در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 2

گزارشی پیرامون عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکایی ها و تأسیسات آمریکایی

موضوع سند

عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکایی ها و تأسیسات آمریکایی
مشخصات ارسال سند

از:

محرمانه

به:

متن سند





سند شماره (2)


خیلی محرمانه - ژوئیه 1968 - تیر 1347


عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکایی ها و تأسیسات آمریکایی


در خارج تجزیه و تحلیل از آیین و عرف شوروی


اخطار


این سند شامل اطلاعاتی است که در دفاع ملی ایالات متحده در چهارچوب معنای ماده 18 از بخش های 793 و 794 قانون جزائی ایالات متحده آمریکا آن طوری که اصلاح شده است، تأثیر می گذارد.


انتقال این سند به دیگری یا افشای محتویات آن به یک شخص غیرقابل صلاحیت از نظر قانونی ممنوع است.




مقدمه


به موجب یک رهنمود دستگاه رهبری کمیته امنیت دولتی KGB در سال 1959 تحت عنوان «درباره تشدید عملیات علیه آمریکاییان در خارجه» مأموریت های مهمی به افراد کا. گ. ب. مقیم خارجه داده شده است. به موجب این رهنمود دستور داده شده است تا برای داوطلب گیری آمریکایی هایی که در همه نوع تأسیسات دولتی و آمریکایی هایی که در سفارتخانه ها و واحدهای نظامی و ستادهای بلوک های نظامی کار می کنند بر کوشش های خود بیفزایند. همچنین آمریکایی هایی که در سازمان های بین المللی کار می کنند و آنهایی که نمایندگان مؤسسات علمی و بازرگانی هستند و نیز روزنامه نگاران و دانشجویان و غیره در قلمرو این دستور قرار می گیرند. «کتاب دستی آموزشی کا. گ. ب. منتشر شده در سال 1962. به کلی سری:» داوطلب گیری آمریکایی ها در ایالات متحده و خارجه.




ماهیت برنامه عملیاتی شوروی


ص: 4







از نظر حکومت شوروی و همچنین به ویژه از نظر دستگاه های اطلاعاتی شوروی ایالات متحده «دشمن اصلی» به شمار می رود و این اصطلاحی است که در اسناد متعدد شوروی به چشم می خورد. در مقابل این «دشمن اصلی» دستگاه های اطلاعاتی شوروی، با مرور سال ها رشد کرده و امروز برنامه های هماهنگ و جهانشمول برای آزمایش و جستجو و داوطلب گیری آمریکایی ها اعم از رسمی یا خصوصی، غیرنظامی یا نظامی تهیه کرده اند تا در سازمان های ما رخنه کنند و سیستم های رمزنویسی ما را به دست بیاورند و پیک های مخابراتی ما را خنثی کنند و پژوهش های نظامی و عمرانی ما را کشف کنند و غیره و غیره.


در این کوشش شوروی ها این اعتقاد را دارند که آمریکایی ها به طور عمده دارای خصلت های ماتریالیستی هستند و در درجه اول دستخوش انگیزه نیاز پولی یا طمع واقع می شوند و بنابر این می توان آنها را برای خدمت به منافع شوروی «خریداری کرد.» این مطالعه از طریق نمونه ها، تهدید مهمی را نسبت به امنیت ایالات متحده تشریح می کند و آن عبارت است از برنامه مرتب و منظم و فشرده کا. گ. ب. شوروی (کمیته امنیت دولتی) و ج. آر. یو (امنیت نظامی شوروی) درباره داوطلب گیری آمریکایی ها در خارج و رخنه به تأسیسات آمریکا.


این سند همچنین تجسم بخش آمریکایی متوسط در خارج از کشور آن طوری که دستگاه های اطلاعاتی شوروی او را می بینند می باشد. یعنی فردی که علاقمند به پول و افزودن بر آن است و کسی که معمولاً نسبت به شیوه ها و وسائل و مخاطرات کار بی توجه است و کسی که معتقد به دفاع نیست و عادت به پر حرفی دارد. در خارج نزدیک شدن به او آسان تر از این است که اگر او در خود آمریکا می بود. این تصور اغواگر خیالی نیست و جزئی از آیین اطلاعاتی شوروی می باشد و در سراسر این مطالعه در نقل قول هایی از اسناد کا. گ. ب. گنجانده شده است. نمونه های واقعی که ذکر شده و بعضی از آنها تفصیل دارد نشان دهنده این آیین در عرف و عمل می باشد. همچنین درباره مفهوم مشابه شوروی مبنی بر اینکه بعضی از طبقات آمریکایی از قبیل کادرهای نظامی داوطلب، کارمندان دون پایه سفارتخانه ها و دانشجویان در عمل «شهروندهای درجه دوم» می باشند آماج های بسیار مناسبی برای افسران اطلاعاتی شوروی و عمال آنها هستند.


برنامه شوروی آن طوری که بر یک اساس جهانی مشاهده شده است، با عملیات جاسوسی شوروی در داخل ایالات متحده موازی بوده و تکمیل کننده آن است. یکی از هدف های عمده آن به دست آوردن عمال آمریکایی در خارج می باشد یعنی افرادی که امکانات بالقوه دارند و می توان آنها را در جهت منافع جاسوسی شوروی در ایالات متحده در شعبات مختلف حکومت فدرال و در صفوف سه گانه نیروهای مسلح و در احزاب سیاسی و همچنین در مؤسسات علمی و فنی و صنایع به کار گرفت. هماهنگ با اولویت های اطلاعاتی شوروی که در مفهوم «دشمن عمده» گنجانده شده است آمریکایی های خارج از ایالات متحده چه در سمت های رسمی و یا غیر رسمی هرگاه که امکان داشته باشد آماج هایی برای داوطلب گیری بوده اند. در اوائل سال 1951 از مسکو به کادرهای اطلاعاتی شوروی در خارج از کشور دستوراتی برای تقویت عملیات موجود و فعالیت علیه آمریکایی ها صادر شد. این دستورات در بهار سال 1953 و همچنین در دسامبر همان سال تکرار شد. دستور دستگاه رهبری کا. گ. ب. که در آغاز این مطالعه از آن نقل قول شده


ص: 5




است منعکس کننده یک تصمیم، از سوی گردانندگان شوروی برای افزایش دامنه کوشش های عملیاتی است. اسناد طبقه بندی شده شوروی که به طور قابل ملاحظه جدیدتر هستند نیز در دست است که به موجب آن تهدید شوروی افزایش یافته و پیچیدگی های فزاینده عملیاتی که امروز علیه آمریکایی ها در خارج به کار برده می شود در آن دیده می شود.


در سال های اخیر همه «تماس گیرندگان طرف اعتماد» و عمال کا. گ. ب. به هر ملیتی که تعلق داشته باشند و فعالیتشان هر چه باشد برای جهت گیری احتمالی آنها علیه اهداف آمریکا بار دیگر در معرض ارزشیابی قرار گرفته اند. اطلاعات قابل اتکای بسیار در دسترس است که تأیید می کند کا. گ. ب. و ج. آر.


یو. یعنی اطلاعت نظامی شوروی با کوشش های متمرکز شده شدیدی بر علیه آمریکایی ها و تأسیسات آمریکا در خارج کار می کنند و موفقیت هایی نیز به دست آورده اند.




سازمان های اطلاعاتی شوروی


لزومی ندارد که بین دستگاه های اطلاعاتی شوروی و قلمروهای صلاحیت آنها وارد نکات مربوط به کارهای سازمانی و فنی بشویم، ولیکن ذکر مختصر عناصر عمده ترکیب کننده ای که بیش از پیش در برنامه عملیات در مقیاس جهانی علیه آمریکایی ها در خارج فعالیت دارند برای درک خود برنامه ضرورت دارد.


الف - اولین عنصر ترکیبی و مهمترین آنها مدیریت خارجی کا. گ. ب. می باشد (که به عنوان مدیریت اصلی اول نیز نامیده می شود.) این مدیریت در خارج از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی مسئولیت اولیه جمع آوری اطلاعات مثبت از طرق مخفی را به عهده دارد. این اطلاعات ممکن است سیاسی، نظامی، اقتصادی و علمی باشد. این مدیریت همچنین مسئول فعالیت های پنهانی بسیار تخصصی برای نفوذ در سیاست ها و اقدامات حکومت های خارجی می باشد. مدیریت خارجی همچنین مسئولیت ضد اطلاعات در خارج را به عهده دارد که شامل نفوذ در همه دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی خارجی است. افسران ستاد کا. گ. ب. که برای خدمت در خارج تحت پوشش دیپلماتیک خدمات بازرگانی و سایر اشکال تعیین می شوند تحت مدیریت بلاواسطه بخش های جغرافیائی مربوط در مدیریت خارجی قرار گرفته اند. در سال های اخیر مشاهده شده است که افسرانی که تجربیاتی در مورد ایالات متحده دارند، به نحو فزاینده ای به پست هایی که از آمریکا بسیار دور است اعزام می شوند و این امر براساس آن تئوری آزمایش شده می باشد که کار علیه آمریکا آسان تر و ثمربخش تر است. (در این باره بعدا بحث بیشتری به عمل خواهد آمد.) بسیاری از کارشناسان امور آمریکا در کا.گ. ب. دوره هایی در ایالات متحده دیده اند و به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کنند و با جنبه های رسمی و خصوصی آشنا هستند و کوشش های عملیاتی خود را نسبت به اهداف آمریکا هر جا که مستقر شده باشند متمرکز می کنند.


ب - در حالی که کا. گ. ب. به عنوان سازمان بزرگ تر و ارشدتر شوروی نقشی عمده را در عملیاتی که در این رساله بحث شده است به عهده دارد، جی. آر. یو. (که عملاً مدیریت اطلاعاتی اصلی ستاد وزارت دفاع است) فعالانه و با صلاحیت تخصصی مشابه برای جمع آوری اطلاعات نظامی استراتژیک در خارجه کار می کنند و بنابراین در درجه اول برای سرشاخ شدن با کادرها و تأسیسات نظامی آمریکا تعیین شده است. این سازمان همچنین در عملیات علیه کادرهای علمی و فنی آمریکا در کشورهای غرب، به ویژه در جاهایی که زمینه تخصصی دارای مصرف نظامی است سرگرم است. معذالک جی. آر. یو. از یک


ص: 6





قلمرو انحصاری حتی از زمینه اطلاعات نظامی هم برخوردار نیست و درهم آمیختگی عملیات این دو سازمان با یکدیگر و حتی رقابت جی. آر. یو و کا. گ. ب. یک امر رایج است.




استقرار کا. گ. ب. و جی. آر. یو در کشورهای خارجی


تعداد کمی از آمریکایی های در خارج از کشور که در زمینه های دیپلماتیک یا نظامی و کارهای رسمی و خصوصی کار می کنند، می توانند استقرار گسترده دستگاه های اطلاعاتی شوروی در خارج کشور را که علیه آنها و علیه اهداف غیر آمریکایی می تواند عمل کند و همین را هم می کند، به طور کامل درک نمایند.


واقعیت این است که حدود 60 درصد از اتباع شوروی در خارج که تعداد آنها 7 هزار نفر است و در تأسیسات رسمی آنها کار می کنند، از مأمورین اطلاعاتی این دو سازمان هستند و از هر سه مأمور دو نفر در کا. گ. ب. و یک نفر در جی. آر. یو. کار می کنند. در میان اتباع شوروی که درجه دیپلماتیک دارند نسبت افسران اطلاعاتی حتی بالاتر است. حد وسط جهانی اتباع شوروی که مأمور کا. گ. ب. هستند حدود 75 درصد و در بعضی از کشورها 90 درصد است. این آمارها براساس افشاگری هایی است که از مأمورین اطلاعاتی شوروی که به غرب پناه برده اند به دست آمده است. این اشخاص قادرند همکارهای سابق خود را انگشت نما کنند. این ارقام همچنین براساس تجزیه و تحلیل دستگاه های امنیتی و ضد اطلاعاتی غرب از جمله دستگاه های اطلاعاتی آمریکا که توانسته اند شاهد عملیات اطلاعاتی شوروی باشند فراهم شده است.


واحدهای اطلاعاتی (که به عنوان اقامتگاه های قانونی شناخته شده اند) متعلق به کا. گ. ب. و جی. آر.


یو. مستقل از یکدیگر در هیئت های سیاسی شوروی در خارجه وجود دارد و کادرهای اداره هر دو دستگاه بر اساس مسئولیت دیپلماتیک مورد حمایت قرار گرفته یا دارای سمت رسمی دیگر می باشند.


رئیس عملیاتی هر اقامتگاه (که به عنوان ساکن عنوان می گردد) معمولاً یک سمت رسمی دیگر دارد که بر ماهیت عملی او سرپوش می گذارد. در مورد کا. گ. ب. فرد ساکن اقامتگاه، ممکن است که رایزن رسمی سفارت بوده و یا لااقل عنوان دبیر اول را داشته باشد. از سال 1961 مقام ساکن جی. آر. یو. از نقش آشکار وابسته نظامی مجزا شده و اکنون وابستگی نظامی مشهوری ندارد.


چنین شخصی ممکن است دبیر اول سفارت و یا شاید معاون رئیس نماینده بازرگانی شوروی باشد.


مأموران عملیاتی اطلاعاتی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در خارجه، به نحو وسیعی در سراسر همه اجزای ترکیبی و سطوح هیئت رسمی شوروی پخش شده اند. آنها همه از پوشش برخوردار بوده و براساس نیمه وقت، به عنوان دبیران دیپلماتیک در همه مدارج و به عنوان وابسته های سیاسی و فرهنگی و علمی و یا کنسول و یا کنسولیار و وابسته مطبوعاتی و اطلاعاتی و نماینده بازرگانی خارجی خدمت می کنند و همان طوری که گفته شد، در هر کشور تعداد آنها به مراتب بیشتر از دیپلمات های مشروع وزارت امور خارجه و نمایندگان غیر اطلاعاتی سایر وزارتخانه ها و سازمان های شوروی است. در بعضی از ادارات، کادرهای اطلاعاتی ممکن است از انحصار کامل برخوردار باشند. مثلاً بعضی از اداره های کنسولی تماما از مأمورین کا. گ. ب. تشکیل شده است و اکنون این واقعیت مسلم شده است که همه کادرهای دفاتر وابسته نظامی و از جمله کارمندان غیرنظامی ظاهرا دون پایه، عملاً مأموران نظامی حرفه ای و اعضای حرفه ای جی. آر.


یو. می باشند. چنین اوضاعی اغلب تحولات عجیب و غریبی در پوشش و درجه ایجاد می کند. برای مثال


ص: 7





می توان گفت پاول ایوانویچ لوماکین، یک راننده غیر نظامی دفتر وابسته نظامی در رم از سال 1954 تا 1960، بعدا در قبرس در سال 1964 با درجه سرهنگ دوم با عنوان معاون وابسته نظامی ظاهر شد.


همچنین روبسپیران فیلاتوف که سمت راننده و مترجم جهت وابسته نظامی در اتاوا (پایتخت کانادا) از سال 1957 تا 1960 را به عهده داشت، در سال 1963 در ریودوژانیرو، (پایتخت سابق برزیل) با درجه دبیر دوم خدمت می کرد. چنانچه دانسته شده است فیلاتوف در عمل در ارتش شوروی درجه ارشدی داشته است در حالی که در کانادا خدمت می کرده و لوماکین نیز شاید هنگام خدمت در رم درجه سرگردی داشته است.


استقرار مأموران اطلاعاتی شوروی در خارجه اعم از اینکه در داخل یا خارج تأسیسات رسمی مستقر شده باشند نسبتا پست های پوششی اعطاء شده موجود را می توانند پر کنند. اکثریت پرسنل رسانه های گروهی شوروی در خارج، مأمورین اطلاعاتی می باشند. روی هم رفته بیش از 60 درصد آنها در این سمت تشخیص هویت شده اند و این 60 درصد حداقل نسبت را نشان می دهد. خبرنگاران روزنامه های پراودا و ایزوستیا و نمایندگان خبرگزاری تاس و خبرگزاری نووستی در این مقوله به شمار آمده اند.


آیروفلوت شرکت هواپیمایی غیر نظامی شوروی که در همه جا تشکیل شده و همچنان توسعه می یابد پوشش و پیشتیبانی در اختیار دستگاه اطلاعاتی شوروی خصوصا جی. آر. یو. قرار می دهد و در سال های اخیر طبق بررسی هایی که به عمل آمده ثابت شده است که 70 درصد از نمایندگان خارج از کشور آیروفلوت مأموران ستاد جی. آر. یو می باشند.


از موارد جاسوسی متعدد که در ایالات متحده علنی شده است، آمریکایی ها روی هم رفته دریافته اند که سازمان ملل متحد در نیویورک و از جمله دبیرخانه بین المللی آن و مقر دائمی هیئت نمایندگی شوروی، در سازمان ملل متحد به عنوان پوششی از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی مورد استفاده قرار می گیرد. همین مدعا در مورد ادارات و سازمان های تخصصی ملل متحد در اروپا نیز صدق می کند.


یک نمونه بارز، ستاد سازمان اقتصادی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) است که در پاریس قرار دارد.


در این سازمان بیش از 60 نفر اتباع شوروی در دبیرخانه آن کار می کنند و یا وابسته به هیئت شوروی در یونسکو می باشند. تقریبا 25% کارمندان شوروی به عنوان مأمورین اطلاعاتی تشخیص داده شده و یا مظنون به داشتن وابستگی های اطلاعاتی می باشند.


نمونه دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی است که مقر آن در وین می باشد و از 55 نفر اتباع شوروی که در دبیرخانه این مؤسسه بین المللی به عنوان کارشناس، مترجم و غیره مشغول به کار هستند و یا از کارمندان دائمی هیئت نمایندگی شوروی در این آژانس می باشند، تقریبا نیمی از آنها به عنوان مأموران اطلاعاتی تشخیص هویت شده اند و یا مظنون به داشتن چنین سمتی می باشند و خطای جزئی ممکن است، بیشتر ماهیت محافظه کارانه داشته باشد. با تصویر مشابهی نیز در ژنو می توان برخورد کرد که تمرکز افسران کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در مقر اروپایی سازمان ملل متحد و هیئت نمایندگی دائمی شوروی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو و کمیسیون اقتصادی اروپا و سازمان بهداشت جهانی و سازمان مطالعات جوی جهانی و سازمان بین المللی کار و اتحادیه بین المللی مخابرات دور دست و غیره بچشم می خورد.




سازمان های اطلاعاتی کا. گ. ب. و کشورهای بلوک شرقی در خارجه


در چندین نقطه به نمونه هایی اشاره خواهد شد که در آنها عمال یا کادرهای یکی از دستگاه های


ص: 8





اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی از عملیات اطلاعاتی شوروی علیه یک آمریکایی در کشورهای غربی پشتیبانی کرده اند. این یک نتیجه مناسبات کاری نزدیک می باشد که از قرار معلوم بین کا. گ. ب. و دستگاه های غیر نظامی کشورهای کمونیست اروپائی که مانند اتحاد شوروی، ایالات متحده آمریکا را به عنوان «دشمن اصلی» تلقی می کنندوجود دارد. (برای مقاصد این رساله، دستگاه ها عبارتند از دستگاه های امنیتی آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی و مجارستان و تا حدودی رومانی.) لاسلو سابو، یک مأمور ارشد اطلاعاتی که از دستگاه اطلاعاتی مجارستان - ای. وی. اچ (EVH) - فرار کرده بود، درباره این همکاری طی ادای شهادت در کمیته مجلس نمایندگان آمریکا در کنگره هشتاد و نهم گفت:


«شوروی ها در فواصل زمانی معین کنفرانسی با شرکت دستگاه های اطلاعاتی کشورهای بلوک در خاک اتحاد جماهیر شوروی برای بحث درباره هدف ها و مشکلات اطلاعاتی، کنفرانس هایی تشکیل می دهند. کار و روابط بین دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی شوروی و کشورهای بلوک شوروی نتیجه مستقیم همکاری بین احزاب کمونیست ملی و حزب کمونیست اتحاد شوروی است و دستگاه اطلاعاتی هر یک از این کشورها با دستگاه اطلاعاتی شوروی توافق کرده است که بعضی از هدف های وسیع اطلاعاتی را به نفع خود و به نفع دستگاه های اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک عملی سازد. ایالات متحده آمریکا در این کنفرانس ها به عنوان دشمن اصلی تلقی می شود.» کنفرانس های دوره ای که سالو به آنها اشاره کرده است هر سال تشکیل می شود و توافق های بین دستگاه های اطلاعاتی این کشورها منجر به هماهنگی های روزانه و رهنمود از سوی یک گروه کوچک از افسران کا. گ. ب. که در ستادهای هر یک از کشورهای بلوک مأموریت دارند، ابلاغ می شود. هر چند بیشتر تأکید، مربوط به عملیات علیه تأسیسات پرسنلی آمریکا و سایر کشورهای غربی در داخل منطقه کشورهای بلوک است (و این مسئله ای است که خارج از این رساله به شمار می رود). شواهدی در دست است که دستگاه های اطلاعاتی کشورهای بلوک که در کشورهای خارجی غرب نماینده دارند گاه به گاه همکاری نزدیکی با کا. گ. ب. دارند و اغلب کادرها و عمال محلی خود را در دسترس کا. گ. ب.


می گذارند.


در زمینه عملیات اطلاعات نظامی و به ویژه عملیاتی که به نظامیان و تأسیسات آمریکایی وابسته به سازمان و پیمان آتلانتیک شمالی، (ناتو) مربوط می باشند، مناسبات بین، جی. آر. یو. و دستگاه های اطلاعات نظامی و اروپای شرقی، بسیار نزدیک است. در اجتماعات سالیانه کشورهای عضو پیمان ورشو توافق هایی درباره نیازهای اطلاعاتی حاصل می شود.شواهدی در دست است که جی. آر. یو. و دستگاه های اطلاعاتی کشورهای بلوک به طور منظم با یکدیگر درباره تجربیات و دانش های فنی و مأموریت های عملیاتی نه تنها در سطح ستادها و در داخل منطقه کشورهای بلوک، بلکه همچنین در غرب از طریق مناسبات همکاری بین محل های استقرار از مجرای وابسته های بازرگانی کشور مربوطه تبادل نظر می کنند.


به طور خلاصه این مقدمه سعی داشته است موجودیت و تشدید مداوم خطر دستگاه های اطلاعاتی شوروی علیه آمریکا و پایگاه های آن کشور در خارج را تشریح کرده و همچنین عناصر روسی درگیر در بسیاری از مواضع پوششی که از طریق آنها عملیات همه جانبه خود را اجرا می کرده اند، شناسایی نماید.


بخش های بعدی اصولاً با اهداف عملیاتی دستگاه های جاسوسی شوروی در خارج علیه آمریکایی ها،


ص: 9




اهداف دارای اولویت، (و آسیب پذیری آنها) و برخورد شوروی با این اهداف به طور مستقیم یا غیر مستقیم از نظر طراحی، تکنیک های شوروی از نظر پیچیدگی و سادگی در رابطه بوده و همان گونه که خواهیم دید با شکست روبرو می شوند ولی اغلب با وارد آوردن خسارات امنیتی علیه آمریکا موفقیت هایی نیز کسب کرده اند.




هدف ها و آماج های آمریکایی در کشورهای خارج برای دستگاه اطلاعاتی شوروی


در رهنمود ستاد (دستگاه های کا. گ. ب.) ضرورت به خدمت گیری عمالی که بتوانند اسناد رسمی از پایگاه های آمریکایی برای ما فراهم کنند تأکید شده است. درباره عمالی که دسترسی به مکاتبات سری و رمزی دارند از قبیل کارمندان رمز و تکنیسین های ماشین های رمز و کارمندان پرونده ها و منشی ها اولویت داده می شود... در این رهنمود به افسران ما دستور داده می شود که در فراهم آوردن تماس های شخصی و مناسبات محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که بتوانند در داخل پایگاه های آمریکایی در خارج و یا در سازمان های دولتی و علمی آمریکایی در ایالات متحده کار پیدا کنند روش تعرض آمیزتری در پیش گیرند.


همچنین روابط محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که با هر سمتی در مؤسسات آمریکایی کار می کنند از قبیل مترجمان یا رانندگان و یا حتی پیشخدمت ها مطلوب می باشند... این چنین شبکه های عمال برای به دست آوردن تصویر کاملی از کارمندان و برنامه های کاری داخل پایگاه های آمریکایی به کار گرفته می شود تا اسناد سری به دست آمده و دستگاه های استراق سمع در آنجا کار گذاشته شود.




اهداف


هدف های اولیه عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییان در خارج عبارت است از به دست آوردن مطالب نوشته شده به رمز تا بتوان مخابرات رمزی را قرائت کرد و اسرار رسمی ترجیحا به شکل اسناد از طریق به کارگیری آمریکاییان اعم از کشوری و نظامی و در هر درجه ای که دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده دارند به دست آورند.


البته هدف های دیگری وجود دارد که عبارتنداز: جمع آوری اطلاعات علمی و تکنولوژیکی عملاً در همه زمینه ها اعم از صنعتی و نظامی و یا آشکار و یا طبقه بندی شده به منظور حرکت در جهت رخنه و دستکاری زندگی سیاسی و عمومی آمریکا از طریق تشخیص هویت و ارزیابی آمریکاییانی که بالقوه بتوانند، عمال اقدامات سیاسی شوند و علاوه بر این پرورش طبقات مختلفی از آمریکایی های غیررسمی در خارج از قبیل، دانشجویان که بتوان آنها را تحت کنترل درآورد و آنها را متقاعد ساخت تا بالمآل کارهایی در تأسیسات دولتی آمریکا و از جمله خدمات اطلاعاتی و امنیتی دست و پا کنند. معذالک همه اینها نسبت به هدف اصلی یعنی به دست آوردن اطلاعات سری از پایگاه های آمریکایی در خارج به هر طریقه ممکن در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است.




انواع هدف ها


در حالی که کا. گ. ب. هرگونه هدف نوید دهنده آمریکایی از قبیل یک سفیر و یا یک مأمور خدمات خارجی یا اینکه مأمور ارشد دیگر آمریکایی در خارج را مورد بی اعتنائی قرار نخواهد داد، از آیین


ص: 10







اطلاعاتی شوروی و عملیات گزارش شده و مشاهده شده کا. گ. ب. و جی. آر. یو. و همچنین از فتح باب های وابسته داوطلب گیری، کاملاً روشن است که شدیدترین فعالیت شوروی متوجه کارمندان جزء مراکز دیپلماتیک آمریکا و سایر تأسیسات رسمی کارمندان نظامی آمریکایی در خارج باشند. در این طبقه وسیع منشی های رمز، منشی های اداری، تفنگداران دریایی محافظ و غیره از سوی شوروی ها به عنوان اشخاص به ویژه آسیب پذیر تلقی می شوند، زیرا (طبق مندرجات یک رهنمود کا. گ. ب.) «این اشخاص به طبقات ممتاز تعلق ندارند و از لحاظ مالی وضعشان چندان رضایت بخش نیست.»




پرسنل رمز و مخابرات


در سال 1961 در یک رهنمود کلی که به محل های استقرار کا. گ. ب. در خارج فرستاده شده و به امضاء الکساندر نیوکولایویچ شلپین رئیس وقت کا. گ. ب. رسیده بود با شدت هر چه تمامتر تأکید شده بود که وظیفه اولیه دارای اولویت هر یک از قرارگاه های کا. گ. ب. عبارت است از «به کار گرفتن منشی های رمز» در این رهنمود به نحو صریح یادداشت شده بود که «ثمربخش ترین نتایج» بدین طریق به دست می آیند. به قرارگاه های کا. گ. ب. دستور داده شود که در روی تشخیص هویت منشی های رمز آمریکایی به قصد تماس با آنها و استخدامشان فعالیت خود را متمرکز کنند. به طوری که دانسته شده است دست کم یک قرارگاه کا. گ. ب. در غرب از ستاد کا. گ. ب. در مسکو، متعاقب رهنمود شلپین مورد پشتیبانی قرار گرفته است. این پشتیبانی به شکل یک فهرست آماده شده از منشی های رمز توأم با نام ها و اطلاعات بیوگرافیک بود که در آن زمان به کشوهای غربی برای کار اعزام شده بودند و قرار بود کوشش های قرارگاه کا. گ. ب. در مورد همین اشخاص متمرکز شود.


اکثر منشی های رمز و سایر دستگاه های مخابراتی در خارج در مقوله «کارمندان جزء» از لحاظ درجه و حقوق قرار گرفته اند. این اشخاص اکثرا نسبتا جوان بوده و اغلب فاقد وابستگی می باشند (اعم از اینکه مرد یا زن باشند) و اغلب ساعات فراغت خود را در جوار یکدیگر و سایر کارمندان جوان می گذارنند.


برخلاف همتاهای شوروی در خارج که در محدوده تأسیسات رسمی شوروی زندگی می کنند و اجازه ندارند بدون اسکورت محافظان در خیابان ها دیده شوند. کارمندان سفارت آمریکا هر جا که دلشان بخواهد زندگی می کنند و آزادند هرگونه تماس اجتماعی که مایل باشند برقرار کنند و با ساکنان محل و آمریکاییان غیررسمی کشورهای خارجی که به آنجا گمارده شده اند معاشرت کنند. در چنین شرایطی شغل های تخصصی حساس آنها به نحو وسیعی دانسته می شود و در واقع برای یک قرارگاه اطلاعاتی شوروی در خارج و به ویژه قرارگاهی که از شبکه مأمورین محلی استفاده می کند تشخیص هویت و ایجاد وسایل تماس مستقیم و یا غیرمستقیم به منظور ارزیابی و در بعضی موارد کوشش برای به خدمت گیری آنها نسبتا آسان است.


کوشش شوروی ها در مقابل منشی های رمز شامل هر شکل قابل تصوری می شود و از عملیات شدیدا ناپخته تا عملیاتی که پر از ریزه کاری بوده و به خوبی تنظیم شده و بسیار پیچیده است و دست داشتن شوروی ها در آنها تا آخرین لحظه مخفی می ماند و قربانی مورد نظر ناگهان غافلگیر می شود، امتداد دارد.


یکی از نمونه های ناپختگی شوروی به ویژه به یک شکل بسیار آشکاری در دارالسلام پایتخت تانزانیا در سال 1966 روی داد. ولادیمیر پوتیاتوف، دبیر دوم سفارت شوروی و افسر جی. آر. یو. که گویا در


ص: 11





عملیات پرسنل مخابراتی تخصص داشت، به یک کارمند رمز سفارت آمریکا که در یک رستوران واقع در پلاژ از یک منشی سفارت پذیرایی می کرد، نزدیک شد. توتیاتوف که از پرورش دهندگان با پشتکار افراد آمریکایی بود، چند هفته قبل با این منشی رمز آمریکایی ملاقات کرده و بدون شک از شکل وی آگاه بود.


این مأمور شوروی زوج آمریکایی را به شام دعوت کرد و کارش به مستی کشید و آن گاه به هر دو نفر آمریکایی وعده داد که اگر آنها اسناد سفارت را به او بدهند او با پرداخت حق الزحمه آنها به دلار آمریکایی، آنها را ثروتمند خواهد کرد. او مدام پافشاری می کرد که منشی رمز با او به طور خصوصی ملاقات کند. این دو نفر آمریکایی که از مداومت پوتیاتوف بیشتر به تنگ آمده بودند تا اینکه مضطرب شد.


حتی بعد از ناسزاهای مستقیم نتوانستند افسر جی. آر. یو را وادار کنند که دست از سر آنها بردارد. سرانجام یک نفر از اتباع دیگر شوروی (که مأمور شناخته شده کا. گ. ب. بود) به نزدیک میز آنها آمد و همکار خود را که از فرط مستی تلوتلو می خورد از میز آنها دور کرد. معذالک پوتیاتوف، حتی هنگامی که هشیار بود دست از سماجت خود برنمی داشت. چند هفته بعد او در یک میهمانی شامی که از سوی یک کارمند آژانس بین المللی عمران برای چند نفر آمریکایی ترتیب داده شده بود و یکی از دعوت شدگان همان منشی رمز بود، بدن اینکه دعوت شده باشد ظاهرشد. این بار بدون آنکه لب به مشروب بزند توجه خود را معطوف این منشی رمز آمریکایی کرد. به هر حال منشی رمز، دفتر امنیت سفارت آمریکا را درباره اقدامات گستاخانه پوتیاتوف در جریان گذاشت و این مرد روسی سرانجام به کوشش های خود پایان داد.


اغلب یک طریقه غیرمستقیم شامل استفاده از عمال محلی «غیر روسی» و در زحمت قرار دادن فرد مورد نظر از طریق گرفتار کردن او در روابط جنسی از انواع گام های اولیه مطلوب شوروی است. چند سال قبل در یک کشور آفریقای شمالی یک مأمور اطلاعات شوروی به یکی از عمال خود که یک بازرگان اروپایی بود و در آنجا سکنی داشت گفته بود که هدف اصلی او رخنه در بخش مخابرات و ارتباطات سفارت آمریکا است. او در نظر داشت از طریق گرفتار کردن یک منشی زن در سفارت آمریکا در روابط جنسی که وی به آن عامل معرفی کرده بود به هدف خود برسد. این بازرگان اروپائی که در آن زمان آشنایی کمی با دختر آمریکایی داشت دستور گرفته بود که این دختر را اغوا کند و در مقابل این کار در صورت موفقیت پولی کلان به عنوان پاداش دریافت نماید. در این مورد او موفقیتی به دست نیاورد.


به همین ترتیب در یک کشور واقع در خاور نزدیک، یک کارمند محلی دولت که از سوی شوروی ها به عنوان عامل به کار گرفته شده بود دستور داشت تا با دو دختر آمریکایی که با هم بسیار نزدیک بودند و یکی از آنها منشی رمز سفارت و دیگری کارمند سیا بود ملاقات کرده آنها را برای مقاصد شوروی پرورش دهد.


مأمور شوروی این دو دختر را جذاب، مجرد و «شهروندان درجه دوم» توصیف کرده بود. مأمور شوروی هنگامی که به عامل خود می گفت که با یکی از این دو دختر گرفتاری جنسی پیدا کند، یک انگشتر الماس را به او نشان داد و گفت که اگر او بتواند مأموریت خود را به طور صحیح انجام دهد آن انگشتر الماس در اختیار او به عنوان هدیه قرار خواهد گرفت.


کا. گ. ب. به محض اینکه چشمش به یک هدف رمز یا مخابرات بخورد که حتی از دور دستخوش تلقین ها یا تهدیدهای شوروی قرار می گیرد از خود سماجت و شکیبائی نشان می دهد. تکنیسین مخابرات وزارت امور خارجه ما که هر چند در آمریکا متولد شده، زمینه قومی و تربیتی اروپای شرقی داشته و


ص: 12




زمانی در یک هیئت آمریکایی در اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ جهانی دوم سمت محقری داشته است. از آن زمان به بعد در معرض تماس در قسمت های مختلف جهان قرار گرفته و در یک پست خارجی ثالث کوشش به عمل آمده بود که او را به کار گیرند. در این مورد به خصوص کا. گ. ب. ترتیب یک برخورد «تصادفی» در خاور دور با یک شهروند شوروی را داده بود (که این شهروند شوروی هر چند یک مأمور رسمی شوروی نبوده ولی برای این منظور تعلیم دیده بود). فرد مورد نظر آمریکایی او را شانزده سال قبل ملاقات کرده بود که آن زمان او یک الکتریسین جوان و دوست و فرد قابل دسترس در اتحاد جماهیر شوروی بود. این بار این فرد روسی خود را به عنوان یک مدیر کارخانه تلویزیون سازی مرفه در لنینگراد معرفی کرده بود که به طور موقت برای امور بازرگانی به خاور دور آمده است. (ولی در عمل اسناد مسافرتی حاکی از آن بود که این فرد مجهز با یک گذرنامه دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی از وزارت امور خارجه در آنجا حضور داشت). دومین کوشش برای تماس از طرف شوروی در اروپا دو سال بعد صورت گرفت و فرد مورد نظر، این بار یک عضو کا. گ. ب. کارشناس عملیات آمریکا و تحت پوشش دیپلماتیک بود که خود را به فرد آمریکایی با عنوان ابلاغ کننده سلام و حامل نامه از طرف دوست روسی اش معرفی کرده بود. این شخص جدید کوشیده بود با تلاش های تجدید شده دنباله تماس اولیه را پی گیری کند و بساط دوستی و نزدیکی را فراهم کند. یک تماس سوم نیز که دارای حساسیت بود 3 سال بعد در یک کشور اروپای غربی صورت گرفت. این آمریکایی بدون اینکه سوءظنی ببرد با شخصی که خود را به عنوان یک بازرگان آمریکای جنوبی دارای ریشه اروپای شرقی مانند آن آمریکایی جا زده بود ملاقات کرد و با او دوست شد. این دو نفر، قبل از اینکه چیزی اتفاق بیفتد مدت حدود هشت ماه با یکدیگر تماس های گاه به گاه دوستانه برقرار کرده بودند تا هنگامی که پیشنهاد غیرمنتظره به کارگرفتن او عنوان شد - و رد شد - این پیشنهاد ظاهرا به نفع خدمات اطلاعاتی آن کشور اروپای شرقی بوده است که می خواست اطلاعاتی «درباره تمام انواع دستگاه های رمزی آمریکا» به دست بیاورد و در برابر آن، به این آمریکایی یکه خورده پیشنهاد شده بود که امنیت مالی او تا آخر عمرش تضمین خواهد شد. اوضاع و احوال این اقدام به کارگیری که به نتیجه نرسید معلوم کرد که این فرد آمریکای جنوبی که ظاهرا تغییر تابعیت داده است عملاً یک فرد روسی «غیرقانونی» بوده است، یعنی یک مأمور اطلاعاتی که با حالت استتار در غرب زندگی و کار می کند و اسناد هویت او نشان دهنده تعلق او به یک ملیت غیر روسی و قلابی است.


مورد زیر هر چند که تازگی ندارد و در زمان خود در مطبوعات منعکس شده در اینجا با جزئیات بیشتری از سابق نقل می شود. هر چند جنبه های غیرقابل توضیح که به احتمال هرگز حل نخواهد شد، وجود دارد. کوشش شوروی برای به کار گرفتن دونالد والتان، منشی رمز، یک نمونه کلاسیک از عملیاتی می باشد که به خوبی طرح ریزی شده و از راه های مختلف انجام گرفته است و طی آن دست شوروی تا آخرین لحظه کاملاً پنهان مانده بود.


