Post
14770
از: سفیر روی ام. ملبورن
محرمانه
به:
1331-08-05- 1952-10-27
متن سند
حزب زحمتکشان - 7
محرمانه
اطلاعات امنیتی
سفارت آمریکا تهران
27 اکتبر 1952 - 1331/08/05
ص: 70
گفتگو با یک رهبر برجسته جبهه ملی
وابسته کارگری اخیراً با دکتر مظفر بقایی رهبر حزب کارگران ایران و عضو برجسته جبهه ملی ملاقات کرد. مصاحبه با دکتر بقایی در منزل خودش، در یک کوچه فاقد روشنایی، در یک محیط فوق العاده سری صورت گرفت. این پنجمین گفتگوی وابسته کارگری با دکتر بقایی بوده است. دکتر بقایی خسته به نظر می رسید و رنگ پریدگی او به خوبی منعکس کننده بیماری جدی اخیر او بوده است. نتیجه گیری مشترک گفتگو، تا آنجایی که مربوط به مأمور گزارش دهنده است، فقدان کامل یک نقشه، در اوضاع اقتصادی رو به وخامت ایران تا این تاریخ بوده است. گفتگو مطالب زیر را دنبال کرد:
1- تجزیه حزب کارگران ایران بر اساس مسائلی که مدت هاست مدفون شده، ولی بسیار زود از طرف بقایی شناخته شده صورت گرفته است. آغاز آن در سال 1948 بود یعنی هنگامی که بقایی معتقد بود اگر بتواند سوسیالیست های ضد کمونیست به رهبری ملکی (مقصود خلیل ملکی است) و عناصر مذهبی فاقد رهبری را با خود در یک سیاست میانه رو متحد کند، قادر خواهد بود یک حزب نیرومند کارگری، بر اساس اعتقادات سوسیالیستی تشکیل دهد. او طرفداران ملکی را مردانی کارا و سخت کوش تشخیص داده بود، ولی در عین حال معتقد بود که آنها سوسیالیست های خوبی نیستند و جاه طلبتر از آن هستند تا از طریق و مجرای دسته بندی خود بر حزب تسلط پیدا کنند. دکتر مظفر بقایی معتقد بود که آقای ملکی از تغییر حکومت از رژیم سلطنتی به رژیم جمهوری حمایت می کند. هنگامی که دکتر بقایی عازم سفر به اروپا و ایالات متحده آمریکا شد (همین اواخر)، هنگامی که او بیمار بود، او قدرت حزب را در دست آنها باقی گذاشت. پس از بازگشت به شرکت فعالانه به امور حزبی او متوجه این نکته شد که هر چند آنها به اصول سوسیالیستی تملق می گویند، در واقع آشوبگران کمونیستی هستند و به مصدق وفادار نیستند. بنابراین بقایی این مسئله را مصراً پیش کشید و گفت اگر حزب از این عناصر پاکسازی نشود، او استعفا خواهد داد.
از او پرسیده شد که اگر فرقه طرفدار ملکی از حزب اخراج شود، او باز خواهد گشت؟ او موافقت کرد و (چون شاهد بی اعتبار شدن ملکی شده بود) چاره ای جز اینکه به قول خود وفا کند و به عنوان رهبر حزب شرکت فعالانه را از سربگیرد، نداشت. در جریان این قسمت از گفتگو بقایی لحن وارسته ای بخود گرفت و در این مرحله گفتگو صحبت او گرمتر شد.
2- حکومت معتقد است که به محض اینکه انگلیسی ها بروند فعالیت های جاسوسی و کوشش های حکومت انگلیس برای کنترل ایران کاهش خواهد یافت، ولی به دشواری ممکن است از بین برود. بقایی ناکامی حکومت در جمع آوری مالیات بر درآمد و مالیات گمرکی را به مأمورین طرفدار انگلیس در حکومت ایران نسبت داد. او ترکیبی از این اشخاص و تقاضای قبل از مورد مصدق برای اصلاحات روستایی را از اساس خودداری ملاکان بزرگ از پرداخت مالیات هایی که بر آنها تحمیل شده است، قلمداد کرد.
3- او مدعی صمیمانه این اعتقاد بود که حکومت آمریکا آلت دست انگلیسی ها در ایران (و تمامی خاورمیانه) شده است. او تنها راه نجات ایران را این می داند که یا آمریکا تانکرهایی (نفتکش هایی) (علیرغم اقدامات قانونی که انگلیسی ها می توانند به عمل بیاورند) بفرستد یا کمک های نقدی بنماید. او ارزیابی مرا درباره بیکاری در تهران به میزان 40000 تا 50000 بلافاصله رد کرده (تعداد بیکاران را به نصف آن کاهش داد). مع ذلک او گفت که حزب توده روز به روز، و به ویژه در میان عده زیادی از بیکاران رشد می کند.
4- او گفت که هر چند درست است که حزب او بر اساس اندیشه بالا بردن سطح زندگی فقیران بنا شده است ولی تهیه یک چنین برنامه ای بدون اقدام مقدماتی خلاصی کشور از انگلیسی ها میسر نخواهد بود. او مدعی موافقت با حکومت در این باره بود که حکومت باید یک اقتصاد بدون نفت تهیه کند، ولی در عین حال اظهار داشت که حکومت (و خود او) هیچ گونه نقشه ای برای حرکت تدریجی در جهت اینکه از تجمع کارگران بیکار در خوزستان جلوگیری شود، ندارد.
