Post
11235
از: سفارت آمریکا در تهران
محرمانه
به: وزارت کشور
1356-11-12- 1978-02-01
متن سند
سند شماره (۸)
از: سفارت آمریکا در تهران
تاریخ: اول فوریه ۱۹۷۸ - ۱۲ بهمن ۱۳۵۶
به: وزارت کشور
طبقه بندی: سری
موضوع: مخالفین ایرانی
خلاصه مطلب: این تلگرام نمایانگر گروههای مخالف و افرادی است که در خلال ۸ ماه گذشته که دولت ایران تسامح بیشتری در مقابل نظرات مخالف نشان داده، ظاهر شده اند. این گروهها شامل افراد چپ و راست و گروههایی است که با گروههای تروریستی در تماسند. سخنگویان چیره دست آنها را، احتمالاً «لیبرال میانه رو»های مخالف تشکیل میدهند که بازگشت به حکومت مشروطه منجمله انتخابات جدید و استقلال بیشتر برای قوه قضائیه را خواستارند. در هفتههای اخیر یک مخالف مذهبی بسیار محافظه کار، علناً اظهار وجود کرده است. ادامه نارضایتی که در رابطه با عقاید مذهبی است همچنان بزرگترین خطر بالقوه علیه دولت ایران به شمار میآید. دولت برای اجتماعات عمومی محدودیتهایی قائل شده ولی از توزیع نامهها و اعلامیههای گروههای ناراضی جلوگیری به عمل نمی آورد. از طرف دیگر دولت از طریق تنها حزب سیاسی یکایک افراد را برای تظاهرات به طرفداری از خود بسیج کرده است. در حال حاضر اکثر این گروههای مخالف در داخل یا در کنار این سیستم حکومتی کار میکنند. اگر آنها بدانند که دولت به این ترتیب تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت، حداقل بعضی از آنها به ایجاد خشونت و بلوا دست خواهند زد. اکثر این گروههای مخالف، آمریکا را قدرتی میشناسند که میتواند در دولت ایران از طریق اعمال نفوذ برای آنها جایی باز کند. اگر از این سو ناامید شوند، احساسات ضعیف ضد آمریکایی (و شگفت آور) جای خود را به احساسات و فعالیتهای ضد آمریکایی شدیدتر خواهد داد. (پایان خلاصه مطلب)
مقدمه:
این تلگرام تلاشی است در جهت ترسیم دانستههای ما درباره گروههای مخالفی که در ۸ ماه گذشته در نتیجه انعطاف پذیری بیشتر دولت ایران در برابر اظهار مخالفت عمومی ظاهر شده اند. چون جناح مخالف ایرانی مدتهای مدید «مخفیانه» کار میکرده است و هنوز هم در ظاهر شدن در برابر بیگانگان با احتیاط عمل میکند، نمی توان این تلگرام را تحقیقی جامع درباره گروههای مخالف و یا تحلیلی خاص درباره همه افراد حاضر در صحنه دانست. دلیل دیگر بر این مدعی این است که عده ای از مخالفین عضو چند سازمان و یا گروه مشخص هستند. تشریح زیر با گروههایی که در چپ طیف قرار دارند، آغاز شده به مخالفین «میانه روِ لیبرال» و محافظه کاران مذهبی راست میانجامد.
گروههایی که ممکن است دارای روابط تروریستی باشند:
در چپ ترین جناح طیف ایدئولوژیکی، گروههای انقلابی چپ گرایی، چون سازمان انقلابی حزب توده که در اروپا فعالیت نموده و در تهران نیز سازمانی یک پارچه را ایجاد کرده، قرار دارند. درباره این گروه اطلاعات چندانی نداریم، فقط میدانیم که یکی از اعضای آن در یک تیراندازی تروریستی در دسامبر ۱۹۷۶ دستگیر گردیده است. دیگر گروههای مارکسیستی نیز در اروپا وجود دارند، ولی از نظر ما سازمانهایی کوچک بوده و نمی توانند تأثیر چندانی بر ایران داشته باشند. که نهضت آزادی ایران از آن منشعب گردیده است. جبهه آزادیبخش ملی به وسیله بنی صدر در سال ۱۹۶۴ در پاریس سازمان یافت.
