Post
23253
از:
متفرقه
به:
متن سند
ص: 2
«... انقلابی که در ایران واقع شده اکثر مردم نمی دانند چه شده است، نمی دانند مقابله کی با کی بوده است، اطلاع ندارند که این انقلاب بی نظیر است. یک جمعیت سی و چند میلیونی، دست خالی، بدون ابزار جنگ و بدون اینکه نظامیگری داشته باشند، اینها برای خاطر توجهشان به اسلام، توجهشان به دیانت، آنها حرکت کردند و نهضت کردند و چه کردند. تمام قدرتها، تقریباً تمام قدرتهای بزرگ و کوچک همه مخالف بودند، شوروی مخالف بود، انگلستان مخالف بود، در رأس آنها آمریکا مخالف بود، دول غربی همه مخالف بودند، بعضی اظهار موافقت می کردند، آنها برای اینکه کم کم دیده بودند که دارد جلو می رود، والا مخالف ایران بودند. ملت ایران بود با همه رژیمها، مقابله ایران بود با تمام قدرتها.
یک همچو انقلابی که همه قدرتهایی که چشم طمعشان را به این مملکت دوختند، دستشان از منافع زیادی که از این مملکت می بردند بریده شده است، بازار از دستشان گرفته شده است. نفت از دستشان گرفته شده است منابع زیر زمینی و رو زمینی ازشان گرفته شده است....» امام خمینی 11/8/58
دوازدهمین جلد از مجموعه اسناد «دخالتهای آمریکا در ایران» یعنی کتاب حاضر حاوی 28 سند است که در فاصله زمانی اوت 1978/ مرداد 1357 تا اکتبر 1979 / آبان 1358 تهیه گردیده است.
اسناد تا شماره 11 چون اکثراً مقارن با اوج جریانات انقلاب بوده بیشتر به تجزیه و تحلیل جریانات مذکور و عناصر دخیل در آن قضایا پرداخته است. موضوعات اسناد، از شماره 11 به بعد مربوط به دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد که مطالب آن در سه محور عمده قابل تقسیم بندی است:
«انقلاب»، «مسائل فیمابین ایران و آمریکا» و «روندهای اقتصادی ایران بعد از انقلاب».
ص: 3
اولین سند یک ارزیابی اطلاعاتی در مورد ایران است که تحت عنوان «بروز مجدد اغتشاشات داخلی» در 16 اوت 1978 / 25 مرداد 1357 تهیه گردیده است و به بررسی ریشه های نارضایتی که به صورت تظاهرات مردمی در سالهای 56 و 57 تجلی کرده بود، پرداخته است. تظاهراتی که از 30 تیر 57 با بهانه قرار دادن فوت کافی صورت گرفت و تداوم آنها، محرک نگارنده برای ارائه تحلیل بوده و پس از ذکر حوادث، ریشه های آن را «در مخالفت دیرین محافظه کاران مذهبی که با شاه به خاطر دنیاگرایی و نوگرایی جامعه ایران مخالفت می ورزند» دیده و هدف قرار گرفتن بانکها، سینماها، وسایط نقلیه و تجارتخانه ها توسط تظاهرکنندگان را نیز ناشی از افکار محافظه کارانه و گرایشهای مذهبی قلمداد کرده است. روند حوادث از تظاهرات اصفهان و شیراز که به مناسبت چهلم شهدای تبریز برگزار شده بود تا برقراری حکومت نظامی در اصفهان و سه شهر تابعه آن و حوادث بعدی از مطالب مورد بحث در سند است.
سیاست اعطای آزادیهای سیاسی و تأکید بر این سیاست توسط شاه به عنوان یکی از عوامل بروز اغتشاشات مطرح و سیاستهای رژیم که همگام با اعطای آزادیهای سیاسی و گسترش تظاهرات اعمال می گردید (از قبیل تهیه مقدمات انتخابات آزاد مجلس و گسترش باب مذاکره با جامعه میانه رو مذهبی) مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله مطالب مندرجه می توان به مطالبی در مورد نقش امام خمینی و پیروان ایشان در تظاهرات، حمایت گروههای مختلف مانند چپگرایان (به ویژه تودهایها)، لیبرالها و ملی گرایان از انقلاب و رهبری آن؛ انگیزه های این گروهها در حمایت از انقلاب؛ افزایش فعالیتهای ضد آمریکایی و غیره اشاره کرد. در قسمتی از سند چنین آمده: «خمینی از دیرباز علیه حضور آمریکا در ایران سخن رانده و مدعی است که آمریکا حامی اصلی شاه است و ثروت ایران را به غارت می برد.» ادامه سند به بررسی وضعیت آمریکاییان در ایران و انگیزه های نهفته در موضعگیریهای ضد آمریکایی جناحهای مخالف ایران می پردازد. قرار گرفتن شاه بر سر دو راهی بواسطه مواجهه با سردرگمی در اتخاذ و تداوم سیاست اعطای آزادیها و یا در پیش گرفتن سیاست سرکوب و اختناق و دیدگاههای مخالفین رژیم و نظامیان در این موارد، مطالب انتهایی سند را تشکیل می دهد.
