Post
14482
از:
محرمانه
به:
1357-01-22- 1978-04-11
متن سند
متین دفتری - 20
یادداشت مکالمه
محرمانه
موضوع: محاکمه اخیر دانشجویان و دیگر مخالفین
شرکت کنندگان: هدایت اللّه متین دفتری، وکیل ناراضی برجسته جرج. بی. لامبراکیس، مشاور سیاسی سفارت آمریکا تهران
زمان و مکان: 11 آوریل 1978 - 22 فروردین 57، رستوران سلار
این دومین جلسه صرف نهار و مذاکره با متین دفتری بود. اولین جلسه مذاکره در 12 دسامبر1977 (20 ذر 56) بود. وی مهماندار ما در رستوران منتخب خود بود و از نشستن بر سر میز مشخصی نزدیک جمع سه نفر ایرانی که گاه به صحبت ما توجه مختصری هم نشان می دادند، کاملاً خوشحال بود. این بار هم نشانه آشکاری از کنترل شدن مذاکره ما توسط مقامات مشاهده نشد. (محفوظ بماند) محاکمه دانشجویان تظاهرکننده - متین دفتری به تازگی کار خود را به عنوان وکیل مدافع یکی از 16 دانشجویی که در ارتباط با ناآرامی های دسامبر گذشته (آذر) نزدیک دانشگاه تهران در دادگاه مدنی محاکمه می شدند، تمام کرده بود.
وقتی من اشاره داشتم که مطبوعات گزارش تعداد 43 وکیل مدافع برای 16 متهم داده اند. وی گفت این قضیه نمودار مهمی محسوب می گردید که در آن جریاناتی وسیع تر از صرف آینده متهمین منظور بود. در واقع وی خیلی دلتنگ شده بود، چون که 11 تن از متهمین (که موکل خودش نیز بین آنها بود) در برهم زدن آرامش مجرم شناخته شده و به پنج ماه زندان محکوم شده بودند و تنها 5 تن و شامل (سه دختر) تبرئه شدند. او گفت ارائه دادخواست توسط دادیاری انجام شد که خوب یا فعال نبود. دادخواست شواهدی دال بر تخریب مالی و جانی و یا دیگر رفتار قانونی، از جانب متهمین نشان نداد. حتی پلیس هایی که جراحت های سطحی نصیبشان شده بود در موقع ادای شهادت گفتند که نمی دانند آن جراحت ها چگونه وارد شده و بنابراین نمی توانستند علیه هر یک از متهمین شهادت بدهند. اکثریت تظاهر کنندگان از یک گروه بودند که به آرامی با حمل پلاکاردهای حاوی خواست های خود و دادن شعارهایی از قبیل بازگشت آیت اللّه خمینی، راهپیمایی می کردند. بنا به قول متین دفتری این نه برهم زدن آرامش است و نه عمل خلاف قانون. زیرا در
ص: 23
ایران هر کس حق دارد، مادام که عمل غیر قانونی انجام نداده است، هر چیزی را بخواهد و برای آن عریضه بنویسد. مصادر امور مجبور نیستند که آن را برآورده کنند. در این قضیه گروه مزبور، به محض شنیدن آژیرهای پلیس متفرق و فراری شد. آن گاه پلیس به تعقیب آنها پرداخت، محاصره شان کرد، اکثر آنان را که دانشجو نبودند آزاد کرد و دانشجویان را به زندان انداخت. یک نفری هم بود که از خارج از شهر آمده بود و ادعا می کرد که صرفاً یک تماشاچی بوده است. یک موردی هم از نقطه دیگر شهر، دستگیر شده بود و همزمان با آنها برای محاکمه فرستاده شده بود. در عین اینکه بازداشت 100 روزه آنها از مجازاتشان کاسته می شود، آنها باید 50 روز دیگر را نیز بگذرانند و امتحانات را از دست خواهند داد و بدین ترتیب باید سال دیگر درس ها را از سرگیرند و احتمالاً باید به مقامات دانشگاه عریضه بنویسند تا اجازه بازگشت به تحصیل یابند. وی به من گفت همه آنها از دانشگاه تهران نبودند. تمامی دانشجویان می گفتند در موقع بازداشت به سختی کتک زده شده اند. اگر چه وی اعتراف نمود که بعد از گذشت چند ماه از بازداشت، فقط تعداد کمی می توانند با ارائه کبودی های خود آن را اثبات کنند. متین دفتری با ابراز نظر معمول خود که چنین رفتاری با دانشجویان فقط آنها را تحریک می کند که افراطی و مخالف سرسخت رژیم بشوند، به این موضوع خاتمه داد.
