Post
12248
از: وزارت دادگستری ایالات متحده (اداره مهاجرت و اتباع بیگانه)
گزارش سیاسی
به:
1340-12-24- 1962-03-15
متن سند
وزارت دادگستری ایالات متحده
تاریخ : 15 مارس 1962 برابر با 24 اسفند 1340
(اداره مهاجرت و اتباع بیگانه)
گزارش بازجویی و تحقیق
نام : عل-ی شایگان
شماره پرونده : 11589431 - A
محل و تاریخ تولد : شیراز - فارس - ایران - 12 اسفند 1281
ملیت : ایرانی
تاریخ آخرین ورود به آمریکا 7 خرداد 1337 از نیویورک با ویزای توریستی ب - 2
نوع بازجویی و تحقیق : تقاضای پذیرش - مخرب
خلاصه اجمالی
این تحقیق و بررسی بر اساس یادداشتی به تاریخ 18 بهمن 1340 از «قسمت تقاضای» نیویورک صورت می گیرد و در این یادداشت تقاضا شده است که تحقیق شود که آیا به علت زمینه های خرابکارانه و یا ماده (27) (الف) (212) حضور شخص مورد نظر (دکتر علی شایگان) در ایالات متحده مضر به حال مردم، امنیت و یا رفاه کشور است. غیر از اطلاعات رسوائی آمیزی که توسط منبعی از 230 - - دریافت گردید، اطلاعات دیگری از سایر مقامات دولتی دریافت نگردیده است.
شهود با آدرس خارجی، شهود آگاه به مسائل ایران، مقامات کنسولگری ایران هیچ کدام اطلاعاتی که
ص: 725
بر علیه وی باشد و رسوا کننده باشد ارائه نکردند.
دکتر شایگان در سوگند نامه ای که در 30 بهمن 1340 امضاء کرده است، هر گونه پشتیبانی و یا طرفداری از حزب توده (حزب کمونیست ایران) را در زمانی که وی نماینده مجلس بوده است، انکار کرد و وی معتقد به براندازی دولت به وسیله آشوب و زور نیست و خواهان یک حکومت مشروطه سلطنتی در ایران می باشد.
تاریخ : 24 اسفند 1340 بازجو : ساموئل زوتوف رونوشت : 1- قسمت رسیدگی به تقاضای نیویورک 2- اف بی آی نیویورک جزئیات این تحقیق و بررسی بر اساس یادداشتی به تاریخ 18 بهمن 1340 از «قسمت تقاضای» نیویورک صورت می گیرد و در این یادداشت تقاضا شده است که تحقیق شود، آیا به علت زمینه های خرابکارانه و یا ماده (27) (A) 212 حضور شخص مذکور در ایالات متحده مضر به حال مردم، امنیت و یا رفاه کشور است؟ طبق بررسی پرونده شماره 11589431 - A که راجع به شخص مذکور می باشد، وی در تاریخ 12 اسفند 1281 در شیراز، فارس، ایران متولد شد و در تاریخ 7 خرداد 1327 با ویزای ب - 2 به عنوان توریست وارد آمریکا شد. نوع ویزای وی به نوع ح - 1 تغییر کرد تا بتواند در دانشکده نو برای تحقیقات اجتماعی واقع در street No 12 66 westنیویورک به تدریس ادبیات فارسی بپردازد. در تاریخ 8 اسفند 1339 شخص مذکور تقاضا کرد که اجازه اقامت دائم طبق ماده 245 قانون «مهاجرت و تابعیت» به وی داده شود.
در تاریخ 25 مهر 1340 شخص مذکور سوگند نامه ای به رابرت ویسکانتی مأمور اداره مهاجرت داد که در آن گفته شده بود که وی، دکتر مصدق، دکتر فاطمی وزیر امور خارجه و سایر اعضای پارلمان به اتهام کوشش در براندازی رژیم شاه و تأسیس جمهوری دستگیر شدند. آنها را در سال 1333 در تهران محاکمه کردند و وی مدت 3 سال زندانی شد.
وی در سوگند نامه تلاش در براندازی رژیم شاه را انکار کرد و گفت که وی سعی داشته است تا قوانینی را در مجلس بگذارند که حقوق شاه و حقوق مجلس را دقیقا تعریف کند و از قدرت دیکتاتوری شاه بکاهد. وی عضویت در حزب کمونیست توده را انکار کرد و گفت که خواهان یک حکومت از نوع مشروطه می باشد.
230 - I - NYC طی یادداشتی به تاریخ 16 آبان 1340 به نقل از یک منبع خارجی اطلاع داد که شخص مذکور یکی از بنیان گزاران جبهه ملی است.
