در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

نقشه برای تجزیه ایران

موضوع سند

متن سند

 

 

  • یادداشت بازرس کل[1]، سازمان سیا (والر[2]) برای ادارهکننده اطلاعات مرکزی ترنر[3]

 

واشنگتن، 15 نوامبر 1979

موضوع:

        وضعیت ایران


1- این یادداشت، ایده‌ای را برای ملاحظه و نیز بررسی ارائه می‌دهد.

2- در 4 نوامبر 1979، شما نظر بنده را درباره اقدامی که باید در صورت تشدید اوضاع ایران، انجام بدهیم، جویا شدید. من معتقد هستم که هر ایده‌ای در این زمینه، باید مبتنی بر این فرض باشد که هرگونه سازش عملی با خمینی، نه ممکن است و نه مطلوب. این اقدام ناظر به مشکل حادتر پناهندگان نیست.

3- من نکاتی را به‌پیوست ارسال کرده‌ام. من رونوشت‌هایی برای معاون سازمان سیا، معاون عملیات و رئیس بخش خاور نزدیک و جنوب آسیا ارسال می‌کنم که استنباط بهتری از من، درباره اوضاع کنونی داشته باشند و ممکن است مبنایی معقول ارائه کنند که بتوان بر اساس آن، نقطه‌نظرات من را بی‌درنگ رد یا اصلاح نمایند.

روشن است که کاستی‌هایی وجود دارد. هر عملیات مخفیانه، بر اساس آیین‌نامه‌ 662،  تبعات افشا را به همراه دارد. [4] همچنین، هر اقدام سیاسی پویا، در جنوب ایران، اگر علنی شود، ممکن است منجر به عملیات متقابل مخفی شوروی در شمال (ازجمله تهران) شود که در آن از چپ‌گراها، کُردها، آذربایجانی‌ها، مازندرانی‌ها و سایرین برای توسعه نظام‌های حامی شوروی استفاده می‌شود؛ همان گونه که در سال‌های 1945-1946 این‌گونه بود؛ بااین‌وجود، من معتقد هستم باید فرض بگیریم که شوروی، هم‌اکنون نیز یک یا چند کانال ارتباطی فعال با جنبش‌های چپ‌گرا دارد و به‌سرعت از آشوب در استان‌های شمالی، بهره‌برداری خواهد کرد البته اگر موفق به انجام آن شود.

جان والر







VP

 

 پیوستمتنی که توسط بازرس کل، سازمان سیا (والر) آماده شد[5]

واشنگتن، 15 نوامبر 1979

مقدمه


در ماه می 1979، من سناریویی را طراحی کردم (به‌پیوست قابل‌مشاهده است) [6] که مطابق با آن، چپ‌‌گراهای ایران، در نهایت ادغام شدند و مردم عادی، لیبرال میانه‌روتر را نیز جذب مخالفین خمینی می‌کند. مفروض طرح بالا این است که خمینی نمی‌تواند یک دولت کارآمد را ایجاد کند یا آن را ادامه دهد؛ بنابراین افول اقتصادی، بیکاری و خشم ایرانی‌های تحصیل‌کرده، شرایطی را ایجاد می‌کند که بر اثر آن، در نهایت، وی عزل خواهد شد.

همچنین پیش‌بینی من این است که کشور به‌صورت فئودالی تجزیه خواهد شد و بدین ترتیب، چپ‌گراهای بیشتر شهری، کنترل پایتخت و برخی دیگر از شهرهای شمالی مانند اصفهان، مشهد و کرمان را به دست می‌گیرند و گروه‌های قومی استانی نیز با استفاده از ضعف ارتش، در عمل، مناطق و استان‌های محل سکونتشان را خودمختار می‌کنند.

کُردها در برابر حکومت مرکزی در کُردستان می‌ایستند، تُرک‌های آذربایجان، کنترل این منطقه را به دست می‌گیرند، اعراب خوزستان نفت‌خیز، با کنترل مرکزی شدید، مخالفت خواهند کرد، قشقایی‌ها و قبایل نزدیک به آنها، در جنوب، خودمختار خواهند شد و جدایی‌طلبی بلوچ‌ها در جنوب شرق، دوباره تشدید می‌شود.