سیستم حقوقی ایران
در جواب به چند سؤال کنجکاوانه، متین دفتری نظریات خود را درباره وقایع اخیر و مراحل قانونی اینجا ارائه نموده او گفت که خیلی از قضات، مانند فردی که حکم محکومیت موکلین دانشجوی او را صادر نمود. در هراس می باشند. این کار (ایجاد هراس) تحت فشار زیاد و بدون به جا گذاشتن هرگونه شواهدی صورت می پذیرفت. وقتی که دوتای آنها، سال گذشته، عریضه ای به دولت نوشتند (همان طور که در همان زمان توسط سفارت گزارش شد) تعلیق خدمت شدند و هرگز برگردانده نشدند. آنها برای عبرت دیگران به موقع خود، اخراج خواهند شد. اخیراً دو وکیل شرکت نفت شخصاً توسط هوشنگ انصاری خوانده شدند و وی آنها را به دلیل امضای یک اعلامیه انتقادی از دولت، مورد بازخواست قرار داد. هنگامی که آنها از امضای سندی که آنها را محکوم می شمرد (با اقرار به فعالیت ضد دولت اما اظهار ندامت از آن) امتناع ورزیدند، وی خواستار استعفای آنها شد. اگرچه یکی از آنها (شخصی به نام آقای اکمدی(1) ) قصد ترک خدمت داشت، استعفای وی که قبلاً پذیرفته نشده بود، ناگهان مورد قبول قرار گرفت، نفر دیگر شخصی به نام (رامج پور (2)) با اینکه سابق 6 سال خدمت در شرکت نفت را داشت، اخراج گردید.
در جواب به سؤال من، وی گفت از محاکمه ناراضیان در دادگاه نظامی خبری ندارد. زیرا در آنجا نمایندگی متهم را یک مشاور غیر نظامی، یا لااقل هر مشاور برجسته ای، بر عهده دارد که وی مطمئن بود از آن مطلع خواهد شد. او امکان این را رد نکرد که افسران بازنشسته ارتش، که اکنون وکلای کشوری شده بودند، نمایندگی یک متهم را داشته باشند. با اشاره من به یک مورد حقوقی که وی دفعه گذشته اظهار داشته بود که ممکن است بر عهده گیرد و درباره زندانی ای بود که در پایان دوران محکومیت خود آزاد شده، اما برای محاکمه دوباره مطرح می شد، متین دفتری گفت نام او توسط پدر یک زندانی تسلیم شده بود اما
ص: 24
مقامات نظامی از پذیرش او امتناع کردند. متین دفتری علاقه حادی نداشت که از فردی در دادگاه نظامی دفاع کند، زیرا آن طور که در مقررات نوشته شده، خیلی آسان است که خود وی، در جریان عمل، به رفتار ضدکشوری متهم گردد و شاید به آنجا منتهی گردد که خود وی به عنوان متهم دریک محاکمه دیگر بنشیند.
معهذا، وی فکر می کرد که این افتضاح است که یک زندانی پس از طی دوران محکومیت خود آزاد نگردد، در عین حال که دولت مدعی اتخاذ مشی اعطای آزادی می باشد، مردی که وی می خواست وکالتش را به عهده بگیرد، فردی بود به نام «شانه چی» که پدرش یک تاجر نسبتاً سرشناس بازاری است. شانه چی سه سال محکومیت خود را دو سال پیش تمام کرد. ولی از آن زمان هنوز در زندان است و بنابه قبول پدرش اخیراً محاکمه شده و به پنج سال دیگر زندان محکوم شده است. متین دفتری گفت نمی داند در پس فعالیت های ضدکشوری چه اتهامی بوده است و پرونده آن مرد را مطالعه نکرده است. (اظهارنظر:مشکل بتوان باور نمود که پدر زندانی چیزی درباره اتهام به او نگفته باشد،اگرچه این واقعیت هم هست که ما از مواردی اطلاع یافته ایم که خود زندانی هم اغلب نسبت به نوع اتهامات به خود، در ابهام نگاه داشته می شود.)
