در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

گزارش وضعیت سیاسی و گزینه های آمریکا در قبال گروگان گیری

موضوع سند

متن سند

گزارشی که در سازمان سیا تهیه شده است[1]

واشنگتن، بدون تاریخ

سهم ایالات متحده در ایران

1. مقدمه

هدف از این گزارش تحلیل قمار آمریکا در ایران، از دیدگاهی گستردهتر در مقایسه با نگرانی کنونی ما نسبت‌به گروگانها، است. درواقع، متن حاضر تلاش دارد تا با عبور از تنگنا و پیچیدگی تاکتیکهای مذاکره و سیاست پرتلاطم تهران، نگاهی به وضعیت یک سال آینده بیندازد، فارغ از اینکه موضوع گروگانگیری از چه طریقی حل‌وفصل میشود. رویکرد این گزارش عبارت است از: اول، تعریف منافع ملی حیاتی آمریکا در ایران همانگونه که اکنون درحال بروز و ظهور هستند؛ دوم، شناسایی گسترۀ احتمالات دربارۀ ایران سال 1981؛ سوم، تحلیل هریک از این موارد ازنظر منافع ایالات متحده.

2. فرضیّات

‌أ.      تلاش خمینی برای حکومت بر یک کشور نیمه توسعه یافتۀ اواخر قرن بیستم، با استفاده از معیارهای یک آخوندسالاری قرن دهمی، درنهایت با شکست مواجه خواهد شد.

‌ب. اگر کورسوی امیدی برای همکاری و تعامل آمریکا با رژیم کنونی ایران وجود داشت، در طول چند هفتۀ گذشته از بین رفته است.

‌ج.   اهداف اصلی ملی شوروی، تقویت خود و تضعیف ایالات متحده است. اتحاد جماهیر شوروی، از هر فرصتی برای تحقق این اهداف استفاده میکند و تنها برآورد خطرات احتمالی، مانع آن میشود. ضعیفترشدن اتحاد جماهیر شوروی یا بروز چنین نگرشی، در راستای منافع ایالات متحده نیست.

3. منافع ملی ایالات متحده

1.       آمریکا منافع ملی متعدد و پیچیدهای در ایران دارد، ولی رخدادهای دو سال گذشته، کاملاً روشن ساخت که کدام‌یک از این منافع حیاتی هستند. ما چهار منفعت ملی بسیار مهم داریم؛ دو مورد از آن‌ها حیاتی هستند. این منافع به‌ترتیب اولویت عبارت‌اند از:

‌أ.         حیاتی است که اجازه ندهیم هرج‌ومرج در ایران یا نیروی آشکار یک حکومت شیعی، سبب اختلال در روند تولید نفت از ساحل غربی خلیج شود؛

‌ب.    حیاتی است که مانع استفادۀ شوروی از نفت ایران شویم و این کشور را از حوزۀ نفوذ شوروی دور نگه داریم؛

‌ج.     مهم است که از تقابل جدی با شوروی اجتناب کنیم؛

د. مهم است که روند ارسال نفت ایران به غرب را استمرار بخشیم.

در پاراگرافهای بعد، هرکدام از این اهداف ازمنظر ژئوپلیتیک بررسی میشوند.

الف. روند تولید نفت از خلیج

2.      «قرنطینۀ» ایران، اولویت اول قرار داده شده است؛ زیرا محروم‌شدن غرب از نفت شبهجزیرۀ عربستان و عراق، تهدیدی حاکی از فروپاشی آن است. سرنگونی ایران دستکم به سه شکل میتواند بر کشورهای خلیج تأثیر بگذارد:

-      صدور افراطگرایی، چپگراها یا مسلمانان که منجر به بیثباتی سیاسی خواهد شد. تأسیسات تولید نفت آسیب خواهند دید و جریان صادرات نیز تحت‌تأثیر تردیدها و ناآرامی سیاسی قرار میگیرد.

-      تقویت تمایل روزافزون کشورهای صادرکنندۀ نفت برای کاهش تولید، مطلوبترین مسیر در دورانی از کمبود منابع نفتی و درآمدهای ملی غیرقابل‌مصرف به حساب میآید.

-      دخالت نظامی در روند تولید و صدور نفت از خلیج، با استفاده از نیرویی که کنترل تنگۀ هرمز را به دست میگیرد. چنین نیرویی ممکن است ایران احیاشده، اتحاد جماهیر شوروی یا حتی عراق باشد؛ اگر ایران ضعیفتر گردد.

