Post
32133
از:
محرمانه
به:
1357-06-28- 1978-09-19
متن سند
سند شماره 75
محرمانه
19 سپتامبر 1978 - 28 شهریور 1357
از: دیوید سی مک گافی کنسول سیاسی آمریکا، اصفهان کنسولگری آمریکا اصفهان - ایران
یادداشت برای بایگانی
موضوع: بسته شدن بازار اصفهان: دلایل و اهداف
اخبار تظاهرات و کشتارهای جمعه هشتم سپتامبر در شرایطی به اصفهان رسید که مغازه و بازارها طبق معمول تعطیل بود. حتی شنبه نیز که معمولاً روز آرامی است آرام تر بود. در روز یکشنبه 85 درصد از مغازه ها و بازارهای شهر بسته بود و تا آخر هفته به 95 درصد نیز رسید. مقامات حکومت نظامی که از بی اعتنایی به قوانین نگران شده بودند روز چهارشنبه ماشین های پلیس را با نصب بلندگو در شهر به گردش درآورده از مردم درخواست می کردند تهدیدات را ندیده گرفته، مغازه های خود را باز کنند و در مورد حفاظت از خود به مقامات حکومت نظامی اعتماد داشته باشند، روز پنج شنبه ژنرال ناجی فرمانده حکومت نظامی رسماً اعلام نمود که هر مغازه ای که بسته بماند جواز کسب آن برای همیشه باطل خواهد شد و با دستگیری چند تن از مالکین مغازه های بسته پشتوانه ای برای تهدید خود فراهم کرد. بعد از ظهر پنج شنبه بسیاری از مغازه ها باز شدند ولی روز جمعه 15 سپتامبر تمامی شهر حتی فروشگاههای استانی که معمولاً باز بودند به حالت تعطیل کامل درآمد. فرمانداری نظامی اعلام کرد که 17 مغازه دار را دستگیر و جواز کسب آنها را باطل کرده است. مغازه ها روز دوشنبه شروع به باز نمودن کردند و در روز یکشنبه بازار حالت عادی داشت و فقط مغازه های مربوط به 17 نفر از دستگیرشدگان که توسط فرمانداری نظامی لاک و مهر شده بود بسته بودند. چنین کاری برخلاف اعلامیه شریف امامی نخست وزیر ایران که در تهران منتشر شد، بود. در این اعلامیه فرمان باطل کردن مجوز کسب ها لغو شده بود.
مقامات در تمام سخنرانی ها و اعلامیه های خود تأکید می نمایند که علت اصلی بسته شدن مغازه ها تهدید آنها می باشد. مقامات ادعا می کنند که گروههایی از جوانان در شهر به گشت زنی پرداختند و به مالکین مغازه های باز هشدار می دهند که اگر مغازه همچنان باز باشد به آتش کشیده خواهد شد. ممکن است این مطلب درست باشد ولی این تنها یک دلیل و احتمالاً دلیل کوچکی برای این کار است. حداقل دو اداره که باز بوده اند یعنی یک فروشگاه لوازم ماشین و گاراژ لیلاند در بین مغازه هایی هستند که شب پنج شنبه 14 سپتامبر در مورد آتش زدن تهدید شدند. در هر دو محل پلیس جوانانی را با بطری های بنزین که ظاهراً تلاش می کردند آنجا را به آتش بکشند دستگیر نمود. با این حال مالکین هر دو محل تکذیب می کنند که به آنها در مورد بسته نگهداشتن مغازه هشدار داده شده باشد. در حقیقت نتوانسته ام فردی را پیدا کنم که ادعا کند مغازه اش تهدید شده است. تعدادی از مالکین مغازه ها می گویند روحانیون با آنها ملاقات و از آنها خواسته اند که مغازه ها را تعطیل نمایند و در اکثر مغازه ها یک یا چند اعلامیه گذاشته شده است که در آن نوشته که مؤمنین مسلمان باید به کشته شدگان تهران احترام بگذارند اما تمامی افرادی که طرف گفتگوی من بوده اند اظهار می دارند که انگیزه اصلی آنها اعتقادات دینی (و بر اساس تمایلات شخصی خود) بوده است تا تهدیدات.
یکی از این اعلامیه ها با ترجمه تحت اللفظی آن که توسط خمینی منتشر شده ضمیمه می باشد. آنهایی که با من صحبت کرده اند ادعا می کنند که پس از شنیدن رقم کشته شدگان (حدود 2000 نفر) در تهران تقریباً به طور اتوماتیک شوکه شده و به بستن مغازه های خود اقدام کردند. بستن مغازه ها چند روز دیگر نیز ادامه یافت که علت آن خشم ناشی از تداوم اعمال حکومت نظامی که به تجارتشان صدمات زیادی می زد، در روز چهارم با اعمال فشار مقامات حکومت نظامی مواجه شدند و در عین حال توسط واعظین تمام مساجد به آنها اصرار می شد که بسته بمانند. آنها از تهدیدات حکومت نظامی ترسیده بودند اما اعتقاد داشتند که اگر از خود همبستگی نشان دهند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. از روز چهارم به بعد در نزدیک مغازه های بسته خود پرسه می زدند و قصد داشتند فقط در صورتی که دیگران مغازه را باز کردند آنها نیز مشغول به کار شوند. پس از ضرب الاجل حکومت نظامی در روز پنج شنبه تقریباً اکثر آنها مغازه های خود را باز کنند و بدین ترتیب سایرین هم همین کار را کردند با این حال هنوز تعدادی از این 17 نفر مشاهده نشده اند و مغازه های آنها هنوز بسته و پلاکارد حکومت نظامی درباره بستن مغازه بر روی دربهای آن قرار دارد.
بازاری ها بار دیگر به نق زدن مشغول شدند و تهدید می کنند که اگر این افراد گم شده به سر کار نیایند مجدداً تعطیل خواهند کرد. گرایش نسبت به آیت الله شریعتمداری نیز نکته جالبی در اینجا می باشد. در طول دوره تعطیلی مغازه ها در مورد اینکه شریعتمداری بیشتر نظرات حکومت نظامی را جلب کرده است شکایاتی شنیدم. روز پنج شنبه اعلامیه ای از جانب شریعتمداری در شهر توزیع و از رادیو پخش شد که از مردم می خواست با «حفظ آرامش در منازل بمانند». این کار در اینجا به منزله اصرار بر همکاری و نه مقابله با مقامات تلقی شد. ظاهراً در این بیانیه گفته شده که بستن مغازههایی که مردم به آنها وابسته هستند (مانند نانوایی و خواروبار) فقط به برادران صدمه می رساند. در روز جمعه این بیانیه در اکثر مساجد به بحث گذاشته و محکوم شد. از شریعتمداری گله شد که با چه حقی به اصفهانی ها می گوید چه اقداماتی انجام دهند. کراراً به من گفته شده که تعطیلی مغازه ها من جمله نانوایی ها و خواروبار فروشی ها در روز جمعه پاسخ مستقیم و بی اعتنایی به شریعتمداری و حکومت نظامی بود.
شریعتمداری در اصفهان به صورت فزاینده ای به عنوان یک فرد فرصت طلب شناخته می شود که از ناآرامی ها جهت کسب قدرت در دولت و مقابل شاه استفاده می کند. بنابراین در اصفهان به وی اعتماد نمی شود و از ادعای وی در مورد همکاری با خمینی رنجیده خاطر شده اند. اعلامیه خمینی که ضمیمه شده به هیچ نحو ملایم یا در جهت مدارا با شاه یا مقامات نمی باشد.
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!