Post
36021
از: سایزر، سفارت آمریکا، مسقط - الف - 26
سری
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
1358-03-29- 1979-06-19
متن سند
سند شماره 5
سری
19 ژوئن 1979 - 29 خرداد 1358
از: سفارت آمریکا، مسقط - الف - 26
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، الجزیره، امان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، خارطوم، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، صنعا، ریاض، تهران، تریپولی
مرجع: مسقط 4 - الف
موضوع: ابعاد خارجی تحرکات سیاسی عمان
(سری - تمام متن) گزارش مسقط الف - 4 حاوی تجزیه و تحلیل مربوط به تحرکات سیاسی عمان بود.
ص: 13
بررسی مزبور بر این فرضیه استوار بود که سرنوشت کشور، تابع رویدادهای داخلی آن است. با وجود مطالعه برخی عوامل نفوذ خارجی چون حضور بریتانیا و بازگشت دانشجوها از خارج و خطر حمایت جمهوری دموکراتیک خلق یمن از شورشیان ظفار، موضوع اصلی همان رویدادها و فرضیه مذکور بود. این نفوذها خود را در مجموعه سیاسی کشور نشان داده و یا نشان خواهد داد و بدین ترتیب می توان گفت که آنها نتایج صحنه های مربوط به رویدادهای داخلی می باشند.
به نظر ما گزارش الف - 4 معتبر است ولی کامل نیست. احتمالاً برخلاف بیشتر کشورها، تحرکات سیاسی عمان از داخل کشور ناشی نمی گردد. باید تأثیرات عظیم و فشارهای منطقه ای و بین المللی را نیز در نظر گرفت. نقطه نظرهای ذیل که نشانگر نحوه نگرش مسقط به رویدادهای خارجی است، طوری طراحی شده تا بخش ناپیدای تصویر را هویدا سازد. ابتدا به بررسی نیروهای متخاصم دور افتاده و نزدیک عمان و سپس به بررسی نحوه عکس العمل دوستان آن می پردازیم. در پایان نیز در مورد نقش آمریکا پیشنهاداتی ارائه می کنیم.
خلاصه: گرچه عمان با کشورهای همجوار خود در شبه جزیره عربستان به جز یمن جنوبی دارای روابط خوبی است، ولی همیشه نگران خصومت یمن جنوبی بوده و احساس می کند که با خطرهای [نیروهای] رادیکال موجود در دیگر نقاط منطقه تهدید می شود. رهبریت عمان معتقد است که در مرکز نهضت های دست نشانده مسکو که در شاخ آفریقا و افغانستان و یمن جنوبی ظهور کرده قرار گرفته است، البته به صحت و سقم این ادعا کاری نداریم. این تحولات در رأس مسئله انشعاب قدیمی ایدئولوژیکی موجود در جهان عرب قرار گرفت و تمام رژیم های عربی محافظه کار مانند عمان را در برابر اردوی تندروها قرار داد.
حمایت جسورانه سلطان قابوس از قرارداد کمپ دیوید، خشم تندروها را علیه وی برانگیخته است. در صورت سقوط و یا عدم موفقیت کمپ دیوید، وی به خاطر همین موضع گیری اش، چه در داخل و چه در خارج از عمان، مورد انتقاد شدیدی قرار خواهد گرفت. سقوط شاه ایران نیز موقعیت او را به مخاطره افکنده است، علت این امر نه تنها از بین رفتن حمایت نظامی ایران در ظفار، بلکه صرف سقوط عظمت شاه و تاج و تختش می باشد. در عین حال روس ها در شمال دریاچه خزر به تماشا نشسته اند.
مهم ترین خط مشی دفاعی عمان در دفع این خطرها در آرمان مشترک اعراب محافظه کار در برابر تندروها نهفته است. گرچه کشورهای خلیج [فارس] و از جمله عمان حمایت چندان آشکاری از یک «پیمان امنیتی» بروز نداده اند ولی عمانی ها امیدوارند که نوعی هماهنگی پیشرفته و نه سازمان یافته، آن هم استوار بر روابط دوجانبه که شامل امنیت باشد و نه محدود به آن، به وجود آید. مرکزیت این توافق ناپایدار الزاماً عربستان سعودی است. ولی، حسادت های محلی حتی الامکان موقعیت یا پیدایش این سیستم ضعیف را از بین می برد، بگذریم از مشکلاتی که به خاطر فقدان رهبری سیاسی سعودی در همین رابطه پیش می آید.
ص: 14
از آنجا که قابوس، شوروی را مهمترین خطر به حساب می آورد، برای او غرب مهم ترین عامل خنثی کننده است. غرب نیز در وهله اول همان بریتانیاست که در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود امکان خروج انگلستان در درازمدت، غرب مفهوم آمریکا را به خود خواهد گرفت. آمریکا و بریتانیا هر دو مایل به پشتیبانی از عمان هستند، لیکن آرای عمومی هر یک از این دو کشور آنها را در حمایت از رژیم های غیردموکراتیکی چون همین سلطان نشین بر سر یک دوراهی قرار داده است. به همین علت آمریکا باید از نظر کیفی و کمی در حمایت از عمان جانب احتیاط را از دست ندهد. گرچه حمایت از این کشور نباید القا کننده نوعی پشتیبانی گسترده و درگیری غیرانتقادی باشد، ولی در عین حال نباید به نحوی باشد که این دولت قابل اعتماد نیز از دست برود. در این راه باید روشی ثابت و معتدل در پیش گرفته شود.
