Post
15204
از:
محرمانه
به:
1357-03-22- 1978-06-12
متن سند
سند شماره (11)
خیلی محرمانه، صورت مذاکرات
تاریخ و محل: 12 ژوئن 1978 اقامتگاه مقدم، برابر با 22 خرداد 1357
شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از نهضت رادیکال، جرج لامبراکیس ،مشاور سیاسی سفارت آمریکا ایران
من به تقاضای مقدم از او دیدن کردم و ملاحظه ننمودم که خانه او تحت نظر باشد. او تأیید کرد که مردمی که به نحو مشهودی در اطراف و اکناف خانه او در ملاقات قبلی در تاریخ 24 آوریل پراکنده بودند، دیگر نیستند. در جریان مکالمه او همچنین تأیید کرد که دیگر مطلبی از «کمیته زیر زمینی انتقام» در هفته های اخیر نشنیده است و تهدیدی نیز از آنها دریافت نکرده است.
مخالفان تجدید سازمان یافته و برنامه های احتمالی
مقدم گفت که او میل دارد به ما اطلاع دهد که او به طور نزدیکی با چهار رهبر دیگر کار می کند و این پنج نفر در واقع رهبری سیاسی نهضت مخالفان را به عهده گرفته اند، اینها عبارتند از بازرگان، سنجابی، فروهر و سید جوادی. او با اندیشه ملاقات با من و همسرم در یک شب (همانطوری که بار اخیر پیشنهاد کرده بودیم) به بازرگان مراجعه کرده بود، ولی عکس العمل بازرگان این بود که در انتظار بماند و در ضمن مقدم می توانست به عنوان نماینده گروه با من تماس بگیرد.
یکی از مطالبی که گروه در جلسه روز قبل (یازدهم ژوئن) مورد بحث قرار داده بود، پیامی از سوی محمد صادق کاظمی معاون نخست وزیر بود. در این پیام محمد صادق کاظمی دریافت نامه اخیر را از کمیته اجرائیه حقوق بشر و آزادی دریافت کرده، ولی دریافت نامه های قبلی از این گروه را انکار کرده بود و پیشنهاد کرده بود که نمایندگان گروه بیایند و موضع را با او مورد بحث قرار دهند. مقدم تأکید کرد که
ص: 213
چنین ملاقاتی انجام خواهد گرفت.
در جریان مکالمه، مقدم آشکار کرد که گروه در نظر دارد بکوشد تا یک برنامه سیاسی مثبتی سرهم بندی کند. آنها معتقدند که با موفقیت توانسته اند توجه رسانه های بین المللی را نسبت به نهضت مخالفان جلب کنند و بنابراین باید وارد مرحله دوم نقشه عملی خود بشوند. او اعتراف کرد که سرهم بندی کردن انواع نظریات دشوار خواهد بود، ولی ارزش زحمت آن را خواهد داشت. او این فرایند را چنین مجسم کرد که شامل اشخاصی بیشتر از پنج رهبر خواهد بود به طوری که برنامه مثبتی بر آن چیزی باشد که مردم واقعا می خواهند. در ضمن از طریق پیامی از سوی آیت اللّه شریعتمداری به رهبری این گروه اطمینان داده شده بود که شریعتمداری با حکومت مذاکره نخواهد کرد و برای گنجاندن «رهبران سیاسی» یعنی مقدم و رهبران همتای او به توافقی با دولت نخواهند رسید. این پیام در یک جلسه (شاید همان جلسه ای باشد که در بالا ذکر شد) روز قبل با شرکت رهبرانی از بازار به آنها داده شده بود، او به طور محرمانه گفت که فردی که این پیام را رسانده است شخصی به نام شبستری زاده است. در آن اجتماع مقدم و همراهان او، بنی احمد (نماینده تبریز) نماینده مجلس را به بازاریان معرفی کردند.
ساواک و مخالفان
در پاسخ به سؤالی، مقدم درباره جایگزین شدن ژنرال نصیری به وسیله جنرال مقدم به عنوان رئیس ساواک اظهار نظر مثبت ولی خویشتندارانه کرد.