سند شماره 2، متن مکالمات بین معاون وابسته نظامی سفارت فرانسه، سفیر یونان و دبیر دوم سفارت آمریکا در تهران در مورد اوضاع داخلی ایران می باشد. نظرات وابسته نظامی سفارت فرانسه در باب مبارزات مذهبی ایران با شاه، نقش اسلام به عنوان عامل نشانگر شکوه های مردمی، شریعتمداری و میانه روی در جریان انقلاب جالب توجه است: «.. او (وابسته نظامی فرانسه) پیش بینی می کند که اگر شاه در دو هفته آتی اقدامات گسترده ای را در پیش نگیرد، تا پایان اکتبر مجبور به ترک ایران خواهد شد. طبق پیش بینی وی حدود یک میلیون نفر مسلمان از بازار در جنوب تهران مانند موجی به تظاهرات خواهند پرداخت که ارتش و پلیس نیز قادر به متوقف کردن آنان نخواهند بود....» بقیه سند در تشریح نظریات افراد مذکور در باب موضوعات داخلی ایران است.
امنیت و رفاه جامعه آمریکایی مقیم ایران و تأمین آن، یکی از وظایف اساسی هیأت دیپلماتیک و سفارت تهران بوده است. برای توجیه این جامعه و ارائه برنامه ای جهت تأمین امنیت و رفاه آنان، سفیر در اجتماعی خطاب به نمایندگان تجاری مهم آمریکا در ایران سخنانی در باب رویدادهای جاری آن دوران، واقعیتهای سیاسی و وضعیت آمریکاییان ایراد می کند که خلاصه ای از آن در سند شماره 4
ص: 4
درج شده است. تحت عنوان «نگرشی بر رویدادهای جاری»، سفیر به مرور زنجیره ای از رویدادهای مهم سیاسی ایران در خلال ده ماه تا آبان 1357 پرداخته است. وی تمایل شاه را به واگذاری سلطنت به پسرش و نیاز به روند اشتراک تصمیم گیری در امورات مملکت و مغایرت آن با آنچه در دوران سلطنت خودش رواج پیدا کرده بود، و بالنتیجه تغییرات سیاسی و باز شدن فضای سیاسی ایران از عوامل گسترش تظاهرات و ابراز نارضایتی از سوی مردم ایران قلمداد کرده است، به ویژه که این تحولات سیاسی در کشوری به وقوع پیوسته است که تا آن زمان این روش را تجربه نکرده بود. سپس سفیر به بررسی حوادث و نقش امام در آنها پرداخته و روند جریاناتی که به حادثه 17 شهریور میدان شهدا منجر گردید و سیاستهای دولت و گروههای مخالف رژیم را مورد بررسی قرار داده است. نقش میانه روها و امیدهایی که به آنان بسته شده بود و اعزام آنها به پاریس جهت مذاکرات با امام، دولت آشتی ملی و دولت نظامی از مسایل مطروحه بعدی در سند است. سفیر وضعیت آن زمان تولید نفت، اعتصابات، سیاستهای دولت ازهاری، بازگشایی مدارس و تاکتیک مخالفین رژیم را تحلیل کرده و در پایان سخنان طرحهای اضطراری و شیوه های مرتبط با امنیت و رفاه جامعه آمریکایی را به اطلاع آنان رسانده است.
حساسیت آمریکاییان به فرارسیدن ماه رمضان و شدت یافتن میزان تظاهرات در این ماه در تعدادی از اسناد مشهود است که به عنوان نمونه مشخصه آن می توان از سند شماره 5 نام برد. این سند توسط سیا تهیه شده و در پایان متن ترجمه انگلیسی پیام حضرت امام به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان آورده شده است (ترجمه ای از انگلیسی به فارسی نیز در متن فارسی صورت گرفته است).