بعضی از اصول درگیری دولت آمریکا و عمان نیز ناشی از همین تحرکات سیاسی است که می توان با بهره برداری از آنها به نتایج بسیار مهمی دست یافت. مهم تر از همه، ما و بریتانیا می توانیم نیروی عظیمی در رابطه با امنیت منطقه فراهم آوریم که تا به حال به خاطر عدم اعتماد کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به یکدیگر وجود نداشته است.
نزدیک ترین دشمنان عمان: تندروهای منطقه ای
این سلطان نشین در جناح راست انشعاب منطقه ای رادیکال ها و محافظه کاران قرار دارد. از نظر امنیت مرزی نیز باید گفت که تمام کشورهای همجوار آن به استثناء یمن جنوبی از جمله جناح های راست به حساب می آیند. همین استثنا حتی قبل از رسیدن قابوس به قدرت نیز موجبات نگرانی مقامات عمان را فراهم آورده بود.
اما رادیکالیسم عمیق دیگر کشورهای منطقه نیز علت اصلی و مهم دیگر همین نگرانی بوده است. رویدادهای شاخ آفریقا اولین هشدار را حدود یک سال قبل سبب گردید. همان، بازگشت سومالی را به «آغوش غرب» مورد استقبال قرار داد، اما گرایش اتیوپی به چپ و نمایش خیره کننده کمک های نظامی کوبا در نبرد اُگادن نگرانی ها را گسترش داد خصوصاً آنکه کوبایی ها در یمن جنوبی حضور قابل ملاحظه ای یافته بودند. سپس افغانستان و وقایع آن پیش آمد، که در نتیجة آن عمان احساس کرد که در میان یک نهضت الهام گرفته از کمونیسم واقع شده است. عمانی ها نیز مانند دیگران در خاورمیانه این رویدادها را نوعی توطئه تصور می کنند و افغانستان این تصور را در اذهان آنها متصور کرد که در رابطه با عمان و تنگه هرمز از طرف مسکو اعمال فشاری در حال نضج گرفتن است.
این رویدادها به انشعاب های ایدئولوژیکی که از زمان های گذشته در جهان عرب وجود داشت اضافه گردید. اردوی تندرو مرکب از عراق، سوریه، لیبی، الجزایر، و شبه نظامیان فلسطینی و نیز یمن جنوبی نسبت به عمان روی چندان خوشی نشان نمی دهند. البته مسئله ای که موجب جدایی رادیکال ها از دیگران شده، همان تضاد یا مناقشه اعراب و اسرائیل است. گرچه این
ص: 15
مسئله موجبات نگرانی شدید عمان را فراهم نیاورده، ولی سلطان قابوس در قبال قرارداد کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل موضع مثبتی اتخاذ کرده است. علت این موضع گیری وی نیز احتمالاً این بود که وی معتقد به اهمیت این قرارداد است، ولی بدون شک نشانگر تمایل وی به جلب اعتماد آمریکا نیز می باشد. قرار گرفتن وی در معرض خشم تندروها نیز او را چندان به خود مشغول نداشته است. از دید بسیاری از ناظران در خارج از کشور، خونسردی وی نیز جالب توجه است، چون او بی باکانه به انتقاد از آراء عربی می پردازد. به نظر آنها اگر قرارداد کمپ دیوید طبق وعده های خود آراء عربی را جلب نکند، قابوس دچار دشواری های بسیاری خواهد شد.
در صورت عدم موفقیت قرارداد کمپ دیوید، نه تنها دیگر حکام عربی بلکه مردم عمان نیز به انتقاد از وی خواهند پرداخت. محفل کوچک عمانی هایی که عموم مطلع کشور را تشکیل می دهند، تا به حال با سیاست وی در حمایت از کارتر و سادات کنار آمده اند، ولی آنان نیز مانند دیگر اعراب گمان نمی کنند که مسئله فلسطینی ها و اورشلیم بتواند از طریق قرارداد کمپ دیوید حل و فصل گردد. در صورتی که قرارداد کمپ دیوید «موفق» نشود، اعتراض نهفته این عمانی ها رساتر خواهد شد. بنابراین به فهرست رویدادهای گزارش الف، یک عنصر دیگر را که می تواند برای سلطان مشکلاتی به وجود آورد بیافزاییم که همان عدم موفقیت کمپ دیوید است.
مثال ایرانی
گویی نگرانی های فوق کافی نبود، سقوط اخیر شاه بیش از همه عمانی ها را شگفت زده کرد. این سلطان نشین از نظر کمک های نظامی در جنگ ظفار وابستگی شدیدی به ایران پیدا کرده بود و یک گروهان از نظامیان ایرانی تا اوایل 1979 در عمان به سر می بردند. وعده شاه مبنی بر ارسال نیرویی بزرگ تر به عمان در صورت شیوع جنگ ظفار این بار نیز بی نتیجه مانده است.
نه تنها از بین رفتن کمک های نظامی ایران، بلکه صحنه سقوط شاه و تاج و تختش نیز قابوس را نگران کرده است. قابوس آگاهانه، به سبک شاه که همراه با شاه حسین تنها سلطان خاور نزدیک بود و می توانست با نیروی نظامی خود سرمشق باشد، عمل کرده است. حتی خونسردی و بی تفاوتی سلطان نیز یکی از خصوصیات الهام گرفته از شاه است. انقراض پادشاهی ایران سبب شده است که قابوس در روش خود تجدیدنظر کند. تکرار سفرهای وی به بخش های دورافتاده عمان نیز ناشی از این تصمیم وی است که نباید اشتباهات شاه را مرتکب شود.
