Post
31815
از:
محرمانه
به:
1350-02-06- 1971-04-26
متن سند
همایون، داریوش - 22
خیلی محرمانه
زمان: 26 آوریل 1971 - 1350/02/06
مکان: رستوران پوب، تهران
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: داریوش همایون، سردبیر و ناشر آیندگان دونالد آر. توساینت، رایزن سیاسی سفارت
موضوعات: روابط ایران و چین کمونیست، حادثه سیاهکل، شکایات از دولت ایران، آیندگان و برکناری وزیر اطلاعات، منصور
روابط ایران و چین کمونیست:
همایون گفت وقتی در اواسط فوریه گذشته خبر سفر قریب الوقوع شاهدخت اشرف به چین کمونیست را شنید، با نخست وزیر هویدا برای کسب تأیید این خبر و همچنین رهنمود جهت چگونگی برخورد روزنامه اش با این خبر تماس گرفت. هویدا گفت بهترین راه این است که از این خبر به هیچ وجه استفاده نشود، ولی تأیید کرد که شاهدخت اشرف عازم چین کمونیست می باشد. وی همچنین گفت که تصمیمی «اصولی» برای نزدیک شدن ایران به پکن جهت بسط روابط دپیلماتیک اخذ شده است، و باتوجه به عکس العمل پکن، برقراری روابط پیگیری خواهد شد - - هر چند زمان چنین تحرکاتی هنوز به طور دقیق
ص: 792
مشخص نشده است.
هویدا ادامه داده که در پشت تصمیم ایران برای حرکت به سوی جبهه چین دو اصل و انگیزه اساسی نهفته است:
الف - به دلایل داخلی و بین المللی، ایران نمی خواهد از ابراز علاقه اش دائر بر بسط و حفظ روابط با چین از «دیگران عقب بیفتد». هویدا تعدادی از کشورهایی که اخیرا با پکن روابط برقرار کرده و یا تمایل خود به چنین امری را آشکار ساخته اند، ذکر نمود و توجه خاصی به بهبود روابط آمریکا با پکن و حرکات ترکیه برای برقراری روابط با پکن مبذول داشت؛ وی گفت ایران نمی تواند شاهد «عقب افتادن بیش از حد خود» در چنین امری باشد.
ب - برای دولت ایران ضرورت دارد که انتقادات چپگرایان افراطی در داخل و خارج ایران را کاهش داده یا برطرف سازد. آنگاه هویدا ضمن اشاره مختصر به حادثه سیاهکل، گفت قدرت احساسات ضد دولتی در بین بعضی از چریک ها و موفقیت آنان در انجام عملیات داخل ایران باعث شده است تا چشم بسیاری از اعضای دولت ایران باز شود.
حادثه سیاهکل:
همایون گفت: در نتیجه گفتگوهایش با نخست وزیر، صحبت با دیگر مقامات نظامی و غیرنظامی و توجیه او توسط ساواک، مجاب شده که حادثه سیاهکل ضربه بزرگی بر دولت ایران وارد ساخته است. وی گفت حس می کند این ضربه از چند علت ناشی شده است: تعداد چریک ها (که همایون می گفت اطلاع دارد بین 300 تا 400 نفر هستند)؛ استعداد آنها در برپایی یک پایگاه چریکی قبل از این که شناسایی شوند، و در مناطقی کاملاً دور از مرزهای خارجی ایران؛ تعداد و نوع سلاح های آنان - که البته بسیاری از آنها را از خارج ایران به دست می آورند ولی بعضی را نیز در ایران تهیه می کنند؛ تعداد دانشجویان ناراضی در داخل و خارج ایران که با چریک ها همراهی می کنند.
همایون گفت تصور می کند (یک پنجم) کل چریک ها دانشجو باشند. (هر چند وی درباره تعداد نسبی آنها چه در داخل و چه در خارج از ایران اطلاعاتی نداشت) و بسیاری از آنان در بین چریک ها از موضع و مقام رهبری برخوردارند.
همایون گفت: وی همچنین مجاب شده است که چریک های سیاهکل از برخی حمایت های مادی و پرسنلی منابع خارجی برخوردارند، ولی برای تعیین دقیق میزان این حمایت ها شواهد زیادی در دست نیست. وی گفت در حال حاضر بحث های داغی در بین دولتی ها، منجمله ساواک، در جریان است که کمک های مذکور از سوی چه منابع خارجی به چریک ها ارائه شده است: بعضی حدس می زنند که کمک های اصلی از ناحیه چین کمونیست می آید، عده ای عقیده دارند عراق این کمک ها را می فرستد، و برخی نیز براین باورند که کمک ها از سوی شوروی برای چریک ها ارسال می گردد. خود وی عقیده دارد چون عناصر ناراضی گوناگونی در بین چریک ها وجود دارند که احتمالاً حمایت منابع گوناگون خارجی را طلبیده و پذیرفته اند، لذا کمک ها و حمایت های مذکور از سوی انواع منابع مثل فلسطینی ها، عراقی ها، شوروی ها و چین کمونیست ارسال می گردند.