دونالد والتان، سی ساله، متولد در بروکلین و کارمند سفارت آمریکا در وین، فارغ التحصیل دانشگاه کالیفرنیا و تقاضا کننده کار به عنوان کار حرفه ای در وزارت امور خارجه و آشنا به زندگی اروپائی از زمان سکونت سابقش در پاریس به دلائل مختلفی مورد علاقه دستگاه های اطلاعاتی شوروی قرار گرفت. قبل از همه چیز، او منشی رمز بود و بدین ترتیب به خودی خود برای به کارگیری در درجه اول اولویت قرار داشت. ثانیا پدر او از مهاجرین روسیه تزاری در ایالات متحده بود و هر چند فرزند او در خانه تنها به زبان


ص: 13




انگلیسی تربیت و پرورده شده بود از دید نزدیک بینانه دستگاه های اطلاعاتی شوروی ممکن بود مجالی به وجود آید که وی اندکی همدردی و همفکری نسبت به میهن پدر خودش نشان دهد. ثالثا او یهودی بود و ظاهرا احساسات تندی درباره عملیات نازی ها در جنگ جهانی دوم و علاقه به نهضت های مقاومت در این جنگ داشت و بالاخره او به فرانسه تسلط کاملی داشت و دوست داشت که به این زبان تکلم کند و به طور کلی علاقه مند به زبان ها بود. همه این عوامل علاوه بر عوامل دیگر مورد توجه، شوروی ها در وین از طریق توانایی های محلی آنها برای خبرگیری از نزدیک درباره وضع کار و خصوصیات شخصی و الگوهای اجتماعی گروه جوان آمریکایی در وین از جمله منشی های رمزی سفارت و منشی های دیگر و دانشجویان فارغ التحصیل از دانشگاه وین و بعضی از آنهایی که کشور خود را ترک کرده و از طرق مبهمی امرار معاش می کردند قرار گرفت. عده دیگری متعلق به ملیت های مختلف از جمله کارمندان اطریشی سفارت آمریکا با این گروه درهم آمیخته بودند. هر چند این گروه به هیچ وجه یک گروه منحصر به فرد از لحاظ معاشرت های اجتماعی به سبک جذاب قهوه خانه های وین و کنسرت های این شهر و ضیافت های کوکتل نبود. معذالک شوروی ها در میان خود عاملی داشتند که به نحو انحصاری علیه آمریکایی های این گروه فعالیت می کرد و از مدت ها قبل اولتان را انگشت نما کرده بود و او و دوستانش را می شناخت و در زندگی اجتماعی آنها سهیم بود و میل داشت به کا. گ. ب. کمک کند و قابلیت این کار را نیز داشت و به همین دلیل عملیات عجیب و غریبی در مقابل این منشی رمز به راه انداخت.


کافه زاخرو، هتل قدیمی و معروف که محل بسیار خوشایندی برای چشیدن تنقلات در ماه می 1958 بود، صحنه گشایش این ماجرا را تشکیل می دهد. عامل شوروی که از اتباع یک کشور اروپای غربی دوست بود که تغییر تابعیت داده بود و ریاضیدان درخشانی به شمار می رفت از یک معلم آمریکایی بیکار که از دوستان نزدیک اولتان بود و مانند او به زبان فرانسه کاملاً تسلط داشت دعوت کرده بود که برای آشامیدن مشروب به او ملحق شود. نقشه کاملا ساده بود و آن عبارت از این بود که یک ملاقات «تصادفی» میان این معلم و یک غریبه که در میز مجاور نشسته بود صورت گیرد. این غریبه یک فرد با قامت متوسط بود که موهای سرش اندکی ریخته بود و حدود چهل سال سن داشت و عینک دودی به چشم می زد و وضع لباسش محافظه کارانه و خوب بود و به فرانسه تکلم می کرد و خود را به نام ژوزف بک، یک بازرگان بلژیکی نیمه بازنشسته معرفی کرده بود و مدعی بود که از تنهایی رنج می برد و از صورت غذا به زبان آلمانی ناراحت است، ترتیب این ملاقات چندان دشوار نبود و ریاضیدان مورد بحث که عامل شوروی بود آن گاه معذرت خواست و رفت و اعتماد داشت که معلم آمریکایی با نهایت میهمان نوازی از بک دعوت خواهد کرد که به اتفاق اولتان در یک رستوران نزدیک شام بخورند. این دقیقا چیزی بود که اتفاق افتاد.


یک جنبه جالب توجه این عملیات شوروی آن است که بک نه در آغاز و نه بعدا مستقیما نگاهش را به اولتان ندوخته بود، هر چند اولتان منشی رمز سفارت آمریکا در واقع هدف اول بود. پس از این ملاقات اول بر سر میز شام، بک ترتیب یک گردهمایی اجتماعی دیگر با معلم آمریکایی بدون اولتان را داد. او به خوبی می دانست هرگاه که او به اتفاق آن معلم باشد یقینا با اولتان ملاقات خواهد کرد و در سراسر ماه مه و ماه ژوئن اوضاع بر همین منوال بود و این الگوئی از ملاقات منظم در کافه ها و قهوه خانه ها بود که به تشویق گروه متشکل از چندین ملیت که اولتان جزئی از آن بود صورت می گرفت. مکالمات ساعات طولانی، همیشه به زبان فرانسه جریان داشت (بک زبان فرانسه را به یک لهجه اسلاوی تکلم می کرد و این لهجه را به


ص: 14




منشأ بسارابی (واقع در مرز رومانی و شوروی نسبت می داد). شب های آرام، بازی شطرنج و گشت و گذارهایی به یکی از میخانه های جذاب واقع در جنگل وین همچنان جریان داشت. بک، خود را یک یهودی معرفی کرده بود که در جستجوی خانه ای برای یکی از خواهران خود در اسرائیل است که می خواهد به اطریش منتقل شود. او همچنین درباره برادری که ساکن تل آویو است صحبت می کرد. بک هرگز افشاء نکرد که در وین در کجا زندگی می کند و ظاهرا هیچ کس در پی آن نبود که در این باره از او پرس و جو کند. پس از هر گردهمایی شبانه تقاضا کرد که در یک گوشه خیابانی از قسمت ویژه شهر او را پیاده کنند. بک همچنین نشانه خود را در بلژیک به کسی نداد. حتی در آن موقع که کسی در این باره از او سئوال می کرد وی چنین وانمود می کرد که او ساکن محلی در نزدیکی بروکسل است. او می گفت که تخصص کار بازرگانی او در منسوجات است ولی در این باره بحث کمتر بود و یا می توان گفت که اصلاً نبود.


آنچه که او را به محفل اولتان دلبسته کرده بوده علاقه ادعایی او به همان چیزی بود که اولتان از آن لذت می برد و آن مکالمه به زبان فرانسه و موضوع زبان ها به طور کلی و بحث درباره آزار یهودیان و نهضت های مقاومت در جریان جنگ بود. بک می گفت که او عضو نهضت زیرزمینی بلژیک بود و دارد کتابی در این باره می نویسد. با توجه به آنچه که بعدا اتفاق افتاد جالب توجه و شگفت آور این است که بک ظاهرا هیچ گونه کوشش برای دیدن اولتان به تنهایی نمی کرد و عدم وجود روابط صمیمی شخصی می تواند نشانگر این واقعیت باشد که اولتان و سایر اعضای این گروه همواره دوست جدید خود را آقای «بک» خطاب می کردند، با این احساس که به کار بردن نام کوچک او ممکن است نشانه صمیمیت بیش از اندازه باشد.


در زمانی قبل از 12 ژوئن و پس از اینکه بک میزبان یک گردهمایی کوچک شام جهت اولتان به اضافه معلم آمریکایی و یک دانشجوی آمریکایی در رشته روان شناسی و همسر او بود از نظرها ناپدید شد و ظاهرا بدون آنکه بگوید کجا می رود وین را ترک کرده بود و تصور می شد که او به بلژیک بازگشته است ولی هیچ کس در این باره یقین نداشت.


حدود پنج ماه بعد یعنی دقیقا روز اول نوامبر و در زمانی که والدین اولتان از وین دیدن می کردند، بک ناگهان در آپارتمان اولتان که به طور مجرد در آن زندگی می کرد پدیدار شد. او بدون اینکه قبلاً اعلام کرده باشد و در حالی که یک بطری ویسکی به عنوان هدیه در دست داشت آمده بود. او عصبی به نظر می رسید و پس از حداقل گفتگوی پراکنده که شامل هیچ گونه توضیحی درباره غیاب وی از وین نبود او به سرعت به نکته موردنظر خود پرداخت. او گفت که عامل شوروی است و می تواند فرصتی برای ثروتمند شدن اولتان فراهم کند. او گفت: «ما چیز زیادی از شما نمی خواهیم بلکه تنها آنچه که شما از کار خود می دانید. اولتان که به شدت یکه خورده بود و هنوز فکر می کرد که با یک فرد بلژیکی طرف است پیشنهاد او را رد کرد. بک آغاز به بحث کرد و تأکید کرد که آنها هر دو یهودی هستند و اشاره به یک «بوگروم» (کشتار به زبان روسی) که اخیرا در نقطه ای در فرانسه صورت گرفته بود کرد (معلوم نشد که این امر چه بوده است) ولی او به ویژه تأکید کرد که با فراهم کردن اطلاعات سری برای شوروی ها براساس یک نوبت اولتان می توانست کودتایی را انجام دهد و احتیاجی به آن نخواهد بود که درگیری بعد داشته باشد. در چنین لحظه ای مکالمات به طور غیر مترقبه ای قطع شد و معلم آمریکایی که دوست اولتان بود برای دیداری وارد منزل شد. همان طور که اغلب چنین کاری می کرد و مکالمه به امور عادی در حضور او تبدیل شد. سرانجام اولتان برای خرید آبجو برای همه آنها از آپارتمان خارج شد و بک نیز پشت سر او رفت و آنجا در پیاده رو، بحث دوباره درگرفت و


ص: 15




بک به کرات پیشنهاد پول به اولتان کرد و اولتان پرسید «چند» و این سؤال بیشتر از روی کنجکاوی بود تا علت دیگر. بک در پاسخ گفت: «خودت بگو.» بک از اولتان خواست که آیا موافقت خواهد کرد بار دیگر در این باره با او ملاقات کند. هنگامی که اولتان آرام شد، بک ورقه کاغذی از جیب درآورد و آنرا به اولتان داد، بر روی این کاغذ محل ملاقات، محلی در قلب شهر نوشته شده بود. آنها با یکدیگر توافق کردند که ساعت 3 بعد از ظهر روز پنج نوامبر با یکدیگر ملاقات کنند. اولتان که در این مرحله هنوز کاملاً اهمیت آن چیزی را که داشت اتفاق می افتاد درک نکرده بود، با دلسوزی از بک پرسید که آیا شوروی ها او را وادار کرده اند که برای آنها کار کند. پاسخ کاملاً غیرمترقبه بود و بک گفت که او تحت فشار قرار نگرفته و بلژیکی هم نیست: «من یک شهروند شوروی با گذرنامه شوروی هستم.» او روی خود را برگردانده و در خیابان به حرکت افتاد و از نظر ناپدید شد.


اولتان که کاملاً بهت زده شده بود به آپارتمان خود بازگشت و آنچه را که اتفاق افتاده بود به معلم آمریکایی بازگو کرد. توصیه ای که به او شده بود این بود که باید تمامی ماجرا را بلافاصله به مأمور امنیتی سفارت گزارش دهد. اولتان موافقت کرد ولی اشتباها چنین احساس کرد که مسئولیت اولیه او این است که والدین خود و به ویژه پدر روسی خود را به بهانه ای از شهر خارج کند؛ ظاهرا او به خاطر امنیت والدینش نگران بود. این امر چند روزی طول کشید و روز چهارم نوامبر اولتان با مأمور امنیتی سفارت تماس گرفت.


برای اینکه هویت حقیقی بک، مسجل شود ترتیباتی با مقامات اطریش برقرار شده بود تا در ملاقاتی که برای روز بعد ترتیب داده شده بود، بک را دستگیر کنند. مأمورین امنیتی با لباس های ساده در اطراف محوطه ای که محل ملاقات در آن قرار داشت مستقر شدند و هنگامی که این دو نفر ملاقات کردند، حلقه محاصره تنگ تر شد. معذالک هنگامی که از بک تقاضا شد هویت خود را معلوم کند او مصونیت خود را از دستگیری با ارائه یک گذرنامه دیپلماتیک صادره از مسکو در روز 18 مارس 1958 به نام میخائیل اشچوکین، دبیر سوم وزارت امور خارجه مدعی شد. اطریشی ها راه دیگری جز رها کردن او نداشتند. او روز بعد با هواپیما به مسکو بازگشت.


مقامات اطریش توانستند هویت اشچوکین را که ممکن بود یک اسم قلابی باشد مشخص کنند.


اشچوکین ابتدا در تاریخ 28 مارس 1958 به عنوان کارمند هیئت نمایندگی دائمی شوروی در آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک مؤسسه تابع سازمان ملل متحد بوده و مقر آن در وین است از مسکو به وین آمده بود.


این واقع حدود پنج هفته قبل از تاریخی بود که این شخص، به نام ژوزف بک وارد محفل اطرافیان اولتان شد. در تاریخ 12 ژوئن مشخص شد که اشچوکین با هواپیما بازگشته و تا 24 اکتبر به وین بازنگشته بود. از این الگوی ملاقات مسلم شد که اشچوکین عملاً به عنوان یک کارمند با وظائف دائمی در اطریش مستقر نشده بود. بدون شک به عنوان یک افسر ستاد کا. گ. ب. (و به احتمال غیر یهودی) بر عکس آن چیزی که بک خود را معرفی کرده بود، زیرا وجود یهودی ها معمولاً در دستگاه جاسوسی شوروی بسیار نادر است چنین به نظر می رسید که او در پوشش دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی صرفا به منظور انجام عملیات مربوط به اولتان به وین آمده است. او در ماه ژوئن هنگامی که ظاهرا احساس می کرد که مرحله تحول را با موفقیت انجام داده به مسکو رفت و در اواخر اکتبر جهت انجام مرحله نهایی یعنی کوشش ناموفق برای به کارگیری اولتان به وین بازگشته بود. شکاف غیرعادی پنج ماهه بین کار، بر روی وابسته


ص: 16




منشی رمز آمریکایی و کوشش ناموفق برای به کارگیری اولتان را دشوار می توان توضیح داد. این تأخیر ممکن بود تدبیری برای حمایت از شخص اصلی ردیاب غیرروسی باشد که برای یک شغل حرفه ای در یک کشور دیگر غربی وارد مذاکره شده بود. این عامل ردیاب در واقع درست قبل از کوشش برای به کارگیری اولتان اطریش را ترک کرده بود. از سوی دیگر این تأخیر ممکن بود در نتیجه عوامل دیگر از قبیل بحث در داخل کا. گ. ب. درباره اینکه آیا اولتان حقیقتا مستعد به کارگیری بود یا خیر باشد.




پرسنل نظامی


«رهنمود کا. گ. ب. به تاریخ 1959 مشخص کننده نیاز برای عمال بیشتر چه آمریکایی و چه شهروندان محلی که در... پایگاه های نظامی و سایر اهداف استراتژیک کار می کنند می باشد.» قبلاً در این رساله اشاره شده بود که هر چند جی. آر. یو. از لحاظ عملیاتی علیه پرسنل و تأسیسات آمریکایی در خارجه فعال است، کا. گ. ب. نیز اهداف نظامی را تعقیب می کند و در واقع مأمور چنین کاری هست همان طوری که از نقل قول از یک سند کا. گ. ب. که در بالا نقل شده است برمی آید.


پرونده های دستگاه های امنیتی ایالات متحده مملو از نمونه هایی از آزمایش مستقیم و غیرمستقیم پرسنل نظامی آمریکایی در هر گوشه ای از جهان از سوی شوروی ها می باشد. این امر درباره افراد نیروهای مسلح که در ادارات وابسته نظامی، دریائی و هوایی در خارجه منصوب شده و به طور کلی همان خاصیت تحرک اجتماعی را در محیط محلی مانند کارمندان جوان کشوری سایر بخش های تأسیسات دیپلماتیک مربوطه دارند، صدق می کند.


این امر همچنین در هر کجا که پرسنل نظامی آمریکایی در خارج از کشور وجود دارند از قبیل آلمان غربی، ایتالیا، اسپانیا، یونان، ترکیه، ایران، لیبی، تایلند، ژاپن و غیره صدق می کند.


هدف شوروی که عبارت است از جستجو و شناسائی نکات ضعف اخلاقی و پرورش آنها و آسیب پذیری های شخصی که در به کارگیری و تحت کنترل داشتن یعنی کنترلی که در درازمدت و پس از به کار گرفته شدن عامل و بازگرداندن آن به آمریکا نیز قابل اجرا باشد؛ صرف نظر از موقعیت و محل یکسان است.


در یک مطالعه ای که در سال 1966 تحت عنوان «انگیزه های خیانت» تهیه شده، دفتر معاون ستاد اطلاعات وزارت ارتش مقایسه منظم، عواملی را که از جنگ جهانی دوم به بعد پرسنل نظامی آمریکا را به اشتغال به جاسوسی یا تغییر جبهه (پناهندگی) به سوی اتحاد شوروی یا کشورهای بلوک کمونیستی واداشته انجام داده است. آنچه که جالب می باشد این است که در این مطالعه هیچ گونه مدرکی در مورد عملیات جاسوسی یک سرباز ارتش آمریکا که براساس تولد در یک کشور خارجی و یا ترجیحا ایدئولوژیک به خاطر کمونیسم یا تهدید خویشاوندان در مناطق تحت کنترل کمونیست ها باشد وجود ندارد.


معذالک مسلم شده است که پرسنل نظامی که با محیط خود جور نشده اند و یا «دلخوری هایی» داشته اند بیش از دیگران در معرض به کارگیری شوروی و سایر کشورهای متخاصم قرار گرفته اند. به عنوان مخرج مشترک در مورد همه اینها در موارد جاسوسی و پناهندگی عواملی نظیر، روابط جنسی و مشروبات و اشکالات زناشویی و عدم بلوغ شخصی و بدهکاری در میان بوده است بزرگترین انگیزه در به کارگیری برای جاسوسی حرص پول بوده است.


ص: 17





این کشفیات به میزان قابل ملاحظه ای با آیین اعتقادی اطلاعاتی شوروی تطبیق می کند. در یک سند رسمی شوروی این موضوع چنین تشریح شده: «در پرورش کاندیداهای به کارگیری، کا. گ. ب. شدیدا توصیه می کند که از عواملی نظیر بهره برداری ماهرانه از عدم تأمین مالی و نیازهای مادی و ضعف در مقابل مشروبات الکلی و همچنین قمار و عوامل دیگر آسیب پذیری استفاده شود.» رابرت ال. جانسون، سرگروهبان ارتش که در سال 1965 از سوی اف. بی. آی. دستگیر شده و در حال حاضر دوران محکومیت 25 سال زندان خود به خاطر جاسوسی را می گذارند، یکی از نمونه های اصلی سربازانی است که با مقامات مافوق «درافتاده» و در پی گرایش به شوروی ها بوده ولی در عوض عاقبت کارش به خدمت به شوروی ها به عنوان یک عامل چه در اروپا و چه در آمریکا به مدت بیش از 10 سال منجر شد. در جریان این 10 سال آن طوری که خود او برآورد کرده است وی حدود 25 هزار دلار دریافت کرده است و از نظر شوروی این پولی بود که بجا خرج شده است.


جانسون، که محصول یک خانواده از هم پاشیده و یک اخراج شده از مدرسه می باشد، در مدت 10 سال خدمت در ارتش با انواع و اقسام مشکلات شخصی و حرفه ای تا اوائل سال 1953 دست به گریبان بود و در این زمان به یک واحد پیاده نظام مستقر در برلین غربی پیوست. او از یک معشوقه متولد اطریش که سابقه فساد اخلاق و تزلزل فکری و یک فرزند نامشروع داشت حمایت می کرد. در همه کوشش هایی که برای گرفتن اجازه ازدواج به عمل آورده بود موفقیت نداشت و او چندان امیدوار هم نبود. در مأموریت هایی که در واحد نظامی به او می دادند او دچار یک سلسله ناکامی های واقعی و خیالی شده بود که به عقیده او تقصیر مافوق هایش بوده است. او بالاخره به این مرحله رسید که آن طوری که خود می گوید: «من دیگر نمی خواستم سر و کار بیشتری با ارتش یا طرز زندگی آمریکا داشته باشم... و در حالی که این همه عوامل در مغز من بود من تصمیم گرفتم از شوروی ها پناهندگی سیاسی بگیرم». چنین کوششی در برلین شرقی به عمل آمد، ولی جانسون به آسانی متقاعد شد تا در محل خود به عنوان یک عامل جاسوس شوروی باقی بماند. اندکی بعد از آن او اجازه ازدواج گرفت و حکم انتقال به فرماندهی برلین بخش J2(ضدجاسوسی) را به عنوان منشی مسئول پرونده ها دریافت کرد. در این سمت جدید او به نحو منظم اسناد طبقه بندی شده را با یک دوربین عکاسی جاسوسی کوچک، عکسبرداری کرده سپس از همسر خود به عنوان پیک برای انتقال دادن فیلم مربوطه به شوروی ها استفاده کرد. در این دوران در مقابل پرداخت نقدی، جانسون، جیمز آلن، مینتکنبائو را که او هم یکی از منشی های بخش ضد جاسوسی بود به کار گرفت و بعدها وی را به سرویس اطلاعاتی شوروی معرفی کرد تا وی را در کارهای جاسوسیش یاری دهد. (در سال های بعد از آن جانسون و مینتکنبائو هر دو با هم و به طور جداگانه برای شوروی ها کار می کردند. حتی پس از سال 1956 هنگامی که مینتکنبائو برای مرخص شدن به آمریکا بازگشت. مینتکنبائو همزمان با جانسون دستگیر شد و هر یک به 25 سال زندان محکوم شدند). هر چند همه کارهای جانسون برای شوروی ها ارزش داشت، نقطه اوج حرفه ای جاسوسی او در هنگامی بود که وی به بخش انتقال پیک نیروهای مسلح در میدان اورلی نزدیک پاریس مأموریت یافت و این یک نقطه انتقال برای ارسال مکاتبات پستی مهر و موم شده که بیشتر آنها طبقه بندی شده بودند، بین دستگاه های نظامی آمریکا در اروپا و ایالات متحده آمریکا بود. این سرویس انتقال پیک همچنین به وسیله سایر نهادهای دولتی آمریکا مورد بهره برداری قرار می گرفت.


جانسون از ماه مه سال 1961 درباره خدمات پرسنل پیک با ارزیابی خودش گزارش می داد (و بدین


ص: 18




ترتیب تعداد چشم اندازهای بالقوه را برای به کارگیری توسط آنها فراهم می کرد) و بخش قرارگاه های پیک ها را عکس برداری کرده و توصیف می کرد و همه اینها مقدمه هدف واقعی شوروی بوده و نمایانگر رخنه دزدکی شوروی به داخل قرارگاه پیک ها برای دسترسی به پاکت های داخل کیسه اسناد طبقه بندی شده بود. جانسون برای اینکه این عمل را انجام دهد داوطلب شد برای روزهای پایان هفته در این قرارگاه خدمت کند و در این زمان او شب ها تنها بسر می برد و دسترسی به محوطه خارج زیر زمین قرارگاه را داشت.


جانسون با استفاده از چاپ مومی، کلیدی که برای باز کردن قفل به کار می رفت و با به کار بردن یک دستگاه رادیو اکتیو تحویل شده از سوی شوروی برای عکسبرداری با اشعه ایکس از قفل ترکیبی و خواندن عناصر ترکیب دهنده آن در نوامبر سال 1962 به خود زیر زمین که قرارگاه اسناد طبقه بندی شده بود دسترسی پیدا کرد و پاکت های کیسه مکاتبات سری را در اختیار شوروی قرارداد و هر بار او تا میزان 15 پاکت اسناد طبقه بندی شده تا مرحله به کلی سری را از قرارگاه بیرون برده و با استفاده از تاریکی شب به فرد روسی مورد تماس خود که اندکی با او فاصله داشت منتقل می کرد. این پاکت ها چند ساعت بعد، پس از اینکه شوروی ها آنها را باز کرده و از محتویات آنها عکسبرداری می کردند دوباره به جانسون بازگشت داده می شدند. کارشناسان اسناد کا. گ. ب. از مسکو به پاریس اعزام شدند تا مطالب باارزشی را که جانسون در اختیار آنها گذاشته بود کشف رمز کنند و کار بسیار ظریف باز کردن اسناد و مهر و موم کردن مجدد پاکت ها نیز از سوی شوروی ها انجام می گرفت. در اواخر پاییز 1963 شوروی ها به دلائل امنیتی، عملیات مربوط به قرارگاه سری اسناد را معلق گذاردند ولی در نظر داشتند هنگامی که شب ها درازتر می شود، فعالیت خود را از سر گرفته و توسعه دهند، ولی در آن زمان جانسون از اورلی منتقل شده بود.


مورد زیر که شامل به کارگیری یک سرباز ساده می باشد با جزئیاتی کامل به عنوان یک نمونه برجسته از ردیابی کامل قبلی و ارزش یابی دستگاه اطلاعاتی شوروی و بهره برداری از نقاط ضعف اخلاقی و طمع برای پول و کاربرد و روش تهدید به فشار بر اساس اطلاعات لازمه شرح داده شده است.


نخستین آمریکایی سیاهپوست که تاکنون به خاطر جاسوسی محاکمه شده است، نلسون سی - دروموند، ملوان یکم نیروی دریائی آمریکا بود که در سال 1963 به خاطر خیانت به کشور خود در مقابل پرداخت حدود 24 هزار دلار از سوی شوروی ها در یک دوران پنج ساله، به حبس ابد محکوم شده است. هر چند حرفه ناپاک او در اواخر یکی از شب های سپتامبر 1962 در محوطه پارک یک رستوران در لارچمونت نیویورک هنگامی که اف. بی. آی که از مدتی پیش در تعقیب او بود به پایان رسید و او هنگام ارتکاب انتقال اسناد نیروی دریائی به یک افسر ستاد جی. آر. یو که خود را به عنوان یک دیپلمات جا زده بود دستگیر شد، آغاز لغزش و سرازیری او به سوی جاسوسی و انحطاط نهایی در حقیقت در لندن، در فاصله 3 هزار میلی از محل دستگیری صورت گرفت. دروموند، در اواخر پائیز 1957 یک منشی اداری 28 ساله در ستاد میدان گراسونور، فرماندهی نیروی دریایی در انگلستان و اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه (در آن زمان به عنوان (CINCNELM) شناخته می شد) بود. سمت او به عنوان ترخیص اسناد به کلی سری، دسترسی او را به اسناد طبقه بندی شده آمریکایی نیروی دریایی و ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) تسهیل می کرد. ولی علیرغم سمت مورد اعتماد، او - این ملوان تنومند که موی سرش تا اندازه ای ریخته بود و یک سبیل مرتب و منظمی نیز داشت - دارای عیوب اخلاقی و آسیب پذیری به عنوان یک فرد بود.


یکی از آن عیوب آن بود که دروموند قمار باز بود و مدام با مشکلات مالی کلنجار می رفت و این امر او


ص: 19




را به قرض کردن پول از هر کسی که می توانست به او قرض بدهد کشاند. بدهی های او بر روی هم انباشته شد.


او به فروش مشروبات و سیگار از فروشگاه نیروی دریائی آمریکا در بازار سیاه می پرداخت. مخارجی وجود داشت که بایستی پرداخت می شد، هزینه رفتن به میخانه های لندن و شب های میگساری در یک نقطه بدنام به نام سانست کلوپ باید جبران می شد. در همین جا بود که او با یک پیشخدمت روسپی که یک فرزند نامشروع نیز داشت ملاقات کرد. این زن بدون اینکه در هیچ یک از حرفه های خود، کار بکند مدت یک سال در چندین آپارتمان ارزان قیمت با او زندگی می کرد. دروموند بالاخره او را از نزد خود راند و دست به یک سلسله خوش گذرانی های مداوم در کوچه پس کوچه ها زد و با بعضی از آنها بسیار با خشونت رفتار می کرد، به طوری که هیچ یک از آنها هر بار بیش از چند روزی پیش او نمی ماندند. دروموند روی هم رفته یک شخص فاسدالاخلاق بود و در جریان ساعات خارج از خدمت هنگام رفتن به محل های متفاوت با چنین خصوصیاتی معروف شده بود. شوروی ها از طریق چشم و گوش های ردیاب عمال خود که همواره در شهرهای بیگانه آنها را حفظ می کنند، نسبت به این شخص و شغلش و نقطه های ضعف و کارهای عادی روزانه اش آشنایی کامل پیدا کردند. بقیه کار بسیار آسان بود.


یک شب دروموند هنگامی که لباس غیرنظامی به تن داشت و به سوی خانه خود واقع در خیابان بلیس واتر می رفت و می خواست سوار قطار زیرزمینی شود، یک نفر بیگانه که ظاهر دوستانه ای داشت به او نزدیک شد و باب مکالمه را با او گشود و مجبور شدند به یک میخانه نزدیک بروند، برای بیش از یک ساعت این مرد غریبه پول مشروب های دروموند را به نرخ هر گیلاس یک دلار پرداخت کرد. ملوان سیاهپوست آمریکایی به آسانی پیشنهاد او را برای اینکه شب دیگر در همان مکان با یکدیگر مشروب بخورند پذیرفت. دربار دوم، مشروبخوری به درازا کشید و حدود پنج ساعت ادامه داشت. مرد غریبه بار دیگر حساب او را پرداخت. دروموند پنج سال پس از دستگیریش اظهار داشت فکر می کرد مردی که به او کمک می کرده انگلیسی بوده است. بعدها اعتراف کرد که متوجه لهجه او شده بود ولی زیاد به آن اهمیت نداده بود، چون تعداد خارجی ها و تعداد لهجه های خارجی در لندن زیاد است. به هرحال او اصلاً فکر نمی کرد که دوست جدیدش روسی باشد و در این مورد هم سؤالی ننمود و حتی اسم او را نیز نپرسید. حتی در پاسخ به اینکه آیا مایل است با تهیه یک کارت هویت نیروی دریایی به طور غیر قانونی 250 پوند به دست آورد تا دوستان وی بتوانند وارد مرکز مبادله اطلاعات نیروی دریایی شوند در حالت مستی پاسخ مثبت داد. او پول را گرفت و بدون آنکه تردیدی به دل خود راه بدهد رسید آنرا امضاء کرد و مرد بیگانه به او گفت که او این رسید را برای ارائه به «خودی ها» برای اینکه ثابت شود پول به کجا رفته است لازم دارد.


یک هفته یا ده روز بعد هنگامی که مرد غریبه در همان میخانه با او برخورد کرد دروموند نتوانست کارت شناسایی نیروی دریایی را ارائه دهد و در واقع او وسیله ای برای دسترسی به چنین کارتی نداشت. به او وعده داده شده بود که اندکی بیشتر صبر کند و در ملاقات چهارم هنگامی که ملوان هنوز هم نمی توانست این کارت را فراهم کند اقدامات بالا گرفت و مرد بیگانه به او گفت که بهتر است با او بیاید و این دو مرد چند بلوک دیگر پیاده راه را طی کردند تا به جایی رسیدند که ملوان ابتدا تصور کرد یک ساختمان مجلل خصوصی است. سپس آنها در امتداد یک جاده خصوصی حرکت کردند و آن گاه به یک مدخل جنبی رسیدند. در اتاقی در پشت طبقه اول مرد غریبه به دروموند گفت بنشینید و خود را به عنوان یک سرهنگ ارتش شوروی معرفی کرد. (بدون آنکه نام خود را افشاء کند). او اصل رسید دریافت 250 پوند را که متن


ص: 20




آن تغییر یافته، شامل عبارت هائی مبنی بر آن بود که امضاء کننده موافقت کرده است اسناد و یک کارت نیروی دریایی را فراهم کند، به او نشان داد و گفت که اگر دروموند از تحویل اسناد طبقه بندی شده از محل کار خود در ستاد نیروی دریایی آمریکا برای انگلستان و ناتو خودداری کند او را به عنوان کسی که در بازار سیاه فعالیت دارد بر ملا کرده و رسید امضاء شده دروموند را به مقامات تحویل خواهد داد. این ملوان که کاملاً بیمناک شده بود موافقت کرد و رسید دیگری برای دریافت 50 پوند امضا کرد و آن گاه او را از یک درب جنبی خارج کرده به یک اتومبیل که در انتظار او بود نشاندند و این اتومبیل او را از طریق یک راه دیگری به خیابان دیگری برد و آن گاه پس از مدتی رانندگی به طور پراکنده، او را در گوشه یک کوچه پیاده کرد. ظرف چند هفته بعد از آن یک اتومبیل که به وسیله راننده ای هدایت می شد دوباره هنگامی که دروموند در امتداد خیابان بلیس واتر حرکت می کرد کنار او نگهداشت و از او خواستار اسناد وعده داده شده از ستاد نیروی دریایی آمریکا در انگلستان وناتو شد.عدم امکان دروموند برای تحویل اسناد مورد تقاضا منجر به برخورد دیگری با این سرهنگ در محلی شد که ملوان آمریکایی پی برده بود که سفارت شوروی است.


تهدیدها این بار شدیدتر بود. پرداخت دیگری به عمل آمد و یک رسید جدید امضاء شد که به ویژه شامل وعده فراهم کردن اطلاعات طبقه بندی شده از ستاد میدان گراسونور که همان ستاد آمریکا در ناتو بود می شد. در آن مرحله (یا شاید زودتر برای اینکه اعتراف های بعدی دروموند را نمی توان کاملاً قابل اتکاء تصور کرد) انتقال منظم مطالب حساس آغاز شد. تکنیک کار همیشه یکسان بود. او در روزهای تعیین شده ای با دو نفر تبعه شوروی در یک اتومبیل که در کنار او در خیابان بلیس واتر توقف می کرد ملاقات می نمود. او اسناد را به فرد روسی که در صندلی عقب نشسته بود تحویل می داد و این فرد روسی بزودی بعد از آن در یک گوشه خیابان پیاده می شد و ناپدید می گردید. راننده اتومبیل (که به گفته دروموند هرگز حرف نمی زد) آن گاه بدون هدف در خیابان های لندن در حالی که ملوان مسافر او بود رانندگی می کرد و سرانجام برای سوار کردن آن فرد دیگر روسی که تا آن موقع از اسناد عکسبرداری کرده و اسناد را به دروموند باز می گرداند باز می گشت و آن گاه دروموند بدون آنکه کسی متوجه او شود با پرونده های ستاد نیروی دریایی باز می گشت. دو ملاقات دیگر در سفارت شوروی با سرهنگ مورد بحث صورت گرفت. در ملاقات اول، رسیدی به مبلغ 300 دلار که شامل فهرست دقیق اسنادی بود که او فراهم کرده بود امضاء کرد. ملاقات دوم که بعد از مارس 1958 روی داد، اندکی بعد از تاریخی بود که دروموند به یک شغل غیر حساس که او را از دسترسی اطلاعات طبقه بندی شده محروم می کرد منتقل شده بود. سرهنگ به دروموند اخطار کرد که او به خاطر موضوعاتی که با کار او برای شوروی ها ارتباط ندارد، تحت تعقیب است و بنابراین تماس به طور موقت به عنوان یک تدبیر احتیاطی قطع خواهد شد. این بار مبلغ 500 دلار به او پرداخت شد (اخطار شوروی بسیار جالب است. زیرا صحیح بود که دروموند در این زمان یکی از چند نفری در محوطه کار خود در دفتر اطلاعات دریایی بود که به مناسبت ناپدید شدن چند سند تحت تعقیب قرار گرفته بود و دلیل انتقال او به یک کار جدید هم همین بود. ظاهرا شوروی ها از منابع دیگر، اطلاعاتی از داخل این دستگاه به دست آورده بودند. دروموند بعدا از هر گونه سوءظنی مبرا شد به طوری که او می گوید اسنادی که در محل نگهداریشان پیدا نشده بود جز آن اسناد نبود که او به شوروی ها داده بود).


ترتیب زمانی دقیق معلوم نیست ولی قبل از اینکه دروموند به ایالات متحده در ماه مه 1958 منتقل


ص: 21




شود او دستوراتی از شوروی برای برقراری تماس مجدد با جی. آر. یو در نیویورک دریافت کرد. به طوری که خود او روایت می کند این دستورات به وسیله شخصی که هویت او معلوم نبود و هنگامی که او در یک اطاق محل استراحت در بندر سوتامتون اندکی قبل از اینکه سوار کشتی شود به طور کتبی به او داده شده بود. او همچنین یک دستبند با نقش سر اسب که قرار بود در محل قرار ملاقات مجدد در محله هارلم نیویورک به برگردان یقه بزند تا هویت او مشخص شود و طرف روسی نیز همان دستبند را به برگردان یقه خود خواهد زد و همچنین دستوراتی که شامل عبارتی برای شناسایی متقابل بود، دریافت نمود.


این مطالب مربوط به داوطلب گیری و بهره برداری از این آمریکایی در خارج و طریقه او برای انجام عملیات مداوم جاسوسی برای شوروی ها در ایالات متحده کافی است. تماس مجدد در نیویورک طبق برنامه پیش بینی شده برای چهار سال آینده در جریان سفرهای مأموریتی دروموند به بوستون و نورنوک و سرانجام پایگاه نیروی دریایی آمریکا در نیوپورت، رودآیلند به وسیله 30 تا 40 ملاقات مخفیانه با 3 مأمور متوالی مخفی اطلاعاتی شوروی که همه آنها برای او با عنوان «ما یک» شناخته شده و همه آنها نمایندگان رسمی شوروی بودند که در مقر اتحاد شوروی در سازمان ملل متحد کار می کردند، صورت گرفت. ملاقات ها به طور عمده در محدوده نیویورک بود و دروموند مقادیری اسناد طبقه بندی شده که مهمترین آنها از پرونده های واحد تکنیکی و الکترونیکی سیار در پایگاه نیوپورت به دست آمده بود به شوروی ها انتقال داد. این اسناد درباره تجهیزات رادارهای دریایی و اطلاعات مربوط به تدبیرهای متقابل الکترونیکی و سیستم های کنترل اسلحه و غیره بود. بزودی پس از اینکه دروموند دستگیر شد چنین برآورد شد که هزینه تجدید نظر و صدور مجدد کتاب های دستی و انتشارات مربوط به نیروی دریایی به تنهایی بیش از 200 میلیون دلار تمام شده بود.


در نتیجه دستگیری که در سپتامبر 1962 در لارچمونت صورت گرفت، دو افسر جی. آر. یو ازایالات متحده اخراج شدند. یکی از آنها «مایک 3» بود که اسم اصلی او یوگنی میخایلویچ پروخوروف دبیر دوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد بود و دیگری همکاری بود که در آن نزدیکی ها به عنوان یک ناظر متقابل پرسه می زد و اسم او ایوان پاکولویچ ویرادوف بود که به عنوان دبیر سوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد انجام وظیفه می کرد. دو افسری که در ابتدا در ایالات متحده با دروموند کار می کردند و هر دو آنها قبلاً ایالات متحده را طبق رسم معهود تغییر مأموریت، ترک کرده بودند به نام های میخائیل استپانویچ ساولف، دبیر اول هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد تا سپتامبر 1961 و دیگر وادیم ولادیمیروویچ سوروکین، دبیر سوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل بود که در ماه مه 1962 ایالات متحده را ترک کرده بود. این دو به نام های «مایک 1» و «مایک 2» هر دو افسران ستاد جی.


آر. یو بودند.




تفنگداران دریایی


تفنگداران نیروی دریائی که به عنوان محافظ در تأسیسات دیپلماتیک در خارج خدمت می کنند، اهداف بسیار جالبی برای دستگاه های اطلاعاتی شوروی هستند و این به علت دسترسی آنها به ترکیبات گاوصندوق و حضور آنها (گاهی به تنهایی) در سفارتخانه ها هنگام کشیک شب و توانایی آشکار آنها در صورت به کارگیری برای نصب میکروفون و سایر دستگاه های استراق سمع و فرستنده می باشد.


ص: 22





هر چند پرسنل تفنگداران دریائی که به عنوان محافظ انجام وظیفه می کنند به خاطر وظایف خود در خارج آمریکا دستچین شده و آموزش ویژه دیده و تحت تعلیمات امور مربوط به امنیت قرار می گیرند، بیشتر آنها جوان و مجرد هستند و در ساعات خارج از کشیک خود اغلب در شهر «پرسه می زنند.» آنها به نحو اجتناب ناپذیری در معرض وسوسه هایی قرار می گیرند که شوروی ها می توانند در سر راه آنها قرار دهند. آنها ممکن است به وسیله اشخاص محلی که از عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند مورد تماس قرار گرفته و اغلب خود شوروی ها نیز ممکن است با آنها تماس بگیرند. در هر قسمتی از جهان مواردی از تماس هر دو نوع صورت گرفته و کوشش هایی برای به کارگیری آنها به عمل آمده است.