در مورد این نمونه ایرانی متأسفانه می توان گفت که اقدامات تدافعی کارگر نیست. ناآرامی های سیاسی با وجود شرایط خاص هر کشور که قادر به تغییر مسیر و از میان برداشتن آنهاست باز هم گسترش می یابد. ایدئولوژی محرک اینگونه ناآرامی ها نیز در این نمونه به
ص: 16
وضوح ضدشاهی، ضدآمریکایی و ضد مادی گرایی به مفهوم اسلامی است. تمام رژیم های مسلمان طرفدار غرب در خاور نزدیک که دارای نظام شاهی و وجهه غیر مذهبی هستند، آماج واقعی اینگونه آشوب ها واقع می شوند. حتی کشورهایی چون یمن شمالی که دارای نظام سلطنتی نبوده و عربستان سعودی که بسیار اسلامی است، تحت تأثیر واقع می شوند چون دارای خصوصیات بسیار آسیب پذیری هستند. جالب توجه این نکته است که هر یک از آنها گمان می کند که آشوب و شورش در کشورهای دیگر رخ خواهد داد. به طور مثال سفارت ما در ابوظبی شایعاتی مبنی بر ابراز نگرانی از گسترش جنگ ظفار را دریافت کرده است، در حالیکه سلطان قابوس نگران عربستان سعودی است و سعودی ها نیز به نوبه خود از یمن شمالی به عنوان یک حلقه ضعیف نامبرده اند. ولی ما نیز فکر می کنیم که هر یک از حکام این کشورها به این واقعیت پی برده اند که خود قربانیان حتمی این رویدادها هستند. هر یک از آنها می داند که پاسخ سؤال «آیا رویداد ایران می تواند تکرار شود؟» مثبت است چون واقع امر این است که همین رویداد در ایران به وقوع پیوسته است.
حركت ابهام آميز روس ها
در شمال خزر روس ها با خونسردی تمام نظاره گر وقایع هستند. لازم نیست برای پی بردن به این مطلب که همه چیز به نفع روس ها تمام شده به نظریه عمانی ها در مورد توطئه گری ها گوش فرا داد. در همین حال مسکو از یک استراتژی فاقد تبلیغات استفاده می کند و دیگران تنها می توانند به حدس و گمان در مورد مقاصد آنها بپردازند.
شاید به واقع روس ها نقشه صریح و واضحی نداشته باشند. واقعیت این است که آنان نیز از عنصر نظامی گری اسلامی در رویدادهای ایرانی با نگرانی یاد می کنند چون خودشان دارای جمعیتی مسلمان هستند. رویدادهای اخیر افغانستان حاکی از آن است که قیام جدید مسلمانان تنها دارای وجهه صرفاً ضدآمریکایی نیست، با این وجود حال که شورش ضدآمریکایی آغاز شده، گمان می کنیم که کسی در کرملین به فرمول بندی طرحی پرداخته است تا بتواند از«تضاد» موجود در جهان خاور نزدیک بهره برداری کند. نباید تصور کرد که آنها از این فرصت استفاده نخواهند کرد.
روس ها با نظاره رویدادهای خاورنزدیک می توانند چنین نتیجه گیری کنند که با استفاده از گریزناپذیری های تاریخی و عدم توانایی آمریکایی ها، می توانند نفع نهایی را نصیب خود نمایند. آنها رویدادها را مانند یک بازی شطرنج به حساب می آورند که در آن، آنها به صورت استادان بازی در برابر نوآموزان قرار گرفته اند. به نظر روس ها، آمریکا از سال ها قبل با «رخ های» ایران و عربستان سعودی به صورت «دو رکن» بازی کرده است و پس از آن واشنگتن با نزدیک کردن «اسب» به «رخ» ایرانی، کمک های تسلیحاتی خود را به سوی آن سرازیر کرده و از نزدیک کردن «وزیر» به عنوان کمک های انسانی خودداری نموده است. روس ها اکنون در این اندیشه اند
ص: 17
که آیا می توانند «رخ» ایرانی را اسیر کنند. این امر نه تنها مهره سعودی را در خلیج [فارس] به مخاطره خواهد افکند بلکه روس ها را قادر می سازد تا «کیش» داده و آمریکا را وادار به عکس العملی سازد که به نحوی بتواند از خطر فوری برحذر بماند. مسکو احتمالاً چنین فکر می کند که واشنگتن حرکت معقولی نخواهد داشت، چرا که تمایل، یا به فروش تسلیحات به یکی دیگر از مهره ها است و یا وزیر را به نحو زیگ - زاگ به حرکت درخواهیم آورد. روس ها احتمالاً مایل به نظاره این حرکت ها هستند و هرگاه که بتوانند یکی از مهره های ما را اسیر خواهند کرد.
همسایگان صمیمی: کشورهای عرب میانه رو
آرمان مشترک محافظه کاران عرب علیه تندروها اولین خط مشی تدافعی عمان علیه این خطرها و نیز خطر ناشی از مسکو را تشکیل می دهد.
همکاری آری، تشکیلات مشترک خیر
در اصل، عمان معتقد است که وحدت کشورهای عربی حوزه خلیج [فارس] می تواند به چند طریق تجلی یابد. ولی عمانی ها پس از شرکت در کنفرانس ها و مذاکرات چند سال گذشته دریافتند که امکان ایجاد یک سیستم تدافعی نیرومند وجود ندارد. موضع منفرد قابوس در قبال تضاد اعراب و اسرائیل این امکان را کاملاً از میان برمی دارد. علاوه بر این، اگر قراردادی ملزم به از دست رفتن کنترل امنیتی عمان بر حاکمیت خویش باشد، مسقط نیز از آن استقبال نخواهد کرد. هیچیک از کشورهای خلیج [فارس] تمایل چندانی به حمایت از انعقاد پیمانی «امنیتی» نشان نمی دهند.
