Post
15467
از: سولیوان، سفارت آمریکا در تهران
محرمانه
به: وزارت امور خارجه ـ واشنگتن دی. سی.
1357-11-03- 1979-01-23
متن سند
سند شماره (32)
از: سفارت آمریکا در تهران
تاریخ: 23 ژانویه 1979 - برابر با 3 بهمن 1357
به: وزارت امور خارجه - واشنگتن دی. سی.
طبقه بندی: سری - غیر قابل رؤت برای خارجیان
گزارشگر: پرت
موضوع: اطلاعات بیوگرافیک درباره دولت جدید
1- (محرمانه) جزئیات مربوط به شاهپور بختیار، نخست وزیر، در 16276 - 78 CRM ارائه شد.
- وزیر امور خارجه - در سال 1918 در یک خانواده وزارت خارجه ای متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را در تفلیس، جایی که پدرش عنوان کنسولی داشت،گذراند و تحصیلات متوسطه اش را در تهران انجام داد. در سال 1937 وارد دانشگاه آمریکایی در بیروت شد و با درجه ای در حقوق از مدرسه سنت جوزف بیروت، تحصیلات دانشگاهیش را تکمیل کرد.
وی خدمت خود در وزارت خارجه را در سال 1947 آغاز کرد و مشاغلش شامل دبیر سومی در مسکو از 1949 تا 1953؛ مأموریت کوتاهی در تهران در 1953؛ دبیر دومی در لاهه از 1953 تا 1956؛ کفالت مدیریت قسمت عهدنامه ها و امور حقوقی از 1953 تا 1957 مستشار در دهلی نو از 1957 تا 1960؛ سرکنسول در استانبول از 1960 تا 1962؛ مدیر بخش اقتصادی در 1962 بوده اند. پس از مدت کوتاهی که مدیر اداره دوم سیاسی در 1963 بود، در مارس همان سال مدیر کل امور سیاسی شد. در ژوئن 1964 او به عنوان معاون امور سیاسی و پارلمانی انتخاب شد. سپس از ژوئیه 1965 تا سپتامبر 1971 به عنوان سفیر در مسکو خدمت نمود و پس از آن قایم مقام وزارت امور خارجه شد. در اکتبر 1973 از خدمت اخراج شد که ظاهرا به این سبب رخ داد که وی به هواپیمای شوروی که مأمور تأمین اعراب در حال جنگ بود اجازه داد از فضای هوایی ایران عبور کند، علیرغم آنکه شاه حدود خشکی اعمال کرده بود و بدین ترتیب نظر نامطبوع شاه را برای خود خرید. از آن زمان او جز شغل کوچک مشاور وزیر خارجه چیز دیگری در دست نداشته است. در واقع او در نتیجه خشمش از اخراج شدن و همچنین مطابق گزارش ها به سبب یک اشکال اعتیاد به الکل چندین سال است که از صحنه بیرون مانده است. واضح است که میرفندرسکی گنجینه ای از تجارب با خود دارد و همکارانش در وزارتخانه با نظر احترام به وی می نگرند.
در مسکو او فرستاده موفقی بود، دلیلش این است که زبان آنها را با تبحر صحبت می کند و از قراری که گزارش شده در روزهای جوانی اش پس از صرف مقدار زیادی ودکا به رقص و آواز روسی پرداخت. از طرف دیگر او در مقام معاونت پارلمانی در 1964 در دفاع از لایحه اعطای مصونیت سیاسی به مستشاران
ص: 384
نظامی آمریکا فوق العاده با ضعف عمل کرد. او مردی کوچک با پوست زیتونی و فردی صمیمی و جذاب است. بعضی مقامات دولت آمریکا او را در شرایط فشار به هیچ وجه شایسته اعتماد کامل ندانسته اند.
میرفندرسکی سه فرزند دارد. او علاوه بر آلمانی و انگلیسی، روسی و فرانسه را به خوبی تکلم می کند.