صادق قطب زاده که یکی از اعضای اصلی و رابطین این سازمان در پاریس به شمار میرود، مسئول مکاتبه با افرادی چند در ایران است. با وجود اینکه جبهه آزادیبخش ملی روابط تروریستی دارد، ولی تلاش مینموده است که خود را سازمانی حامی گروههای مخالف میانه رو راست مارکسیستی قلمداد کند، ولی این ادعا برای بسیاری قابل قبول نیست. ظاهرا جبهه آزادیبخش ملی گروههای یک پارچه و کوچکی را در تهران و چند شهر اروپایی و آمریکایی ایجاد کرده است. بنابه گزارشی مقر این سازمان در آمریکا در هوستون میباشد. رابط اصلی آن در تهران ممکن است احمد صدرحاج سیدجوادی باشد که قبلا به قضاوت مشغول بود و در چند برنامه مخالفت منجمله، مکاتبه اخیرش با رئیس سازمان ملل - والدهایم - دست داشته است. بعضی از آیت اللّهها با مجاهدین خلق (مبارزین مردم) در تماس هستند. لیکن تا آنجا که ما میدانیم اینها گروه خاصی را به این منظور تشکیل نمی دهند. در حال حاضر از نحوه ایجاد این تماسها مطلع نیستیم ولی از طرف افرادی که با جناح مخالف سروکار داشته اند اشاراتی در این زمینه شده است. از طریق این آیت اللّهها مخالفین مذهبی ضد چپ در رابطه با بعضی از بخشهای مجاهدین قرار میگیرند. به نظر میرسد که تیمهای دارای فعالیت تروریستی دور از دسترس این رابطین نگاهداشته میشوند. علاوه بر این، بازار که مرکز مهم طیف مخالف سیاسی در حال حاضر است از نهضت مخالفین / مذهبی حمایت بسیار به عمل میآورد. در حالی که تعدادی از مردم خود را کمونیست و یا حامیان حزب توده میدانند ولی حزب توده سازمانی غیر قانونی است و به صورت زیر زمینی کار میکند. سفارت معتقد است که رهبر این حزب همان عبدالعلی پرتوی علوی، استاد سابق دانشگاه و رئیس سابق سازمان جبهه توده و برادر بزرگ علوی رهبر این حزب در تهران، که اکنون در آلمان شرقی در تبعید بسر میبرد، میباشد. درباره دیگر اعضای احتمالی این گروه اطلاعات کافی در دست نیست، ولی در دیگر دانشگاههای ایران شخصیتهای چپ در رابطه با آن قرار دارند و بنابه اعتقاد بسیاری از اساتید دانشگاهی، هم مسلکان این گروه نفوذ ایدئولوژیک و فکری بسیاری بر دانشجویان دارند.
بازماندگان میانه روتر جبهه ملی پیشین ماهیت متغیر هسته مرکزی نهضت مخالفین، شناخت دقیق آن را مشکل میسازد. با این وصف، عناصر اصلی زیرین را رؤیت کرده ایم که بسیاری از شخصیتهایشان در دو یا چند گروه عضویت دارند. اتحادیه نیروهای جبهه ملی ایران که در نوامبر ۱۹۷۷ سازمان یافت افرادی چند از قبیل داریوش فروهر، دکتر کریم سنجابی، شاهپور بختیار و علی شایگان را گرد هم آورده است. تلاش این گروه در جهت بازگرداندن حکومت مشروطه واز بین رفتن «دیکتاتوری» شاه بوده است.
علی اصغر حاج سید جوادی را آنچنان که در نامه ای ۲۰۰ صفحه ای اش در آوریل ۱۹۷۷ به تحریر آورده است میپذیرند. سفارت سعی کرده است که یک نسخه از این نامه را به چنگ آورد... ولی تا کنون موفق نشده است، اتحادیه دارای گرایشهای چپ بوده و شامل بسیاری از پیروان جبهه ملی (دوره مصدق) میباشد.