عمانی ها بیش از هر چیز مایل به مشاهده هماهنگی بیشتر، اما نه ساختاری در مورد موضوعات مختلف، بر اساس روابط دوجانبه هستند و نمی خواهند که این هماهنگی صرفاً محدود به مسئله امنیت باشد. در حقیقت، آنها خط مشی سیاسی خود را زمانی که ایران هنوز هم به عنوان یکی از طرفین مهم قراردادهای خلیج [فارس] عمل می کرد به همین روش ترسیم کردند. اکنون که ایران کنار رفته است، عمان «به انتظار نشسته است» و همین امر لجاجت آن را در مورد همکاری نه چندان مستحکم تشدید می کند.
یک سیستم متمرکز عربستان سعودی
با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلیتیک، حکومت های کوچک خلیج [فارس] مجبورند تلاش های هماهنگ خود را به عربستان سعودی که قدرت مرکزی شبه جزیره است متوجه سازند. با کمال اطمینان می توان گفت که رهبران سعودی هیچ گاه استعداد سیاسی از خود نشان نداده اند، و باید محدودیت های موجود در رابطه با نقش ارشادی آنها را به رسمیت شناخت. با
ص: 18
این وصف، آنها دارای اهرم مالی بوده و احترام همگان را نسبت به خود جلب می کنند. علاوه بر این، آنها می توانند کلید اصلی روابط در جهان عرب باشند. ریاض به خاطر میانجی گری اش در سیاست های عربی و روابط خود با رهبران جناح های راست و چپ عربی بسیار به خود می بالد. همین نقش به خصوص در رابطه با عمان حائز اهمیت است، چون اگر سعودی ها از قابوس «حمایت» نکنند، خشم تندروها وی را به سرعت در بر خواهد گرفت.
در این سیستم دفاعی در حال پیدایش، باید عراق را مد نظر داشت. تعهد بعثی رادیکالیسم نمی تواند آن را به صورت یک صمیمی با شاهزادگان خلیج [فارس] تبدیل کند. اما رویدادهای ایران، این کشور را نیز که دارای اکثریت شیعه است، مانند سایر کشورهای منطقه، متوحش کرده است. به همین علت، طرز فکر این کشور در مورد دفاع منطقه ای باید به دقت بررسی شود. همین امر در مورد سوریه نیز صادق است. شاه حسین اردنی مانعی در این راه به حساب نمی آید و حتی می تواند به عنوان یک هم پیمان فعال عمل کند.
در اینجا نیز رابطه سعودی ها با این دولت ها عنصر بسیار مفیدی است.
حسادت های محلی مانع از بهبود امکانات می شود
با این وجود، حتی ایجاد یک سیستم غیررسمی به دلیل رقابت های کم اهمیت کشورهایی که باید عناصر اصلی آن باشند خالی از موانع نیست. مثلاً عمان و امارات متحده عربی درست زمانی که شایعه کشف نفت درمناطق مرزی شان به گوش می رسد به مناقشات مرزی بین خود دامن می زنند که به پیدایش بحران های کم اهمیتی می انجامد. ولی این تشنج ها به سرعت فروکش می کنند چون از نظر دو کشور شروع جنگ بر سر این مسائل جزئی قابل توجیه نیست. ولی اختلافات مرزی به قوت خود باقی است، و بر نحوه برخورد دوستانه بین دو کشور در مسائل کلی تأثیر منفی بر جای می گذارد.
خوشبختانه، در ماه های اخیر بین عمان و امارات متحده عربی مذاکرات دوجانبه به دفعات از سر گرفته شده تا اختلافات از میان برداشته شود. بدون شک انگیزه این گفتگوها همان ترس از گسترش گرایش های خصمانه منطقه ای در این دو کشور است. ولی معلوم نیست که این ترس بتواند قبل از غرق شدنشان در این گرایش ها، به یک وحدت مؤثر بین آنها بیانجامد.
اختلافات مرزی از دیرباز بین عمان و عربستان سعودی نیز وجود داشته است. بنا به همین علت و حتی دلایل دیگر، عمانی ها احساس مبهمی نسبت به برادر بزرگ خود یعنی سعودی ها دارند. از یک طرف می دانند که برتری و تفوق عربستان سعودی در شبه جزیره بی چون و چراست، علاوه بر این سعودی ها یکی از منابع همیشگی کمک های مالی هستند. ولی همین قدرت سبب شده که عربستان سعودی نسبت به عمان نوعی شیطنت داشته باشد که از چشمان حساس عمانی ها چندان دور نمانده است. قابوس و مشاورینش همیشه در فکر آنند که عربستان سعودی در ازای کمک ها و یا امتداد چتر حفاظتی خود چه چیزی خواهد گرفت.
ص: 19
در حالیکه بخش اعظم مرز بین دو کشور در طول منطقه ربع الخالی نامشخص مانده، می توان گفت که شاید عربستان سعودی در پی به دست آوردن امتیازات ارضی است. به همین علت قابوس خود را چشم و گوش بسته تسلیم عربستان سعودی نمی کند.
