InternationalDocument
43557
متن سند
کمپ دیوید، بدون تاریخ
هرچقدر شرایط کنونی در ایران بیشتر ادامه پیدا کند، پیچیدهتر به نظر میرسد و من نیز رغبت کمتری به ارائۀ پیشنهاد درمورد آن خواهم داشت. من نگرش یقینی نسبتبه اینکه بعداز پایانیافتن بحران کنونی چه باید بکنیم، ندارم؛ چراکه ما زندگی گروگانها را با چندین اصل مبهم، خلاف منافع ملی کشورمان، مقایسه میکنیم و اگرچه اصولی که دخیل هستند اولویت دارند، ولی بااینحال، مبهم است و زمانی که زندگی 49 انسان در معرض خطر است، ازنظر عملی متفاوت میشوند.
با تصدیق اینکه در جایگاه مناسبی برای ارائۀ پیشنهاد و توصیه نیستم، ولی حسی در درونم وجود دارد که میخواهم برای شما بازگو کنم. ابتدا اینکه من بهشدت با تصمیم شما برای رساندن این موضوع به شرایطی که اقدام ضرورت پیدا میکند، موافق هستم. به نظر من، گذشت زمان شرایط را برای تمامی طرفهای درگیر دشوارتر خواهد کرد:
- مردم آمریکا که تا به امروز حامی ما بودهاند، بهزودی نگرشی منفی نسبتبه شرایط پیدا خواهند کرد و ما شاهد خواست روزافزون برای شدیدترین اقدامات خواهیم بود؛ از تحویل شاه به ایران گرفته تا محوکردن ایران از روی کرۀ زمین؛
- گذشت زمان یافتن یک راهحل سیاسی رضایتبخش را برای شما و خمینی دشوارتر خواهد کرد؛
- گذشت زمان خطر اینکه جمعیت اوباش به سفارت هجوم بیاورند و به گروگانها آسیب بزنند و یا اینکه برخی از دانشجویان کنترل اوضاع را به دست بگیرند را بیشتر میکند؛
- گذشت زمان تأثیر منفی بر روند امضای گفتوگوی محدودسازی جنگافزار راهبردی (سالت 2[2]) خواهد گذاشت؛ من اعتقاد دارم که سالت 2 به نتیجه نمیرسد مگر اینکه یک راهحل سیاسی رضایتبخش برای این بحران داشته باشیم؛ من میدانم که سالت 2 قطعاً در شرایط کنونی پیشرفتی نخواهد داشت؛[3]
- جامعۀ جهانی که درحالحاضر حامی ماست، بهخاطر وابستگی شدید به نفت خاورمیانه و اجتناب از یک بحران بینالمللی، بهتدریج از بین خواهد رفت؛
- بحران کنونی تأثیر بدی بر ریاستجمهوری و توانایی رهبری شما گذاشته است. ازنظر سیاسی، بحرانی که به درازا کشیده شده است، مانع شما در انجام حداقل اموری خواهد شد که باید برای تبدیلشدن به نامزد پیروز حزب دموکرات انجام بدهید.
من دیدگاه یقینی نسبتبه چگونگی انجام این کار ندارم، ولی معتقد هستم که دلایل خوبی وجود دارند که باید این مسئله را دراسرعوقت به درجه و مرحلهای برسانیم که اقدام ضرورت پیدا میکند. بیشتر کارشناسان حوزۀ ایران و مسلمانان نیز درظاهر موافق هستند که ما باید برای انجام این گامها، تا اتمام ایام عاشورا و انتخابات قانون اساسی 2 دسامبر صبر کنیم.
دوباره باید بگویم که تصمیمگیری در این موضوع دشوار است، ولی در برخی برههها، شما وادار خواهید شد تا خطراتی را به جان بخرید و تصمیمهای بسیار سختی بگیرید. به نظر من، خطرات و دشواری آن تصمیمها با گذشت زمان افزایش مییابد (اگر تاکنون تلگرام اخیر لینگن را مشاهده نکردهاید، نگاهی به آن بیندازید).[4]
دوم: من نیز نگرانی و دغدغۀ شما را نسبتبه مذاکرات و کانال ارتباطی سازمان ملل درک میکنم. گمان نمیکنم که ما انتخابی غیر از عمل به آن طرح و پیشنهاد نداشته باشیم، ولی بنده امیدوارم که این کار موفقیتآمیز نباشد. من معتقد هستم که با وجود تلاشهای ما برای ارائۀ توضیح و دفاع بهخاطر امضای سندی که اجازۀ محاکمۀ شاه را توسط یک دادگاه بینالمللی میدهد، با انتقادها و هجمههای سیاسی روبهرو خواهیم شد. حضور ما در این کار تقریباً بهمعنای نقض اصولی است که در تمام دوران این بحران به آنها پایبند بودهایم.