بمب گذاری های اخیر
متین دفتری پرسید که آیا از بمب گذاری های اخیر چیزی شنیده بودم. من از بمب گذاری در منزل سه تن از رهبران جناح مخالف اظهار اطلاع کردم. وی گفت که همان شب نیز یک مورد چهارمی هم بوده است. آن در منزل محمود مانیان بود که یک تاجر سرشناس بازار و از سهامداران و اعضای هیئت مدیره «حسینی الشتر» (منظور حسینیه ارشاد است - مترجم) می باشد. حسینیه مؤسسه و مکانی است در نزدیکی مسجدی که در جاده قدیم شمیران قرار دارد، که علی شریعتی در آنجا سخنرانی می کرد و دولت آن را تعطیل کرد. خود مؤسسه با زیرکی به عنوان شرکت تجاری و نه مؤسسه غیرانتفاعی برپا شده بود تا بدین نحو نیازی به ثبت نام توسط مصادر امور، برای مالکیت یا انجام دیگر فعالیت های اساسی، نباشد. (این برعکس اقدام اتخاذ شده توسط جامعه نویسندگان ایران که 8 سال قبل تشکیل شد، بود آنها به طور رسمی درخواست ثبت نام کرده بودند، اما درخواست نامه هرگز مورد تصویب پلیس قرار نگرفت).
جدا از جزوه هایی که در محل آن چهار بمب گذاری گذاشته شده بود و امضاء به اصطلاح گروه «انتقام» بر خود دارد، این اشخاص طی چند روز گذشته پیام های تلفنی دریافت کرده اند، که تهدید به تلافی به مثل های دیگر کرده اند و آنها را «جاسوسان آمریکایی ها» خوانده اند. وی به اختصار درباره موضع آمریکا شوخی کرد و اشاره کرد که این مسئله پیچیده و ناگوار شده بود. خود آنها که هدف سوءقصد قرار گرفته بودند، مجیدی را مقصر می دانستند. وی اخیراً تشکیل « دسته های مرتب» حزب رستاخیز را اعلام کرده بود.
اعتراض مطبوعات و داستان جاسوسی اخیر
متین دفتری پرسید که آیا خبر داشتم (من نداشتم) که حدود 100 روزنامه نگار نامه ای به آموزگار در اعتراض به سانسور امضا کرده اند و گفته اند از اینکه مجبورند همچنان دروغ چاپ کنند، سرافکنده اند. یک نمونه (که متین دفتری در نزدیکی های پایان مذاکره ارائه نمود) «قضیه جاسوسی» اخیر است. او گفت که
ص: 25
خانواده تیمسار درخشانی را به خوبی می شناخت. درخشانی بر اثر حمله قلبی در بیمارستان ملکه مادر، بی سروصدا درگذشت. ده روز بعد، خانواده وی از دیدن این مقالات که وی در جریانات دستگیر شدن به اتهام جاسوسی دچار حمله قلبی شده، و به یک بیمارستان نظامی که در آنجا در گذشت برده شده بود، حیرت زده شدند. او را متهم کرده بودند که از شوروی ها حقوق ماهیانه ای برابر 2000 تومان دریافت می کرد. خود این مسخره بود. دختر وی به تنهایی بیش از 20،000 تومان در ماه درآمد دارد. متین دفتری شوهر آن دختر را به خوبی می شناسد. این هم مسخره بود که گفته بود تیمسار، عامل شوروی بود. در زمان فرماندهی وی در تبریز در سال 1946 (1325) شوروی ها او را زیر فشار قرار دادند و وی که ملاحظه کرد مقاومت بی فایده است، برای نجات جان افراد تسلیم شد. سرهنگی که فرماندهی نیروها را در رضائیه به عهده داشت، جان چند نفر را از دست داد و آن گاه تسلیم شد. این اشتباه قضاوت تیمسار بود و وی به سبب آن محاکمه و زندانی شد. به هر حال، دو سال بعد وی آزاد شد. انسان به سختی می تواند باور کند که با یک جاسوس چنین رفتاری شود.
