Post
10198
از:
محرمانه
به:
متن سند
سند شماره 4 سرّی - تاریخ 17/5/1348
روابط نظامی ما با ایران (روش اعتباری تجهیزات نظامی و کمک های مستشاری نظامی) یک اصل اساسی در استحکام موضعمان و نفوذمان در ایران می باشد.ما تهیه کننده اصلی نیازمندی های نظامی شاه در دوران پس از جنگ جهانی دوم بوده ایم، مخصوصا از سال 1955، و این همچنان به قوت خود باقی می باشد. به رغم خریدهای اخیر او از بریتانیا، ایتالیا و روسیه (وسایل حمل و نقل و تجهیزات ضد هوایی از کشور آخری). رئیس نظامی سرگروه مستشاری نظامی ایران برای شاه یک مشاور بسیار مطلوب، عینی و مطلع روی تجهیزات قدرت نظامی فردی و سازماندهی می باشد. نقش نظامی ما اهمیت تازه ای بعد از امداد اقتصادی و گروه امداد آمریکا که در سال 1947 به پایان رسید، داشته است. شاه به کرات گفته است که خواست اصلی او از آمریکا فروش تجهیزات پیشرفته که او برای دفاع احتیاج دارد، می باشد.
تمایل شاه به تجهیزات، ما را به طور دائم در ناراحتی نگه داشته است. ما ناراحت مشکلات اقتصادی می باشیم که بنیان نظامی او آن را به وجود آورده، و تأثیر آن به لحاظ جذب مهارت ها و امکانات، و تأثیر واقعی نظامی او می باشد. پیشتر از این، مخصوصا موقعی که ما کمک اقتصادی برای پیشرفت اقتصادی ایران تهیه می کردیم، بر آن بودیم تا به منظور عدم فزونی پیشرفت اقتصادی، برنامه نظامی را محدود کنیم. ما این مفهوم را در برنامه نظامی که با یادداشت روی کمک های نظامی سال 1962 شروع شده بود، نوشتیم. و در بررسی سالیانه اقتصادی دو طرف، مورد توجه قرار گرفته که تأثیر خرید تجهیزات را در اقتصاد پیش بینی کنیم.
هیئت امدادی و بودجه، هنوز اهمیت زیادی برای این مفهوم قائل می باشند. ولی حالا که شاه (با ترم های اعتباری) در حال خرید تجهیزات نظامی می باشد (و با درجه اعتباری قبلی، کاملاً متوقف شده)، او درباره محدودیت های خارجی کمتر از خود کشش و حوصله نشان می دهد. از طرف ما، خودداری جدید کنگره درباره خریدهای خارجی از تجهیزات نظامی آمریکا و پیامد سختگیری که هر سال روی اعتبارهای دولتش گذاشته شده، عوامل محدودکننده مهمی بوده اند. هزینه زیاد اعتبار تجاری آمریکایی، اجناس را گران کرده ولی مقداری در برنامه اعتباری سال گذشته بوده است.
با شروع سال 1964، سعی ما بر این بوده است که اگر نه یک راه حل، بلکه مدخلی بجوئیم تا به سوی برنامه های دراز مدت تحصیل تجهیزات نظامی، که به گونه ای نظری با ایرانیان به توافق رسیده ایم، نقبی بزنیم. اما ادارات ایالات متحده، و به ویژه کنگره از سپردن تعهدات قبلی در خصوص فروش اسلحه به دول خارج ناراضی بوده اند. و از طرف ایرانی، با آگاه شدن شاه از نیازی جدید، که قبلاً غیرقابل پیش بینی بود، «بسته های» ما تقریبا به محض آنکه خرید آنها مورد توافق قرار می گرفت میل به تلاشی نموده است.
افزایش سرسام آور قیمت تسلیحات نظامی و نیاز گاهگاهی برای اختتام خرید پیش از آنکه تولید یک فقره قطع شود، از عوامل فشاری بوده اند که میل به افزایش برنامه های سالیانه توافق شده ما نموده اند.کشورهای دیگر در عدم تمایل ما راجع به فروش مقادیر بیشتری تجهیزات نظامی به ایران، با ما همساز نیستند. اتحاد جماهیر شوروی دائما شاه را در فشار گذاشته است تا هر چه را که می خواهد (هواپیمای میگ، موشک، تانک) با قیمت و شرایط جالب توجه بخرد (معمولاً با اعتبار 5/2 درصد). کشورهای اروپای غربی و انگلستان، به نظر می آید که آماده برای فروش تولیدات نظامی خود بدون محدودیت هستند، هر چند که شرایط اعتبار آن ها مانند شرایط اتحاد جماهیر شوروی جالب توجه نیست.
