Post
14810
از:
سری
به:
متن سند
حزب زحمتکشان - 11
سری - غیر قابل رؤیت برای خارجیان
اکتبر 1959 (آذر 1337) - وزارت خارجه
مظفر بقایی کرمانی
دکتر مظفر بقایی کرمانی (معمولاً دکتر بقایی خطاب می شود) رهبر حزب کارگران و یک بار دومین شخصیت مهم در جبهه ملی، یک سابقه سیاسی به عنوان مخالف برای خود دست و پا کرده است، بدون توجه به شکل سیاسی دولت بر سر کار، به طور دائمی یک منبع عمده مخالف بالقوه یا بالفعل در بقایی پیدا می شود. درنتیجه در گذشته کوشش هایی به عمل آمده است که او را به وسیله خریدن وفاداری رسمیش وزارت و سفارت ساکت نمایند، که او امتناع ورزیده است. بقایی جاه طلب هدفش را بر روی کمتر از نخست وزیری تنظیم نکرده است اخیراً گزارش شده بود که او به دو نفر از متخصصین حزب کارگران خود وظیفه تهیه یک برنامه عمل و «کابینه در خفا» را، آماده برای استفاده در صورتی که سرانجام زمام قدرت به دست او افتد، محول نموده است. اگر چه او فرصت طلب و زیرک است، شاهدی بر احتمال وقوع چنین چیزی وجود ندارد.
محاسبات خوش بینانه بقایی از این اعتقاد ناشی می شود که با بدتر شدن وضعیت سیاسی، شاه (محمد رضا شاه پهلوی) به وی به عنوان میانه روترین نماینده نیروهای اصلاح طلب، ملی گرا در ایران روی خواهد آورد. در این فرضیه شاه تاج و تخت خود را حفظ خواهد نمود، اگر چه اختیارات او محدود و مشخص خواهد شد. به هر حال از اواخر 1959 چنان احتمالی، با در نظر گرفتن این حقیقت که حزب کارگران ادعای هیچ گونه نمایندگی پارلمانی نمی توانست داشته باشد، مورد سؤال به نظر رسید. آن (حزب - مترجم) غیر از روش تغییر مسیر (تغییر موضع) که به وسیله رهبر آن در پاسخ به دستورات فرصت طلبانه اتخاذ شده که به تنهایی شامل پیروان شخصی بقایی و فاقد ساخت بنیانی (یک پایگاه توده ای) و هرگونه جهت سیاسی می باشد. حزب کارگران ملی گرا، ضد کمونیست و به طور مبهمی در اهدافش سوسیالیست می باشد و عمدتاً کارگران کارخانه و کاسب های بازار را جذب می کند؛ هر چند موقعیت هایی در جذب عناصر ناراضی تمام طبقات و قسمت های مشخصی از ارتش و پلیس به دست آورده است. مدرکی در دست نیست که حزب به طور موفق آن ملی گراهایی که در میان طبقات تحصیلکرده هستند و به نخست وزیر سابق، محمد مصدق به عنوان سمبل مخالفتشان با رژیم می نگرند را جذب کرده باشد. اگر چه آن (حزب کارگران) آزادی عملی را که دو حزب رسمی ایران از آن برخوردارند، ندارد. لیکن حزب بقایی در محدوده های دقیقاً مشخص شده از طرف دولت تحمل می شود. حزب کارگران به طور ناموفقی از طرف حزب رسمی مخالف؛ حزب مردم، دعوت به همکاری شد.
بقایی در سال 1297 در کرمان متولد شد تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در ایران به پایان رسانید و درجه ای در فلسفه و آموزش و پرورش کودک از سوربن در پاریس دریافت نمود.
او حرفه اش را به عنوان استادیار فلسفه و آموزش و پرورش کودک در دانشگاه تهران از سال 1315 شروع کرد و این مقام را تا 1323 حفظ نمود. در سال 1336 او به عنوان نماینده مجلس پانزدهم از کرمان انتخاب شد، متعاقباً در دوره های شانزدهم و هفدهم مجلس هم انتخاب شد. بقایی در مجلس با موافقتنامه تکمیلی نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس مخالفت کرد و یکی از نمایندگانی بود که تحت رهبری مصدق
ص: 79
برای طرح ملی کردن نفت فشار آورد. او به ارتش به طور آزاد برای مداخله در سیاست حمله نمود و یکی از دشمنان رک و بی پرده رئیس ستاد، ژنرال علی رزم آرا بود. در 1338 مبارزه تمام عیار بقایی بر علیه دولت از طریق روزنامه اش (شاهد) برای او یک طرفداری سرتاسری عمومی کسب کرد، ولی منجر به دستگیری وی و محکومیت یک سال زندان به وسیله یک دادگاه نظامی شد. در اثر فشار عمومی در عرض یک ماه وی آزاد شد و موضوع، بیشتر پی گیری نشد.
