Post
18020
از: سفارت آمریکا در ـ کابل
سری
به: وزیر امور خارجه ـ واشنگتن
1358-06-12- 1979-09-03
متن سند
سند شماره (20)
از: سفارت آمریکا در کابل
تاریخ: سوم سپتامبر 1979
به: وزیر امور خارجه - واشنگتن
طبقه بندی: سری
شماره سند: 6672
موضوع: ارزیابی نفوذ شوروی در افغانستان و درگیری آن در این کشور
1- تمامی متن سری.
2- خلاصه: در حالی که قیام مردم افغانستان در حال گسترش و تشدید است، رژیم خلقی بیشتر و بیشتر متکی به پشتیبانی مادی و اقتصادی و مشورتی شوروی شده است. اینکه اتحاد جماهیر شوروی بالمال ناگزیر خواهد بود نیروهای رزمی خود را مأمور افغانستان کند، هنوز یک مسئله ای است که صورت حل نهایی نیافته است. در حالی که اتحاد جماهیر شوروی حضور نمایشی خود را در افغانستان افزایش داده، وزنه سیاسی آن نیز بر دستگاه رهبری حزب خلق نیز رشد یافته است. اعم از اینکه این امر بهتر باشد یا بدتر، دو طرف، لااقل در حال حاضر، ظاهرا تصمیم گرفته اند به اتفاق یکدیگر از طوفان جاری بگذرند.
«پایان خلاصه».
3- حضور نظامی شوروی در افغانستان: در حالی که کوشش حزب خلقی افغانستان علیه عصیانگری افغانی ها به طور مداوم رو به وخامت می رود، تعداد کادرهای نظامی شوروی در افغانستان به طور مداوم رو به افزایش است، هنگامی که حزب خلق افغانستان قدرت را در تاریخ 27 و 28 آوریل 1978 به دست گرفت، در سراسر افغانستان 800 مستشار نظامی حضور داشتند. اگر واحد بزرگ نظامی شوروی را در پایگاه هوایی باگرام نیز به این عده بیفزاییم تعداد نظامیان شوروی در افغانستان امروز بین 3000 تا 3500 نفر خواهد شد. مقامات حزب خلق و شوروی اغلب خاطر نشان می سازند که این رقم به مراتب کمتر از رقم مستشاران نظامی است که حکومت ایالات متحده در ویتنام یا ایران داشته است.
4- مستشاران نظامی شوروی (که تعداد کل آنها به غیر از آنهایی که در پایگاه هوایی باگرام مستقر هستند بیش از (.... می باشند) ظاهرا با هر واحد افغانی تا سطح گردان وابسته هستند. مستشاران نظامی شوروی همچنین ممکن است در واحدهای کوچک تخصصی از قبیل تأسیسات رادار و مخابرات وجود داشته باشند. خلبانان شوروی که مأمور پایگاه های نیروی هوایی افغانستان می باشند گاه به گاه برای مأموریت های رزمی پرواز می کنند. به ویژه آنهایی که وابسته به هلیکوپترهای توپدار پیچیده 24 - MI
ص: 637
هستند. معذالک هنوز این امر تاکنون ثابت نشده است (مثلاً کادر کشته شده شوروی در نتیجه سقوط یک هلیکوپتر) و هدایت گاه به گاه ناشیانه هلیکوپترهای 24- MI که کارشناسان دفتر وابسته دفاعی آمریکا (مثلاً در جریان شورش پنجم اوت در «بالاحصار کابل» مشاهده کرده اند) نشان می دهد که خلبانان افغانی به احتمال بسیار قوی هلیکوپترها را هدایت می کردند.
5 - از قرار معلوم شوروی ها اکنون مسئول پایگاه نیروی هوایی افغان در باگرام در شمال کابل هستند.
تعداد آنها را بین 500 و 1500 نفر برآورد کرده ایم. این اوضاع ظاهرا طوری تحول یافته که به یادآورنده الگوی افزایش درگیری حکومت آمریکا در ویتنام است.
ابتدا کادرهای شوروی برای آموزش دادن افغانی ها در به کار بردن سلاح های هوایی آنها به باگرام آورده شدند، همراه با آنها پرسنل سرویس نیز مورد لزوم بود، به علت تهدید فعالیت عصیانگرانه در آن نزدیکی نیروهای شوروی برای حفاظت از مناطق آموزشی و سرویس آورده شدند، این نیز منجر به آن شد که شوروی ها مسئولیت دفاع از حوزه این پایگاه را به عهده بگیرند.