توضیح : (در این قسمت تمامی مطالب مندرج در صفحات 1 و 2 و 3 و 4 دوباره تکرار شده است لذا از ذکر مجدد آن خودداری می شود - مترجم).
در تاریخ اول اسفند 1330 با کامران سالور (شماره پرونده : 11567651 - A ساکن 33-44FT
ص: 726
نیویورک خیابان استقلال) در محل کارش واقع در (66 West 22 St.) صحبت شد، وی گفت که خودش سابقا عضو انجمن دانشجویان ضد کمونیست تهران بوده است و نیز طی تظاهراتی توسط طرفداران کمونیستها به شدت مجروح شده است و مدتی هم در وزارت اقتصاد ایران کار می کرده است. وی دکتر شایگان را شخصا نمی شناخت ولی تا آنجائی که می دانست دکتر شایگان هرگز سمپات حزب توده نبوده است و وی همیشه به ضد کمونیست بودن معروف بوده است. وی خواستار محدود کردن قدرت شاه و خواهان حکومت مشروطه ای که شاه در رأس آن و شبیه حکومتهای مشروطه انگلیس و کشورهای اسکاندیناوی باشد، بود.
وی در ایران به عنوان یک شخص خیلی دمکرات و مبارز علیه روشهای دیکتاتوری شاه شناخته شده است. جبهه ملی که شخص مذکور عضو آن می باشد، یک سازمان دمکراتیک می باشد که هدف آن محدود کردن قدرت شاه و ایجاد دمکراسی در ایران می باشد. شاهد گفت که هرگز نشنیده است که شخص مذکور (دکتر شایگان) در اعلامیه ای از حزب توده طرفداری کرده باشد و در حقیقت وی به ضد کمونیست بودن مشهور است.
در تاریخ 2 اسفند 1340 با علی محمد فاطمی (10136079 - A ساکن 669 NY - 62) در دفتر کارش راجع به دکتر شایگان صحبت شد، وی گفت که شخص مذکور را تقریبا 15 سال است که می شناسد. شاهد (علی محمد فاطمی) رئیس انجمن دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا و یکی از رهبران کنفدراسیون دانشجویان ایرانی است که 000/39 عضو در آمریکا، اروپا و ایران دارد. وی گفت که دکتر شایگان شخص شناخته شده ای در ایران و خارج به عنوان وزیر آموزش و پرورش و رهبر اکثریت در مجلس می باشد. وی همچنین گفت که حزب توده (حزب کمونیست ایران) در سال 1328 غیر قانونی اعلام شد.
دکتر شایگان به خاطر رهبریش در اعلام «قانون امنیت ملی» که مقرراتی را بر علیه حزب توده وضع کرده بود. توسط روزنامه «به سوی آینده» که ارگان رسمی حزب توده بود، مورد حمله قرار گرفت. در تیر 1331 «آوریل هاری من» نماینده ترومن با شایگان که نماینده دکتر مصدق بود مذاکراتی داشت. در اعتراض به این عمل حزب توده تظاهراتی خشونت آمیز راه انداخت که تعداد زیادی نیز کشته شدند. دولت مصدق قانون «امنیت ملی» را از مجلس گذراند تا این گونه تظاهرات را متوقف و از این نوع بی نظمیها جلوگیری کند.
در نتیجه گذراندن این قانون حدود 100 نفر از اعضای حزب توده که شامل رهبران آنها نیز می شد، به جزیره ای در خلیج فارس تبعید شدند و تحت مراقبت شدید قرار گرفتند. دکتر شایگان عامل اصلی گذراندن این قانون بود و به خاطر این کار دکتر شایگان شدیدا به عنوان مهره امپریالیسم فاشیست و غیره از سوی عوامل حزب توده مورد حمله قرار گرفت.
شاهد (علی محمد فاطمی) همچنین اضافه کرد که دکتر شایگان، رهبر اکثریت در پارلمان بود فعالیت های وی دائما از سوی حزب توده مورد حمله قرار می گرفت.
دکتر شایگان به عنوان رهبر اکثریت مجلس و نماینده مصدق با هیئتهای مختلفی که از جانب رئیس جمهوری آمریکا برای مذاکره راجع به نفت به ایران آمده بودند، مذاکره می کرد. عوامل حزب توده مخالف این گونه مذاکرات بودند و اصرار می کردند که آمریکا هیچگونه حقی برای مداخله در این امور را ندارد و می گفتند که دکتر شایگان و سایر مقامات دولتی با ادامه این گونه مذاکرات به دولت خیانت می کنند. وی
ص: 727
همچنین به خاطر عدم طرفداری از ائتلاف حزب توده و جبهه ملی از سوی حزب توده مورد حمله قرار گرفت.
