Post
23315
از: کنسولگری آمریکا در اصفهان
محرمانه
به: وزارت خارجه آمریکا
1357-10-16- 1979-01-06
متن سند
ص: 27
سند شماره (8)
از : کنسولگری آمریکا در اصفهان
به : وزارت خارجه آمریکا
طبقه بندی : خیلی محرمانه
تاریخ : 6 ژانویه 1979 - 16 دی 1357
موضوع : پیش بینی دورنمای تیره برای ایران
خلاصه: یک دولت غیر نظامی اداره امور را در ایران به دست خواهد گرفت و با مشکلاتی روبرو خواهد شد که قادر است خوش شانس ترین و محبوبترین سیاستمداران را به ورطه شکست بکشاند؛ حال آن که به نظر نمی رسد چنین دولتی دارای چنان سیاستمداران خوش شانس و مجربی باشد.
امیدوار کننده ترین دورنمایی که می توان برای آن متصور شد این است که دولت بتواند به صورتی متزلزل و آماده جنگ در مصدر امور باقی بماند تا منجر به برگزاری انتخابات اوایل تابستان گردد.
عدم موفقیت و شکست آن محتمل تر است که خود منجر به تجدید و تشدید بحران خواهد شد. به هرحال، برای فرد فرد آمریکاییان، آینده خالی از خطر نخواهد بود. (پایان خلاصه)
با پخش شایعات مبنی بر روی کار آمدن دولت بختیار، درصدد برآمدم تا از نقطه نظرات اصفهانیها در مورد امکان موفقیت وی مطلع شوم. اکثر پاسخ دهندگان اظهار داشتند که اگر بختیار بتواند حمایت خمینی را نسبت به خود جلب کند و (مهمتر از همه) موجبات خروج شاه را فراهم سازد و افراد ذی صلاح و عاری از انتقاد را به عنوان اعضای کابینه گردآورد، آنها با او مخالفت نخواهند کرد و او از شانس موفقیت نیز برخوردار خواهد شد. در میان تمام کسانی که من با آنها صحبت کردم هیچ کس نبود که از شنیدن نام وی هیجان زده شود ولی هیچ کس از او ناراضی و ناراحت نیز نبود. آنها می گفتند که احتمالاً وی بیش از هر یک از دیگر افراد موجود در جناح مخالف که در گذشته از آنها ذکری به میان آمده مورد قبول ارتش واقع خواهد شد و احتمالاً جبهه ملی نیز وی را قبول خواهد کرد. آنهایی که تحصیل کرده تر بودند می گفتند که صلاحیت و عدم مشارکت در صحنه عمومی کشور طی بیست سال گذشته یا اندی (که هر دو لازم و ملزوم خالی از انتقاد بودن است) به احتمال بسیار ترکیب درستی نخواهد بود و دیگر اینکه بختیار چاره ای ندارد جز اینکه بین صلاحیت و حمایت یکی را برگزیند. از آنجا که ایران کنونی با مشکلاتی روبروست که دولتهای پیشین را سرنگون ساخته و ناآرامیها و اعتصابات شش ماه گذشته نیز به آنها افزوده شده. بعید است که وی بتواند کابینه ای را که از نظر عملکرد کارایی داشته باشد روی کار آورد و احتمالاً اولین قربانی دوران بعد از شاه خود او خواهد بود. ممکن است در نتیجه مانورهای آخرین لحظات بتوان فرد دیگری را جانشین بختیار نمود. ولی، هر دولت غیر نظامی که در این زمان روی کار آید با همان محدودیتها و مشکلات بختیار روبرو خواهد بود؛ بنابراین آنچه در ذیل گفته می شود مشکلاتی است که در خدمت نخست وزیر جدید خواهد بود و نام وی در این موضوع تغییری ایجاد نمی کند.
دولت جدید باید در ابتدای امر با ظرافت و زرنگی خاصی تعادل خود را حفظ کند. در ابتدا باید
ص: 28
ثابت کند که مورد قبول شاه است وگرنه منصوب نخواهد شد، ولی اگر میزان تأیید آن توسط شاه بیش از حد لازم باشد، مخالفین آن را نخواهند پذیرفت. این دولت باید مورد تأیید پارلمان که تقریباً نماینده مردم است نیز قرار گیرد. لیکن از آنجا که خود پارلمان نیز حاوی اعضایی است که در نظر ناراضیان مقبول نمی افتند، (و آن را تشکیلاتی می دانند که آلت دست شاه می باشد) باید بتواند از پارلمان فاصله بگیرد. این دولت باید مورد قبول کارگران اعتصابی واقع شود، تا آنها نیز به سر کارهای خویش باز گردند، ولی باید از وعده های دولت قبلی در مورد افزایش دستمزدها فاصله بگیرد تا بتواند با تورم برخورد کند.
