Post
36468
از: پست، کنسولگری آمریکا، کراچی - 5261
محرمانه
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
1358-06-25- 1979-09-16
متن سند
سند شماره 13
محرمانه
16 سپتامبر 1979 - 25 شهریور 1358
از: کنسولگری آمریکا، کراچی - 5261
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، داکا، دوحه، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، منامه، مسقط، دهلی نو، صنعا، تهران
موضوع: کنفرانس منطقه ای خلیج فارس - جنوب آسیا
1- (محرمانه- تمام متن)
2- خلاصه: ژوزف توینام معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک در تاریخ 6 سپتامبر در کنفرانس معاونین نمایندگی ها و مقامات ارشد که در شهر کراچی برگزار شده بود شرکت داشت تا به بررسی روابط و همبستگی های سیاسی و اقتصادی بین کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای جنوب آسیا، فعالیت های شوروی در منطقه و حضور نظامی آمریکا بپردازد. معاون وزیر در امور مربوط به مواد مخدر، کورلد، به بحث و گفتگو در این زمینه پرداخت. آنچه در ذیل می آید از یادداشت برداری های (نمایندگی ما در) کراچی اقتباس شده که باید توسط شرکت کنندگان در این کنفرانس تصحیح و رفع ابهام شود. پایان خلاصه.
3- سفیر هامل در آغاز بحث دربارة روابط و همبستگی های منطقه ای اظهار داشت که پاکستان همیشه درصدد دریافت کمک خارجی به خصوص از اعراب بوده است. اخیراً میزان کمک اعراب به پاکستان به خاطر تنفر آنها از رئیس جمهور ضیاء[الحق] در نتیجه اعدام بوتو کاهش یافته که البته علت دیگر آن بدحسابی این کشور در بازپرداخت بدهی های خویش نیز است. به طور مثال: کمک 200 میلیون دلاری سال گذشته عربستان سعودی هنوز توسط پاکستان پرداخت نشده است.
(تذکر: گزارشات بعدی حاکی از آن است که قرار است در همین رابطه و طی ماه جاری 100میلیون دلار پرداخت شود.) پاکستان نیز به نوبه خود از فقدان کمک های عربی ناراحت است.
4- تنفر و انزجار نسبت به ضیاء[الحق] به خاطر اعدام بوتو توسط چند تن از نمایندگان واحدهای حوزه خلیج فارس تأیید گردید، که یکی از آنها در امارات متحده عربی مستقر است
ص: 37
و می گوید رهبر آن کشور از دوستان صمیمی بوتو بوده و معتقد است که از ضیاء[الحق] قول گرفته بود بوتو را اعدام نکند. اعتقاد عموم بر این است که کشورهای عربی نمی خواهند شاهد تجزیه پاکستان باشند. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج [فارس] و دیگر کشورهای عرب (مانند لیبی) در زمینه آموزش های نظامی و استخدام مزدور چشم به پاکستان دوخته اند.
کویت پس از مشاهده رویدادهای ایران و افغانستان، اکنون به پاکستان به عنوان عنصر ثبات در منطقه چشم دوخته است ولی برای دیگر کشورهای منطقه، پاکستان بخشی از عوامل بی ثباتی است و نه بخشی از راه حل این مشکل.
5- کارگران کشورهای آسیای جنوبی بخش مهمی از نیروی کار مورد نیاز کشورهای ثروتمند حوزه خلیج [فارس] را تشکیل می دهند و عمده این کارگران کره ای یا فیلیپینی هستند چون شرکت های دولتی این کشورها فعالانه به انعقاد قراردادها پرداخته و کارگران مورد نیاز خود را نیز به همراه می آورند، هندی ها نیز همراه خانواده هایشان وارد این کشورها شده و از سمت های مهم تا سمت های کارمندی بانک ها را تحت انحصار خویش درآورده اند. درست است که پاکستانی ها مشاغل عالی تری در اختیار دارند ولی اکثر آنها کارگران ماهر و غیرماهری هستند که بدون خانواده هایشان به این کشورها روی می آورند، به همین جهت مخارج کمتری متحمل شده و پول بیشتری به کشورشان می فرستند.