علاقه شوروی به تفنگداران دریائی اغلب در شرایطی که برای عمال شوروی ارائه شده آشکار گردیده است. به عنوان مثال در ماجرای رخنه کا. گ. ب. به سفارت آمریکا در بروکسل، که اخیرا فاش شده است (بعدا در این بخش شرح داده خواهد شد) از عامل محلی که کارمند بود خواسته شده بود که موقعیت همه پست های تفنگداران دریائی در داخل سفارت تشریح شود و جزئیات برنامه معاوضه محافظان تهیه شود. در وین یک عامل اطریشی کا. گ. ب. که در جریان استخدام خود به تأسیسات و پرسنل آمریکایی دسترسی داشت دستور گرفته بود اشخاصی از دو مقوله را در داخل سفارت پرورش دهد و این دو مقوله عبارت بودند از شهروندان محلی که به عنوان اپراتور تابلوی کنترل کار می کنند و پرسنل تفنگداران دریایی. چند سال قبل در وین یک تیم والیبال متشکل از افراد تفنگداران دریایی قرار بود با یک تیم والیبال محلی شوروی مسابقه دهد. مسابقه اول در یک پایگاه موقتی در نزدیکی محل سکونت تفنگداران دریایی صورت گرفت و شوروی ها بعدا از تیم والیبال آمریکایی دعوت کردند که بار دیگر در داخل محوطه مسکونی شوروی در محل، مسابقه ترتیب داده شود و این خود یک رفتار بی سابقه بود که هدف آن در نهایت وضوح، دادن امکان به کارشناسان عملیاتی کا. گ. ب. نسبت به تأسیسات آمریکایی برای پرورش تفنگداران از لحاظ اجتماعی و گشودن راه جهت تماس های اجتماعی بعدی و ارزیابی و گسترش آنها بود.


برای اینکه این مسابقه شکل یک جشن را داشته باشد، عملاً هم اعضای جامعه اتباع شوروی در اطریش همراه با همسران و کودکان خود در این مراسم حضور داشتند و قبل از انجام بازی نمایش یک فیلم صورت گرفت و پس از انجام گرفتن بازی، نوشابه و سایر مأکولات و مشروبات تعارف شد. مأموران کا. گ. ب. و به ویژه آنهایی که در رابطه با عملیات آمریکایی ها شناخته شده بودند، در میان میهمانان خود از تفنگداران دریائی و سایر آمریکایی هایی که حضور داشتند می گشتند و سرگرم گپ زدن و پرسش و در ضمن برآورد چشم اندازهای بالقوه فعالیت خود بودند. یک عکاس شوروی در محوطه پرسه می زد و از آمریکایی ها عکس می گرفت. بعدا چندین فقره کوشش برای دنبال کردن تماس هائی که بدین مناسبت برقرار شده بود، به ویژه در یک زمین بازی بولینگ که تفنگداران دریائی و سایر آمریکاییان اغلب به آن سر می زدند به عمل آمد. مأموران اطلاعاتی شوروی بدون آنکه از آنها دعوتی شود وارد محوطه می شدند و تقاضا داشتند به آنها آموخته شود که چگونه این بازی را انجام دهند و آن گاه برای نوشیدن نوشابه از آنها دعوت می کردند و برای مناسبات اجتماعی بعدی از این آمریکاییان دعوت به عمل می آوردند.


چند سال قبل در جزیره قبرس، تفنگداران دریایی به یک «بار» که صاحب آن بعدا عضو حزب غیرقانونی کمونیست قبرس و یک مأمور اطلاعاتی شوروی از آب درآمد سر می زدند. این شخص به طوری که معلوم شده است عده ای از تفنگداران دریائی آمریکا را به مأموران اطلاعاتی شوروی که در


ص: 23




قبرس مستقر بودند و یکی از آنها مأمور جی. آر. یو شوروی به نام نیکولای ایوانویچ رانوف بود که به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کرد و با نهایت موفقیت هنگام معرفی نقش یک بازرگان اروپائی را ایفا می نمود معرفی کرد. رانوف در واقع در زیر پوشش نماینده محلی آیروفلوت - شرکت هواپیمائی شوروی - انجام وظیفه می کرد و حکومت قبرس در ماه مارس 1967 او را به اتهام جاسوسی از قبرس اخراج کرد. در کپنهاگ پایتخت دانمارک کوششی از سوی شوروی برای برقراری مناسبات با یک تفنگدار دریائی سفارت آمریکا صورت گرفت که نحوه آن بسیار ساده و خلع سلاح کننده بود، یک افسر کا. گ. ب. به نام الکساندر ایوانویچ روکانوف همراه با گروهی از متقاضیان روادید برای آمریکا به سفارت آمریکا آمد و این یک دیدار عادی برای سمت پوششی او به عنوان کنسولیار بود. هنگامی که روکانوف در اتاق پذیرایی در انتظار به سر می برد، با تفنگدار دریائی آمریکا که سرگرم انجام وظیفه بود وارد گفتگو شد و در جریان آن او نام و درجه و نشانی و شماره تلفن خود را به این تفنگدار نیروی دریائی داد. دو روز بعد او با این تفنگدار دریائی در محل اقامتش تماس تلفنی گرفت و او را به یک نمایشی که قرار بود چند روز بعد انجام گیرد دعوت کرد.


تفنگدار دریایی این دعوت را به مقامات مسئول گزارش داد و آنها به او گفتند که این دعوت را نپذیرد و او بعدا به روکانوف گفت که دیگر مزاحم او نشود.


در سال 1962 در جاکارتا پایتخت اندونزی الکساندرویچ روسف چندین بار کوشیده بود تا پرسنل تفنگداران دریایی را پرورش دهد و در یک مورد هم می خواست آنها را برای مقاصد شوروی به کار گیرد.


روش او از این قرار بود که در «بار» یک هتل محلی با تفنگداران دریائی تماس گرفته و پول مشروبات آنها را بپردازد و همراه آنها برای تماس های اجتماعی بیشتری روانه اقامتگاه های آنها شود. او پیشنهاد کرده بود که یکی از این تفنگداران دریائی را همراه خود به یک گردش در ایام پایان هفته برده و همراهانی از جنس مؤنث برای او ترتیب دهد. نقطه اوج این ماجرا هنگامی صورت گرفت که او یکی از تفنگداران دریائی را در یکی از خیابان های جاکارتا متوقف کرده و پس از یک مکالمه طولانی کوشید تا برپایه پرداخت های کلان، او را برای فراهم کردن اطلاعاتی که به عنوان رئیس نیروی محافظان در اختیار دارد و از جمله افشای پرسنل نیروی اطلاعاتی آمریکا در اندونزی به کار گیرد.




منشی ها و کارمندان آرشیو بایگانی


منشی های مؤنث و کارمندان بایگانی در تأسیسات دیپلماتیک و سایر تأسیسات رسمی آمریکا در خارج به عنوان اهداف مناسب از سوی کا. گ. ب شناخته می شوند و این امر به علت دسترسی آنها به اسناد طبقه بندی شده و به ویژه تلگراف و همچنین به علت آسیب پذیری بالقوه آنها در مورد ماجراهای عشقی اعم از اینکه با خود شوروی ها باشد (همچنان که این مورد اتفاق افتاده) یا با اتباع غیر شوروی که به نفع کا.گ. ب. کار می کنند، می باشد.


یک مأمور کا. گ. ب. در یک کشور اروپای غربی دو نفر از عمال محلی خود را مأمور کرد تا از منشی سفیر آمریکا برای تهیه اطلاعات استفاده کنند. او به ویژه می خواست نشانی محل سکونت این منشی زن را بداند و همچنین می خواست بداند این منشی زن در چه ساعتی هر روز سفارت آمریکا را ترک می کند و مسیر بازگشت او به محل اقامتش چیست. در اینکه کا. گ. ب به چه ترتیبی می خواست از این اطلاعات


ص: 24





بهره برداری کند معلوم نشده است. زیرا این منشی زن به پایان دوران مأموریت خود نزدیک می شد و چند هفته بعد از آن محل مأموریت خود را ترک کرد.


در اوائل 1967 یک کارمند بایگانی مستقر در مصر به نحو غیر منتظره ای با ویکتورآی. ولاتسکوف دبیر سوم سفارت شوروی و مأمور اطلاعاتی که هرگز او را قبلاً ندیده بود برخورد کرد. توضیحی که مأمورشوروی برای دیدار از او داد بر آن دلالت می کرد که شوروی ها او را کشف کرده (و ظاهرا به نحو دقیقی ارزیابی کرده بودند) و این عمل مربوط به 5 سال قبل بود. در سال 1962 این زن آمریکایی که در آن زمان در خاورمیانه مأموریت داشت با یک قایق تفریحی در دریای سیاه روانه یالتا شده بود. در جریان این سیر تفریحی با قایق او با یک غیر نظامی شوروی ملاقات کرد که با او مناسبات دوستانه برقرار کرده بود. آنها نشانی های یکدیگر را مبادله کرده و مدت یک سال به نحو پراکنده با یکدیگر مکاتبه می کردند. آخرین نامه او به مأمور شوروی در اتحاد جماهیر شوروی یک کارت تبریک جشن کریسمس در سال 1963 بود که در آن زمان این زن سمت جدیدی در همان منطقه داشت. 4 سال بعد از آن هنگامی که ولاتسکوف به او نزدیک شد، او این داستان ظاهرا ساختگی را که فاقد پایه و اساس بود برای او عنوان کرد که دوست او که در سیر و سیاحت یالتا همراهش بود اخیرا با یک کشتی روسی که مدت کوتاهی در مصر لنگر انداخته بود حضور دارد و از ولاتسکوف خواسته بود تا دنبال منشی آمریکایی که به عقیده او باید «در نقطه ای در خاورمیانه باشد» تماس بگیرد.


ولاتسکوف موفق شد با این زن آمریکایی در دو اجتماع بسیار پر حرارت ملاقات کند و در جریان آن جذابیت شخصی قابل ملاحظه ای از خود نشان داد و گفت او مایل است مناسبات آنها ادامه یابد.


معذالک، خوشبختانه این زن آمریکایی مراتب را به مقامات مافوق خود گزارش داد و به تماس بین این دو خاتمه داده شد.


یک نمونه دیگر از همین نوع تماس که نشانه ای از طرح ریزی قبلی بود در یک پست آمریکایی در خاور دور در سال 1967 اتفاق افتاد. یک فرد روسی که خود را از دیدارکنندگان یک نمایشگاه محلی معرفی می کرد به یک منشی آمریکایی در دفتر آژانس بین المللی عمران تلفن کرد. او گفت که مایل است با او ملاقات کرده و نامه ای از یکی از خویشاوندان دور دست او در جمهوری لاتویا به او تسلیم کند. منشی آمریکایی با او ملاقات کرد و یک نامه و یک عکس از آن خویشاوند به او تسلیم شد. این منشی که کاملاً از لحاظ عاطفی خلع سلاح شده و شخص زودباوری بود به ابتکارات عشقی فرد روسی در یک سلسله ملاقات بعدی تسلیم شد. هنگامی که وقت عزیمت این فرد روسی فرا رسید او این منشی آمریکایی را به یک مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک کار می کرد معرفی نمود. ظاهرا این معرفی بدان منظور بود که مأمور کا. گ. ب به عنوان وسیله مکاتبه در آینده قرار گیرد. سرانجام اوضاع برای مأمور امنیت سفارت آمریکا روشن شد و این منشی زن مناسبات خطرناک جدید را قبل از اینکه به مراحل حساس برسد قطع کرد.


گاهی لازم شده است که پرسنل آمریکایی که وظیفه منشیگری را انجام می دهند از یک پست دیپلماتیک خارجی منتقل شوند و این هنگامی است که این منشی ها در یک اوضاع بالقوه زیان آور که به دلیلی آنها نتوانسته اند از روی واقع گرایی ارزیابی کنند گرفتار شوند. مثلاً یک منشی در یک موقعیت حساس در سفارت آمریکا در یک کشور جمهوری آفریقای شرقی با یک کارمند جزء که قومیت عربی


ص: 25




داشت و قبلاً در استخدام سفارت آمریکا بود در یک ماجرای عشقی گرفتار شد. او در این ماجرا علیرغم اخطار مکرری که به او شده بود و به عقیده او این اخطارها، کوشش های دیوان سالاری برای محدود کردن زندگی اجتماعی او بود، در این ماجرا مداومت می کرد. اولین نگرانی امنیتی در این مورد بود که، فاسق او یک مرد جلفی بود که طرز زندگانی او با درآمد او مطابقت نداشت و از قرار معلوم اخیرا با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در پوشش دیپلماتیک با علاقه ویژه ای نسبت به آمریکایی ها تماس برقرار کرده بود. هر چند دلیلی وجود نداشت که وفاداری این منشی آمریکایی و یا رازداری او در معرض پرسش قرار گیرد و هر چند شواهدی مبنی بر اینکه دوست پسر او بهره برداری از او را برای اطلاعات به نفع شوروی آغاز کرده باشد وجود نداشت، مراتب انتقال او برای خنثی کردن مراحل اولیه عملیات کا. گ. ب در مورد سفارت به فوریت انجام گرفت.


داستانی که در زیر نقل می شود طولانی تر از دیگر داستان ها است، ولی شایسته مطالعه است. این داستان به شکل یک سرمشق کلاسیک درباره به دام انداختن یک آمریکایی مؤنث در خارج از آمریکا درآمده است. این آمریکایی مؤنث آماج یک سلسله عملیات پیچیده در نهایت مهارت به وسیله کا. گ. ب. قرار گرفته بود. این داستان نشانگر استفاده شوروی از تکنیک «پرچم قلابی» (ملیت استتار شده) و همکاری نزدیک بین کا. گ. ب. و یک دستگاه اطلاعاتی بلوک کمونیست می باشد. این داستان همچنین به شکل چشم گیری عواقب شخصی تسلیم شدن به آرزو و ایمان کورکورانه هنگام برخورد با فریب های ماهرانه را نشان می دهد. در ساعات اولیه بامداد روز یازده ژوئن 1961 یک منشی جذاب سی و یک ساله سلف سرویس خارجه که به بخش پرونده های محدود سفارت آمریکا در آلمان غربی منصوب شده بود، در معرض وحشتناک ترین آزمایش زندگی خود قرار گرفته بود. ساعاتی او را تحت بازجویی تضعیف کننده عوامل اطلاعاتی آلمان شرقی به سر برده بود، اتهامات دروغین مبنی بر جاسوسی به او وارد شده و مدارک قانع کننده ای در جلوی او گذاشته شده بود و تحقیر یک بازرسی دقیق را که در آن از هیچ قسمت بدن او فروگذار نشده بود، همراه با سوء رفتار فیزیکی، بیشتر به صورت سیلی های مکرر به صورت خود تحمل کرده بود. در مقابل او برای نخستین بار در ساعت دو بامداد یک فرد روسی بدون نام در اونیفورم یک سرهنگ ایستاده بود که به زبان روان انگلیسی اعلام داشته بود که زندگی او و همچنین زندگی نامزد او بستگی به موافقت او به تهیه تلگرام های رمزی و سایر اسناد سری درباره سیاست های آمریکا و نقشه های مربوط به برلین و آلمان شرقی دارد. الیانور (که اسم حقیقی او نیست) با آگاهی به اینکه نامزد او که به عقیده او یک شهروند آمریکایی است که برای دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کند و در آن زمان در اختیار شوروی و آلمان شرقی در نقطه دیگری از این شهر است چاره ای جز آن نداشت که تسلیم شود. او اعلامیه ای را امضاء کرد که به موجب آن موافقت کرده بود برای دستگاه اطلاعاتی شوروی در ازای وعده این سرهنگ مبنی بر حمایت از جرج اشتاین نامزد او کار کند. در جریان یک رویارویی بعدی با این سرهنگ در روز بعد او تحت فشار قرار گرفت که هویت و خصوصیات شخصی همه همکارانش در قسمت آرشیو و بازرسی اتاق رمز و مأمور ارتباطات سفارت را افشاء کرده و درباره آنها اظهار نظر کند. او متوجه شد که سرهنگ ظاهرا با ترتیبات طرح بخش آرشیو و محل اسناد بکلی سری و سایر جزئیات منطقه محدود آشناست. الیانور همچنین پذیرفته بود که در مقابل دریافت پول که به او داده شده بود به آلمان غربی باز گردد و اسناد طبقه بندی شده را برای ملاقات بعدی در تاریخ 24 ژوئن همراه خود به برلین شرقی


ص: 26




بیاورد. او آن گاه آزاد شده بود تا با اولین هواپیما از برلین غربی به میهن خود بازگردد. خوشبختانه الیانور قصد نداشت علیرغم نگرانی بسیار جدی در مورد تأمین جانی شخصی که او وعده ازدواج با او را داده بود به عنوان مأمور شوروی که در سفارت آمریکا رخنه کرده است کار کند. بیست دقیقه پس از اینکه او به آپارتمانی بازگشت که با مادر مسن خود در مجتمع مسکونی آمریکا در پلیتزردورف در نزدیکی بن در آن زندگی می کرد و علیرغم از هم پاشیدگی عاطفی و جسمی، او تمامی ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت آمریکا نقل کرد. پس از اینکه تحقیقات لازم به عمل آمد، الیانور این حقیقت را پذیرفت که آن اشتاین خوش منظر که چهار ماه قبل وارد زندگی او شده بود، آن آمریکایی که او مدعی بود نبود بلکه یکی از عمال (دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی یا کا. گ. ب. بود (که ملیت او معلوم نیست) و به نفع شوروی کار می کرد و تنها مأموریت او به دام انداختن این زن بر ضد کشور خود بود. ماجرا در ماه فوریه در یک مجلس رقص در باشگاه غیر رسمی سفارت که از سوی گروه جوانان «مجرد» چند ملیتی جامعه دیپلماتیک ترتیب داده شده بود، آغاز شد. اینکه چگونه این جرج اشتاین ظاهرا توریست آمریکایی که در آلمان تعطیلات خود را می گذراند خود را وارد این ماجرا کرد معلوم نیست. ممکن بود از طریق همکاری یک عامل و مأمور جا افتاده در داخل این گروه بوده باشد یا اینکه ممکن است او به طور ساده وارد این باشگاه شده و با جمعیت درآمیخته و خود را به یک یا دو مرد غربیه معرفی کرده و آن گاه ترتیب آن را داده بود تا به وسیله یکی از آنها به الیانور معرفی شود. درباره تأیید این نظر مدارکی در دست است. معذالک احتمال نمی رود که اشتاین به طور اتفاقی به سوی الیانور کشیده شده است، الیانور در سفارت آمریکا در بن یک شخص تازه وارد بود و قبلاً به عنوان منشی رمز در سفارت آمریکا در بروکسل و دهلی نو کار کرده بود.


دهلی نو یکی از آن پست هایی است که معلوم شده است که شوروی ها در آنجا شبکه بسیار خوب آماده شده ای از ردیابی و ارزیابی نسبت به آمریکایی ها را دارا می باشند. از آنجایی که الیانور تنها یک تور جنبی در دهلی نو داشت و مستقیما از هند به بن منتقل شده و بیشتر به خاطر ارفاق به او (مواظبت از مادرش) می توان چنین فرض کرد عملیات کا. گ. ب. علیه او ابتدا در هند طرح ریزی شده و سپس برای اجرا هنگامی که او در سمت جدیدش قرار می گیرد، منتقل شده بود.


نقشه عملیات برای اجرا مدتی وقت و دقت لازم داشت. لازم بود که یک مأموری پیدا شود که دارای تجربه زندگی در آمریکا در یک مرحله قبلی در زندگی باشد و تلفظ انگلیسی او دارای لهجه آمریکایی بوده و از لهجه های خارجی مبرا باشد تا اینکه یک گذرنامه قلابی آمریکایی به او داده شود (و اشتاین چنین گذرنامه ای داشت) تا او را در مورد یک داستان زندگی قابل باور کردن آموزش دهند و او را به منطقه بن منتقل کنند. اکنون دانسته شده است که مرحله عملیاتی عملاً در اوائل ماه ژانویه آغاز شد. یعنی یک ماه قبل از اینکه اشتاین با الیانور ملاقات کرد. او ابتدا در هتل کلین مستقر شد. در پانسیونی که او برای مدت سه ماه اتاقی گرفته بود خود را با موفقیت یک آمریکایی معرفی کرد در همین مدت او دوبار در هتل کلین ثبت نام کرد. بار اول به عنوان یک شهروند آلمانی با مدارک مربوطه و بار دوم با یک هویت آمریکایی.


به محض اینکه او با الیانور ملاقات کرد وقت را از دست نداد. شب اول او اجازه خواست تا برای تعیین ملاقات در آینده نزدیکی به او تلفن کند. این مکالمه تلفنی ظرف 2 روز انجام گرفت. از آن زمان به بعد یک سلسله دیدارها به آپارتمان الیانور و شب ها در کاباره ها و کوکتل پارتی ها و بعدا درگیری های عاشقانه صورت می گرفت. اشتاین و الیانور هر چند که اغلب تنها بودند ولی با اشخاص دیگری که در گروه اجتماعی الیانور


ص: 27




شرکت داشتند نیز همراه بودند. در جریان دوران بعدی پرورش کوتاه مدت اوضاع، از ماه فوریه تا ماه مه، الیانور اشتاین را به لااقل ده نفر از دوستان آمریکایی خود که همگی منشی های رمز یا کارمندان آرشیو در سفارت بودند معرفی کرد. آنها بدون هیچ گونه پرسشی همان گونه که الیانور معرفی کرده بود پذیرفتند.


الیانور که جذب این جوان تنومند سیاه موی 200 پوندی شده بود در وضعی قرار نداشت که چیزی سؤال کند. (ظرف 4 هفته آنها درباره ازدواج بحث می کردند و اندکی بعد او خود و اشتاین را نامزد یکدیگر تلقی می کردند). او با قطعات جسته گریخته ای از داستانی که اشتاین برای او تعریف کرده بود راضی بود، مبنی بر اینکه اشتاین در سال 1928 از یک پدر آلمانی و یک مادر پرتقالی، در شهر شانگهای چین به دنیا آمده و پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا رفته و تابعیت آمریکایی را پذیرفته است. اندکی بعد جرج درباره این اطلاعات مطالب مبهمی گفت مبنی بر اینکه والدین او فوت کرده اند و او مدتی در ناوگان بازرگانی به عنوان ملوان کار می کرد و سابقه ای از تحصیلات دانشگاهی به دست آورد و کارهای ساختمانی را آغاز کرد و سرانجام از خود کار و باری به هم زد. او نشانی خود را در شهر لاس وگاس در ایالات نوادا معرفی کرد. (عملاً در آدرس خیابانی که او داده بود یک متل قرار داشت و هیچ گونه نشانه ای از او در دست نداشت). او به الیانور گفت که کار و زندگی خود را فروخته و برای مدت نامحدودی به عنوان توریست به اروپا آمده است.


شواهد ظاهری او به عنوان یک آمریکایی تمام عیار، اشتهای او برای خوردن کره از روغن بادام زمینی و ژامبون و تخم مرغ برای صبحانه و پیروی از ماجراها و خواندن هفته نامه نیوزویک برای پیروی از حوادث جهان و مطالعه مداوم کارتون های دیک تریسی و ماجراهای نظیر آن به آمریکایی بودن ظاهری او کمک می کرد. او مرد سریع الحرکتی بود و در وقت گذرانی های باشگاه سفارت با کارت الیانور و کارت خود بینگو بازی می کرد. او نسبت به مادر الیانور توجه خاصی داشت و او را ماما صدا می کرد و این امر برای الیانور بسیار خوشایند بود. او همواره برای آنها به مناسبات ویژه هدیه می آورد و برای الیانور این یک حادثه غیر عادی نبود که نامزد او با داشتن چنین سابقه ای به عنوان علاقه مند به تاریخ طبیعی و رابیندرانات شاعر هندی این همه علاقه نشان می داد. جرج اشتاین برای اینکه تصور را کامل کند به موسیقی جاز نیز علاقه مند بود.


هر چند جرج مدعی بود که می خواهد هر چه زودتر ازدواج کند معذالک با الیانور توافق کرد که الیانور ابتدا برنامه جهانگردی از سوی سفارت را که قرار بود قبل از پایان سال منقضی شود به پایان برساند. بدین ترتیب کاملاً طبیعی به نظر می رسید که جرج به جای اینکه به لاس وگاس بازگردد به برلین غربی برود و در جریان دوره قبل از ازدواج یک کار موقتی پیدا کند. او در ماه آوریل حرکت کرد و اتاقی در خانه ارنست ماتسدورف هفتاد و یکساله که یک کارمند بازنشسته مهربان بود و نقش او در این میان به صورت یک واسطه و مرد ساده لوح بیگناه بود، اتاقی اجاره کرد. به زودی پس از رسیدن به برلین غربی، جرج به الیانور گفت که کاری به عنوان مترجم مدارک فنی پیدا کرده است ولی کارفرمای خود را معرفی نکرد. تا آن اندازه که ماتسدورف می دانست مستأجر آمریکایی او یک نوع نقشه کش بود. او هرگز ندیده بود که جرج کاری انجام دهد. (به عنوان جمله معترضه بعدا معلوم شد که جرج نام خود را نزد مقامات برلین غربی طبق تقاضای قانون به عنوان یک شهروند آلمانی و نه آمریکایی به ثبت رسانده است و محل تولد خود را دایرن در چین اعلام داشته است و نه شانگهای، ولی ماتسدورف در این باره اطلاعی نداشت. ماتسدورف در


ص: 28




مورد ماجرای عشقی جرج با الیانور اطلاع داشت، زیرا الیانور و جرج گاه بگاه در برلین یا آلمان غربی با یکدیگر ملاقات می کردند و مکالمه تلفنی و مکاتبه بین این دو اغلب صورت می گرفت.


ممکن است هرگز مشخص نشود که آیا نقشه عملیاتی اصلی شوروی و آلمان غربی مستلزم پرورش طولانی تر الیانور با برداشت مربوط به به کارگیری بیشتر از آنچه توصیف شده است بود یا خیر. معذالک احتمالی به نظر می رسد که یک حادثه غیرمترقبه باعث شده بود که بعضی از قسمت های نقشه عملیات مورد تجدید نظر قرار گیرد و همین امر جریان و زمان گستردن دام که متعاقبا انجام گرفت را تعیین کرد. این حادثه تصادف جرج با یک اتومبیل در تاریخ 31 ماه مه در برلین شرقی تنها چند ساعت قبل از اینکه او با هواپیما برای دیدن الیانور و مادرش در آلمان غربی حرکت کند بود. (جرج بدون تردید برای مذاکره با مافوق های شوروی یا آلمان شرقی خود در برلین شرقی به سر می برد) بر اثر این حادثه جرج با زخم های بسیار جدی بر روی صورتش و یک تورم ناهنجار در قسمت شکم در بیمارستان بستری شده و در انتظار عمل جراحی برای درآوردن طحال بود. (هم الیانور و هم ماتسدورف بعدا شاهد مدارک قانع کننده ای درباره آسیب جسمی بودند و ماتسدورف در مراحل آخر این پرونده آثار عمل جراحی در شکم او را دیده بود و این نشانه آن بود که عمل جراحی صورت گرفته است).


الیانور که از این حادثه خبر نداشت، بیهوده در فرودگاه بن در تاریخ 31 ماه مه انتظار می کشید و سرانجام به منزل رفت. چند ساعت بعد ماتسدورف از برلین غربی به الیانور تلفن کرده و گفت که طبق یک پیام تلفنی از سوی یک شخص ناشناس، جرج در یک حادثه مجروح شده و می خواهد که این خبر به الیانور ابلاغ شود. او جزئیات بیشتری در این باره نمی دانست و اطلاعی نداشت که جرج کجاست. الیانور که معلوماتش در زبان آلمانی آنقدر کافی نبود با شدت هر چه بیشتر خواستار کمک اپراتور تلفن کشیک شب هنگام سفارت شده و از او تقاضا کرده بود تا درباره نامزد او پرس و جو کنند. در نتیجه رسیدگی ها به زودی معلوم شد که جرج در هیچ کدام از بیمارستان های آلمان غربی نیست.


دو روز بعد سرانجام الیانور نامه ای از جرج دریافت کرد که مبدأ پستی آن برلین غربی بود ولی محل او مشخص نشده بود. روز سوم ژوئن ماتسدورف به الیانور تلفن کرده و گفت که یک نفر غریبه از او دیدن کرده و گفته که جرج در بیمارستان فریدریک هاین در برلین شرقی دوره نقاهت را می گذراند. الیانور آن گاه مستقیما به بیمارستان تلفن کرد و توانست با جرج که مشتاق دیدار او بود صحبت کند. الیانور بدون اینکه شک و تردیدی به خود راه دهد سوار نخستین هواپیما به مقصد برلین شد و سپس با تاکسی مستقیما به بیمارستان در بخش شرقی برلین حرکت کرد. (این واقعه قبل از برپا شدن دیوار برلین صورت گرفته).


آنگاه این زوج در بیمارستان با نهایت خوشوقتی به یکدیگر ملحق شدند. الیانور بدون هیچ گونه ایرادی توضیح بی پایه و اساس جرج را درباره اینکه چگونه خودش در بخش تحت کنترل شوروی اتومبیلی را که مال خودش نبود هنگام وقوع حادثه رانندگی می کرد پذیرفت. دیدار اول بدون حادثه ای برگزار شد و همچنین دیدار دوم. در روز بعد، پس از اینکه الیانور شب را در خانه ماتسدورف در برلین غربی گذراند بنا به اصرار اکید جرج، الیانور موافقت کرد تا برای دیدارهای بعدی در هفته بعد به برلین برود. این امر ثابت کرد که کار الیانور ساخته است. زیرا نقشه های مربوط به آزمایش عذاب آور او در به کار گرفتن او تکمیل شده بود.


روز دهم ژوئن در هنگام دیدار بعدی او با جرج، او برحسب اتفاق یک حلقه فیلم به الیانور داده و از او


ص: 29




خواست که تا لطف کرده و این حلقه فیلم را در اتاق او در برلین غربی جا بگذارد. این امر چنان ماهرانه صورت گرفت که او به هیچ وجه احساس خطر نکرد. ولی هنگامی که او چند ساعت بعد بیمارستان را ترک کرد زندگی برای او ناگهان به کابوسی تبدیل شد. مأمورین امنیتی آلمان شرقی به همراهی یک مترجم او را دم در دستگیر کرده و حلقه فیلم را از کیف او بیرون کشیدند و او را به جاسوسی متهم کردند و سپس او را به زور در داخل یک اتومبیل که در انتظارش بود پرتاب کرده و به یک خانه ای که دورش حصار کشیده بود و در آغاز این ماجرا به آن اشاره شد، بردند. پس از بازرسی بدنی که بسیار تحقیرکننده انجام گرفته بود، مرحله بازپرسی خشن و سیلی زدن به صورت او (که همگی اینها جزئی از تکنیک عمدی ایجاد شوک برای درهم شکستن قدرت کنترل نفس او به شمار می رفت) ساعت ها بدون وقفه ادامه داشت. به او عکس های چاپ شده ای نشان دادند که ظاهرا از حلقه فیلم جرج به دست آمده بود و در آن تانک ها و پل و سایر صحنه های دارای اهمیت نظامی، به عنوان مدارک جاسوسی نشان داده شد. حدود نیمه شب او را به شکل یک بسته پیچیده و به طور موقت به محل جدیدی بردند و این محوطه ای بود که جرج با تختخواب بیمارستان و غیره به آنجا منتقل شده بود. آن گاه این دو نفر را برای تشخیص هویت یکدیگر رو در روی یکدیگر قرار دادند. توانایی های بازیگری جرج چندان غیر قابل ملاحظه نبود. جرج با قدرت هر چه بیشتر با مقامات آلمان شرقی در حضور الیانور استدلال می کرد که او در ارتکاب هرگونه جرمی بی تقصیر است.


جرج اعتراف کرد که او حلقه فیلم را به الیانور داده است و با اصرار می گفت که الیانور از محتویات آن بی خبر است. پس از یک دوران بازپرسی بیشتر، در یک اتاق جداگانه به الیانور اجازه داده شد که برای چند لحظه ای با نامزد خود به تنهایی ملاقات کند. الیانور نامزد خود را در حالی که در تختخواب دراز کشیده بود و در یک حالت ناامیدی ظاهری می گریست، یافت. جرج از اینکه الیانور و خود را در یک چنین وضع خطرناکی قرار داده است پوزش طلبید و زمزمه کنان اعتراف کرد که از زمانی که برلین آمده است به طور مخفیانه برای یک دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کرده است».


این ادعا کذب محض بود همان طور که بعدا تأیید شد ولی الیانور حرف او را باور کرد. الیانور که از وضع فلاکت بار خود مأیوس شده بود ظاهرا در عین حال درباره امنیت جرج اشتاین نگران بود. او در این مرحله ملایم تر شد و برای تقاضای به کارگیری به اندازه کافی رسیده بود (با این تضمین که جرج محاظفت خواهد شد). این تقاضا از سوی یک فرد روسی یونیفورم پوش که به محض اینکه او را به نقطه اصلی بازپرسی بازگشت داده بودند عنوان شد. همان طوری که در آغاز ماجرا گفته شد وی پذیرفت که توسط آنها به کار گرفته شود و وعده داد که روز 24 ژوئن به برلین شرقی برود ولی در ضمن وفاداری را، مافوق عشق قرار داد و به محض اینکه صحیح و سالم به آلمان غربی رسید ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت آمریکا فاش کرد.


آنچه بعدا در این ماجرا روی داد از اهمیت کمتری برخوردار است ولی در عین حال ممکن است که شایسته گزارش باشد. ماتسدورف که به کلی از شخصیت دوگانه جرج و عملی که نسبت الیانور صورت گرفته بود خبری نداشت همچنان به ایفای نقش یک صاحبخانه مهربان ادامه داد و چندین بار قبل از 24 ژوئن از جرج در بیمارستان برلین شرقی دیدن کرد و گزارش داد که پس از عمل جراحی حالش به تدریج بهتر می شود. به تقاضای جرج، ماتسدورف لوازم شخصی او را از اتاق او در برلین غربی به اتاق توشه در فرودگاه تمپلهوف منتقل کرد. جرج توضیح داد که به این ترتیب برای او مناسب تر است زیرا او قصد دارد که


ص: 30




به محض اینکه از بیمارستان مرخص شود مستقیما به ایالات متحده یا بن باز گردد تا همراه الیانور باشد.


(بدین ترتیب هیچ چیز متعلق به جرج که حائز اهمیت باشد در اتاق او باقی نماند در حالی که ممکن بود این لوازم شخصی بعدا به دست مقامات بیفتد، خود اسباب و اثاثیه بامداد روز 24 ژوئن در فرودگاه تمپلهوف توسط اشخاصی که هویت آنها شناخته نشده بود تصاحب شد).


الیانور سرانجام متقاعد شده بود که او را بیرحمانه فریب داده بودند و دیگر قصد رفتن به برلین شرقی در 24 ژوئن را نداشت و حتی اجازه چنین کاری به او داده نمی شد، معذالک او موافقت کرده بود تا آن تاریخ دست به یک بازی بزند. با در نظر گرفتن این احتمال که جرج اشتاین به برلین غربی کشانده شود و در آنجا مقامات آماده دستگیری او شوند. جرج خستگی ناپذیر روز 22 ژوئن به او تلفن کرد تا یقین حاصل کند که او روز 24 ژوئن خواهد آمد. جرج گفت او اکنون می تواند بیمارستان را ترک کند. الیانور قول داد به برلین غربی بیاید ولی گفت او از گذشتن بخش مرکزی به سوی برلین شرقی هراسناک است.


جرج با یک لحن محبت آمیزی به او اطمینان داد که همه چیز روبراه خواهد بود ولی اگر الیانور بر اظهاراتش پافشاری می کند می تواند در هتل هیلتون برلین غربی ثبت نام کند و او در آنجا با الیانور ملاقات خواهد کرد.


بامداد روز 24 ژوئن الیانور به همراهی یک اسکورت امنیتی که جلب توجه نمی کرد و مأمور ایمنی او بود در فرودگاه تمپلهوف سوار هواپیما شد. هنوز الیانور، رهسپار فرودگاه نشده بود که جرج به عنوان یک نامزد ایثارگر به مادر الیانور تلفن کرد تا یقین حاصل کند که آیا الیانور راه افتاده است یا خیر وهنگامی که مادر الیانور به او گفت که الیانور راه افتاده است او بسیار مسرور شد.


در هتل هیلتون برلین الیانور قسمت اعظم روز را در انتظار به سر می برد، سرانجام جرج به او تلفن کرد و به او اصرار کرد که به برلین شرقی بیاید. الیانور نپذیرفت. در این مرحله برای نخستین بار جرج همه حقه بازی ها را کنار گذاشت و به طور ناگهانی و بدون مقدمه به او گفت که «باید حتما بیاید.» آنگاه ارتباط تلفنی قطع شد. الیانور ظرف یک ساعت با هواپیما از برلین خارج شد و ماجرای جرج اشتاین «آمریکایی قلابی» به پایان رسید.


تنها یک توضیح پاورقی باقی مانده است. هویت مأمور شوروی در این عملیات بسیار پیچیده در مقابل یک تبعه آمریکا و از طریق او علیه یک مؤسسه آمریکایی در نتیجه توصیف خصوصیات ظاهری و مقایسه عکس به آسانی تشخیص داده شد. بوگینی آلکسویچ رائوستروتسف مأمور کا. گ. ب. در دفتر امور آمریکا بوده است که دستگاه های اطلاعاتی آمریکا او را خوب می شناسند. او قبلاً به عنوان وابسته فرهنگی سفارت شوروی در واشنگتن خدمت می کرد و در سال 1959 به اتهام جاسوسی بدون سر و صدا از آمریکا اخراج شده بود. در برلین زیر پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر دوم سفارت شوروی در آلمان شرقی او یک فرد شناخته شده و یک کارشناس عملیات جاسوسی مربوط به آمریکا تشخیص هویت داده شده بود.




پرسنل دیپلماتیک


چندی قبل یک مأمور حرفه ای خدمات خارجی آمریکا با درجه دیپلماتیک دبیر اول، هدف یک کوشش به کارگیری از سوی شوروی ها در محل خدمت او در اروپا واقع شده بود که موفقیتی نداشت.


ص: 31





این کوشش از سوی یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر دوم به عمل آمده بود. هیچ گونه دعوت خاصی برای جاسوسی در میان نبود و نیز اثری از ارعاب هم دیده نشده بود. مأمور شوروی با نهایت نزاکت ولی در ضمن با مداومت هر چه بیشتر مأمور خدمات خارجی آمریکا را تحت فشار قرار داده بود تا اطلاعات تحلیلی اقتصادی و آماری به او بدهد.


این مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک قرار گرفته بود افزود که او این اطلاعات را در مقالات بدون امضاء خواهد گنجاند که به ادعای او بدون آگاهی سفارتش به یک مجله با تیراژ محدود برای مطالعه گروهی کارشناس در اتحاد جماهیر شوروی تسلیم خواهد شد. مأمور کا. گ. ب. پیشنهاد کرده بود که حق التحریری که وی به مناسبت این مقالات دریافت می کند و بسیار سخاوتمندانه است با افسر خدمات خارجی آمریکا تقسیم کند. افسر کا. گ. ب. در ضمن برای تشویق بیشتر قول داده بود که اطلاعات اقتصادی سودمندی از اوضاع داخلی اتحاد جماهیر شوروی متقابلاً به مأمور خدمات خارجی آمریکا تسلیم کند. به این مأمور آمریکایی اطمینان داده شده بود که «همکاری» او مطلقا سری خواهد بود.