6- همان طور که در جریان دوران حکومت داوودخان که قبل از این دوران بود اتفاق افتاد، پرسنل نظامی شوروی که در افغانستان انجام وظیفه می کند لباس های متحدالشکل ارتش و نیروی هوایی افغانستان را به تن می کنند. علیرغم داستان هایی که در بعضی روزنامه ها نقل شده بیشتر مستشاران شوروی در افغانستان از ملیت های اروپایی اتحاد جماهیر شوروی هستند و کمتر به چشم می خورد که کادرهایی از جمهوری های آسیای مرکزی اتحاد جماهیر شوروی مثلاً ازبک ها یا ترکمن ها یا تاجیک ها در میان آنها باشند، هر چند تشخیص هویت این نوع مستشاران بسیار دشوار خواهد بود.
7- پرسنل نظامی شوروی در کمینگاه ها و عملیات رزمی با شورشیان به قتل می رسند، ولی ارقام تلفات آنها به دست ما نیفتاده است. هر چند شورشیان سربازان افغانی را که به اسارت گرفته اند یا آزاد می کنند و یا آنها را به اردوگاه های ویژه (که بعضی از آنها در پاکستان واقع شده است) منتقل می کنند، شورشیان افغانستان از قرار معلوم از رویه کشتن همه افراد شوروی که به چنگ می آورند پیروی می کنند.
8- در حال حاضر اندازه گیری مؤثر بودن حضور نظامی شوروی در افغانستان دشوار است، هر چند جریان مصالح نظامی بدون شک دارای اهمیت بسیاری در حفظ ادامه فعالیت رژیم خلقی و فراهم کردن دستگاه رهبری «ترکی - امین» با وقت مورد لزوم است. این مصالح تاکنون نتوانسته است از فرسایش نیروهای منتجه از عصیانگری اژدها مانندی که این دستگاه رهبری با آن مواجه است جلوگیری کند. در مرحله معینی تحلیل مداوم نیروی انسانی حزب خلق افغانستان (از طریق مرگ و فرار از جبهه ها و تغییر جبهه ها از سوی افراد) ممکن است اتحاد جماهیر شوروی را وادار کند تا تصمیم قاطعی درباره بالا بردن حضور نمایشی در این مبارزه از طریق وارد کردن سربازان رزمی شوروی اتخاذ کند. مثلاً در حال حاضر پرسنل آموزش دیده به اندازه کافی تانک افغانی برای پر کردن تانک هایی که به وسیله شوروی تحویل شده وجود ندارد.
9- حضور غیرنظامی شوروی در افغانستان: تصور می رود که مستشاران غیرنظامی شوروی متعددی در این کشور حضور دارند که در طرح های مختلف عمرانی و تقریبا همه وزارتخانه های افغانستان خدمت می کنند. هر چند تهیه یک رقم مشخصی که به دقت انجام گرفته باشد بسیار دشوار است، زیرا عصیانگری در افغانستان به مقیاس هایی رسیده است که توجه اولیه رهبران درجه یک افغانستان و شوروی را به خود
ص: 638
جلب کرده است و فعالیت های مستشاران غیرنظامی شوروی در ماه های اخیر تا اندازه ای تحت الشعاع قرار گرفته است. به ویژه در وزارتخانه های امور اقتصادی، به دلایل امنیتی مستشاران غیرنظامی شوروی از مناطق خطرناک تر فعالیت شورشیان برکنار شده اند. معذالک اتحاد جماهیر شوروی می کوشد که بعضی از طرح ها را به ویژه برای مقاصد تبلیغاتی همچنان در جریان نگهدارد. این عملیات مساعدت اقتصادی ایالتی از حمایت سنگین نظامی و پلیسی افغانستان برخورد است. از آنجایی که بیشتر وزارتخانه ها در کابل به علت اینکه کارمندان ارشد آنها به امور «دفاع از انقلاب» می پردازند در حال درجا زدن هستند و از آنجایی که چند نفر وزیر و معاون وزیر در عمل وقت خود را «در جبهه» می گذرانند، فعالیت های مستشاران شوروی در این وزارتخانه ها به نحو قابل ملاحظه ای نظیر زمان بلافاصله بعد از انقلاب چشمگیر نیست.