با بهبود بیشتر وضع و تأکید بیشتر بر کیفیت، کشورهای حوزه خلیج [فارس] خواستار استخدام تکنسین های فنی تر اروپایی و آمریکایی خواهند شد. در همین حال، بعضی از کشورهای حوزه خلیج [فارس] در حال کم کردن شمار کارگران جنوب آسیایی هستند. یکی از این کشورها امارات متحده عربی است که در آن در نتیجه تأکید بیشتر بر استخدام اعراب به جای پاکستانی ها، شمار کارگران پاکستانی شدیداً رو به کاهش است. (البته به استثناء مشاغل نظامی... نمونه بارز این امر این است که فرمانده نیروی هوایی امارات متحده عربی یک فرد پاکستانی است) کشورهای دیگر حوزه خلیج [فارس] مانند کویت کارگران پاکستانی را به اعراب ترجیح می دهند چون پاکستانی ها خود را وارد مسائلی چون رقابت های درونی اعراب نمی کنند.
6- به نوبه خود، پاکستان نیز در برخورد با اعراب مشکلاتی دارد و علت آن نیز تفرقه موجود در میان این کشورهاست (به طور مثال نظامیان پاکستان با این شرط در لیبی استخدام می شوند که علیه مصر به کار گرفته نشوند). این امر می تواند ایجاد اصطکاک هایی را سبب شود و از میزان حسن نیت ناشی از تدارک نظامی پاکستان بکاهد. به هر حال، حتی در مواردی هم که این گونه رابطه نظامی خالی از اصطکاک باشد (مانند عمان) ظاهراً هیچ اهرم سیاسی در اختیار پاکستان قرار نمی دهد. این موضوع در رابطه با مهاجرت عظیم کارگران به کشورهای حوزه خلیج [فارس] که بدون موافقت بین دولتین صورت گرفت نیز صادق است.
7- حضور کارگران آسیای جنوبی در کشورهای حوزه خلیج [فارس] به منظور انجام
ص: 38
کارهای بدنی که اعراب از انجام آنها اکراه دارند بر جوامع کشورهای خلیج [فارس] تأثیر خواهد گذارد. در اینجا یک وضعیت نیمه استعماری حاکم است که در آن اعراب نقش راجه های انگلیسی را ایفا می کنند و کارگران آسیای جنوبی به صورت خدمتکار و زیردست انجام وظیفه می نمایند. تأثیر بازگشت شمار عمده ای از این کارگران به کشورهای آسیای جنوبی به خصوص پاکستان بسیار ویران کننده خواهد بود. علاوه بر قطع ناگهانی منبع درآمدهای ارزی خارجی، یعنی ارسال ارز توسط کارگران، بازگشت آنها به این کشورها سبب تشدید بیکاری و کم کاری خواهد شد که در نتیجة مهاجرت عظیم کارگران این کشورها به حوزه خلیج [فارس] در دوران بعد از سال 1973 حل شده است. به هر حال اکثر پاکستانی های حاضر در حوزه خلیج [فارس] به خاطر جمع آوری ثروت به آنجا رفته اند تا بعدها بتوانند به کشور خود بازگردند و قصد اقامت دائم در کشورهای حوزه خلیج فارس را ندارند.
8- ثروت کشورهای حوزه خلیج [فارس] به معنی اعمال نفوذ بر سیاست های پاکستان نیست. پاکستانی ها معمولاً از اظهارنظر در مورد خاورمیانه طفره رفته و منتظر سیاست های عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه می شوند تا از آن پیروی کنند. پاکستان دارای یک هیأت نمایندگی در قاهره است که به عنوان حافظ منافع چند کشور عمل می کند. در عین حال که بعضی از کشورهای عربی خواستار خروج آنها می باشند (مانند لیبی و عراق)، کشورهای دیگری (چون کویت و عربستان سعودی) خواستار ادامه حضور این هیأت نمایندگی در قاهره هستند.