به طور کلی، نظر هیئت کشور ما این بوده است که مؤثرترین محدودیت ما بر روی فروش اضافی، در راهنمایی دقیق تکنیکی و تشویق حرفه ای «گروه نظامی آمریکا در ایران» نهفته است. در نیل به این هدف ما پیشرفتهایی در زمینه به فکر واداشتن ایرانیان درباره هزینه های مستمر که با خرید دستگاه های اسلحه همراه است، داشته ایم و به ویژه آنها را واداشته ایم که از عامل محدودکننده پرسنل آموزش دیده برای به کار انداختن و نگهداری دستگاهها، آگاهی حاصل نمایند. بعضی خریدها از قدرتهای غربی قابل قبول و احتمالاً به لحاظ سیاسی مطلوب است. اما محدودیت ها و مشکلات عملی، اساسی هستند و از مشاهده خرید تجهیزات بیشتر از دیگران ناخشنود خواهیم گردید. ما در واشنگتن به این نتیجه رسیده ایم که پس از تمام بحثهای انجام شده در اینجا چنانچه شاه بالاخره عزم خود را مبنی بر خرید معدودی تجهیزات نظامی جزم نموده است، آن را دریافت خواهد داشت. و در صورتی که ما مایل به فراهم آوردن آن نبودیم یا از انجام این کار برنیامدیم می تواند از دیگران دریافت نماید.
در سال های اخیر نیز به این امر واقف شده ایم که کوشش در راه تشویق او برای نخریدن تجهیزات و متقاعد کردن او به اینکه تهدیدات را آگراندیسمان می کند، بی فایده خواهد بود. فی المثل، بحث درباره ضعف همسایگان عرب او به عنوان موضوعی بی ربط به کناری نهاده شده و شاه با نظری انتقادی درباره کیفیت متغیر رهبری آنها ذکر نموده است و از امکان اتحاد آنها علیه وی و غیره.
تمرکز شاه بر مسایل امنیتی، که احساس می کند با عقب کشیدن انگلیس از خلیج فارس، باید به عهده گیرد، موجد احساس ضرورت بیشتری برای «نیازمندی های» نظامی گردیده است. در سال 1968 با او یک «لیست توضیحی» از نیازهای نظامی دوربرد تهیه کردیم که توقعات نسبتا زیاد او را سطح 600/000/000 دلار تنزل داد. قرار بر این شد که این مبلغ در 100 میلیون دلار، سهام خارجی سالانه سرمایه گذاری شود، البته زیر نظر بررسی اقتصاد سالیانه و اقدام کنگره بر برنامه کمک های نظامی و سرمایه گذاری آن.
بلافاصله مشکلات با سهام خارجی سال گذشته، یعنی هفتمین سهام خارجی (که در 1964 شروع شده بود) آغاز گردید. بطن مشکل این بود که شاه اصرار داشت که دو اسکادران 4 F-به این سهم افزوده شود تا تحویل آن را در پایان 1971 تضمین نماید. هزینه این اسکادران به قیمت رایج 3/133 میلیون دلار بود و این هزینه بیم آن می رفت که به 143 میلیون دلار برسد مگر اینکه تعهدی آشکار به خرید داده می شد.
پس از کش و قوس بسیار مشکل به این ترتیب رفع شد که دولت ایران 4F-ها را با اعتبار بخرد و دولت آمریکا «تنخواه گردان اضافی» را تأیید نماید، یعنی هزینه 7/53 میلیون دلار 4-Fها را برای سهام خارجی هشتم در سال مالی 1970 به تعویق بیندازد. قرار بر این شد که دولت ایران، در صورتی که اعتبار دولت آمریکا برای سال مالی 1970 پرداخت نشود، ریسک ها را عهده دار شود، اما وزارت در طریق گرفتن تأیید از وزارت دفاع و کنگره درباره مفهوم تنخواه گردان اضافی سعی جدی مبذول داشت. این نکته را نیز متذکر می گردد که در سال مالی 1969 دولت ایران 66 میلیون دلار وسایل نظامی (عمدتا قطعات یدکی، مهمات، خدمات نگهداری و تکنیکی) از آمریکا به صورت نقدی ابتیاع نمود.
ما هنوز در مورد سهام خارجی هشتم تلگراف نزده ایم و ژنرال تویچل به مذاکره در مورد خریدهای اضافی پیشنهادی ادامه می دهد. اما دولت ایران پیشاپیش در مورد تسریع مذاکرات برای 100 میلیون دلار اعتبار بعدی اظهار تمایل نموده است و مهدی سامی، مدیر سازمان برنامه اوائل سپتامبر به واشنگتن عزیمت نموده تا راه را برای تأمین اعتبارات هموار سازد. (به طورکلی، بست ها سالیانه و شرایط اعتبار بالاخره در اواخر بهار مورد توافق قرار گرفته است). صورت مشکل عمومی را ذیلاً می توان به دست آورد.
الف - 7/53 میلیون دلار پیشاپیش به تأمین هزینه 4F-ها اختصاص داده شده است.
ب - 27 میلیون دلار برای سرمایه گذاری هواپیماهای دارای سیستم هشدار دهنده( RUDY PEACE )مورد نیاز است.