3.      تاکنون اقتصادهای صنعتی غرب و خاور دور[2] بسیار سرسخت و مقاوم نشان دادهاند؛ آن‌ها در حوزۀ منابع انرژی و نیز جریان سرمایه، با موفقیت از بحران سالهای 1973ـ1974 عبور کردند و اکنون نیز به‌خوبی جریان بیثباتی در تولید نفت ایران را مدیریت میکنند؛ آن‌ها به نقطه‌ضعف‌هاخود پی بردهاند و برای رفع آن‌ها، راهکارهای موقتی گرفتهاند. کشورهای کمتر توسعه یافتۀ غیرنفتی، موفقیت کمتری به دست آوردهاند و توانایی آن‌ها برای مواجهه با یک شوک شدیدتر جای تردید دارد.

4.      توقف کاهش چشمگیر تولید نفت از خلیج، که البته به‌ناگزیر همراه است با افزایش بهای نفت به سطحی غیرقابل‌تصور که مقاومت غرب را میآزماید و یا در هم میشکند، این مسئله، دستکم سبب ایجاد رکود و تورم شدید خواهد شد. هرج‌ومرج در کشورهای کمتر توسعه یافته نیز با ایجاد اختلال در تأمین سایر کالاها، به این روند شدت میبخشد.

 در چنین شرایطی، ثبات و جهتگیری متحدین اصلی آمریکا و خود این کشور را دیگر نمیتوان فرض گرفت. شوروی و متحدینش با اقتصادی خودمختار و مستقل، از این پیامدها مصون میمانند. سادهترین بیان این است که چنین گفته شود: معادلۀ قدرت در جهان امروز که در آن تعادلی تقریبی بین بنیۀ نظامی اتحاد جماهیر شوروی، قدرت اقتصادی و فناوری غرب وجود دارد، به‌شکلی اساسی و احتمالاً جبرانناپذیر، به ضرر غرب تغییر خواهد کرد.

ب. ممانعت از اتحاد جماهیر شوروی

5.      حتی بدون ایران، موازنۀ قدرت در طول دورۀ اوایل تا اواسط دهۀ 1980، به‌شکلی شگرف، خوشایند و مطلوب خواهد بود. در این دوره، قدرت نظامی شوروی در مقایسه با آمریکا، رشدی چشمگیر را تجربه خواهد کرد؛ عدم تعادلی که تنها زمانی جبران میشود که برنامههای نظامی جاری یا در دست بررسی، در سالهای آخر این دهه به ثمر بنشینند.

 در سوی دیگر این موازنه، شوروی نیز تقریباً در همین بازۀ زمانی، در معرض دشواری اقتصادی روزافزون، بهویژه در حوزۀ انرژی، قرار خواهد گرفت. تولید نفت خام، به بالاترین سطح رسیده است و بیشک کاهشی چشمگیر را تجربه خواهد کرد. اقتصاد شوروی که ویژگی کاهش مصرف غیرضروری و صرفهجویی را ندارد، میتواند شرایط کنونی خود را، تنها با ترکیبی از کاهش شدید صادرات و خرید در بازارهای غربی حفظ کند.

 درواقع، رهبری شوروی میتواند امتیاز قدرت نظامی خود را تنها ازطریق پذیرش آسیبهای اقتصادی و ایدئولوژیک حتی شدیدتر حفظ کند. فداکردن واردات تکنولوژی برای واردات غلات و نفت خام، آشوب سیاسی در اروپای شرقی و کاهش استاندارد زندگی در داخل کشور، همگی نمود این هستند که الگوی شوروی برای یک حاکمیت مدرن شکست خورده است.

6.      به‌علاوه، خود رهبری شوروی نیز در نوعی دوران فترت و تعلیق به سر میبرد. دستهای از پیرمردهای درونگرا که برژنف رو به افول را احاطه کردهاند، برای جانشینی او با یکدیگر رقابت و منازعه دارند؛ ولی بااین‌وجود، درزمینۀ مقاومت در برابر ورود افراد جوانتر و سرزندهتر به این حلقه، باهم متحد هستند. رفتار آن‌ها به‌عنوان یک گروه یا بدون برژنف، به‌احتمال فراوان، روزبهروز نابهنجارتر و غیرقابل پیش‌بینی میشود تا زمانی که قدرت به نسل بعدی منتقل گردد؛ گرچه امکان دارد که در حالت رخوت فروبه‌رود.

 ما آگاهی چندانی از دیدگاههای سیاسی افراد جوانتر نداریم، اما برخی تحلیلگران اظهار داشتهاند که آن‌ها مصلحتاندیشی مسنترها را برنمیتابند. حکومت شوروی مدتها، داعیههای یک غرب درحال افول را تحمل کرد؛ اکنون باید از قدرتی که به دست آورده است، بهترین بهره را ببرد و با شدت بیشتری بهسمت اهداف ملی خود حرکت کند.