من همچنین پیشنهاد دادم که «قبل از اینکه چپ‌گراها، قدرت طبقه کارگر شهرنشین را به دست بگیرند، صاحبان زمین محافظه‌کار متعلّق به طبقه متوسط، طرف‌داران شاه و عناصر نظامی در داخل و خارج کشور، به‌‌ دنبال جلب حمایت و پشتیبانی غرب خواهند بود».

من به این نتیجه رسیدم که تصویر فئودالی که این سناریو را ارائه کرده است، «یک منبع قابل‌اعتماد نفت و نیز نفوذ سیاسی در ایران را برای ایالات متحده به ارمغان نمی‌آورد و شرایط، به‌تدریج اقتضا می‌کند که آمریکا به‌عنوان تنها جایگزین مطمئن، برای آشوب، وارد عمل شود و نیز دولتی که مخالف سیاست‌های ما بوده است و سایر مناطق حیاتی نفت‌خیز خلیج‌فارس، برای اقتصادمان را نیز آلوده می‌کند، سرکار آید» و شما پیش‌بینی من را به یاد خواهید آورد که «با افول نفوذ آمریکا، دولت به سیا فشار می‌آورد تا راه‌حل‌هایی برای اقدام سیاسی در ایران پیدا کند؛ نگرانی‌های کنگره و مردم برای ایران، فضایی را به وجود می‌آورد که انجام چنین عملیاتی را مجاز می‌کند».

رخ‌دادن سناریوی بیان شده، همان گونه که پیش‌بینی شده است، مرهون آگاهی قبلی من نیست بلکه نتیجه یک محرّک کاملاً اجتناب‌ناپذیر و قابل‌پیش‌بینی است. اینکه دولت، تلاشی صادقانه برای کنارآمدن با بازرگان، فراهم‌ساختن تجهیزات نظامی و... به ‌خرج داد، تا جایی خوب بود که مسئولیت تیره‌شدن روابط، اکنون بر دوش ایرانی‌ها قرار بگیرد ولی اگر این سیاست مصالحه کوتاه‌مدت با خمینی، بر این اعتقاد استوار بود که بازرگان یا دولت معقول دیگری به رهبری خمینی می‌تواند با آمریکا همکاری و مشارکت کند، در آن صورت، سیاست بیان شده، به شکلی آشکار ناکارآمد خواهد بود.

درهرصورت، شرایط امروز به این شکل است:

- جناح چپ در روز 12 آگوست 1979، قدرت خیابانی خود را با یک نمایش خیره‌کننده، آزمود. اینکه آنها تلاش جدی برای کنترل خیابان و قدرت، صورت ندادند، احتمالاً مبتنی بر این تفکّر است که زمانش فرانرسیده است. هنوز امکان کنار زدن خمینی وجود ندارد؛ به‌ویژه اکنون که از یک موج ضدآمریکایی، سود می‌برد. {کمتر از یک سطر از طبقهبندی خارج نشده است} و فروپاشی اقتصادی، هنوز به سرحدّ اعلای موردنیاز، نرسیده است. جناح چپ منتظر فرارسیدن زمان مناسب است.

- میانه‌روها در زنجیره سیاسی ایران، به‌سرعت در حال دلسرد شدن هستند و باتوجه‌به اینکه خمینی به‌راحتی یک دولت مسئولیت‌پذیر را به‌خاطر تعصّب اسلامی قرون وسطایی که هیچ دولتمرد و سیاست‌مداری ندارد، کنار گذاشته است، این روند، شتاب بیشتری می‌گیرد.

- مفهوم «صاحبان زمین محافظه‌کار و متعلّق به طبقه متوسط» که بیان شد، بی‌شک یک عامل اتحادآور را در بختیار می‌بیند. بختیار به‌احتمال زیاد به ‌دنبال جلب حمایت خصوصی ایرانیان خارج‌نشین بوده است یا خواهد بود و بی‌شک برای جذب حمایت آمریکا نیز تلاش خواهد کرد- البته اگر تاکنون این کار را نکرده باشد.

اقدام بختیار، اگر انجام شود یا سایر اقدامات میانه‌روها، احتمالاً ارتش، قبل از تلاش جناح چپ، برای قدرت شهری خواهد بود و چپ‌گراها، ذی‌نفعان جنگ داخلی در خیابان‌ها می‌شوند؛ ازاین‌رو امتیاز آنها این است که لازم نیست تا با خمینی، یک انسان مقدس نیمه‌خداشده در نظر مردم عادی ایران، مبارزه کنند بلکه در عوض به‌عنوان مبارزانی برای برقراری نظم، مطرح می‌شوند که در برابر تلاش طبقه متوسط برای عزل خمینی قرار می‌گیرند.

