Post
30397
از:
محرمانه
به:
1343-11-24- 1965-02-13
متن سند
امینی، علی - 43
خیلی محرمانه
زمان و مکان: 13 فوریه 1965 - 1343/11/24
اقامتگاه غنی صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی امینی، نخست وزیر اسبق مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت
موضوع: سیاست ها و چشم اندازهای امینی، آن طور که خود او می بیند
دکتر امینی در وضعیت روحی بسیار عالی قرار داشت، لبریز از شوق، بلندپروازی و اعتماد به نفس. او هنوز نمی داند که آیا شاه بار دیگر از وی خواهد خواست تا کابینه تشکیل دهد، ولی تحت تأثیر اشاراتی قرار گرفته است که این روزها شنیده می شود مبنی بر این که وی تنها فرد واجد صلاحیت برای تشکیل ائتلاف وحدت ملی است. یکی از اولین چیزهایی که در جریان مکالمه پیش آمد و بسیاری از میهمانان دیگر در زمان های مختلف در آن شرکت جستند، این بود که جبهه ملی (آنچه که از آن باقی مانده است) در حال تشویق وی و اعتراف به اشتباهش در عدم حمایت از وی، زمانی که او آخرین بار بر مسند قدرت بود، می باشد. امینی گفت: تماس های او با جبهه ملی به طور عمده از طریق «نمایندگان دانشجویان» صورت می گیرد، و به دکتر فریدون مهدوی که وی نیز در این ضیافت حضور داشت، گاهی به عنوان نوعی روشنفکر که امینی می تواند روی حمایتش حساب کند، اشاره می شد. امینی همچنین یک بار به هدایت اللّه متین دفتری به عنوان یک طرف تماس ملی گرا اشاره کرد. در عین حال امینی این نکته را پنهان نمی کرد که بین او و آن دسته از عناصر تندرو که مهدوی به آن اشاره می کرد، اختلاف نظرهای سیاسی وجود دارد.
ص: 342
امینی به توافقی که او با عبده در تشکیل یک دولت کرده بود و وجود یک فهرست توافق شده کابینه اشاره نکرد (در نتیجه تلاش های چوک راسیاس، ما قبلاً این فهرست را از عبده دریافت کرده ایم.) امینی گفت که او قول های حمایت زیادی از عناصر مذهبی، چه آخوندها و چه بازاریان دریافت کرده است و این که او می تواند روی پشتیبانی بازرگانان و روشنفکران جهت برنامه و نه شخص خودش حساب کند. این اظهارات بلافاصله با اعتراض عبدالعلی فرمانفرمائیان (شرکت نفت پارس)، که در جلسه حضور داشت، روبرو شد. فرمانفرمائیان پرسید چگونه دولتی که با چنین عناصری از چپ تا راست تشکیل شده است، می تواند برنامه ای را اجرا کند. امینی که نسبت به مخاطبش، گاهی به فارسی و گاهی به فرانسه و انگلیسی صحبت می کرد، در پاسخ یک سخنرانی ایراد کرد که نتوانست عبدالعلی فرمانفرمائیان را متقاعد سازد و او مدام می پرسید که چگونه ممکن است عناصر نامتجانس سیاسی را در صورتی که نتوان آراء و عقایدشان را به هم نزدیک ساخت، با یکدیگر به کار گرفت.
امینی جداگانه برای من در مورد روش تشکیلات ائتلاف خود، بشرح زیر مطالبی گفت:
او نمی خواهد درباره شخصیت ها بحث کند، بلکه می خواهد نکات عمده برنامه را مورد بحث قرار دهد. «بطور طبیعی هرکس با همه چیز موافق نیست»، ولی او به افرادی که به وی مراجعه می کنند، گفته است «اگر آنها 100 را می خواهند، ولی فقط می توانند به 10 برسند، باید بگویند که 100 را می خواهند ولی فعلاً به 10 رضایت می دهند، به جای این که بگویند تا زمانی که به 100 نرسند همکاری نخواهند کرد.» (به عبارت دیگر او در مورد یک برنامه کوتاه مدت صحبت می کند.) از او پرسیدم که آیا اختلافات بر سر سیاست خارجی بین او و ملی گراها، که قبلاً با من در میان گذاشته بود، حل شده است. او گفت نپذیرفت که به سادگی در مورد بی طرفی و مسئله نفت بحث کند. وی گفت این مسائل اهمیت فوری ندارند. علاوه بر این، سیاست خارجی در خلاء اتخاذ نمی شود و اغلب توسط صدها نفر در طول زمان تعیین می گردد.
بی طرفی یک شعار بی معنی است، ولی در یک دوره زمانی برخی تعدیل ها ممکن است صورت بگیرد.
بعدا به هنگام عصر، بحث به مدت عمر یک دولت ائتلافی (این واژه را من به کار برده ام، نه آنها) کشیده شد.
در این زمینه خداداد فرمانفرمائیان بیش از دیگران تواضع به خرج می داد و در عین حال بی احترامی نیز کرد، زیرا وی گفت دکتر علی امینی حقیقتا نماینده این رژیم است (با تمام گرایش هایش برای سازش و طبق مقتضیات زمان عمل کردن) خواه از جهت ترساندن مردم یا خواه رضای آنها در دراز مدت. او اظهار عقیده کرد که اگر امینی بتواند ظرف دو سال بهبودی تقریبی در اوضاع اقتصادی ایجاد کند و حتی اگر بتواند اوضاع سیاسی را اندکی تکان دهد، نیروهای دیگری تا آن زمان سر برخواهند آورد که مشتاق و یا قادر خواهند بود به یاری وی بشتابند. به نحوی عجیب، به نظر نمی رسید این نوع بحث و فرمول بندی، امینی را برنجاند. ظاهرا وی خود را واجد صلاحیت برای ایجاد تغییر می بیند و از داشتن چنین نقشی راضی خواهد شد.