7.      ما مطمئن نیستیم که پولیت بورو[3] چقدر مخمصهای را که در آن قرار دارد، درک میکند؛ بااین‌حال، اگر موازنۀ قدرت بدون ایران خوشایند باشد، وقتی رهبران شوروی از موقعیت خود و نقش احتمالی‌ای که ایران ممکن است در آن ایفا کند آگاهی یابند، حتی مطلوبتر از این هم خواهد شد.

برای رهبری سال‌خوردۀ شوروی که دستاوردهای چند دهۀ گذشتۀ خود را به‌شدت ازسوی نبود نفت خام در خطر میبیند، یا برای یک رهبری جوانتر که به همین شکل فرصتهای پیش روی خویش را در خطر میبیند، چشمانداز یک ایران آشفته که ارتش آن از هم پاشیده شده است و متحدینش پراکنده گردیدهاند، ممکن است در اوایل دهۀ هشتاد وسوسهانگیز گردد.

نه‌تنها کمبود انرژی شوروی قابل‌جبران است، بلکه حتی امکان تضمین تأمین ارز خارجی نیز وجود دارد. همچنین ازمنظر ژئوپلیتیک، شوروی به‌خاطر ایران در جایگاهی قرار خواهد گرفت که بر خاورمیانه و جنوب آسیا مسلط باشد و درنهایت مانع ارسال نفت خلیج به غرب شود.

8.      البته که هرکدام از این دو گونه رهبری، خطرات را محاسبه میکنند. اگر یک رژیم مارکسیست ترجیحاً تحت کنترل کمونیست، در تهران بدون دخالت آشکار شوروی به قدرت برسد، این خطرات نسبتاً ناچیز خواهند بود؛ ولی اگر نیاز به دخالت نظامی باشد، ریسک کار بالا میرود. اینکه خطرات بالا تا چه حد بزرگ هستند، بستگی به ارزیابی مسکو از «تلازم و ارتباط نیروها» دارد.

9.      اعضای پولیت بورو، در این مسئله جغرافیا را به نفع خود میبینند. نیروهای هدف آن‌ها از نیروهای هدف ایالات متحده (و هر متحدی که ممکن است درگیر شود) قویتر هستند، ولی آن‌ها به‌مراتب توانایی بیشتری نسبت‌به آمریکا برای تعمیم آن قدرت به ایران دارند. درمقابلِ این مسئله، آن‌ها خطر این را که یک اقدام مخاطرهآمیز در ایران محدود به این کشور و همسایگانش نشده است و ممکن است که به تقابل هستهای کشیده شود، ارزیابی میکنند.

مؤلفۀ مهم برای آن‌ها، رهبری آمریکا خواهد بود. آن‌ها رهبری کنونی را ضعیف و بیاراده میدانند، ولی درک کاملی نیز از پیشرفت تدریجی سیاسی ایالات متحده ندارند. ازمنظر آن‌ها، آمریکا غیرقابل پیش‌بینی است و در ناملایمات بسیار خطرناک است و ممکن است که مانند یک حیوان زخمی واکنش نشان دهد. هر دوی این ملاحظات در انتخابات سال 1980 کاملاً اثرگذار خواهند بود. همچنین، امکان دارد که آن‌ها این‌گونه برآورد کنند که دولتی که در سال 1981 به قدرت میرسد، این اختیار را دارد تا توان نظامی ایالات متحده را احیا کند؛ گرچه هر اقدامی که صورت بدهد تا چند سال، تأثیر قابل‌توجهی بر موازنۀ قدرت نخواهد گذاشت.

10.   اینکه بگوییم شوروی بر میادین نفتی ایران مسلط میشود، یک برآورد نیست؛ بلکه این ترکیب، نیاز شوروی به نفت، خلأ قدرت در ایران، «پنجرۀ راهبردی» اوایل دهۀ 80، ضعف متصور از رهبری آمریکا و امتیازات جغرافیایی اتحاد جماهیر شوروی است که دستزدن به چنین اقدامی را برای رهبری مسنتر نابهنجار یا جوانتر پویا و فعال شوروی ممکن میسازد.

امکان دارد پولیت بورو ایران را به‌عنوان کانون توجه مبارزۀ دیرینۀ شوروی با ایالات متحده در نظر بگیرد. انجام یک عملیات موفقیتآمیز توسط اتحاد جماهیر شوروی در ایران، حتی اگر منجر به قطع صادرات نفت سایر کشورهای خلیج نشود، به‌اندازۀ تأثیر بسزایی که اخلال طولانیمدت در تأمین نفت ازسوی این کشورها دارد، بر موازنۀ قدرت اثرگذار است.