با این حال، در صورتی که اختلافی در مسائل دوجانبه پیش نیاید، مسقط به راحتی در مسائل امنیتی شبه جزیره از ریاض پیروی خواهد کرد. قابوس نیز تا حدود زیادی منتظر چراغ سبزی از طرف آمریکاست. وی مایل است که تمام سیستم های ابداعی توسط سعودی ها بخشی از استراتژی واشنگتن به حساب آید.
نیرومندترین دوستان عمان: قدرت های هم صدای غرب
از آنجا که قابوس روس ها را مهم ترین خطر به حساب می آورد، غرب را به عنوان تنها منبع کمک مکفی تصور می کند. در وهله اول بریتانیاست که مفهوم غرب را پر می کند، چون هنوز در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود احتمال خروج انگلیس در درازمدت، آمریکا جای آن را خواهد گرفت.
لرزش ناگهانی و دوباره بریتانیا
از نظر قابوس جای بسی خوشبختی است که خروج بریتانیا از این کشور تا مدتی دیگر به طول خواهد انجامید. معلوم نیست که او به این مطلب پی برده باشد، ولی همین امر نیز می تواند دردسرهایی برای وی فراهم آورد. از هم اکنون چند تن از افسران عمانی (به خصوص سرهنگ سلیم غزالی معاون جدید وزیر دفاع) نسبت به خروج تدریجی انگلیسی ها از عمان ابراز نگرانی کرده اند. غزالی می خواهد روند عمانی نیروهای مسلح را تا حد امکان تسریع کند، گرچه می داند که راه حل تدریجی، تنها راه عملی نیل به این هدف است.
طبق سیاست کنونی بریتانیا خروج افسران نظامی انگلیس در دهه 1980 پایان خواهد یافت. به هر حال، این سیاست درازمدت در زمان دولت تاچر بیش از پیش به قوت خود باقی خواهد ماند. روابط تاریخی که تقریباً از دو قرن پیش نضج گرفته محافل محافظه کار انگلیس را به این نتیجه رسانده که بر اساس مسئولیت بریتانیا در قبال سرنوشت عمان، این کشور باید به حضور نیرومند خود در عمان ادامه دهد. و از آنجا که ارتباط با عمان برای انگلستان مخارج چندانی نداشته، می توان پیش بینی کرد که این ابتکار ادامه خواهد یافت.
وقتی می گوییم انگلستان به حضور خود در عمان ادامه خواهد داد، به جریان های مخالفی که بر طرز تفکر محافظه کاران انگلیس و دیگران تأثیر دارد نیز واقفیم.
این نظریه چنین است: هرگاه که اقامت در جایی پرخرج و یا دشوار شود، انگلستان باید از آنجا به سرعت خارج شود. در وایت هال انگلستان هر از چند بار این نظریه شدت می گیرد. خروج بریتانیا در سال 1960 از «شرق سوئز» نمونه بارز این فرضیه است. هنوز نظریه فوق بر
ص: 20
عمان تأثیر نداشته ولی گمان می رود که در آینده نزدیک تأثیر خود را بر این کشور نیز بگذارد. رویدادهای ایران و نیز حمایت احمقانه سلطان از قرارداد کمپ دیوید بسیاری از متخصصین انگلیسی را در عمان به وحشت انداخته است. همین احساس به نوبه خود انتقادهای بسیاری از انگلیسی ها را در مورد قابوس افشا کرده است که همان عدم هواداری سلطان از دموکراسی(1) است که بسیاری از ناظران نیز به آن معترفند.
البته این روحیه از نظریات ضدقابوسی جناح چپ انگلستان نشأت می گیرد. این جناح به خاطر کمی تعداد تا به حال نتوانسته است بر سیاست انگلستان تأثیر بگذارد. علاوه بر این در مورد عمان برخلاف دیگر رژیم های «ارتجاعی» به طور پراکنده و گهگاه به اظهارنظر پرداخته است. البته این وضع احتمالاً تغییر خواهد کرد. به نظر ما، همین «افشاگری های» جدید در مورد سلطان سبب شده است که ناظران انگلیسی جناح های مرکزی و راست به لرزه افتند. آنها از تأثیر تبلیغات جناح چپ بریتانیا در مورد عمان، آن هم در رابطه با افکار عمومی به خوبی آگاهند.
به طور مثال یکی از نویسندگان برجسته و بسیار چپگرای انگلستان یعنی فرد هالیدی را ملاحظه کنید. کتاب وی تحت عنوان عربستان بدون سلاطین(2)یکی از ستون های اصلی تجلی طرز فکر خصمانه در مورد رژیم های سنتی شبه جزیره عربستان است. کتاب دیگر هالیدی تحت عنوان مزدورها(3) نیز از آن جهت که بر عمان تمرکز دارد بسیار حائز اهمیت است. وی در این اثر از حضور نظامی بریتانیا در شبه جزیره (تحت عنوان «مزدورها») یاد می کند و بیش از همه به موضوع جنگ ظفار می پردازد. وی می گوید «افراطی ترین اقدام ضدشورشی بریتانیا و استفاده از مزدورها در عمان به وقوع پیوسته است». چون طبق ادعای وی، در آنجا حضور بریتانیا «سبب سرکوب شدن مقاومت مسلحانه مردم و حفظ قدرت سلطان مستبد این کشور شده است.» در بخش ضمیمه کتاب مزدورها، مکاتباتی که در سال 1975 بین 10 تن از ساکنین خیابان دان و گروهی از مردم معترض به حضور انگلیس در عمان صورت گرفته، چاپ شده است. معترضین در مکاتبه خود اظهار داشته بودند که «دولت هارولد ویلسون نیز در کمک به سلطان عمان جهت سرکوب وحشیانه مخالفین خود سیاست اعقاب محافظه کارش را دنبال کرده است. اولین پاسخ ارائه شده توسط دفتر خارجی و استعماری صریحاً اعلام می دارد که دولت اعلیحضرت «از آن رو به سلطان عمان کمک می کند که با آن روابط دوستانه داشته و علاوه بر
ص: 21
این یک نهضت خرابکاری مسلحانه بسیار سازمان یافته و تحت الحمایه بیگانگان با اقدامات خود در این کشور ثبات منطقه را تهدید می نماید.» این دفتر به سیاست های اقتصادی و اجتماعی سلطان قابوس نیز اشاره می کند. ولی معترضین با این پاسخ قانع نشدند و بار دیگر نوشتند که «حدود نیمی از درآمدهای سلطان در رابطه با جنگ ظفار مصرف می شود، و خود سلطان نیز مبالغ هنگفتی در رابطه با اجناس لوکس خرج کرده است.» منشی مخصوص ویلسون به این نامه پاسخ داد و گفت «تعابیر شما از رویدادها با تعابیر دولت انگلستان تفاوت دارد» و در ادامه گفته است که بهتر است این موضوع بیش از این کش نیابد.