معذالک یک استثنا وجود دارد و آن وزارت اطلاعات و فرهنگ است که در آنجا کارشناسان تبلیغاتی شوروی تمامی وزنه خود را به کار می برند و دستورات مستقیم به شکل «دستورات مشورتی» صادر می کنند و بدین ترتیب از قرار معلوم همتاهای افغانی خود را می رنجانند.
10- سرمایه گذاری شوروی در افغانستان: از تاریخ دیدار خروشچف و بولگانین از کابل در سال 1955، اتحاد شوروی در حدود یک میلیارد دلار به افغانستان سرازیر کرده است که قسمت اعظم آن به شکل طرح هایی با وام های با نرخ بهره نازل تأمین مالی شده است. بازپرداخت این وام ها قسمتی از طریق تحویل کالای افغانی از قبیل مرکبات حاصل از طرح های آبیاری شوروی در جلال آباد یا گاز طبیعی از منطقه رود سیحون و جیحون صورت می گیرد. مقامات افغانی تأکید می کنند که اتحاد جماهیر شوروی با تقاضاهای حزب خلق برای سبک کردن بار سنگین بدهی افغانستان به شوروی موافقت کرده است.
شرایط دقیق این سازش هنوز به طور مشخصی معلوم نشده است، هر چند یک مأمور مساعدت شوروی، اخیرا به سفارت آمریکا در مسکو (تلگراف 20152 مسکو) گفته است که اتحاد شوروی بازپرداخت بدهی های اقتصادی افغانستان را برای مدت 10 سال به عقب انداخته است. تحویل ساز و برگ نظامی شوروی به افغانستان از زمانی که «انقلاب بزرگ صور» به وقوع پیوست به مقیاس بزرگی افزایش یافته است ولی کل مبلغ این مصالح و تعهدات جدید بازپرداخت بدهی های بابت این مصالح هنوز نامعلوم است.
اخیرا سفیر شوروی در افغانستان به کارمند سفارت آمریکا در این کشور گفته است که اتحاد جماهیر شوروی در حدود یک و نیم میلیارد دلار برای پشتیبانی از برنامه پنج ساله رژیم خلقی در اختیار آن گذارده است و قسمت بزرگی از این مبلغ از قرار معلوم شامل رشته اعتبارهایی بوده است که به توسط رژیم سابق داوود خان به مصرف نرسیده است. شوروی ها نیز مانند سایر وام دهندگان با سرخوردگی ناشی از توانایی محدود افغانی ها در جذب این کوشش های کمکی مواجه هستند. پول هایی که به افغانستان اختصاص داده می شود به مصرف می رسد اما نه همیشه.
11- قمار سیاسی اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان: - اینکه مسکو در واقع در برانگیختن انقلاب صور شرکت داشته است یا خیر در حالی که هم (حزب) خلقی ها و هم شوروی ها همچنان اصرار دارند که یک چنین هماهنگی وجود نداشته است، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت برای این رژیم نوپای دست چپی پس از آن حادثه، مسئولیت های بزرگی از لحاظ پشتیبانی به عهده گرفت. به مرور زمان که دستگاه رهبری حزب خلق مواجه با عصیانگری فزاینده مردم افغانستان شد اعتماد خود را تماما و علنا در گرو پشتیبانی و حمایت اتحاد جماهیر شوروی گذارد.
ص: 639
مثلاً حفیظ اللّه امین نخست وزیر، اخیرا به یک خبرنگار گفت: که اگر افغانستان از لحاظ نظامی در معرض حمله قرار گیرد اتحاد شوروی «یقینا» همه گونه مساعدت مورد نیاز را فراهم خواهد کرد.
(تلگراف شماره 6563 کابل) بسیاری از ناظران دیپلماتیک محل معتقدند که مسکو به خود اجازه داده است که کاملاً و علنا در این مبارزه متعهد شود.
بنابراین اتحاد شوروی استطاعت آن را ندارد که اردوی سوسیالیستی جهان، شاهد کوتاهی آن در حفاظت از یک حزب مارکسیستی لنینیستی برادر یعنی؛ حزب دمکراتیک خلق افغانستان و یک «انقلاب ترقی خواهانه» باشد. البته ماهیت تعهد شوروی احتمالاً از نظر مسکو دارای انعطاف هایی می باشد.
12- همچنین ممکن است که شوروی ها حتی خود را به طور برگشت ناپذیری نسبت به جمهوری دمکراتیک خلق افغانستان متعهد شمارند.