سند شماره 7 به این صورت شروع می شود: «درست مثل همه ما، اسرائیلیها با حالت بهت زده و هراسناک سیر فروریختگی ایران به اعماق را نظاره کرده اند. آنها معتقدند رژیم ثابت قدم، وفادار، دوست و طرفدار غرب شاه به صورت اصلاح ناپذیری از هم پاشیده شده و در انتظار جانشین پیش بینی شده اش می باشد.» در دنباله متن اثراتی که ناآرامیها و سقوط شاه بر رژیم صهیونیستی خواهد داشت مورد بررسی قرار گرفته است که از آن جمله تقویت بنیادگرایی اسلامی نوظهور در خاورمیانه، فروش نفت به اسرائیل و امنیت 80 هزار یهودی ایرانی می باشد. از دید صهیونیستها تحولات ایران تأثیرات محسوسی در برخواهد داشت که این تأثیرات نه فقط بر روی روابط دوجانبه ایران و اسرائیل تأثیر خواهند گذارد، بلکه بر ثبات منطقه ای که در پی ریزی جریان صلح خاورمیانه در سالهای آتی عامل مهمی می باشد نیز مؤثر واقع می شوند. بر طبق آنچه در سند آمده «برای اسرائیل یک رابطه نزدیک با ایران از کیفیتی عالی و بنیادی و همچنین از اهمیتی سمبلیک برخوردار بوده است.
همکاری نظامی و اطلاعاتی پر اهمیتی در خلال سالیان دراز بین دو کشور ایجاد شده بود. شرکتهای اسرائیلی در پروژه های عمرانی و ساختمانی ایران شرکت داشتند و با احتساب صادرات، سالیانه 300 میلیون دلار به دست می آوردند.» از نظر سمبلیک اسرائیلیها به روابط نزدیکشان با ایران مسلمان به عنوان نشانه ای دال بر اینکه کشور یهودی در خاورمیانه از نظر همه مطرود محسوب نمی شود، می نگریستند. نکته جالب توجه در این سند این امر است که در پی جریانات ایران، اسرائیلیها نسبت به ارزش تعهدات آمریکا مشکوک شده و به ایران به عنوان مثالی در این خصوص که اسرائیل در تحلیل
ص: 5
نهایی نمی تواند متکی به واشنگتن باشد، اشاره می نمودند.
در 16 دی 1357 و پس از روی کار آمدن دولت غیر نظامی بختیار وضعیت و مشکلاتی که این دولت با آن روبرو خواهد شد در سند شماره 8 تحلیل شده است و بیان گردیده که: «... این مشکلات قادر است خوش شانس ترین و مجربترین سیاستمداران را به ورطه شکست بکشاند. چه آنکه به نظر نمی رسد چنین دولتی دارای چنان سیاستمدار خوش شانس و مجربی باشد.» تحلیلگر بعداً اشاره کرده که: «... از آنجا که ایران کنونی با مشکلاتی رو به روست که دولتهای پیشین را سرنگون ساخته و ناآرامیها و اعتصابات 6 ماه گذشته نیز به آنها افزوده شده، بعید است که وی بتواند کابینه ای را که از نظر عملکرد، کارایی داشته باشد روی کار آورد و احتمالاً اولین قربانی دوران بعد از شاه خود او خواهد بود.» در ادامه سند مشکلاتی که دولت بختیار با آنها رو به رو بوده است مطرح می گردد که عناوین مطالب مطروحه عبارت است از: مورد قبول شاه واقع شدن، پذیرفته شدن توسط مجلس، در رابطه با دو مورد اول مورد قبول مردم قرار گرفتن، مبارزه با فساد، وجود انتقامجویی علیه عناصر آلوده رژیم در بین مردم و از همه مهمتر مسئله اقتصاد (شامل اعتصابات، اعتصابات شرکت نفت، افزایش دستمزدها وعده های داده شده، تورم، خروج سرمایه و سرمایه دارها، انتقال ارز و.....).
در بخش دیگری از سند به بررسی سناریویی پرداخته که احتمال داده می شده که موفقیتی محدود برای بختیار به همراه داشته باشد. این سناریو منعکس کننده نظریات فعالین جبهه ملی در اصفهان بوده است و «فرض بر این بوده که با رسیدن مخالفت امام خمینی و جبهه ملی با بختیار به اوج خود، شاه ایران را ترک گوید که خود سبب فروکش کردن جنبشها و تظاهرات در نتیجه شادی ناشی از این موفقیت خواهد شد و به این ترتیب تمام کارگران به سر کارهایشان باز خواهند گشت و....» در پایان سند احتمال سقوط دولت بختیار و رژیمهای جانشین وی و برخورد هر کدام از رژیمهای جانشین احتمالی با آمریکا مورد بحث قرار گرفته است.
