Post
31488
از:
محرمانه
به:
1345-05-10- 1966-08-01
متن سند
همایون، داریوش - 7
خیلی محرمانه
زمان: 1 اوت 1966 - 1345/05/10
مکان: هتل خزر
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: احمد تارخ، نویسنده کریستین ساینس مونیتور چارلز راسیاس،دبیر دوم سفارت
موضوع: معاملات تسلیحاتی با شوروی، آزادی مطبوعات، داریوش همایون
1- معاملات تسلیحاتی شاه با شوروی ها: تارخ عقیده دارد معامله با شوروی ها سرنخواهد گرفت، زیرا (1) شاه به سر عقل آمده، و (2) شوروی ها طبق شواهد موجود به ابتکارات شاه پاسخ مناسبی نداده اند و در نتیجه چنین به نظر می رسد که واقعا علاقه ای ندارند. آنچه تارخ فعلاً تنها مشکل واقعی می داند این است که شاه چطور می خواهد پس از نمایشی که اسم آن را فقط می توان «باج خواهی» گذاشت، اطمینان آمریکا را مجددا کسب نماید؟ به تارخ گفتم عنوان «معاملات تاکتیکی» بیشتر توصیف کننده تلاش های شاه خواهد بود، و در فرهنگ ایرانی پرمعناتر است. مسئله «باج خواهی» به هیچ وجه مطرح نمی باشد.
تارخ عقیده دارد لازم نیست شاه به این دلیل که مجبور به معامله با روس ها شده و یا این که آنها طرح او را رد کرده اند، خود را از انظار مخفی بدارد. تا آنجا که به مردم ایران مربوط می شود، عامه مردم علاقه چندانی به موضوع ندارند. شاه باید بگذارد موضوع خودبخود از میان برود. جای تردید است که روس ها در صورتی که شاه بخواهد معامله را بهم بزند، آبروی او را بریزند. منافع دراز مدت آنها در ایران در زمینه های سیاسی و اقتصادی است و هر چند روس ها مایلند که وضعیت آمریکایی ها در ایران به هم بخورد، ولی نمی خواهند حسن ظنی که اخیرا در مردم ایران نسبت به روس ها در اثر قرارداد ذوب آهن به دست آمده است را به دلیل پیوستن به آمریکایی ها در ساخت ارتش غیر محبوب شاه از دست بدهند. (در اینجا تارخ چند دقیقه در مخالفت با «اشتباه» آمریکا در سال 1953، در رابطه با تحمیل مجدد شاه بر مردم به سخن پرداخت.) عامه مردم ایران از ارتش بیزارند و به قدرت جنگجویی آن اعتماد ندارند. اصولاً ارتش از دیدگاه مردم، مهمترین پشتوانه شاه است که توسط آمریکائی ها ساخته شده است. ارتش با توجه به نیازهای واقعی دفاعی ایران، بیش از حد بزرگ است. از لحاظ عامه مردم اهمیتی ندارد که آمریکا این ارتش را تجهیز کند یا شوروی. پول تسلیحات یک اسراف است، خواه آمریکا آن را به چنگ آورد خواه شوروی، این ارتش به مردم تعلق ندارد. هیچ گونه احساس میهن پرستانه یا «ملی گرایانه ای» نسبت به آن حس نمی شود. بنابراین، یک معامله تسلیحاتی با روس ها، برعکس پروژه ذوب آهن، مورد عدم استقبال مردم قرار گرفته است. از این رو روشنفکران، بعضی از امرای ارتش و دیگران، بخصوص ملاها با چنین
ص: 778
معامله ای با روس ها شدیدا مخالفند.
همین افراد از «حضور» نظامی آمریکا در ایران هم متنفرند، ولی این بدان معنی نیست که اعتقاد داشته باشند خیری در حضور نظامی شوروی وجود دارد. البته مخالفین سیاسی از لاس زدن های شاه با شوروی ها، این احتمال را می دهند که آمریکا از نظام شاه بیزار شده و در نتیجه فرصتی برای آنها به وجود آمده است تا با رضایت آمریکا، اگر نگوئیم حمایت آن، به قدرت برسند.
2- آزادی مطبوعات: تارخ گفت ساواک بارها وی را احضار کرده است (معمولاً توسط سرلشگر پاکروان) تا درباره یک سر مقاله ضد رژیم در کریستین ساینس مونیتور یا منچستر گاردین توضیحاتی دهد. او را آزار نداده اند، ولی این نکته واضح شده که شاه نسبت به چنین انتقاداتی بسیار حساس است. تارخ ادعا می کند که شاه نسبت به منتقدین خارجی اش توجه بسیار بیشتری مبذول می دارد تا نسبت به آن سری از انتشارات «خریداری شده ای» که درباره خط «اصلاحات آزادی خواهانه» وی قلم فرسایی می کنند. او در رابطه با آزادی مطبوعات به طور کلی و با اختصار گفت: «مطبوعات فعلاً فقط آزادند از آمریکایی ها انتقاد کنند.»
3- مقاله داریوش همایون در فردوسی: تارخ گفت آن مقاله را نخوانده و چند وقت است که همایون را ندیده است. به نظر می رسید مایل نیست درباره همایون صحبت کند.
اظهار نظر:
این اولین گفتگوی طولانی من با تارخ بود، ملاقات های قبلی ما در میهمانی های شلوغ انجام گرفته بود.
وی پنج سال است که نمایندگی «مونیتور» در ایران را به عهده دارد. اگر چه گاهی لکنت زبان دارد و این احساس را در شخص به وجود می آورد که او خیلی منظم و مرتب نیست، ولی خیلی خوب مقاصد خود را بیان می کند. به نظر بسیار مطلع است، او از لحاظ ظاهر و رفتارهای کلی، کاملاً طرفدار آمریکاست.
موافقت کردیم که بطور منظم یکدیگر را ملاقات کنیم.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!