ج. از تقابل با اتحاد جماهیر شوروی اجتناب کنید

11.    روشن است که کنترل خطرات احتمالی، ازطریق پرهیز از رویارویی، یک هدف مطلوب برای ایالات متحده است؛ ولی ازنظر اهمیت، بعداز اهداف حفاظت از سایر کشورهای خلیج و اجازه‌ندادن به شوروی برای تسلط بر ایران قرار میگیرد. این اهداف، مؤلفههایی حیاتی برای منافع ملی آمریکا در بلندمدت هستند. بیشک، تنها راه نیل به آن‌ها، پذیرفتن خطر تقابل و رویارویی است؛ بااین‌وجود، میتوان استدلالهایی را که خطر اقدام نظامی را برای شوروی در اوایل پنجرۀ راهبردی دهۀ 80 میلادی کم جلوه میدهند، با خطرپذیری آمریکا نیز منطبق کرد. به‌جز یک تهدید مستقیم برای منافع حیاتی ما، خطر رویارویی نظامی با اتحاد جماهیر شوروی، بهویژه در بستری نامساعد مانند ایران، محدود و کم است.

د. حفظ روند صادرات نفت ایران به غرب

12.   روشن است که جریان عظیم و قابلاعتماد صادرات نفت ایران، دستکم در کوتاهمدت، سبب کاهش فشار بر بازار نفت میشود و از دشواریهای اقتصادی غرب نیز میکاهد؛ بااین‌حال، بازار کاهش چشمگیر تولید نفت ازسوی ایران و استمرار این شرایط ناپایدار برای آیندۀ خود را متحمل شده است. قطع کامل صادرات ازسوی این کشور، سبب افزایش بهای نفت، کندشدن رشد غرب و فلج‌شدن شدید کشورهای کمتر توسعه یافتۀ غیرنفتی میشود، اما به‌مراتب آسیب کمتری نسبت‌به توقف صادرات ازسوی کشورهای خلیج دارد. این توقف درحال‌حاضر، تا حدودی در غرب نادیده گرفته شده است، اما درهرصورت، ذخایر نفتی در بلندمدت کاهش خواهند یافت.

4. منافع سایر قدرتها

13.   برای اروپای غربی و ژاپن همانند آمریکا، استمرار روند صادرات نفت کشورهای خلیج غیر از ایران و عدم بروز یک اختلال جدی در موازنۀ قدرت جهانی که به نفع شوروی است، حائز اهمیت است. جای تردید نیست که این کشورها به اهمیت صادرات نفت آگاه هستند، ولی بعضی از آن‌ها اقدامات دوجانبه را در مقایسه با چندجانبه، راه بهتری برای حفاظت از خود میدانند. ازسوی دیگر، برخی از این کشورها موازنۀ قدرت را در معرض خطر جدی، به‌جز عملیات نظامی شوروی در ایران، نمیبینند.

اهمیت بیشتری که آن‌ها برای اجتناب از تقابل آمریکا ـ شوروی قائل میشوند، کار را برای اقناعشان نسبت‌به واقعیت خطر شوروی، دشوار میسازد. نسبت‌به موضوع تولید نفت ایران نیز آن‌ها تمایل به استمرار آن دارند و تلاش میکنند تا این روند را از طرق دوجانبه، ملی و فارغ از موضع آمریکا، حفظ کنند.

14.   کشورهای خاورمیانه و بهویژه خلیج، دغدغه و نگرانی کمتری نسبت‌به رفاه اقتصادی غرب دارند تا خودشان، اما منفعت آن‌ها در اجتناب از سرایت اثرات مخرب ایران، به‌اندازۀ منافع ما در حفاظت از آن‌ها در برابر این سرایت است. برخی از آن‌ها (عربستان سعودی) نگران موازنۀ قدرت کلی بین آمریکا ـ شوروی هستند، ولی دغدغۀ بیشتر آن‌ها (عراق)، بیشتر خطر آشکار و کنونی یک ایران متمایل به شوروی است.

آن‌ها از تقابل آمریکا ـ شوروی هراس دارند، حتی اگر فقط به این خاطر باشد که این نگرش آن‌ها را وادار میسازد تا طرف خود را از میان شوروی که در میدان نبرد، از قدرت نظامی بالاتری برخوردار است و غربی که رفاه اقتصادیشان به آن وابسته است، انتخاب کنند. رویکرد آن‌ها نسبت‌به نفت ایران، برخلاف سیاست این کشور، گسترهای از بیتفاوتی تا رضایت به تأثیر کمبود آن بر بازار فروش را شامل میشود.

