Post
34835
از:
محرمانه
به:
1357-08-18- 1978-11-09
متن سند
سند شماره 154
محرمانه
9 نوامبر 1978 - 18 آبان 1357
از: جی.دی. استمپل
موضوع: گزارش مباحثات
شرکت کنندگان: شهریار آهی از بانک عمران؛ مجید تهرانیان از مؤسسه ارتباطات و توسعه ایران؛ کارل کلمنت، مسئول امور ایران؛ استفن کوهن، معاون دستیار وزیر؛ جورج لمراکیس، مشاور سیاسی؛ جان استمپل، مسئول بخش سیاسی؛ تاریخ و مکان برگزاری مذاکرات:6 نوامبر- مؤسسه ارتباطات و توسعه ایران
وضعیت سیاسی ایران
در طول بحث مان که دو ساعت و نیم طول کشید، آهی و تهرانیان نظرات جالبی در ارتباط با ابعاد سیاسی و اجتماعی بحران کنونی ایران مطرح ساختند. کوهن درباره ی سیاست های آمریکا در زمینه حمایت از حقوق بشر از حیث تأثیرش بر ایران صحبت کرد و جمع حاضر در مورد این مسأله بحث را ادامه داد که آیا بحران سیاسی تهران بدون محرکی که سیاست های حقوق بشر آمریکا ایجاد کرده است، بروز می کرد یا خیر.
ریشه های وضعیت موجود:
آهی معتقد بود که حمایت دولت کارتر از حقوق بشر به همراه تمایل دولت ایران به گشایش فضای سیاسی وضعیتی را ایجاد کرد که در آن دولت ایران در زمانی که نارضایتی های اقتصادی رو به افزایش بود، از کنترل های سیاسی کاست.
در نتیجه ی سرکوب 10 تا 15 ساله اپوزیسیون سیاسی، جنبش هایی نظیر جبهه ملی و نهضت مذهبی به فعالیت های زیرزمینی روی آورده بودند. اپوزیسیون خود را مجبور می دید که به مذهب روی آورد و طی چند سال گذشته نفوذ مذهب در تمامی شئونات زندگی مردم ایران آشکارتر شده بود. تهرانیان گفت که تحقیقات موسسه ارتباطات و توسعه ایران نشان می دهد که 60 درصد از دانشجویان به جزمی اندیش ترین طیف ایدئولوژیک تعلق داشتند. آنهایی که با رژیم کنونی مخالف بودند ناگزیر به اپوزیسیون مذهبی متمایل می شوند، حتی نهضت چریک هایی که فعالیت خود را از سال 1971 آغاز کرد.
تحولات جاری:
کلمنت معتقد بود که سیاست های آمریکا در حمایت از حقوق بشر احتمالاً تاثیر شایانی [در ایجاد بحران کنونی ایران] نداشته است؛ بلکه با گشایش فضای سیاسی ترس مردم هم از ساواک ریخت و همچنین تحرکات اولیه چریک ها نشان داد که نظام ایران آسیب پذیر است؛ و مردم فهمیدند که ساواک هم ضعف هایی دارد. جمع حاضر هم عقیده بودند که گشایش فضای سیاسی بلافاصله منجر به مبارزه با فساد مالی و تلاش برای ریشه کن کردن آن شده بود. آهی گفت که یک راه بهتر برای گشایش فضای سیاسی این بود که این کار مرحله به مرحله صورت می گرفت. شاه می توانست از موضع قدرت اقدامات بسیاری صورت دهد تا اینکه تحت فشار مجبور به اعطای امتیاز باشد.
ساختار حزبی:
بحث به تحول احزاب سیاسی کشیده شد. تهرانیان و آهی معتقد بودند که حزب رستاخیز یک فاجعه بود، زیرا چنین حزبی هیچگاه نمی توانست ساختار یا شکل مطلوبی داشته باشد. حزب رستاخیز هیچ انگیزه سیاسی ایجاد نکرد و در مراحل بعدی نیز امیدی نبود که بر سیاست های دولت تاثیر بگذارد. آهی معتقد بود که شاه بین دو مفهوم متفاوت از «حزب» گیر افتاده بود. حزب رستاخیز به معنای یک سازمان (گروهی از کارمندان اداری که به انگیزه تأمین منافع شخصی شان فعالیت می کنند) و حزب به معنای منتقد دولت که به اعضایش امکان می دهد سیاست های دولت را زیر سئوال ببرند و بر آن تاثیر بگذارند، ناموفق بود.
تهرانیان گفت که مجلس ایران احتمالاً ساختار حزبی به معنای غربی آن را نخواهد پذیرفت. او گفت که ایرانی ها اصولاً مردمانی استبدادطلب هستند که بین دو قطب انقیاد و ددمنشی در نوسانند. این ددمنشی در فعالیت های کنترل شده ساواک در اوایل دهه 1970 کاملاً مشهود بود. انقیاد نیز احتمالاً در رقابت برای جلب نظر شاه و یا رهبر نمود می یافت که اوج سیاست بازی های درباری بود. حتی در دوره فعالیت احزاب مردم و ایران نوین نیز آنها سعی داشتند نشان بدهند که احزاب فوق برای جلب نظر شاه با یکدیگر رقابت می کنند.
تحول شاه در ایران:
تهرانیان و آهی این نظر جالب را مطرح کردند که مردم با دیدن شاه ضعیفی که تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار دارد، واقعاً دلشان برایش می سوزد. کلمنت معتقد بود که ایرانی های مصدر قدرت را انسانی ذاتاً ضعیف می دانند. جمع حاضر با این نظر موافق بودند که آیت الله خمینی از این تاکتیک استفاده می کند و اینکه اعلام حکومت نظامی از سوی شاه بازگشت به این نوع نظام بود که شاه از سال 1949 از آن استفاده نکرده بود. پس از سالها این اولین بار بود که شاه با لحنی نرم و متواضعانه سخن می گفت. وقتی او به هنگام پذیرش نظام مشروطه بجای ضمیر «ما» از «من» استفاده کرد واقعاً نشان داد که می خواهد در چارچوب نظامی مشروطه سلطنت کند. تهرانیان در پاسخ به یک سئوال فوراً گفت که اگر شاه گریه می کرد شاید برایش بهتر بود؛ به هر حال، نگرش کلی او در طول نطقش به ایرانی ها این احساس را داد که او از وقایع گذشته واقعاً درس گرفته است. هرچند احتمالاً برخی از حاضرین با برخی از نظراتی که در بالا ذکر شد، مخالف بودند ولی همه آمریکایی های حاضر در جلسه احساس کردند که این بحث نشان دهنده بصیرت تازه ایست که در ذهن سیاسی مردم ایران شکل گرفته است. آهی و تهرانی که در نیمه دهه 30 عمر خود به سر می برند، ایرانی های روشنفکری هستند که تفکرات عمیقی در ارتباط با روند سیاسی داشته اند.
مکان یافت نشد!
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!