Post
21090
از:
محرمانه
به:
1355-03-26- 1976-06-16
متن سند
سند شماره (26)
صورت مذاکره
خیلی محرمانه
شرکت کنندگان: دکتر گنادی کازانکین، دبیر دوم سفارت روسیه - جان دی. استمپل، دبیر اول
زمان و مکان: 16 ژوئن1976 -26 خرداد 55 رستوران شبهای شیراز (در زرگنده)
موضوع: کشتار مذهبی اصفهان، روابط عراق و روسیه، بازدید سادات از ایران
طبق معمول من در خارج از سفارت سوار ماشین کازانکین شدم. همراه او دو فرزندش بودند که صبح در محوطه سفارت روسیه بازی می کردند که یکی از آنها بوریس 9 ساله و دیگری ناتاشا 13 ساله است.
آنها را به خانه شان در محوطه تابستانی سفارت روسیه در خیابان زرگنده بردیم و خودمان برای صرف نهار به یکی از رستورانها در همان نزدیکیها رفتیم. گذشته از خوش وبش ها، موضوعات زیر مورد علاقه ما بود:
کشتار مذهبی در اصفهان
کازانکین می خواست نظر مرا درباره قتل آیت اللّه شمس آبادی (مراجعه شود به گزارش تهران شماره الف - 1، 1-1976) و تشنجی که به دنبال دستگیری قاتلین به وجود آمده بداند. او سه یا چهار بار به این موضوع پرداخت، در حالی که می دانست من هفت روز در اصفهان به سر برده ام، گفتم که مایه تعجب است که اصلاً این موضوع چندان مورد توجه واقع نشده چون اکثر اصفهانیها فکر می کنند که مسببین اصلی این جنایت دستگیر شده اند. در جواب به سؤال من که او چه چیزهایی را شنیده است، وی گفت که بسیاری از چهره های مذهبی مخالف دولت هستند. گفتم که چگونه است که داستان به طور کامل فاش نشده، ولی بیشتر به آن نپرداختم. وی اضافه کرد که مبارزه شدیدی بین رهبران مذهبی و دولت در گرفته است که جه بسا به طور مخفی است. گفتم که البته نارضایتیهایی از تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ پارسی وجود دارد ولی از او خواستم که به جزئیات بیشتری بپردازد. وی گفت که علایم ناراحتی در قم دیده شده و هر دو موافقت کردیم که در صورتی که این علامات در مشهد نیز دیده شود دارای اهمیت فوق العاده خواهد بود. (مشهد، قم و اصفهان مرکز حمیت و سازمان مذهبی در ایران هستند).
روابط روسیه و عراق
کازانکین اصرار می کرد نظر «سفارت ما را» درباره روابط روسیه و عراق بداند. گفتم که زیاد علاقه ای به این موضوع نداریم فقط می خواهیم که شوروی در تجهیز بغداد میانه روتر باشد. گفتم که دفعه بعد با تحلیل بهتری از این موضوع نزد او خواهم آمد.
بازدید سادات از ایران
بحث ما بالاخره به بازدید رئیس جمهور مصر سادات از ایران کشیده شد. پس از صحبت و جواب درباره اینکه آیا روسیه و یا آمریکا دوست واقعی مصراست، کازانکین گفت که سادات به ایران آمده است تا کمک اقتصادی و نظامی از ایران دریافت نماید. جواب دادم تقاضای کمک اقتصادی منطقی است ولی تقاضای کمک نظامی از طرف مصر از ایران فکر نمی کنم صورت پذیرد. چون شاه در حال بازسازی
ص: 539
نیروهای خودش می باشد. کازانکین با خنده گفت: «خوب، آیا فکر نمی کنید که مصریها از طریق معامله ای بین شما و ایران این کمک نظامی را دریافت دارند ؟» گفتم که کنگره آمریکا هیچگاه از این طریق کمکی نخواهد کرد و درباره مشکلات تحویل 6 فروند هواپیمای سی - 130 صحبت کرد. او فهمید و به علامت مثبت سری تکان داد.
در جواب این سؤال من که ایران در صورت کمک نظامی به مصر چه سودی خواهد برد، کازانکین گفت حمایت سیاسی دولتهای عربی را کسب خواهد کرد. مصر از نفوذ خود در سیاست خلیج فارس ایران استفاده خواهد کرد و عراق را وادار خواهد کرد که به طرفداری از این سیاست بپردازد. گفتم به نظر من ایده خوبی است ولی در صورتی که به سود ایران نباشد ایرانیان به مصر کمکی نخواهند کرد. کازانکین گفت آمریکا «بدون شک به شاه خواهد گفت » که به مصر کمک نماید. گفتم که ممکن است روسیه از آن طریق با کشورهای اروپای شرقی کار کند، ولی در رابطه با نارضایتی ایرانیها از قیمتهای نفت و میزان فروش حتی اگر ما بخواهیم یک چنین کاری بکنیم عملی نیست.
موارد مختلف (بیوگرافیک و غیره)
کازانکین موافقت کرد که خانواده اش را برای صرف نهار در هفتم ژوئیه به منزل من بیاورد، ولی صرف نهار در رستوران ما در سفارت آمریکا را قبول نکرد و خواستار «محل بی طرفی» برای ملاقات شد. وقتی که گفتم که می توانم او را با ماشین از مقابل سفارت روسیه به محل صرف نهار ببرم امتناع ورزید و گفت که «ایرانیها همیشه در تعقیب ما هستند.» دختر او انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کند ولی خجالتی است.
او در داخل ماشین به زبان روسی به پدرش گفت که انگلیسی صحبت کردن او همراه با «لهجه ای کاملاً روسی است.» کازانکین در مورد اعمال تروریستها این بار برخلاف دفعه قبل علاقه ای نشان نداد (مراجعه شود به یادداشت مکالماتی من در 12 ماه مه) و تأیید کرد که در 27 اوت به مدت چند هفته جهت گذراندن تعطیلات به روسیه خواهد رفت. فشار خون او پایین آمده بود و می توانست ودکای خود را همراه با آبجو بنوشد. به هنگام بازگشت به سفارت کازانکین اظهار داشت که صحبت کردن با من برایش بسیار راحت بوده است در حالی که اصلاً نمی توانست با مشاور اسکوتزکو (که در خانه اش من با کازانکین آشنا شدم) به این راحتی سخن بگوید که به نظر او اسکوتزکو «خیلی جدی است.» گفتم: «اسکاتی به نظر من این طور نیست» و به موضوع خاتمه دادیم.استمپل
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!