9- ایران نفوذ خود را در منطقه از دست داده است. نگرانی در مورد اوضاع آنجا به خاطر [بُعد] مسافت از بین می رود. پاکستان گرچه از اعمال فشارهای شاه ناراحت بود (به خصوص در مورد رفع اختلاف با هند) ولی دیگر تحت تأثیر ایران قرار ندارد. حضور نظامیان پاکستان در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مسئله ای حاد بین آنها شده است، چون هر یک خواستار سهم بیشتری در منطقه هستند، ولی [آیت الله] خمینی نیز به نوبه خود نمی خواهد به هیچیک از آنها چنین سهمی داده شود. عراق نیز کاملاً نگران تصرف توسط کمونیست های ایرانی است. (عراقی ها بین ایدئولوژی کمونیستی که مورد تنفرشان است و تسلیحات نظامی کمونیستی که مورد قبول آنها است تفاوت قائل می شوند). کویت نمی خواهد حتی تصور تجزیه ایران را در سر بپروراند و بنابراین در مورد وقوع آن تردید دارد. در صورتی که شاه کنترل امور ایران را در دست می داشت، ممکن بود اتفاقات جاری در افغانستان رخ ندهد. پس از خروج شاه، پاکستان دیگر به عنوان یک عامل ثبات مورد توجه اعراب نیست.
10- روس ها به خاطر رویدادهای ایران و افغانستان، در منطقه قوی تر شده اند. با این حال، روس ها نتوانسته اند از فرصت های بسیار مغتنم موجود در این کشورها استفاده کنند و به همین دلیل این فرصت ها جنبه بازی با آتش را پیدا کرده است. در حال حاضر، ایران به شوروی و کمونیست های وطنی به دیده تردید و سوءظن می نگرد. رژیم های ترکی و امین تحت الحمایه
ص: 39
شوروی در افغانستان در نتیجه مرگ و میر، فرار و ترک خدمت با کاهش نیروی انسانی شدیدی روبرو شده و ممکن است برای دریافت نیروی نظامی دست به دامان شوروی بشوند. در عین حال که شورشیان تنها کمک ناچیزی از خارج دریافت می دارند، فرار نظامیان پادگان اسمر می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. افغانها هیچگاه به روس ها اعتماد نداشته اند. علاوه بر این در افغانستان پناهندگان بسیاری از آسیای مرکزی شوروی وجود داشته که معتقدند دولت خلقی افغانستان آنها را به شوروی فروخته و به عبارتی به آنها خیانت کرده است. رژیم ترکی - امین به احتمال زیاد سرنگون خواهد شد (ولی نمی توان روی این موضوع حساب کرد). با این حال، روس ها معتقدند هر رژیمی که در کابل روی کار آید باید به آنها باج بدهد، در نتیجه روس ها تلاش نخواهند کرد تا شورشیان افغانستان را کاملاً از بین ببرند گرچه ممکن است در حدود اعزام نظامیان خود به منظور حفظ امنیت مناطقی که شهروندان روسی در آنجا مشغول کار و زندگی هستند، برآیند.
[11]- کشورهای حوزه خلیج فارس و جنوب آسیا معتقدند که آمریکا نتوانسته است به صورت عامل موازنه ای در برابر روس ها عمل کند: طرز فکرهای موجود مبهم است: این امید که آمریکا بالاخره راه ارتقا و ثبات منطقه را خواهد یافت و مانع از گسترش نفوذ شوروی خواهد شد با تردید از انجام اقدامات مؤثر توسط آمریکا و ترس از آنکه مبادا آمریکا دست به حرکتی آشکار بزند که مورد مخالفت آنها واقع شود، آمیخته است. پاکستانی ها ترس از این دارند که مبادا سرنگونی رژیم ترکی- امین موجب دخالت مستقیم شوروی در افغانستان گردد و 50% امیدوارند که آمریکا نیز وارد صحنه شود ولی واقع امر این است که معتقد نیستند آمریکا این کار را انجام خواهد داد. هندی ها زمانی که با صراحت سخن گویند از حضور شوروی در افغانستان به عنوان خطری جدی صحبت می کنند (گرچه رسماً اظهار عدم نگرانی می کنند) و معتقدند که آنها به عنوان قدرت نظامی اصلی منطقه باید عهده دار نقش اصلی شوند که آمریکا به احتمال بسیار، مایل به ایفای آن نیست. سعودی ها که از فعالیت شوروی در شاخ آفریقا و یمن بیش از نفوذ آن در افغانستان نگران هستند، خواهان ایجاد یک رابطه تسلیحاتی «صریح و صادقانه» بین خود و آمریکا هستند تا بر اساس آن سعودی ها نیاز تسلیحاتی خود را مشخص کرده و آمریکا سریعاً آن نیاز را برآورده سازد، و علاوه بر این آمریکا از سعودی ها تقاضایی برخلاف خواست مردم عربستان سعودی نداشته باشد، که یکی از این موارد درخواست حمایت عربستان سعودی از قراردادهای کمپ دیوید است.