نهضت رادیکال ایران در سال ۱۹۷۵ به وسیله مهندس رحمت اللّه مقدم مراغه ای و چند تن از دوستانش پایه گذاری شد. بنابه اعتقاد سفارت، محمد حسین ملکی و مهندس کاظم حسیبی از جمله اعضاء و یا رابطین این واحد خاص به شمار میآیند. نهضت رادیکال ایران سیاستی مشابه اتحادیه نیروهای جبهه ملی دارد و خواستار لغو تنها حزب ایران، آزادی مطبوعات انتخابات جدید و آزاد و آزادی قوه قضائیه میباشد. تنها وجوه تمایز آن با اتحادیه نیروهای جبهه ملی همان نقطه نظرهای شخصیتهایی است که ۳۰ - ۲۵ سال قبل اظهار شده است. ظاهرا کمتر گرایش به چپ داشته (مانند «حزب رادیکال» در فرانسه) ولی گرایش کمی نسبت به آمریکائیها در آن به چشم میخورد.
حزب زحمتکشان به وسیله دکتر مظفر بقایی رهبری میگردد. این حزب ابتکار شخص دکتر است که خود سالها نویسنده ای سر سخت بوده و زمانی به حمایت از دکتر مصدق پرداخت، ولی بعدها در سال ۱۹۵۳ از نخست وزیر جدا شد.
اعضای برجسته دیگری نیز در این گروه وجود دارند، که بسیاری از آنها از جمله اعضای کانون نویسندگان ایران فراری هستند، که سعی در تجدید سازمان خود دارند: هدایت اللّه متین دفتری که قاضی اهل تهران و نوه بزرگ مصدق است؛ علی امینی، نخست وزیر آزادیخواه سابق و حامی نزدیک بسیاری از گروههای مخالف؛ فریدون آدمیت سفیر پیشین ایران در هلند و هند ؛ مقدم مراغه ای از حزب رادیکال (بالا) ؛ و مهندس مهدی بازرگان اولین رئیس شرکت ملی نفت ایران و مخالف دیرین شاه از این جمله میباشند. در بسیاری از راهپیماییها، بازرگان مهارت خود را در سخنوری نشان داده است و خواستار حکومت مشروطه، آزادی وسیع مطبوعات، استقلال کامل قوه قضائیه و انتخابات کاملاً جدید و آزاد مجلس میباشد.
بسیاری از این افراد و گروهها خود را در یک جبهه ملی جدید با هیئت مدیره ای هفت نفره که مرکب از مهندس مقدم مراغه ای، مهندس بازرگان، کریم سنجابی، دکتر کاظم سامی، آیت اللّه حاج سید ابوالفضل موسوی زنجانی و آقای صمغ آبادی است، سازمان داده اند. این گروه با کمیته حقوق بشر تازه تأسیس یافته که در ژانویه ۱۹۷۸ تشکیل شده بود همکاری داشته و در حقیقت دارای عضویت مشترک هستند.
با گروه دکتر فروهر نیز همگامی دارد، ولی علیرغم حضور شخصیتهای مذهبی در جبهه ملی جدید بنظر نمی رسد که هماهنگی بسیاری با متعصبین و محافظه کاران مذهبی داشته باشد.
علاوه بر این مخالفین دیرینه، چند شخصیت دیگر نیز اهمیتی کسب کرده اند که میتوان گفت یا به خاطر وقایعی بوده است که در آن درگیر بوده اند و یا به خاطر روابط خارجیشان است. مهمترین افراد این گروه عبارتند از غلامحسین ساعدی نویسنده ای که توجه ناشرین آمریکایی را به خود جلب نموده است ؛ دکتر هما ناطق استاد تاریخ دانشگاه تهران (و عضو کانون نویسندگان) ؛ و علی اصغر مسعودی، افسر پیشین ارتش و مشاور سابق زندانیان سیاسی در دادگاههای نظامی. بسیاری از این مخالفین میانه رو از خشونت اجتناب ورزیده، معتقدند که آمریکا میتواند شاه را وادار به برآوردن خواستههای «آزادیخواهانه» آنها سازد. همین اتکای آنها به نقش آمریکاست که آنان را وادار به تقاضای توقف فعالیتهای تروریستی از طریق واسطه هایشان از گروههای تروریستی کرده است. لیکن اگر اکثر آنها متوجه شوند که آمریکا نمی تواند شاه را وادار به کنار آمدن با آنها بکند، تبدیل به نیروی بسیار خطرناک خواهند شد. در حالی که میدانیم که دولت ایران از تلاشهای آمریکا در این زمینه حساسیت نشان میدهد، ولی تا کنون از طرف دولت نسبت به تمایل سفارت با این گونه افراد، یا افراد نزدیک به آنها، و یا دیگر حامیان جناح مخالف عکس العمل شدیدی مشاهده نگشته است. البته اگر دولت از این عمل احساس خطر کند و یا نسبت به پشتیبانی اساسی دولت آمریکا مشکوک شود، میتوان احتمال داد که وضع تغییر خواهد کرد.