هنگامی که مأمور خدمات خارجی آمریکا که تماس های دیپلماتیک و اجتماعی منظم او با شوروی های با صلاحدید مقامات مافوق او، در سفارت او در آمریکا صورت می گرفت و به طور منظم و کتبی گزارش داده می شد بانهایت خشم خاطرنشان ساخت که پذیرفتن چنین پیشنهادی حتی در صورتی که در برگیرنده اطلاعات طبقه بندی نشده باشد یک نوع عمل حاکی از عدم وفاداری به خدمات خارجی آمریکا است.


مأمور کا. گ. ب. کوشید تا این جنبه را با این ادعای قلابی مردود به شمارد که هیچ گونه وفاداری و یا عدم وفاداری در میان نبوده است و او تنها یک پیشنهاد خصوصی کرده است که متقابلاً به نفع هر دوی آنها به طور انفرادی و هر دو کشور می باشد.


ماجرای فوق نشان می دهد که مأمور خدمات خارجی آمریکا هر چند در طبقه «شهروندان درجه 2» که در مورد آنها دستگاه های اطلاعاتی شوروی آشکارا و به نحو تعرض آمیزی فعالیت نشان می دهند نمی باشد. معذالک در معرض بازرسی و نظارت نزدیک و مداوم کا. گ. ب. در خارج قرار می گیرند. دلایل چنین علاقه ای کاملاً آشکار است، خدمات خارجی آمریکا روزانه به اطلاعات طبقه بندی شده و اغلب حیاتی درباره امور سیاست خارجی دسترسی دارد. به همین ترتیب در نتیجه فعالیت های عادی دیپلماتیک کارکنان خدمات خارجی می توانند نه تنها منعکس کننده نظریات سیاسی آمریکا باشند بلکه همچنین اطلاعات دیگری را که برای شوروی جالب است و مأمورین شوروی از طریق مکالمه یا مذاکره با همتاهای دیپلماتیک کشورهای دوست به دست می آورند کسب کنند. یک مأمور خدمات خارجی آمریکا قادر است با جزئیات بسیاری درباره نقاط ضعف و قدرت مأمورین خدمات خارجی آمریکا در سمتی که وی به آن منصوب شده یا در جائی دیگر گزارش دهد. او با طرح و نقشه و ترتیبات امنیتی سفارت خود و سیاست های خدمات خارجی و مقررات و ترتیبات قابل اجرا در سراسر جهان آشناست. سرانجام آنچه که در یک دوران دراز مدت از همه مهمتر است او در یک موقعیت بالقوه ای قرار گرفته است که ممکن است در نهایت به یک سمت با نفوذ در شکل دادن سیاست خارجی آمریکا منتهی شود.


دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار در مقابل پرسنل دیپلماتیک آمریکا در خارجه، از این واقعیت حداکثر استفاده را می برد که تماس اجتماعی یک وظیفه عادی دیپلماتیک است و راه را برای برخورد مستقیم با مأموران خدمات خارجی آمریکا جهت پرورش هموار می کند. هر چند شوروی ها کمتر امیدوار


ص: 32




به فراهم کردن عملیات موفقیت آمیز به کارگیری در چهارچوب محفل دیپلماتیک اندکی محصور شده تا در چهارچوب یک محیط غیررسمی «کارمندان کوچکتر» و کم تجربه تر می باشند.


یک برنامه آزمایش مرتب و استخراج اطلاعات و ارزیابی خصوصیات از سوی آنها حفظ می شود و انتظار می رود کا. گ. ب. ممکن است در مورد هر گونه ضعف شخصی و یا آسیب پذیری مظنون یا آشکار شده موضوع را تعقیب کند. همه اعضای جامعه رسمی شوروی به این برنامه کمک می کنند، حتی دیپلمات های به اصطلاح مشروع شوروی (که در اغلب کشورها تعداد آنها بیشتر از مأموران اطلاعاتی با پوشش دیپلماتیک است) باید درباره همه تماس های خود با آمریکایی ها و دیپلمات های سایر کشورها به کا.گ. ب. گزارش دهند و از سوی کا. گ. ب. در مورد بهره برداری در زمینه های اطلاعاتی و مقاصد دیپلماتیک راهنمایی شوند. والریان الکساندرویچ زورین، معاون سابق وزارت امور خارجه شوروی، در کتاب خود تحت عنوان «اصول خدمات دیپلماتیک» که در سال 1964 منتشر شد، هنگامی که تأکید کرده بود که هر کلمه یک دیپلمات شدیدا تحت کنترل می باشد و در امور مهم هیچ مأموری اجازه ندارد چیزی به ابتکار خود بگوید که ممکن است اهمیت مادی داشته باشد، ممکن است نقش همه گیر کا. گ. ب را در نظر داشته باشد.




آمریکایی های غیررسمی: بازرگانان و دانشجویان


«... عوامل انگیزه ای و آسیب پذیری که می تواند در برقراری مناسبات بالمآل منجر به به کارگیری (بازرگانان) بشود: آمادگی برای پذیرفتن پاداش مالی در ازای اطلاعات فنی و نمونه های جدید و میل به داد و ستد با اتحاد شوروی و سایر کشورهای اردوی سوسیالیستی... دانشجویان آمریکایی (در خارج) هسته بسیار خوبی را تشکیل می دهند که از میان آنها ما می توانیم اشخاصی را در آینده برای رخنه در دولت آمریکا بکار گیریم... دانشجویان آمریکایی علی القاعده دچار کمبود پول هستند... و اغلب آنها بسیار مستقل بوده و در انتخاب دوستان خویش آزادند.... آنها فاقد تجربیات زندگی و پختگی هستند.» هر چند نقل قول های مقامات کا. گ. ب. که در فوق آمده است، نشان دهنده علاقه شوروی به بازرگانان و دانشجویان آمریکایی در خارج است. این نقل قول ها تنها گویای قسمتی از داستان می باشند. علاقه دراز مدت به هر مقوله (یعنی بازرگانان و دانشجویان) بسیار روشن است.


بازرگانان و به ویژه کارشناسان مقوله های مختلف که به طور موقت در خارج به سر می برند از نقطه نظر شوروی بیشتر قابل دسترسی بوده و نزدیک شدن به آنان در یک محیط خارجی که در آنجا فاقد محافظ می باشند و بازرسی ضد اطلاعاتی به طور کلی کمتر از ایالات متحده آمریکا شدت دارد، آسان تر است.


اگر به کارگیری چنین اشخاصی در خارج با موفقیت انجام بگیرد در بسیاری از موارد اطلاعات علمی و فنی با ارزشی در محل فراهم خواهد کرد. معذالک عالی ترین امکان بالقوه مربوط به آینده است یعنی هنگامی که فرد مورد بحث به ایالات متحده بازگشته و به عنوان نفوذی در پژوهش های علمی و مراکز صنعتی یا حتی ردیاب و به کارگیرنده به نفع دستگاه های اطلاعاتی شوروی در چنین مراکزی به کار گرفته شود.


دانشجویان آمریکایی در خارج که به تخصص دانشگاهی خود متکی هستند نیز امکانات بالقوه دراز


ص: 33





مدت در زمینه علمی و تکنولوژی دارند.


معذالک بزرگ ترین امکان بالقوه آنها با رخنه در سازمان های دولتی آمریکا در آینده وابسته است.


علاقه اتباع شوروی در محل نسبت به آمریکایی ها در خارج مشاهده می شود. این اشخاص به علت دسترسی آنها به سایر آمریکایی ها در سمت های رسمی که هدف های اولیه دستگاه های اطلاعاتی شوروی هستند قرار می گیرند. بدین مفهوم آنها به عنوان واسطه ها ارزش دارند، زیرا از آنها می توان برای مأموران اطلاعاتی شوروی و عمال آنها از طریق تماس مستقیم با آمریکاییان دیگر استفاده کرد.


تجربه به کرات نشان داده است که یک نفر آمریکایی در خارج که فاقد سمت دیپلماتیک و رسمی باشد و در یک کشور خارجی به عنوان یک بازرگان یا دانشجو زندگی می کند متأسفانه محتمل نیست که پی ببرد که او به طور خود به خود و به نحو عادی از آماج های کا. گ. ب یا جی. آر. یو. واقع شده و حتی مظنون به پرورش «دوستانه» از سوی شوروی ها واقع می شود تا آن اندازه که به تکنیک ها و ترفندهای شوروی مربوط است یک چنین شخصی به طور کلی در این باره هیچ گونه آگاهی ندارد.


اخیرا یک تکنیسین جوان و آمریکایی که عضو یک گروه عمل آوردن اطلاعات در یک شرکت آمریکایی بود که با حکومت یک کشور مسلمان قرارداد بسته بود، با نهایت نگرانی گزارش داد که کوشش از سوی شوروی ها پس از یک سلسله گام های حساب شده و رشد یابنده که به هیچ وجه سوءظن او را برنینگیخته بود برای به خدمت گرفتن او انجام گرفته بود.


او و همسرش که به اتفاق، یک زوج عادی به شمار آمده و ظاهرا هیچ گونه نقاط آسیب پذیر نداشته، در یک مراسم اجتماعی محلی با یک دیپلمات شوروی و همسرش در اوضاع و احوال معصومانه ملاقات کردند. این ملاقات به تماس های بعدی بین دو خانواده که همیشه به ابتکار دیپلمات شوروی بود منجر شد.


بار اولی که دیپلمات شوروی و همسرش از خانه این زوج آمریکایی دیدار کردند. دیپلمات شوروی پنج بطری مشروب الکلی که به هیچ وجه مورد درخواست نبود همراه آورد. در یک مراجعه به زمان گذشته معلوم شد که این مشروب الکلی به عنوان یک هدیه تصادفی نبوده است هر چند از نظر ذوق آمریکایی ممکن بود چنین به نظر برسد، بلکه این هدیه به عنوان یک طعمه شکار تلقی شده بود. هر چند این فرد آمریکایی و همسرش مشروبات الکلی مصرف نمی کردند آنها از این واقعیت آگاه بودند که در این کشور اسلامی قانون منع مشروبات شدیدا مراعات می شود و هرگونه مشروبی ممکن است ارزش معتنابهی در بازار سیاه داشته باشد.


این زوج که فاقد سمت رسمی بودند دسترسی به فروشگاه کارمندان دیپلماتیک که در آن مشروبات الکلی به دست می آید نداشتند. فرد روسی که یک مأمور اطلاعاتی بود از این عوامل کاملاً آگاهی داشت.


هنگامی که فرد آمریکایی احمقانه داوطلب شد که پنج بطری مشروبات الکلی را به قیمت های نازل دیپلماتیک خریداری کند، کاملاً رفتار خوشایندی نشان داد. این معامله به نظر فرد روسی برای آن فرد آمریکایی نوعی سازش بود چون هر گونه تخطی از مقررات محلی منع استفاده از مشروبات الکلی، در صورت افشاء می توانست موجبات شرمساری شرکت وی و سفارت آمریکا را که هر دو نسبت به در خطر افتادن روابط محتاطانه بین خود و دولت مسلمان حساسیت به خرج می دادند فراهم آورد. این خرید مشروب از سوی فرد آمریکایی تنها گام اول بود و هنگامی که مناسبات او با فرد روسی منجر به دوستی بسیار نزدیک گردید او از این مشروبات الکلی از فرد روسی تعداد بیشتری خریداری کرد. همسر مأمور


ص: 34




اطلاعاتی شوروی نیز نقشی داشت که می توانست انجام دهد و این نیز جزئی از تکنیک های پرورشی مناسبات بود. همسر این فرد روسی از همسر فرد آمریکایی تقاضا کرد تا درس زبان انگلیسی به او بدهد و او نیز متقابلاً درس زبان روسی به همسر فرد آمریکایی بدهد این عملیات براساس مرتب و منظمی آغاز شد و همسر آمریکایی بدون آنکه خود متوجه شود به فرآیند ارزیابی نقاط آسیب پذیر که ممکن بود قابل بهره برداری باشد کمک کرد. او علنا درباره شرایط دشوار زندگی در این کشور اسلامی و درباره فقدان فروشگاه کارمندان دیپلماتیک و تسهیلات پستی گله کرده، نتیجه آن شده که زوج آمریکایی حاضر شدند آرد و سایر اقلام مورد فروش در فروشگاه افراد دیپلماتیک شوروی را بپذیرند. ظاهرا این اقلام به عنوان هدیه از سوی فرد روسی پیشنهاد شد و از سوی زوج آمریکایی پذیرفته می شد و هدف آن توسعه دوستی با شوروی ها و ایجاد یک نوع احساس تعهد شخصی نسبت به دیپلمات شوروی که شرایط زندگی آنها را آسوده تر می ساخت تلقی می شد.


سرانجام مأمور جاسوسی شوروی احساس کرد که برای روکردن دست خود آماده است و زمینه های موفقیت خود را ابتدا براساس دوستی و در صورت عدم موفقیت در این زمینه براساس سودهای مالی مبتنی ساخت. او زوج آمریکایی را به خانه خود دعوت کرد و شوهر را به کناری کشید. در درجه اول اومی خواست احساس اطمینان کند که آنها با یکدیگر دوست هستند و فرد آمریکایی با نهایت آمادگی و صمیمانه چنین اطمینانی به او داد. فرد روسی آن گاه با نهایت صراحت و صمیمیت از تکنیسین آمریکایی خواست تا بعضی اطلاعات کامپیوتری از دفتر شرکت این فرد را در ایالات متحده آمریکا به دست آورد.


چیزی که مأمور اطلاعاتی شوروی می خواست اطلاعات پیشرفته فنی بود که این فرد آمریکایی می دانست که توسط شرکت او برای کشور میزبان مسلمان یا اتحاد شوروی ممنوع است. فرد آمریکایی از مأمور اطلاعاتی شوروی پرسید که آیا وی به طور جدی از او می خواهد اطلاعات طبقه بندی شده به دست آورد و اگر چنین است چنین تقاضائی به منزله ارتکاب خیانت است. مأمور اطلاعات شوروی ابتدا درباره کلمه «طبقه بندی شده» خود را به کوچه علی چپ زد و آن گاه اظهار رنجش کرد و سپس تقاضای خود را بر این مبنا که چنین تقاضایی با توجه به دوستی میان آنها کاملاً بجاست تجدید کرد. هنگامی که فرد آمریکایی بار دیگر دوستی خود را بیان داشت ولی تقاضای او را رد کرد، فرد روسی آن گاه موضع دیگری را در پیش گرفت. در این باره ریزه کاری دیگر مطرح نبود. اگر فرد آمریکایی موافقت نماید که برای شوروی کار کند فرد روسی به او کمک خواهد کرد تا به حساب خودش کارهای بازرگانی در زمینه فنی در آمریکا انجام دهد و تأمین مالی آنرا کاملاً به عهده خواهد گرفت. درگیری های کامل این پیشنهاد در این مرحله برای نخستین بار برای فرد آمریکایی روشن شد و او به سرعت همسر خود را برداشته و عزیمت کرد.


برای زوج آمریکایی که سخت تکان خورده بودند ده روز طول کشید تا بتوانند تصمیم بگیرند که چه بکنند، آنها سخت در وضع دشوار قرار گرفته بودند و در مورد چند نکته نگران بودند. آنها متوجه شدند که بسیار ساده لوح بودند که مشروبات الکلی را که برخلاف قوانین کشور میزبان آنها است، خریداری کرده بودند. (هنوز روشن نیست که آیا این مشروبات را در بازار سیاه این کشور فروخته بودند یا خیر. البته در صورت مثبت بودن این موضوع خلاف دیگری نیز انجام داده بودند). پذیرفتن کالا از فروشگاه دیپلماتیک شوروی نیز یک تخلف دیگر از آنها بود. معذالک آنها تصمیم صحیحی گرفته و تمامی داستان را به مقامات


ص: 35




مربوط آمریکایی نقل کردند.


هر چند دانشجویان آمریکایی در خارج اکنون سال هاست هدف دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند، شواهدی که اخیرا از نقاط مختلف دیگر جهان به دست آمده نشان می دهد که کوشش های شوروی و به کار بردن تکنیک های مختلف برای فراهم کردن تماس های اولیه در شرایط ظاهرا معصومانه و ادامه پرورش و سرانجام کوشش در به کارگیری این دانشجویان تشدید شده است.


افراد روسی با سمت های رسمی به اشکال مختلف اغلب در کلاس ها و دانشگاه های محلی و مؤسساتی که دارای تحصیلات نیمه وقت می باشند و ظاهرا برای تکمیل زبان با مطالعه منطقه صورت می گیرد ثبت نام می کنند. یک چنین دوره هایی از تحصیل وسایل بسیار خوبی برای آغاز تماس با دانشجویان خارجی از جمله دانشجویان آمریکایی است، شوروی هایی که اجازه دارند در چنین رشته هائی مطالعه کنند. اغلب بدون استثناء مأمورین اطلاعاتی هستند که به مطالعه همدرسی های خود بیشتر از مطالعه موضوعی که در این رشته تدریس می شود علاقه نشان می دهند. البته راه های متعدد دیگری نیز برای ملاقات و پرورش دانشجویان آمریکایی وجود دارد. این دانشجویان آمریکایی اغلب توسط مأمورین رسمی شوروی مورد جستجو قرار می گیرند و مأمورین شوروی آنها را با پیشنهاد افزایش درآمد حقیر خود از طریق دادن درس زبان انگلیسی یا انجام کارهای ترجمه وسوسه می کنند. ملاقات های تصادفی اعم از اینکه واقعه طبق نقشه باشد در مراکز دانشجویی، سخنرانی ها، کنسرت ها و پارتی های خصوصی و غیره، معمولاً به دنبال خود پوشش هایی برای مناسبات اجتماعی دارد که این مناسبات به نوبه خود پس از یک دوران ارزیابی جنبه مخفیانه و زیرزمینی پیدا می کند. در نیمکره غربی تاکتیک هایی از این نوع در شهر مکزیکو (پایتخت مکزیک) که گروه بزرگی از دانشجویان آمریکایی تمام وقت و نیمه وقت و تعداد زیادی مأموران اطلاعاتی شوروی در آن حضور دارند در عملیاتی که متوجه کشور همسایه آنها یعنی ایالات متحده است، چشمگیر بوده است. کا. گ. ب. کشور مکزیک (و منطقه آمریکای لاتین به طور کلی) را به عنوان محیط به ویژه جذاب برای به کارگیری دانشجویان آمریکایی که در نظر دارند وارد خدمات دولتی ایالات متحده آمریکا شوند یا می توانند به این خدمات کشانده شوند تلقی می کنند. یک سند تحلیلی از سوی کا. گ. ب. درباره دانشجویان آمریکایی در کشورهای آمریکای لاتین دلیل آن را در کلمات زیر بیان می نماید:


«بیشتر آنها از طبقه متوسط آمریکا می باشند، اغلب تنها وسیله امرار معاش آنها بورسی است که از (ارتش آمریکا) جهت خدمت در ارتش دریافت می کنند یا مقرری ناچیز است که خانواده شان برای آنها می فرستند. دانشجویانی که در این طبقه قرار گرفته اند، تمایل آن را دارند که از نظر بینش لیبرال تر باشند.


آنها به آسانی پذیرای احساسات ملی گرایی و ضد استعماری هستند. آنها همچنین تمایل دارند که سیاست های اقتصادی و خارجی حکومت ایالات متحده و سیاست استعماری آمریکا را نسبت به آمریکای لاتین رد کنند همه این ملاحظات علاوه بر شرایط مساعد عملیات، جهت عملیات اطلاعاتی خارجی شوروی به نحو بسیار وسیعی برنامه عملیاتی ما را در آمریکای لاتین تسهیل می کنند.» یک طریقه اضافی که دستگاه اطلاعاتی شوروی بوسیله آن با دانشجویان آمریکایی تماس می گیرد از طریق برنامه مبادله دانشجو با شوروی است این دانشجویان از اواسط دهه 1950 به تعداد زیادی در مراکز تحصیلات عالی در اروپا و آمریکای جنوبی و سایر قسمت های دیگر جهان یافت می شوند. بیشتر آنها مأمورین اطلاعاتی حرفه ای هستند که دوران ابتدائی «آزمایشی» را می گذرانند یا اینکه برای مأموریت


ص: 36




بعدی در خارج در زیر سرپوش رسمی اغلب در همان منطقه جغرافیائی که تحصیل کرده اند دست به سفرهای آشنایی می زنند. مثلاً نیکولای گئورگییویچ کورودیخ، یک دانشجوی مبادله ای در دانشگاه لندن در سال تحصیلی 1964 - 1965 که در سال 1966 بار دیگر در دانمارک با سمت دیپلماتیک دبیر سوم ظاهر شد و وظیفه وابسته مطبوعاتی را انجام می داد. کورودیخ با نهایت جدیت تماس هایی را با دانشجویان آمریکایی در لندن برقرار کرده و بعدا کارهای خود را در دانمارک از طریق رفتن به یک آموزشگاه زبان برای خارجی ها در شهر کپنهاگ و یک مرکز بین المللی دانشجویی در این شهر ادامه داده است. همچنین والنتین ایوانویچ ایلینتسف، یک دانشجوی 33 ساله مشمول برنامه مبادله دانشجو در دانشگاه ییل (YALE)در سال تحصیلی 1963 - 1964 در سال 1965 با نقش دیپلماتیک وابسته فرهنگی در هندوستان سر درآورد و تا این تاریخ فعالیت اصلی او در دهلی نو، تعقیب و پرورش آمریکاییان بوده است.


ایلینتسف یک مأمور در بخش مربوط به آمریکای کا. گ. ب است و دوران آزمایشی او در ایالات متحده برای آشنایی با آمریکا و راه و رسم آمریکایی ها و تکمیل زبان انگلیسی خود بوده است. در دانشگاه ییل او به نحو برجسته ای فاقد شرایط برای کار مافوق دانشگاهی در رشته ظاهرا مورد علاقه خود (حکومت شهرداری) بود و دوران یکساله تحصیلی خود را به عنوان یک مستمع گاه به گاه در کلاس، بدون تحصیل جدی و یا تهیه رساله تحصیلی به پایان رساند.


دانشجویان مبادله ای شوروی در غرب که ممکن است مأمورین اطلاعاتی هم نباشند اغلب به عنوان عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی به کار برده می شوند، هر چند این دانشجویان فاقد آموزش اطلاعاتی هستند مأموران شوروی در محل آنها را راهنمایی می کنند تا درباره دانشجویان همکلاس آمریکایی خود که در این کشورها تحصیل می کنند گزارش دهند و یا آنها را ارزیابی کنند. هر چند موارد متعددی در این باره وجود دارد که می توان آنها را نقل کرد، معذالک دو مورد زیر به شکل خلاصه شده کافی خواهد بود که نشان دهد که چگونه دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد دانشجویان آمریکایی در خارج را به کار گرفته و از آنها بهره برداری کند. در مورد اول که به سرعت منجر به عملیات به کارگیری شد، هدف یک دانشجوی فارغ التحصیل آمریکایی بود که در تلاش برای اخذ درجه دکترای خود در دانشگاه آکسفورد کار می کرد. هنگامی که او علاقه خود را درباره مطالعه بعد از دوران دکترا در اتحاد جماهیر شوری بیک دانشجوی فارغ التحصیل شوروی که او نیز در چهارچوب مبادله ای دانشجو در آکسفورد بود بیان داشت، شخص اخیر اطلاعاتی از این دانشجوی آمریکایی بیرون کشید و از جمله این اطلاعات این بود که او در استخدام مقاطعه کار بزرگ دفاعی در ایالات متحده آمریکا بوده و این شرکت مقاطعه کار سرگرم تولید اجزای مرکبه هواپیما و موشک می باشد و او شاید در بازگشت خود برای همین شرکت آمریکایی کار بکند. این امر منجر به آن شد که ملاقاتی با یک مأمور شوروی در لندن که یک مأمور اطلاعاتی تشخیص هویت داده شده در رشته علوم و تکنولوژی بود صورت بگیرد. دانشجوی مبادله ای شوروی پس از اینکه مقدمات معرفی را به عمل آورد از نظرها ناپدید شد و بعدا مأمور شوروی و دانشجوی آمریکایی یک سلسله ملاقات هایی با یکدیگر انجام دادند که ابتدا در اطراف چشم اندازهای تحصیل پیشرفته در اتحاد جماهیر شوروی دور می زد. همه ملاقات ها به خواهش طرف شوروی در آبجوفروشی ها و رستوران های لندن صورت می گرفت، به جای اینکه در سفارت شوروی انجام بگیرد و در همان تماس های اولیه به این دانشجوی آمریکایی گفته شده بود که هرگز به سفارت آمریکا تلفن نکند. سرانجام پس از یک دوران


ص: 37




کوتاهی از پرورش و ارزیابی (از جمله درخواستی مبنی بر اینکه دانشجوی آمریکایی خلاصه مفصلی از زمینه تحصیلاتی و تخصصی علمی خود فراهم کند) مأمور شوروی به او وعده داد که می تواند از تحصیلات رایگان در اتحاد شوروی در تاریخ بعدی استفاده کند و همچنین به او گفت لازم نیست که در گذرنامه آمریکایی او روادید شوروی وجود داشته باشد. در ازای این لطف فرد روسی از دانشجوی آمریکایی خواست تا به او در به دست آوردن اطلاعاتی از نوعی که در دسترس شوروی نبود کمک کند.


دانشجوی آمریکایی به سابقه استخدامی خود و کاربرد نظامی آن اشاره کرد و پرسید که آیا این همان اطلاعاتی است که مورد تقاضای فرد روسی است. مأمور شوروی پاسخ داد: شما به سرعت آنچه را که مورد تقاضا است می قاپید.» دانشجوی آمریکایی که پی برد او اشتباهی وارد اوضاعی شده است که جدای از خواست اوست تمامی ماجرا را به مقامات آمریکایی گزارش داد. معذالک قبل از اینکه روابط کاملاً قطع شود مأمور شوروی آنرا بر یک اساس مخفیانه (ملاقات ها در خارج شهر و دور از دید احتمالی) قرار داده بود و یک حقوق ماهیانه به دانشجوی آمریکایی در جریان بقیه مدت اقامت او در خارج به اضافه مبلغی که معادل نصف حقوق ماهیانه عادی او پس از بازگشت به آمریکا و از سرگرفتن کار عملی مربوط به دفاع او بود پیشنهاد کرده بود.


وضع فلاکت بار یک دانشجوی آمریکایی در وین که در اوائل 1967 پی برد که مدت یک سال و بدون اینکه مورد سوءظن قرار گیرد از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی به عنوان ردیاب و ارزیابی کننده افراد همتای آمریکایی قرار گرفته است، کمتر چشمگیر بود معذالک آموزنده است. تکنیک به کار رفته در این مورد زمینه های دیگری نیز مشاهده شده است. مأمور اطلاعاتی شوروی با نزاکت و ظرافت قابل ملاحظه از عدم بلوغ و عدم پیچیدگی که شوروی ها انتظار دارند در بسیاری از دانشجویان آمریکایی در خارج مشاهده کننده، استفاده کرد.


این فرد آمریکایی در بهار 1966 در حالی که تنها 24 سال از عمرش می گذشت و دانشجوی کالج نبود، برای آموختن زبان آلمانی به وین آمد و در یک خوابگاه دانشجویی مسکن گزید. اندکی پس از ورودش وی با آلبرت گئورگییویچ فاتیف که یک مترجم وابسته به بخش ترجمه روسی آژانس بین المللی انرژی اتمی بود آشنا شد. او و این فرد نامبرده شوروی به اتفاق یکدیگر به ماهیگیری می رفتند. در پایان تابستان فاتیف پیشنهاد کرد که او و آن فرد آمریکایی به تنهایی در قسمت مرکزی وین شام صرف کنند. در مدت چند هفته این توافق بدون اینکه جلب توجه کند تبدیل به ملاقات های منظم هفتگی در زمان معین و در محل های از پیش تعیین شده در شهر وین شد.


فاتیف بسیار سر راست بود و در حالی که پانزده سال از دانشجوی آمریکایی بزرگ تر بود او این فرد آمریکایی را با نهایت تملق هم فکر خود قلمداد می کرد. در حالی که قضیه چنین نبود. برای این فرد آمریکایی به هیچ وجه این سئوال پیش نیامد که چرا این فرد روسی که بیشتر از او تجربه دارد این همه وقت را با او صرف می کند، مأمور شوروی از این نکته در معلومات خود استفاده می کرد که فرد آمریکایی در سال های اولیه دانشکده، رشته روان شناسی را می گذارند و ظاهرا فکر می کند که در ارزیابی انسانی کارشناس شده است. بعدا (و این یکی از کهنه ترین حقه های شوروی به شمار می رود) فاتیف از فرد آمریکایی خواست به یک دوست روزنامه نگار (که هرگز هویت او معلوم نشده بود) که سلسله داستان هایی درباره جامعه اتریشی و آمریکایی در وین تهیه می کرد، کمک کند. دانشجوی آمریکایی با کمال خشنودی


ص: 38




یک مقاله ده صفحه ای برای این مأمور شوروی تهیه کرد و مأمور شوروی پیشنهاد کرد که دستمزدی به او بپردازد. فرد آمریکایی که در آن موقع کمبود پولی نداشت، این پیشنهاد را رد کرد و مأمور پرحوصله شوروی در این باره اصراری نورزید. دانشجوی آمریکایی معذالک پذیرفت که اقلامی از فروشگاه دیپلماتیک شوروی به قیمت هایی کمتر از قیمت های بازارهای وین خریداری کند. او همچنین یک رادیو ترانزیستوری را به مناسبت هدیه جشن تولد خود پذیرفت و بدین ترتیب در ظرف یک مدت کوتاه فاتیف گفت دوست روزنامه نگار او قصد دارد زمینه فعالیت خود را توسعه دهد و خواستار گزارش های کتبی بیشتر به شکل ارزیابی های روان شناسی درباره دانشجویان وین به ویژه آمریکایی ها شد. این دانشجوی آمریکایی «به زودی به طور منظم گزارش های مشابهی تسلیم می کرد و کمتر متوجه شده بود» که او به نحو مداوم از سوی فاتیف موظف شده بود که مسئله ای را درباره هر یک از آمریکاییانی که او درباره آنها مطالبی نوشته بود پیگیری کند. او درباره پیشنهادهای دیگر شوروی مطلب ویژه ای را متوجه نمی شد. مثلاً به او پیشنهاد شده بود که از تماس های خود با اتریشی ها بکاهد و با آمریکایی هایی که در برنامه دانشگاه استانفورد که درنزدیکی وین سرگرم عملیاتی هستند دوست شود و دامنه تماس های اجتماعی خود را توسعه داده و هر روز در مؤسسه مطالعات اروپایی وین برای ملاقات با آمریکایی های دیگری نهار صرف کند. سرانجام در همین زمینه ولی به دلیلی که مورد عمل قرار نگرفت فاتیف پیشنهاد کرد که این دانشجوی آمریکایی در کنسولگری آمریکا در وین کاری برای خود به عنوان کارمند محلی دست و پا کند.


در اوائل سال 1967 تحولات چندی باعث شد که ذره ای از شک و تردید به وجود آمده و پرورش یابد. هنگامی که گزارش های ارزیابی کتبی رو به کاهش گذاشت فاتیف بیش از حد نگران شد. او مرتب از دانشجوی آمریکایی می خواست تا به نوشتن خود ادامه دهد و استدلال می کرد که «مهم نیست چه می نویسی ولی برای من چیزی بنویس.» درباره این موضوع یک نوع پافشاری عصبی در کار بود.


دانشجوی آمریکایی از اینکه فرد روسی به او اصرار می کرد که در وین طولانی تر از آنچه قصد داشت باقی بماند اندکی به فکر فرو رفت. فرد روسی به او گفته بود که اگر موضوع سر پول است «من می توانم ماهی 100 دلار به شما بدهم. شما چنان آدمی خوبی هستید که باید به مطالعات خود ادامه دهید.» تصمیم نهایی و توأم با شک و تردید دانشجوی آمریکایی برای دادن گزارش آنچه که در جریان است به مأمور امنیتی سفارت آمریکا زمانی گرفته شد که وقوع حادثه ای خاص جریان را به نحو نگران کننده ای در معرض دید قرار داد. فاتیف یک روز به او معادل 60 دلار آمریکایی پول نقد اتریشی داد و توضیح داد که این پول از جانب دوست روزنامه نگار - که هویتش فاش نشده بود - بابت «کاری» که او انجام داده بود، پرداخت شده است. فاتیف همچنان به او وعده داد که اگر او به نوشتن برای شوروی ها ادامه دهد پرداخت های دیگری صورت خواهد گرفت. هنگام پرداخت فاتیف از دانشجوی آمریکایی خواست که یک قبض رسید امضاء شده به او بدهد. دانشجوی آمریکایی هنگام نقل داستان خویش به زحمت می توانست باور کند که او برای مدت چندین ماه از سوی یک مأمور اطلاعاتی که در درجه اول اهداف آمریکایی مد نظرش بوده گول خورده است. این دانشجو هر چند از ماهیت قضیه بی خبر بود به نحو منظمی با مأمور اطلاعاتی براساس شرایط نیمه مخفی ملاقات کرده بود و آنچه را که از او خواسته بودند انجام داده و سرانجام پول دریافت کرده و قبض رسید آن را داده بود. اظهار نظر او درباره دادن گزارش بسیار گویا بود: «من اصلاً نمی توانم باور کنم این نوع مطالب را که در روزنامه ها می خوانیم و فکر نمی کنیم که درباره ما هم ممکن


ص: 39




است اتفاق بیفتد، من اکنون می توانم آن را ببینم ولی هنوز هم از بعضی لحاظ باور کردن اینکه من در این ماجرا آلوده بودم دشوار است.... این امر برای چند هفته نبود بلکه تقریبا یک سال ادامه داشت.» در ارتباط با ماجرای فوق لازم است خاطرنشان شود که دانشجویان آمریکایی در خارج گاهی درباره پرورش شوروی در مراحل اولیه آن ظنین می شوند ولی هنگامی که از مقامات آمریکایی در این باره اطلاعی ندارند و درباره مسائل امنیتی چندان هوشیار نیستند توصیه های اشتباهی را دریافت می کنند. در یکی از چنین مواردی یک دانشجوی آمریکایی به طور منظم مبالغ قابل ملاحظه ای از یک دانشجوی مبادله ای شوروی برای ترجمه مقالات از مطبوعات محلی به زبان انگلیسی دریافت می کرد. او از یک مأمور کنسولگری آمریکا پرسید که آیا چنین ترتیبی ایرادی ندارد. درباره این پرسش در مدارک رسمی چیزی ثبت نشده و در آن زمان به مأمور امنیتی سفارت گزارش داده نشد. ماجرا هنگامی برملا شد که ماه ها بعد دانشجوی آمریکایی بازگشته و گزارش داد که شوروی ها می خواستند او را به عنوان یک عامل اطلاعاتی شوروی به کار گیرند. اگر این آمریکایی در همان دیدار اول مراتب را به مأمور امنیتی سفارت گزارش داده بود، می توانست راهنمایی صحیحی دریافت کند. مأمور کنسولگری نتوانسته بود این مطلب را درک کند که هیچ دانشجوی شوروی در غرب نیاز مشروع برای ترجمه مطالب مندرج در مطبوعات یا پول برای پرداخت بابت این ترجمه از سوی خود ندارد.




تأسیسات اطلاعاتی شوروی درباره هدف های آمریکایی در خارج


«در کشورهایی که تجمع آمریکاییان، که از لحاظ اطلاعاتی جالب باشند، وجود دارد، تأسیسات ما در محل به طور منظم شرایط کار آنها را مطالعه می کنند و در پی راه هایی هستند تا با آنها تماس برقرار کنند. ما از منابع عمال خود و تماس های شخصی و سایر شکل های نظارت درباره کارمندان و الگوهای کار در داخل تأسیسات آمریکایی و وضع حقوقی و استخدامی آنها و همچنین الگوهای رفتاری و موضع گیری نسبت به تماس با شوروی ها به عنوان آماج های انفرادی خودمان اطلاعات جمع آوری می کنیم.»




اتباع شوروی


هر چند ژنرال الکساندر میخایلوویچ ساخاروفسکی، رئیس مدیریت خارجی کا. گ. ب. از قرار معلوم در یک رهنمود سال 1961 به همه نمایندگی های مستقر در کشورهای خارجی گله کرده بود که مأمورین کا. گ. ب. با گسترش تماس های خود با آمریکایی ها خود را در معرض دید آنها قرار داده و به صورت هدف های ضد اطلاعاتی آنها قرار می گیرند، کاملاً روشن است که در عمل مأمورین اطلاعاتی شوروی در سراسر جهان در پی تماس های شخصی با آماج های بالقوه برای به کارگیری هستند. نمونه های از این واقعیت در این رساله داده شده است و نمونه های دیگری نیز وجود دارد که متعددتر از آن است که در اینجا بدون پیچیده تر کردن مطلب ذکر شود.


در قسمت های اولیه این رساله خاطر نشان شده بود که در سال های اخیر، مأمورین کا. گ. ب. دیده شده اند که گاهی در اقصی نقاط کره زمین کوشش های خود را علیه آمریکایی ها در خارج متمرکز می کنند.


این اشخاص که از لحاظ دانش زبان کاملاً واجد شرایط بوده و با زندگی و خصوصیات آمریکا آشنا هستند در بسیاری از موارد آماج هایی را که با آنها کار می کنند مستقیما پرورش می دهند، گاه به گاه در


ص: 40






مراحل اولیه پرورش آنها از یک پرچم جعلی استفاده می کنند. بدین معنی که خودشان را کانادایی یا اتباع کشورهای اروپایی که به زبان انگلیسی تکلم می کنند، معرفی می نمایند.


برای نمونه در هند که یک محیط فعالیت فشرده کا. گ. ب. علیه آمریکایی ها است، لااقل یک کارشناس باتجربه متخصص در امور آمریکا در رابطه با تماس مستقیم با پرسنل مورد آماج قرار گرفته آمریکایی در هر یک از سال های دهه قبل حضور داشته است. در جریان بخش هایی از این مدت چندین نفر از این پرسنل همزمان حضور داشتند. یکی از مأموران بخش آمریکا با سه مأمور آمریکایی در تماس های اجتماعی گرفتار بود و شخصا یک منشی رمز و چندین کارمند عادی دیگر آمریکایی را پرورش می داد. یکی دیگر با لااقل 8 مأمور آمریکایی از جمله یک مأمور خدمات خارجی و یک منشی رمز تماس داشت. یک نفر سومی مناسبات پرورشی لااقل با 7 نفر مأمور آمریکایی در مقوله های مختلف و همچنین تعدادی آمریکایی غیررسمی داشت. یک نفر چهارمی که دور از دهلی نو مستقر شده بود مشاهده شده بود که در پرورش شخصی آمریکایی ها فوق العاده فعال است.


هنگامی که سابقه مأمورین شناخته شده بخش آمریکایی کا. گ. ب. را به سابقه سایر پرسنل اطلاعاتی شوروی مشکوک (روی هم رفته بیش از 30 نفر) که مستقیما در عملیات علیه آمریکایی ها در هند در یک زمان شرکت داشتند اضافه کنیم، شواهد ناراحت کننده تر می شود. تماس های اطلاعاتی شوروی با عمق و طول زمانی مختلف تقریبا با 70 مأمور آمریکایی به اضافه لااقل 18 «کارمند جزء» و مأمور فنی (از قبیل منشی رمز و نگهبان و سکرترها) و لااقل 25 نفر اتباع خصوصی آمریکا برقرار شده بود. تعداد دهها تماس شامل پرورش مستقیم بود که به ویژه بسیار فشرده به شمار می رفت. علاوه بر افسران ستاد که در زیر پوشش دیپلماتیک یا سایر پوشش های رسمی در غرب کار می کنند، دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار علیه آمریکاییان مقیم خارج از به کار گرفتن افراد غیرقانونی نیز استفاده می کند. همان طور که قبلاً گفته شد اینها مأمورین غیرقانونی شوروی هستند که با کارت شناسایی غیر شوروی مجهز به مدارک کامل و در عین حال قلابی به عنوان شهروندان سایر کشورها می باشند.