این معترضین را می توان صرفاً هواداران مارکسیست نامید. تا حدودی این موضوع صحت دارد. ولی باید اعتراف کرد که آنها تنها ذره ای از آرای عمومی انگلیسی ها هستند که گذشته از مارکسیستی بودن آن می تواند بر سرعت خروج انگلیس از عمان تأثیر بگذارد. این مسئله زمانی رخ خواهد داد که نقاط ضعف رژیم قابوس به نحو چشم گیرتری در انگلستان مطرح گردد. در مقایسه با پاسخ توأم با خونسردی سخنگوی هارولد ویلسون، طرز فکر جدی معترضین نشانگر دوگانگی طرز فکر آراء عمومی بریتانیایی ها در مورد عمان است. تا به حال جنبه «لجوجانه» این طرز فکر در سیاست وایت هال نشان داده شده است. و احتمالاً در زمان دولت مارگارت تاچر نیز این سیاست ادامه خواهد یافت ولی باید آن را زیرنظر داشت.
دورنمای آمریکایی
شاید سلطان قابوس نیز تحت تأثیر سلیم غزالی از یک سو و آگاهی بخشی فرد هالیدی از طرف دیگر دریافته باشد که خروج انگلیسی ها خیلی زودتر از موقع مقرر به وقوع خواهد پیوست. همین امر او را بر آن می دارد که از قدرت بزرگ تر غربی موجود در آن سوی اقیانوس آتلانتیک یعنی آمریکا بهره برداری کند. شاید او به این نتیجه رسیده باشد که آمریکایی ها تنها کسانی هستند که می توانند با موفقیت مانع از پیشرفت روس ها شوند.
قابوس از رابطه با آمریکا برداشتی بسیار ساده دارد، و معتقد است که برای جلب نظر یک دولت نیرومند باید کاملاً با آن همکاری کرد تا او نیز به نوبه خود به همکاری کامل بپردازد. او علاوه بر این می پندارد که آمریکا نیز باید خطر شوروی را آنچنان که وی تصور می کند تلقی کند. به همین علت با استفاده از هر فرصتی از واشنگتن خواسته است که در برابر مسکو قد برافرازد و در این راه از عمان به عنوان یکی از شرکاء کوچکتر استفاده کند.
آمریکا نه تنها به عمان پاسخ مثبت نداده بلکه نظر آن کشور را نیز در مورد خطر موردنظر علناً نپذیرفته است. ولی در ماه های اخیر به قابوس نزدیک تر شده است. سلطان نیز با حمایت از کمپ دیوید، واشنگتن را وادار ساخته است که بیشتر متوجه آن کشور باشد. با درنظر گرفتن رویدادهای عمان و تأثیر آنها بر دولت آمریکا این حرکت بسیار زیرکانه انجام گرفته است. پاسخ مثبت ما به وزیر خارجه عمان در حین بازدیدش از واشنگتن در فوریه، نشانگر آن است
ص: 22
که ما تا حدود زیادی طرف سلطان را گرفته ایم.
اما آمریکای بعد از ویتنام به جنگجوی خسته می ماند، و قابوس نیز از ما می خواهد که به طریق جنگ سرد به وی پاسخ دهیم. بسیاری از آمریکایی ها به رژیم عمان آنچنان می نگرند که در مسقط الف - 4 به صورت مستبد و فاسد توصیف شده است، و ناراحتی هایی را که در نتیجه تلاش امریکا در حمایت از رژیم تیو در ویتنام جنوبی وارد آمد، را به یاد می آورند. عکس العمل آمریکایی ها این است که این واقعه هرگز و حداقل درمورد این شخص که خود را سلطان می نامد نباید تکرار شود. سرنوشت دودمان پهلوی نیز همین نظریه و عکس العمل را تشدید می کند.
با بیان این مطلب، باید افزود که پاسخ نیمه سرد واشنگتن غیرمعقول نبوده است. هواداری دولت آمریکا از سلطان قابوس بهانه تبلیغاتی خوبی به دشمنان منطقه ای و بین المللی این سلطان نشین خواهد داد. بالاتر از همه، موجب تشدید نظرات ضدقابوس های دنیای امروز به خصوص در آمریکا خواهد شد. این واقعیت که در عمان ممکن است به جای حکومت قابوس یک حکومت مستبدانه تری روی کار آید نیز نمی تواند طرز فکر آمریکایی ها را عوض کند، چون در مورد ویتنام قادر به اینکار نبود.