دیپلمات های محلی شوروی با زحمت زیاد این نکته را روشن می سازند که تعهد حکومت مطبوع آنها محدود به «نجات انقلاب» و حفظ دست آوردهای اجتماعی و اقتصادی آن است (از قبیل مبارزه علیه بی سوادی، برطرف کردن کنترل های فئودالی بر زنان و ازدواج، لغو رباخواری برای اعتبارهای کشاورزی و اصلاحات ارضی). همان طوری که مقامات شوروی در مناسبت های مختلف اعلام داشته اند: «عقربه ساعت را نمی توان به عقب بازگرداند.» این فرمول بندی نظریات شوروی از سوی بعضی از ناظران بدین معنی تلقی شده است که اتحاد جماهیر شوروی می تواند با یک رژیم جانشین غیرحزب خلقی که متعهد به حفظ این دستاوردهای «ترقی خواهانه» باشد زندگی کند. شوروی ها احتمالاً پی می برند که در صورتی که مسکو بالمآل به این نتیجه برسد که هزینه تمام شده برای حفظ رژیم خلقی از لحاظ سیاسی و نظامی به نحو ناپذیرفتنی بالاست، تقریبا هر نوع حکومت دیگری در کابل، درنتیجه واقعیت های ژئوپلیتیک، ناگزیر خواهد بود مناسبات صلح طلبانه و پایداری با همسایه بزرگ شمالی خود داشته باشد و تعهدهایی از جانب یک رژیم جدید افغانی برای «حفظ ثمره های انقلاب صور» نیز لازم خواهد شد.
13- چشم انداز آینده بسیار نزدیک: هر چند در هفته های اخیر روشن شد که شوروی ها ترجیح می دهند یک نوع سازش سیاسی که ضدیت گسترش یافته داخلی را نسبت به رژیم خلق کاهش دهد، حاصل شود، دیگر به نظر نمی رسد که چشم انداز قریب الوقوعی برای چنین موفقیتی در این زمینه پیدا شود. «دامنه دارتر کردن پایگاه سیاسی» رژیم افغانستان تا زمانیکه خلقی ها در تصفیه همه عناصر ممکن رقیب مداومت می کنند و حتی از فرقه های ناراضی خلقی هم نمی گذرند، دیگر ممکن نیست. به هر صورت ترمیم پست های کابینه در میان همان «سربازان» «طرفدار روسیه» مارکسیست لنینیستی در کابل دیگر نمی تواند بر روی هزاران نفر از مجاهدین که در کوهستان ها مستقر شده و ماه هاست برای برقراری مجدد یک هویت ملی اسلامی در افغانستان می جنگند تأثیری داشته باشد.
14- شوروی ها اکنون چنین به نظر می رسد که تسلیم قضا و قدر برای ادامه پشتیبانی از دستگاه رهبری ترکی و امین شده اند، ولی با شرایطی که خود تعیین می کنند، به خلقی ها ظاهرا از سوی روس ها دستور داده شده است که لحن آن جنبه هایی از انقلاب خود را که مخالف برانگیز است ملایم تر کنند. لفاظی های مارکسیستی لنینیستی در اینجا به مرحله گنگی رسیده است. برنامه جنجال برانگیز اصلاحات ارضی «تکمیل شده» اعلام شده است. رهبران حزب خلق بر یکسانی برنامه های خود با اسلام تأکید کرده اند.
ص: 640
شوروی ها و خلقی ها نومیدانه می کوشند دفع وقت کنند. در کشوری که طول متوسط عمر از چهل سال تجاوز نمی کند، کمونیست ها می دانند که عناصر مسن تر مخالف، بالمآل از صحنه ناپدید خواهند شد. آنها امیدهای خود را بر روی جوانان استوار کرده اند. از طریق شست و شوی مغزی تحت راهنمایی های شوروی در رسانه های گروهی و در مدارس، متوجه شده ایم که خلقی ها ممکن است عده ای از جوانان افغانی را در صفوف خود گردآورند. علاوه بر این فارغ التحصیل های دبیرستان های افغانستان برای تحصیلات پیشرفته تر و آموزش بیشتر به اتحاد شوروی و سایر کشورهای کمونیست فرستاده می شوند (مثلاً اخیرا هزار و پانصد نفر به اتحاد شوروی فرستاده شدند). بسیاری از اینها پس از دریافت شستشوی مغزی به عنوان کادر با ارزش باز خواهند گشت و عده ای نیز ممکن است به عنوان ضدشوروی های تند و تیز بازگردند.