در مورد افکار عمومی صحبت زیادی شد، ولی در یک مورد امینی اعتقاد راسخ داشت که دادن آزادی کامل بیان در چنین موقعیتی غیرقابل تصور است. این امر فقط به هرج و مرج خواهد انجامید. از سوی دیگر او احساس می کرد آزادی تدریجی مطلوب خواهد بود، زیرا تا مردم احساس نکنند که نظراتشان به دولت منتقل نمی شود، نمی توان اعتماد آنها را به دست آورد. به همین ترتیب، او مخالف انتخابات کاملاً آزاد است، ولی با انتخاباتی که مثلاً در نتیجه آن جبهه ملی بتواند کاندیداهایی از جانب خود برای شهرها
ص: 343
معرفی کند، موافق است. چون در مورد شهرستان ها، می توان کاندیداهای مناسبی پیدا کرد و کشاورزان می توانند آنها را انتخاب کنند. امینی در مورد این موضوعات چنان بحث می کرد که گویی این موضوع کمترین نگرانی وی بود. به نظر می رسید وی می خواهد بگوید انتخابات در ایران هرگز آزاد نبوده است، ولی می توان درباره نوع مجلسی که تشکیل خواهد شد، توافق کرد و تقریبا هر نوع ترکیب دیگری، اصلاحی بر وضع کنونی خواهد بود که هرکس آن را یک ترکیب و وضعیت دروغین و ساختگی تلقی می کند. امینی گفت هرگز از وی خواسته نشده است تا ایران را ترک کند. هنگامی که وی سال گذشته کشور را ترک کرد، از شاه کسب اجازه نموده بود. معالجه و درمان در مونتکاتینی برایش بسیار مفید بوده است.
وی اکنون در سلامتی کامل به سر می برد، ولی اخیرا بد می خوابیده است. ترور منصور، ذره ای او را خوشحال نکرده بود، زیرا او معتقد است که جوّ خشونت برای هر دولتی بد است و از جمله دولت ائتلافی آینده. او همچنین فکر می کند که ترور منصور شانس روی کار آمدن و دعوت وی به نخست وزیری توسط شاه را افزایش نداده است. مسئله ای که ممکن است دعوت شاه از وی را به دنبال داشته باشد، فروپاشی اقتصاد است که علیرغم درآمد نفتی (و تا اندازه ای به علت همین درآمد)، به زودی تورم شدیدی به وجود خواهد آمد. فریدون مهدوی گفت که شاه ممکن است قبل از این که دریابد یک تغییر ریشه ای اجتناب ناپذیر است، مجبور شود چند دولت از نوع دولت کنونی را تغییر دهد.
از زمانی که اینجا آمده ام، یعنی از یک سال و نیم قبل، این چهارمین باری است که امینی را می دیدم.
یکی از مناسبت ها، صرف شام با حضور کارمندان و مناسبت های دیگر کم و بیش شبیه همین مناسبت اخیر بود که افراد و شرکت کنندگان در مکالمه و گفتگوها جابجا می شدند، ولی گاه به گاه جمعیتی در اطراف امینی تشکیل می شد. هر چند من نمی توانستم پاسخ های امینی را به زبان فارسی با تمام جزئیاتش دنبال کنم (او بسیار تند صحبت می کند و واژه های بسیاری به کار می برد که کتب مؤسسه مطالعات خارجی به نظر نمی آید این واژه ها را در برداشته باشند)، بار دیگر روشن شد که وی قادر است با سخنانش دیگران را تحت تأثیر قرار دهد. او به نظر می رسد قریحه حاضر جوابی و تمایل به لطیفه های نیش دار دارد و تأثیری که در انسان برجا می گذارد، تأثیر یک «مبارز سرحال» است. بسیار با احترام با وی رفتار می شد و تنها بلند شدن اندک صدای او کافی بود که سایر مکالمات در اتاق متوقف شود. چند تن از میهمانان می خواستند در مورد مایر، سفیر آمریکا، اطلاعاتی کسب کنند. من این موضوع را روشن کردم که دلیلی ندارد تصور کنند که تغییر سفیران، تغییری در سیاست آمریکا نسبت به ایران به وجود خواهد آورد.
روز بعد، یعنی 14 فوریه، عبدالعلی فرمانفرمائیان، میهمان ضیافت شام در خانه من بود و من از او پرسیدم دلیل این همه سروصدایی که او شب قبل با سؤال های خود برپا کرده بود، چیست. او گفت آن قضیه بدان دلیل بود که وی همواره چنین سؤالی را تکرار می کند که «دولت آقای امینی چه تفاوتی با دیگر دولت هایی که ما داشته ایم، دارد»؟ آیا توانایی و اعتبار وی هنوز متکی به یک فرد (شاه - م) نیست و آیا هنوز به جای این که در برابر مردم مسئول باشد باید در برابر آن مرد (شاه - م) مسئول باشد؟ و چه عاملی باعث می شود که او تصور کند جامعه بازرگانان که هنوز هم او را به خاطر رکود اقتصادی سرزنش می کنند، از روی کارآمدن او با شور و هیجان استقبال خواهند کرد؟ او این سؤال ها را البته مؤدبانه تر عنوان می کرد، ولی فریادهای خشماگینی که این سؤال ها در سیروس غنی و خداداد فرمانفرمائیان برانگیخت، نشان می داد که درست به هدف خورده اند.
ص: 344
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!