شاهد (علی محمد فاطمی) در آخرین سخنرانی عمومی دکتر شایگان در تاریخ 25 شهریور 1332 شنید که وی گفت که خطر امپریالیسم سرخ به اندازه خطر امپریالیسم بریتانیا برای ایران می باشد و دکتر شایگان مجددا به خاطر عقاید ضد کمونیستی اش مورد حمله حزب توده قرار گرفت. دکتر شایگان رئیس و عضو دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود. در خلال این مدت عوامل و دانشجویان حزب توده که موقعیت محکمی در دانشگاه داشتند از وی متنفر بودند. چون وی موضع مستقلی داشت و با سایر اساتید دانشکده که عقاید طرفدار چپ داشتند، همراه نبود. عده زیادی از قضات و دادستانهای فعلی ایران شاگردان قبلی دکتر شایگان بودند و انتقادهای وی را از حزب توده زمانی که این حزب سعی می کرد امتیاز نفت شمال را برای شوروی بگیرد، به خاطر دارند.
شاهد (علی محمد فاطمی) همچنین گفت که بعد از کودتای 1332 دکتر شایگان در حقیقت رهبر جبهه ملی شده است. جبهه ملی ائتلافی از چهار حزب در ایران می باشد و خواستار استقلال ایران و اجرای قانون اساسی سال 1285 است. آنها همچنین خواستار برکناری عوامل فاسد از دولت و تشکیل دولتی که آزاد و نماینده مردم باشد، می باشند.
از سال 1330 حزب توده همیشه با تلاش برای پیوستن به جبهه ملی در صدد کسب اعتبار برای خود بوده است و همیشه ایده جبهه متحد را مطرح می کرده است.
دکتر شایگان همراه با سایر رهبران جبهه ملی همیشه در مقابل این فشار حزب توده مقاومت کرده و حتی در مواردی گفته است که جبهه ملی یک نهضت ملی گرا و ملهم از خواسته ها و منافع دولت ایران می باشد. این جبهه نقطه مشترکی با حزب توده و کمونیسم بین المللی ندارد.
یکی دیگر از گفته های مهم دکتر شایگان این است که حزب توده سعی می کند، در مجامع بین المللی اینطور نشان دهد که ایران منافع مردمش را در راه کمونیسم قربانی می کند و جبهه ملی اجازه نمی دهد که مردم ایران این گونه توسط عوامل حزب توده استثمار شوند.
شاهد گفت که دکتر شایگان سخنرانی های زیادی در ایالات متحده داشته است که آخرین آنها در آذر 1340 بود.
به عقیده شاهدان شخص مورد بحث مایل است که بازگشت به سلطنت طبق تجویز قانون اساسی1285 باشد تا اینکه سلطنت دیکتاتوری که اکنون وجود دارد، حکومت کند. شاهد اعلام داشت که به عقیده او فرد مورد بحث به علت سوابق گذشته خود و مراوده طولانی خود با دکتر مصدق و مزید بر آن سالهای تحصیل در فرانسه و کسب معلومات در اروپای غربی مخالف سرنگونی حکومت از طریق زور و جبر و قتل سیاسی و اعمالی از این قبیل است. شاهد از نطقهای فرد مورد بحث و کتابهای او و اطلاعاتی که از دانشجویان سابق فرد مورد بحث به دست آورده است معتقد است، که فرد مورد بحث عمیقا به نهادهای دمکراتیک پایبند است و اعتقاد دارد که هر گونه تغییری در حکومت باید از طریق وسایل مسالمت آمیز و مشروع صورت بگیرد.
روز 14 اسفند 1340 مأمور گزارشگر به همراهی لوید ماتس معاون رئیس در دفتر کنسولگری ایران به آدرس شماره 30 راکفلر پلازا نیویورک با اشخاص زیر مصاحبه کرد.
