Post
30988
از: م. ح. مترینکو
محرمانه
به:
متن سند
سند شماره 16
خیلی محرمانه
یادداشت در مورد یک گفتگو
شرکت کنندگان: دی یابر پانوسیان، اسقف ارمنیهای تبریز؛ مایکل. ج. مترینکو، کنسول
مکان و زمان: محل زندگی اسقف، تبریز - فوریه 1978
موضوع: اغتشاشات تبریز
طی یک بحث طولانی که بیشتر حول اغتشاشات اخیر تبریز بود، اسقف اظهار داشت که اگرچه وقایع اخیر جنبه هایی سخت مذهبی داشته اند، به عقیده وی هیچ گونه احساسات ضد مسیحی یا ضد ارمنی توسط مردم تظاهرکننده ابراز نشده است. وی گفت او در طول درگیری روزانه به طور دائم با خانواده های ارمنی که در سطح شهر پخش هستند در تماس بوده، و به عنوان نتیجه گفت که حتی از بصیرت و احتیاط شورشیان در تعجب فرو رفته است.
به عنوان مثالی از بردباری اغتشاشگران، وی توضیح داد که چگونه یکی از تحت الحمایه هایش یعنی یک هنرمند ارمنی که گالری یا استودیوی کوچکش در نزدیکی مرکز اولین درگیری بود، قبل از اینکه گالریش را ببندد خود را مواجه با گروهی از شورشیان دیده بود. (به دستور رهبران مسلمان، چند روز قبل از اغتشاشات، کلیه مغازه ها و مراکز تجاری تعطیل گردیده بودند اما هنرمند ارمنی این دستور را نادیده گرفته بود.) یکی از رهبران گروهی از مردم تظاهرکننده نگاهی به مغازه وی انداخته و به گروهش گفته بود که: «او یک هنرمند است... ولش کنید.» و بعد از تذکر به آن مرد دایر بر اینکه مغازه اش را بسته و به خانه اش برود، و در حالیکه گالری را دست نخورده ترک می کردند اقدام به شکستن شیشه های پنجره های بانکی که در نزدیکی آن بود، کردند.
باز در یک واقعه مشابه، یک گروه بزرگ از جمعیت اقدام به خرد کردن شیشه های یک بانک نمودند که بعداً دریافتند در آپارتمان بالای بانک عده ای زندگی می کنند. آنها زنگ زدند و وقتی که زنانی که در خانه بودند بالاخره پاسخ دادند، به آنها گفتند که چون قصد به آتش کشیدن بانک را دارند، مجبورند آپارتمانشان را ترک کنند. زنان وحشت زده شدند ولی شورشیان به آنها اطمینان دادند که اگر بیرون بیایند صدمه ای به آنها وارد نمی شود. وقتی که زنان، پاسخ دادند که آنها ارمنی بوده و پوشش ندارند («چادر» - زنان ارمنی در تبریز پوششی که مخصوص زنان مسلمان محافظه کار است، سر نمی کنند)، سخنگوی جمعیت دوباره ترس آنها را بی مورد دانسته و به آنها گفت که مهم نیست و تنها چیزی که مهم است این است که آنها خانه خود را ترک کنند مبادا که آتش از بانک به آن سرایت کند. اسقف که در مورد نظریات فرق مختلف مذهبی بسیار متبحر است (بسیاری از خویشان او در زمان قتل عام ارمنیها توسط ترک ها کشته شدند و او در شهر آلپو در سوریه بزرگ شده و قبل از این که به سمت فعلیش در تبریز منصوب شود سال ها در بیروت زندگی کرده است)، او احساس می کند که تبریز با وجود همه تعصبات و محافظه کاریهایش از هر محل دیگری در سوریه و لبنان برای او و هم کیشانش بهتر است. او از اینکه قادر به همزیستی و دوستی با مردم با اعتقادات متفاوت می باشد، به خود می بالد و فعالانه در جلسات مرتبی که پروتستان ها، کاتولیک های رومی، کاتولیکهای آسوری و روحانیون ارمنی در منطقه برگزار می کنند شرکت می نماید. اسقف حتی ادعا می کند که در طی مسافرتش به ترکیه، با ترک ها سازگار شده است. تنها گروه ملی که اسقف آنها را تحقیر می نمود، «جامعه ارمنی های امریکایی» است که به گفته او تنها گروه ارمنی بودند که در جریان نزاع های لبنان، هرگز سعی نکردند که به کلیسایشان یا مردمشان کمکی کنند.
نوشته شده توسط: م. ح. مترینکو