تظاهرات تبریز و اوضاع مذهبی
متین دفتری پرسید آیا از «مقاله شاگرد مدرسه ای» که آموزگار دو روز قبل ایراد کرد، خوشم آمد؟ وی گفت آموزگار چنان با این سخنرانی های کامل دور می گردد که گویی منتظر است که استادی نمره بدهد، اما آنها نمی رسند. وی گفت جمعیت زیادی که برای شنیدن حرف های او آمده بودند، تبریزی نبودند. آنها عمدتاً در خانه مانده بودند. در عوض مردمی جمعیت را تشکیل می دادند که از دهات آورده شده بودند. این اشخاص مثل برق، سواری تا شهر را قبول می کنند. همچنین وقتی به ژاندارم ها مأموریت داده شود، می توانند خیلی آدم باخود بیاورند. وی به عنوان نمونه مورد اخیری را مطرح کرده که ولیان، استاندار مشهد، به مقداری ملا برای حضور در مراسم احتیاج داشت، ژاندارم ها را مأمور کرد. یکی از ملاها گفت که ژاندارم ها به سادگی به وی گفتند که سوار اتوبوس شود، وی با ترس و لرز اطاعت کرد. آن گاه، با کمال تعجب وی، خودش و دیگر ملاها به یک شام خوب مهمان شده و به مراسم برده شدند. بعد از اینکه مراسم تمام شد آنها مرخص شدند. متین دفتری اشاره کرد که این رفتار در ایران غریب نیست. وی اخیراً، در رابطه با شکایت های کشاورزانی که بر سر زمین مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند، به دهات رفته بود. قضیه از قرار معلوم به این نحو بوده که صاحبان یک انجمن پرورش اسب برای بازدید از کشاورزان، که صاحب املاک محوطه جدید پرورش (که انتظار می رفت ارزش زمین را بالا برد) بودند، عازم شدند و به سادگی زمین را خواستار شده بودند. تنها سندی که ارائه کرده بودند نامه مختصری بود که در علامت بالای آن کلمه «سلطنتی» بود. این نامه به سادگی می گفت که افسر صاحب یونیفورم ارتش (که صاحبان املاک را در بازدیدهایشان همراهی می کرد) خواستار حضور صاحب ملک در اداره ثبت اسناد معینی و در تاریخ معینی به منظور واگذاری این ملک به انجمن است. کشاورزان بیش از آن ترسیده بودند که بتوانند مراجعه کنند و رسماً ملک خود را واگذار کردند، متین دفتری گفت که اینک برای انجام اقدامی درباره آن خیلی دیر شده است.
در صحبت درباره خمینی، متین دفتری گفت که در تبریز، تبعیت از آیت اللّه شریعتمداری خیلی قویتر است (در آنجا مردم درباره مذهب خود بسیار اهمیت قائل می شوند ) و امروزه اگر خمینی اینقدر سیاسی
ص: 26
نشده بود، در زمینه های خالصاً مذهبی، جلوه اش از او بیشتر بود. در واقع یکی از شایعه هایی که در رابطه با برنامه گردهمایی مردمی آموزگار، در تبریز در 9 آوریل (20 فروردین)، پخش شده بود این بود که آموزگار آیت اللّه شریعتمداری را با خود خواهد آورد تا در حضور عامه، به جهت کشته های تبریز، عذرخواهی کند.
یک شایعه دیگر، در همان زمان، حکایت می کرد که آموزگار این را انجام خواهد داد تا تبریزی ها را فریب دهد و آنها را به میتینگ خود بکشاند. به هر صورت متین دفتری شریعتمداری را متجددتر و روشن تر از خمینی توصیف کرد. معهذا، پیروان شریعتمداری، مانند طرفداران علی شریعتی که اصلاح طلب است، جرأت ایستادن در مقابل احکام خمینی را ندارند، خصوصاً اینکه هر دو از جانب دستگاه حکومت مورد حمله قرار گرفته اند.
شرایط زندان و بازدیدهای صلیب سرخ بین المللی
متین دفتری از اعتصاب غذایی که در حال حاضر در زندان قصر برقرار است، صحبت به میان آورد. به عقیده او زندانیان فقط آب و مقداری شکر استفاده می کنند. با این حال آنها فقط برای شرایط بهتر اعتصاب کرده اند. می توان با هزینه 30 ریال در روزی که دولت اختصاص داده است، کیفیت غذایی را که آنها دریافت می کنند، تصور کرد. آنها همچنین شکایت می کنند که روزنامه هایی که بدستشان می رسد، بریده بریده شده اند تا مخصوصاً هیچ خبری در آن نباشد. از طرف دیگر وی شنیده است که شرایط در زندان اوین در تهران که توسط ساواک اداره می شود کاملاً قابل قبول است. وی اشاره نمود که زندان اوین توسط هیئت صلیب سرخ بین المللی مورد بازدید قرار گرفته بود. به هر حال، وی کلاً آن بازدیدها را رد کرد زیرا به هر صورت آنها دریافت های خود را علنی نمی کند.
اظهارنظر: من، مانند قبل، متین دفتری را سخنگوی گیرایی برای جناح ناراضی یافتم. وی پر حرارت و صریح بود و در مواقعی صدایش تقریباً مانند صدای داخل دادگاه می شد. هیچ عارضه ای از محاکمه ای که در آن بود و یا هرگونه «دردسر» مبهمی، که شنیده بودم که احتمالاً این اواخر داشته است، نشان نداد. در واقع وی این طور نمود که گویی از جو فعلی اینجا تقویت یافته است و به صراحت تمام، برای من، از دولت انتقاد کرد. در این مورد وی در ملاقات اول به طور چشمگیری مرددتر بود. واضح است که اطلاعات وی در بسیاری از موارد تکمیل نیست، اما هم صحبت دلپذیری است و آشکار است که در بین ناراضیان میانه رو صاحب تشخیص می باشد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!