متن بیانات ساندرز معاون وزیر امور خارجه آمریکا که قرار بوده است در برابر کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا ایراد شود، محتوای سند شماره 9 را تشکیل می دهد. به طور خلاصه ساندرز در این بیانات سعی داشته به چهار سؤال زیر پاسخ دهد:
1- منافع و نقش آمریکا در ایران چه بوده است؟
2 - وضع کنونی چیست و چگونه پدید آمد؟
3 - آمریکا در قبال این وضع چه موضعی را اتخاذ کرده است؟
4 - در پیش رو چه داریم؟
این بیانات هر چند جنبه رسمی و نسبتاً حالت عمومی داشته ولی در عین حال حاوی مطالب جالب توجهی است. در جواب سؤل اول منافع آمریکا را این گونه برشمرده است: «به خاطر اهمیت از نظر امنیت منطقه خلیج، آینده خاورمیانه و تولید نفت، ما به ایرانی آزاد، با ثبات و مستقل شدیداً علاقه مند هستیم» و در توضیح نقش آمریکا چنین آمده است: «.... به دو طریق به ایران کمک کرده ایم تا بنیه اقتصادی خود را تقویت کند.
1 - ما در روند نوسازی ایران اولاً از طریق کمکهای عمرانی و ثانیاً از طریق شرکتهای خصوصی آمریکایی مشارکت داشته ایم.
2 - شرکتهای آمریکایی و غربی در زمینه تولید و بازاریابی نفت ایران شرکت داشته و..... ما به درخواست ایران مبنی بر کمک به نوسازی نیروهای مسلح آن، که در دفاع ایران نقش مهمی را ایفا کرده و می کند پاسخ داده ایم.» این نقش در ادامه این قسمت در ابعاد دیپلماسی بین المللی، تأمین انرژی جهانی و امنیت خلیج فارس نیز بررسی گردیده است.
ص: 6
در مورد سؤال دوم یعنی «چگونگی پیدایش وضع حاضر» عوامل چندی را تحت عناوین نوسازی، انقلاب سفید، اعتماد و رشد (55 - 1342). مشکلات و فشارها (57 - 1355) مورد بحث قرار داده است پیشرفتهای اقتصادی ناشی از انقلاب سفید و فقدان پیشرفتهای مشابه در نظام سیاسی، مشکلات ناشی از تمرکز قدرت سیاسی، فقدان کارایی و سیاست در سطوح بالا، بی احترامی به احساسات مذهبی، عدم موازنه بین درآمدها، قربانی شدن برنامه های عمرانی در راه کسب تجهیزات نظامی و.....
به عنوان مهمترین عوامل نارضایتی و ایجاد آشوب مورد تحلیل قرار گرفته است. اوضاع اقتصادی ایران در دوران طرح مسئله (اعتصابات، تظاهرات، توقف عملکرد سیستم بانکی، و....) و ارزیابی علل آشوب مطرح و مشکلات آمریکا و مسائلی که در پیش رو داشته ارائه گردیده است.
در اواسط صحبتهایش، ساندرز به طرح سؤال جدیدی پرداخته است و این که آیا بی ثباتی ایران همراه با رویدادهای افغانستان، یمن شمالی و جنوبی و شاخ آفریقا بخشهایی از یک الگوی بی ثباتی که جهت گیری سیاسی منطقه استراتژیک خاورمیانه را تغییر خواهد داد، نیست؟ ساندرز در چهار پاراگراف به بررسی و تحلیل این سوأل پرداخته و مواضع نسبتاً رسمی وزارت خارجه آمریکا در پاسخ به سؤال فوق را همراه با ذکر سیاستهای رسمی آمریکا در قبال وقایع ایران ارائه داده است.