بعضی از آنها در غرب سال های سال فعالیت دارند و سرگرم انواع مختلف فعالیت های مشروع استتاری که با مأموریت اطلاعاتی آنها وفق داده شده است، می باشند. مثلاً سرهنگ دوم یوگینوویچ رونگ، مأمور کا. گ. ب. و یک فرد غیرقانونی که در ماه اکتبر سال 1967 در آلمان به مقامات آمریکایی پناهنده شد، خود را برای مدت 12 سال با نهایت موفقیت به عنوان یک شهروند آلمانی و یک بازرگان تراز پایین که خود کارفرمای خویش بود معرفی کرده بود. کار او برایش پوشش مناسبی بود و قدرت تحرک و فرصت کافی مورد احتیاج را به او می داد تا یک شبکه مهم آلمانی را رهبری کند.


افراد غیرقانونی که در غرب زندگی می کنند ممکن است با استفاده از سمت پوششی خود یا اوضاع اجتماعی طبیعی تماس های قابل قبول با آمریکایی هایی که از لحاظ اطلاعاتی جلب توجه می کنند برقرار کنند. آنچه که بعدا اتفاق می افتد تابع الگوی معینی نیست. فرد غیرقانونی ممکن است به عنوان یک ردیاب و ارزیاب مشکوک وارد میدان شده و فرد آمریکایی را که آماج او قرار گرفته است به مرحله ای برساند که تنها یک گام با کوشش به کارگیری فاصله داشته باشد. در این هنگام شخص دیگری که ممکن است یک فرد غیرقانونی یا یک تبعه معمولی شوروی با سمت رسمی باشد، در اوضاع و احوالی که هیچ گونه سوءظنی ایجاد نمی کند، وارد صحنه شده و انجام عملیات را به عهده بگیرد و آن را به پایان برساند. در


ص: 41




زمان های دیگری تنها یک فرد غیرقانونی ممکن است عملیات را از طریق همه مراحل از ردیابی تا به کارگیری اداره کند.


در بعضی اوضاع، یک فرد غیرقانونی شوروی ممکن است برای کوشش در به کارگیری یک آمریکایی که دستگاه اطلاعاتی شوروی در مورد او اطلاعات دارد و لااقل تا اندازه ای ارزیابی شده است از اتحاد جماهیر شوروی اعزام شود این نوع فرد غیرقانونی ممکن است خود را به عنوان یک توریست از یک کشور غربی و یا یک روزنامه نگار آزاد و یا بازرگان سیار و یا نماینده یک سازمان خیالی برای پیشبرد صلح جهانی یا آرمان با ارزش دیگر معرفی کند. پوشش او به طور کلی سطحی است و هر چند برای ایفای نقش خویش دارای مدارک کافی است، او بی میل خواهد بود از اینکه درباره سابقه و شغل خویش عمیقا مورد سئوال قرار گیرد. یک تبعه یکی از کشورهای اروپای شرقی که در ماجرایی که قبلاً نقل شد ظاهرا به عنوان تبعه آفریقای جنوبی تغییر تابعیت داده بود کوشیده بود تا یک کارشناس ارتباطاتی و مخابراتی وزارت امور خارجه را که دارای ریشه قومی یکسان با وی بود، استخدام کند. وی یک فرد غیرقانونی و احتمالاً از نوع تک مأموریتی بود.


دستگاه اطلاعاتی شوروی اغلب از سایر اتباع شوروی در خارج در عملیات علیه آمریکایی ها استفاده می کند. اینها اتباع شوروی می باشند نه اعضای کا. گ. ب. یا جی. آر. یو که سمت های مشروع آنها در کشورهای خارجی، از قبیل استعداد آنها در تکلم به زبان انگلیسی و تحرک بازرگانی و مناسبات اجتماعی آنها یا تخصص فنی آنها، به آنها این امکان را می دهد تا بعضی از وظایف را براساس مأموریت های نیمه وقت جهت یکی از دو دستگاه کا. گ. ب یا جی. آر. یو انجام دهند. به کارگیری دانشجویان مبادله ای اصیل، بدین طریق قبلاً خاطر نشان شده است. سایر مقوله ها شامل خبرنگاران خارجی شوروی در سمت های مشروع، دانشمندان و کارشناسان بازرگانی خارجی در وزارت امور خارجه می باشند. عادی ترین نقش آنها عبارت است از ردیابی و ارزیابی آمریکاییانی که با آنها تماس عادی مکرر دارند. گزارشهای آنها درباره چنین تماس هایی به رئیس محلی کا. گ. ب یا جی. آر. یو تسلیم می شود و به دقت تجزیه و تحلیل می گردد و به عنوان شالوده ای برای برنامه ریزی عملیات به کارگیری مورد استفاده قرار می گیرد.


فرد روسی اولیه ممکن است آنگاه برای معرفی تحت یک بهانه پذیرفتنی یا یک مأمور اطلاعاتی و یا یک عامل به آن فرد آمریکایی که مشمول هدف قرار گرفته به کار رود.




مأمورین اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک کمونیست


دستگاه های اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیست در اروپای شرقی علیه آمریکایی ها در خارج، در تعقیب هدف های ویژه خویش، به ویژه هنگامی که منشأ قومی یک مأمور و کارمند آمریکایی متعلق به اروپای شرقی باشد فعالیت دارند ولی همچنان که قبلاً خاطرنشان شده است شواهدی در دست است که دستگاه های کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی هر جا که در خارج از این محیط نماینده دارند تنها بخشی از فعالیت خود را به منافع شوروی اختصاص می دهند. ماجرای منشی آرشیو سفارت آلمان فدرال و نامزد قلابی آمریکایی او که قبلاً به تفصیل ذکر شد، نشان دهنده مشارکت دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی در عملیاتی است که تحت کنترل کا. گ. ب. بوده است.


در چندین نقطه جهان، نمونه هایی از واگذاری موقت یک عامل متعلق به این بلوک تحت کنترل مستقیم


ص: 42





دستگاه اطلاعاتی شوروی مشاهده شده است. در یک کشور، شهروند یکی از کشورهای اروپای غربی که از طریق تغییر تابعیت تبعه این کشور شده بود، به عنوان یک عامل از سوی دستگاه اطلاعاتی کشور اصلی او که متعلق به بلوک کمونیستی بود، به کار گرفته شده بود. هر چند دستگاه اطلاعاتی این کشور بلوک کمونیستی نقشه دراز مدتی برای استفاده از این عامل داشت، هنگامی که معلوم شد او به تعدادی از آمریکاییان مورد نظر شوروی دسترسی پیدا کرده است، بلافاصله تحت کنترل مستقیم کا. گ. ب درآمد. او آنگاه منحصرا از سوی شوروی ها در پشتیبانی از عملیاتی که چندین سال به طول انجامید مورد استفاده قرار گرفت. بعدا در یک کشور دیگر او بار دیگر برای دستگاه اطلاعاتی یک کشور بلوک کمونیستی که زادگاه او بود تغییر شغل داد. به همین ترتیب در یک منطقه غیر اروپایی هنگامی که یک مأمور اطلاعاتی بلوک کمونیست کسب اطلاع کرد که یکی از عمال محلی آن که تا آن زمان علیه آماج های کشور خودش کار می کرد و درس های خصوصی زبان به یک مأمور آمریکایی می داد، این عامل به یک مأمور ستاد بخش آمریکایی کا. گ. ب. واگذار شد. برای مدتی بعد از آن کا. گ. ب. از آن عامل بلوک کمونیستی برای جمع آوری اطلاعات درباره این آمریکایی استفاده کرد از آنجایی که درس های زبان در خانه این آمریکایی انجام می گرفت، به این عامل گفته شد تا با خانواده آمریکایی مورد بحث بیشتری دوستی کند تا بتواند دیدارکنندگان از این آمریکایی را تشخیص هویت دهد. همچنین از او خواسته شد تا نقشه تقریبی اتاق های این خانه را با حداکثر جزئیات تهیه کند (شاید برای اینکه دستگاه های استراق سمع در آن نصب شود) و نمونه ای از دست خط این آمریکایی فراهم کند با این بهانه که وی در تجزیه و تحلیل خط مهارت دارد.


مأمور کا. گ. ب. نمونه امضای او را در ته یک کاغذ فاقد نوشته لازم داشت و به این عامل آموخته بود که چگونه کاغذ را تا کند به طوری که فرد آمریکایی متوجه نشود که او در زیر یک کاغذ نوشته نشده امضاء می کند. (یک چنین نمونه ای ممکن بود برای استفاده در عملیات جعل اسناد کا. گ. ب، به کار رود).


همکاری بلوک کمونیستی با دستگاه اطلاعاتی شوروی به طرق دیگر نیز نشان داده شده است. در بعضی کشورها تماس هایی بین مقامات آمریکایی و همتاهای دیپلماتیک شوروی آنها به دلایل سیاسی مربوط به روابط آمریکا با حکومت محلی تشویق نمی شود. مناسبات اجتماعی با مقامات بلوک کمونیستی معمولاً کمتر محدود است. مواردی وجود داشته است که در آنها مقامات بلوک کمونیستی از آمریکایی ها برای شرکت در جشن هایی دعوت کرده اند که در آنها یک مأمور کا. گ. ب. که کارشناس در امور آمریکا می باشد شرکت دارد، حضور یک چنین فردی همواره تصادفی نبوده است.




اتباع سایر کشورهای بیگانه


هر چند مأمورین اطلاعاتی شوروی در پی تماس مستقیم با آمریکایی ها در کشورهای خارج می باشند، بسیاری از آمریکایی ها که درباره هدف های شوروی آگاهی و هشیاری دارند، میل ندارند تماس مستقیم با شوروی ها داشته باشند. از لحاظ غریزی نیز از فرصت هایی که برای چنین تماس هایی پیش می آید دوری می گزینند. کا. گ. ب. و جی. آر. یو برای غلبه بر چنین دشواری و همچنین برای به تعویق انداختن یا پنهان کردن موجودیت مورد علاقه شوروی بر روی پرورش و دستکاری عمال سایر ملیت ها جهت ارزیابی و پرورش و گسترش افراد آمریکایی به منظور به کارگیری بعدی آنها تأکید می کنند. یک سند کا. گ. ب.


درباره این جنبه از آیین عملیاتی در عبارات زیر اشاره می کند:


ص: 43





«تجربه ما از این قرار بوده است که در بعضی از کشورها که در آنها برنامه های ضد اطلاعاتی علیه ما وجود دارد .... پرورش مستقیم آمریکایی ها از سوی مأموران ما معمولاً چندان مؤثر نیست... در چنین اوضاع و احوالی ترجیح داده می شود که از عمال محلی برای پرورش و ارزیابی آمریکایی ها برای ما استفاده شود... (مثلاً) هیئت ما در رم تعدادی از این عمال را آموزش داد و به آنها دستور داد تا با آمریکاییان در تأسیسات و واحدهای ویژه دوست شوند و از آنها اطلاعات جمع آوری کنند. آنهایی که در بخش های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ارتباطاتی سفارت آمریکا و یا گروه مساعدت نظامی و یا بخش اطلاعاتی (مقصود اطلاعات مطبوعاتی و غیره است - م) آمریکا و نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در ایتالیا کار می کنند مشمول این فعالیت می باشند.» چند مقوله از اتباع خارجی هستند که به عنوان عمال علیه آمریکایی های خارجی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. به کار گرفته می شوند و در صفحات بعدی این بخش این مقوله ها با مثال های متعدد ذکر خواهد شد.




دیپلمات های جهان سوم


در مسکو هیئت مدیره ضد اطلاعات کا. گ. ب. (مدیریت دوم) مسئول عملیاتی و امنیتی و ضداطلاعاتی بیگانگان مقیم شوروی یا دیدار کننده از شوروی است. این مدیریت به عنوان یکی از مأموریت های متعدد خود مسئول تهیه و اجرای برنامه های عملیاتی بسیار عظیم و مبارزه جویانه برای رخنه در تأسیسات دیپلماتیک خارجی در مسکو و به کارگیری کادرهای دیپلماتیک خارجی به عنوان عمال شوروی در دوران خدمت آنها در اتحاد جماهیر شوروی است. شرح تفصیلی بسیاری از جنبه های این برنامه خارج از گنجایش این رساله است، معذالک می توان خاطر نشان ساخت که این برنامه علیه همه کارمندان دیپلماتیک خارجی در حیطه عملیاتی وسیع فنی کا. گ. ب. و منابع آنها در یک محیط کاملاً تحت کنترل می باشد. برنامه کا. گ. ب. در طول سال ها کاملاً موفقیت آمیز بوده است، یک مأمور اطلاعاتی شوروی که از این کشور فرار کرده، برآورد کرده است که در هر لحظه معین در مسکو کا. گ. ب. لااقل دارای یک عامل به کار گرفته در هیئت سیاسی نمایندگی هر یک از کشورهای رو به رشد خاورمیانه، آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین است. کا. گ. ب. همچنین موفقیت چشمگیری در عملیات به کارگیری علیه پرسنل دیپلماتیک اروپایی و سایر کشورهای غربی در مسکو داشته است.


هر چند پرسنل دیپلماتیک خارجی که در مسکو به کار گرفته می شوند ممکن است به عنوان منابع اطلاعاتی ارزش بلافاصله داشته باشند، سودمند بودن آنها برای کا. گ. ب. اغلب پس از اینکه آنها خاک اتحاد جماهیر شوروی را ترک می کنند، ارزش بیشتری دارد. معمولاً کنترل این اشخاص به مدیریت خارجی کا. گ. ب واگذار می شود و بهره برداری دراز مدت از آنها به عنوان عمال شوروی در مأموریت های بعدی در داخل کشور یا نقاط دیگری در خارج ادامه می یابد. آنها علاوه بر خدمت در رخنه کردن در دستگاه های دولتی خود به عنوان عمال شوروی اغلب نقش هایی در عملیات شوروی علیه آمریکایی ها در کشورهای خود یا در سایر کشورها ایفا می کنند که کشف آنها بسیار دشوار است. آنها به عنوان دیپلمات های کشورهای بیطرف یا غربی قادرند مناسبات رسمی و اغلب مناسبات نزدیک شخصی با همتاهای آمریکایی خویش با سهولت بیشتری از نمایندگان شوروی در همان حیطه برقرار کنند. بدین ترتیب مهمترین کمک های آنها به عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکا عبارت است از توانایی های آنها در


ص: 44





اوضاع و احوال ظاهرا بسیار عادی برای پرورش و ارزیابی کامل از مأمورین آمریکا به نفع شوروی. آنها همچنین به عنوان کانال هایی جهت معرفی آمریکایی ها به مأمورین اطلاعاتی شوروی در زمان ها و محل هایی که از سوی شوروی انتخاب می شود مورد استفاده قرار می گیرند. «همکاری کنندگان» دیپلماتیک از کشورهای بیطرف اعم از اینکه در مسکو به کار گرفته شده باشند و یا در جای دیگری تحت نفوذ شوروی آورده شده باشند، واسطه های مطلوبی جهت نزدیک شدن شوروی به آمریکایی ها می باشند.


محل هر چه باشد، یک ... راه مؤثر برای برقراری تماس با آمریکایی ها عبارت است از به طور غیر مستقیم از طریق همکاری کنندگان از کشورهای بیطرف، به ویژه کارمندان سفارت های کشورهای بیطرف که در عین حال دارای روابط حسنه با آمریکایی ها می باشند. نمونه هایی از چنین سفارتخانه ها را می توان سفارتخانه های هند و برمه و کشورهای عربی و آمریکای لاتین ذکر کرد. برای برقراری تماس با آمریکایی ها بدین طریق مأمورین اطلاعاتی ما در پی برقراری مناسبات همکاری با نمایندگان چنین کشورهای بیطرف هستند. آنچه در زیر خلاصه می شود یک نمونه بارز از کار دستگاه اطلاعاتی شوروی علیه آمریکایی ها توسط یکی از عمال سطح عالی یک کشور جهان سوم می باشد که در مسکو به کار گرفته شد. در این مورد کارفرما - جی. آر. یو - یعنی دستگاه اطلاعاتی نظامی شوروی بود، زیرا این دستگاه قبلاً کارهای مرحله تدارکاتی را برای عملیات به کارگیری در خارج از اتحاد جماهیر شوروی انجام داده بود.


بسیاری از خوانندگان شاید با حوادث برجسته کار حرفه ای جاسوسی سرهنگ نیروی هوائی سوئد به نام سرهنگ استیگ ونرستروم (Stig Wennerstroem) آشنا باشند. این شخص به مدت 15 سال از عمال موفق جی. آر. یو. تا زمان دستگیری خود در سال 1963 بود و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد.


او به خاطر لو دادن سیستم دفاع هوائی سوئد به شوروی ها که باعث خسارت سنگینی به کشورش شده، معروف است. همچنین در مورد بخشی از زندگی حرفه ای او (57 - 1952) یعنی زمانی که به عنوان وابسته هوایی سوئد در آمریکا به سر می برد و حدود دهها هزار نشریه فنی آمریکایی و اسناد نظامی را که بسیاری از آنها دارای طبقه بندی خیلی محرمانه بود جمع آوری کرده و به صورت میکروفیلم در اختیار اربابان روسی خود قرار داده بود و در همان حال در جوامع اجتماعی و دیپلماتیک واشنگتن نیز توانسته بود راه پیدا کند، مطالب بسیار منتشر گردیده است. مطالعات منتشره، بیشتر این شخص را از جنبه روان شناسی مورد مطالعه قرار داده، او را به عنوان مردی که یکی از مقامات حرفه ای مستعد و عاری از عیب و نقص یک کشور «بیطرف» است نشان داده اند که در پس چهره اش دنیایی از تخیلات والترمیتی و تمایل به شهرت شخصی مداخله در اموری که به جهان شکل می بخشند وجود دارد. این خصوصیات نقاط ضعف مرگبار شخصیت او بودند که جی. آر. یو. به نحو صحیحی در اواخر دهه 1940 یا شاید قبل از آن تجزیه و تحلیل کرده بود و با پاداش مالی جبران می کرد. معذالک آنچه که به موضوع این رساله مربوط می شود، جنبه «آمریکایی های مقیم خارج» در ماجرای ونرستروم می باشد که در سراسر آن از ابتدا تا پایان گنجانده شده است. در هنگام به کارگیری رسمی او در سال 1949 در مسکو که او به عنوان وابسته هوایی سوئد در آنجا کار می کرد به او گفته شده بود که شوروی ها با سوئد کاری ندارند و سر و کار آنها با ایالات متحده آمریکا است که همه منابع و امکانات شوروی بر علیه آنها باید به کار رود. از نخستین روز زندگی حرفه ای او تحت فرمان جی. آر. یو. ابتدا در مسکو و سپس در استکهلم و آلمان و اسپانیا (و البته ایالات متحده) فعالیت او متوجه آمریکایی ها بود. نخستین مأموریت ونرستروم عبارت بود از نزدیک ترین تماس ممکن با سفارت


ص: 45




آمریکا در مسکو، زیرا شوروی ها در سال 1949 مسکو را به عنوان پایگاه اساسی کلیدی در اتحادیه ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) تلقی می کردند.


از ونرستروم تقاضا شده بود تا اسامی و سمت ها و جزئیات شرح حال و زندگی و خصوصیت های اخلاقی شخصی پرسنل سفارت آمریکا را فراهم کند و این مأموریتی بود که او به آسانی می توانست انجام دهد زیرا او بسیاری از دیپلمات ها و افسران نظامی سفارت آمریکا را می شناخت و بعضی از آنها در سوئد خدمت کرده بودند. چنان که خود ونرستروم پس از دستگیری گفته بود: «من به سرعت وارد سفارت آمریکا شدم.


این سفارت یک موقعیت مشخصا مسلط در میان هیئت های نمایندگی سیاسی خارجی در مسکو داشت و اگر یکی ورود به این سفارت را برای خود امکان پذیر ساخت بقیه (اطلاعات مورد توجه برای شوروی ها) به خودی خود به دست می آمد.» ظاهرا چنین به نظر می رسید که به برکت «اعتماد» همتاهای آمریکایی، او را آن چنان که ظاهرا می نمود بدون هیچ گونه سئوالی پذیرفته بودند.


ونرستروم اطلاعاتی نه تنها درباره پرسنل جمع آوری می کرد، بلکه همچنین اطلاعات دیگری درباره «فرماندهی استراتژیک هوائی» که به تازگی تأسیس شده بود (و درباره آن شوروی ها خواستار اطلاعاتی بودند)، از جمله مناطق آماجی فرماندهی استراتژیک هوائی در داخل اتحاد جماهیر شوروی در صورت بروز جنگ را در اختیار شوروی قرار می داد. در سال 1957 ونرستروم از واشنگتن به استکهلم بازگشت (مأموریت او در ایالات متحده به طوری که کسب اطلاع شده یک پاداش پیش بینی نشده برای شوروی ها بود) و تا زمان بازنشستگی از انجام وظیفه فعال نظامی، در سال 1961 عضو فرماندهی دفاعی سوئد شد.


در این دوره آنچه که درباره ایالات متحده از سوی شوروی خواسته می شد همچنان اهمیت داشت. به دستور جی. آر. یو. او موظف شد تا ارتباطات صمیمانه را با پرسنل نظامی سفارت آمریکا حفظ کند. بار دیگر انجام این مأموریت برای ونرستروم بسیار آسان بود زیرا او محبوبیت خاصی در میان آمریکایی ها داشت و به طور منظم در همه امور اجتماعی سفارت آمریکا شرکت می کرد. ونرستروم به عنوان کارمند فرماندهی دفاع سوئد توانسته بود نشریات حجیمی را که درباره هواپیماها و تجیهزات نظامی آمریکا به دست آورده و میکروفیلم آن را تهیه کند.


در سال 1958 از ونرستروم دعوت شد تا چند روزی را به عنوان میهمان یک دوست نزدیک که یک ژنرال برجسته در ستاد نیروی هوائی آمریکا بود در شهر ویسبادن در آلمان بگذراند.


شوروی ها اصرار داشتند که او این دعوت را بپذیرد و حتی زمان دقیق دیدار او را در ماه ژوئیه تعیین کردند. به او دستور داده شد تا درباره سرکشی از فرودگاه نظامی زحمتی به خود راه ندهد (می توان نتیجه گرفت که شوروی ها این قسمت از اطلاعات را در دست داشتند) بلکه در نزدیکی میزبان خود باقی مانده و هر حادثه جالب توجهی را که اتفاق بیفتد گزارش دهد و این شاید نشان می داد که جی. آر. یو. دلیل کافی داشت تا معتقد باشد که اتفاقی خواهد افتاد و چنین اتفاقی در واقع صورت گرفت. اندکی قبل از عزیمت ونرستروم (به او گفته شده بود که مستقیما به عنوان توریست برای شرکت در یک ملاقات مخفی با ژنرالی که فعالیت جاسوسی او را کنترل می کرد به بخش برلن شرقی برود)، میزبان او در ویسبادن قرار بود به طور ناگهانی با هواپیما رهسپار ترکیه شود، به گفته عامل سوئدی هنگامی که ونرستروم این حادثه را در برلن شرقی گزارش داد «ژنرال» شوروی فورا اتاق را ترک کرد و «ظاهرا قصد داشت تلگرافی به مسکو بفرستد.» ونرستروم تنها بعدا کسب اطلاع کرد که این پرواز ناگهانی میزبان او به ترکیه با تدارکات آمریکا


ص: 46




جهت مداخله نظامی در بحران لبنان ارتباط داشته است.


بار دیگر در سال 1958 هنگامی که ونرستروم به شوروی ها گفت که بعضی از آمریکایی هایی که با او تماس داشتند به اسپانیا رفته اند به او دستور داده شد تا مرخصی خود را در آن کشور گذرانده و تماس های خود را تجدید کند و حداکثر اطلاعات را درباره فرماندهی استراتژیک و تأسیسات اسپانیا به دست آورد.


(جی. آر. یو) به او توضیح داد که به علت نبودن یک هیئت شوروی در اسپانیا جمع آوری اطلاعات از این کشور دچار مخمصه شده است). ونرستروم بعدا درباره این سفر گفت: «من متوجه شدم که علاقه شوروی ها درباره کار من در سوئد کاهش یافته است... و تأکید اکنون بر روی امکان گماشتن من در اسپانیا به نحوی از انحاء است.» این تأکید در عمل تا مدتی به حال رکود قرار داشت زیرا ونرستروم دست به فعالیت جاسوسی علیه کشور خود زد که نتایج فلاکت باری را برای سوئد داشت. او می توانست به اسناد طبقه بندی شده سوئدی و آمریکایی، درباره اطلاعات نظامی حتی بعد از بازنشستگی در سال 1961 از طریق به دست آوردن کار جدیدی به عنوان مشاور تسلیحاتی وزارت امور خارجه سوئد دسترسی داشته باشد. معذالک شوروی ها ظاهرا تدارکات دراز مدتی را برای گماشتن او در اسپانیا پس از بازنشستگی کامل او در سال 1964 می دیدند. آنها در این باره چندین بار صحبت کردند و تنها چند روز قبل از دستگیری او در ماه ژوئن 1963 مبلغ هنگفتی پول برای انجام یک سفر اکتشافی به اسپانیا در اختیار او گذاشتند. ونرستروم بعدا اعتراف کرد که در این سفر او قرار بود براساس دستور جی. آر. یو تصمیم بگیرد که چه تماس های آمریکایی برای بهره برداری بعدی باید برقرار کند. متحمل به نظر می رسد که شوروی ها در فکر آن بودند که ونرستروم بعد از بازنشستگی در جنوب اسپانیا و در نزدیکی پایگاه زیر دریایی آمریکایی پلاریس در روتا که از قرار معلوم از مناطق آماجی اطلاعاتی شوروی برخوردار از اولویت بود بگذراند. این فرضیه براساس ادای شهادت ونرستروم می باشد، مبنی بر اینکه مأموریت نهایی پیش بینی شده او عبارت از جمع آوری اطلاعات دریایی و به ویژه کوشش در تشخیص مناطق آماجی جماهیر شوروی مربوط به موشک های پلاریس آمریکا بود.




شهروندان محلی


مسلم است که سرویس اطلاعاتی شوروی در تهیه اطلاعات مربوط به وضع استخدامی و نحوه رفتارهای مشخص آمریکاییان مورد نظر و حالات فردیشان در تماس با شوروی ها شدیدا بر شهروندان محلی هر کشور در خارج یعنی محل هایی که هم روس ها و هم آمریکایی ها در آن استقرار یافته اند متکی است.


به استثنای کارمندان محلی تأسیسات آمریکا (مقوله ای که بعدا به طور جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت) شهروندان کشورهای میزبان بر یک اساس بی خبری به کار گرفته شده و گاهی مورد استفاده قرار می گیرند تا از عملیات علیه پرسنل آمریکایی مستقیما پشتیبانی کنند. نقش عمده آنها عبارت است از، ردیابی و ارزیابی آمریکایی هایی که با آنها براساس اجتماعی یا رسمی در تماس می باشند. همان طوری که در یک سند کا. گ. ب. گفته شده است: «در مواردی که اطلاعات پیشرفته حاکی از آمادگی یک نفر آمریکایی برای همکاری با ما براساس ایدئولوژیک سیاسی یا مادی وجود دارد و یا اطلاعات حساس ممکن است به دست آید ما قادر هستیم قبل از تماس شخصی گام های ویژه ای را برای جلب او در برقراری


ص: 47





رابطه به عنوان عامل برداریم.» در واقع شهروندان محلی جزء مکملی از هر شبکه عمال شوروی به شمار می آیند که هر هیئت کا. گ.


ب. و جی. آر. یو. در کشورهای مختلف انتظار می رود به عنوان پشتیبانی از هدف های کلی دستگاه اطلاعاتی خارجی شوروی در هر کشور این شبکه را برقرار کند. تا آنجایی که مربوط به آماج آمریکایی باشد، شهروند محلی که عامل شوروی است ممکن است یک کارمند بار، یا یک پیشخدمت در محل هایی باشد که آمریکایی ها اغلب از آنجا دیدار می کنند، یا یک ماشین شوی کنار خیابان در نزدیکی سفارت آمریکا، یا یک فروشنده روزنامه ها در کیوسک های نزدیک به تأسیسات آمریکا یا یک نماینده آژانس توریستی، یا یک واسطه بنگاه معاملات ملکی که آمریکایی ها برای یافتن مسکن به او مراجعه می کنند، یا یک کارمند دولت با آمریکایی ها سر و کار دارد و یا شخصی که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مقام برجسته ای دارد و از آمریکایی ها پذیرایی می کند و در محافلی که آمریکایی ها به آن مراجعه می کنند مراوده دارد، باشد و فهرست چنین اشخاص تقریبا پایانی ندارد.


در این مرحله بجاست این واقعیت را که درباره آن چندان بحث نشده تأکید کنیم که شیوه دستگاه های اطلاعاتی شوروی در خارج این است که «بارها» و کافه هایی را که آمریکایی ها بیشتر در آنها پرسه می زنند جزء هدف های آمریکایی شوروی تشخیص دهند و همچنین منشی های رمز و تفنگداران دریایی و منشی ها و کارمندان آرشیو تأسیسات دیپلماتیک نظامی و رسمی آمریکایی نیز جزء این هدف های اطلاعاتی شوروی می باشند. برای شوروی ها گماشتن عمال محلی در چنین محیطی بسیار آسان است زیرا این عمال سوءظن آماج های خود را برنمی انگیزند بلکه قادرند با آمریکایی هایی که در نتیجه صحبت های آنها و رفتارهای آنها فاش می کنند که در بازار سیاه کار می کنند یا آنکه در قرض فرو رفته اند و یا معشوقه های متعدد دارند و یا آنکه بیش از اندازه مشروبات الکلی مصرف می کنند و یا اینکه در محل کارشان سرخوردگی پیدا کرده اند و یا آنکه از بالا سرهای خودشان ناراضیند تماس برقرار کرده و آنها را ردیابی می کنند. این چنین اشخاص و نقاط آسیب پذیر آنها، به سرعت برای مأمورین اطلاعاتی شوروی آشکار می شود و آنها به خودی خود به صورت آماج هایی برای فعالیت مورد توجه شوروی قرار می گیرند.


ماجرای یک صاحب رستوران در پایتخت یکی از کشورهای خارجی که سال ها به عنوان یک عامل یا احتمالاً یک ابزار بی خبر، محیط منحصر به فردی را برای کا. گ. ب. جهت ردیابی و ارزیابی و گشودن باب دسترسی مستقیم به کارمندان سفارت آمریکا که در حد اعلای اولویت اطلاعاتی قرار گرفته اند، نشانگر ارزش اتباع محلی از نظر دستگاه جاسوسی شوروی در مرحله عملیاتی آنها علیه آمریکایی ها می باشد.


این صاحب رستوران که دارای ثروت اندکی بود و از لحاظ اجتماعی در میان سطوح جوان تر کارمندان مورد توجه هیئت های دیپلماتیک بود، یک شرکت آذوقه رسانی برای هیئت های دیپلماتیک از جمله سفارت شوروی تأسیس کرده بود. هم رستوران و هم خانه شخصی او محل مراوده شوروی ها و از جمله سه نفر از کارمندان کا. گ. ب. که مأمور بخش آمریکایی آن بودند قرار گرفته بود و او از آنها در نهایت دست و دلبازی پذیرایی می کرد. صاحب رستوران که زنان آمریکایی برای او شدیدا جذابیت پیدا کرده بودند و شاید این جذابیت زنان آمریکایی به دستور شوروی ها بود با تعدادی از منشی های رمز آمریکایی ترتیبات ملاقاتی را فراهم کرده بود و از طریق این منشی ها عملاً همه پرسنل بخش ارتباطات سفارت آمریکا را به محفل اجتماعی خود جلب کرده بود. مأموران کا. گ. ب. که تقریبا همیشه در این گونه جشن ها حاضر بودند


ص: 48




فرصت کافی برای مطالعه در نهایت فراغت درباره آماج های بالقوه خود داشتند.


یکی از این منشی های رمز که یک زن مطلقه بود یکی از هدف های فعال دستگاه اطلاعاتی شوروی قبل از منتقل شدن از این منطقه قرار گرفته بود. یکی از مأمورین کا. گ. ب. موفق شد با او قرار ملاقاتی بگذارد (این زن در آن زمان جریان ملاقات را گزارش نداده بود) و یکی از کارمندان غیر دیپلماتیک سفارتخانه یک کشور بیطرف که بعدا اعتراف کرد که در خدمت کا. گ. ب. به عنوان عامل قرار گرفته بود مأموریت یافت که این زن را پرورش داده و او را اغوا کند ولی در مأموریت خود شکست خورد.




کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی


از آنجایی که پرورش آمریکایی های برگزیده جهت به کارگیری ایجاب می نمود که مأمورین اطلاعاتی شوروی بهترین تصویر ممکن را از کار و طرز رفتار فرد آمریکایی و چگونگی او داشته باشند، کا. گ. ب.


خواهان اطلاعات درباره پرسنل آمریکایی سفارتخانه ها و سایر تأسیسات رسمی آمریکایی از همه منابع و از جمله کارمندان محلی غیرآمریکایی بود. دامنه این کوشش شوروی ها چنان وسیع است که باید تصور شود که در میان کارمندان محلی در اغلب سفارتخانه ها و تجهیزات نظامی آمریکا عمال شوروی وجود دارند.


به محض اینکه کارمندان محلی به استخدام شوروی درمی آیند از آنها خواسته می شود که افراد آمریکایی را که به آنها دسترسی دارند توصیف کنند و وظایف و عادات کار و برنامه های روزمره و خصوصیات اخلاقی شخصی و موضع گیری های آنها و طرف های مراوده آنها و نقاط ضعف و آسیب پذیری شخصی آنها را تا آن اندازه که ممکن است تشریح کنند.


علاوه بر این از کارمندان محلی که عمال شوروی شده اند خواسته می شود تا شماره های تلفن آنها و نقشه مسکن آنها و فهرست کارمندان و نمونه هایی از تمبرهای طبقه بندی شده و لوازم التحریر را برای شوروی ها تهیه کرده و روش های تأسیسات و وظایف و عادات انبارداری اسناد و غیره را تشریح کنند.


کارمندان محلی که به طور نهایی در استخدام شوروی قرار گرفته اند توانائی آن را دارند تا دستگاه های الکترونیکی استراق سمع را به نمایندگی از کارفرمایان شوروی خود در محل های مورد تقاضا نصب کنند.


دستگاه اطلاعاتی شوروی کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی را به عنوان افرادی آسیب پذیر در قبال به کارگیری شوروی تلقی می کنند. هر چند شوروی ها کاملاً مطلعند که این کارمندان معمولاً براساس معیارهای محلی حقوق خوب می گیرند و علاقمند به حفظ کار خود هستند. دستگاه های اطلاعاتی شوروی در ردیابی و جمع آوری اطلاعات درباره کارمندان محلی که نامزد به کارگیری هستند در جستجوی افرادی هستند که بیشتر علاقه مند به پول باشند تا اینکه با سیاست آمریکا هماهنگی داشته باشند، یا اینکه اشخاصی باشند که از سرنوشت خود به علت اینکه در یک پایه مساوی با همتای آمریکایی خود در آن مؤسسه قرار نگرفته اند ناراضی می باشند، یا اینکه افرادی باشند که آنها را بتوان به نحوی در وضع ناهنجاری قرار داد و این شخص از ترس برملا شدن وضع خود به استخدام آنها درآید.


در کوشش برای به کارگیری کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی، شوروی ها یک اهرم تلقینی نیز به جای فریب پول و سایر اشکال پاداش در اختیار دارند و این عبارت است از اینکه در بیشتر کشورها قوانین جاسوسی فقط علیه دولت محلی به مورد اجرا گذاشته می شود و هیچ قانونی درباره یک کارمند محلی که


ص: 49





درباره پرسنل آمریکایی به شوروی گزارش دهد یا اینکه اسناد آمریکایی را به شوروی ها گزارش دهدوجود ندارد. کارمند محلی در صورتی که با شوروی ها همکاری کند فقط کار خود را از دست می دهد و هیچ گونه امکانی برای اقدام قانونی از سوی دولت محلی علیه او وجود ندارد. در این ارتباط جالب است خاطر نشان سازیم که اخیرا در چند کشور غربی، مأمورین اطلاعات شوروی با بی اعتنایی نبست به نقض سنت، سمت های پوششی خود را برای مأمورین دولت محلی فاش کرده و علنا اعتراف کرده اند آنها کار اطلاعاتی انجام می دهند. در کشورهایی که این کار صورت گرفته همراه با این اطمینان بوده که فعالیت اطلاعاتی شوروی لازم نیست که نگرانی دستگاه های امنیتی دولت محلی را برانگیزد زیرا آنها تماما علیه آمریکایی هاست (ولی این اطمینان صحت ندارد).


در بسیاری از کشورهای خاورمیانه که جوامع ارمنی در آن وجود دارند آمریکایی ها کارمندان ارمنی را استخدام می کنند و ارمنی ها را نسبت به جوامع دیگر محلی ترجیح می دهند و این به علت استعداد جاسوسی و ابتکار ارمنی هاست. این گونه اشخاص آماج های طبیعی برای به کارگیری از سوی شوروی ها به شمار می روند. در سال های اخیر در کشورهای لبنان ایران - مصر - سوریه ماجراهای متعددی به وقوع پیوسته که طی آن افسران اطلاعاتی شوروی با ریشه قومی ارمنی از پیوند مشترک میراث ارمنی استفاده کرده و اغلب از وجود خویشاوندان در اتحاد جماهیر شوروی برای برقراری تماس با کارمندان ارمنی تأسیسات آمریکایی و پرورش این تماس ها سود برده اند. شواهدی در دست است که به موجب آن تعدادی از این کارمندان با موفقیت مورد استفاده کا.گ.ب. قرار گرفته اند.


این واقعیت که کا.گ.ب. همچنین در سایر زمینه ها موفق بوده است در ماجرای مذکور در ذیل نشان داده می شود.


یک فاسق پابه سن گذارده و حسود از روی حس انتقام تصمیم گرفته بود که معشوقه 33 ساله بلژیکی را کاملاً متکی به خود نگهدارد. این شخص در ماه آوریل 1967 عملیات کا.گ.ب. را که مدت پنج سال ادامه داشت برملا کرده و موفق به رخنه در سفارت آمریکا در تونس و بلژیک شده و در پایان، مأموریت یافته بود در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا رخنه کند.


در نتیجه یک مأمور کا.گ.ب. که به عنوان خبرنگار خبرگزاری تاس شوروی در بروکسل مأموریت یافته بود دستگیر و از بلژیک اخراج شد. دو نفر از همکاران اطلاعاتی او که آنها نیز در این ماجرا سر و سرّی داشته اند و یکی از آنها وابسته سفارت شوروی و دیگری نماینده فیلم های شوروی بود به آرامی اطلاع یافتند که ادامه حضور آنها در این کشور دیگر مطلوب نیست.


نه این خیانتکار 70 ساله و نه مأمور اطلاعاتی مؤنث شوروی در این ماجرا هویتشان معلوم نشد.


مطبوعات در گزارش مختصر شده خود درباره این زن تنها به نام مادام ایکس اشاره کرده اند. با وجود این، این ماجرا شایسته آن است که با تفسیر بیشتر مورد توجه قرار گیرد و نه تنها به عنوان عملیات تکمیلی علیه پرسنل آمریکایی و تاسیسات آمریکایی در خارجه تلقی گردد بلکه به عنوان نشانگر دستکاری های ماهرانه شوروی علیه آمریکایی ها و مداومت صبورانه آنها در قبال مسائلی که کنترل عامل آنها را تهدید می کند و در زمان هایی که عملیات به طور موقتی قطع می شود می باشد.


