در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

جایگاه سیاسی ایران

موضوع سند

متن سند

یادداشت گری سیک از کارکنان شورای امنیت ملی برای مشاور امنیت ملی رئیسجمهور (برژینسکی)[1]

واشنگتن، 7 ژانویه 1980

موضوع:

           ایران

بعدازظهر یکشنبه (6 ژانویه) در نیویورک، جلسهای چهارساعته با رابط ایرانی خود داشتم. بخشی از بحث شامل موضوعات عملیاتی مختلفی بود که پیشتر ازطریق فرانک کارلوتچی به آن‌ها پرداخته بودم. به‌طور مشخص، [عنوان از طبقهبندی خارج نشده است] قرار است فردا صبح با بنی‌احمد در پاریس دیدار کند. این اولین تماس مستقیم عملیاتی ما با سازمان شریعتمداری خواهد بود و درصورت موفقیتآمیزبودن، ما را به کانالهای ارتباطی با افرادی سوق میدهد که در مقام عمل نیز درگیر کار هستند. من به‌ویژه امیدوار هستم که [عنوان از طبقهبندی خارج نشده است] به‌زودی با حسن نزیه ارتباط برقرار کند. درظاهر، نزیه درحال بررسی بازگشت به ایران در آیندۀ نزدیک است. گزارش شده است که مقدم مراغهای، دیگر رهبر کلیدی آذربایجان، پس‌از غارت دفتر وی توسط پیروان خمینی در کردستان مخفی شده است.

بیشتر زمان صرف تبادلنظر درمورد وضعیت کلی سیاسی و بحث دربارۀ ایدههایی شد که او آن‌ها را در قالب یک راهبرد احتمالی بلندمدت جمع میکند. ماهیت سخن او بدین‌صورت است:

-      بیهوده است که بخواهیم وانمود کنیم خمینی هرگز اتفاق نیفتاده است، بلکه پذیرفتن دستاوردهای مثبتی که او محقق ساخته ضروری است (اعطای عزت و هدفمندی به طبقات پایین؛ تغییر گرایش از مادیگرایی؛ تزریق حس ارزشهای اخلاقی؛ بخشیدن حس هدفمندی اسلام شیعه و کاهش توقعات جامعۀ ایران) و با رد بسیاری از جنبههای منفی آن، بر روی این دستاوردها باید کار شود.

-      ما نباید در اقدامات خود بیاعتبارساز خمینی، دخالت کنیم. باید به هر قیمتی از شهیدساختن او اجتناب نماییم.

-      در میان گروهبندیهای مختلف کنونی، هیچ رهبر احتمالی وجود ندارد که بتواند جایگزین خمینی شود. درواقع، جست‌وجو برای رهبر یک اشتباه است. شریعتمداری مسئولیت «اسلامی» مخصوص به خود را دارد که در ایرانِ پس‌از خمینی، دردسرساز خواهد بود.

 یک دیکتاتوری نظامی یعنی تکرار سال 1953، تنها زمینه را برای دور دیگری از سرکوب، انتقام و فروپاشی فراهم خواهد کرد. بختیار ناامید است. درحال‌حاضر، ضعف بزرگ سیاستهای مخالفین این است که هریک از آن‌ها خود را رئیسجمهور یا نخستوزیر آینده میبینند و همۀ اقداماتشان در راستای این دیدگاه است؛ ازاین‌رو هیچ همکاری وجود ندارد.

-      راهکار جایگزین این است که مجموعهای از اصول گستردهتر را بیان کنیم که همۀ این گروهها، دستکم تا حدی با آن موافق باشند. هدف این است که ایران آینده را با عباراتی تعریف کنیم که خمینی نتواند آن‌ها را انکار کند و به‌شکلی بسیار متفاوت از دولت محدود اسلامی قرن هفتمی که خمینی نمایندۀ آن است، به رسمیت شناخته میشود.