گروههای دارای تمایلات مذهبی در دو هفته گذشته به خصوص به دنبال وقایع قم (عطف به قسمت ب).
نقطه نظرهای جناح مخالف مذهبی نیز روشن تر شده است. آیت اللّه سید کاظم شریعتمداری نیز به خصوص بعد از مصاحبه اش با سه روزنامه نگار خارجی به عنوان سخنگوی این گروه شناخته شده است (تهران ۹۶۱) حامی پشت صحنه این آیت اللّههای مترقی و رابط گروه مذهبی تهران دکتر ناصر میناچی است که وکیل دادگستری بوده و نیز سمت رئیس هیئت مدیره حسینیه ارشاد را که یک مرکز مذهبی بود و در کنار مسجد جامع جاده شمیران واقع است، داشته است. این مرکز ۵ سال قبل به علت ایراد سخنرانیهایی علیه حکومت تعطیل گردید. در چند ماه گذشته دولت ایران اجازه باز شدن آن را مخفیانه داد و به نظر میرسد که محل تجمع و ابراز نظرات مذهبیونی خواهد شد که تا حدی تند نیستند. یک آیت اللّه دیگر بنام حاج سید ابوالفضل موسوی زنجانی نیز در رابطه با مخالفین میانه روتر یاد شده در بخش آخر شناخته شده است.
ظاهرا چند گروه مذهبی وجود دارند که در اطراف آیت اللّه شریعتمداری گرد آمده اند. اکثر آنها آیت اللّه خمینی را که در سال ۱۹۶۳ به عراق تبعید شده بود، رهبر واقعی شیعیان میدانند. شاگرد اصلی خمینی آیت اللّه محمود طالقانی است، یکی دیگر از اینها که یار نزدیک طالقانی است، حسین علی منتظری میباشد که او نیز مدتها در زندان به سر برده است. بنا به تحقیق سفارت تعدادی بالغ بر ده نفر از این آیت اللّهها و ملاها در پاییز ۱۹۷۷ به علت بیانات ضد حکومتی یا به زندان افکنده شدند و یا به تبعید محکوم گردیدند.
بنا به اظهارات یکی از منابع مطلع، بعضی از رهبران مذهبی به همین دلیل حرکت آنها را ارتجاعی خوانده و پذیرش آنها توسط دولت ایران را به همین دلیل میدانند.
واقعه قم باعث شده است که شخصیتهای مذهبی به شرایط سازمانی خود بیشتر دقیق شوند ساخت پراکنده و همه گیر مذهبی ایران را شاید بتوان تنها منطقه مناسب برای فعالیت یک گروه مخالف در یک شبکه سرتاسری مملکت دانست. به خاطر تلاشهای پیگیر ساواک به خاطر اینکه (ما معتقدیم) رهبران مذهبی دائما نتیجه برخوردشان را با دولت ناخوشایند تلقی کرده اند، احساسات ضد دولتی هنوز چندان آشکار و رایج نشده است. هنوز حقایقی در دست نیست، ولی نشانههایی در دست است مبنی بر اینکه مخالفین میانه رو و رهبران مذهبی مترقی قرار است برای انجام یک تظاهرات مشابه آنهایی که منجر به برخورد با دولت ایران در سال ۱۹۶۳ گردیده بودند متحد شوند. شرایط از اهمیت خاصی برخوردار است... زیرا اگر وقایعی در رابطه با جامعه مذهبی چون آتش گشودن بر روی راهپیمایان، اتفاق بیافتد، علائق مذهبی، نیروی انسانی عظیمی را برای انجام تظاهرات فراهم خواهد نمود.