15.   چین بهشدت به یک غرب قدرتمند نیاز دارد تا کانون توجه شوروی را در هم بشکند، ولی بااین‌حال، غرب را درحال ازدستدادن ارادۀ خود در مواجهه با قدرت شوروی میبیند. چین احتمالاً خطرات شرایط کنونی ایران برای منافع غربی را آشکارتر از خود غرب میبیند. بیشک این کشور با جسارت و جنجال بیشتری، به این خطرات اشاره میکند.

وجود سطحی از تقابل آمریکا ـ شوروی، مطلوب پکن[4] است؛ چراکه سبب تقویت ارادۀ ایالات متحده و شتاب‌گرفتن برنامههای تسلیحاتی خواهد شد. ازمنظر چین، تنها اهمیت تولید نفت خلیج توسط ایران یا کشور دیگر این است که اگر به‌سمت جنوب برود، غرب را قدرت میبخشد و اگر به شمال برود، غرب را تضعیف و شوروی را قدرتمند میکند.

16.   وابستگی به منابع انرژی خارجی و ضعف کلی اقتصاد کشورهای کمتر توسعه یافتۀ غیرنفتی خارج از خاورمیانه، آن‌ها را وادار خواهد کرد تا اساساً به ایران نگاهی فرصتطلبانه داشته باشند. آن‌ها خواهان بیشترین میزان تولید نفت هستند تا بدین‌وسیله، قیمت آن کاهش یابد و اقتصادشان پویا باقی بماند و در این راه، با هرکسی که بتواند چنین روندی را فراهم آورد، رابطه برقرار میکنند؛ البته اگر کشوری توانایی چنین کاری را داشته باشد. این بدان معناست که آن‌ها ادامۀ وضعیت کنونی خلیج را ترجیح میدهند. اگر این وضعیت مختل شود، آن‌ها به دنبال بازگرداندن ثبات توسط هر قدرتی که توان آن را دارد، خواهند بود و اگر این قدرت شوروی باشد، بیش از حد نگران نخواهند شد. درهرصورت، آن‌ها خود را در جایگاهی میبینند که نفوذ و تأثیر ناچیزی بر روند وقایع دارند.

5. انواع احتمالی ایران سال 1981

17.   دستکم شش پیامد احتمالی برای آشفتگی کنونی ایران متصور است که هرکدام گونهها و انواع بیشماری دارند. آن‌ها به‌صورت کلی عبارت‌اند از:

- بقای حکومت آخوندسالار بدوی خمینی؛

- جایگزینی یک رژیم رادیکال ملیگرا به‌جای خمینی و دیگران؛

- جایگزینی یک رژیم کمونیست متمایل به شوروی یا به‌شدت تحت نفوذ کمونیسم بهجای خمینی؛

- تجزیۀ ایران به چندین بخش کوچکتر بر مبنای قومیت یا بدون تجزیهشدن یا اشغال توسط کشورهای همسایه؛

- جنگ داخلی که در آن ائتلافهای مخالف، قومی، سیاسی و دینی شرکت دارند؛

- ظهور یک رژیم راستگرا یا راست میانه که از پشتیبانی نظامی برخوردار است.

18.   هریک از این پیامدها میتواند ما را به‌سمت دیگری سوق بدهد. درواقع، ایران در سال 1981 میتوانست همۀ آن‌ها را تجربه کند. روشن است که وضعیت کنونی و آشوب و بیقانونی که به نظر میرسد منجر به فروپاشی آن میشود، یک دوران گذار است. یک جنگ داخلی میتواند منتهی به ظهور یک حکومت چپگرا یا راستگرای قوی، تجزیه یا بازگشت به بیقانونی و آشفتگی سیاسی شود.

 بیثباتی بسیار گسترده است؛ به‌گونه‌ای که گویا هدف چندانی برای گمانهزنی دربارۀ توالی احتمالی وقایع وجود ندارد، اگرچه میتوان گفت که یک پیامد چپگرا و راستگرا، به‌ترتیب بیشترین و کمترین احتمال را دارند؛ البته برای این گزارش تعیین اینکه چه عاملی ممکن است به یک نتیجۀ خاص منجر شود یا برآورد احتمال وقوع آن اهمیتی ندارد، بلکه مهم این است که بفهمیم هرکدام از این عوامل بر منافع ملی آمریکا که پیشتر بیان شدند، چه تأثیری خواهند گذاشت؟

[محتوای غیرمرتبط با موضوع بحران گروگانگیری از این قسمت حذف شده است.]

