت، آن را منتشر میکند؛
گام 8. در زمان سوارشدن گروگانها به هواپیما، دولت پاناما اعلام میکند که درخواست رسمی استرداد را دریافت کرده است و براساس قوانین پاناما، آن را به دادستان کل ارجاع خواهد داد.
هنگام نوشتن این متن، تنها با صدای بلند فکر میکردم. احتمالاً بهتر است زودتر از «کارت» پانامایی استفاده نمایید و همچنین مراحل و حرکات اضافی را برای محافظت از این فرایند ایجاد کنید؛ اما به نظر من، سناریویی از این دست باید قبلاز آزادی شهروندان ما طراحی شود. من معتقد هستم که افکارعمومی ایالات متحده ما را در پذیرش چنین خطری حمایت میکنند، اگرچه شکست وجهۀ بدی خواهد داشت.
2. اگر چنین سناریویی تدوین شود، بهترین راه ارائۀ آن چیست؟ ـ ازطریق والدهایم، سازمان آزادیبخش فلسطین، تماس مستقیم یا راههای دیگر؟ ازآنجاییکه چندین طرف درگیر وجود دارند ـ پاناماییها، سازمان ملل، و...، به نظر میرسد که ما باید درمورد نحوۀ ارائۀ این تصمیم به جمعبندی برسیم.
3. سوم که اهمیت حیاتی دارد، این است که چه زمانی این طرح را ارائه کنیم؟
تصمیم اساسی این است که آیا بهتر است این موضوع را در جریان رقابتهای انتخاباتی یا پساز انتخاب رئیسجمهور جدید پیگیری کنیم؟
با فرض اینکه قطبزاده در انتخابات پیروز نشود ـ شما میتوانید از «یادداشت گفتوگو»[9] که پیوست شده است، دریابید که او دیگر فکر نمیکند که بتواند پیروز شود ـ سؤال مهم این است که آیا تماسهایی که با او داشتهایم، میتواند به رهبری جدید منتقل شود یا خیر. باید تمام تلاش خود را به کار گیریم تا قطبزاده را تشویق کنیم که این ارتباطات را به رهبری جدید منتقل کند. این همچنین میتواند راهی باشد که او بتواند خود را درگیر و احتمالاً مشمول لطف رهبری جدید نماید.
فکر دیگر این است که اگر قطبزاده یک اردک لنگ است، احتمالاً او و یا خمینی، مایل است که سپر بلا برای حلوفصل موضوع گروگانگیری شود.
من فقط با صدای بلند فکر میکنم، اما به نظر میرسد بعداز سخنرانی دربارۀ وضعیت کشور، شما باید مدتی را با زبیگنیف، سایروس و تیم خوب او صرف گفتوگو دربارۀ این مسائل بکنید. من بهشدت معتقد هستم که ما به رویکردی جدید نیاز داریم که ذاتاً هم برای کشور و هم برای شما ازنظر سیاسی با خطر همراه باشد. همچنین، شما باید «یادداشت گفتوگوی»[10] پیوست را مرور کنید. سفر ما جدی گرفته شده است. امیدوارم اعتبار والدهایم را با قطبزاده کم نکنیم، اما هال ساندرز و کاتم گزارش دادند که او در چند روز گذشته به دلایلی والدهایم را هدف انتقاد قرار داده است.
[1]. Carter Library, Office of the Chief of Staff, Jordan’s Confidential Files, Box 34, Iran 1/80.
تنها برای مشاهده.
[2]. Free World
[3]. Maine
[4]. New Hampshire
[5]. Kraft
[6]. Strauss
[7]. تیم کرفت بهعنوان رئیس ستاد انتخاباتی کارتر در سپتامبر 1980 از سمت خود استعفا داد؛ رابرت استراوس جایگزین او شد.
[8]. احتمالاً اشاره دارد به نشست 23 نوامبر 1979؛ نک: سند 51.
[9]. اشاره دارد به یادداشت گفتوگو مورخ 22 ژانویه که در آن قطبزاده به کاتم گفت: «هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات» ندارد و اینکه «بیمار است و از سمت وزیر امور خارجه خسته شده است؛ بنابراین در اولین فرصت ممکن دوست دارد که این پست را ترک کند؛ البته تا زمان پایان بحران گروگانگیری در این سمت باقی خواهد ماند». کاتم خاطرنشان کرد که برداشتش این است که قطبزاده «حساب ویژهای روی کانال فرانسویها با اردن باز کرده است.»
Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Memoranda of Conversation.
[10]. پیوست نشده است، ولی گزارش جلسه در قالب تلگرام 1314 ارسالی در تاریخ 20 ژانویه از لندن تشریح شده است؛ نک: سند 157.
تجهیزات یافت نشد!