اگر آن چهار اصل مبنای آزادی همراه با سلامت گروگانها باشند[5]، این مسئله اهمیت برداشتن یک گام تنبیهی ازسوی ما بر ضد ایران را دوچندان میکند؛ چراکه در این حالت با آنها بیحساب نخواهیم شد و منتقدین ما در داخل و خارج کشور نیز از محاکمه توسط سازمان ملل بهعنوان شاهدی برای ضعف اراده و قدرت ما بهره خواهند برد.
همراه من نگاهی بیندازید به نتایج بحرانی که ایران آن را تشدید کرده است:
- تحقیر ملی کشور و تواناییاش برای حفاظت از منافع دیپلماتیک؛
- بحران موجود نیازمند اقدام ازسوی ماست. ـ تحریم نفت ایران و مسدودسازی داراییها ـ که سختی خاصی بر مردم ما تحمیل کرده است و تأثیرات منفی نیز بر کشورهای دوست (مانند عربستان سعودی) گذاشته است؛
- فرسودگی احساسی مردم ما در سفارت. هفتۀ گذشته یک «روانشناس ترور» در تلویزیون میگفت بسیاری از این افراد در مابقی عمر خود، بهدلیل صدمه و آسیبی که به عواطف و احساساتشان وارد آمده است، از مشکلات عاطفی و احساسی رنج خواهند برد؛
- به نظر من خمینی باید بهشکلی غیرمستقیم، مسئول مرگ دو آمریکایی در پاکستان قلمداد شود؛ بیشک محرک هجوم به سفارت ما در اسلامآباد، جریان تسخیر سفارت در ایران بوده است؛[6]
- اگر یک راهحل موفقیتآمیز سیاسی برای این بحران حاصل نشود، سالت 2 تصویب نخواهد شد و بهای ارتباطی بدون توافق سالت با شوروی، کشور را با دشواری دوچندان مواجه میکند و تهدیدی جدی برای هدف صلح جهانی به حساب میآید؛
اگر درنهایت بتوانیم شهروندانمان را ازطریق کانال سازمان ملل به کشور بازگردانیم، با طرف مقابل بیحساب نمیشویم. اعتقاد من این است که باید اقدامی سنجیده و معقول انجام دهیم تا هم پاسخی باشد به فشارهای داخلی و هم برای افرادی که ممکن است در ماهها یا سالهای پیش رو قصد آزمودن ما را داشته باشند، نوعی بازدارندگی ایجاد نماید.
هرگاه بتوانیم شهروندان را به سلامت برگردانیم، فشار فوقالعادهای بر شما وارد میآورند که اقدامی انجام ندهید. آنهایی که میگویند واکنشی نشان ندهید، عمدتاً تهدید شوروی را بهانه میکنند؛ ولی اگر بعداز اینکه کشوری دیگر چنین توهینی را مرتکب شد، ما مجبور به سکوت و عدم واکنش شویم؛ شاید تبدیل به غولی بییاور شدهایم. بیشک، قدرت نظامی و اقتصادی ایالات متحده احترام کمتری از آنچه شایستۀ آن است، در داخل و خارج کشور دریافت کرده است. میتوانیم بگوییم که قدرت فزایندۀ کشور ما دستکم گرفته شده است، اما بااینحال در برخی برههها، چنین برداشتی به واقعیت تبدیل میشود.
به نظر من یک اقدام تنبیهی سنجیده برای پیروزی دوبارۀ شما در انتخابات و نیز وجهۀ آمریکا در جهان حیاتی است. گمان نمیکنم که قطع روابط دیپلماتیک ارتباط خاصی با مردم آمریکا داشته باشد و اینکه تشریح و یا درک اقدامات اقتصادی دشوار باشد.