اسناد مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی الف - انقلاب سند شماره 12 با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد؟» توسط یکی از دیپلماتهای سابق آمریکا که در سفارت تهران طی دو دوره خدمت کرده، تهیه شده است. وی مشاهدات و تحلیل خود را راجع به ایران قبل از انقلاب و آنچه که باعث بروز انقلاب گردید، در سند تشریح کرده است. در بخشی از سند آمده: «واضح است که سیاست ایرانی ما که برای مدت 30 سال در خدمت به ما مؤر واقع شده بود، اکنون به صورت عاملی بی ربط و ناهنجار درآمده و در مواردی بسیار حتی قبل از سقوط شاه نیز خطراتی را علیه منافع ما به وجود آورده بود بنابراین بجاست دیگر سؤال شود ایران چه اشتباهی رخ داده و چرا ما با وجود این همه منافع در ایران، وقوع آن را پیش بینی نکرده بودیم.» در پی این مطلب وقایع و عواملی را که منجر به سقوط دیکتاتوری شاه گردید، بررسی می کند. وی در تحلیلش به دو واقعه که در سقوط شاه نقش مهمی داشته اند اشاره می کند: «واقعه یا عامل اول و مهمتر تصمیم سال 1974 / 1353 شاه مبنی بر استفاده از درآمد افزایش یافته نفتی ایران در تسریع حرکت برنامه های عمران ملی بود و در نتیجه رشد تورم و توزیع ناعادلانه درآمدها و....» و «رویداد دوم ظهور سیاست حقوق بشر کارتر بود.» سیاستهای شاه و دیدگاههای وی با این بیان که «شاه نیز مایل بود جو سیاسی خاصی پدیدار گردد تا امکان انتقال قدرت به فرزندش پیدا شود و شاید نسبت به سیاست حقوق بشر کارتر عکس العمل نشان داد، اقداماتی انجام داد تا حیات سیاسی ایران آزادتر گردد»، مطلب بعدی مندرج در سند است. نقش رهبری امام خمینی، مذهب و مرجعیت در ایران به عنوان عامل مؤر در سرنگونی شاه و اشاره ای مختصر به وقایع تاریخی در این باب از مسایل مطروحه دیگر است.
تحلیلگر سپس به بررسی شیوه های متخذه در قبال ایران و پیگیری سیاستهای گزارشگری سفارت آمریکا در تهران در مواجهه با حوادث سیاسی رژیم شاه می پردازد.
ص: 7
مشاور اصلی فرماندهی کل قوا در نیروی دریایی ایران در زمان شاه، وقایع مربوط به دوران انقلاب و مجموعه حوادثی که به انقلاب منجر شدند را به صورت وقایع نگار در سند شماره 13 به رشته تحریر درآورده است. این متن فاقد تحلیل است و به جز بخش کوچکی در انتهای سند، صرفاً حالت گزارش وقایع را دارد.
ب - مسایل فیمابین ایران و آمریکا سیزده سند از این مجموعه مربوطه است به مسائلی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بین ایران (به ویژه دولت موقت) و آمریکا مطرح گردیده است. فهرست مندرجات اسناد مرتبط با این موضوع ذیلاً آمده است.
سند شماره 14 - ملاقات فقیه، کاردار ایران با مقام وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، موضوع سند مزبور است که این موضوعات مورد گفتگو واقع شده است: صدور ویزا برای خانواده سلطنتی؛ تأکید مقام وزارت خارجه آمریکا بر ایجاد رابطه ای نزدیک و مولد با ایران ابراز نارضایتی مقامات آمریکا از بیانات ضد آمریکایی حضرت امام وضعیت امنیتی محوطه سفارت روادیدهای دانشجویی، مهاجرتی و غیره.
سند شماره 15 - شرح ملاقات بین کاردار (لینگن) و جانشین وابسته اقتصادی سفارت با دکتر علی محمد ایزدی وزیر کشاورزی دولت موقت می باشد.
مسایل مطروحه در سند عبارت است از: صحبتهای ایزدی در باب روابط خارجی و اتکای به آمریکا برای تأمین کمکهای فنی و علمی، سیاست تبلیغاتی و مطبوعاتی آمریکا نظرات اقتصادی و کشاورزی وزیر تقاضای ایزدی از سازندگان تجهیزات کشاورزی آمریکایی برخورد وزیر با آمریکاییها و بیوگرافی وی.
سند شماره 16 - نامه دکتر یزدی (وزیر خارجه) به سایروس ونس (وزیرخارجه آمریکا) است شامل این مطالب: تشکر از انتصاب کاتلر به عنوان سفیر در ایران اعتراض رسمی دولت ایران به قطعنامه سنای آمریکا علیه ایران.
سند شماره 19 شرح ملاقاتی است بین جانشین وابسته اقتصادی سفارت با دکتر رضا سلیمی معاون سرپرست سازمان سرمایه گذاریها و کمکهای اقتصادی و فنی ایران که در طی آن در مورد موضوعات ذیل گفتگو شده است: مساعدتهای خارجی ایران (به افغانستان، مصر، سنگال، هند و صندوق اوپک)؛ سرمایه گذاری خارجی؛ درآمدهای حاصله از قراردادهای سازمان سرمایه گذاریها؛ پرداخت و دریافت قروض توسط ایران.