او ژنرال مقدم را از زمانی که در مدرسه نظامی با یکدیگر همکلاس بودند می شناسد، هر چند آنها هرگز با یکدیگر دوستی نزدیکی نداشتند و با یکدیگر خویشاوند نیز نیستند. ژنرال مقدم به عنوان بازپرس در سیستم دادگاه ها آغاز به کار کرده است بنابراین او با قانون آشنا است و باید آن را اعمال کند. این امر در سابقه نصیری وجود ندارد. مقدم همچنین مناسبتی را در سال 1964 به خاطر آورد هنگامی که او می کوشید درباره «سیاست، آب و خاک» گروهی را دور هم گرد آورد که از قرار معلوم قرار بود فراتر از مسئله های فنی رفته و ماهیت سیاسی بگیرد. ژنرال مقدم به او مراجعه کرده و اخطار کرده بود، که شاه نسبت به تشکیل چنین گروهی ناراضی است و بهتر است او چنین گروهی را تشکیل ندهد. مقدم از اندیشه تشکیل این گروه منصرف شد. خصوصیات شخص ژنرال مقدم هر چه باشد او هنوز خود را «نوکر شاه» می داند، و نظریات خود را به همین نحو بیان خواهد کرد. ژنرال مقدم دوست ژنرال فردوست است. شخص اخیر هر چند از مردان نیرومند رژیم است، اطلاعات کمی درباره جامعه ایران دارد و خود را از صحنه داخلی کشور منزوی نگه می دارد.
مقدم همچنان از فعالیت های حکومت انتقاد می کرد، او گفت که پلیس اخیرا حدود 700 دختر و 1700 پسر را از خوابگاه های خود در دانشگاه تهران در نیمه شب بیرون رانده است. بسیاری از این دانشجویان جایی ندارند که بروند و در پارک فرح می خوابند. هنگامی که من اشاره کردم که اقدام پلیس به طوری که من شنیده بودم به دنبال مقدار کافی آشوب از سوی دانشجویان بود که آن خوابگاه ها را در هم ریخته بودند. او اظهار نظری نکرد. مقدم درباره این که مخالفت با رژیم چقدر توسعه یافته است صحبت کرد. او گفت که داوطلبان جدیدی از دانشگاه های آریامهر و تبریز و همچنین گروهی از دانشجویان حقوق که اخیرا متشکل شده اند، وارد جرگه گشته اند. او گفت کارگران کارخانه مخالفت خود را ابراز نمی دارند، زیرا
ص: 214
تحت کنترل شدیدی از سوی ساواک هستند، به همین ترتیب اشخاصی که متصدی تعاونی های دولتی هستند کشاورزان را تحت کنترل دارند به طوری که آنها جرئت ندارند، مخالفت خود را زیاد ابراز کنند.
همچنین افرادی مانند کسبه جزء و پیشه وران و غیره مخالفت خود را ابراز می دارند و حتی اگر شما از کارگران ساختمانی سؤال کنید، آنها نیز گله خواهند کرد.
در این رابطه یک خبرنگار آسوشیتدپرس اخیرا به سنجابی تلفن کرده و القا کرده بود که حوادث 5 ژوئن به منزله نقطه توقف برای مخالفان است، ولی او اشتباه کرده بود. مقدم گفت در حالی که شمال تهران به طور عادی کار می کند در جنوب تهران همه جا تعطیل است. اوضاع در سایر شهرها نیز طبق اظهار مقدم آرام است (و این اظهار تا اندازه ای دقیق است). چند دکانی که در اطراف بازار باز است دکان هایی هستند که دولت به آنها گفته است که باز باشند. اشخاصی نظیر جواهرفروشان به نحو سنگین متکی به حسن نیت مقامات هستند و هر کاری را که مقامات از آنها بخواهند انجام می دهند.
ایالات متحده و قانون اساسی
از همان آغاز مقدم حسن نیت گروه خود را نسبت به ایالات متحده ابراز داشت و تمایل دوستی با ایالات متحده را به جای پذیرفتن مساعدت از محافل مخالف یعنی اتحاد شوروی تأکید کرد. آنها ایالات متحده را تنها به خاطر موضع آن در پشتیبانی از شاه و علیه مصدق در گذشته مورد سرزنش قرار می دادند.
این موضع حقوق بشر را که پرزیدنت کارتر درباره آن صحبت می کند مورد بی توجهی قرار می دهد.
او از من خواست تا اوضاع را ارزیابی کنم و من به طور اختصار این کار را انجام دادم. هنگامی که من گفتم که در آن نوع از ثباتی که شاه به کشور آورده است منافعی وجود دارد، مقدم قائل به استثنا شد. او استدلال کرد که ثباتی وجود ندارد و تنها چیزی که وجود دارد سرکوبی قانون اساسی است. مقدم با همکاران خودش مانند بازرگان کار کرده بود و بازرگان ابتدا نمی خواست که از قانون اساسی کنونی پشتیبانی کند. مقدم او را در این مورد متقاعد کرده بود که حتی اگر قانون اساسی کامل نیست درباره اختیارات شاه محدودیت هایی قائل شده است و اختیارات دیگری را به مجلس و مردم واگذار کرده است و اجرای آن به خودی خود هدف کافی برای مخالفان محسوب می شود. او خاطرنشان ساخت که قانون انتخابات که در حال حاضر مورد بحث مجلس است، بر خلاف قانون اساسی است. هنگامی که من درباره آن ماده از قانون اساسی که پیش بینی می کند پنج رهبر مذهبی درباره هر کاری که مجلس انجام می دهد حق وتو داشته باشند، توضیح خواستم او این ماده را به عنوان یک چیز جزیی که هرگز بمورد اجرا گذاشته نشده رد کرد. مقصود تلویحی او آن بود که این قانون هرگز به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد....