همایون شخصا خاطر جمع بود که بیشترین پشتیبانی ها را شوروی ارائه می دهد. وقتی سؤال شد چرا
ص: 793
چنین می اندیشد، گفت در بین جوانان و روشنفکران ایران در طول پنج، شش سال گذشته «تصویر انقلابی» شوروی بسیار مخدوش شده است، بخصوص در رابطه و مقایسه با چین کمونیست، و لذا شوروی ها این فرصت را غنیمت شمرده تا با پشتیبانی از این گروه تصویر انقلابی خود را باز یابند. با این حال گفت که شواهد محکمی برای تحلیل خود در دست ندارد.
وی افزود که نباید دچار این اشتباه شد که چریک های سیاهکل و شورش ها و ناراحتی های موجود در دانشگاه های ایران، فقط محصول نیروهای خارجی هستند. هر چند این نیروها مترصدند که از هرگونه نارضایتی و تظلم موجود در جامعه ایران بهره برداری کنند، چه در راست و چه در چپ، ولی اگر ظلم هایی که در ایران واقعا و به طور وسیع احساس می شود وجود نداشت، آنها نمی توانستند به موفقیت دست یابند.
شکایات و تظلم علیه دولت ایران:
از همایون خواسته شد تا درباره شکایاتی که در ذهن دارد شرح بیشتری بدهد، وی گفت البته ظلم در جامعه ای در حال توسعه و دستخوش تغییرات سریع، امری فراگیر است. به نظر او مهمترین آنها در ایران در حال حاضر عبارتند از :
1- ابتدا و مهمتر از همه، شکاف در حال رشد معیارهای زندگی بین گروه های با درآمد بالا و پایین. این شکاف نه تنها در تمام جوانب در حال افزایش بوده، بلکه ثروتمندان و - بخصوص نوکیسه گان - مصمم اند شکوفایی و مال اندوزی خود را به رخ فقرای بدشانس بکشند. این عاملی بالنسبه جدید در جامعه ایران است که به نظر او، تا حدی به روانشناسی تازه به دوران رسیده ها و تا حدی نیز به نفوذ زنان بستگی دارد.
وی گفت این فاصله برای هر روستایی که به تهران می آید توهین بزرگی است، و همین امر درباره یک جنوب شهری که از شمال شهر تهران دیدن می کند، و یا تمام ایرانیانی که در مدارس و دانشگاه ها راجع به اهداف و آرمان های انقلاب سفید چیز می خوانند، نیز صادق است.
2- ثانیا نوعی عدم حساسیت مستمر در بین رهبران دولت ایران نسبت به نیازهای ایرانیان جوان (یعنی زیر چهل سال) برای ایفای نقش بزرگتری در تصمیمات مربوط به آینده نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران به چشم می خورد. این انتظار که ایرانیان تحصیل کرده - که بسیاری از آنان در پیشرفت های سریع ایران دارای منافع اقتصادی هستند - نقش مشابهی با همتایان خود در سایر کشورهای خارجی، منجمله کشورهای در حال توسعه، در زمینه های سیاسی طلب نخواهند کرد، امری غیر واقع گرایانه است.
وی گفت این امر در حد کمتری درباره کارگران ایرانی نیز صادق است. دولت همیشه به آنان درباره نجابت و اهمیت نقش کارگر در شکوفایی ملی می گوید، هر چند مکن است در آینده بیشتر کارگران با بهبود رفاه اقتصادی راضی شوند، ولی تعداد روزافزونی هم درخواهند یافت که تنها رفاه اقتصادی بیشتر کافی نیست - - و این امر باید با نقش افزون تری در شکل دهی نظام اقتصادی و سیاسی ایران همراه گردد. ایران فعلاً فقط شاهد آغاز این تقاضاها از سوی کارگران است - - تقاضاها ادامه خواهند یافت، و در دهه آینده به یک مشکل سیاسی عمده و شدید برای ایران بدل خواهند شد.
