Post
30673
از:
محرمانه
به:
1344-11-16- 1966-02-05
متن سند
درخشش، محمد - 34
زمان و مکان: 5 فوریه 1966 - 1344/11/16، منزل راسیاس
خیلی محرمانه
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت
درخشش در ساعت 20 همراه با همسرش به منزل من آمد، زیرا درخشش به علت سیاتیک نمی توانست رانندگی کند و همسرش رانندگی ماشین را به عهده داشت. او فقط زمانی می تواند راحت بنشیند که یا یک کمربند سخت یا یک کرست ببندد.
سیاست ایالات متحده: اولین سؤال وی از من این بود: «بگویید آیا هیچ تغییری در سیاست دولت ایالات متحده نسبت به رژیم به علت ارتباطات شاه با اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده است؟» من پاسخ دادم که سیاست ما در حمایت از شاه تغییر نکرده است و ما بهبود روابط بین دو کشور را در قبال روابط خودمان با شاه خصمانه نمی دانیم. او به طور مشخصی از شنیدن این حرف ناخشنود شد، ولی برخورد موقرانه ای از خود نشان داد.
میراث خواران استعمار و روشنفکران: او گفت شایعاتی پخش شده که کلیه نسخه های کتاب دکتر بهار توسط سفارت آمریکا خریداری شده اند که منتشر نشود. او گفت که کتاب را خوانده است و به نظر وی خیلی ضد آمریکایی است. وی دکتر بهار را به عنوان یک عضو سابق حزب توده توصیف نمود (به مدت 12 سال) که در حال حاضر دکتر اطفال است و در حاشیه آن نویسندگی نیز می کند. مقالات وی گهگاه در مجلات خواندنی ها، بامشاد و روشنفکر چاپ می شوند. درخشش گفت که کتاب توسط به اصطلاح «روشنفکران» به علت لحن ضد آمریکایی آن با دقت و علاقه خوانده می شود. او احساس می کرد که کتاب تحت نظر هیچ اداره دولتی ایران نبوده است. به نظر وی با احتمال بیشتر، بهار احساس کرده که روابط ایران و روسیه گرم و روابط آن با ایالات متحده سرد شده است و مناسب ترین و «بهترین» موقعیت از نظر سیاسی برای چاپ کتاب، که مسلما زمان زیادی برای نوشتن آن صرف شده، هم اکنون است. به عقیده وی، هدف اصلی کتاب، «روشنفکران» هستند که در حال حاضر نسبت به سیاست خارجی آمریکا به بدترین نحو فکر می کنند، زیرا آنها مسبب فقدان آزادی سیاسی در ایران را، سیاست های ایالات متحده در اینجا می دانند.
براساس تحلیل درخشش، سه گروه اصلی در بین روشنفکران وجود دارند:
(1) چپگرایان تندرو از انواع هوادار روسیه گرفته تا هوادار چین کمونیست که به طور طبیعی ضد
ص: 512
آمریکایی هستند.
(2) تیپ های اداری (معمولاً در سازمان هایی نظیر شرکت ملی نفت ایران، سازمان برنامه، IMDBIو غیره) که به طور اساسی تکنوکرات های فرصت طلبی هستند که علایق آنها در جهت بهبود استانداردهای زندگی خودشان است و به طور سطحی طرفدار غرب هستند.
(3) روشنفکران «متفکر» که علاقمند به کشور خود می باشند و می خواهند در بهسازی کشور شرکت نمایند. این روشنفکران «جدی» همه جا هستند، آنها به طور اساسی از نظر ایدئولوژیکی (همانند خودشان) هوادار غرب می باشند، ولی به نحوی فزاینده و عمیق نسبت به غرب و بخصوص ایالات متحده، که از دیدگاه آنها به ترویج ایدئولوژی خود (اگر واقعا بدان ها اعتقاد دارد) نمی پردازد، مأیوس و سرخورده شده اند.
درخشش بدون این که به این موضوع بپردازد و چنین چیزی بگوید، ولی قویا براین مسئله اشاره داشت که اگر کتاب بهار توسط شاه منتشر می شد، به علت ذهنیت ناشی از عدم اعتماد به این که ایالات متحده مدافع و طرفدار آزادی است و این عدم اعتماد همچنان در ایران باقی است، نمی توانست این همه تأثیرات مخرب و زیان آور بر کلیه روشنفکران داشته باشد. در واقع درخشش اظهار داشت که بهار اظهارات رهبران مختلف «آزادی خواه» آمریکا (نظیر ادلای استونسون و جان اف. کندی) را زیر سؤال برده است و سپس با مقایسه این اظهارات با سیاست هایی که به طور واقعی از طریق این «قهرمانان آزادی» دنبال می شود، پوچی و بی حقیقتی آنها را ثابت کرده است.
فعالیت های وی: در بحثی راجع به «بازسازی» اخیر وزارت فرهنگ، درخشش اصرار داشت که بخشی از آن و احتمالاً بیشتر آن، حرکتی سیاسی جهت ترساندن و ناراحت کردن وی و تضعیف حامیان وی در وزارتخانه بوده است. او اصرار داشت که به استثنای شخص وی و همکارانش، کلیه دیگر کسانی که به اصطلاح پرسنل مازاد بر نیاز «اداری» و «مشاوره ای» تشخیص داده شده و به آنها دستور داده شده است که به کادر آموزشی به پیوندند یا از لیست وزارتخانه حذف می شوند، مجددا حتی به مشاغل بالاتر و به همان میزان «مازاد بر نیاز» منصوب شده اند.