6. نتایج

19.   مادامی که ایران در آشوب و هرج‌ومرج به سر ببرد، منبعی از بیثباتی سیاسی در خاورمیانه و نوسان اقتصادی غیرقابل‌کنترل در سرتاسر جهان غیرکمونیست خواهد بود. تا زمانی که ایران ضعیف باشد و نگرشهای غربی تعریف نشوند، به‌سمت شوروی گرایش پیدا میکند که احتمالاً به انرژی بسیاری نیاز پیدا خواهد کرد. این نکات و نیز چهار منفعت ملی ایالات متحده که بررسی شدند، سیاستی را برای آمریکا بعداز پشت‌سرگذاشتن مسئلۀ گروگانگیری، ترسیم میکنند:

 اول: نگرشهای غربی را تعریف کنید تا مبادا اتحاد جماهیر شوروی دچار اشتباه محاسباتی شود؛

 دوم: گامهای محکمی به همراه متحدینمان بردارید تا به این موضع اعتبار بخشید؛

 سوم: همراه با آن‌ها اقداماتی در راستای حفاظت از کشورهای خلیج در برابر فروپاشی و اقدام نظامی انجام دهید؛

 چهارم: در راستای نیل به درجهای از قدرت و ثبات، دستکم در مناطق راهبردی ایران تلاش کنید؛

 پنجم: مانع گسترش قدرت و نفوذ شوروی در این مناطق شوید.

20.  بحث بالا نشان میدهد که در میان مسیرهای احتمالی توسعه در ایران، توسعۀ نفوذ شوروی پشت سپر ملیگرایی تهدید جدیتری برای منافع ایالات متحده نسبت‌به موارد دیگر محسوب میشود؛ بااین‌حال، دو مسیر دیگر در مقایسه با بقیه، بیشتر نوید حفاظت از منافع اصلی آمریکا را میدهند. آن‌ها عبارت‌اند از:

الف. ظهور یک رژیم ملیگرای چپ؛ ب. تجزیۀ ایران و باقیماندن یک خوزستان نسبتاً باثبات که از نفوذ شوروی مصون مانده است. انتخاب اینکه کدام‌یک از اهداف بالا باید پیگیری شود و راه تحقق آن چیست، خارج از دامنۀ تحلیل این گزارش است.

 



[1]. Central Intelligence Agency, Office of the Director of Central Intelligence, Job 81M00919R: Executive Registry Subject Files (1976–1979), Box 14, Folder 11: C–372 Iran .

سرّی. پیشنویس توسط ریچارد لیمان (Richard Lehman) آماده شده است. در قالب یادداشت توضیحی 22 نوامبر، ازسوی ترنر برای کارتر، ماندیل، براون و برژینسکی ارسال شده است و در جلسۀ کمیتۀ هماهنگی ویژه، در همین روز نیز توزیع شده است. برژینسکی در یادداشت 23 نوامبر خود، پیشنهاد کرد که کارتر این گزارش و نیز پیوستی را که والر تهیه کرده است، مطالعه کند. او اضافه کرد: «ما باید از اولین فرصت فراهمشده استفاده کنیم و سازماندهی مجموعهای از اقدامات را آغاز کنیم که سبب میشود جایگزینهای کمتر مورداشتیاق» که لیمان تعیین کرده است، مطرح شوند. او پیشنهاد کرد که کارتر این مسئله را در جلسۀ آتی شورای امنیت ملی مطرح کند؛ «به‌ویژه ازآن‌جهت که من در کمیتۀ هماهنگی ویژه، بیمیلی واقعی (به‌طور خاص ازسوی وزارت امور خارجه) برای نیل به هرگونه راهکار پیشنهادی خاص درمورد اقدامات مخفیانه را مشاهده کردهام»

Carter Library, National Security Affairs, Brzezinski Material, Countryfile, Box 30, Iran 11/21/79–11/27/79.

