Post
32518
از: سفارت آمریکا، تهران - 2775
متفرقه
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.
1357-12-16- 1979-03-07
متن سند
سند شماره 89
7 مارس 1979 - 16 اسفند 1357
از: سفارت آمریکا، تهران - 2775
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.
موضوع: وضعیت نیروهای پلیس در ایران
1- (محرمانه - تمام متن)
2- خلاصه: برخی نیروهای پلیس انجام وظایف معمول خود را از سرگرفته اند ولی هنوز مشکلات جدی و درازمدت سازمان های انتظامی به قوت خود باقی است. پایان خلاصه.
3- حضور افسران راهنمایی و رانندگی در خیابان های تهران به تدریج به وضعیت نیمه عادی خود باز گشته است، ولی افسران راهنمایی و رانندگی دیگر اسلحه به کمر ندارند. از تاریخ گزارش قبلی تا بحال دانشکده پلیس هنوز آموزش نیروهای خود را از سر نگرفته است، و ساختمان دانشکده تحت «حفاظت» پاسداران انقلاب قرار دارد. در روزهای آخر سقوط رژیم گذشته بسیاری از کلانتری ها موردحمله قرار گرفتند و غارت شدند. بخش تحقیقات جنایی در کلانتری ها ظاهراً ناپدید شده و تلاش شهروندان برای گزارش دزدی ها، سرقت ها و موارد دیگر به کلانتری ها بی نتیجه است و تحقیقات عادی را نیز «کمیته های» انقلاب انجام می دهند.
3- هرچند کنترل ترافیک (یا بهتر است بگوییم عدم کنترل ترافیک) در تهران تدریجاً به دست نیروهای یونیفورم پوش پلیس افتاده است ولی تا بحال هیچ شواهدی دالّ بر اینکه سایر فعالیت های انتظامی نیز از سوی نیروهای پلیس قبل از انقلاب از سر گرفته شده باشد، وجود ندارد. کمیته مرکزی انقلاب اسلامی در بیانه اخیر خود اعلام کرد که حفظ نظم و قانون هنوز بر عهده «کمیته هاست» ولی این مسئولیت ها موقت است و به محض آنکه دوایر انتظامی بار دیگر مستقر گردند، مسئولیت فوق به آژانس های دولتی واگذار خواهد شد.(1)
5- هنوز «پاسداران انقلاب» در بسیاری از ساختمان های دولتی، از جمله منازل دولتی مقامات رژیم گذشته مستقر هستند. وضعیت سفارت که تحت محافظت مشترک پاسداران و پرسنل نیروی هوایی است نیز تغییری نکرده است. کلانتری هایی نیز که بازگشایی شده اند در اشغال مأموران کمیته هستند، و کارمند سفارت، استمپل، که اخیراً به کلانتری شماره هفت رفته بود می گوید هیچ اثری از نیروهای پلیس در کنار مأموران کمیته ندیده است.
6- مترینکو، کارمند سفارت، هفته گذشته فرصت یافت تا مفصلاً با تعدادی افسر پلیس صحبت کند و می گوید که آنها کاملاً روحیه خود را از دست داد ه اند. بر اساس گفته یک سرهنگ پلیس که در سمینار افسران ارشد در دانشکده پلیس تهران شرکت کرده بود، ساختمان مزبور کاملاً غارت شده و حضور پلیس در آن فقط محدود به چند افسری می شود که به آنجا می روند، چای می نوشند و تا آنجا که بتوانند خیلی زود از آنجا خارج می شوند. وضعیت روحی دو ستوان (افسر راهنمایی و رانندگی) نیز که در جلسه حضور داشتند را نیز فقط می شد با اصطلاح افسردگی شدید توصیف کرد. البته این وضعیت کاملاً قابل درک است، زیرا در روزهای آخر سقوط رژیم گذشته نیروهای پلیس و گشتی های محلی در سرتاسر کشور ترور می شدند و یا مورد حملات شدید مردم قرار می گرفتند. مثلاً همین سرهنگ مدعی است که در زادگاهش (سنقر در استان کرمانشاه) مردم در هرج و مرجی که بلافاصله بعد از سقوط دولت بختیار بر کشور حاکم شد، کلیه نیروهای پلیس شهر را قتل عام کردند. این سه افسر لیست بلندی از دوستان و همکارانشان را که در پلیس کشی ها کشته شده، دستگیر شده و یا ناپدید شده بودند نام بردند.
با توجه به نفرتی که کلاً نیروهای انقلابی از پلیس در دل دارند، ادامه اعدام افسران سابق پلیس و در بوق و کرنا کردن آن (امروز عکس بزرگی از یک ستوان پلیس که در برابر جوخه های مرگ دادگاه های انقلاب در قم جان می داد صفحه ی اول روزنامه کیهان را مزیّن کرده بود)، فقدان ساختمان های اداری و امکانات و تجهیزات اولیه (بی سیم، اسلحه و غیره که پس از سرنگونی دولت بختیار از کلانتری ها به سرقت رفت) و تخریب و ویرانی بسیاری از کلانتری ها در سرتاسر کشور، تصور می کنیم که زمان زیادی طول خواهد کشید تا نیروهای پلیس ایران اعتماد به نفس خود را باز یابند و یا بتوانند به نحو احسن وظایفی را که قبل از انقلاب بر عهده داشتند، انجام دهند.
سولیوان
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!