بنیان ویژگی دیگر سناریوی من یعنی خودمختاری قبیله‌ای و استانی، ‌اکنون فراهم شده است. واضح است که کُردها از مرکز فاصله دارند و تصمیم دارند که در همان مناطق بمانند حتی اگر این به معنای عقب‌نشینی به سمت کوه‌ها باشد.

اعراب خوزستان که احتمالاً توسط عراق تحریک می‌شوند، می‌بایست به شکلی خشن توسط دریابُد مدنی، سرکوب شوند (اکنون استعفا داده است و بعید است که فردی به این قاطعیت جانشینش شود) و {یک و نیم سطر از طبقهبندی خارج نشده است}، راهبرد قشقایی، ایجاد یک ائتلاف قبیله‌ای به‌منظور حفظ آرامش جنوب شرق، ظاهراً در جهت منافع خمینی است اما در حقیقت، هدفش این است که در صورت وقوع جنگ داخلی و شهادت خمینی، در موقعیت تلاش برای به دست آوردن قدرت، در زیر عنوان ملّی‌گرایی قرار بگیرد. قشقایی‌ها، به راه‌های مختلف، با استفاده از یک پایگاه قدرت استانی، می‌خواهند کاری که چپ‌گراها قصد دارند در مناطق شهری شمالی انجام بدهند، در جنوب پیاده نمایند.

مجموعه اقدامات احتمالی آمریکا

{یک پاراگراف (یک سطر) از طبقهبندی خارج نشده است}

الف) مشوّق‌های مخفیانه فراهم آورید و از بختیار، به‌عنوان چهرۀ مخالف میانه‌رو پشتیبانی شود که گویا از بیشترین میزان قدرت برخوردار است اما این مجموعه اقدامات باید فرض را بر این بگذارند که او توانایی کنار زدن خمینی و تشکیل یک دولت جایگزین قابل‌اتکا را دارد.

من معتقد هستم که او می‌تواند خمینی را سرنگون کند؛ به دو شرط: اول: او می‌تواند نوعی فعالیت نظامی زیرزمینی داشته باشد که در مواجهه با سازوکار خیابانی حامیان خمینی و چپ‌گراها، قدرت خیابانی را به دست بگیرد و دوم: او می‌تواند به‌نوعی شخص خمینی را از صحنه خارج کند {کمتر از یک سطر از طبقهبندی خارج نشده است}.

اگر بختیار بتواند قدرت را به دست بگیرد، باز هم من تردید دارم که مدتی طولانی دوام بیاورد یا اعتراض احیا شدۀ عموم مردم مسلمان یا آشوب‌های خیابانی چپ‌گراها، مانع می‌شوند که او بتواند حکومتی کارآمد داشته باشد. این امکان وجود دارد که یک فرد متعصّب، در نهایت او را ترور کند. در مجموع، بختیار که بار غیرقابل‌تحمل کنار زدن یک انسان مقدس را به دوش می‌کشد، برای مبارزه در خیابان، به‌اندازه کافی مجهّز نشده است و در بهترین حالت، تنها یک نیروی نظامی غیرقابل‌اطمینان دارد و در استان‌ها و مناطق کشور نیز از هیچ‌گونه حمایتی برخوردار نیست (به جز قبیله بختیاری بین تهران و اصفهان). به نظر من یک شانس خوب محسوب نمی‌شود. {دو سطر از طبقهبندی خارج نشده است}

ب) اجازه دهید کارها در تهران، روال طبیعی خود را طی کند - آن را نظاره کنید نه اینکه بر آن تأثیر بگذارید - تا زمانی که فرد دیگری، ایران خمینی را رهبری کند، {سه و نیم سطر از طبقهبندی خارج نشده است}.

هدف از تحلیل زیر بررسی این است که چگونه می‌توانیم گزینه آخر را محقق سازیم:

{تیتر (یک سطر) از طبقهبندی خارج نشده است}

باید این‌گونه فرض کرد که دولت عربستان، از وقایع ایران نگران است؛ چرا که:

الف) تجزیه و فروپاشی ایران به تسلّط جناح چپ، حامیان شوروی یا دست‌کم یک آشوب فئودال در این کشور منتهی می‌شود. از نظر ژئوپلیتیکی، هرکدام از این احتمالات برای سعودی‌ها، هولناک و نگران‌کننده است.