آنهایی که در مورد تأثیر این جنبه روانی بر روابط آمریکا و عمان تردید دارند بهتر است به تعمق پیرامون نکات ذیل بپردازند: بنا به گزارش یکی از سفارت های آمریکا در یکی از کشورهای همجوار عمان یکی از خبرنگاران معتبر آمریکایی در نظر داشت مقاله ای منتشر ساخته و طی آن به افشاء نقش سازمان سیا در عمان بپردازد. وی در نظر داشت از افرادی چون وزیر خزانه داری سابق آمریکا یعنی رابرت آندرسون، دو تن از مشاورین مخفی سلطان قسام شاکر و یحیی عمر که در عمان مقیم نبودند و «تیم لندن» مشاور مقیم سلطان به عنوان چهره های اصلی یاد کند. وی می خواست از شرکت ماهیگیری مارالا تحت سرپرستی چارلز بلک (همسر شرلی تمپل) که مدت کوتاهی در عمان کار می کرد ولی اکنون منحل شده است نیز سخن به میان آورد. موضوع اصلی این مقاله این بود که انگلستان قابوس را به قدرت نرسانده بلکه توسط «عمال سازمان سیا» به فرمانروایی رسانیده شده است، و در این راه منافعی نیز نصیب شخص خود ساخته اند. یکی از مقامات سفارت مذکور تلاش کرد تا این خبرنگار را از درج این مطالب تحریک آمیز باز دارد، و ظاهراً نیز موفق شده است، چون این مقاله هرگز منتشر نگردید.
نکته مورد تعمق راست و یا دروغ بودن این مطالب نیست، بلکه موضوع این است که حتی در صورت دروغ بودن، اگر این مطلب منتشر می شد بر آراء عمومی تأثیری بسیار فاحش داشت. در محافل کوچک عمان شایعات دیگری نیز پیدا شده است. ولی هیچیک از دیگر خبرنگاران موجود به آنها نپرداخته اند: یکی از آنها، شایعه مربوط به ارتباط سازمان سیا با شرکت های آمریکایی و عملکرد آنها در عمان است. باید گفته شود که صحت و یا سقم مطلب
ص: 23
مهم نیست ولی تأثیر آنها بر آراء عمومی قابل تعمق و ژرف نگری است.
بنابراین آمریکا نیز مانند بریتانیا بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. ما می خواهیم از دوست عرب خود که حرف های قشنگی در مورد کمپ دیوید می زند حمایت کنیم، و علاوه براین، این کشور در تنگه هرمز که در آن سوی آن ایران قرار گرفته دارای اهمیت استراتژیک است. شاید آراء عمومی آمریکا در رابطه با اهمیت تنگه هرمز در صحنه نفتی جهان موافق و یا هم عقیده باشند. ولی در عین حال می دانیم که احساسات ضدقابوسی می تواند به سرعت جای این نظریه را در افکار عمومی آمریکا بگیرد، خصوصاً اگر رسانه های آمریکایی نیز به تبلیغ پیرامون آنها بپردازند. طبق شواهد موجود، نقایص و خطاها به سرعت بر همه آشکار می گردد.
امکان درگیری آمریکا در عمان
چه چیزی سبب خواهد شد که نقایص و خطاهای قابوس در آمریکا چشمگیرتر شود؟ مهم ترین عامل، هجوم نظامیان آمریکایی به داخل عمان و هرگونه افزایش وسیع و ناگهانی، چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی، در ورود غیرنظامیان آمریکایی نیز همین خطر را به همراه خواهد داشت. در صورتی که به نظر می رسد این موضوع حمایت از قابوس باشد. به همین دلیل نباید خواستار درگیری شدید آمریکا در این سلطان نشین باشیم.
حتی اگر سلطان بخواهد این موضوع را رد کند، ما نباید از این قانون کلی منحرف شویم. متأسفانه ما خیلی بهتر از او به تأثیر این جنبه های روانی خارجی در صحنه جهانی واقفیم.
نکته مهم این است که اگر آمریکا با آغوش باز از قابوس استقبال کند و محرک انتقاد شدید از وی در مطبوعات آمریکایی شود، همین عوامل وارد عمان می شود و ثبات رژیم این کشور را عمیقاً برهم می زند. همانطور که خوانندگان مسقط الف - 4 به یاد خواهند آورد، بازگشت دانشجویان عمانی از آمریکا و دیگر کشورهایی که دموکراسی بر آنها حاکم است مسائلی را برای قابوس ایجاد خواهد کرد، البته در صورتی که وی از موضع حکومت مطلق خود عدول نکند. می توانید تصور کنید که عکس العمل قابوس در صورت روبرو شدن با دانشجویانی که حاوی نظرات خصمانه آمریکایی نسبت به او هستند تا چه حد سرکوبگرانه خواهد بود. به نظر ما یک نهضت مردمی علیه قابوس به سرعت شکل خواهد گرفت. در عین حال آمریکا از حمایت شدید از قابوس سرباز زده است، همین امر نیز می تواند عامل بر هم زننده ثبات باشد و علت نیز وابستگی شدید وی به غرب خواهد بود. و با از بین رفتن حس اعتماد نسبت به او، حکومتی بسیار سرکوبگرانه طبق شرایط فوق آغاز خواهد شد. می بینید که آمریکا در اینجا نیز با شرایطی مانند ویتنام و ایران روبرو شده که به هیچوجه خوشایند نیست. یعنی یا باید از یک رژیم نه چندان خوشایند از نظر اخلاقی حمایت کند و یا آشکارا کنار بکشد؛ با این کار به رژیم مزبور ضربه ای وارد ساخته است. ابتدا دست زدن به اقدام اول و سپس اقدام دیگر نیز همین نتیجه را خواهد داشت. پس باید یک روش ثابت را در پیش گرفت. عامل ارشادی در
ص: 24
مورد عمان باید نکات ذیل باشد: باید از قابوس آن قدر حمایت شود که بتواند نقش خود را در زمینه مدرن سازی ایفا کند، ولی نباید طوری از وی حمایت کرد که آراء جهانی متوجه نقایص و خطاهای او شود.