[2]. Far East

[3]. Politburo

[4]. Peking

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
(Bellevue Hotel) (Giza) (Harvard Divinity School) (Princeton University) (Rutgers University) Ankara Arabian Sea Arlington National Cemetery Azerbaijan Democratic Republic Azores Bahamas Belgrade Brewster Cam Ranh Bay Camp David Chicago Colorado Dacca Demirel Dominica Dulles Eastern Desert Eastern Europe Eastern Province Ellipse Frankfurt Georgia Hofburg Palace Homestead AFB Hunter Army Air Base Islamic Revolutionary Organization in the Arabian Peninsula Kansas LaGuardia Airfield Lackland Air Force Base Lafayette Park Laos Madrid Maine Manley Maryland Masirah Massachusetts Massachusetts Avenue Mauritania Mildenhall Monaco Murmansk National Council of Churches Near East and South Asia Division New Hampshire Nicaragua Oklahoma Panama City Peking Quai d’Orsay Saharan Democratic Arab Republic San Antonio Sheikh Osman Naqshahandi South America Strait of Tiran Strasbourg Texas Tonga Transcaucasus Tricastin Tripoli U.S. Pacific Command Vladivostok Wadi Kena West Germany Western Europe Wiesbaden Wilford Hall Hospital Wisconsin «کوچه بیژن» آبادان آتن آذربایجان آرامستان ملّی آرلینگتون آرژانتین آزور آفریقای ­جنوبی آفریقای ­شمالی آفریقای جنوبی آفریقای ‌جنوبی آفریقای‌ جنوبی آفریقای‌جنوبی آلاسکا آلمان آلمان غربی آلمان­ غربی آلمان‌شرقی آلمان‌غربی آمریکا آمریکای جنوبی آمریکای شمالی آمریکای­ شمالی آمریکای‌شمالی آمریکای‌لاتین آمریکای‌مرکزی آنکارا آنگولا ابوموسی اتحاد جماهیر شوروی اتحادیه جماهیر شوروی اتریش اتیوپی اردن ارومیه اروپا اروپای شرقی اروپای غربی اروپای‌شرقی اروپای‌غربی استانبول استراسبورگ استرالیا اسرائیل اسلام ­آباد اسلام­ آباد اسلام‌آباد اسوان مصر اسپانیا اسکله اورسی اشمیت اصفهان افغانستان اقیانوس ­آرام اقیانوس آرام اقیانوس هند الجزایر الجزیره امارات امارت متحده عربی انتبه انگلستان اوتاوا اورشلیم اوکلاهاما اوکیناوا ای­سی ایالات متحده ایالات متحده آمریکا ایالت شرقی ایتالیا ایران ایرلند ایسلند بازار تبریز بازار تهران بالتیمور بالتیک بانک ­های آمریکا بانک‌های سوئیس باهاما باکو بحرین برزیل برلین برن برن (Bern) برنیس بروکسل بریتانیا بریتانیای کبیر بصره بغداد بلوار تخت جمشید بلوچستان بلوک شرق بلژیک بلگراد بن بنادر ایران بنادر شوروی بنادر مورمانسک بنادر نفتی ایران بندر بصره بندر خلیج‌فارس بندر خمینی بندر شاپور بندرعباس بنگلادش بوشهر بولیوی بُن بیروت بیمارستان آمریکا در پاناما بیمارستان ویلفورد هال بیمارستان کورنل نیویورک بیمارستان گورگانس بیمارستان­ های گورگاس تأسیسات آرامکو تایلند تایوان تبریز ترمینال‌های نفتی خلیج فارس ترکستان ترکیه تفلیس تنب بزرگ تنب بزرگ و کوچک تنگه تیران تنگه هرمز تهران تونس تونگا تگزاس جامایکا جدّه جزایر جزایر آزور جزایر ابوموسی و تنب­ ها جزایر تنب کوچک جزایر کوچک ابوموسی و تنب‌های نزدیک دهانۀ خلیج‌فارس جزیره جزیره خارک جزیره خارگ جزیره دیه‌گو گارسیا جزیره مصیره جزیره کنتادورا جزیرۀ خارک جمهوری اسلامی ایران جمهوری دموکراتیک آذربایجان جمهوری دموکراتیک عربی صحرا جمهوری فدرال آلمان جنوب ­غرب آسیا جنوب آسیا جنوب ایران جنوب عراق جنوب­ غرب آسیا جنوب­ غرب تهران جنوب‌شرق ایران جنوب‌غرب آسیا جنوب‌غربی آسیا جورجیا جیزه خاور