ص: 728
مسعود جهانبانی سرکنسول ایران اطلاع داد که او از دانشجویان سابق فرد مورد بحث در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است. حکومت مصدق بهر صورت هرگز مظنون به هواخواهی از کمونیستها یا دست چپی بودن به هر ترتیبی نبوده است. فرد مورد بحث به عنوان رهبر اکثریت در پارلمان دکتر مصدق هرگز طوری رفتار نکرده بود که نشان دهد تمایلی نسبت به حزب توده داشته است. در واقع در فعالیتهای سیاسی فرد مورد بحث، او مخالف با عناصر توده ای در ایران بوده است. معذالک از زمان کودتا در سال 1322 به بعد سرکنسول می داند که فرد مورد بحث با شاه مخالف است و همچنان در فعالیت خود به همراه جبهه ملی علیه شاه کار می کند. سرکنسول همچنین اطلاع داد که هرچند او می داند که فرد مورد بحث با حکومت کنونی در ایران مخالف است، او هیچ گونه اطلاعی از اینکه فرد مورد بحث هرگز نسبت به ایده آلهای کمونیسم تمایلی داشته است، ندارد.
منصور مشکین پوش کنسولیار ایران اطلاع داد که او مدت پانزده سال است که فرد مورد بحث را می شناسد. فرد مورد بحث یک شخص بسیار مذهبی است و همواره نسبت به کمونیسم ابراز مخالفت کرده است. کنسولیار سابقا دانشجوی فرد مورد بحث در دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است. در جریان تحصیل در دانشگاه کنسولیار خاطر نشان ساخت که فرد مورد بحث همواره با دانشجویانی که از ایدئولوژی کمونیستی طرفداری می کرده اند، مخالف بوده است. کنسولیار اطلاعی از این ندارد که فرد مورد بحث هرگز نسبت به عناصر توده ای در ایران علاقه ای داشته باشد و در واقع هنگامی که فرد مورد بحث در مجلس بوده چنین شناخته شده بود که با حزب توده مخالف است.
ناصر شیرازی، کنسولیار اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1330 می شناسد و سابقا دانشجوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بوده است و فرد مورد بحث یکی از استادان او بوده است. او همچنین معتقد است که فرد مورد بحث هرگز تمایلاتی نسبت به عناصر توده ای در ایران نداشته است، بلکه بالعکس اقدامات فرد مورد بحث در زمانی که در پارلمان بود، همواره علیه حزب توده بوده است. حکومت مصدق هرگز به هیچ وجه دست چپی یا طرفدار کمونیسم نبوده است، بلکه در نظریات خود بیشتر ملی گرا بوده است و در نظر داشته که اختیارات شاه را کاهش دهد.
روز 14 اسفند 1340 فهرست نشانی و سمت های بیگانگان، نامهای افرادی که ممکن است احیانا فرد مورد بحث را بشناسند، فراهم شد. روز 18 اسفند 1340 بازرس سرگلاس هالی با امیر اسد جواهری در آدرس شماره 54 خیابان هاریسون استاتس آیلند نیویورک مصاحبه کرد. شاهد گفت که او فرد مورد بحث را تنها از لحاظ شهرت می شناسد و اینکه او استاد حقوق بوده و ادبیات و زبان تدریس می کرده است. او همچنین نماینده پارلمان در ایران در طی دوران رژیم مصدق بوده است. فرد مورد بحث این شهرت را دارد که با شاه مخالف بوده است.
روز 18 اسفند 1340 بازرس دوگلاس هالی با امیر تاج مهر به آدرس شماره 377 خیابان اسلیت استاتن آیلند نیویورک مصاحبه کرد و در جریان آن وی از ارائه هر گونه اطلاع مناسبی در مورد فرد مورد بحث خودداری کرد.
تحقیقات انجام گرفته برای مصاحبه با اسماعیل فیاض و منصور لطفی این نتیجه را به دست داد که محل کنونی اقامت آنها شناخته نیست.