در تجزیه و تحلیل نهایی، همانگونه که متذکر شدیم، اگر ایران به دست شوروی بیفتد آمریکا در بازی شطرنج «کیش» خورده و مجبور است از محل خطر فرار کند و شاید به همین خاطر مداخله بیشتر در عمان به نفع ما باشد. ولی باید در نقاط دیگر منطقه خلیج [فارس] نیز این درگیری وجود داشته باشد. شاید قبل از سقوط ایران مجبور به حرکت باشیم چون از تأثیر همه گیر ناآرامی در آن کشور آگاهیم، ولی طبعاً نمی خواهیم که طبق پیشگویی خود عمل کرده باشیم، آن هم با اقدامات عجولانه که می تواند توسط ایرانی ها به طرز نادرستی تعبیر گردد.
هدف این نامه هوایی تعیین خط مشی واشنگتن در عمان نیست، بلکه تأکید بر اصول درگیری است که به نظر ما در نتیجه تحرکات سیاسی خارجی فوق الذکر پدید خواهد آمد. مهم ترین این اصول به شرح ذیل است:
الف) از حمایت شدید از قابوس و یا حضور سنگین آمریکایی در صحنه اجتناب ورزیده ولی نباید به طرز مشهودی تنها گذاشته شود. در حمایت خود جانب اعتدال، احتیاط و ثبات را رعایت کنید. گذشته از همه، از عادت بوروکراسی دولت آمریکا (به خصوص در بخش نظامی) که منجر به درگیری و مداخله شدید در هنگام رؤیت چراغ سبز می شود جلوگیری کنید. دولت آمریکا هیچ گاه عادت ندارد کارهای کوچکی انجام دهد به همین علت یا با ارائه کارهای عظیم و فاقد سوءنیت سبب از بین رفتن دوستانش در جهان سوم می شود و یا اصولاً از خودش فعالیتی نشان نمی دهد. ظاهراً یا همه چیز باید از آن ما باشد و یا هیچ چیز. درست است که باید از منابع کافی برای به کار انداختن پروژه ای استفاده شود، ولی باید در مورد عمان روش معتدل تری در پیش گرفت و از همه عناصر دولت آمریکا نیز باید خواسته شود که همین مسیر را در مدنظر داشته و طبق آن عمل کنند.
ب) تلاش شود تا میزان فعالیت های غیرمعقول رژیم قابوس کاهش و حرکت آن در جهت استقرار یک حکومت آزاد بیشتر شود. می توانیم این موضوع را یکی از شرایط مداخله خود بنامیم، ولی نباید مانند یک خارجی بی تفاوت برای قابوس «وعظ» کنیم. در این مورد نیز باید روش معتدل باشد. همه چیز باید در رابطه با نتایج بالقوه در نظر گرفته شود. همیشه باید از خودمان سؤال کنیم: چه نوع روش موفقی قابوس را به تحرک وادار خواهد کرد و چه عاملی سبب رویگردانی وی خواهد شد؟ می گویند او از مشاورین سرسخت، دل چندان خوشی ندارد. کلید اصلی مشکلات ظاهراً تکرار دائم، لیکن فاقد خشونت است.
پ) حتی در مرحله عمانی کردن نیروهای مسلح این کشور، از انگلیس بخواهید که همراه ما در صحنه حضور داشته باشد. این امر سبب می شود که انگلستان فکر نکند که حضور گسترده آمریکا به معنی پر کردن جای او در عمان است. ولی مهم تر از همه، این کار، یعنی
ص: 25
بهبود شخصیت و وجهه رژیم قابوس سبب خاموش شدن آتش انتقاد چپگرایان انگلستان خواهد شد. البته این امر باید به موازات نکته (ب) فوق انجام شود. بریتانیا و آمریکا هر دو در ایجاد یک دولت مساعد در عمان دارای منافع مشترکی هستند.
ت) انتظار نداشته باشید که یک قرارداد یا معاهده رسمی بین دولت های ضد رادیکال منطقه منعقد شود. سعی کنید با نزدیک ساختن آنها از طریق روابط دوجانبه یک بافت امنیتی غیررسمی به وجود آورید.
ث) بر مرکزیت قدرت سعودی ها تأکید داشته باشید ولی حسادت عمان و دیگر کشورهای کوچک تر را نیز در رابطه با تفوق سعودی ها حتماً در نظر بگیرید.
آمریکا در اینگونه موارد می تواند کارهای بسیاری انجام دهد. ما می توانیم با استفاده از روابط دوجانبه خود با کشورهای خلیج [فارس]، و نیز روابط دوجانبه بین انگلستان و منطقه، آنچنان امنیت منطقه ای «مستحکمی» به وجود آوریم که تاکنون به خاطر بی اعتمادی های کم اهمیت حکومت های منطقه موفقیتی برای ایجاد نداشته است.
سایزر
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!