گردآوری منابع صحیح درباره عقاید مذهبی و سیاسی، کاری است بسیار دشوار. شخصیتهای مترقی به گونه ای که نشان دهنده حمایتشان از یک دولت غیر مذهبی است سخن میگویند. آنها «حقوق بشر» را میپذیرند، و خواهان اصلاحات ارضی و در عمل خواستار جدایی سیاست از مذهب هستند. ولی اصول پایه شیعه همیشه تأکید بر اهمیت مذهب در زندگی دارد و در ایران، تشیع همیشه با ناسیونالیزم ایرانی در رابطه نزدیک بوده است. کسانی که با اصول تشیع آشنا هستند، معتقدند که ملاهای شیعی نمی توانند حامی اصول پیشرفته باشند. این موضوع از یک طرف متشکل از افراد عادی و روحانی هستند و خواستار جدایی سیاست از مذهب و خواهان ارجاع مطالبی نظیر حجاب به وجدان افراد هستند و آنهایی که مصرانه کاربرد اصول واقعی تشیع را بر تمام جنبههای زندگی بشری خواستارند. جناح اخیر با عقاید طبقه متوسط نو ظهور ایرانی منافاتی نداشته و میتواند حمایت بسیاری از مذهبیون مخالف مذهبی که بر اصول تشیع تکیه دارد، احتمالاً بسیاری از روشنفکران میانه رو را به اتحاد نامیمون با دولت وادار خواهد نمود.
گروههای مرکب
این نامه هوایی نتوانسته است به گروههایی که عملاً در رابطه با فعالیتهای تروریستی بوده اند چون مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، بپردازد. تاکنون نتوانسته ایم نشانه ای از رابطه بین تیمهای فعال هر یک از این گروهها و مخالفین میانه روتر به دست آوریم که خود ممکن است به دلیل اعمال روشهای امنیتی بوده باشد. به نظر میرسد (حتما نیست) مخالفین میانه رو از این گروههای تروریستی خواسته اند که به فعالیتهای خشونت بار خود خاتمه دهند تا ببینند که آیا دولت کارتر میتواند بر شاه و یا دولت ایران اعمال نفوذ نماید یا خیر.
در سال گذشته وقایع خشونت آمیز بسیاری رخ داده است که چند تای آنها در رابطه با دیدار کارتر از ایران در ۳۱ دسامبر و اول ژانویه میباشد و حاکی از عدم انضباط گروهها و یا جدی نبودن اخطار است. ولی میتوان پذیرفت که یک هماهنگی نسبی بین شخصیتهای مخالف متعدد و نهضت تروریستی وجود دارد.
گاهی میانه روها بر افراطیون اعمال فشار مینمایند؛ و ممکن است که افراطیون برای تحریک (یا حداقل چشم پوشی) خشونت بیشتر بر میانه روها اعمال نفوذ نمایند.
عکس العمل دولت ایران
دولت ایران بعضی از اجتماعات عمومی را تا کنون مجاز دانسته است، اگر چه بعضی از آنها را در نوامبر و دسامبر ۱۹۷۷ بشدت سرکوب کرده است. به ناراضیان اجازه داده شده است که مقالاتی منتشر سازند، ولی اکثر آنها به طور پراکنده (یا با حالتی منفی) در مطبوعات درج گردیده است. نشانههایی مبنی بر قصد دولت ایران برای بسیج گروهها و افراد از طریق حزب رستاخیز جهت انجام تظاهراتی به حمایت از برنامههای دولتی علیه فعالیت های مخالفین ارتجاعی وجود دارد. چنین تظاهراتی در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۷ به وقوع پیوست و اوج آن در ۲۶ ژانویه بود که به طرفداری از انقلاب شاه و ملت انجام گرفت.