«مادام ایکس» مادر یک کودک کوچک که اخیرا از شوهرش جدا شده بود در اوائل سال 1962 به تونس رفت تا در کنار پدر ناتنی خود، که یک شهروند بلژیکی بود و برای حکومت تونس کار می کرد،


ص: 50




اقامت داشته باشد. او به زودی به عنوان یک منشی و مترجم سه زبانه در مؤسسه زبان بورقیبه کاری پیدا کرد و سه ماه بعد متوجه شد که از عمال به کار گرفته آندری نیکولا یویچ زلنین، یک افسر کا.گ.ب. تحت پوشش وابسته سفارت شوروی می باشد.


زلنین ظاهرا برای مطالعه زبان فرانسه ولی عملاً برای بررسی دانشجویان متعلق به ملیت های مختلف و استفاده از آنها به عنوان عامل نام نویسی کرده بود. زلنین به سرعت از طریق فتح باب بسیار آشنا از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی به «مادام ایکس» مراجعه کرد. او از «مادام ایکس» تقاضا کرد تا به همسرش در خانه آنها درس خصوصی فرانسه بدهد. پس از هر درس منظمی زلنین «مادام ایکس» را به منزل می رساند. هیچ تردیدی نیست که زلنین به سرعت نفوذ بسیار نیرومندی بر روی آماج بلژیکی خود پیدا کرد. از همان لحظه به بعد این زن بلژیکی از لحاظ عاطفی و شاید احساساتی به سوی این مأمور شوروی جلب شد. احساس تعهد شخصی که دستگاه جاسوسی شوروی همواره می کوشد الهام بخش آن باشد بدون شک وجود داشت.


هنگامی که زلنین در ازای اطلاعات او درباره مدرسین و دانشجویان مؤسسه زبان به او پیشنهاد پول کرد، این زن بدون بحث آن را پذیرفت. علاقه زلنین متوجه پرسنل دیپلماتیک و دولتی چندین ملیت و به ویژه آمریکایی و فرانسوی که در این مؤسسه نام نویسی کرده بودند می شد. زلنین می خواست درباره این اشخاص ارزیابی شخصی به دست آورد و او درباره آنها جزئیات نقاط آسیب پذیر و احتیاج به پول، علاقه به امور جنسی و غیره توسط این زن به دست آورد.


در نوامبر 1962 «مادام ایکس» موفق شد کاری در سفارت آمریکا در تونس به دست آورد و این امر زلنین را بسیار شادمان ساخت. او ابتدا در بخش حمل و نقل خدمات عمومی قرار گرفته ولی به زودی سمت های جالب تری به دست آورد. (البته از نقطه نظر کا. گ. ب.) و آن سمت اپراتور و مأمور پذیرایی بود.


مدت هفت ماهی که او کارمند سفارت آمریکا بود نیازهای زلنین را که شامل نقشه های مختصری از دفاتر سفارت و نام های اشغال کنندگان آن و اطلاعاتی درباره همه کارمندان سفارت آمریکا بود برآورده می کرد. زلنین بر روی بعضی مقوله ها از قبیل مأمور امنیتی، منشی آمریکایی، پرسنل دفتر وابسته نظامی و پرسنل اطلاعاتی و ارتباطاتی تأکید ویژه داشت.


هر چند «مادام ایکس» قرار بود از کار خود در سفارت آمریکا در تونس استعفا داده و در ماه ژوئیه 1963 برای تکمیل روندهای حقوقی و قانونی به مناسبت طلاق رسمی خود به بلژیک بازگردد. زلنین عملاً زودتر از این زن تونس را ترک کرد و مأمور سفارت در الجزیره گردید. معذالک قبل از اینکه زلنین تونس را ترک کند وی این زن بلژیکی را به یک مأمور جدید شوروی به نام یوگنی گورگبیویچ موراتوف، که یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر سوم سفارت شوروی در تونس بود، واگذار نمود. در ماه های آخر اقامت خود در آفریقای شمالی این زن بلژیکی همچنان به کار درباره نیازهایی که به او ابلاغ شده بود ادامه می داد و ملاقات های مخفیانه از پیش تعیین شده با موراتوف در حومه های شهر تونس انجام می داد. اندکی قبل از اینکه زن بلژیکی رهسپار بروکسل شود موراتوف درباره اینکه چگونه با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در بلژیک ملاقات مخفیانه داشته باشد، دستوراتی به او داد.


نخستین مأمور شوروی که با این زن در بروکسل تماس گرفت ویتالی دمیتری یویچ بالاشوف، وابسته سفارت شوروی بود که علاقه او درباره آماج های آمریکایی ابتدا در چند سال قبل در جریان یک


ص: 51




مأموریت اطلاعاتی در بلژیک به عنوان یک دانشجو در دانشگاه بروکسل آغاز شده بود. نقشه های شوروی جهت «مادام ایکس» در بلژیک قابل پیشگویی بود. به او دستور داده شده بود برای کاری در سفارت آمریکا تقاضا بنویسد. بالاشوف در عین حال به او گفته بود که تا زمانی که این زن بلژیکی موفقیت پیدا نکند پول به او نخواهد پرداخت. در نوامبر 1963 این زن بلژیکی در سفارت آمریکا به عنوان منشی مشغول کار بود.


«مادام ایکس» ماهی یک بار برای دریافت حدود یکصد دلار در ازای گزارش درباره پیشرفت در انجام نیازهای شوروی ملاقات می کرد و دستورات جدیدی دریافت می نمود. او فهرست هایی از پرسنل سفارت آمریکا توأم با نشانی خانه های آنها و شماره های تلفن و شماره های پلاک اتومبیل و غیره و غیره فراهم کرد. او همچنین اطلاعات شخصی درباره یک زن آمریکایی منشی رمز فراهم کرد. بالاشوف از او تقاضا کرد که درباره نام های آمریکایی هایی که او آنها را خدمات ویژه می نامید و مقصود پرسنل اطلاعاتی بود گزارش دهد. بالاشوف به او گفته بود که او به آسانی می تواند درباره این گونه اشخاص ردیابی کند، زیرا آنها معمولاً در ساعات منظم کار نمی کنند و اغلب در ساعات دیر وقت شب مشغول انجام وظیفه هستند.


تصور می شود که این زن بلژیکی این مأموریت را انجام داده بود. زن بلژیکی محل پاسگاههای تفنگداران دریایی را در تأسیسات سفارت به بالاشوف داده بود، ولی نتوانسته بود تقاضای بالاشوف را مبنی بر کسب اطلاع در مورد تعویض محافظان سفارت به او بدهد. در ضیافتهای سفارت او دستورات بالاشوف را درباره مطالعه رفتار آنهایی که حضور دارند و درباره آنهایی که بیش از اندازه مشروب می خورند و همچنین درباره مناسبات مابین گروه سفارت انجام می داد.


بالاشوف ظاهرا کمال رضایت را از او نداشت. او به این زن بلژیکی درباره «یک اتاق زره پوش» که در یک طبقه ویژه (با نشان دادن منطقه ارتباطاتی سفارت که با دقت تمام توسط کا. گ. ب. تهیه شده بود) قرار داشت صحبت می کرد و از او خواست تا بکوشد سمتی در این اتاق یا نزدیک آن به دست آورد. در غیر این صورت از او خواسته شد که تقاضای انتقال به دفتر وابسته نظامی سفارت آمریکا را بنماید.


در آوریل یا مه 1964 شوروی ها با مسائلی در زمینه کنترل عمال خود مواجه شدند که بعد از آن عملیات آنها پیچیده تر گشت. «مادام ایکس» تماس خود را با بالاشوف قطع کرد و این ظاهرا به علت تغییر احساسات جنسی نسبت به او بود. همچنین یک عامل دیگر که شاید مهمتر باشد این بود که او معشوقه مردی شده بود که ممکن بود که سن پدر او را داشته باشد. این مرد یک حقوقدان بلژیکی بود که جریان طلاق او را ترتیب داده بود. این یک ماجرای عشقی طوفانی و شدید بود ولی در جریان دوران های آرامش نسبی و امنیت مالی زن بلژیکی علاقه به جاسوسی به نفع شوروی ها را از دست داده بود. این زن در عین حال علاقه به استخدام در سفارت آمریکا را نیز از دست داده در واقع در اوت 1964 از کار در سفارت آمریکا استعفا داده بود.


تا ماه ژانویه 1965 کا. گ. ب. او را به حال خود گذاشت. در آن ماه زلنین، یعنی آن مأمور شوروی که او را در تونس به کار گرفته بود و زن بلژیکی نسبت به او علاقه و دلبستگی پیدا کرده بود برای مدت کوتاهی به بروکسل آمد تا زن بلژیکی را بار دیگر تحت کنترل شوروی قرار دهد. او در موقع بسیار مناسب به بروکسل آمده بود زیرا ماجرای عشقی این زن با حقوقدانی که طلاق او را ترتیب داده بود، رو به سردی گذاشته بود و این زن بار دیگر برای تجدید درگیری های خود آمادگی داشت. زلنین از او مصرّا خواست تا بار دیگر


ص: 52




تقاضای کار در سفارت آمریکا را بدهد و او را به یک مأمور جدید شوروی که با او سر و کار خواهد داشت معرفی کرد. این مأمور شوروی، آناتولی تریفنویچ اوگردنیکف، خبرنگار خبرگزاری تاس بود. زلنین شاید برای اینکه مأمور جدید شوروی را برای این زن پذیرفتنی تر بسازد به این زن گفت که او یعنی گردنیکف از دوستان زمان «نوجوانی» او بوده است. زلنین آن گاه به پست خود در الجزیره بازگشت، با این اعتقاد که مأموریت او انجام شده است.


با وجود این اوضاع طبق دلخواه جریان پیدا نکرد و این بار هم علتش ماجرای عشقی او بود. «مادام ایکس» در عمل، بار دیگر تقاضای کار در سفارت آمریکا را داد ولی این تقاضا براساس اینکه در گذشته کار او چندان درخشان نبوده و در پرونده او منعکس شده است، رد شد.


زن بلژیکی که ماجرای خود را با حقوقدان بلژیکی به نحوی وصله پینه کرده بود، چندین قرار ملاقات خود را با (اوگردنیکف) مأمور شوروی بر هم زده بود و یک روز در اواخر بهار و یا اوائل تابستان، هنگامی که او با مأمور شوروی در خیابان ملاقات کرد به این مأمور گفت که او حامله شده است (این موضوع حقیقت داشت) و انتظار دارد به زودی ازدواج کند و دیگر مایل نیست با شوروی ها تماس حاصل کند. او بعدا نامه ای به زلنین نوشت و آنچه را که همکار او گفته بود تأیید کرد.


واکنش (اوگردنیکف) صبر و شکیبایی بود و برخلاف انتظار، تهدید و امثال این گونه اعمال، هیچ گونه تهدیدی صورت نگرفت. (او گردنیکف) تنها این مطلب را گفت که او همچنان ماهی یک بار به محل ملاقات تعیین شده آنها خواهد رفت با این احتمال که زن بلژیکی تصمیم خود را عوض کرده باشد.


تقریبا یک سال گذشت بدون آنکه حادثه ای رخ داده باشد ولی حوادثی که بعدا روی داد حاکی از آن است که کا. گ. ب. «مادام ایکس» را از نزدیک تحت نظر قرار داده بود. در اواخر ماه ژوئیه 1966 زن بلژیکی (که در ضمن دچار سقط جنین شده بود و ازدواج نکرده بود) در نزاع شدید غیرمعمولی با حقوقدانی که فاسق او نیز بود درگیر شده بود. این حقوقدان فاسق کوشیده بود که تا او را خفه کند و بدین ترتیب ماجرای عشقی آنها درهم شکست. به احتمال قوی این امر یک تصادف نبود که «اوگردنیکف» بار دیگر سر و کله اش پیدا شد و با پرداخت صدها دلار به پول بلژیکی ازا و تقاضا کرد تا کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا، که قرار بود از پاریس به کاسیتو در جنوب بروکسل انتقال داده شود ظرف کمتر از یک سال دست و پا کند. زیرا این ستاد، آن گاه نیاز به کارمندان متعددی با خصوصیات او خواهد داشت.


ترتیبات جدیدی برای ملاقات داده شد و در هر بار از این ملاقات ها مبلغ 120 دلار به فرانک بلژیکی به او پرداخت می شد.


در مدتی که بعدا گذشت اوگردنیکف عامل مؤنث بلژیکی خود را، درباره تکنیک های پیچیده جاسوسی تعلیم می داد و ظاهرا پیش بینی می کرد که پس از آنکه این زن کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا به دست آورد نیاز به انجام مأموریت های حرفه ای از سوی کا. گ. ب. خواهد داشت.


این زن یک دوربین عکاسی برای عکسبرداری از اسناد خریداری کرد و کاربرد آن را یاد گرفت و فیلم های آزمایشی آن را به مأمور شوروی داد (اوگردنیکف) یک سیستم پیچیده ملاقات های مخفیانه را ترتیب داد که از جمله به کار بردن علامت های خطر و پیش بینی تماس های اضطراری بود. سرانجام پس از اینکه اوگردنیکف فرم تقاضانامه او را برای کار در ستاد عالی نیروهای متفقین مطالعه کرد، در دسامبر 1966 به او اطلاع داد که در تابستان 1967 او به کشورش باز خواهد گشت و مأمور شوروی که بعدا با او


ص: 53




سر و کار خواهد داشت، اولگ الکساندروویچ سمیکوف خواهد بود که نماینده توزیع فیلم شوروی در بلژیک از سال 1964 است. اوگردنیکف همچنین به او گفت که به ملاحظات امنیتی این زن بلژیکی با او ملاقات نخواهد کرد. ملاقات بعدی او با سمیکوف تا ژوئیه سال 1967 روی نخواهد داد. معذالک اگر او توانست قبل از این موعد کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا در کاسیتو به دست آورد (زیرا انتقال ستاد در مارس 1967 روی خواهد داد) او علامت لازم را جهت یک ملاقات اضطراری به سمیکوف خواهد داد. اوگردنیکف برای اینکه او را راضی نگهدارد، از پیش مبلغی معادل 5 ماه حقوق او را به او پرداخت کرد.


«مادام ایکس» در آوریل 1967 توسط مأمورین امنیتی بلژیکی دستگیر شد. هر چند او اطلاعی نداشت فاسق سرخورده او 6 ماه قبل او را به چند مأمور بلژیکی براساس یادداشت های روزانه ای که او از تماس های خود با شوروی ها تهیه کرده بود لو داده بود و او با اتهامات فعالیت جاسوسی چه از طرف مقامات آمریکایی و چه بلژیکی تحت تعقیب بود. دستگیری اوگردنیکف و اخراج او از بلژیک اندکی پس از اعترافات عامل او صورت گرفت و همان طوری که قبلاً ذکر شده بود بالاشوف و سمیکوف از ماندن بیشتر در بلژیک به آرامی صرف نظر کردند.




رسوخ الکترونیکی در تأسیسات آمریکایی در غرب


روش اطلاعاتی شوروی همان طوری که نشان داده شده است، بر گسترش شبکه های عاملان با دسترسی مستقیم به تأسیسات آمریکایی در خارج که بتوانند «از داخل» گزارش دهند و از جمله دستگاه های بسیار ریز پنهان شده میکروفون و فرستنده و استراق سمع، تأکید می نماید. به کار بردن عمال برای نصب میکروفون ها در تأسیسات آمریکایی در غرب یک نوع فرع منتجه از دو رشته اطلاعاتی شوروی و فعالیت امنیتی است: (1) پرورش و کاربرد دستگاه های پیچیده فنی سمعی در برابر سفارتخانه های خارجی در مسکو و (2) اولویت نسبت داده به برنامه عملیاتی آنها علیه اهداف آمریکایی در خارج. عملیات میکروفونی در داخل کشورهای بلوک کمونیستی البته به خوبی شناخته شده است که از جمله آنها دهها دستگاه میکروفون است که در سال های اخیر در سفارتخانه آمریکا در مسکو و ورشو و صدها میکروفون دیگر که در سایر سفارتخانه های غربی و اقامتگاه های رسمی (از جمله آمریکایی) در کشورهای بلوک کمونیستی کار گذاشته شده است. به طوری که معلوم شده است شوروی ها عملیات فنی خورد را در مسکو بسیار موفق و با ارزش تلقی می کنند و از طریق به کار بردن آنها در طول سال های متمادی در عملیات سمعی تجربه هایی به دست آورده و با مأمورین اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی سهیم بوده اند.


شگفتی ندارد که شوروی ها این تکنیک ها را به عملیات خود در غرب توسعه داده و به ویژه تأسیسات آمریکایی را در غرب هدف خود قرار داده اند. اطلاعات موثقی در دست است که کا. گ. ب. حتی در اوائل 1953 دستگاه های فرستنده ای در سفارتخانه های آمریکا در دو کشور اروپای غربی نصب کرده اند. در یکی از این عملیات، دستگاه فرستنده در یک گلدان که به وسیله یک لباسشوی یا زنی که کارهای خانگی را انجام می داد، به محوطه سفارت آمریکا آورده شده بود و همچنین اطلاعات موثقی در دست است که جی. آر. یو. سرگرم عملیات تعرض آمیز سمعی در غرب بوده و با موفقیت دستگاه هایی در بعضی از دفاتر


ص: 54





اقامتگاه مأمورین دولتی و نظامیان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی کار گذاشته است.


تأیید مقاصد شوروی در این زمینه به کرات از طریق عملیات مأمورین دوجانبه لااقل در بیش از 10 کشور به دست آمده است.


مأمورین اطلاعاتی شوروی طرح های مربوط به نصب دستگاه ها در دفاتر آمریکایی و سایر کشورهای غربی و در اقامتگاه و حتی اتومبیل ها را مورد بحث قرار داده اند. نشانه های ملموسی از این نوع بیش از 10 سال قبل به ظهور رسید، معذالک اخیرا و در پنج سال اخیر این گونه فعالیت ها افزایش یافته است.


کشفیاتی که در کشور آفریقایی غنا به دنبال کودتایی که در فوریه 1966 رژیم طرفدار شوروی نکرومه را سرنگون ساخت به دست آمده، شواهد چشمگیری را عرضه کرد مبنی بر اینکه شوروی ها هرجا که در غرب بتوانند عملیات سمعی انجام می دهند. به توصیه مستشاران شوروی در سال 1965 یک واحد نظارت سمعی به نام واحد فنی 3 (3 - TU) در دستگاه امنیت ملی غنا نصب شده بود.


3 - TU حدود 22 تکنیسین غنائی داشت که مأمور استفاده از آن بودند که در هنگام کودتا مأموریت استفاده از آن را داشتند و جدول سازمان عملاً خواستار پرسنل اضافی بود. چهار نفر از تکنیسین ها در اتحاد شوروی آموزش دیده بودند و بقیه در خود غنا به وسیله مشاور فنی کا. گ. ب. یعنی آندری نیکولایویچ آندریف که از ژوئن تا دسامبر 1965 در غنا به سر می برد تعلیم یافته بودند. مقادیر بسیار زیادی تجهیزات شوروی که در کارگاه های الکترونیکی و عملیاتی تهیه شده و هنوز ناتمام مانده بود پیدا شد (و در آزمایشگاه های تحقیقاتی علمی ملی استتار شده بود) شامل دستگاه مخابراتی عمال مخفی شوروی و دستگاه های فرستنده نظارتی و فرستنده ها و میکروفون ها جهت تأسیسات سمعی بود.


تأسیسات گرانقیمت موجود در غنا که دسترنج کا. گ. ب. بود، ظاهرا به منظور حفظ امنیت داخلی غنا تحت حکومت نکرومه بود و در واقع 3 - TU با شرکت مستقیم آندریف و یک مأمور دیگر کا. گ. ب. قبلاً از 2 هتل آکارا (پایتخت غنا) استراق سمع می کرد و قرار بود که همین کار را در پنج هتل دیگر انجام دهد.


معذالک شکی وجود ندارد که این واحد تحت سرپرستی شوروی ها و به مأموریت کا. گ. ب. سرانجام متوجه هیئت های نمایندگی سیاسی غرب از جمله آمریکا می شد، البته اگر کودتا رژیم نکرومه را ساقط نمی کرد. هر چند استفاده از آمریکایی های محلی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. برای نصب دستگاه های سمعی را نمی توان بعید دانست، عملیات شوروی علیه کارمندان بومی ادارات آمریکایی در خارج درباره تأسیسات سمعی علاقه مخصوصی نشان می دهد و همان طوری که در عملیات نظافتچی در 1953 -1954 که در فوق ذکر شد اتفاق افتاد، نمونه دیگری در سال 1965 به وقوع پیوست. هنگامی که کا. گ.


ب. پیشخدمت یک سفیر آمریکا را برای اینکه این شخص یک دستگاه کوچک میکروفون و فرستنده را در زیر میز ناهارخوری سفیر قرار دهد به کار گرفت. تقریبا در همان زمان در کشور دیگری حادثه مشابهی با اندک تفاوت صورت گرفت. یک کارمند محلی یکی از سفارتخانه های یک کشور عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که در دفتر وابسته نظامی آن کشور کار می کرد اعتراف کرد که از عمال کا. گ. ب. است و دستور گرفته است هرگاه وابسته دفاعی آمریکا قرار باشد با مافوق این عامل ملاقات کند قبلاً مراتب را به کا. گ. ب. گزارش دهد. مأمور کا. گ. ب. متصدی تماس به این عامل گفته بود که آن گاه به او یک دستگاهی که با باطری کار می کند خواهد داد تا در زیر میز یا میز تحریر برای ضبط مکالمات بین دو


ص: 55




شخصیت قرار دهد.


تکنیک های کوچک کردن دستگاه های سمعی و مجهزکردن آنها با وسایل الکترونیکی از مدت ها قبل به آن درجه از کمال و پیچیدگی رسیده است که می توان چنین دستگاه هایی را به آسانی و سرعت به وسیله یک عامل که به دفتر مورد علاقه دسترسی دارد نصب کرد. مثلاً یک قطعه از چوب اره شده که کمتر از 12 اینچ طول داشت در قسمت عقبی یک قفسه کتاب اتاق کنفرانس یک سفارت آمریکا در خاورمیانه در اوائل 1967 پیدا شده بود. در این قطعه چوب یک فرستنده و یک میکروفون ساخت شوروی و یک دستگاه گیرنده کنترل شده به وسیله سوئیچ (که به وسیله یک علامت الکترونیکی از خارج سفارت ممکن بود که آنرا روشن کرد) و یک مخزن باطری که به طور اتوماتیک پر می شد، کار گذاشته شده بود. برای به کار بردن چنین دستگاهی که کوتاهتر از یک خط کش عادی بود و ضخامت چندانی نداشت کمتر از 10 ثانیه وقت بود و عامل می بایست آن را در مقابل یک سطح چوبی فشار دهد و آن گاه به وسیله دو قسمت کوچکی که در داخل هر یک از دو انتهای چوب کار گذاشته بود به کار می افتاد.


در ماه اوت سال 1967 یک دستگاه دیگر میکروفون و فرستنده شوروی که تقریبا با آن حد که توصیف شد یکسان بود در قسمت زیرین یک قفسه کتاب در دفتر کاردار آمریکا در یکی از سفارتخانه های آمریکا در یک کشور آفریقایی مرکزی که تعداد نمایندگان کا. گ. ب. در آن بسیار زیاد بود کشف شد. جای پونزهای متعدد در همان قفسه کتاب و در زیر قفسه کتاب دفتر تخلیه شده سفیر سابق آمریکا دلالت بر آن می کرد که لااقل دو دستگاه سمعی از همین نوع با موفقیت در این دو دفتر در ظرف چند ماه کار گذاشته شده و به طور مرتب برداشته می شد. شاید بدان منظور که باتری های آن تعویض شده و دوباره در جای خود قرار داده شود. در هر دوی این موارد که در فوق ذکر شد، موفقیت در فعالیت شوروی به علت بهره برداری از عملیات یک عامل شوروی (در داخل) دستگاه سفارت آمریکا بود که درباره الگوی فعالیت شوروی اطلاعات کامل داشت و به اطاق های برگزیده سفارت دسترسی پیدا می کرد. در مورد کشوری که در خاورمیانه قرار داشت کتابخانه و اطاق کنفرانس سفارت در طبقه همکف در کنار محوطه پذیرایی قرار داشت و یک کارمند محلی آنجا انجام وظیفه می کرد. معمولاً به استثنای زمانی که کنفرانس قرار بود تشکیل شود کتابخانه برای همه کارمندان سفارت از جمله کارمندان محلی برای ورود آزاد بود. در مورد کشور آفریقایی سفارت مورد بحث آمریکا در بخشی از یک ساختمان بزرگی که در آن مؤسسه های بازرگانی و آپارتمان ها وجود داشت واقع شده بود و تفنگداران دریایی در آن وجود نداشتند تا حداکثر امنیت فیزیکی در شب و روزهای تعطیل در آن تأمین شود. علاوه بر این کارمندان محلی در ساعات کار سفارت آزادانه حرکت می کردند.




بررسی تکنیک ها و فتح باب های عملیاتی شوروی


نمونه هایی که تاکنون برای نشان دادن طریقه استفاده کارمندان و عمال از سوی کا. گ. ب. و جی. آر.


یو. علیه آمریکایی های مقیم کشورهای خارج ذکر شد، منعکس کننده تکنیک ها و فتح باب های عملیاتی مأموران اطلاعاتی شوروی برای ردیابی آماج های خود و دستیابی مستقیم و یا غیرمستقیم به آنها و ارزیابی آنها در جستجوی بدون وقفه نقاط آسیب پذیر آنها و استعدادهای آنها بوده است. در این بخش بعضی از تکنیک های آنها مورد بحث قرار خواهد گرفته و به تکنیک های دیگری که هنوز ذکر نشده است


ص: 56





اشاره خواهد شد و کوشش به عمل خواهد آمد تا این تکنیک ها بر یک اساس وسیع تری بدون اشاره به انواع انفرادی آماج ها مورد بحث قرار گیرد.


هر چند مفاهیم آیینی دستگاه اطلاعات شوروی درباره آمریکاییان مقیم (خارج تاکنون روشن شده است) بهترین معنی که کارمندان جوان تر در عمل «شهروندان درجه دو به شمار می روند و بدین ترتیب آسیب پذیرترند و اینکه دانشجویان به علت عدم بلوغ نسبی و نداشتن پول هدف های بسیار خوبی به شمار می روند» ملاحظات عملی و آیینی دیگری نیز وجود دارند که در رابطه با تشدید کوشش های شوروی در مقابل آمریکایی های مقیم خارج و تکنیک های به کار رفته می باشند.




نظر شوروی درباره آماج های آمریکایی های مقیم خارج


از نقطه نظر شوروی عملیات علیه آمریکاییانی که در کشورهای خارج از بلوک شوروی هستند، به طور کلی آسان تر و ثمربخش تر از عملیاتی است که در داخل ایالات متحده آمریکا صورت می گیرد و البته یک عامل در این زمینه شدت فعالیت ضد اطلاعات اف. بی. آی. می باشد که در مقابل کوشش های کا. گ.


ب. و جی. آر. یو برای به کارگیری آمریکایی ها در داخل کشور موانعی به وجود آورده است ولیکن ملاحظات دیگری نیز وجود دارد و این ملاحظات بستگی به چهره ای دارد که شوروی ها براساس تجربه درباره افراد آمریکایی مقیم خارج از محیط عادی آنها ایجاد کرده اند.


یک آمریکایی متوسط الحال آن طوری که شوروی ها او را می بینند، ترجیح می دهد بیشتر برای منافع مادی و هدف های خودخواهانه در خارج از آمریکا کار کند. کا. گ. ب. این نقطه نظر را به شرح زیر خلاصه کرده است:


«آمریکایی ها دوست دارند برای مدت های مدیدی به خارج بروند و این به دلیل منافع مختلف از قبیل حقوق بیشتر و امکان صرفه جویی بیشتر به علت مخارج زندگی ارزان تر در خارج و بعضی از فعالیت های مالیاتی و خانه های رایگان ارزان تر در خارج و بعضی از معافیت های مالیاتی و خانه های رایگان و مرخصی های طویل المدت و فرصت کافی برای اقدام به داد و ستدهای ارز خارجی می باشد.» صرف نظر از دقت این اظهار نظر، امر مسلم این است که طبق برداشت شوروی ها از تجربیات عملیاتی آمریکایی هایی که خارج از کشورشان زندگی می کنند بیشتر تمایل به خویشتن داری نشان می دهند و آزادانه تر صحبت می کنند و با خارجیان از جمله شوروی ها آزادانه تر تماس می گیرند. البته این نکته را باید متوجه شد که استثنائاتی از قاعده کلی وجود دارد و در بعضی از قلمروها آمریکایی ها از تماس با اتباع شوروی خودداری می کنند و تمایل به آن را دارند که در صورت وقوع چنین تماس هائی گزارش دهند. با وجود این از لحاظ اصولی و عرف، کا. گ. ب. و جی. آر. یو. براساس این تئوری کار می کنند که آمریکایی های مقیم خارج از کشور به طور کلی با رفتار آشکار خود و طبیعت پرحرف و آزادی نقل و انتقال و مراودات، نسبتا استعداد مراوده مستقیم و غیرمستقیم را دارند، و تمامی فرایند عملیاتی از ردیابی گرفته تا پرورش و به کارگیری آسان تر از آن است که در ایالات متحده صورت گیرد.


یک عامل اضافی (که قبلاً در متن در چهارچوب دیگری ذکر شد) همچنین در شدت و فشردگی برنامه شوروی علیه آمریکایی ها ذکر شده و اجازه می دهد که تکنیک های بی بند و بار و یا اعمال زور از سوی شوروی ها در کشورهای خارج به کار رود. شوروی ها نیک می دانند که در فعالیت تعرض آمیز علیه


ص: 57





آمریکاییان خارج ایالات متحده و از جمله به کار گرفتن و استفاده از عمال علیه آنها در اغلب در موارد به هیچ وجه قوانین محلی را نقض نمی کنند، زیرا فعالیت آنها متوجه کشور میزبان نیست. بدین ترتیب شوروی ها و عمال محلی آنها در صورتی که عملیات آنها علیه آمریکایی ها به شکست انجامد و یا برملا شود معمولاً مستوجب مجازات نیستند.




به کاربردن عوامل مشوق مادی


دستگاه اطلاعاتی شوروی دقیقا معتقد است که آمریکایی ها در ازای پول هر کاری را خواهند کرد و عامل مشوق مادی تقریبا در هر نوع عملیاتی به کارگیری وجود دارد. آیین کا. گ. ب. در این مورد کاملاً صریح است:


«استفاده موفقیت آمیز از انگیزه مالی در به کارگیری، نیازمند به درک ساخت روانی آمریکایی متوسط الحال هست. او به طور جدی درباره پول به عنوان تنها چیزی که می تواند آزادی و استقلال او راتأمین کند و نیازهای مادی و معنوی او را تحقق بخشد، فکر می کند. این موضع گیری از سوی یک آمریکایی نمونه نسبت به پول یک نوع بی تفاوتی درباره وسیله به دست آوردن آن را ایجاد می کند، هر چند که خطراتی نیز در آن وجود داشته باشد.... تشخیص درآمد یک نفر آمریکایی در ارتباط با پرروش او و به ویژه به کارگیری او فوق العاده اهمیت دارد.» نقل قول فوق یکی از جنبه های برداشت شوروی ها از آمریکاییان در خارج است. دقت کلی این برداشت مهمترین عامل نیست، معذالک باید گفت که این اظهار نظر نتیجه فعالیت های موفق شوروی در به کارگیری آمریکایی هاست و در طرح ریزی عملیات کا. گ. ب. و جی. آر. یو. اثر دارد و توضیح می دهد که چرا در موارد پرورش سئوالات بسیار معصومانه ای درباره حقوق ها و دشواری های مالی کرده می شود و چرا پیشنهادهای هدیه و وام از عرف های عادی شوروی هاست. شوروی ها در غرب وام نمی دهند و هدیه پیشنهاد نمی کنند مگر اینکه به آنها اجازه داده شود. آنهایی که دست به چنین کاری بزنند یا مأموران اطلاعاتی هستند و یا عمال آنها و انگیزه آنها کاملاً جنبه حرفه ای دارد نه شخصی.




تماس مستقیم اجتماعی


همان طوری که نشان داده شده است، شیوه های پیچ در پیچ و غیرمستقیم تماس شوروی ها با آمریکایی ها در خارج به هیچ وجه غیر معمول نیست ولی در اکثر مواردی که گزارش شده است تماس مستقیم بوده و بر یک پایه اجتماعی به انواع مختلف با حالات متنوع که گاهی فوق العاده زیرکانه بوده صورت گرفته است و به دنبال آن تکنیک های پیگیری به کار رفته است. این تماس ها در هر مورد با توجه به فردی که باید پرورش یابد طرح ریزی شده است.


تماس مستقیم اجتماعی شوروی با آمریکایی ها در خارج تقریبا از سال 1949 مشاهده شده است.


در سال 1951 واضح شد که سیاست های قبلی شوروی که براساس آن پرسنل شوروی مقیم کشورهای خارج از اتحاد شوروی در انزوای کامل قرار گرفته و هرگونه تماس غیررسمی با آمریکاییها و سایر خارجی ها ممنوع بود، کنار گذاشته شده است. در سال 1953 روند قطعی از تماس عمومی اجتماعی با آمریکایی ها در خارج، در سطوح مختلف رسمی لااقل در سه کشور مشاهده شده بود. این روند اکنون در


ص: 58






عمل کاربرد جهانی پیدا کرده است و استفاده های اطلاعاتی در دستورالعمل های عملیاتی رسمی کا. گ. ب.


رسمیت پیدا کرده که یکی از آنها به شرح زیر است:


«مأمور اطلاعاتی باید درک کند که برقراری مناسبات محرمانه و غیررسمی با یک آمریکایی یک گام به پیش در راه به کارگیری و مناسبات مخفی است... مناسبات مخفی باید به طریقی آغاز شود که فرد آمریکایی پی نبرد که وی با یک مأمور اطلاعاتی تماس گرفته است یا اینکه درباره مقاصد واقعی اطلاعاتی شوروی سوءظن ببرد» «هنگامی که یک آشنایی غیررسمی با یک کارمند دولت آمریکا برقرار می شود نکته ای که اهمیت دارد این است که نباید با پرسش های زودرس درباره مسائل اطلاعاتی او را مضطرب ساخت. بکوشید تا اعتماد آمریکایی را جلب کنید و مناسبات دوستانه ایجاد کنید، تشویق علاقه او در جریان مکالمه با او و دادن جنبه شخصی به علایق خود درباره بعضی موضوعات بسیار مهم است.» صرف نظر از اینکه تماس اجتماعی فرد روسی با فرد آمریکایی نتیجه یک انجام وظیفه دیپلماتیک یا رسمی باشد و یا یک برخورد «اتفاقی» یا نتیجه معرفی در یک «بار» یا در خیابان یا در استخر شنا باشد، طرف شوروی این کار را به دست می گیرد. این شخص رفتار دوستانه دارد و نسبت به آشنایی جدید خود علاقه نشان می دهد و احتمالاً به او تملق می گوید و پیشنهاد ملاقات بعدی را می کند که ممکن است به شکل دعوت به ضیافت های سفارت شوروی و یا نمایش فیلم شوروی و یا هنرنمایی هنرمندان سیار شوروی باشد. به محض اینکه یک دعوت پذیرفته شد دعوت های دیگر به دنبال آن می آید که مربوط به مسابقات ورزشی و با نمایش تئاتر می شود. همان طوری که کا. گ. ب. خاطرنشان ساخته است: «بلیت برای این گونه حوادث و نمایشات یا فرستاده می شود یا به آشناهای نه چندان صمیمی داده می شود. چنین رفتارهایی از جانب آمریکاییان کاملاً معصومانه تلقی می شود. در جریان تماس مأمور ما با آمریکایی مورد، تماس می گیرد و او را وارد مکالماتی می نماید که برای این منظور مناسب است ولی هدف اصلی آن ممکن ساختن ادامه مناسبات است.» در بسیاری از موارد به ویژه در مورد منشی هایی که با علامت های رمز سر و کار دارند و یا منشی های دیگر و سایر پرسنل جوان تر، مأمور شوروی خواهد کوشید در مراحل اولیه پرورش یک نوع دوستی با این آمریکایی ایجاد کند و مانع آن شود که فرد آمریکایی این تماس ها را به مأمور امنیتی خویش گزارش دهد.


مأمور شوروی شاید با نهایت تأسف اظهار بدارد که البته فرد آمریکایی جرأت ندارد بدون دادن گزارش به مأمور امنیتی خود با یک فرد روسی ملاقات کند. آمریکایی هایی شناخته شده اند که چنین پیشنهادی را به عنوان توهین به آزادی شخصی خویش تلقی کرده و هر گونه نیازی را به دادن گزارش انکار کرده و مبارزه طلبی طرف مقابل را پذیرفته اند. این ترفند شوروی نشان دهنده آن است که آنها درباره بسیاری از آمریکایی ها درک کامل دارند. آنچه که زیاد معمول است مهمان نوازی شوروی به زودی به شکل مراودات خانوادگی و رفتن به گردش ها و هدیه های کوچک به همسر و کودکان فرد آمریکایی توسعه می یابد.


کا.گ.ب. این جنبه کار را با چنین کلماتی تشبیه می کند:


«برای تحکیم علنی دوستی هایی که به چنین طریق با آمریکایی ها برقرار می شود مأمورین ما در سفارت شوروی معمولاً هدایایی به مناسبت جشن سال نو یا مناسبت های دیگر اختیار دارند. مأمور اطلاعاتی هدیه خود را شخصا در زمانی که فرد آمریکایی در خانه اقامت دارد به او خواهد داد. مقصود این است که یک نوع حالت غیررسمی و دوستانه به این مناسبات داده شود، در عوض فرد آمریکایی معمولاً از خانه مأمور


ص: 59




شوروی دیدن کرده و هدیه ای به او می دهد.» همان طوری که برای تکنیسین کامپیوتر آمریکایی در یک کشور اسلامی اتفاق افتاد. درس های زبان اغلب در چنین مرحله ای پیش کشیده می شود و در این مرحله است که همسر مأمور اطلاعاتی شوروی در اغلب موارد نقش پشتیبانی عملیاتی را ایفا می کند. کا. گ. ب. بدون اینکه اشاره ویژه ای به درس های زبان که اکنون به صورت یک فتح باب استاندارد درآمده است، کرده باشد نقش همسر فرد شوروی را چنین خلاصه می کند:


«اغلب مفید است که مأمور اطلاعاتی شوروی همسر خود را هنگام دیدار از خانه شخصی که در معرض پرورش قرار گرفته همراه ببرد. مأمور شوروی به کمک همسر خویش می تواند بعضی از نکات اطلاعاتی یا ارزیابی را درباره فرد مورد هدف روشن کند و بدین ترتیب تشخیص دهد که چگونه به بهترین وجهی مناسبات دوستی خود را با او تحکیم بخشد.» در مراحل اولیه پرورش، مکالمات معمولاً درباره موضوعات بی ضرر از قبیل ورزش و هنر و زندگی در کشورهای یکدیگر می باشد. مأمور شوروی ممکن است بگوید که او از زندگی در یک کشور خارجی خسته شده و شاید از تماس با افراد خودش نیز خسته شده و احساس تنهایی می کند و خواستار معاشرت های جالب تر هست، مسائل ضد و نقیض معمولاً مورد بحث قرار نمی گیرد یا اینکه به سرعت از آن دور می شود. این فرایند مقدماتی هدفی دارد و آن ارزیابی سودمند بودن بالقوه فرد آمریکایی برای مقاصد جاسوسی و ارزیابی او از نظر امکان به کارگیری است. این امر نیاز به آشنایی با تاریخچه زندگی فرد آمریکایی و اوضاع خانوادگی، موفقیت مالی، (که همان طوری که اشاره شد مهمترین عامل است)، آمال تحقق نیافته او و نقطه ضعف های او نسبت به زنان است. در جریان این مرحله ارزیابی، فرد روسی در پی تحکیم دوستی خویش و در عین حال ایجاد یک نوع تعهد به خاطر مهمان نوازی از طریق دادن هدیه است.