دور خاور نزدیک خاور نزدیک و جنوب آسیا خاورمیانه خاورنزدیک خرمشهر خرّمشهر خلیج خلیج خوک‌ها خلیج سبیک خلیج فارس خلیج کام ران خلیج‌فارس خوزستان خیابان ماساچوست خیابان­ های تهران دادگاه پاناما دالاس دالاک (Dalak) دانشکده الهیات هاروارد دانشگاه تهران دانشگاه راتگرز دانشگاه پرینستون دانمارک داکا دریای خزر دریای سیاه دریای عرب دریای عربی دریای مدیترانه دمشق دمیرل دوشان تپّه دومینیکا دیگو گارسیا رشته کوه ­های زاگرس رضائیه رم رودزیا روسیه رومانی رُم ریاض زامبیا زامبیان زاهدان زندان سان­تای زوریخ (Zurich) سادات سانفرانسیسکو سانفرانسیکو سریلانکا سفارت آمریکا سفارت آمریکا در اسلام ­آباد سفارت آمریکا در تهران سفارت آمریکا در طرابلس سفارت آمریکا در کویت سفارت ایالات متحده سفارت ایالات متحده در ایران سفارت ایالات متحده در تهران سفارت ایران در واشنگتن سفارت بریتانیا سفارت بریتانیا در ایالات متحده سفارت بریتانیا در تهران سفارت بریتانیا در واشنگتن سفارت سوئیس در تهران سفارت شوروی در واشنگتن سفارت کانادا در تهران سمنان سن آنتونیو سوئد سوئیس سوریه سومالی سکّوهای نفتی جزیره خارک شبه جزیره عربستان سعودی شبه­ جزیره عربستان شبه‌جزیره عربستان شرق آسیا شرق مدیترانه شرق­ دور شطّ‌ العرب شط‌ العرب شمال ایران شمال تهران شنیانگ (Shenyang) شوروی شوروی‌ شیلی شیکاگو صحرای اول (Desert One) صحرای شرقی طبس ظهران عدن (Aden) عراق عربستان عربستان سعودی عرشه نیمیتز عرفات علی‌آباد عمان عمّان فرات فرانسه فرانکفورت فرودگاه ­های ایران فرودگاه اسوان فرودگاه انتبه اوگاندا (Uganda) فرودگاه تهران فرودگاه دالس فرودگاه طبس فرودگاه لارناکا (Larnaca) فرودگاه لاگواردیا فرودگاه مهرآباد فرودگاه میلدنهال فرودگاه نیویورک فلسطین فلوریدا فنلاند فورت برگ فیلیپین قاهره قبرس قفقاز جنوبی قفقاز­ جنوبی قفقازجنوبی قم لائوس لاکلند لبنان لندن لندن. لهستان لوگزامبورگ لیبی لیسبون مادرید ماساچوست مانلی مجتمع فلوریت مدیترانه شرقی مدینه مراکش مرزهای شمال‌غربی ایران مریلند مسجد الحرام مسقط مسکو مشهد مصر مصیره منصوریه منظریه مهرآباد موریتانی موزامبیک مومباسا موناکو مکزیک مکّه میادین نفتی خلیج فارس میادین نفتی خوزستان مین نائین ناتو ناحیه کلمبیا نجف نروژ نگلادش نیجر نیجریه نیروگاه هسته‌ای تریکاستین نیمیتز نیواورلئان نیوزلند نیومکزیکو نیوهمپشایر نیویورک نیکاراگوئه هامبورگ هانتر هانوی (Hanoi) هتل بلویو هرات هلند همدان همیلتون جردن هند هندوستان هیوستن هیوستن تگزاس واتیکان وادی قنا واشنگتن ولادی­وستوک ونزوئلا ویتنام ویتنام‌ ویسبادن ویسکانسین وین پادگان سلطان‌آباد پاراگوئه پارک ریاست‌جمهوری پارک لافایت پاریس پالایشگاه آبادان پالایشگاه‌های نفت آبادان پاناما پاناما سیتی پاناماسیتی پاکستان پایگاه دیگو گارسیا پایگاه نظامی فورت برگ (Fort Bragg) پایگاه نیروی هوایی لاکلند پایگاه هوایی ایالات متحده پایگاه هوایی تهران پایگاه هوایی غرب قاهره پایگاه هوایی هومستد پایگاه‌های عربستان سعودی پرتغال پنتاگون پکن پیاتیلا پیتزبرگ چابهار چک چکسلواکی چین ژاپن ژنو ژیسکار کاخ سفید کاخ هفبورگ کاراکاس کاستاریکا کالج‌های آمریکا کانادا کانزاس کربلا کردستان کرمان کره ­شمالی کره شمالی کشورهای اروپایی کشورهای جهان ‌سوم کشورهای جهان­ سوم کشورهای جهان‌سوم کشورهای حاشیه خلیج فارس کشورهای خلیج کشورهای عربی کشورهای غربی کلرادو کلمبیا کمپ دیوید کنتادورا کوبا کویت کُردستان گابن گابون گوآتمالا گوآم گواتمالا گورگاس یزد یمن یونان یوگسلاوی