د - خمپاره اندازهای 155 میلیمتری به ارزش 6 میلیون دلار مورد درخواست می باشد.
ه - 400 تانک 47M- احتیاج به تعمیر دارد. ما شاه را ترغیب کردیم که به جای خرید تانک های اضافی تازه و گران قیمت تر این کار را انجام دهد. هزینه بالغ بر 25 میلیون دلار خواهد بود.
و - شاه هنوز علاقه مند به ابتیاع 234 تانک SHERIDAN موشک های SHELLELAGH می باشد.
تهیه کنندگان این تانک ها می گویند که تولید در صورتی که سفارش ایران پیش از ژانویه 1970 انجام نپذیرد ممکن است متوقف شود (این گونه اظهارات را ما همواره به طور کامل موجه نیافته ایم). کل هزینه این سیستم تسلیحاتی در حدود 105 میلیون دلار می باشد.
ز - مطالعه ای که ما درباره نیازهای دفاعی خلیج فارس انجام دادیم به این نتیجه رسید که یک قدرت جاسوسی سرّی کافی خواهد بود. ولی حتی اگر هواپیمای موجود یا آنها که در حال تهیه شدن می باشند به کار گرفته شوند و کشتی های جدیدی ابتیاع نگردند. (موافقت آشکار ایرانیان از این نظر هنوز حاصل نشده است) سه ایستگاه رادار و سه ایستگاه عمق سنج متغیر حدود 15 میلیون دلار هزینه بر خواهد داشت.
ج - هر چند که چهار سال قبل چنین می نمود که شاه را موقتا ترغیب کردیم که دفاع هوایی را می توان بدون خرید اسلحه های دقیق دفاعی با هواپیمای حامل رادار سر و سامان داد (او در آن موقع فکرش متوجه سیستم HAWK بود)، این تصمیم به قوت خود باقی نیست. رویارویی اخیر با عراق در مورد شط العرب چنین می نماید که شاه را متقاعد نموده که پایگاه های هوایی او در مقابل حملات ناگهانی بسیار آسیب پذیر می باشند. بالنتیجه، قراردادهای مشروط برای موشک های PAPIER انگلیسی (حدود 94 میلیون دلار) و ORELIKONS برای پایگاه های هوایی و پایگاه های (حدود 50 میلیون دلار) به امضاء رسیده است.
اخیرا به ما اجازه داده شده است تا در این مقطع درباره سیستم HAWK با او مذاکره نماییم. هر چند که ما هنوز از دوباره متقاعد کردن شاه مبنی بر اینکه هواپیما، از عهده این کار بر خواهد آمد، دست نشسته ایم، امید موفقیت درخشان نیست. بهترین امید ما این است که او را وادار به تمرکز روی مسایل نیروی انسانی و تأثیر بخشی واقعی بکنیم.
آشکار است که تمام اینها به رغم برنامه ریزی، دربسته 100 میلیون دلاری جای نخواهد گرفت. ما ممکن است قادر شویم که او را راغب سازیم تا مقداری از این لوازم را به تعویق بیندازد. ممکن است که او برای افزایش 100 میلیون دلار اعتبار، پافشاری نماید، یا مقداری تجهیزات کمتر پیشرفته از تهیه کنندگان غیر آمریکایی بخرد. نیز ممکن است درخواست خرید بعضی از آنها را به صورت نقدی از ما بنماید. چنین می نماید که شاه روی معامله نفت حساب می کند که متضمن فروش نفت به آمریکا ورای برداشت معمولی کنسرسیوم می باشد تا تعمیر تانک های 47M- و شریدان SHERIDAN تأمین ننماید. نماینده جنرال موتور روی معامله اینجا کار می کند که باید در جایی از واردات که دولت آمریکا به برای واردکنندگان تخصیص داده، قرار داده شود. در این باره زیاد خوش بین نیستیم.
نمایندگی های مختلف و نیز کنگره با توسعه اعتبار سالیانه ایران بالاتر از سطح 100 میلیون دلار به سختی مخالفت می ورزند. امکان زیادی هست که اندازه محدود شده اعتبار کل مورد حمایت دولت که از جانب کنگره برای فروش نظامی به دولت های خارجی اجازه داده می شود، آن را غیر عملی سازد. اما، تجربه گذشته نشان داده است که اگر رئیس جمهور تصمیم بگیرد که فروش اعتبار تا میزان معینی انجام پذیرد، راه هایی برای به دست آوردن اعتبار مورد قبول یافت شده است. شاه که از این موضوع آگاه است، مسلما رئیس جمهور را در ماه اکتبر با این مسئله درگیر خواهد ساخت، هر چند که رئیس جمهور این امر را روشن ساخته است که ترجیح می دهد که صحبت های خود را با سران کشورها در سطح بالاتری نگه داشته و کمتر به امور سیاسی ویژه بپردازد.
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!