ب) شواهد اشتیاق برای تبلیغ مسیحیت، می‌تواند یک تهدید مستقیم برای کشورهای شیخ‌نشین خلیج‌فارس که جمعیت قابل‌توجهی از شیعیان را در خود جای‌داده‌اند، باشد (به‌ویژه بحرین) و از همه مهم‌تر، تهدیدی – دست‌کم نظری -  برای شیعیان عربستان باشد که عمدتاً در مناطق نفت‌خیز این کشور، نزدیک به ظهران[7] ساکن هستند.

ج) عجز و ناتوانی آشکار برای انجام هرگونه اقدام نیز تأیید می‌کند که عربستان سعودی نمی‌تواند امید چندانی به حفاظت‌شدن، توسط آمریکا داشته باشد.

د) خلأ منطقه‌ای و استانی در ایران، برای رقیب اصلی‌اش یعنی عراق، یک شکارگاه خوب برای دسیسه‌چینی در میان اعراب خوزستان فراهم می‌آورد (و نیز احتمالاً کُردها، گرچه عراقی‌ها باید آنها را به‌مثابه یک شمشیر دو لبه به‌حساب آورند).

و) در وضعیت موجود، یک دولت غیرمسئول روحانیت محور و ملّی‌‌گرا، ممکن است که دوباره خواستار الحاق بحرین به کشور شود.

{دو پاراگراف (نه سطر) از طبقهبندی خارج نشده است}

{یک صفحه (تیتر و هفت پاراگراف) از طبقهبندی خارج نشده است}

[1] Inspector General
[2] Waller
[3] منبع: Central Intelligence Agency, Office of the Director of Central Intelligence, Job 82M00501R: 1980 Subject Files, Box 13, Folder 1: Iran (Tab B, Iran Notebook). سرّی. رونوشت برای معاون سیا، معاون عملیات­ و رئیس بخش خاور نزدیک و جنوب آسیا.
[4] اشاره دارد به بخش 662 قانون کمک خارجی سال 1974 که نظارت و کنترل کنگره بر سازمان سیا را گسترش داد.
[5] سرّی.
[6] پیوست شده؛ در این منبع منتشر خواهد شد: Foreign Relations, 1977–1980, vol. X, Iran:Revolution, January 1977–November 1979.
[7] Dhahran

 

 

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
آلمان آمریکا آینده انقلاب آینده ایران اروپا اسرائیل اسلام اسناد لانه جاسوسی اشغال ایران اقدام سیاسی امام خمینی انتخابات انقلاب ایران انگلستان اویسی ایالات متحده ایران بحران گروگان گیری بحران گروگانگیری بحزان گروگانگیری براندازی برژینسکی بنی ­صدر بنی صدر بنی­ صدر تحریم تحلیل تسخیر سفارت تهران جبهه ملی جمهوری اسلامی جهان عرب جیمی کارتر حزب توده حمله به ایران حمله نظامی حمله نظامی به ایران خاورمیانه خلیج فارس داخل ایران دسپلماسی دولت موقت دیپلماسی رابطه ایران و آمریکا روابط خارجی ریچارد کاتم سازمان سیا سازمان ملل سحابی سرهنگ غلام­علی اویسی سفارت سوئد سوئیس سیاست سیاست خارجی سیاست داخلی سیاست منطقه ای سیاست های منطقه ای شاه شاپور بختیار شریعتمداری شورای امنیت شورای انقلاب شوروی صدو انقلاب ضد انقلاب ضدانقلاب طبس عملکرد ایران عملیات نجات عملیات نظامی ـمریکا فرانسه فروپاشی فشار اقتصادی فشار بر ایران فشار به ایران فشار سیاسی فشارهای اقتصادی فلسطین قطب زاده مداخله نظامی مذاکرات صلح مذاکره معاهده 1921 مقابله با شوروی نجات گروگان ها نفوذ وشعیت کشور وضعیت کشور وضعیت گشور پهلوی کاخ سفید کودتا گروگان ها گروگان گیری گروگانها گروگانگیری گروگنگیری گزارش