Post
9807
از:
محرمانه
به:
1357-12-26- 1979-03-17
متن سند
موضوع : ضربات انقلابی
توجه: آقای م تازه 20 الی 30 ساله است و مدیر یکی از فروشگاه های خانواده اش در تبریز است (پدرش قبل از مرگ، تاجر و صنعتکار معروفی بود که جنس وارد و صادر می کرد. وی همچنین یک کارخانه بزرگ و نیز زمین های بزرگ روستایی و غیره داشت). آقای م در سرتاسر سال قبل، در انقلاب، در آذربایجان به دو دلیل به طور فعال درگیر شده بود: اول به خاطر موقعیت خانوادگیش و دیگر به خاطر طبیعت خاصش. به دلایل سیاسی، آقای م دوره های کوتاهی را در زندان ساواک تبریز به سر برده و مدارک انقلابی گری او به خاطر زندانی که قبلاً رفته است و همین طور به خاطر بستگی های خانوادگیش (عموی او و یا دائیش یکی از رهبران انقلابی در تبریز است)، خیلی عالی است. در تمام مکالمات ما در زمستان سال گذشته، آقای م سرسختانه مخالف شاه و طرفدار خمینی بود و او خود نقش مهمی را در ادامه تظاهرات خیابانی علیه رژیم پهلوی بازی می کرد.
اکنون نقطه نظرها و مواضع آقای م در مورد انقلاب به مقدار نسبتاً زیادی تغییر کرده است و به جای آنکه یک انقلابی باقی بماند، خودش را از تمام فعالیت های سیاسی بیرون کشیده است. در طول دو مکالمه دراز مدت در این هفته، وی نارضایتی خودش را از جهتی که جریانات در پیش گرفته اند، توضیح داد. یکی از دلایل اصلی او برای شرکت نکردن در فعالیت های سیاسی انقلابی تبریز، نارضایتی او از رفراندم آینده است که انتخاب مردم را در نوع حکومت به جمهوری اسلامی و یا دیگر هیچ محدود کرده است. م می گوید که او تمام سال به خاطر اینکه ملاها حکومت کنند، جنگ و تظاهرات نکرده و مبارزاتش به خاطر این بوده که او واقعاً اعتقاد داشته که می تواند برای بازگرداندن یک حکومت دمکراتیک به ایران مؤثر باشد. دموکراسی اسلامی که در روزنامه ها سر و صدای آن بلند است و مورد اصرار روحانیون می باشد، چیزی است خلاف آنچه که او در نظر داشته است و برای ایران از رژیم پهلوی بهتر نیست.
دلیل دیگر م برای بریدنش از انقلاب این است که بسیار از شیوه های غیر قابل قبول وارد انقلاب شده و اینها هم اکنون مردمی را که واقعاً برای انقلاب فداکاری کردند، را کنار می گذارند، به عنوان مثال: م ذکر کرد، که به دنبال کار کمیته محلی به یکی دیگر از کمیته ها مراجعه کرده و بازجوی (به قول م شکنجه گر) ساواک خود را آنجا در میان بازپرسان اصلی کمیته دیده است. ادعا کرد که او بشدت از اینکه تخصص و خبرگی ساواک در دولت جدید استفاده شود، راضی است، زیرا نیروهای تربیت شده ای که توسط ساواک استخدام شده بودند، نباید بیهوده از دست بروند. اما دیدن شخصی که او را در زندان ساواک زده بود هم اکنون به عنوان یکی از افراد کمیته برای او خیلی تلخ بود.
سن و تجربه افرادی که هم اکنون قدرت را در دست گرفته اند م را مضطرب کرده است. او ادعا می کند بسیاری از افرادی که در کمیته تبریز هستند، صرفاً تاجرهای پیر بازار تبریز هستند که هیچ گونه توانایی و خبرگی ندارند. ملاها که مرتجع، متعصب نالایق و تنها علاقه مند به تشکیل قدرت شخصی هستند، یا جوان های خیلی خشن و یاغی که اسلحه هایی را که بتازگی به دست آورده اند را برای ادامه ترور و غارت مردم استفاده می کند.
همزمان با آن در میان افراد رژیم سابق، یک رشته حیله ها و رقابت های پیچیده ای برای گرفتن مقام و مداخله در قدرت در جریان است. م خود و دوستان انقلابیش را می بیند که به وسیله افرادی که تخصصشان بیشتر در عوام فریبی است و رفتار و دستورالعملشان بر اساس بوروکراسی رژیم سابق است، کنار گذاشته می شوند.
نظریه: بدبینی م و عدم شرکت او در فعالیت های سیاسی در تبریز، ممکن است نشان دهنده رفتار همفکران و همسن های او باشد به عنوان یک فرد جوان، مرفه و لیبرال. م مخالف رژیم پهلوی بود، اما شور و هیجان لیبرالی و جوانی او به سادگی نمی تواند واقعیت جنگ حزبی و دسته ای را درک کند. او که از خیلی جهات یک ایده آلیست است، به نوعی عقیده داشت که وقتی شاه ایران را ترک کرد، یک دمکراسی خوب و منطقی با اهداف خوب حاکم خواهد شد و ایران در یک دنیای آزاد و مطمئن زندگی خواهد کرد. آینده ای که او و دوستان دیگرش قبل از انقلاب در اتاق های پذیرایی راحت با یکدیگر بحث می کردند، هیچ کدام جامه عمل به خود نپوشید و این حقیقت که برای هزاران نفر دیگر ممکن است انقلاب وسیله ای جهت نیل به آرزوها و منافع شخصیشان درآید، در نظرشان نبود. م که محصول طبقات مرفه شهری است، نمی توانسته پیش بینی کند که زمانی یک آشغال با تفنگ هایش به او دستور بدهد، یا نوع زندگیش را تهدید کند. م حالا فهمیده است که تغییرات در ایران ممکن است فایده ای برای او و افرادی مثل او نداشته باشد. او حالا نظراتی مبنی بر بدبینی نسبت به سیاست، که قبلاً خود او از دیگران به خاطر چنین موضعی انتقاد می کرد، ابراز می دارد.
دلایلی که میم برای ناخشنودی خود ابراز می دارد مواضع مشابهی است با آنچه که من در صحبت با دیگر ایرانیان دیده ام و این نمایانگر پشت کردن این جناح به روند فعلی نهضت انقلابی است. ایرانیان افرادی هستند که به طبقه و موقعیت طبقاتی معتقدند، آداب و رفتار آنان نیز هماهنگ با موقعیت اجتماعی - اقتصادیشان می باشد. مقامات و تجار فراوانی هستند که از براندازی شاه حمایت کردند و حال متوجه می شوند که موقعیت خودشان به خاطر نابودی سیستم سابق در خطر افتاده است. صحنه جالب توجه این است، که یک ایرانی خوش لباس از طبقه متوسط، با جوان 19 ساله انقلابیِ ژ - 3 به دست درگیر شود. به خاطر دلایل و یا محاسبات غلط خود، خیلی از طبقات متوسط ضد شاه باور نمی کردند که امنیت و یا موقعیت خودشان توسط انقلاب در خطر افتد و حالا نارضایتیشان از تأثیرات وضع زندگیشان افزونتر می گردد. انقلابی «لیبرال» اتاق های مهمانی مجلل، اکنون دریافته است که فریادهای او برای خمینی باعث آزادسازی نیروهای مذهبی و معنوی شده که فریاد کنندگان یارای مقابله با آن را ندارند.