(باید متذکر شد که اطلاعاتی که وزارت امور خارجه در مورد چند فقره از مناصب گذشته اش تسلیم نموده، شدیدا با سوابق ما درباره احوال اولیه اش مغایرت دارند. این اطلاعات چنین می گویند که ورود به خدمت در 1942، خدمت در مقام دبیر سومی و دبیر دومی در مسکو از 1946 تا 1951، اداره گذرنامه در 1951 و دبیر دوم و دبیر اول در لاهه از 1952 تا 1956 بوده است.)
3- (بدون طبقه بندی) لطفعلی صمیمی، وزیر پست و تلگراف و تلفن: حدوداً 57 سال دارد. وی در سال 1954 در رشته مهندسی مکانیک فارغ التحصیل شد و سال بعد به اداره بی سیم پیوست. صمیمی که یکی از بنیانگذاران حزب ایران (یکی از اجزای جبهه ملی) است، در اوت 1954 به زندان افکنده شد. در 1963 پس از هفت سال تعلیق خدمت دوباره او را بر سر کار آوردند. وی سپس به مطالعات تخصصی در مهندسی ارتباطات در فرانسه و آلمان پرداخت. پس از آن به عنوان رئیس اداره مطالعات و مدیر خدمات پستی وزارت پست و تلگراف و تلفن خدمت کرد. آخرین مقام او بازرس وزارت پست و تلگراف بوده است.
4- (بدون طبقه بندی) محمد مشیری یزدی، معاون مالی و اداری نخست وزیر: در سال 1921 به دنیا آمد. او از دانشگاه تهران مدرکی در علوم سیاسی دریافت داشته است. ورودش به خدمت دولت در وزارت حرفه و تجارت در 1940 بود و در 1946 به علت حجم کارش به وزارت کار انتقال یافت. مشاغلش از این قرار بوده اند: مدیرکل اداره کار اصفهان؛ رئیس ادارات کار در خوزستان و تهران؛ عضو هیئت رئیسه هیئت تعاون عمومی تهران؛ مدیر کل اداری وزارت کار؛ ناظر دولت در سازمان بیمه های اجتماعی کارگران و قائم مقام دائمی وزیر کار. در ژوئن 1971، او رئیس هیئت مدیره شرکت وام های پس انداز مسکن شد. مشیری یزدی با... سازمان ملل و برنامه اصل چهار ایالات متحده کار کرده است. او به فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.
5 - (خیلی محرمانه) منوچهر کاظمی، وزیر کشاورزی و منابع طبیعی: 64 سال دارد. او در مهندسی و اقتصاد مدارکی در دست دارد و حداقل بخشی از کار دانشگاهیش را در هاروارد گذرانده است. او در سازمان برنامه و بودجه خدمت کرده و به مقام معاونت آن سازمان رسیده است. او دوست آمریکایی ها، ولی منتقد رژیم شناخته می شود. وی به فرانسه و انگلیسی حرف می زند.
6- (خیلی محرمانه) عباسقلی بختیار، وزیر صنایع معادن و تجارت: پسر عموی نخست وزیر است. او که متولد سال 1927 است، مدارکی در حقوق و ادبیات از دانشگاه تهران، مهندس شیمی از دانشگاه گلاسکو و دکترا در شیمی از دانشگاه لندن به دست آورد. سوابق او شامل مناصبی به عنوان مدیر فنی شرکت سرمایه شکر؛ سخنران دانشکده فنی دانشگاه تهران؛ رئیس اکتشافات گاز و پتروشیمی شرکت نفت با مسئولیت طرح ریزی برای مجموعه پتروشیمی آبادان و ( در 1966) مدیر اجرایی شرکت مشترک پتروشیمی آبادان بوده است. پس از آن وی با عنوان معاون صنعتی وزارت امور اقتصادی و دارایی خدمت کرد. در اوائل 1975 این مقام را ترک و به سازمان خریدهای نظامی منتقل شد. شایعات گویای این هستند که خروج او از وزارت امور اقتصادی و دارایی به دنبال یک کشمکش بر سر مسائل سیاسی با انصاری و نجم آبادی بود. بختیار وضع سلامتیش متزلزل بوده و ادعا شده که یک حمله قلبی به سراغش آمده است.