فرد مورد بحث روز 30 بهمن 1340 در این دفتر حضور یافت و سوگند نامه ای امضا کرد که به عنوان
ص: 729
نمونه الف به پیوست آمده است. او اطلاع داد که اکنون در آدرس شماره 25 دون پورت نیوراسل نیویورک زندگی می کند. او اکنون مدرس زبان و ادبیات فارسی در مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی. «New school for social res» در شماره 66 وسط خیابان دوازدهم شهر نیویورک است. همسر و دو فرزند او نیز در ایالات متحده هستند. یک پسر او در بارت کالج در نیویورک تحصیل می کند و پسر دیگر در توماس کالج در شهر سینگ پال ایالت مینه سوتا. او سابقا استاد حقوق مدنی در دانشگاه تهران از سال 1314 تا سال 1336 بوده است. او مشاور وزارت دارایی از سال 1314 تا سال 1316 بوده است. از سال 1325 تا سال 1326 او وزیر فرهنگ بوده و از 1328 تا 1331 عضو پارلمان ایران بوده است. در سال 1332 او همراه با نخست وزیر مصدق و سایر اعضاء حکومت ایران به توسط شاه دستگیر شده و به توطئه برای سرنگونی حکومت متهم شدند. برای او یک محکومیت 10 ساله زندان تعیین شد، ولی حکم محکومیت او به سه سال زندان تخفیف یافت و او آزاد شد. وی سپس گفت در حالی که در پارلمان ایران بود، حزب توده، غیر قانونی اعلام شد و آنها حکومت کنونی را به عنوان یک حکومت امپریالیست و طرفدار آمریکا مورد حمله قرار دادند. در حالی که وی عضو پارلمان ایران بود به تدوین قانون علیه انقلابیون یا هر کس دیگری که بخواهد حکومت را بر هم زند کمک کرد و این در واقع مربوط به حزب توده بود. نام قانون عبارت بود از «قانون امنیت ملی». او هیچ گونه کمکی به عناصر توده ای در ایران نکرده و نسبت به آنها سمپاتی نداشته است. او اعلام داشت که اساس اتهامات علیه وی و مصدق نخست وزیر در سال 1332 این بود، که آنها می خواستند بکوشند تا رژیم را از سلطنت به جمهوری تبدیل کنند. حزب کمونیست غیر قانونی اعلام شده بود و برای حکومت بسیار سودمند بود تا بکوشند فرد مورد بحث و مصدق را به عنوان کمونیستها محکوم کنند. ولی حکومت کمترین مدرکی برای اثبات اینکه مصدق یا فرد مورد بحث کمونیست بوده اند نداشت.
بر عکس مصدق و فرد مورد بحث همواره علیه کمونیسم مبارزه کرده اند. فرد مورد بحث همچنین اعلام داشت که او عضو جبهه ملی بوده و هنوز هم هست. اصول جبهه ملی عبارتند از: برقراری دمکراسی و سلطنت مشروطه. جبهه ملی به هیچ وجه طرفدار ایدئولوژی کمونیستی نیست او به سرنگون کردن حکومت از طریق زور و خشونت معتقد نیست و تحصیلات و تربیت او همواره نشان داده است که تغییر باید از طریق قانون گذاری باشد. فرد مورد بحث اینکه او هرگز عضو حزب کمونیست یا طرفدار نهضت آن بوده است را تکذیب کرد. او همچنین کاملاً تکذیب کرد که از عناصر توده ای در ایران حمایت کرده باشد. او قبول دارد که با شاه مخالف است، ولی سازمانی برای مبارزه علیه حکومت ایران تشکیل نداده است.
تحقیقاتی که از همسایگان و محل کار او در تاریخها و محلهای مذکور در زیر به عمل آمده و همه اشخاص زیر که طرف مصاحبه قرار گرفتند، اطلاع دادند که فرد مورد بحث شخصی است با خصوصیات اخلاقی خوب و شهرت خوب و درباره وفاداری فرد مورد بحث هیچ مطلبی که مخالف چنین وفاداری باشد منعکس نشده است. همه اشخاصی که طرف مصاحبه قرار گرفته اند نیز اطلاع دادند که فرد مورد بحث هرگز علاقه ای به کمونیسم نشان نداده است.
روز 2 اسفند 1340 ویلیام بی رن بام رئیس مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66 غربی خیابان دوازدهم شهر نیویورک اطلاع داد، که فرد مورد بحث را از تاریخ مهر 1340 تا این تاریخ می شناسد.
روز 2 اسفند 1340 مینا روزنبرگ ناظر دفتر رئیس مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66
ص: 730
غربی خیابان دوازدهم شهر نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از تاریخ شهریور 1338 تاکنون می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 الینور باتز مشاور دانشجویان خارجی مدرسه جدید تحقیقات اجتماعی به آدرس 66 غربی خیابان 12 شهر نیویورک در آدرس 51 خیابان پنجم شهر نیویورک طرف مصاحبه قرار گرفت و در جریان آن اطلاع داد که وی فرد مورد بحث را از تاریخ خرداد 1338 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 خانم جی وود همسایه ساکن شماره 25 خیابان رون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1338 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 جی پی نورتن همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1339 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 اف اورس همسایه ساکن شماره 20 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از تاریخ 1339 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 ح برکهوف همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که او فرد مورد بحث را از سال 1338 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 ج روزنفلد همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که وی شخص مورد بحث را از سال 1339 تا این تاریخ می شناسد.
روز 18 اسفند 1340 ح ان استرنبرگ همسایه ساکن شماره 25 خیابان دون پورت نیوراشکل نیویورک اطلاع داد که وی شخص مورد بحث را از سال 1328 تا این تاریخ می شناسد.
قرارداد یافت نشد!