هنگامی که من درباره واکنش او نسبت به کنفرانس مطبوعاتی شاه در چند هفته قبل پرسیدم او شانه های خود را بالا انداخت و گفت شاه به منزله شخصی می ماند که در حال عقب نشینی است و نمی تواند افکار خود را متمرکز کرده و درباره مطلبی درک صحیح داشته باشد. یک دیکتاتور باید در قضاوت های خودش بیشتر اعتماد به خود داشته باشد و بالاخره هر چه باشد، این تنها منفعت دیکتاتوری است. او گفت علاقه فوری مخالفان این است که مطبوعات را آگاه کنند که آنها دعاوی اخیر همایون وزیر اطلاعات و دیگران را، مبنی بر اینکه عناصر مخالف حاضرند با دولت کار کنند، تکذیب می کنند. او گفت این ادعا حقیقت ندارد.
ص: 215
مقدم در ضمن گفت که نهاوندی می خواست گروهی از روشنفکرانی که در حال حاضر اثرات انقلاب شاه و ملت را مطالعه می کنند، به عنوان یک جناح سومی از حزب رستاخیز متشکل شوند. مع ذلک سنجابی به مقدم گفته بود که بیشتر اعضای گروه با این اندیشه مخالفند و در مقابل آن ایستادگی می کنند.
گرفتن تلفن عمومی
مقدم که سر صحبتش درباره این موضوع گرم شده بود، میل رهبران پنجگانه را درباره ایجاد یک سازمان برای یافتن اینکه مردم از لحاظ یک برنامه مثبت چه می خواهند، تأکید کرد. هنگامی که من پرسیدم که شاه چه امتیازاتی ممکن است بدهد که آنها را به سازش وادارد او انحلال پارلمان و انتخابات جدید را که «بدون نفوذ زیاد» از جانب دولت باشد، ذکر کرد. او انتظار داشت که ساواک همچنان نیرومند باقی خواهد ماند و خواهد دانست که چکار بکند تا در این انتخابات نفوذ کند، ولی جلوی ساواک را باید گرفت.
او گفت ایران تغییر کرده است. تلویزیونی وجود دارد و همچنین تماس با دنیای خارج. مردم می بینند چگونه نظام های دیگر کار می کنند و همین چیز را برای ایران می خواهند. پیشرفت در ورای زمینه های اقتصادی و اجتماعی و در زمینه سیاسی مورد نیاز است. شاه ممکن بود به چنین پیشرفتی کمک کند، ولی او خودخواه است و فعالیت خود را به تحکیم قدرت خود محدود کرده است. در حالی که دوران سال های 1953 تا 1960 را می توان یک «ظهور ملی» تلقی کرد مردم انتظار دارند، که اتفاقاتی بیش از این روی دهد. ولی شاه به جای آن بطریق هانری چهارم رفتار کرده است. هیچ کس او را دوست ندارد و مردم خواهان دگرگونی هستند. امتیازها و تجملات خاندان سلطنتی مردم را مشمئز می کند. آنها می بینند که چگونه آمریکایی ها هر چند سال یک مرتبه رئیس جمهوری خود را تغییر می دهند ولی نظام همچنان باقی است، یک کاسب ساده اخیرا به مقدم گفته بود که کارگران پس از اینکه 20 تا 25 سال زحمت کشیده اند باید اجازه داشته باشند که استراحت کنند، شاه مدت 36 سال باعث این دردسر بوده است و اکنون زمان دگرگونی فرا رسیده است.
و اما درباره لیبرالیزه کردن اوضاع مقدم گفت شاه «ما را به بازی گرفته است» او تصور می کند که زمانه به نفع او کار می کند، زیرا کارتر یکی دو سال بعد مدت مأموریتش تمام خواهد شد. تنها نگرانی شاه این است که حکومت ایالات متحده را خشنود نگه دارد و مانع آن شود که حکومت ایالات متحده در ایران دخالت کند. او در فکر مردم کشور خود نیست.