ص: 385
او عینک تیره به چشم می زند و در طرف راست صورتش فلج موضعی دارد. این حالت کمی بر تکلمش تأثیر می گذارد. او متمایل به آمریکا دانسته می شود. وی به انگلیسی صحبت می کند.
7- (خیلی محرمانه) رستم پیراسته، وزیر امور اقتصادی و دارایی: 46 سال دارد و از یک دانشگاه آمریکایی در اقتصاد و بانکداری دکترا گرفته است. سابقه بانکی او پیوندهای نزدیکی با ایالات متحده را در بردارد و در واقع بیشتر آن با «چیس مانهاتان بانک» نیویورک بوده است. پیراسته در چیس مانهاتان به عنوان یک معاون عالیرتبه و عضو کارکنان ارشد طرح ریزی کار کرده و گزارش ها حکایت می کند که چیس مانهاتان نسبت به استعدادات او نظر عالی داشته است. پیراسته، چیس مانهاتان را ترک کرد تا مدیر بانک بین المللی ایران که 35 درصد در تملک چیس مانهاتان است، شود. به نظر می رسد که ارتباط او با آمریکا او را در برابر موج ضدیت با آمریکایی که ایران را فرا می گیرد، زخم پذیر نشان دهد. در واقع او هم اکنون نیز از طرف کارکنان وزارت امور اقتصادی و دارایی متهم به داشتن تابعیت دوگانه از ایران و آمریکاست. در جلسه اخیر او با مدیرکل ها (مدیرکل های مشغول به کار) به او غیر قانونی و غیر قابل پذیرش گفته شد. او در تشکیل بانک بین المللی ایران که یک اقدام مشترک است، کارش را به خوبی انجام داد. وی که یک ناسیونالیست است از ایرانیان خواسته است که به جای سرمایه گذاری در خارج پول خود را در کشور نگاهدارند. او در برخورد با مسائل مادی دارای دیدگاهی گسترده است. پیراسته با ایجاد تعجب همگان از بانک بین المللی استعفا داد. در صحبت های خود با خبرنگاران به توصیف برنامه های دراز مدت می پردازد، گویی که قصد دارد برای اداره آنها بر سر کار باشد. او ظاهرا بین اوضاع سیاسی و امور اقتصادی تمایز قائل می شود؛ این کاری است که به مقداری وقت نیاز دارد.
8 - (خیلی محرمانه) سیروس آموزگار، وزیر اطلاعات و جهانگردی: به سال 1934 به دنیا آمد. او با خانواده جمشید آموزگار نسبتی ندارد. در 1954 وی از دانشگاه تهران به دریافت لیسانس حقوق نائل آمد و در 1963 از همان دانشگاه دکترای اقتصاد گرفت. آموزگار ترکیب غریبی از یک اقتصاددان و داستان نویس است. او به عنوان دستیار رئیس اداره مرکزی بانک اعتبارات ایران، مدیر یک شرکت نشر کتاب و مشاور اقتصادی وزارت کار خدمت کرده است. او کتاب هایی درباره قانون و اقتصاد (که طبق گزارش ها حاوی یک دیدگاه نسبتاً چپ است) انتشار داده است، به علاوه چندرمان، داستان کوتاه و نمایشنامه.
9- (خیلی محرمانه) محمد امین ریاحی، وزیر آموزش: به سال 1923 در خوی تولد یافت. او در 1950 از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران لیسانس گرفت و سپس از آن دانشگاه به دریافت دکترای ادبیات نایل آمد. در 1950 به تدریس دبیرستانی در قم پرداخت و سال بعد معاون اداره کل آموزش آذربایجان شد. او تا سال 1925 (طبق کتاب هویت های اشخاص «WHO IS WHO» این تاریخ ظاهرا احتمالی است) مدیر دانشسرای مقدماتی معلمان بود. او از 1961 در مقام مدیر کل نشریات و آمار وزارت آموزش خدمت کرده است. ریاحی سردبیر ماهنامه آموزشی «آموزش و پرورش» بوده است. او همچنین نویسنده و مؤلف مجله «کیهان فرهنگی» بوده است. به علاوه او در مقام مدیر کلی هیئت امنای بنیاد شاهنامه خدمت کرده است. وی به انگلیسی و فرانسه تکلم می کند. منبع دانشگاهی مخالف، ریاحی را به عنوان نمونه میانه روی کابینه بختیار به مأمور سفارت معرفی کرد.