اولین مسئله ای که دولت با آن روبرو خواهد شد عبارت است از: خروج شاه؛ ضرورت مورد قبول واقع شدن و سازمان مقاومت مرکب از گروههای مخالف در حال رقابت با یکدیگر. احتمالاً شاه زمان عزیمت خویش را به تعویق خواهد انداخت تا از ثبات حکومت جدید اطمینان حاصل کند. اما اگر در تعیین موعد مقرر برای این کار مهارت لازم را به خرج ندهد، تأخیر وی سبب می شود که دولت بختیار نیز در انظار مردم مانند یکی دیگر از دولتهای دست نشانده شاه به شمار آید و در نهایت مورد قبول مردم واقع نشود.
ولی پس از پذیرفته شدن، این دولت باید با عامل انتقامجویی سروکار پیدا کند. در اصفهان لیستهای حاوی بیش از 100 اسم تهیه شده که می بایست به «مرگ» محکوم شوند و شمار کثیر دیگری نیز هست که برای آنها «کیفر» (نامشخص) و یا حبس در نظر گرفته شده است. این لیستها که به وسیله جناح مخالف محلی تهیه شده، ظاهراً حامل اسامی آن دسته از پرسنل ساواک که دستور قتل ناراضیان را صادر کرده و یا عامل کشتار آنها بوده اند و علاوه بر این در برگیرنده اسامی افرادی از بخش خصوصی و دولتی است که سودجو و فاسد تلقی شده اند. اسامی موجود در این گونه لیستها به نسبت تهیه کنندگان آنها تغییر می کند و می گویند بسیاری از اسامی تنها به منظور تسویه حسابهای قدیمی و شخصی در آنها گنجانده شده است. ظاهراً در تمام شهرها و شهرکهای ایران این گونه فهرستها تهیه شده است. در اصفهان تعدادی از کسانی که نامشان در زمره محکومین به مرگ آمده بود، به قتل رسیده اند.
دولت جدید باید در جهت ارضای این حس انتقامجویی و در عین حال حضور عدالت و دادگستری گام بردارد. علاوه بر این، تعداد اسامی مقامات ارتشی و امنیتی در این گونه لیستها آن قدر زیاد است که ارتش در برابر هیچ چیز مگر یک فداکاری رسمی تاب مقاومت نخواهد داشت. ولی اگر گروههای مردمی با اقدامات دولت راضی نشوند ممکن است خود وارد معرکه شوند و ساواک و ارتش نیز به دفاع از خود اقدام کند که به احتمال بسیار درگیری خونین به وقوع خواهد پیوست. به مفهوم وسیع تر، دولت باید راهی برای برقراری نظم بیابد، در حالی که با دسته هایی از جوانان سرسخت روبرو خواهد شد که به خشونتهای دسته جمعی عادت داشته و از آن لذّت می برند و در عین حال به فعالیتهای خود نیز ادامه می دهند. به هر حال باید یک موازنه ظریف برقرار شود زیرا اگر چیزی شبیه حکومت نظامی یا استبدادی حاکم شود کلّ جمعیت بار دیگر قیام خواهد نمود.
مسئله مهم تر، اقتصاد خواهد بود. دولت باید کارگران را به سرکارهایشان بازگرداند و در عین حال از آنها و نیز از کل کشور بخواهد که فداکاری کرده و به کمبودها و احتمالاً قیمتهای بالا تن در دهند. به کارگران وعده افزایش دستمزدهایی داده شده که خارج از استطاعت کشور است و هزینه بازگرداندن
ص: 29
اقتصاد کشور به وضعیت عادی نیز سرسام آور و نجومی می باشد. کارگرانی که زمانی به خاطر افزایش دستمزدهایشان به میزان بین 50 الی 125 درصد دست از کار کشیده بودند آیا اکنون با دریافت دستمزدهای قدیمی حاضر به از سرگرفتن کار خود می باشند؟ کاپیتالیستها و سرمایه داران و کسانی که سرمایه هایی را تحت کنترل خویش دارند که طی شش ماه گذشته از کشور خارج شده، اقدامات دولت را به دقّت زیر نظر خواهند گرفت. اگر آنها دریابند که سیاستهای دولت طوری طراحی شده که منجر به خشنودی کارگران و پیدایش طورّم و عقب افتادگی اقتصادی می شود، از به خطر انداختن سرمایه های خویش امتناع خواهند ورزید. میزان بی کاری در حال حاضر زیاد است و افزایش نیز خواهد یافت.