15- فوری ترین مسئله در این استراتژی دفع وقت: رژیم حزب خلق تا چه مدتی می تواند در مقابل این رویه تحلیل رفتگی نیروی انسانی ایستادگی کند؟ هر ماه از طریق تلفات میدان های جنگ و فرار از میدان های جنگ و تغییر جبهه، تعداد زیادی از سربازان افغانی از دست می روند. اشخاصی که تغییر جبهه داده اند یا از جبهه فرار کرده اند. شامل واحدهایی تا سطح تیپ هستند که همراه با سلاح های روسی خود و مهارت های حرفه ای که برای کاربرد آنها به دست آورده اند به صفوف شورشیان پیوسته اند. همان طوری که قبلاً گفته شد اتحاد جماهیر شوروی ساز و برگ نظامی سخاوتمندانه ای برای افغانستان فراهم می کند، ولی کمبود نیروی انسانی، اکنون به چنان مرحله بحرانی رسیده است که سربازان آموزش دیده کافی برای مجهز کردن آنها با این سلاح ها وجود ندارد. و در سرتاسر افغانستان تانک هایی که بدون سرنشین هستند به فراوانی به چشم می خورند.
16- در مرحله معینی قابل تصور است که دستگاه رهبری ترکی و امین ممکن است خود را ناگزیر احساس کند تا تقاضای سربازان رزمی شوروی را برای حفظ بقای خود بنماید. تصور می شود که رهبران افغانستان به ماده چهار پیمان دوستی شوروی و افغانستان که در پنج سپتامبر 1978 به امضاء رسیده استناد کنند. معذالک عقیده ما این است که این ماده که به وسیله قانون دانان تردست شوروی تنظیم شده است، شوروی را به طور خود به خود متعهد به مداخله نظامی در صورتی که بخواهد اقدام کند، نمی نماید.
(از سوی دیگر چنین به نظر می رسد که این ماده شوروی را مجاز می کند که حتی در زمان صلح مداخله کند). بیشتر ناظران دیپلماتیک در محل تصور می کنند که شوروی ها می خواهند از یک چنین درگیری تا زمانی که یک خط مشی خفیف تری قابل عمل باشد اجتناب کنند، ولی این امکان را منسوخ نمی کند که اتحاد شوروی ممکن است خود را ناگزیر احساس کند که تصمیم بگیرد تا «برای نجات انقلاب» و «یک حزب برادر» لازم شده است نیرو به افغانستان بفرستد و در چنین صورتی درگیری شوروی محدود خواهد بود؛ مثل نیروهای ویژه هوابرد که برای حفاظت از تأسیساتی که شهروندان شوروی در آن کار می کنند حضور دارند، معذالک بالمآل حضور نظامی اتحاد شوروی ممکن است گسترش یابد.
17- سایر ناظران دیپلماتیک در محل تصور می کنند که شوروی ها در آخرین تحلیل، از پشتیبانی رزمی از رژیم خلقی در افغانستان خودداری خواهند کرد و چنین قضاوت خواهند کرد که احتمالات به نفع آن است که مسکو بتواند با تقریبا هر نوع از رژیم جانشین رژیم کنونی مراوده و معامله داشته باشد. مسکو احتمالاً متوجه اظهارات رهبران شورشی افغان در پیشاور (پاکستان) مانند سید احمد گیلانی شده است که
ص: 641
گفته است شورشیان حاضرند درباره روابط آینده با مسکو از «روش عملی» پیروی کنند. شوروی ها ممکن است احساس کنند که آنها وزنه کافی را برای تحمیل یک رژیم جانشین که بتواند «پیشرفت های قابل ملاحظه» انقلاب ثور را محترم بشمارد دارند و بدین ترتیب آبروی شوروی ها حفظ بشود.
18- بنا به قضاوت این سفارت زمان آن هنوز فرا نرسیده است که حزب خلق تقاضای کمک بکند و هنوز هیچ گونه شواهد محکمی درباره اینکه اتحاد شوروی خود را برای مداخله مسلحانه در آینده بسیار نزدیک آماده می کند وجود ندارد. معذالک بدون شک اتحاد جماهیر شوروی احتمالاً طرح ریزی هایی برای وقایع آینده می نماید.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!