10- (محرمانه) منوچهر رزم آرا، وزیر بهداری: یک پزشک و متخصص قلب است. تحصیلات خود را
ص: 386
در فرانسه تکمیل کرد و عضو جامعه کاردیولوژیست های فرانسه است. جزئیات بیشتری در دست نیست.
11- (سری) جواد خادم، وزیر مسکن و شهرسازی: فقط 38 سال دارد. او از یک دانشگاه بریتانیا درجه ای در مهندسی ساختمان دارد. او سوابق خود را عمدتا در بخش خصوصی دارد. او یک مقاطعه کار فعال بوده و آخرین شغلش مدیریت گروه ساختمانی آکام بوده است. مشهور است که او فردی احساساتی و احتمالاً ضدآمریکایی است، درباره خادم می گویند که در کار مقاطعه کاریش رشوه پذیرفته است.
12- (خیلی محرمانه) منوچهر آریانا، وزیر کار و امور اجتماعی. در تهران به سال 1922 به دنیا آمد. او از دانشگاه تهران در اقتصاد و حقوق سیاسی فارغ التحصیل شد. وی در سال 1946 به وزارت کار پیوست و در آنجا با مشاغل مدیرکلی کار و امور اجتماعی استان تهران و سپس خوزستان؛ معاون فنی؛ نماینده دولت در هیئت نظارت سازمان بیمه های اجتماعی و (از اکتبر 1973) به عنوان مدیر اجرایی صندوق تحصیل فرزندان کارگران خدمت کرده است. برطبق گزارش ها، آریانا پسر عموی تیمسار بازنشسته آریاناست؛ یکی از نظامیان قدیمی که بعضی از مخالفین به طوری که گزارش شده قابل قبولش می دانند.
13- (خیلی محرمانه) سپهبد جعفر شفقت، وزیر دفاع: در سال 1915 در تبریز تولد یافت. او در دانشکده نظام تهران و دانشکده جنگ فرانسه تحصیل کرد و در حقوق بین الملل از دانشگاه پاریس دکترا اخذ کرد (1953). او تعلیمات حقوقی خود را طی سوابق نظامی خود به کار گرفته است. شروع کار او در لشکر یک پیاده آذربایجان در 1958 بود و در 1961 رئیس دیوان عالی شد. در سال 1964، او معاون فرمانده نیروهای زمینی شاهنشاهی ایران شد. از سال 1966 تا 1971، شفقت به عنوان رئیس دادگاه عالی اداره قضایی مشغول بود. در ژوئن 1971، او آجودان شاه شد و در آن مقام بود که تحقیقات شورش های فوریه 1978 تبریز را انجام داد. یک ماه بعد او استاندار آذربایجان شرقی شد. شفقت یک فرمانده برجسته که سریعاً اقدام می کند و از زیردستانش به خوبی استفاده می جوید، شناخته می شود.
دخالت عمیق او در امور حقوقی قسمتی از وظایف فرماندهی او را به خود اختصاص داد. کنسولگری تبریز گزارش می دهد که در تبریز او به خوبی مورد احترام بود (اینکه او از اهالی تبریز بوده و تسلطش به زبان آنجا بدون شک وی را یاری داده است). او را می شد اغلب اوقات در حال عبور از خیابان های شهر یا در اتومبیل خود دید که بدون ملتزمین مسلح فراوان در انظار ظاهر می شد. به هر حال، در تهران مخالفین او را در قبال ناآرامی شهری، دارای موضع سخت می نگرند که احتمالاً به دلیل خدمت او در دادگاه های نظامی است؛ یک منبع مخالفین او را «جلاد» می نامد. او سه فرزند دارد و فرانسه را به خوبی و انگلیسی را به طور متوسط تکلم می کند.
سولیوان
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!