-      او معتقد است که این مجموعه از اصول را میتوان حول محور مفاهیم حاکمیت ملی، حاکمیت قانون، همانطور که در قانون اساسی 1906 تبیین شده و تمایل به رویارویی مستقیم با مشکلات، بنا کرد. هدف باید ایجاد یک نظام سیاسی پاسخ‌‌گو به مردم باشد، سیستم اجتماعی‌ای که به گروههای ملی و اقلیتهای مذهبی اجازه میدهد با «آسودگی بیشتری» در جامعه زندگی کنند و یک نظام اقتصادی که عادلانهتر ثروت ملی را ترویج میکند. او معتقد است که نباید مفهوم سلطنت مشروطه را نادیده گرفت، هرچند که بیشک این به‌معنای بازگشت شاه نیست. او خاطرنشان کرد که مردم ایران در طول تاریخ خود 126 پادشاه را به قتل رساندهاند، اما همیشه به نیاز برای حکومت برمیگردند. آن‌ها اکنون با خمینی همان کاری را میکنند که با شاه کردند.

-      در گام اول، او به‌طور خصوصی با سران مخالفین دربارۀ برخی از این ایدهها گفت‌وگو میکند تا ببیند آیا میتوان آن‌ها را متقاعد کرد که برخی یا همه این نگرش را به‌عنوان ایدۀ خود بپذیرند. در حالت ایدئال، او مایل است که این ایده‌های کلی تاحدّامکان، خودبه‌خود از منابع مختلف سیاسی ظاهر شوند.

-      بعداز طرح ایدههای اساسی، وی فهرستی متشکل از حدود دویست ایرانی در داخل و خارج کشور را که میتوانند به‌طور مشترک از یک جنبش سیاسی جدید براساس این اصول حمایت کنند، فراهم میکند. به اعتقاد او اگر بتوان از این فرصت استفاده کرد، وضعیت سیاسی به‌سمتی جدید سوق پیدا میکند و از دو جهت، جناح چپ را غافل‌گیر خواهد کرد:

1.       با ارائۀ جایگزینی برای برنامۀ تحت سلطۀ چپ؛

2.      با انتخاب بسیاری از جذابترین استدلالهای چپگراها.

-      این جنبش سیاسی جدید یک نقطهقوت برای گروه‌های مخالف گوناگون فراهم ساخته و آن‌ها را قادر میسازد تا مفاهیم خاص خود را در چهارچوب یک نظام سیاسی بیان کنند؛ به‌جای اینکه همه‌چیز را به افراد خاص ارجاع دهند.

او مطمئن است که میتواند دویست نفر از میان اعضای گروههای ذینفعی را که کاملاً پاک هستند، شناسایی کند. من او را تشویق کردم تا به ایجاد چنین فهرستی ادامه دهد و برای تهیۀ یک مانیفست سیاسی تلاش کند که تشریحکنندۀ اصول اساسی است که او مایل به ترویج آن‌هاست.

 من به او پیشنهاد دادم که ایام نوروز مصادف با 21 مارس را به‌عنوان نقطۀ شروعِ فرضی چنین حرکتی در نظر بگیرد و به عقب برگردد تا بفهمد برای عملیاتیساختن چنین فرایندی چه اقداماتی لازم است. من پیشنهاد دادم که نوروز، عنوان خوبی برای چنین جنبش سیاسی است. او هم تأیید کرد که این ایدۀ خوبی است. این مرد یک رویاپرداز بیکار نیست. وی یک عملگرای سرسخت و حتی بیرحم است؛ اما آنچه او به‌شکلی دقیق و هدفمند درحال انجامش است، چیزی کمتر از ساختار جدید سیاست ایران نیست. او ازنظر وسعت دید، بسیار جذابتر از بازیهای سنتی است که بختیار، اویسی و شرکت انجام میدادند.