با توجه به برداشت شوروی از اینکه پول مهمترین انگیزه آمریکایی هاست تاکتیک های شوروی ممکن است گاهی بسیار خام و مضحک باشد و شامل پرسش های مستقیم و شخصی درباره عایدات فرد آمریکایی، بدهی ها یا میزان کرایه پرداختی یا پرداخت های مالیاتی او و غیره باشد.


دیر یا زود مرحله پرورش، در صورتی که شوروی ها به این نتیجه برسند که چشم انداز جالبی به دست آورده اند جنبه های کوچک تماس های مخفیانه به تدریج وارد این مناسبات خواهد شد. محل هایی که چندان علنی نباشد و بیشتر جنبه غیرمعمولی داشته باشد برای ملاقات پیشنهاد خواهد شد. از فرد آمریکایی تقاضا خواهد شد که «برای اجتناب از اینکه فرد آمریکایی در اوضاع ناهنجاری قرار گیرد» از او خواسته خواهد شد تا به شماره رسمی او تلفن نکند و شاید قرارهای ملاقاتی قبلاً در زمان ها و محل های معینی ترتیب داده شود. تمامی اینها مقدمه چینی برای مراحل بعدی است. بالمآل شاید ظرف چند هفته یا شاید چند ماه هدف مأمور شوروی ظاهر خواهد شد؛ هر چند در ابتدا قابل تشخیص نباشد. همان طوری که در مورد دانشجویان وین که قبلاً ذکر شد اتفاق افتاد. فرد شوروی از دوست آمریکایی خود خواهد خواست تا درباره اطلاعاتی که ماهیت علنی دارد به او کمک کند. شاید برای یک دوست روزنامه نگار و احیانا برای تهیه یک رساله تحقیقی و یا مقاله ای که فرد روسی مدعی است که آن را خود تهیه می کند و شاید حتی برای یک نظرخواهی عمومی غیررسمی. از دانشجوی وین خواسته شده بود تا درباره هم دوره های آمریکایی خود ارزیابی های اخلاقی بنماید؛ چیزی که به عقیده آن دانشجو چندان ناراحت کننده نبود. یک تبعه یکی از


ص: 60




کشورهای اروپایی در خاورمیانه که به علت دسترسی او به آمریکایی ها در معرض پرورش شوروی قرار گرفته بود از سوی مأمور شوروی با صراحت بیشتری روبرو شد. تقاضای شوروی مطلبی شبیه مراتب ذیل بود: «شما در اینجا خیلی ها را می شناسید، آنها به شما چیزهای زیادی را که به من نمی گویند خواهند گفت.


برای اینکه من یک دیپلمات هستم و نماینده یک کشوری هستم که متأسفانه چندان باب طبع آنها نیست...


آنها با شما با صمیمیت بیشتری صحبت خواهند کرد، بنابراین اگر شما لطف کرده و از آقای فلانی که او را می شناسید بپرسید که....» تقاضاهایی از این نوع حتی برای اطلاعات بسیار علنی ممکن است همراه با پیشنهاد پرداخت پول باشد. اگر چنین پیشنهادی پذیرفته شد تقاضا خواهد شد که به بهانه قابل قبولی قبض رسید داده شود.


فرآیند، آلودگی تدریجی در این مرحله در جریان خواهد بود و عناصر فعالیت مخفی و عوامل احتمالی سازش در این مرحله در میان خواهد آمد. سرانجام یک روز در یک محیط دوستی گرم و اعتماد متقابل فرایند به کارگیری با تقاضاهایی جهت اطلاعات یا خدمت که کاملاً ماهیت اطلاعاتی سیاسی یا نظامی دارد به عمل خواهد آمد. البته وعده پاداش مالی قابل ملاحظه ای نیز داده خواهد شد. اگر شخص آمریکایی بترسد یا خودداری کند البته با استدلال های معقول با او روبرو خواهند شد و اظهار دوستی تجدید خواهد گردید. بر حسب جریان ارزیابی شوروی و فرآیند ملایم کردن برخورد و خط مشی سرسخت تری به دنبال خواهد بود. از قبیل تهدید یا اخطار برای اینکه دوباره به فکر فرو رود به ویژه اگر فرد آمریکایی از خط و مرز تعیین شده فراتر رفته و خود را در معرض خطر قرار داده باشد. عکس العمل فرد آمریکایی هر چه باشد طرف شوروی همان طوری که در مورد دونالد اولتان - منشی رمز آمریکایی - اتفاق افتاد، مصرا خواستار یک یا چند ملاقات اضافی خواهد شد.




تکنیک های متفرقه برای پرورش و به کارگیری


دامنه کامل روش های عملیاتی شوروی برای ملاقات و پرورش و به کارگیری آمریکایی ها در خارج موارد فرضی معینی ندارد. چند مورد که در ذیل مورد بحث قرار می گیرد شایسته روشنگری و تأکید به منظور هشدار می باشد.




سازش


هر چند کا. گ. ب. طبق آیین خود، انگیزه مالی را به طور کلی عامل اصلی در به کارگیری موفقیت آمیز آمریکایی ها در خارج به شمار می آورد، عنصر سازش یا به مخاطره انداختن طرف نیز از بخش های اساسی هر رشته به شمار می رود. این اوضاع به طرقی ایجاد می شود که اغلب محسوس و مشهود نیست. لذا از نقطه نظر دستگاه اطلاعاتی شوروی هر آمریکایی که به مناسبات شخصی و غیررسمی با یک فرد روسی تن در می دهد و این واقعیت را از مافوق های خود کتمان می کند نخستین گام را به سوی به مخاطره انداختن خود برداشته است. همان طوری که مناسبات بین طرفین پرورش می یابد و خودمانی تر می گردد همان طوری که در بالا ذکر شد هر حرکت شوروی به منظور افزایش درجه مخاطره صورت می گیرد.


فرد آمریکایی با پذیرفتن جنبه های کم اهمیت کار مخفیانه که به تدریج انجام می گیرد، از قبیل مخاطب قرار دادن طرف شوروی نه از طریق سمت رسمی او یا موافقت ملاقات با او در زمان ها و مکان های غیرعادی


ص: 61






وضع مخاطره خود را پیچیده تر می کند. (لطف های) اولیه معصومانه که فرد روسی براساس دوستی از فرد آمریکایی تقاضا می کند جزء بخش های حساب شده فرآیند به مخاطره انداختن اوست.


همچنین پیشنهاد پرداخت و تقاضای ظاهرا قابل قبول دریافت قبض رسید. در ضمن فرد روسی از طریق آزمایش و وسایل دیگر نشان هایی از نقاط ضعف شخص و آسیب پذیری فرد آمریکایی را کشف می کند. (از قبیل داشتن بدهی یا افراط در مشروب خواری یا روابط جنسی در خارج از محیط عادی و غیره.) این موضوعات به عنوان (اسرار) بین فرد آمریکایی و (دوست روسی او) تلقی می شود و بدین ترتیب جزئی از پیچ و خم های مخاطره به شمار می رود. اثرات این فرآیند به مرور زمان فرد آمریکایی را به مناسبات (محرمانه) می کشاند که فرد آمریکایی بتدریج پی می برد که او نمی تواند خود را از میان آن خارج کند مگر به بهای مزاحمت شدید یا شاید عواقب شدید ناگوار شخصی از طریق افشای وضع مخاطره انگیز خود به مافوق های خویش.


عملاً تقویت اوضاع مخاطره از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی بیشتر به منظور اثر روانی در جریان دوره پرورش و هنگام به کارگیری به عمل می آید. در عملیاتی که در غرب روی می دهد شوروی ها معمولاً قصد جدی برای اینکه به منظور باجگیری از آمریکایی ها برای انجام تقاضای آنها از اطلاعات مخاطره انگیز استفاده کنند، ندارند. استفاده از تهدید و جبر برای برهم زدن زندگی حرفه ای فرد آمریکایی از طریق برملا کردن اطلاعات مضر جزء تکنیک هایی است که تنها به ندرت در خارج از منطقه بلوک شوروی به کار می رود. این بدان جهت است که در کشورهای غربی شوروی ها فاقد کنترل کامل محیطی که آنها در اتحاد شوروی از آن برخوردارند می باشند. بدین ترتیب برای آنها کسب شواهد واقعا زیانبار به شکلی که برای باج گیری به نحو مؤثری بهره برداری شود بسیار دشوار است.


معذالک در مسکو و کشورهای اروپای شرقی، باجگیری یکی از عرف های معمول علیه غربی ها، از جمله آمریکایی ها به شمار می آید. کا. گ. ب. هنگام عمل در زمینه های خودی و یا با همکاری کشورهای بلوک شرق قادر است در شرایط کنترل شده شواهد بسیار خطرناکی بر علیه طرف مقابل به دست آورد (که معمولاً از طریق عکسبرداری یا نوار ضبط صوت انجام می گیرد) و آن گاه به عنوان وسیله ای برای به کارگیری از آن بهره برداری می شود. یکی از نمونه های متعدد عملیاتی از این نوع ماجرای مشهور ایروین اسکاربک مأمور وزارت امور خارجه می باشد که در شهر ورشو مستقر شده و با یک عامل مؤنث لهستانی آلودگی پیدا کرده و برای پذیرفتن به کارگیری در معرض باج گیری قرار گرفته بود.




فتح باب هایی با انگیزه های جنسی و همجنس بازی


در این پژوهش گزارش هایی از فتح باب ها از طریق روابط جنسی یا آغاز به روابط جنسی در مورد آمریکایی هایی که در خارج از بلوک کمونیستی واقع شده اند، چه به تفصیل و چه به نحوه گذرا، ذکر شده است. هر چند کوشش کا. گ. ب. برای به کارگیری الیانور منشی آرشیو سفارت آمریکا در بن متکی به تاکتیک شک و تهدید علیه ایمنی شخصی او و نامزد خیالی آمریکایی او بود. عملیاتی که علیه او انجام گرفت در مراحل اولیه عبارت بود از ماجرای یک اغواگری که ظرف چند هفته تکمیل شد. در مورد ماجرای منشی سفارت در آفریقا که فاسق محلی او با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در تماس بود چنین به نظر می رسد که درگیری جنسی او به طور غیر مستقیم به نفع شوروی مورد بهره برداری قرار گرفت. منشی


ص: 62





هیئت نمایندگی کمک های عمرانی در خاور دور که نامه ای را از یک دیدارکننده شوروی دریافت کرده و ظاهرا به فتح باب های عاشقانه او قبل از تسلیم به یک مأمور محلی کا. گ. ب. تن درداده بود، یقینا قبلاً در معرض این نوع برخوردها قرار گرفته بود.


لااقل در یک مورد اخیر، در خارج از بلوک کمونیستی کسب اطلاع شده است که کا. گ. ب. یک فرد اروپایی را که دارای تمایلات همجنس بازی بوده، به کار گرفته و آن گاه او را علیه آمریکایی ها به کار برده است. خود به کارگیری براساس مقاصد باجگیری نبوده است (فرد اروپایی درباره تمایلات همجنس بازی خود پنهان کاری نکرده بود و از اینکه در این مورد راز او برملا شود ترسی نداشت)، ولی به محض اینکه این فرد از سوی شوروی ها به کار گرفته شد شوروی ها کوشیدند تا جنبه تمایلات همجنس بازی او را مورد بهره برداری قرار دهند. شوروی ها اقدام این فرد اروپایی در کرایه کردن یک آپارتمان را جهت پذیرایی از لحاظ مالی تأمین کردند و از او خواستند تا درباره آمریکایی هایی که با او آشنایی داشته و سمت های رسمی داشته و ممکن بود تمایلات علنی یا خفته همجنس بازی داشته باشند به آنها گزارش دهد. این عامل در مأموریت موفقیتی پیدا نکرد؛ اما اگر او می توانست یک رابطه مخاطره انگیز با یک چنین شخصی برقرار کند، بسیار احتمال می رفت که کا. گ. ب. از تکنیک باجگیری برای به کارگیری آن شخص استفاده کند.


کا. گ. ب. ظاهرا معتقد است که شواهد مربوط به همجنس بازی اطلاعات بسیار زیانباری است که می توان آن را از طریق باجگیری مورد بهره برداری قرار داد.




سفرها به کشورهای بلوک کمونیستی


کا. گ. ب. معمولاً دستور دارد که به نمایندگی های خود در کشورهای خارجی به عنوان جزئی از برنامه عملیاتی خود علیه آمریکایی های مقیم خارج «در پی فرصت هایی برای سازمان دادن سفرهایی به اتحاد جماهیر شوروی و دمکراسی های خلقی باشد تا آماج های خود را بپروراند.» دلیل این تکنیک کاملاً آشکار است. این تکنیک به شوروی ها فرصت می دهد که با فراغت در سرزمین خودشان یک عامل احتمالی آینده را با عمق بیشتر از آنچه ممکن است در غرب صورت گیرد و در اوضاع و احوالی که به مراتب برای آنها مساعدتر است از طریق عملیاتی ارزیابی کنند. (در بعضی موارد هنگامی که به کارگیری در غرب صورت گرفته است عامل جدید به اتحاد شوروی یا یکی از شهرهای بلوک اروپای شرقی برده می شود تا در معرض تعلیمات فشرده در مورد مأموریت خود قرار گیرد. کا. گ. ب. و جی. آر. یو. می توانند این امر را بدون آنکه روادید شوروی در گذرنامه فرد آمریکایی نشان داده شده باشد، انجام دهند. نمونه هایی از چنین دعوت هایی بسیار متعدد است و برای روشن شدن این مطلب که چگونه دعوت هایی انجام می گیرد، یک نمونه ذکر می شود.


چند سال قبل یک مأمور آژانس عمران بین المللی در پاکستان براساس مناسبات اجتماعی دوستانه به وسیله لئونید گابریلوویچ کویموف، که یک مأمور اطلاعاتی با پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر اول بود در معرض پرورش قرار گرفت. فرد روسی به طریقی که اکنون دیگر معلوم شده است، هدیه های مختصری برای خانواده این فرد آمریکایی می آورد و به زودی این دو نفر چنان عادت کردند که هفته ای چندین بار با همدیگر ملاقات کنند و سرزده به خانه یکدیگر بروند. فرد روسی سرانجام خواستار کتابچه راهنمای تلفن جیبی هیئت نمایندگی آژانس بین المللی عمران شد و یک نسخه کهنه شده که معمولاً به فراوانی یافت


ص: 63





می شود به او داده شد. او آن گاه چندین بار کوشید تا ببیند که آیا فرد آمریکایی می توانست علاقه مند باشد که به یک سفر تفریحی به مسکو براساس یک ترتیب ویژه برود. هنگامی که این پیشنهاد رد شد، مأمور شوروی دست به شگرد دیگری زد و از فرد آمریکایی دعوت کرد تا برای یک دوره به اتحاد شوروی بیاید و به عنوان معلم، شغلی برای خود در آنجا اختیار کند. مأمور شوروی به او گفت که این یک تجربه بسیار باارزش خواهد بود و فرد آمریکایی حقوق بسیار بالایی دریافت خواهد داشت.


شوروی ها همچنین علاقه مند به جلب اشخاصی که آنها به عنوان آماج های احتمالی جهت به کارگیری تشخیص داده اند، بوده اند. مثلاً در سال 1966 سه داوطلب مؤنث سپاه صلح در ترکیه از دفتر اینتوریست (آژانس مسافرتی شوروی) در آنکارا دیدن کرده و خواستند تا ترتیب سفر آنها به اتحاد شوروی داده شود.


هنگامی که آنها در دفتر اینتوریست بودند سه نفر از اتباع شوروی (همه آنها مأمورین اطلاعاتی بودند) که در کوشش های خود برای پرورش آنها اصرار داشتند، با آنها ملاقات کردند. اندکی بعد مدیر سپاه صلح آمریکا در محل، این سه نفر را متقاعد ساخت تا برنامه سفر خود به اتحاد شوروی را حذف کنند. هنگامی که نماینده اینتوریست، که خود یک مأمور کا. گ. ب. بود، اطلاع یافت برنامه سفر این سه عضو سپاه صلح آمریکا حذف شده است، او نرخ سفر را از 250 دلار (حداقلی) که تعیین کرده بود به 102 دلار کاهش داد.


(البته سپاه صلح جهت دستگاه اطلاعاتی شوروی هدف بسیار جذابی است زیرا بیشتر داوطلبان سابق این سپاه بعدا در دولت ایالات متحده استخدام شده اند و امید می رود که در آینده نیز عده دیگری از این افراد استخدام شوند. انواع مختلفی از کوشش های شوروی برای پرورش پرسنل سپاه صلح از کشورهایی در قاره آفریقا و خاورمیانه و آسیا گزارش شده است.)




تابعیت قلابی


تکنیک شوروی با استفاده از «تابعیت قلابی» در پرورش یا کوشش در به کارگیری از سوی شوروی چندین بار نشان داده شده و برای تأکید ذکر شده است. زیرا شناسایی یا کشف هویت آنها تا زمانی که دستشان رو نشده است، بسیار دشوار است (و ممکن است هرگز رو نشود). در مواردی که هدف آمریکایی احتمالاً دارای تمایل نسبت به مقاصد شوروی به نظر نمی آید. به صورت نظری دست شوروی هرگز روش نمی شود چون ماهیت این شیوه مستلزم آن است که استخدام کننده (تبعه شوروی یا یک عامل غیر روسی) تظاهر کند که نماینده یک سرویس اطلاعاتی غیرروسی یا یک سازمان تجاری یا صنعتی است. مثلاً یک آمریکایی که آلمانی الاصل باشد از او ممکن است خواسته شود که به کشور اصلی خود به نحو مخفیانه کمک کند یا از یک آمریکایی که متعلق به جامعه یهود است، می خواهند که برای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل کار کند. از تکنیسین مخابرات وزارت امور خارجه آمریکا که ماجرای او در اینجا شرح داده شد، خواسته شده بود تا با دستگاه اطلاعاتی کشور مبدأ خود در اروپای شرقی همکاری کند. معذالک این عملیات به شوروی بستگی داشت و شامل یک فرد روسی بود که خود را غیرقانونی جا زده بود. ماجرای اولتان یک نوع دیگر از همین تکنیک اساسی بود.




فتح باب ها جهت تماس


انواع طرقی که دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد تا تماس اولیه را با آمریکایی ها در خارج آغاز کند


ص: 64






و چشم انداز ملاقات های آینده را تأمین کند بسیار چشمگیر است. در ماجراهایی که تاکنون شرح داده شده است، ما شاهد مأموران شوروی بوده ایم که در خیابان یا در «بارها» یا در مهمانی ها و پارتی های خصوصی از طریق افرادی از ملیت های دیگر و غیره به آمریکایی ها نزدیک شده اند.


یک سند دستورالعملی که از سوی کا. گ. ب. تهیه شده پیشنهادات دیگری را نیز عنوان می کند:


«مأمور اطلاعاتی برای آنکه دامنه پوشش خود را برای ملاقات با آمریکایی ها توسعه دهد می تواند وارد فعالیت های ورزشی شده و یا خود را مشغول جنبه های مختلف علمی یا هنری بنماید، یا اینکه دست به کاری بزند که جنبه مشغولیتی دارد مثال هایی از این قبیل مانند ماهیگیری، بازی تنیس، جمع آوری تمبر و سکه و غیره.» از این دستورالعمل ها در همه نقاط جهان در نهایت وفاداری پیروی شده است و حتی بهبود نیز داده شده است. شوروی ها همان طور که نشان داده شد، بازی هایی سازمان داده اند. مثلاً بازی والیبال که در وین انجام گرفت و همچنین کوشیده اند تا از آمریکایی ها بخواهند تا به همسرانشان یا خودشان درس زبان بدهند و همچنین در بازی های بولینگ آمریکایی ها شرکت نموده اند و حتی از محل اقامت تفنگداران آمریکایی دیدن کرده اند.


گریگوری یوسیفویچ گنجاروف یک مأمور جی. آر. یو. (اطلاعات نظامی شوروی) در رباط مقدار قابل ملاحظه ای از وقت خود را در ساحل در جستجوی کادرهای نظامی آمریکایی صرف می کرد، به این امید که بتواند یک آشنایی غیر رسمی با آنها پیدا کند. چند سال قبل در سوریه متوجه شدند که شخصی به نام کنستانتین موزل یک مأمور اطلاعاتی شوروی عادت بر آن داشت که قسمت اعظم سه روز در هفته را در استخر شنای جامعه دیپلماتیک بگذارند و وارد گفتگو با همسران انگلیسی زبان بشود در حالی که شوهرانشان در حال کار بودند.


در تریپولی، دستور کا. گ. ب. درباره جمع آوری تمبر، عینا توسط کارمندان اطلاعاتی شوروی به کار برده می شد بعضی از آنها دیده می شدند که با کلاسورهای حاوی تمبرهای پستی در خیابان ها این طرف و آن طرف می گردند و برای آغاز گفتگو در بارها، کافه ها و سایر امکان عمومی از آن استفاده می کنند. اگر شخصی که بدین ترتیب طرف تماس قرار می گرفت علاقه به تمبر نشان می داد، مأمور شوروی بسته ای را که همراه داشت به او می داد و پیشنهاد می کرد که طرف آن را به منزل برده و مطالعه کند و تصمیم بگیرد که کدام یک از آنها را دلش می خواست داشته باشد. البته این امر زمینه را برای ملاقات دیگر فراهم می کرد که طی آن موضوع تمبرها مورد بحث قرار می گرفت و شاید تمبرهایی مبادله می شد ولی شکی نیست که قسمت اعظم وقت از سوی مأمور شوروی صرف تحکیم مناسبات و بیرون کشیدن اطلاعات مربوط به شرح زندگی، کار و پایه گذاری زمینه جهت ملاقات های بعدی می گردید.


مأمور جی. آر. یو. در ترتیب دادن حادثه ای در بروکسل در سال 1966 نشان داد که هدف ایجاد تماس یکی از مأموران جی. آر. یو. با یک کارمند آمریکایی مؤنث، هیئت مستشاری - نظامی آمریکایی (MAAG)بود. این زن آمریکایی هنگامی که یک روز به خانه بازمی گشت متوجه شد که یک زن روسی که ظاهرا مریض به نظر می رسید در خارج اقامتگاه او تکیه داده است. مرد همراه روسی او بنام ولادیمیر آی چرتون، که خود را نماینده شرکت هواپیمایی شوروی ایروفلوت در بلژیک معرفی کرده بود، از این زن آمریکایی تقاضا کرد که آیا می تواند همسر خود را برای استراحت به منزل این آمریکایی ببرد. به محض


ص: 65




اینکه این زن روسی وارد منزل شد (در حالی که هویتش معلوم نشد) به فوریت بهبود پیدا کرد و در همان حال چرتون می کوشید تا قدردانی خود را به زن آمریکایی ابراز بدارد. او بار دیگر ولی بدون موفقیت چند ماه بعد کوشید تا در خیابان با نزدیک شدن به این زن آمریکایی روابط دوستانه برقرار کند. چرتون در سال 1967 از سوی مقامات بلژیک دستگیر شد و به علت فعالیت های اطلاعاتی خود وادار شد تا بلژیک را ترک کند.




نتیجه گیری


کوشش های اطلاعاتی شوروی برای به دست آوردن اطلاعات مخفی از طریق به کارگیری آمریکایی ها و رخنه در تأسیسات آمریکایی در خارج، همان طوری که این مطالعه نشان داده است، از لحاظ دامنه سراسر جهان را فرا می گیرد و مقیاس های آن بسیار عظیم و شدت و مداومت آن لاینقطع بوده و قوه تخیل بسیار عالی در نقشه های آنها به کار می رود. هدف های مطلوب کا. گ. ب. و جی. آر. یو. متنوع بوده و شامل آمریکایی های خصوصی و رسمی می باشد ولیکن فعالیت عملیاتی که جنبه تعرض آمیز داشته باشد متوجه کارمندان جوان مؤسسات دیپلماتیک و سایر مؤسسات رسمی و همچنین علیه سربازان ساده نیروهای مسلح آمریکاست. البته ارجحیت به کارمندان رمز و مخابرات و تفنگداران دریایی و منشی های بایگانی و مصادر امور داده می شود، زیرا شوروی ها این گروه وسیع را به عنوان عناصر آسیب پذیر نسبتا آسان جهت نزدیک شدن به آنها تلقی می کنند.


مفهوم آیینی کا. گ. ب. درباره یک آمریکایی متوسط الحال و ساخت و ترکیب روانی او و ماهیت مادی او و علاقه درجه یک او به پول و اینکه چگونه هر چه بیشتر پول به دست بیاورد که در این مطالعه به شکل سند تنظیم شده است، یک مطلب مورد اختلاف نظر بوده و ممکن است برای اکثر خوانندگان بسیار ناهنجار باشد. معذالک در بسیاری از موارد انفرادی که طی آنها شوروی ها موفق شده اند به نحو باارزشی عده ای را برای هدف های خود به کار گیرند، این مفهوم صحت خود را ثابت کرده است.


به عنوان یک تعمیم کلی این مفهوم در نتیجه بسیاری از شکست هایی که شوروی ها در فعالیت به کارگیری خود خورده اند حتی پس از ارزیابی و تدارکات دقیق اشتباه از آب درآمده است. ضوابط و سوابق نشان می دهد که آمریکایی ها به طور کلی به عنوان یک گروه به کشور خود وفادار هستند و از هر ملیت دیگری که شوروی ها کوشیده اند به نفع خود به کار گیرند سر سختی بیشتری نشان داده اند. با وجود این با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا «دشمن اصلی و عمده» بوده و کا. گ. ب. و جی. آر. یو. وقت و کوشش بیشتری برای عملیات به کارگیری علیه آمریکایی ها نسبت به افراد ملل دیگر اختصاص می دهند، این امتیاز آمریکایی ها تا اندازه ای خنثی می شود. هیچ دلیلی نیست که درباره معتبر بودن تجربه شوروی شک داشته باشیم که به کارگیری آمریکایی ها در خارج از به کارگیری آنها در خود ایالات متحده آسان تر است یا اینکه درباره این نظر شوروی تردید داشته باشیم که یک نفر آمریکایی مقیم خارج از حالت دفاعی را که در کشور خود دارد از آن مبراست، و درباره خود آزادانه صحبت می کند و بدون هیچ گونه سوءظنی با خارجیان معاشرت می کند. شوروی ها از این آزادی نقل و انتقال و معاشرت که آمریکاییان در خارج از ساعات خارج از انجام وظیفه از آن برخوردارند استفاده می کنند. شوروی ها برقراری تماس مستقیم شخصی جهت پرورش و ارزیابی در خارج را آسانتر تشخیص می دهند و آنها در عین حال از عده ای عمال متنوع خود در خارج که


ص: 66





از همکاران آماده و متمایلی هستند در چنین مواردی بهره برداری می کنند.


نمونه هایی از تکنیک های متعدد عملیاتی شوروی در این مطالعه نشان داده شده است. گاهی این تکنیک های بسیار واضح می باشند ولیکن آنها اغلب از یک زیرکی خاصی برخوردار بوده و غیرمستقیم می باشد. شیوه های شوروی از ردیابی و ارزشیابی و پرورش و به کارگیری افراد بسیار متنوع بوده و تنها بر حسب منابع و امکانات عملیاتی و قوه تخیل مأمور اطلاعاتی شوروی محدود می شود. مؤثر بودن این شیوه ها منوط به درجه درک آمریکایی ها از مقاصد شوروی و درک تکنیک های شوروی و هوشیاری همیشگی آمریکایی ها نسبت به تظاهر احتمالی این مقاصد شوروی و تکنیک های آنهاست.


این موضوع مهم است که به خاطر داشته باشیم که شوروی ها در غرب به عنوان یک قاعده کلی، اجازه ندارند تماس های غیررسمی و اجتماعی با آمریکاییان داشته باشند مگر اینکه برای چنین کاری دلایل و مجوز اطلاعاتی داشته باشند. تماس اتفاقی و ظاهرا بدون نقشه قبلی با یک فرد روسی باید در همان موارد با مقامات امنیتی مربوطه گزارش داده شود. اقدامات کنجکاوانه غیرطبیعی از سوی افراد غیر روسی، به ویژه درباره اطلاعات بیوگرافیک اعم از فعالیت های خصوصی و رسمی و وضع مالی شخصی کارمندان رسمی آمریکایی و کارمندان آمریکایی در خارج باید یادداشت شده و گزارش شود.


مقامات امنیتی اغلب برای تشخیص هویت مأمورین اطلاعاتی شوروی و همچنین عمال آنها دارای اطلاعات بوده و یا قدرت آن را دارند که چنین اطلاعاتی به دست آورند و راهنمایی های لازم را بنمایند.




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 6 - کتاب 6 - صفحه 4
تصاویر سند

    زمان یافت نشد!