12- به احتمالی موضع گیری مبهم در قبال آمریکا منجر به افزایش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه خواهد شد. کشورهای حوزه خلیج [فارس] و پاکستان در خفا از افزایش فعالیت دریایی آمریکا در اقیانوس هند و آب های مجاور استقبال خواهند کرد مشروط بر آنکه متقاعد شوند آمریکا عزم خود را برای تغییر مسیر رویدادهای سال های اخیر راسخ کرده و می خواهد به عنوان عامل ثبات در منطقه اقداماتی انجام دهد. در این صورت آنها ترجیح می دهند افزایش این گونه
ص: 40
فعالیت ها بدون جنجال تبلیغاتی همراه باشد تا مجبور نباشند عکس العملی توأم با عدم تأیید از خود نشان دهند. در صورتی که افزایش این گونه فعالیت ها نشان عدم تصمیم گیری صحیح باشد مایه اضطراب و نگرانی شدید آنها خواهد شد.
13- عکس العمل کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به توسعه و تولید تسلیحات اتمی پاکستان متفاوت بوده است. بعضی ها (مانند سعودی ها) از این نگرانند که مبادا یک انفجار هسته ای توسط پاکستان منجر به بروز ماجرا جویی های اسرائیل شود. بدون شک تمام کشورهای حوزه خلیج فارس از اینگونه موفقیت یک کشور مسلمان در زمینه کسب توان اتمی احساس غرور خواهند کرد. اکثراً از تلاش آمریکا در زمینه عدم تکثیر هسته ای به قیمت محروم ساختن پاکستان از کمک های نظامی و اقتصادی که می توانست منجر به تبدیل آن کشور به صورت عامل ثبات منطقه شود، احساس تأسف می کنند.
14- کور (CORR) معاون وزیر خاطرنشان ساخت که موفقیت در زمینه کنترل حمل و نقل مواد مخدر در یک زمینه، منجر به انتقال حمل و نقل در منطقه دیگر خواهد شد. اقدامات موفقیت آمیزی در ترکیه و مکزیک انجام شده تا از قاچاق هروئین جلوگیری به عمل آید و اثر این اقدامات در کاهش معتادین آمریکا به تعداد 5000 نفر و کاهش مرگ و میر به میزان 70% منعکس گردیده است.
در حال حاضر پاکستان، افغانستان و ایران حدود سه برابر مثلث طلایی تولید تریاک دارند و در اروپا و به خصوص آلمان غربی که در سال گذشته بیشترین میزان مرگ و میر ناشی از استفاده بیش از حد از هروئین را به خود اختصاص داده بود، مصرف هروئین جنبه همگانی پیدا کرده است.
هروئین تولیدی در پاکستان از اروپا نیز گذشته و وارد سواحل شرقی آمریکا می شود. استراتژی مربوط به این منطقه هم اکنون در دست تهیه است، و در اجرای آن مسئله امکان ادامه درآمدها ماده مربوط به عدم استفاده و کشت خشخاش در قراردادهای کمک و استفاده از سیستم رأی دهی در نهادهای مالی بین المللی را در نظر خواهد گرفت. در پاکستان چنین وسایلی به خاطر لایحه سمینگتون کارایی چندانی نخواهد داشت. علاوه بر این، منطقه کشت خشخاش تحت کنترل «پاتان»هاست که سود حاصله از فروش مواد مخدر نیز نصیب خود آنها می شود.
دولت پاکستان نیز نمی خواهد آنها را به آغوش افغان ها براند (گرچه این خطر در حال حاضر دور از واقعیت است). با این وجود، روند موجود در نتیجه تأکید مجدد پاکستان بر حفظ تعصب اسلامی که مخالف با استفاده از مواد مخدر و نیز مشروبات الکلی است و نیز آگاهی پاکستان نسبت به افزایش میزان اعتیاد داخلی کمک مهمی در اجرای کنترل و مبارزه ما با مواد مخدر است.
پست
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!