درخشش گزارش جالبی از این تغییرات داد. بعد از این که وزیر فرهنگ، هادی هدایتی دستور «درس بده یا اطاعت کن» را صادر نمود، هدایتی برادرش را که در زمان وزارت درخشش رئیس اداره بودجه وزارت فرهنگ بود، به نزد او فرستاد تا وی را مطلع گرداند که او از این کار متأسف است، ولی دست او (هدایتی) نبوده است.
درخشش اظهار داشت که (به علت بیماریش) نتوانسته است دستور را اجرا نماید و اخیرا شنیده که از کار اخراج شده است. همچنین او نامه ای برای رئیس دادگاه اداری (دکتر علی آبادی) ارسال کرده و وزیر فرهنگ هدایتی، را به اعمال فشار غیرقانونی متهم نموده و برای اثبات اتهاماتی که به طور رسمی وارد آورده، شواهدی ارائه کرده است. اولین اقدام انجام شده این بود که به خود وی دستور داده شده است که به جرم وارد آوردن اتهام به یک وزیر، در مقابل دادگاه حاضر شود. او تاکنون برنامه ای پیاده کرده تا به علت سیاتیک، حضور خود در دادگاه را به تعویق بیندازد.
اخراج وی بدین مفهوم است که اکنون از نظر مالی به شغل خانمش در سازمان آب و برق آذربایجان
ص: 513
متکی است، حقوق ماهیانه وی از وزارت فرهنگ 20000 ریال (260 دلار) بوده است. او اظهار داشت که باشگاه مهرگان (سازمان همبستگی آموزگاران) با امضای اعتراضیه ای از موضع وی حمایت نموده و پیشنهاد کرده اند که بخشی از حقوق وی را بپردازند. ولی او تصمیم گرفته است که هدیه های پولی را بازگرداند، البته از آنها کمال تشکر را دارد. ساواک بلافاصله بسیاری از امضاکنندگان اعتراضیه را احضار کرده و به آنها هشدار داده است که «هر چند ممکن است اعضای سابق حزب توده توسط دولت بخشیده شوند، ولی حامیان شخص خطرناکی چون درخشش باید هوای کار خود را داشته باشند.» در حال حاضر او «Lying low» است، فقط بعضی از دوستان صمیمی و همکارانش را می بیند. تلاش برای چاپ نشریات و همچنین انتشار کتاب هایی که قبلاً چاپ شده اند، متوقف و مراقبت ساواک بیشتر و اوضاع برای طرفدارانش، که معمولاً کانال های توزیع کتاب ها بودند، کاملاً خطرناک شده است.
خلیل ملکی: دوست قدیمی وی احتمالاً در زندان خواهد مرد. او حدود 61 سال دارد، دارای بیکاری قلبی است و کلیه تلاش هایش برای کمک به وی بی نتیجه بوده است. (ملکی، حدود دو هفته قبل حتی یک نامه سرّی به شاه نوشته و استدعا نموده است که محکومیت وی بخشوده شود و اعلیحضرت را مطمئن ساخته است که مخالف سلطنت نیست، ولی ملکی هیچ پاسخی دریافت نکرده است.) درخشش گفت که حتی قبل از دستگیری ملکی توسط ساواک، ملکی به وی گفته بود آگاه شده است که نماینده پارلمان انگلیس (خانم مک کی)، که وی (ملکی) راجع به وضعیت سیاسی در ایران به وضوح با وی صحبت کرده بود، با دیگران در مورد نظریات ملکی آزادانه صحبت نموده است و او (ملکی) متوجه بوده است که چه اتفاقی خواهد افتاد.
درخشش برای جمع بندی با لحنی حاکی از معذرت خواهی اظهار نمود که به نظر می رسد سیاست ایالات متحده در حمایت از رژیم های غیر مردمی و دیکتاتوری دچار نارسایی شده است. ما زمان بعدی ملاقات را برای حدود یک ماه بعد یا بیشتر باز گذاشتیم. راسیاس بخش سیاسی آقای هرتز(1) یادداشت شما را به گزارش ملاقات خواندم.
البته - - این روش صحیح است و من آن را در قبال درخشش (و دیگران) به کار برده ام. هر چند او نکات و آداب دیپلماتیک را قبول دارد، بر ارزیابی خود از واقعیت ها - - تحت مقررات جاری سیاسی ایران - - پافشاری می کند.
برخورد و جواب معمول وی در قبال این «روش»، «مثبت» بوده است، و شما نه از Diem حمایت کردید و نه از رژیم فعلی ویتنام جنوبی، آیا حمایت کردید؟ این قدر زرنگ نباشید که با آن مقابله کنید، من از به کارگیری این «روش» در برخورد با وی دست کشیده ام و فقط به سادگی به وی اجازه می دهم که هر چه از واقعیت های سیاسی ایران می بیند، به من بگوید.
چارلز ان. راسیاس
ص: 514
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!