Post
30982
از:
محرمانه
به: براي: بايگاني
1356-12-04- 1978-02-23
متن سند
سند شماره 14
خیلی محرمانه
23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356
از: کلاید. د. تایلور
برای: بایگانی
موضوع: ساواک و اغتشاشات تبریز
هنگام صرف ناهار در روز 22 فوریه با دکتر کریم پاکروان، یک دکترای ریاضی و اقتصاد از دانشگاه شیکاگو و سایر دانشگاه ها که در حال حاضر استاد دانشگاه آزاد و مأمور تحقیق در سازمان برنامه و بودجه است، من پرسیدم، که عکس العمل وی در رابطه با اغتشاشات تبریز چه بود؟ دکتر پاکروان پاسخ خود را با یک پرسش معنی داری شروع کرد که، آیا من مطلع بودم که پدرش معاون رئیس ساواک در سال های آخر (ریاست - م) بختیار و سپس رئیس ساواک در 3 یا 4 سال اوائل دهه «60» بوده است. او این مطلب را در خلال ابراز انتقاد از توانایی های ساواک در جمع آوری اطلاعات، بیان داشت. او گفت پدرش اولین وظیفه ساواک را جمع آوری اطلاعات می دید. لیکن او در گزارشات خود به شاه، همیشه توصیه مواردی را می کرد که به تشخیص وی، موجب نارضایتی بودند، که عبارت بودند از نیازهای اقتصادی مثل یک چاه، یک مدرسه، یک بیمارستان و یا جاده، و او کراراً و به طور کامل در برآورده ساختن این نیازها موفق بود. به عنوان مثال او اشاره کرد که وقتی ساواک شورشهای طایفه ای در جنوب شیراز را در اوایل دهه 1960 سرکوب کرد او (پاکروان رئیس ساواک - مترجم) به شاه پیغام داد، تا زمانی که امکانات مالی و تجهیزات جهت برآورده کردن احتیاجات طوایف برای بیمارستان ها و غیره در اختیار او گذاشته نشود، او باز نخواهد گشت. این نتیجه داد و او بازگشت. در مورد تبریز وی گفت که به نظر او اغتشاشات تبریز توسط شوروی سازمان داده شده است. و اگر چنین باشد عده ای از سران ساواک نیز در این کار دست داشته اند زیرا آنها می بایست آگاه و آماده می بودند تا جلوی اغتشاشات را بگیرند، چون از مدتها قبل بروز این اغتشاشات را حدس می زدند. او گفت به عنوان مثال ارتش می بایست مساجد و سایر مکان هایی را که اغتشاش کنندگان فعالیت خود را از آنجا آغاز می کنند، محاصره می کرد و کاملاً از توانایی اغتشاش کنندگان و نحوه دست یابی به اسلحه توسط آنها نیز خبر می داد. در بحث ما که ریچارد باش هم در آن شرکت داشت، در مورد گزارشات مطبوعات مبنی بر اینکه اغتشاش کنندگان تأسیسات خارجی را مورد حمله قرار داده اند، اختلاف نظراتی وجود داشت لیکن همه قبول داشتیم که آشوبگران به اماکنی از قبیل بانک ها، هتل ها، سینماها و امثالهم حمله می کرده اند.
در رابطه با ساواک، دکتر پاکروان رهبریت فعلی ساواک را احمقانه، مزخرف و خائن نسبت به شاه خواند. با پذیرفتن امکان تعصب شخصی، او گفت وقتی که پدرش ریاست ساواک را رها کرد تصوری که در زمان بختیار از ساواک در اذهان بود از بین رفته بود و ساواک دیگر یک نهاد ترسناک نبود. آن موقع از کوبیدن درب خانه ها، شبانه و بدون اطلاع قبلی اثری نبود و یک فرد برای مدت مدیدی جهت انجام بازجویی ناپدید نمی شد، آنگونه ای که این روزها اتفاق می افتد. او گفت در میان محافل دانشگاهی اینجا آشنایانی دارد که برای مسافرت با هواپیما به فرودگاه رفته اند ولی در آنجا از پاسپورت آنها خبری نبوده است. او با مواردی زیاد از این قبیل برخورد داشته، که در آن از مردم خواسته می شود تا برای دادن پاسخ به (آدرسها را او نام می برد) مراجعه نمایند، و در آنجا آنها به مدت یک یا دو روز نگهداشته می شوند. سپس او مثال مشخص تری را عنوان نمود. زنی از آشنایان او اتومبیلش سرقت می شود وقتی اتومبیل وی چند روز بعد توسط پلیس پیدا می شود این زن بازداشت می شود زیرا اتومبیل وی توسط گروه های مخالف دولت مورد استفاده قرار گرفته شده بود. مدتها گذشته است ولی او هنوز در زندان است.
همان روز من با یکی از دوستانم پرویز عقیلی معاون مدیر اجرایی در مورد دوست جدیدم پاکروان - که با او ناهار خورده بودم - صحبت کردم. او گفت بله او را به واسطه پدرش می شناسد چون پدر خودش که یک مقام بلندپایه بانک مرکزی بود با پدر پاکروان دوست صمیمی بود. او گفت به یاد می آورد که پدرش از دوران خوبی که ساواک در زمان پدر پاکروان داشت صحبت می کرد و در آن زمان ساواک به عنوان یک نهاد احترام همه را جلب کرده بود. او گفت پاکروان پیر در فرانسه مدرسه رفته و آکادمی نظامی فرانسه را طی کرده و وقتی به تهران بازگشت فارسی اش به قدری بد بود که پدرم، عقیلی، سال ها به عنوان مترجم به او کمک می کرد.