البته نکتۀ اصلی این است که آیا وی توانایی انجام چنین کاری را دارد یا خیر. او به‌شکلی متقاعدکننده نشان داده است که روابط بسیار خوبی با گروههای مخالف اصلی دارد. او بشخصه بهترین ارتباطات را با مدنی و شریعتمداری برای ما فراهم کرده است. من گمان میکنم که لیست دویست فرد کلیدی او ابتکاری و مفید باشد. روزبهروز روشنتر میشود که او خود را عنصری کلیدی در تدوین چنین برنامهای، فروش آن به گروههای مختلف مخالف و سازمان‌دهی جنبش جدید میبیند.

برای انجام این کار، وی باید از حلقۀ امنیتی دور خود بیرون بیاید و مستقیم با گروهها و رهبران سیاسی مختلف مرتبط گردد. او مدعی است که هیچ جاهطلبی برای بهدست‌آوردن مقام سیاسی نداشته است و قصد ندارد به ایران بازگردد. من نسبت‌به این ادعا تردید دارم، حتی اگر او به این دیدگاه باور داشته باشد. اگر چنین جنبشی آغاز گردد، مقاومت در برابر جذابیت این کار برای کسی به فعالی این شخص تقریباً غیرممکن است.

اگر او از خفا بیرون بیاید و تلاشهای سازمانی جدی را آغاز کند، بیشک برای تأمین امنیت و حمایت مستقیم به ما نیازمند خواهد بود. در این مرحله، دلیلی نمیبینم که او را تشویق به توسعۀ ایدههایش نکنیم. فهرستی که او پیشنهاد میکند، به‌خودی‌خود برای ما ارزشمند است، اما او یک معاملهگر زیرک است و ما باید انتظار داشته باشیم که با صراحت بشنویم که قیمت آن چقدر خواهد بود. آن لحظه چندان دور نیست.



[1]Carter Library, National Security Affairs, Brzezinski Material, Country File, Box 30, Iran 1/1/80–1/10/80.

سرّی؛ حساس؛ تنها برای مشاهدۀ گیرنده.

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
سند قبلی سند بعدی
1947 National Security Act Article 39 مادّه 39 Article 41 FOI Resolution S/13735 TNF «اعلامیه ونیز» آمریکا آینده انقلاب آیین‌نامه‌ 662 امام خیمینی اوراق سفید اوراق سفید تاریخی درباره روابط ایران و ایالات متحده اوراق سفید درباره چین (1949) و ویتنام (1965) ایران ایرانی بحران گروگانگیری بخش 662 لایحه کمک خارجی سال 1961 بریتانیا بیانیه 27 نوامبر ایران بیانیه 9 نوامبر بیانیه رسمی آمریکا تحریم‌های مادّه 41 تحلیل تصویب قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه ایران توافق­نامه سالت 2 جیم کارتر داخل ایران سازمان سیا شوروی فرمان اجرایی 12036 فرمان اجرایی 12205 فرمان اجرایی 12211 قانون 1947 قانون آزادی اطلاعات قطعنامه 457 (1979) 4 دسامبر قطعنامه 461 (1979) قطعنامه 461 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 461 مصوّب 31 دسامبر 1979 قطعنامه اختیارات جنگ قطعنامه تحریم ایران قطعنامه تحریم ایران در شورای امنیت قطعنامه سازمان ملل قطعنامه شماره 457 قطعنامه شورای امنیت قطعنامه شورای امنیت به منظور تحریم ایران قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه وضع تحریم علیه ایران قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل لایحه امنیت ملّی 1947 مادّه 39 متمم فرمان اجرایی 11905 متمم هیوز رایان مذاکرات صلح خاورمیانه معاهده 1921 معاهده 1921 ایران معاهده 1921 روسی منشور سازمان ملل نامه 25 نوامبر والدهایم نامه پرکت/لینگن نجات گروگانگیری وضع تحریم‌‌های اقتصادی علیه ایران (قطعنامه اس/13735) وضعیت کشور پیمان 1921 پیمان نیروهای هسته‌ای پیمان وین گزارش گزارش گولاسینزکی