آگاهی دولت از تظلمات:
همایون در برابر این که آیا رهبران ایران منجمله شاه از این تظلمات آگاهی دارند یا خیر، پاسخ داد:
ص: 794
«در واقع نه، یعنی آنها عمق و شدت این احساسات را درک نمی کنند.» وی ادامه داد که علیرغم ستایش نامحدودش برای شاه، احساس می کند که شاه به این باور رسیده است که تمام تظلمات از نارضایتی اقتصادی ناشی می شود و لذا علاج مسئله در منافع اقتصادی بیشتر می باشد. به علاوه وی فکر می کرد که شاه نسبت به ضدیت علیه دولتش چندان حساس نیست - و همچنین علیه شخص خودش - ضدیت هایی که به خاطر فاصله روزافزون در معیارهای زندگی و نمایش همیشگی ثروت توسط بسیاری از پیروان پایبند شاه به وجود آمده است.
آیندگان به عنوان یک روزنامه و عزل منصور، وزیر اطلاعات:
همایون گفت که وقتی سه سال پیش به کار ایجاد آیندگان مشغول شد، فکر کرده بود - - علیرغم تحذیرات دوستانش - - که باوجود تمام سانسورهای موجود در ایران می شود روزنامه ای داشت که آزادانه درباره مسائل توسعه سیاسی و اقتصادی مقاله بنویسد. اینک مجاب شده که فقط 50 درصد حق داشته است: روزنامه در رابطه با موضوعات اقتصادی و بین المللی از آزادی و تعهد بالنسبه ای برخوردار است، ولی این امر در رابطه با مسائل سیاست داخلی صادق نیست. مثلاً روزنامه «وادار شده» تا در مقابل تظاهرات دانشجویی در دانشگاه تهران در دسامبر گذشته، موضوع خصمانه ای بگیرد - - هر چند کارکنان روزنامه عقیده داشتند که دانشجویان، حق قانونی برای تظلم و شکایت از رفتار ساواک در رابطه با بازداشت بدون مدارک کافی دانشجویان داشته اند. وی گفت این موضع گیری توسط روزنامه آیندگان، تصویر آن را نزد عناصر لیبرال کشور بشدت مخدوش نموده است، هر چند این امر قبلاً هم اتفاق افتاده و او مطمئن بود که می توان تصویر روزنامه را بتدریج ترمیم کرد.
از همایون سؤال شد این اتهام که آیندگان روزنامه نخست وزیر است، حقیقت دارد یا نه، وی پاسخ داد اتهام از این جهت حقیقت دارد که هویدا در تأسیس روزنامه و حمایت های گهگاهی در زمانی که روزنامه اندکی از حد خود تجاوز می کرده، نقش داشته است. به علاوه، همایون، هویدا را یکی از زیرک ترین و حساس ترین رهبران دولت ایران می شناسد؛ بنابراین تمایل روزنامه در ستایش از هویدا از آشکار است.
ولی، از آن جهت که سرمقاله های آن منعکس کننده نظرات نخست وزیر باشد، و یا نخست وزیر به نحوی محتوای آن را دیکته کند، روزنامه نخست وزیر نیست.
برای مثال وی از سرمقاله آیندگان در شماره مخصوص هزارمین روز انتشار روزنامه به قلم جهانگیر بهروز یاد کرد که در آن نوشته بود که آیندگان به دلیل محدودیت های دولتی نتوانسته است به اهداف خود نائل شود. وی گفت: این مقاله بدون اطلاع و نظر نخست وزیر نوشته شده است. سؤال شد آیا حشم شاه از این مقاله تا حدی بر سر نخست وزیر و وزیر سابق اطلاعات، منصور خالی شده است؟ پاسخ داد خیر. این منصور بود که شاه را متقاعد به بازگرداندن بهروز کرد نه هویدا، و این منصور بود نه هویدا که دچار خشم شاه گردید. همایون گفت: لحظه ای فکر کرده بود که شاه به دنبال او هم (همایون) خواهد آمد، ولی چنین نشد. در هر حال از واضحات بود که شاه بدنبال بهانه ای برای خلاصی از دست منصور می گشت، زیر عملکرد او در سمت وزیر، فقدان حس رهبری و استعداد و تخیل لازم برای این سمت را نشان داده بود.
همایون گفت در دنیای مطبوعات هیچ کس به خاطر اخراج منصور ناراحت نشد - - و همه مجاب شده اند که جانشین او محمد سام، علیرغم فقدان تجربه در زمینه اطلاعات، کار بهتری ارائه خواهد داد.
ص: 795
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!