ص: 71
او گفت که قبلاً به حکومت پیشنهاد کرده بود که حکومت کارگران غیر ماهر را برای ساختمان کانال های آبیاری در جنوب و جاده ها در شمال به کار گمارند، ولی حکومت با چنین نقشه ای چندان موافق نبود.
5 - او معتقد است که جدایی او از ملکی به مدت نامحدود ادامه خواهد یافت و ملکی به تدریج نسبتاً روشنفکرانی را که اکنون از آنها برخوردار است، از دست خواهد داد و اینکه هیچ کارگری از ملکی پشتیبانی نکرده و نخواهد کرد. او ملکی را به عنوان سمبل یک عنصر کمونیست تیتوئیست در حال زوال تصور کرد.
6- او مدعی است که با عزیمت انگلیسی ها، آمریکا فرصت خواهد داشت تا یک سیاست مستقل و روشن بینانه نفتی برای ایران تهیه کند. او این موضوع را از لحاظ تأسیسات توزیع و پخش و به بازار رسانی نفت توصیف کرد. او گفت که اگر آمریکا در این امر موفق نشود، شایسته آن خواهد بود که نه تنها از طرف مردم و جراید دست چپی مورد حمله قرار گیرد، بلکه از سوی میهن پرستان ایرانی نیز که پی خواهند برد که اعلامیه تهران معنایی ندارد، در معرض حمله قرار خواهد گرفت.
7- او ظاهراً بخشی از امیدواری خود را به انتخابات آینده آمریکا دوخته است و معتقد است که یک رئیس جمهوری از حزب جمهوریخواه در آمریکا لااقل مستقل از انگلیسی ها اقدام خواهد کرد (اگر مخالف آشکار با آن نباشد). در این مورد او حزب دمکرات آمریکا و احزاب محافظه کار انگلیس را در مناسبات بین المللی خود به یکدیگر پیوند داد. او اظهار عقیده کرد که برنامه اصل 4 کار نسبتاً خوبی انجام می دهد، ولی ایران نه تنها نیاز به هیئت های نظامی ندارد، بلکه این امر برای بیطرفی ایران خطرناک است. او اظهار عقیده کرد و آنهم به نحوی که یک شخص درگیر اظهار نظر می کند که ایران به سختی می تواند بر روی دفاع نظامی از سوی ایالات متحده آمریکا یعنی کشوری که عاطل و باطل در کنار گود ایستاده است حساب کند، و بدین ترتیب اجازه خواهد داد که محاصره از سوی انگلستان ادامه یابد، در حالی که اتباع ایرانی از گرسنگی می میرند.
8 - تنها اظهار نظر او درباره گزارش های مربوط به رخنه عناصر حزب توده در حزب (کارگران ایران) و حکومت، این بود که در حال حاضر، خطر بزرگتری وجود دارد و آن هم نگهداری عناصر هواخواه انگلیس در مواضع قدرت است.
9- در پاسخ به سؤال مربوط به نیاز به رفع شرایط اسف انگیز کارگران، دکتر بقایی گفت که قانون کنونی کارگران موارد کافی برای اجرای تصریحات آن را ندارد. او این امر را به زد بندها و نفوذ شرکت نفت ایران و انگلیس، با حکومت ایران درست پس از جنگ جهانی (یعنی هنگامی که قانون کار به تصویب رسید) نسبت داد. او گفت که دلیل دعاوی او در اسنادی که از اداره اطلاعات شرکت نفت ایران و انگلیس به وسیله حزب کارگران به دست آمده به ثبوت رسیده است. دکتر بقایی گفت که مسئولیت اولیه نمایندگان مجلس این خواهد بود که قانون کارگری جدید قابل اجرایی به تصویب برسانند. او شخصاً معتقد است که تنها امید برای اجرای مؤثر قانون در این است که حکومت نه تنها دستمزد کارگران، بلکه همچنین تولید و پخش فرآورده های کارخانجات را کنترل کند.
خلاصه، بقایی درباره قدرت حزب خود و آمادگی شعبه حزب تحت رهبری ملکی به اینکه به تدریج محو شود، نظر اغراق آمیزی دارد. او مایل نیست بپذیرد که حزب توده به مراتب سازمان سیاسی مهمتری از حزب شده است. او نقشه ای برای تأمین کسری مالی حکومت ندارد، او نقشه ای برای کاهش تمرکز
ص: 72
کارگران تابع شرکت ملی نفت ایران ندارد، او همچنین نقشه ای برای غذا دادن یا مسکن دادن به بیکاران ندارد و همچنین نقشه ای برای رویارویی با بحران اقتصادی که زمستان آن را به ارمغان خواهد آورد ندارد.او به این امید در انتظار انتخابات آمریکا است که جمهوری خواهان انتخاب شوند، و اینکه جمهوریخواهان یا به معنای حل مسئله نفت خواهد بود، یا میل آمریکا را برای تعهد جبران کسری بودجه ای که ممکن است پیدا شود، افزایش خواهد داد.
از جانب سفیر روی ام. ملبورن، دبیر اول سفارت
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!