در اسناد 20 تا 25 به ترتیب این مسائل مطرح گردیده است: تشکر کریستوفر معاون وزیر خارجه آمریکا از بیانیه تلویزیونی امیرانتظام و مسکوت گذاشتن اعلام زمان انتصاب سفیر کاتلر؛ طرح سؤلاتی درباره ارتباطات سیاسی در داخل رهبری انقلاب؛ گزارش موادی از پیش نویس قانون اساسی برای وزارت خارجه آمریکا و اظهار نظر در مورد آنها؛ ملاقات یکی از مأمورین وزارت خارجه آمریکا با رئیس بانک ملی (جلیل شرکاء) در مورد امکان فعال سازی مجدد اتاق بازرگانی و مسئله مدیریت بعد از انقلاب؛ نطق تلویزیونی بازرگان و طرح وجود سیستمهای موازی حکومتی در
ص: 8
ایران و راه حل پیشنهادی دولت موقت برای ایجاد هماهنگی بین دولت با کمیته های انقلاب و دادگاههای انقلاب؛ تظاهرات ضدآمریکایی در ایران و به حمایت از امام.
سند شماره 26 - شرکت دکتر یزدی وزیر امور خارجه وقت، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک و اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا فرصتی برای آمریکاییها فراهم آورده بود که به تحلیل مواضع دکتر یزدی و دولت موقت بپردازند. اهداف سیاسی دکتر یزدی، هدف وی در روابط با آمریکا، بررسی افکار یزدی، تدارک نظامی و موضع علنی آمریکا در قبال انقلاب از جمله مسائل مندرج در این سند است.
ج - روندهای اقتصادی ایران انقلاب اسلامی ایران که به دنبال تظاهرات و اعتصابات چندی به ثمر رسید، همراه با عملکرد دولتهای نظامی و ائتلاف ملی و غیره، یک اقتصاد بیمارگونه و بحرانی عظیم را به ارث گذاشت. تأثیر این بحران در خدمات اصلی زیربنایی، و سطح فعالیت اقتصادی مولد، صنایع، صنایع غذایی و دارویی، نیروی انسانی و سیاستهای دولت موقت در برخورد با این مسائل، در سند شماره 18 به صورت تحلیلی جامع ارائه گردیده است.
ماهیت اقتصاد بیمارگونه و عوامل سیاسی متعدد که تأثیری تعیین کننده بر امور اقتصادی داشته، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و در مقایسه با عوامل مثبتی چون ذخایر ارزی بسیار، بدهیهای بسیار ناچیز و پایگاه نفتی پردرآمد، آینده اقتصادی ایران و روند آن پیش بینی گردیده است. از جمله مسائل مندرج در این سند می توان به بررسی سیاستهای اقتصادی انقلاب اسلامی در قبال مسائل ملی، تجاری، بانکی و مربوط به قیمت و تورم اشاره کرده که به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
سند دیگر در زمینه امور اقتصادی ایران بعد از انقلاب سند شماره 27 با عنوان «بهبود اقتصادی - اکنون کجا هستیم می باشد که در آبان 1358 تهیه شده است. فهرست عناوین مهم طرح شده در سند عبارت است از: «عدم موفقیت در انتقال سرمایه های نقدی و غیر نقدی بانکها به بخش صنعتی، عدم اطمینان و امنیت اقتصادی، عدم وجود سرمایه و سرمایه گذار؛ خروج سرمایه، بی لیاقتی دولت در همه زمینه ها؛ عدم تأمین شخصی؛ شخصیت اقتصادی بازاریها؛ عدم صلاحیت مدیران و انتصاب مدیران بی تجربه.
در پایان انتظار داریم که انتشار این اسناد، جزئیات بیشتری از سوابق رژیم فاسد شاه، ارتباط آن با آمریکا و سیاستهای استعمارگرانه شیطان بزرگ را روشن نماید. مطالب آنها چراغی باشد فرا راه آیندگان تا از دام و حیلتهای آن برهند و تذکاری بر ما تا قدردان خونهای پاک شهیدانی باشیم که با خون خویش، نهال استقلال و آزادی را بارور کردند و رهایی از قید بیگانگان و سلطه گران را به ارمغان آوردند.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1366
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!