زمانی که مصدق در فروردین 1330 نخست وزیر شد، مظفر بقایی طلایه دار جنبش ملی گرایی بود و از لحاظ اهمیت در جبهه ملی در درجه دوم پس از مصدق مورد توجه قرار می گرفت. در اردیبهشت 1330، بقایی و خلیل ملکی رهبر اسبق حزب توده تحت کنترل کمونیست ها، برای تشکیل حزب کارگران به هم پیوستند، حرکتی که موقعیت بقایی را با به خدمت گرفتن کادرهای مارکسیست ملکی برای آرمان سیاسی خودش بالا برد. به هرحال این اتحاد زودگذر بود و یک تفرقه بین دو فرقه در مهر 1331 همکاریش با ملکی را پایان داد. بقایی خیلی زود پس از جدایی به حالت طبیعی مخالف خوانیش بازگشت و یکی از تندترین مخالفان مصدق شد. این گسیختگی به قیمت (از دست دادن - مترجم) بیشتر پیروان او در مردم تمام شد. روزنامه بقائی، شاهد، یک روزنامه مخالف برجسته شد که بشدت از سَر و سرِّ مصدق با حزب توده انتقاد می کرد و بقایی آن را یک حزب خارجی می دانست و در نتیجه مضر برای منافع یک ملی گرای حقیقی. بقایی ترسان از آسیب بیگانه، خصوصاً ضد انگلیسی بود و مصدق را متهم نمود که به اندازه کافی در محدود نمودن انگلیس در ایران به پیش نرفته است.
با سقوط رژیم مصدق در مرداد 1332، مخالفت پر سر و صدای بقایی متوجه دولت پیروز فضل اللّه زاهدی شد که او آن را متهم به فساد و خیانت در برقراری مجدد روابط دیپلماتیک یا بریتانیا در اواخر 1332 نمود. ژنرال زاهدی که در رسیدن به یک موافقت با بقایی شکست خورد، بر علیه وی عمل نمود و روزنامه شاهد را تعطیل کرد و تلاش های وی برای انتخاب به نمایندگی در مجلس هیجدهم را خنثی نمود.
بقایی در سال 1954 به خاطر مبارزه در کرمان دوبار در منزل تحت نظر قرار گرفت، که مرتبه دوم برای یک دوره یکساله بود. در آذر 1334 از اقامت اجباری خلاص شد و هدایت فعال حزب مخالفت و خودداری از انتقاد از شاه در درخواست هایش برای اصلاحات، در اردیبهشت 1336، حق برگزاری اولین گردهمایی سیاسی غیر رسمی را، از زمان کودتایی که جبهه ملی مصدق را سرنگون کرد، به دست آورد. او به برگزاری گردهمایی ها، ترغیب ناراضی ها برای راهپیمایی در حزبش (تنها حزب سوسیالیست در ایران)، طرفداری از استقرار اتحادیه های صنفی و حمله به پیمان بغداد و امپریالیسم انگلیس ادامه داده است.
دولت که مواظب است اجازه ندهد، عملیات او از کنترل خارج گردد، یک کنترل دقیق روی حزب کارگران برقرار نموده است. بقایی هنوز به خاطر تعدادی اتهامات مرتبط با فعالیت های گذشته اش مواجه با محاکمه می باشد، دولت اسلحه ای مؤثر در دست دارد که او را خاموش کند.
مظفر بقایی باهوش و زیرک، ولی بی ثبات در فلسفه سیاسی خود و یک هوچی (عوام فریب) بی پروا، محسوب می شود. اگر چه موضع او در رابطه با ایالات متحده مطلب قابل ذکری نیست، اعتقاد بر این است که وی کمتر از بریتانیا و شوروی نسبت به این کشور (آمریکا) خصمانه است. بقایی از نظر اجتماعی خوش مشرب و معتدل و یک سخنران آتشین می باشد، که مخالفت های تند او گاهی او را در جنگ پارلمانی درگیر نموده است. بقایی یک مرد بزرگ توصیف شده است. درگذشته او بیماری های خطرناکی از اثرات الکل و
ص: 80
مواد مخدر تحمل نموده است. او فارسی، فرانسه و کمی عربی صحبت می کند. دکتر بقایی از زنش جدا شده.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!