مگر آنکه تجار و بازرگانان حاضر شوند در اقتصاد کشور مشارکت نمایند. جامعه تجاری کشور از نظر جریان نقدینگی در وضعیّت بحرانی است. آن دسته از کارخانجاتی که به کار خود ادامه داده اند.
نیز تمام اعتبارات بانکی موجود در اختیار خویش را مصرف کرده و اکنون اقدام به استفاده از ذخایر (به خصوص سوخت) کرده و ذخایر عظیمی از کالاهای فروخته نشده را در اختیار داشته ولی پولی ندارند. بازاریها نیز که برای مدتی حدود دو ماه کارشان را تعطیل کرده بودند از نظر پولی وضع خوبی ندارند و مشتریانی نیز که قیمتهای منفعت باری را می پردازند ولی از نظر دریافت دستمزد وضع مشخصی ندارند، کم پول هستند. بالاخره از نقطه ای باید به مقدار عظیمی پول نقد یا اعتبار برای به راه افتادن چرخهای اقتصاد، به این کشور تزریق شود و این کار باید برای یک مدت زمان طولانی انجام شود، زیرا در این جا معاملات معمولاً بر اساس صورت حسابهای قابل پرداخت در مدت 120 روز صورت می گیرد. اگر جلو فرار سرمایه گرفته نشود تا بتوان آن را در جامعه به کار برد، تولید پول جدید، تورّمی عظیم را پدیدار ساخته و عامل پیدایش یک بحران جدید اقتصادی و سیاسی خواهد شد.
به نظر نمی رسد که چنین دولت بی تجربه ای بتواند بر مشکلات فوق الذکر فایق آید. ولی یک سناریو وجود دارد که می تواند مؤقیّت محدود آن را به همراه داشته باشد: این سناریو منعکس کننده نظریات فعالین جبهه ملی در اصفهان است. در این سناریو فرض بر این است که با رسیدن مخالفت خمینی / جبهه ملی با بختیار به اوج خود، شاه ایران را ترک می گوید که خود سبب فروکش کردن جنبشها و تظاهرات در نتیجه شادی ناشی از این مؤقیّت می گردد. به این ترتیب تمام کارگران به سرکارهایشان برمی گردند چون از این قضیه خوشحالند و از دستمزدها هیچ سخنی به میان نمی آورند.
خمینی نیز میزان نفوذ خویش را از دست می دهد، چون او خواستار برگزاری تظاهرات می شود در حالی که مردم، دیگر خسته شده اند. دولت چند محاکمه مهمّ ظاهری را ترتیب خواهد داد و به نحوی فهرستهای متعددی حاوی اسامی کسانی که باید از آنها انتقام گرفته شود مورد «تأیید» قرار می دهد؛ بدون اینکه در مورد آنها اقدامی به عمل آورد و سعی می کند که توجه مردم را به محاکمات مهم معطوف دارد و شعار «تعقیب بی وقفه» تمام تبهکاران را نیز سر دهد در همان حال زمانی که دولت دریافت که اشخاصی مهم از ایران گریخته اند اقدام به ضبط و توقیف اموال آنها در ایران خواهد نمود. از آنجا که تنبیه زیر دستان پس از فرار کلّه گنده ها منصفانه نیست، دولت چند نفر را به صورت نمایشی دستگیر می کند. از آن پس نیز هر کارگری در اعتراض به عدم افزایش دستمزدها اقدام به برگزاری
ص: 30
اعتصاب یا تظاهرات نماید، مانند شاه، به عنوان فردی سودجو مورد انتقاد قرار خواهد گرفت و در نهایت با دهان بسته به کار خویش بازگردانده خواهد شد. کابینه دائماً تغییر خواهد یافت و نمایندگانی از جبهه ملی و دیگر جناحهای غربی مخالف را جذب و آنها را رودرروی یکدیگر قرار خواهد داد و وزرا را به اتهام ناتوانی در برخورد با مسائل اخراج خواهد کرد و بدین ترتیب تقصیر را متوجه دیگری ساخته و فرصت بیشتری را برای خود پدید می آورد. توجّه زیادی به انتخابات آتی خواهد شد و چند کمیته مرکب از چهره های مخالف منصوب و تأخیرهای جزئی نیز ایجاد خواهد شد تا مردم در حالت اضطراب و انتظار باقی بمانند. خود دولت نیز در مبارزات انتخاباتی نقش عمده ای را ایفا خواهد نمود و مشکلات کشور را بسیار جدی عنوان خواهد کرد. و از نامزدهای انتخاباتی خواهد خواست که به مسایل بپردازند و شخصیتها را مورد خطاب قرار ندهند. بدین ترتیب