ولی دولت هنوز درباره این ادعای مخالفین که ایران از مشروطیت منحرف گشته، کاری انجام نداده است. بلکه معتقد است که سلطنت، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت عناصر اصلی توافق میان بخشهای مختلف ملت ایران است. دولت ایران هنوز خط متمایز کننده ای بین دولت به عنوان یک نیروی مترقی و همه مخالفین به عنوان ارتجاعی رسم نکرده است، ولی بیانات سخنگویان راهپیماییهای طرفدار حکومت حاکی از همین مطلب میباشد. بر مخالفین دولت ایران اکثرا برچسب استعمار مجدد زده میشود (با در نظر گرفتن مفهوم تاریخی وسیعتر) تا بگویند که مداخله روسیه و بریتانیا در امور ایران از طریق چنان مخالفتهایی تجدید خواهد گردید. با پوشاندن حکومت ۴۰ ساله شاه در لوای میهن پرستی، سخنگویان سعی دارند، پرداختن دولت به اموری فراتر از حزب یا انقلاب شاه و مردم را به طور کلی نشانه ای از وطن پرستی بشناسانند.
بعضی از مقامات دولت ایران و حزب رستاخیز معتقد هستند که سرانجام بعضی از مخالفین در رابطه با حزب رستاخیز به فعالیت خواهند پرداخت. ولی در حال حاضر این موضوع رؤیایی بیش نیست.
آنهایی که احتمالاً این رویه را در پیش خواهند گرفت مخالفین سرسختی که در بالا از آنها یاد شده نمی توانند باشند بلکه از جمله کسانی خواهند بود که در نظام سیاسی ایران هیچ گونه شرکت فعالانه ای نداشته اند ؛ یعنی طبقه متوسط نو ظهور ایرانی. یقینا میتوان گفت که مبارزه ماهها و سالهای آینده بین دولت ایران و مخالفین در جهت به تبعیت در آوردن اکثریت عظیم ایرانیانی است که در زمره گروههای مروزی شده قرار میگیرند. اگر دولت بتواند با این گروه متحد شده خود را تقویت کند میتوان گفت که مخالفین وجهه چندانی را در صحنه ملی به دست نخواهند آورد. بر عکس اگر مخالفین بتوانند به بسیاری از افراد واقع در این طبقه اجتماعی بپیوندند، راه برای یک تجزیه شدید مشابه آنچه که در سال ۱۹۶۳ اتفاق افتاد بهخصوص با نیروی اختناق جنون آمیز داخلی مشابه، هموار خواهد گشت.
امکان افزایش احساسات ضد آمریکایی
تا سال ۱۹۷۷ فعالیت فزاینده مخالفین منجر به پیدایش احساسات ضد آمریکایی شدید نشده بود.
ولی از دسامبر به این طرف، اعلامیههایی چه از طرف مارکسیستهای چپ و چه از طرف مذهب گرایان راست طیف، به وضوح و آشکارا احساسات و بیانات ضد آمریکایی را به همراه داشته است و بر میزان این گونه اعلامیهها نیز در ماه گذشته افزوده شده است. با وجود تداخل آمریکا در همه سطوح ایران و اصطکاک ناشی از تماس دو فرهنگ، حدود و میزان خودداری از ابراز احساسات ضد آمریکایی به این نحو آشکار بسیار عجیب به نظر میرسد. یکی از دلایل اساسی توافق مخالفین بر این مسئله است که (گر چه علت آن را نمی دانیم) که دولت آمریکا با نفوذ عمده و قدرت خود در ایران قادر است شاه را وادار به بازسازی نظام سیاسی بنماید. به همین علت مخالفین نارضایتی خود را از آنچه که به نظر «حمایت» آمریکا از شاه است کمتر اعلام کرده، از مخالفین مذهبی نیز خواسته اند احساسات ضد خارجی خود را کمتر بروز دهند.
اگر عناصر مخالف همان طور که بسیاری از افراطیون تاکنون فهمیده اند. فکر کنند که آمریکا نمی خواهد و یا نمی تواند به عنوان واسطه ای برای ورود مخالفین به نظام سیاسی عمل کند، احساسات ضد آمریکایی خفته میتواند به صورت آشکار و فزاینده ای تجلی یابد. سفارت درباره این پدیده در متون دیگر به اظهار نظر بیشتر خواهد پرداخت.
زمان یافت نشد!