سند قبلی سند بعدی
(ZSU S) (اف (رادیوی) MX (سلاح) Wild Weasel . هلیکوپترهای توپدار MI 1 07 1 شکاری 1 میراژ 106 میلیمتری و تفنگهای تک تیرانداز 109 ای.1.بی. 110 ای2 110  12 14 118 118 ای 1 (6 تن) 119 122 130 130 مصری 130 و 155 میلیمتری 130 و اف 14 F 14 و AH1J 14 و اف 14 کشتی نفتکش 14) 151 ای 16 ای 2 3 15 151 و ام 152 و ام 16 و F 16/بي  4 16 17 18 19 141 151 152 154 160 18 L. 197  4 1J 2 هواپیمای دربست 20 21 21 عراق 21 و سوخو 23 23 ZSU 23 ب  24 24) 25 27 29 3 «بزرگ» 3 آلمانی 3 اتوماتیک 3 ای 3 فروند قایق گشتی نیروی دریایی 3) 30 31 فروند F 34 36 37 39 350 353 353 (5/3 تن)  3A) 3اف 3سی 4 24 تاگرفیش 4 آمریکایی 4 اي 4 ای 4 ای.اس 4 سی 4 و اف 4 و سی 4 و ویلدویزل 4) 400 کلاشینکف 40  444 ناوچه کشتی ساحلی و رودخانه ای 46 47 48 4E 4M 4ها 5 5 C 5 الف به اف 5 ایران 5 و سی 5 کادیلاک 50 واگن خط آهن 53دی 54 54 ای 55 548 550 563  565 کلاس TANG (2) 566 کلاس TANG 5A و 234 6 6 (میگ 19 روسی ساخت چین) 6 (میگ 19) 6 12 7 60 60ای.1 62 62 کشتی باربری 7 آمریکایی 7 روسی 7 هلی کوپتر MI 72 ساخت شوروی 75 میلیمتری 8 72 79 707 747 7F  82 میلیمتری 825  9 84 86 825 9 هواپیمای باری 95 روسی 993 993. 993  A A و 20 نقلیه باری AAA هدایت شونده AHJ (کبرا) AK AK4 روسی و هفت تیر AN ANدریایی (CUB) APC و کامیون APCS ATF) AVCO (یک شرکت آمریکایی) BM BRDM C C آمریکا CG Class) DC ECCM ECM هوابرد F F و 15 FMS FRIGATE FRIGATE های لوپوی ایتالیاییفانتوم اف HOLL II IL IL (می) Ibex KC LDA M MAX MI MIتدارکات درمانی MPG MX 2 350 N NRC NTDS سبک وزن PDX PEACE LOG POUCHED Pشناسایی گشتی نیروی دریایی RSO SS SU SW T TAS TR TU TURRET TUشوروی YAK YAK و 26 ZCM ZSU f 14  آر.اف  اف  اي.ال.كيو  اي.سي.ام  اژدر ام.کی  اژدر امكي  بريج لاونچر   توپ 20 م.م./ ام  جیپ  رادارهای سیار  زیردریایی  موشک «آکوستیک» «اسکاد» SKUD «تانک زرهپوش» «در سرایدکو» «دوپلر نبضی» «رد آی» [چشم قرمز] «شاپرل » «شفریر» «لانچر» «لوز» جَدّ «گابریل» «ماشین ها» «ماوریک» «هارپون» «پلوتو» «کریستین مارسک» «کریستین میرسک» «کوبیسم» «کیوسک تلفن» «یک تخته قرائتی» آ آب آجر آذوقه آر. پی. جی آر.جی.ام آر.پ.جی. تفنگ آر.پی. جی آر.پی.جی 7 آر.پی.جی. 7 آرامکو آرپی جی 7 آسوشیتدپرس آلات و ابزار دستی مکانیکی آماد آی آماد هلیکوپتر 1 آمبولانس آمبولانس نظامی آمبولانس ها آنتن های مخابراتی آهن آواکس آي آپولوی 11 آپولوی 13 آکا آی ابزارآلات نفتی اتوبوس اتوبوس انگلیسی اتوبوس ها اتوبوس های ایرانی اتوبوس های شهری اتوبوس های مدرسه اتوبوس های مدرسه آمریکایی اتوبوس های هیئت مستشاری اتوبوس هوایی اتومبیل اتومبیل (بلیزر) اتومبیل جدید ولگا اتومبیل شورلت اتومبیل ها اتومبیل ها و هلیکوپترهای پلیس اتومبیل های ساخت ایران اتومبیل های ساخت خارج اتومبیل های سفارت اتومبیل های سواری اتومبیل های سواری و جیب اتومبیل ولگا اتومبیل پلیس اتومبیلها اتومبیلهای اتومبیلی اتوموبیل اجاق اجاقهای خوراک پزی دستی اداره پست ادوات نظامی سوار بر کامیون ادیویی ضد شاه از عراق و باکو روسیه ارابه های مسلح جنگی ارتباط تلفنی ارتباط رادیویی ارتباطات الکتریکی ارتباطات رادیویی ارتباطات راه آهن ارتش اردنانس ارز اس اس.اس.563 اس.ام اس.پی. هویتزر 155م.م. ام اس.پی. هویتزر 203 م.م. ام اسب استاندارد استخلاص لوازم یدکی استنسیل اسلحه اسلحه آ اسلحه اتوماتیک اسلحه رولور اسلحه قاچاق اسلحه مگنوم 357 اسلحه ها اسلحه های آمریکایی اسلحه های اتوماتیک اسلحه های خودکار اسلحه و مهمات اسلحه ژ اسلحه کمری اسلحه کمری 9 میلی متری اسلحه کمری و تفنگ اسلحه کمری کالیبر بزرگ اسلحه گرم اسلحه. اسناد اسپارو اسپراونس  اسکادران 4 F اسکادران 707 اسکادران اف اسکادران جت بمب افکن شکاری اسکادران میگ 25 اسکادران های عملیاتی اسکورت کلاس ووسپر اسکی اسید پیکریک اسیلوسکوپ اشعه ایکس اشک آور و تفنگ اعلامیه ها اعلامیه‌ اف اف 16 اف ـ 14 اف چهارده اف) اف14 اف5 ال ام ام لهستانی ام.كي املاک انبار تسلیحات انرژی اتمی انرژی خورشید انرژی خورشیدی انواع دستگاه های رمزی آمریکا انواع سلاحهای ضدهوایی انگور ترش او جنگ افزار مین اي.آي.ام اژدر اژدر آلمانی SUT اژدر ام.كي اژدر امكي اژدر بریتانیایی ام اژدرهای MK اژدرهای ام.کی اژدرهای شماره ۴۸ اژدرهای ضد زیردریایی اکس.ام.آی.ان ای ای.آی.ام ای.دی.اس ایران ایر ایرفلوت از مسکو به تهران ایرگرام ایستگاه رادیویی ایستگاه ماهواره زمینی ایستگاه ماهواره های زمینی ایستگاه مکروویو باتوم باتوم های چوبی باروت بازوکا باطری باطری سیستم موشکی هاوک باطری شارژ باطری ماشین باطوم بال بلبرینگ بال جنگنده (WING FIGHTER [O] ST) ببر و پلنگ برق برنامه های صدای آمریکا برنج بروشور بشقاب های ماهواره بشکه بشکه نفت بل اینترنشنال بلندگو بلندگوی 9 اینچی بلیط بمب بمب آتش زا بمب اتمی بمب افکن بمب افکن دوربرد بمب افکن میان برد بمب افکنهای بک فایر بمب دستی بمب لوله ای بمب لوله ای (سه راهی) بمب ناپالم بمب نوترونی بمب ها بمب های آتش بمب های آتش زا بمب های آتشزا بمب های خوشه ای بمب های دست ساز بمب های هدایت شونده با لیزر بمب های هدایت شونده بوسیله لیزر و موشک های هدایت شونده بوسیله تلویزیون بمب های هدایت شونده لیزری بمب گذاری بنای یادبود شهیاد بنزین به عمل آورنده سریع FOTORITE مدل D1494 بوئینگ بوئینگ 747 بوئینگ AMST بولدوزر بی بی بی سی بی سیم بی سیم دستی بی سیم ها بی سیم های دستی بی سیم پی ئی بی.بی.سی بیسیم بیسیم های دستی بیسیمها بیل بیوک سدان 1942 بیوک قرمزش تأسیسات رادار و مخابرات تأسیسات نظامی آمریکا تأسیسات نفتی فلات قاره ایران تأمینات چینی الاصل تانک تانک 135 تانک 47M تانک SHERIDAN تانک T تانک ایرانی تانک بزرگ تی تانک بهبود یافته چیفتن تانک تی تانک مرکاوا تانک ها تانک ها و سایر سلاح های آمریکایی تانک های 60 تانک های M تانک های «چیفتن» تانک های آلمانی تانک های ام تانک های تی تانک های روسی تانک های شرایدن تانک های لئوپارد تانک های متوسط تی تانک های پاکستانی تانک های چیفتن تانک های چیفتن انگلیسی تانک و دیگر تجهیزات دفاعی تانک و زره پوش تانک و سلاح ها تانک و نفربر تانک ویجایانتای انگلیسی تانک چیفتن تانک چیفتن متوسط تانک چیفتن و APC تانک چیفتنی تانکر تانکر استراتژیک کی.سی تانکرها تانکرهای حامل نفت تانکرهای نفت کش تانکرهای نفتی تانکها تانکهای 62 تانکهای ام تانکهای تی تانکهای میانبرد تاو تاکسی تایرهای اف تایمز تبلیغات تبلیغات عمومی تجاری و صید مروارید تجهیزات CBR تجهیزات FMS نظامی تجهیزات ICA تجهیزات TAOSAT تجهیزات آتش نشانی تجهیزات آمریکائی تجهیزات آمریکایی تجهیزات ارتباطی تجهیزات استراق سمع تجهیزات الکترونیکی تجهیزات امنیتی تجهیزات انرژی خورشیدی تجهیزات برقی تجهیزات تدارکاتی دریایی تجهیزات تدارکاتی ساحلی تجهیزات جدید نظامی اروپایی تجهیزات حمل و نقل تجهیزات درمانی آمریکا تجهیزات دریایی تجهیزات رآکتور تجهیزات رادارهای دریایی تجهیزات رادیو تجهیزات رادیویی تجهیزات روسی تجهیزات ساخت آمریکا تجهیزات سفارت تجهیزات ش.م.ر تجهیزات ش.م.ر. تجهیزات عکسبرداری تجهیزات غیر ضروری نظامی تجهیزات فرستنده تجهیزات فنی تجهیزات مخابراتی تجهیزات مخصوص درون چاه های نفتی تجهیزات نظامی تجهیزات نظامی آمریکا تجهیزات نظامی آمریکایی تجهیزات نظامی ٬ مهمات ٬ قطعات یدکی ٬ لوازم لجستیکی تجهیزات نمک زدایی تجهیزات نیروهای زمینی تجهیزات هیدرولیک تجهیزات پشتیبانی زمینی تجهیزات پشتیبانی زمینی (جی.اس.ای) تجهیزات پل سازی تجهیزات پیچیده نظامی تجیهزات آمریکائی تخم مرغ تدارکاتی (لجستیکی) نظامی تراکتور تراکتور رومانیانی تراکتور مسی فرگوسن تراکتورهای کشاورزی ترموستات ها تريلر ام تريلر ام تری نیترو تولوئن (تی.ان.تی) تریبون تبلیغاتی تریلر تریلرهای ام11 تریلی تریلی های حمل تانک تسلیحات تسلیحات اتمی تسلیحات انفجاری اتمی تسلیحات تشعشعی تسلیحات دریائی اتومات تسلیحات روسی تسلیحات مدرن تسلیحات نظامی تسلیحات هسته ای تسلیحات و تجهیزات نظامی تسهیلات لجستیکی تسهیلات هوایی و دریایی تشک لوازم شخصی تفنگ تفنگ اتوماتیک تفنگ ام تفنگ تهاجمی AKM تفنگ ده گلوله ای انگلیسی تفنگ شکاری تفنگ ضدهوایی خود کششی تفنگ های 130 میلیمتری تفنگ های 47 تفنگ های آمریکایی تفنگ های اتوماتیک تفنگ های اتوماتیک براونینگ تفنگ های ام تفنگ های ام یک تفنگ های ساچمه ای تفنگ های شکاری پر قدرت تفنگ های طرح لهستانی 47 تفنگ های ژ تفنگ های کالیبر 45% (ام تفنگ ژ تفنگهای 175 میلیمتری تفنگهای آمریکایی ام تفنگهای اتوماتیک کلاشینکف تفنگهای بدون عقب نشینی 73 میلیمتری تفنگهای ضدهوایی تفنگهای کلاشینکف 47 تلفن تلفن محرمانه تلفن های GTE الکترونیکی ساخت آمریکا تلفن. تلفنها تلفنی تله تایپ تلویزیون تلویزیون مدار بسته تلویزیون ملی تلویزیون ملی ایران تلویزیون ها تلویزیون پاناسونیک تلویزیونی تلکس تلکس نامه تلگراف تلگرافها تلگرافی تلگرام تلگرام هوایی تماس تماس تلفنی تمبر پستی تنباکو تنیس تهران تهران ژورنال توت فرنگی توربین توربین ها توزیع نامه‌ توپ توپ 155 میلیمتری هوویتزر توپ 20 میلیمتری توپ 30 میلیمتری «ای. ام. اس. دی» توپ 8 اینچی هویتزر M110 توپ خودکششی توپ ضد هوایی توپ ضد هوایی 23/4 توپ ضد هوایی خود کششی 4 توپ ضدهوایی توپ ضدهوایی 57 میلی متری اس توپ ضدهوایی امرسون امراد توپ ضدهوایی وُلکان توپ های 155 میلی متری توپ های 175 م.م. توپ های 76 میلیمتری توپ های خود کششی ضدهوایی توپ های خودکششی توپ های زمین به هوا توپ های ضد هوایی توپ های ضد هوایی و رادارها توپ های ضدهوایی توپ های عظیم الجثه توپ های هویتزر 122 میلی متری 30 توپ های پدافند روسی توپ و تانک و مهمات توپخانه توپخانه سبک توپخانه سنگین توپخانه های سبک چتردار توپخانه های ضد هوایی توپخانه هویتزر 155 میلی متری قابل تحرک توپخانه هویتزر 8 میلی متری قابل تحرک توپهای سبک توپهای کششی 105 تپانچه تپانچه خودکار 9 میلیمتری 63 تپانچه سفید تپانچه های اتوماتیک 9 میلیمتری براونینگ تپانچه های اسپانیایی آسترا تپانچه های خودکار 9 میلیمتری 63 تپانچه های نیمه اتوماتیک تپانچه های کالیبر 38 جت جت F جت آموزشی ال جت آموزشی یو جت اف جت باری دور برد 76 جت بمب افکن آلفا جت بوئینگ 747 جت جنگنده جت جنگنده اف4 جت جنگنده بمب افکن جت جنگنده عراقی جت ملخدار جت میگ جت های آلفای فرانسوی جت های جنگنده جت های جنگنده عراق جت های جنگنده عراقی جت های جنگنده میگ جت های جنگنده نیروی هوایی ایران جت های عراقی جت های میراژ جت های نیروی هوایی جتهای جنگنده جرثقیل های بندری جزوات جزوه جنرال الکتریک جنگ افزار جنگ افزارهای رادیولوژیکی جنگ افزارهای شیمیایی و بیولوژیکی جنگده های فانتوم آمریکایی جنگنده «کفیر» جنگنده آلفا جت جنگنده اف جنگنده تاکتیکی اف جنگنده ها و بمب افکن های عراق جنگنده های F/16 جنگنده های اف جنگنده های اف پانزده جنگنده های تاکتیکی اف جنگنده های جاگوار انگلیسی جنگنده های شوروی جنگنده های عراقی جنگنده های فانتوم جنگنده های میگ جنگنده های پیشرفته میگ 23 جنگنده پیشرفته میگ 21 جهیزات نظامی آمریکا جوجه جيپ ام جیپ جیپ ام جیپ ها جیپ های AMC جیپ های ام جیپ های مخصوص حزب فداییان حشیش حفاظ فضادار حمل و نقل (کشتیرانی) خاک نشین خاکی خبرنامه خبرگزاری خبرگزاری فرانسه خدمات پستی خزر خشخاش خط آهن خط لوله خط لوله 20 اینچی خط لوله ایگات خط لوله نفت خط لوله نفتی خط لوله گازی و نفتی خط هوایی خطوط آهن خطوط با سیم خطوط تلفن خطوط لوله نفتی خطوط لوله و ترمینال های بارگیری خطوط لوله گاز خطوط هوایی خمپاره خمپاره 82 خمپاره انداز خمپاره انداز 155 میلیمتری خمپاره اندازهای 155 میلیمتری خمپاره اندازهای 60 میلیمتری 81 میلیمتری خمپاره و مسلسل سبک خودرو زرهی خودرو مرسدس بنز خودروهای 1/4 تنی M151 خودروهای M151A2 خودروهای M578 RECOVERY خودروهای ام خودروهای مسلح خودروهای نظامی خودروهای نظامی ام خودروی شورولت خودروی پلیس خوراکی دارو (مواد مخدر) دبلیو دراگن درخت درهای آهنی دستگاه Cargo Carrier ام دستگاه Heattreat دستگاه آزمایش فشار زیر دریایی های روسی دستگاه استریو سانیو دستگاه جیپ دستگاه حروف خوان چشمی دستگاه حمل دریایی ام دستگاه دروغ سنج دستگاه رادیو اکتیو دستگاه فلزیاب دستگاه مومی (استنسیل) دستگاه های Electronic Countermesures دستگاه های استراق سمع دستگاه های بی سیم SSB دستگاه های حفاری دستگاه های خنک کننده هوا دستگاه های رادیویی دستگاه های مادون قرمز دستگاه های نمک زدا دستگاه های نمک زدایی دستگاه های ویدیو دستگاه های پلی کپی دستگاه ورزش اسکی روی آب دستگاه پی آر دستگاه پیچیده ماکروویو دستگاه چاپ نگاتیو دستگاه گیرنده دستگاههای انفجار دستگاههای رادیویی و بهره برداری از کدهای ارتباطاتی دلار دو قایق گشتی هیدروفویل TURYکلاسASW دو هواپیمای 727 دو هواپیمای 737 دو یخچال برقی دوربین دوربین دید در شب مادون قرمز دوربین عکاسی دوربین ها و تجهیزات الکترونیکی دوچرخه دوچرخه ها دکل نفتی دی.سی دینامیت ذوب آهن رآکتور رآکتور 1200 مگاواتی رآکتور اتمی 70 مگاواتی رآکتورهای اتمی رأکتور اتمی رابط های ماهواره زمینی رادار رادار تبریز رادار حرارتی 360 درجه رادار دوربرد رادار«سونار وی. دی. اس» رادارها رادارهای دفاع هوایی رادارهای دوربرد رادارهای زمینی دوربرد رادارهای زمینی دوربُرد رادارهای پیچیده کامپیوتری فرانسوی راداری به نام 23/4 رادیو رادیو آمریکا رادیو ایران رادیو بی بی سی رادیو بی. بی. سی رادیو بی.بی.سی رادیو ترانزیستوری رادیو تل آویو رادیو تلفنی رادیو تلویزیون رادیو تلویزیون ملی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیو تهران رادیو صدای آمریکا رادیو مسکو رادیو و تلویزیون رادیو و تلویزیون ملی ایران رادیو و تلویزیون و مطبوعات رادیو پکن رادیو پیک ایران رادیوها رادیوهای رادیوهای ترانزیستوری رادیوهای جیبی کوچک رادیوهای کمونیستی رادیوی رادیوی مخابراتی MX رادیویی راه آهن راَکتور اتمی راکت راکت های آرپی جی7 راکت و نارنجک راکتور راکتورهای اتمی راکتورهای هسته ای رزم ناو رسانه رسانه های آمریکا رله رنگ روزنامه روزنامه آیندگان روزنامه اطلاعات روزنامه انگلیسی زبان روزنامه رستاخیز روزنامه فرانسوی لوموند روزنامه ها روزنامه واشنگتن پست روزنامه کویتی روزنامه کیهان روزنامه کیهان اینترنشنال روزنامه کیهان بین المللی رولور رویتر ریل پرتاب زره پوش زرهی زمین به هوا زنجیر زيردريايي اس زیر دریایی زیر دریایی آمریکایی زیر دریایی آموزشی زیر دریایی اتمی حامل موشک های بالستیک زیر دریایی تهاجمی موشکی زیر دریایی های آلمانی زیر دریایی های کوچک زیر دریایی کوسه زیراکس زیردریائی زیردریائی های روسی زیردریایی زیردریایی AN کلاس F (دیزل تهاجمی) زیردریایی SS زیردریایی آلمانی کلاس HDW 1300 زیردریایی ها زیردریایی های آلمانی زیردریایی های کلاس TANG زیردریایی کلاس TANG زیردریایی کلاس کوسه زیردریاییهای زیردریایی‌های آلمانی زیو 23 میلیمتری سام ساواک سايدويندر  سایدویندر سدها سرنیزه سفینه های فضایی سلاح سلاح JAOR سلاح «Weasel Wild » سلاح «ای. ام. اس. دی» سلاح اتوماتیک 7/62 سلاح خودکار کلاشینکف سلاح روسی و آمریکایی سلاح ها سلاح های ASW سلاح های آمریکایی سلاح های اتمی سلاح های اتوماتیک سلاح های استراتژیک سلاح های انفرادی سلاح های جدید سلاح های خود کار سلاح های خودکار سلاح های روسی سلاح های سبک سلاح های سبک مجارستانی سلاح های شوروی سلاح های ضد هوایی سلاح های ضدهوایی سلاح های مختلف سلاح های هسته ای سلاح های هوایی سلاح های پیچیده سلاح های چینی سلاح های کنترل کننده جمعیت سلاح های کهنه و متروک سلاح های کوچک سلاح های کوچک تر سلاح های کوچک و مهمات 105 میلی متری سلاح ژ سلاح کمری سلاح یوزی سلاحهای اتوماتیک سلاحهای خودکار سلاحهای دریایی سلاحهای سبک ضدتانک سلاحهای سنگین سلاحهای شیمیایی سلاحهای ضد تانک سلاحهای ضد تانک PGR سلاحهای مدرن سلاحهای نیمه اتوماتیک سلاحهای هسته ای سلاحهای پیشرفته سلاحهای پیچیده سلاحهای کشتار دسته جمعی سنگ سه هواپیمای 747 سه کامیون مهمات سوار زرهی سوخت سفید سوخو 20 و 22 سوخو 7 سوپر نفتکش «ورلد آمباسادور» سوپرتانکر «ورلد امبسدور» سوپرتانکرکریم کلاس KRYM CLASS سکوی موشکی زمین به هوا سی سی. بی. اس سیستم HAWK سیستم LTD سیستم «هایزر» سیستم آماد هلیکوپتر سیستم تانکر استراتژیک کی.سی سیستم تانکرهای سوخت رسانی هوایی سیستم تسلیحاتی سیستم توپ های هویتزر سیستم تی سیستم خطوط ارتباطی,هواپیما سیستم دفاع هوایی عربستان سیستم دفاع هوایی موشک هاوک سیستم لیزری اتلیس 2 سیستم مخابرات تلفن سیستم مخابراتی مدرن سیستم مخابراتی گروه A. سیستم مدادی ( کربنی) سیستم موشکی بحرین سیستم موشکی هاوک سیستم ناوبری هوایی سنتو سیستم های آبیاری سیستم های الکترونیکی سیستم های الکترونیکی داده ها (EDS) سیستم های حرارتی و خنک کننده سیستم های دوربینی سیستم های موشکی دفاع هوایی سام سیستم های موشکی زمین به زمین سیستم های موشکی میلان فرانسوی و موشک های ضد تانک حرارتی سیستم های مولد سیستم های کنترل اسلحه سیستم پیشرفته رابط های رله رادیویی سیستمهای مخابراتی باسیم و بی سیم سیلندر سیم کشی سیمان سیگار شراب شرایک شرشن شرکت هلیکوپتر ایران شش فروند تانکرC 9 J 3 شلنگ آب پاش. شمشیر شناورهای محافظ دریایی شنی تانک ها شورلت شورلت 73 شکاری تاکتیکی شکر شیرهای نفتی صدا خفه کن صدا و سیمای ایران صدای آمریکا صدها دستگاه تانک صفحه گرامافون صنایع (IDRO) صنایع ساختمانی و الکترونیک صنایع فولاد و ذوب آهن صنایع هواپیمایی ایران صندوق های رأی صنعت اسلحه سازی صنعت نفت ضبط تلفنی ضبط صوت ضد تانک ضد زیردریایی هانیان ضد هوایی ضدهوایی طپانچه طیاره عصا عکس غذا فانتوم های F/4(اف فانتوم های اف فانسخه فرانس پرس فرانسوی فراگ روسی فرستنده فرستنده رادیوئی کوچک فرستنده‌های رادیویی فروند هاورکرافت فروند هواپیمای 16 فریگات های لوپوی ایتالیا فلزیاب فولاد فولکس واگن فولکس واگن سبزکمرنگ فونیکس فیلم فیلمها فیوز 40 میلیمتری قایق قایق LCM قایق آبی قایق آتش سریع پشتیبانی قایق اژدرافکن قایق تفریحی فایبر گلاس ساخت ایران قایق تندروی موشک انداز LA COMBATTANTE کلاس کمان قایق تندروی موشک انداز LACOMBATTANTE از کلاس KAMAN قایق توپدار قایق رودپیما قایق موشکی نوع رمضان Ramadan قایق نظامی قایق های LCM قایق های مجهز به سیستم موشک های هدایت شونده قایق های موشک انداز قایق های کوچک قایق های کوچک ساحلی قایق های گشتی LA COMBATANTE قایق های گشتی Zhuk قایق های گشتی انگلیسی قایق های گشتی تندروی فرانسوی LACOMBATTANTE قایق های گشتی موشک انداز قایق های گشتی کلاس LA COMBITANTE قایق گشتی قایق گشتی موشکی نانوچکا (Nanuchka)موشک زمین به زمین 2 قایق گشتی نوع شانگهای قایقهای فرانسوی زودیاک قایقهای گشتی OSAIIمجهز به موشکهای هدایت شونده قرآن قراردادهای مصر و اسرائیل قسمتهای یدکی پیچیده ارتشی قطار قطار باری قطار زیرزمینی قطارهای دیزلی قطعات هلیکوپتر و هواپیما قطعات یدکی قطعات یدکی اف قطعات یدکی هلیکوپتر قطعات یدکی هواپیما قطعات یدکی هواپیماهای اف قوطی های نیترات سدیم قوطی‌های قهوه لابراتوارهای بل لاو لنج ها لندرور لوازم حفاری تونل لوازم میکروسکوپی لوازم یدکی لوازم یدکی خط لوله لوازم یدکی نظامی لوله لوله توپ 175 م.م. لوله های بلند لوله های نفتی لوله یدکی توپ 175 م.م. لوله یدکی توپ 175 میلی متری لوله‌های آتشبار لوکوموتیو لکوموتیوها لکوموتیوهای دیزلی آمریکائی لگرام هوایی لیرز لیموزین لیموزین ضد گلوله لیموزین چایل ماشین ماشین آتش نشانی ماشین آلات ماشین آلات تولیدی ماشین آلات حفاری در آب های عمیق ماشین آلات حفاری نفتی روسی ماشین آلات سنگین برقی ماشین آلات فرآورده های مواد غذایی ماشین آلات و سیستم پیچیده صنعتی و اداری ماشین آلات ژاپنی ماشین آلات کشاورزی ماشین بیوک ماشین تحریر ماشین سیتروئن ماشین فورد قدیمی ماشین نویس ماشین ها ماشین های آ ب پاش ماشین های آب پاش ماشین های بافندگی ماشین های خصوصی ماشین های پلیس ماشین های گشتی ماهواره ماهواره جهانی ارتباطات رادیویی رومانی ماهواره زمینی ماکاروف 9 میلی متری ماکرویو مب افکن شکاری مب های آتش زا مترو مته مجسمه رضاشاه مجلات مجله مجله تایم مجله رنگین کمان محصولات غذایی محموله مهماتی محموله های نظامی آمریکایی مخابرات مخابرات دریایی مدارهای مجتمع مدارک مدل سدان مدل های جدید میگ 21 مر مرسدس بنز مرغ مرکب سری مس مسلسل مسلسل دستی مسلسل سنگین مسلسل های آمریکایی مسلسل های اوزی مسلسل های دستی مسلسل های سبک یوزی مسلسل های نیمه خودکار «پورت سعید» مسلسل های کالیبر 50 مسلسل های کالیبر 50 مسلسلهای متوسط دگتاریف مسلسل و خمپاره مسلسل ژ مسلسل کالیبر 30 مسلسلها مسلسلهای 62/7 میلیمتری گوریانف مسلسلهای دستی سبک مسلسلهای کلاشینکف مسکن مشروبات الکی مصالح مطبوعات مطبوعات آمریکا مطبوعات فرانکلین مطبوعاتی معادن مقالات مقالات مطبوعاتی مقالاتی مقاله منفجر شونده های پیکرات منورهای بلژیکی مهر ورود و خروج فرودگاه مهرآباد مهره مهمات مهمات 120 میلیمتری مهمات تنگستن سوراخ کننده زرهپوش مهمات ضد زرهی مهمات و پشتیبانی مواد آتش زا مواد زائد اتمی مواد مخدر مواد منفجره مواد منفجره پلاستیکی موتور اف موتور دیزل موتور سیکلت موتور لنیکس موتور هلیکوپتر های بل 214 موتورسیکلت موتورسیکلت ها موتورها موتورهای J موتورهای J79 موتورهای «ام. تی. یو» موتورهای آلیسون موتورهای جت توربینی موتورهای جت جنرال الکتریک موتورهای دیزلی موتورهای کوچک توربوجت موتوری موج شکن بندر Marsaxlokk موسیقی موشك موشك استاندارد موشك اسپارو موشك ضد تانك دراگن موشك ضد تانك تاو موشك فونيكس  موشك هارپون موشک موشک (آر. پی. جی) موشک 15 موشک 150 کیلومتری موشک 200 کیلومتری«فلاور» موشک ORELIKONS موشک «HAWK» و «BWKKPUP» موشک «هارپون» موشک آی موشک استاندارد موشک انداز 21 موشک انداز ICBM موشک انداز زمین به هوا موشک انداز فراگ موشک انداز قابل حمل آرپی جی موشک انداز و تفنگهای بدون خان موشک اندازها موشک اندازهای زیردریایی MK موشک اندازهای سام (SAM) موشک اندازهای ضد تانک 35 میلیمتری موشک اندازهای کالیبر 3/5 موشک بالستیک موشک بالستیکی قاره پیما موشک تاو موشک راپیرسام موشک ضد تانک سگر (Sagger) موشک ضد موشک موشک ظفر موشک فرانسوی موشک فونیکس موشک ها موشک هارپون موشک هارپون [اژدر] موشک هاوک پیشرفته موشک های AIM موشک های PAPIER انگلیسی موشک های SHELLELAGH موشک های «دراگن» موشک های «هاوک» و «BIULLPUP» موشک های آی موشک های استینگر موشک های اسپارو موشک های اگزوست موشک های اگزوسه (Exocet) موشک های بالستیک قاره پیما موشک های تاو موشک های تاو AH موشک های دریا به دریا (اژدر) موشک های دستی سام موشک های زمین به زمین موشک های زمین به هوا موشک های زمین به هوای قابل حمل موشک های زمینی موشک های سام موشک های سطح به سطح 14 موشک های ضد تانک سوئینگ فایر Swingfire موشک های ضد تانک فرانسوی موشک های فراگ موشک های فونیکس موشک های فونیکس (ABS) موشک های لنس آمریکایی موشک های لونای روسی موشک های هارپون موشک های هارپون ABM موشک های هاوک موشک های هدایت شونده موشک های هدایت شونده اوزا موشک های هوا به دریا موشک های هوا به هوا موشک های پلاریس آمریکا موشک های پیشرفته هاوک موشک های کروز ضد زیردریایی موشک های کوتاه موشکهای اس اس 20 موشکهای جدید قاره پیما موشکهای زمین به زمین با برد 25 کیلومتر موشکهای سام موشکهای شوروی موشکهای ضد تانک آلمانی کبرا موشکهای ضد موشکهای کلاهک دار موشکهای ضد هوایی هاوک موشکهای ضدتانک بی اس موشکهای قاره پیما موشکهای هاریون موشکهای هاوک موشکهای هدایت شونده موشکهای هوا به هوای (سایدویندر و اسپارو و هوا به زمین) موشکهای پرشینگ موشکهای چند کلاهکه موشکهای کروز مکالمات (memcon) مکالمه تلفنی میراژ میراژ اف میلگرد و فولاد مین مین جمع کن مین روب مین روب ها مین های دریایی مینی بوس مینی کامپیوتر وانگ میوه میکروسکوپ الکترونی میکروفن میکروفن مخفی میکروفون میکروفیش میکروفیلم میگ میگ 19 میگ 21 میگ 23 میگ 23 و سوخو 20 روسی میگ 25 روسی میگ ها میگ های 23 میگ های خارج از رده 15 میگ های روسی میگ های عراقی میگهای 23 نابودکننده (SPRUANCE) ناتیا (Natya) نارنجک نارنجک انداز نارنجک انداز آر. پی. جی. 7 نارنجک اندازها نارنجک دستی نارنجک های تکه تکه شونده ضد تانک نارنجک های دستی نارنجک های گاز اشک آور 100 نارنجک گاز اشک آور نارنجکهای دستی اف نامه نامه هوایی نامه کددار ناو ناو آمریکایی «بارنی». ناو اسکورت ناو ایندیپندنت ناو جنگی ناو جنگی اتمی ناو جنگی دوزیستی ناو جنگی سامپسون آمریکایی ناو حامل موشکهای هدایت شونده دوربرد ناو خدماتی ناو دافع ناو سبک کرویزر ناو سمز (SEMMES) ناو سی.جی ناو مین یاب ناو هواپیمابر ناو هواپیمابر VTDL دارای موشکهای هدایت شونده ناو هواپیمابر آمریکایی فرانکلین روزولت ناو هواپیمابر ایندیپندنت ناو هواپیمابر فرانکلین روزولت ناو هواپیمابر مینسک ناو هواپیمابر کانستلیشن ناو پاسْوَر ناو پشتیبانی ناو پشتیبانی ناوگان ناو کانستلیشن آمریکا ناوشكن سي جي ناوشکن ناوشکن آرتمیز ناوشکن باقیمانده کلاس اسپراونس ناوشکن های اسپراونس ناوشکن های اسپروانس ناوشکن های سی.جی ناوشکن های موشک انداز آمریکایی ناوشکنها ناوشکنهای اسپروونس ناوها ناوهای آمریکایی ناوهای اسپروآلن ناوهای اژدرافکن ناوهای توپدار گشتی ناوهای جنگی ناوهای جنگی گیرینگ ناوهای دریایی انگلیسی ناوهای موشک انداز فرانسوی ناوهای مین جمع کن ناوهای نیروبر ناوهای هواپیما بر و ناوشکن ناوهای گشتی ساحلی ناوهای گیرینگ ناوچه ناوچه آلمانی ناوچه اژدرانداز هوچان ناوچه جنگی تندرو ناوچه سریع السیر ناوچه ضد جنگ افزارهای دوزیستی ناوچه مین یاب ناوچه های KRIVAKI ناوچه های Vosper ناوچه های آلمانی و هلندی ناوچه های اسپروآنس (DD 963) ناوچه های انگلیسی نیروی دریایی ایران ناوچه های رزمی اوزا ناوچه های کشتی ناوچه های گشتی روسی ناوچه های گشتی موشک انداز ناوچه کهنموئی ناوچه گشتی ناوچه گشتی رزمی ناوگان اف ناوگان اقیانوس پیما نشریات نشریات: «قانون تمدن» نشریه نشریه لوموند نشریه منچستر گاردین نشریه هرالد تریبیون نفت نفت خام نفت سفید نفت چراغ نفت کش «ورلد کمندر» نفت. نفتکش نفتکش «الریاض» نفتکش آمریکایی نفتکش ها نفر برهای زرهی نفربر نفربر زرهي 113 نفربر زرهی نفربر زرهی 2 نفربر زرهی پی ام پی 54 نفربرهای زرهی نفربرهای زرهی و توپخانه نقل نفتکش ها نقلیه های زرهی رزمی از نوع BMP نمره اتومبیل نوار نوار کاست نوارها نوارهای ویدئو نوارهای کاست نیرو از نوع 26 نیروگاه اتمی نیروگاه برق نیروی خورشیدی نیروی دریایی نیروی هوایی نیویورک تایمز هارزا هارپون هاورکرافت هاورکرافت و هلیکوپتر هاوك  هاوک هروئین هسته ای هفت تیر هفت تیرهای آدامیگ هفت تیرهای آسترا ساخت اسپانیا هفته نامه هلی کوپتر هلی کوپتر توپدار هلی کوپتر شینوک هلی کوپتر عراقی هلی کوپتر. هلی کوپترها هلی کوپترها قطعات یدکی هلیکوپتر هلی کوپترهای ارتش هلی کوپترهای ایتالیایی هلی کوپترهای دریایی هلی کوپترهای نظامی هلی کوپترهایی هلیکوپتر هلیکوپتر (MI هلیکوپتر 24 هلیکوپتر 24/25 هلیکوپتر 6 هلیکوپتر 8 هلیکوپتر ضدمین آر.ایچ هلیکوپتر لنیکس هلیکوپتر لینکس (Lynx) هلیکوپتر میگ هلیکوپتر پلیس هلیکوپترها هلیکوپترها و هواپیماهای ارتش هلیکوپترهای 1 هلیکوپترهای AH هلیکوپترهای ASW هلیکوپترهای RH53D هلیکوپترهای RH53D؛ هلیکوپترهای بل 214 هلیکوپترهای تهاجمی 8 هلیکوپترهای توپدار هلیکوپترهای توپدار 24 هلیکوپترهای توپدار سی هلیکوپترهای توپدار پیچیده 24 هلیکوپترهای رزمی 24 هلیکوپترهای سی هلیکوپترهای مجهز به موشک ضد زیر دریایی هلیکوپترهای نظامی هلیکوپترهای هوانیروز هلیکوپترهای گشتی هلی‌کوپتر هوابرد هواپيماهاي ايوكس هواپیما هواپیما F3 هواپیما میگ هواپیماها هواپیماها و تجیهزات نظامی آمریکا هواپیماها و کشتی ها هواپیماهای هواپیماهای اف هواپیماهای 14 هواپیماهای 16 هواپیماهای 4 هواپیماهای 65 هواپیماهای 707 هواپیماهای 707 و 747 هواپیماهای 727 هواپیماهای 747 هواپیماهای 747 و 707 هواپیماهای 747 پان آمریکن هواپیماهای 95 هواپیماهای A هواپیماهای F هواپیماهای P هواپیماهای «اوروگان» هواپیماهای آ هواپیماهای آب هواپیماهای آر. اف هواپیماهای آر.اف هواپیماهای آمریکایی هواپیماهای آواکس (E هواپیماهای اسرائیلی هواپیماهای اسکای هاوک هواپیماهای اف هواپیماهای اف4 هواپیماهای افغانی هواپیماهای ای.ام.اس.تی هواپیماهای ایوکس هواپیماهای باربری هواپیماهای باربری دوربرد هواپیماهای باری هواپیماهای باری 40 هواپیماهای بسیار پیشرفته اف هواپیماهای بمب افکن هواپیماهای بوئینگ هواپیماهای تام کت هواپیماهای تام کت اف هواپیماهای ترابری هواپیماهای جت هواپیماهای جنگنده هواپیماهای جنگنده سوریه هواپیماهای جنگنده میگ هواپیماهای جنگی هواپیماهای حامل موشکهای کروز هواپیماهای رادار هواپیماهای روسی هواپیماهای سی هواپیماهای شناسایی هواپیماهای شناسایی تاکتیکی هواپیماهای شناسایی سبک هواپیماهای شکاری مدرن هواپیماهای عراقی هواپیماهای غیرنظامی هواپیماهای فرانسوی هواپیماهای مختص سوخت رسانی هوایی هواپیماهای مراقبتی پ هواپیماهای مسافربری هواپیماهای میگ هواپیماهای نظامی هواپیماهای نظامی آمریکا هواپیماهای هاکرهانتر Hawker Hunter هواپیماهای پان آمریکن هواپیماهای کوچک هواپیماهای کوچکتر باری 141 هواپیماهای گشتی عمان هواپیماهای یو هواپیماهایی اف هواپیمای هواپیمای 126C هواپیمای 12C هواپیمای 130 هواپیمای 141 هواپیمای 38 هواپیمای 5 هواپیمای 747 هواپیمای 747 پان آمریکن هواپیمای ASW پی هواپیمای C هواپیمای C141S هواپیمای F هواپیمای c/130 هواپیمای آر. اف هواپیمای آر.اف هواپیمای آمریکایی هواپیمای آموزشی 22 هواپیمای آموزشی ال هواپیمای اجاره ای ایرباس هواپیمای ارتشی هواپیمای اف هواپیمای ای هواپیمای ایرباس هواپیمای ایرفرانس هواپیمای ایرفلوت مسکو هواپیمای ایلیوشین هواپیمای باربری 130 هواپیمای باری 26 هواپیمای باری 40 هواپیمای باری 76 هواپیمای باری ای.ام.اس.تی./سی هواپیمای باری ترانسال سی هواپیمای باری متوسط آنتونوف هواپیمای بازرگانی هواپیمای بزرگ ترابری هواپیمای بمب افکن و جنگنده هواپیمای بوئینگ 707 هواپیمای بوئینگ آواکس هواپیمای تاکتیکی درجه یک هواپیمای توربین ملخدار هواپیمای تی هواپیمای جت هواپیمای جمبوجت هواپیمای جنگی هواپیمای جنگی اف هواپیمای دارای سیستم هشدار و کنترل هوایی (ایوکس) هواپیمای دربست ارفرانس هواپیمای دربستی 707 پان آمریکن هواپیمای دریایی هاریر هواپیمای دوربرد تی یو هواپیمای دی سی هواپیمای سوخت رسان و باری هواپیمای سی هواپیمای شاهین هواپیمای شناسایی 95 هواپیمای شناسایی RF4E هواپیمای غول آسای C هواپیمای مصری هواپیمای ملخی هواپیمای میان برد تی یو هواپیمای میراژ 1 فرانسوی هواپیمای میگ هواپیمای میگ 21 هواپیمای میگ 23 هواپیمای میگ 32 هواپیمای نظامی 12 هواپیمای هاریر عمودپرواز هواپیمای پرنده آواکس هواپیمای پرواز آیروفلوت هواپیمای پشتیبانی زمینی 10 هواپیمای پی هواپیمای پیشرفته آواکس هواپیمای پیشرفته آواکس دوسپرانس هواپیمای ک. ال. ام 437 هواپیمای کرایه ای هواپیمای ۷۴۷ هواپیمای12C هواپیمایی هواپیمایی اف 5 هواپیمایی شوروی ایرفلوت هواپیمایی غیرنظامی هواپیمایی ژاپن هوایی هاک هوایی و شوسه هويتزر ام هویتزرهای خودکششی 155 میلی متری هیلکوپترهای توپدار 24 هیکوپتر عراقی و 120 میلیمتری توپهای 122 میلیمتری و 15 F و اف و اف5 و توپهای ضدهوایی 4/23 و سلاح هدایت شونده ضد تانک سوینگ فایر.کشتی های تسلیحاتی رمضان و سی و هلیکوپترهای می واشنگتن پست وانت وانت بار کوچک وانت فولکس واگن وانت های کوچک واگن های راه آهن واگنهای تراکتور وسائط نقلیه وسائل مخابراتی وسایط نقلیه وسایط نقلیه ترابری وسایط نقلیه دودزا وسایط نقلیه نظامی روسی وسایل آتش زا وسایل ارتباط جمعی وسایل ارتباطات امنیتی وسایل الکترونیکی وسایل الکترونیکی مخصوص هواپیما وسایل انگلیسی و آلمانی وسایل جنگی وسایل حمل و نقل توریستی اسرائیل وسایل حمل و نقل نظامی وسایل رادیویی وسایل زرهی وسایل فنی وسایل مخابراتی و مخفی وسایل نقلیه روسی وسایل نقلیه زرهی 20 M و 8 M وسایل نقلیه زمینی وسایل ژاپنی وسایل گشتی ساحلی وسیله حفاری آمریکایی (8 اس پولاد) وسیله حفاری روسی وسیله نقلیه وسیله نقلیه شخصی وسیله نقلیه شناسائی آبی 2 وسیله نقلیه شناسایی رزمی اسکورپیون ولکان (توپخانه ضد هوایی) ویدئو ویزا ویلدویزل ٬ توپخانه صحرایی ٬ راکت پاتریوت پارچه پاسپورت پاسپورت مراکشی پالایشگاه پالایشگاهها پالایشگاههای اروپایی پان امریکن پانزده پاکتهای دوبل پایگاه اف پتروشیمی پتو و غذا پتکها پدافند هوایی پرتاب کننده های نارنجک پرواز آلیتالیا پرواز لوفت هانزا پرواز هواپیماهای تانکر 747 پروازهای MAC پروانه پرینس پورت پست پست APO پست سیاسی پست هوایی پستی پشتیبانی رزمی پلیس پلیموت فیوری پمپ بنزین ها پمپ ها پمپ و تأسیسات آبی پنج فروند هلی کوپتر پوشاک پول پول قبرسی پپسی کولا پکنکنی ال اس تی پی پیاده موتوری پیامهای تلفنی پیپ پیک پیکان سفید پیکان کوچک چادر چاقو چاپ مومی چاپ کامپیوتری چای چتر نجات چترنجات چماق چماق و چاقو چند ناو اسکورت (Scorts) چهار چهار بوئینگ 727 و دو بوئینگ 707 و سه بوئینگ 737 چوبدستی ژ ژ3 ژانراتورهای سد رضاشاه کبیر ژنراتور ژنراتور 310 مگاواتی ژنراتور برق ژنراتورها ژورنال ژیان ک دستگاه تلویزیون قابل حمل سیاه و سفید پاناسونیک مدل BF 238 کابلی کاتیوشا و موشک اندازهای مرکب 102 میلیمتری کادیلاک کارخانه بلبرینگ سازی کارخانه ذوب آهن کارخانه های گاز سوز کارخانه پلی آکریل دوپانت کارخانه گاز مایع نفتی کاغذ کاغذ کاربن کالیبر 22 کالیبرها برای کبری و تاو کامپیوتر کامپیوتر بالستیکی کامیون کامیون آلمانی کامیون حامل مسلسل های کالیبر 0/30 کامیون حمل و نقل TIIZ کامیون ساویم کامیون سنگین کامیون مهمات کامیون ها کامیون های M825 کامیون های ام کامیون های بارگیری کامیون های تاترا کامیون های نظامی کامیونها کامیونهای ترانزیت حامل علامت تی. آی. آر کانال های گریز کانتینرها کتاب ها و کتابچه‌ ها. کتابچه ها کد باز تلفنی یا تلگرافی کرایسلر کرجی های 420 تن متریک کره کشتی کشتی (Polnocny کشتی «پلنگ» کشتی آمریکایی لاسال من کشتی از نوع 993 کشتی استقلال آمریکا کشتی باربری کشتی تخریب کننده سپورانس کشتی ترانس کشتی حامل کانتینر کشتی دربارنتس کشتی فریگیت (Frigate) کشتی مسافر بری کشتی مسافربری کشتی مین جمع کن کشتی نظامی کشتی نفت سوز کشتی ها کشتی های CG کشتی های USS DAVIS و کشتی FURER USS کشتی های [اسپراونس] کشتی های آرتمیز کشتی های آلمانی کشتی های آمریکایی کشتی های اسپراونس کشتی های ایرانی کشتی های تجاری کشتی های حمل کننده کلوخه صنعتی کشتی های دولتی کشتی های دی کشتی های ساخت شوروی کشتی های شوروی کشتی های قاره پیما کشتی های ماهیگیری کشتی های ماهیگیری ژاپنی و روسی کشتی های نیروی خاورمیانه ای کشتی های نیروی دریایی کشتی های پشتیبانی لجستیکی کشتی های گشت زنی کشتی های گشتی کشتی هواپیمابر کشتی پشتیبانی [ضد زیردریایی] ASW کشتی کروز KRCSTA کشتی کروز کلاس اسپراونس کشتی کورنلیاس گیلیان کشتی های بازرگانی کشتیهای SPRURANCE کشتیهای بادی کشتیهای تجاری کشتیهای تجاری تأسیسات علمی و صنایع نظامی کشتیهای تعمیرگاه کشتیهای جنگی کشتیهای جنگی روسی کشتیهای ماهیگیری کشتیهای نفتکش کشتیهای نیروی دریایی کفیر کلاشینکف کلاشینکف روسی کلاشینکوف کلاه خود کلاهک 750 کیلوگرمی کلاهک اتمی کلاهک های جنگی کلاهک های هسته ای کلاهک هسته ای کلت کلت اتوماتیک 62/7 میلیمتری توکارف کلت رولور کلت های توکاروف کلت های دستی کلت های کمری کالیبر 45 کلمبیا کمپ دیوید کمپرسورهای روسی کندر کنفرانس مطبوعاتی کوسه کوپن کوکتل مولوتف کوکتل مولوتوف کُلت کالیبر 45 کپسول های گاز کی 47 کیف کلاس KEEVCLAS کیفهای فونوگراف (دستگاه ضبط صدا) کیهان کیهان انگلیسی کیهان اینترنشنال کیوسک گارد گاردهای ارتش و موانع سیم خاردار گاز گاز اشک گاز اشک آور گاز اشک آور «پارت دریان» گازهای سیلندری گازوئیل گاو گاوصندوق گاوصندوق های فولادی گردان هاواک گردانهای تانک گردانهای موتوری تفنگدار گزارش بی بی سی گل ارکیده گلوله گلوله آرپی جی گلوله توپ گلوله های تیربار گلوله های ضد زرهی گلوله های پلاستیکی گندم گورخر صلح ( 16 گوسفند گوسفندان گوشت یخ زده گیرنده تلویزیونیایستگاه تلویزیونی گیرنده رادیویی گیوتین یا سلاحهای هوا به زمین یخچال یدک کش یدک کش(نوع اقیانوس پیما یوزی یونایتدپرس یک دستگاه تلویزیون یک دستگاهW&E یک فروند تانکر یک فروند هواپیمای سی ۴ ۴۸ ۵