مقدم ضمن اشاره فرعی دیگری به «ایجاد رعب» پلیس برای یک خبرنگار زن فرانسوی به نام کنیزمراد از نشریه «نوول ابزرواتور» نام برد که اخیرا به دیدن شریعتمداری رفته بود. شریعتمداری او را به دیدن برادر خمینی در قم فرستاد که نام او «پسندیده» است. یک جوانی که به عنوان راهنما همراه او فرستاده شده بود از سوی پلیس متوقف شد و دستخوش ضرب و شتم قرار گرفت. آنها او را به پاسگاه پلیس بردند و وقتی که آن زن به پاسگاه پلیس رفت تا درباره او پرس و جو کند به او گفتند وضع او مرتب است، ولی یک روز یا بیشتر او را همچنان در پاسگاه پلیس نگه خواهند داشت. به همین ترتیب مقدم تأکید کرد که در حال حاضر 17 ملا در تبعید داخلی (یعنی از یک شهر به شهر دیگر) به سر می برند. بیشتر آنها در حاشیه کویر زندگی می کنند. او همچنین اشاره کرد که شایع است که بمب اندازی های صورت گرفته به وسیله
ص: 216
به اصطلاح «کمیته انتقام» ممکن است کار یک گروه وفادار به شاه به نام باشگاه ورزشی تاج به سرکردگی ژنرال خسروانی باشد، او اعتراف کرد که برای این حدس شواهدی وجود ندارد.
تغییرات در حکومت و مسائل متفرقه
شایعه دیگری که او ذکر کرد این بود که آموزگار ممکن است به وسیله شریف امامی جایگزین شود.
مقدم تصور می کند که این بسیار مضحک است، مع ذلک شاه کسی را لازم دارد که صد در صد طرف خودش باشد. مقدم گفت آنچه که واقعا مورد لزوم است نخست وزیری است که می تواند به عنوان یک حایل یا یک واسطه بین شاه و «مردم» عمل کند. هنگامی که از او درباره شخص مورد نظر پرسیده شد، او نام علی امینی نخست وزیر اسبق را به میان آورد. شایع است که او از خارج به تهران بازگشته است. (ما این را همچنین از یک منبع روزنامه نگاری شنیده ایم) مقدم اعتراف کرد که امینی بسیار پیر است یعنی 72 سال دارد و به همین جهت درباره این نامزدی زیاد پافشاری نمی کرد.
مقدم به طور خصوصی گفت که او در حال حاضر آسوده تر از دفعه قبلی است که با او ملاقات کردیم. او گفت در آن زمان ترس واقعی او از این بود که «تروریست ها یا کمونیست هایی» ممکن بود سنجابی یا خود او را به عنوان هدف های سودمند ربوده و بکشند و گناه آن را به گردن حکومت بیاندازند. همه کس می دانست که ساواک در پشت سر «کمیته انتقام» قرار دارد. ولی مقدم یقین داشت که ساواک نمی خواهد آنها را بکشد،هر چند ساواک ممکن است آنها را دستگیر کند یا کتک بزند. هنگامی که من پرسیدم که آیا او با تروریست ها تماس ندارد و تعجب کردم از اینکه چگونه او انتظار دارد که تروریست ها کاملاً قادرند اگر بتوانند در مقابل حکومت امتیازهایی به دست آورند اشخاصی مانند او را قربانی کنند.
سرانجام مقدم موضع مخالفین را چنین تشریح کرد که آنها «نه هرج و مرج طلب هستند و نه کمونیست و نه ضد آمریکایی» آنها می خواهند سهمی قانونی از قدرت را برای مردم در مقابل شاه به دست آورند. اگر اوضاع یک کمی بیشتر شل شود به طوری که مردم بتوانند اجتماع کنند و آزادانه به بحث درباره مسائل بپردازند ممکن خواهد بود که ببینیم مردم در کدام جهت می خواهند، حرکت کنند.
مقدم در نظر دارد سفری به اروپا و ایالات متحده (برای قرار دادن پسر 13 ساله اش در مدرسه در نزدیکی بوستون) انجام دهد ولی رهبران همکار او، او را تحت فشار قرار داده اند که تابستان جاری را در اینجا باقی بماند. او تأیید کرد که در 19 ژوئن تظاهرات مذهبی صورت خواهد گرفت، ولی کار او متمرکز در مسائل سیاسی خواهد بود. روز دیگر او به من تلفنی در دفتر گفت که او از نقشه های خود برای سفر صرف نظر کرد و تابستان جاری را در شهر خواهد بود، او میل دارد همچنان در تماس باشد.
اظهارنظر: رفتار مقدم که آسوده تر و از اعتماد به نفس بیشتر برخوردار بود، بهترین شاهد مبنی بر این است که زندگی برای مخالفین در ایران بهبود یافته است. کوشش ها برای سرهم بندی کردن یک برنامه واحد مثبت آنقدر ماهیت غیر ایرانی دارد که باید در این باره شکاک بود. مع ذلک او به روشنی این امر را به حساب می آورد که به او اجازه خواهند داد آزادی بیان و آزادی نسبی برای سازمان یافتگی سیاسی به دست آورد، که هر دوی اینها اعتراف های جالبی در نوع خود می باشد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!