سوم: حقیقت نهفته در تمامی این مسائل این است که برای مدتی ما روابط خوبی با ایران نخواهیم داشت. روشن است که باید نگران رویکرد و اقدامات شوروی در آن منطقه از جهان باشیم، ولی باید بپذیریم که برقراری روابط دوستانه برای مدتی دشوار خواهد بود. حتی بعداز سرنگونی خمینی نیز میراث عظیمش احتمالاً حسی از بیگانههراسی ضدآمریکایی است که توسط او ایجاد شده است و تا مدتها در بین ایرانیها باقی میماند.
بیشک دغدغۀ ما بایستی دوران پساز بحران گروگانگیری و پساخمینی باشد، ولی باید نسبتبه معنا و مفهوم آن واقعبین باشیم. من اطمینان دارم که بخشی از طبقۀ متوسط جامعۀ ایران و نیز آنهایی که تحصیلات غربی دارند، با اقدامات خمینی در گذشته و حال موافق نیستند؛ ولی تعداد این گروه از مردم، اغلب کمتر از آنهایی است که تعصب دینیشان سبب ایجاد یک احساس شدید ضدآمریکایی شده است.
به اعتقاد من، بهزودی شما ساعتها با کارشناسان حوزۀ ایران از وزارت امور خارجه و سازمان سیا، دربارۀ بحران ایران پساگروگانگیری، بحث و تبادلنظر خواهید کرد. تمرکز ما تقریباً تنها منحصر به شرایط لحظهبهلحظۀ گروگانها بوده است و برخی تصمیماتی که شما باید دربارۀ گروگانها بگیرید، پیامدهایی برای ما ازنظر اهداف بلندمدتمان در ایران دارد.
چهارم: اگر اجرای یکی از گزینههای نظامی که منجر به آزادی گروگانها میشود، امکانپذیر بود و با بهترین راهبرد نجات آنها مطابق باشد، چنین اقدامی بهمراتب بهتر از روآوردن به گزینۀ نظامی بعداز آزادی گروگانهاست. بهترین سناریو این است که ما یکی از گزینههای نظامی موجود را عملیاتی کنیم و سپس گروگانها آزاد شوند. این اقدام، اراده و توان آمریکا برای عمل را نشان خواهد داد و پاسخی خواهد بود به فشاری که برای «مجازات» ایران بر ما وارد میشود. اگر قرار شد بعداز آزادی گروگانها، ایرانیها را مجازات کنیم (کاری که من بهشدت موافق آن هستم)، احتمال دارد که افکارعمومی جهان علیه ما موضع بگیرند. در آن زمان، من میگویم افکارعمومی جهان برود به جهنم!
آقای رئیسجمهور، اینکه ثروتمندترین و محبوبترین قدرت نوظهور باشید، دشوار است. ما بهعنوان یک ملت، به دنبال محبت و احترام هستیم؛ درنتیجه، هیچکدام را نداریم. با توجه به چالشهای بزرگی که مردم ما در آینده با آنها مواجه هستند، به نظر میرسد که در مقطع کنونی، از تاریخ مهمتر این است که مردم عزتنفس و نیز احترام جامعۀ جهانی را داشته باشند. اگر ما در داخل کشور و سرتاسر جهان مورد احترام نباشیم، هیچ شانسی برای جلب محبت نیز نداریم.
[1]. Carter Library, Office of the Chief of Staff, Jordan’s Confidential Files, Box 34, Iran 11/79.
خیلی محرمانه.
[2]. SALT II
[3]. کارتر در روز 22 ژوئن، توافقنامۀ سالت 2 و نیز اسناد مرتبط با آن را برای مشورت و تصویب به سنای آمریکا ارسال کرد.
[4]. نک: سند 46.
[5]. نک: سند 47.
[6]. در 21 نوامبر، معترضان پاکستانی به سفارت آمریکا در اسلامآباد حمله کردند و بعداز ورود به ساختمان، یکی از نگهبانان را کشتند. احتمالاً آشوبگران با سخنرانی رادیویی 20 نوامبر خمینی تحریک شده بودند. او طی سخنانی، آمریکا را به اشغال مسجدالحرام در مکه متهم کرده بود. رئیسجمهور، ضیاء، به ارتش پاکستان دستور داد تا آمریکایی محبوس در سفارت را نجات دهند. برای مشاهدۀ اسناد مربوط به این حادثه نک:
Foreign Relations, 1977–1980, vol. XIX, South Asia, Documents, 376–388.