جناح مخالف مجبور است دائماً مراقب انتخابات باشد و بنابراین نخواهد توانست علیه بختیار جبهه متحدی را تشکیل دهد. اقتصاد به چرخش در خواهد آمد در حالی که دولت دائماً خواستار فداکاری بیشتر خواهد شد تا ایران متعلق به ایرانیان شود. بالاخره و شاید مهمتر از همه، دولت توجّه خود را به یک دشمن جدید معطوف خواهد ساخت که این دشمن شاید خارجی و به احتمال زیاد آمریکا باشد. آنها متهم خواهند شد که به عنوان آخرین حربه خویش در حمایت از شاه پروژه های لازم الاجرا را به طرز خائنانه ای به حال خود رها کرده و در همان حال سعی کرده اند در حال ماندن و یا ترک کشور از اقتصاد استوار بر تقاضا و سود کشور سوءاستفاده کنند. از جمله اقدامات تأدیبی نمایشی که در مورد خارجیهایی که بدون وجود کار و یا اجازه اقامت و یا برخلاف سایر مقررات و قوانین ایران هنوز به کار خود ادامه می دهند می توان از اخراج آنها نام برد که با جار و جنجال نیز توأم باشد. در این سناریو جایی دیگری برای مانور باقی نمی ماند، امّا اگر تمام عناصر لازم در مکانهای بایسته خویش قرار گیرند، دولت بختیار خواهد توانست تا زمان برگزاری انتخابات و شاید بعد از آن روی کار باقی بماند که اینها همه به میزان تفرقه میان جناح مخالف بستگی دارد.
اگر دولت بختیار سقوط کند، محتمل ترین نتیجه آن روی کار آمدن رژیمی استبدادی یا به وسیله یک کودتای نظامی یا جناح راست رادیکال که (خمینی را به قدرت برساند) یا حرکت جناح چپ (که به نظر نمی رسد با آمریکا برخوردی دوستانه داشته باشد) خواهد بود. یک کودتای نظامی در عین حال که ممکن است موفقیت آمیز باشد و با آمریکا برخوردی دوستانه داشته باشد، مدت زیادی دوام نخواهد آورد، زیرا مردم نحوه مبارزه با ارتش را آموخته اند یعنی به جای اعمال خشونت مستقیم به نافرمانی و اعمال فشار اقتصادی می پردازند و شواهد موجود حاکی از آن نیست که ارتش توانسته است پاسخ صحیح مربوط به این گونه رفتارها را بیابد. موفقیت آن نیز بستگی به پیروی از یکی از دو جناح راست یا چپ رادیکال دارد. دولت خمینی، در صورت روی کار آمدن اصولاً ضد آمریکایی و خارجی خواهد بود و پس از مدت کوتاهی به خاطر عدم شایستگی و صلاحیت و کارایی خویش از بین خواهد رفت. دولت جناح چپ تندرو نیز در صورت روی کار آمدن مانند آنچه که در افغانستان است، احتمالاً در روابط خویش با آمریکا رویه درستی را در پیش خواهد گرفت. لیکن مجبور خواهد
ص: 31
شد شدیدا به حمایت شوروی متکی بشود و به سرعت گرفتار منازعات داخلی با جناح راست مذهبی گردد که این وضعیت نیز با وضع موجود در افغانستان شباهت بسیار دارد. هریک از نتایج فوق سبب از هم پاشیدن بنیه اقتصادی ایران، فزونی گرفتن گروه بندیها و درگیریها و در نهایت از دست رفتن ایران به عنوان یکی از همپیمانان آمریکا خواهد شد.
از طرف دیگر موفقیت بختیار ممکن است حداقل در کوتاه مدت برای آمریکاییهای مقیم ایران و یا حداقل اصفهان آبستن خطرات جدی باشد. احساسات ضد آمریکایی و ضد خارجی توأم با خشونت رو به فزونی، در این جا به قوت خود باقی است. اگر دولتی که در تهران امور را به دست می گیرد انتقام جویی علیه ساواکیها و شخصیتهای امنیتی را محدود کرده و یک موضع ضد آمریکایی اتخاذ کند، میزان رویدادهای خشونت آمیز علیه آمریکاییان افزایش یافته و اگر خشونتها در سطوح بالای کنونی ادامه یابد نتایج آنها وارد آمدن جراحات جدی و یا مرگ خواهد بود. چنین به نظر می رسد که آنچه که به نفع آمریکاست به ضرر فرد فرد آمریکاییان مقیم اینجا است و ایجاب می کند که حضور آمریکاییان حداقل برای مدت چند ماه کاهش قابل ملاحظه ای پیدا کند.مک گافی