Post
10397
از: سفارت آمریکا در تهران
محرمانه
به: وزیر امور خارجه واشنگتن
1355-10-12- 1977-01-02
متن سند
سند شماره 19
وزارت امور خارجه
- سرّی
2 ژانویه 1977 - 12 دی 1355
ایران
1- اهمیت ایران برای سیاست جهانی آمریکا و اهداف منطقه ای مدت تقریبی 30 سال است که وابستگی وسیع و گسترده آمریکا با اهمیت خاص ایران از جهت حمایت و منافع ملی اصلی آینده ایالات متحده آمریکا، مطابقت دارد. روابط اولیه ما خیلی کم و بر پایه عوامل سیاسی جغرافیایی قرار داشت، اما حالا در بر گیرنده مناطق زیادی از حکومت داخلی و وابستگی های بخش خصوصی می باشد. جریاناتی در مقابل ما قرار گرفته که می تواند اصطکاک های جدی به وجود آورد اما منافع ملی زیر بدون تغییر باقی مانده اند.
منافع دوجانبه برای جلوگیری از نفوذ و قدرت شوروی به خصوص در خاورمیانه موضوعی است که به عنوان اساس روابط ما با ایران باقی مانده است. نزدیکی ایران به شوروی و تجربه ای که ایران از وسعت طلبی تاریخی شوروی دارد و رهبری ضد کمونیستی قوی (ایران) منجر به اشتراک نقطه نظرهای هر دوی ما در رابطه با سیاست های خارجی دنیا گشت که اولین بار صراحتاً توسط رئیس جمهور ترومن اعلام شد. در رابطه با این همکاری هر دوی ما منافع زیادی به دست آورده ایم. آمریکا تنها کشور غربی بوده و هست که قادر است در نهایت مانعی در مقابل شوروی برای حمایت از ایران باشد. در دو دهه اول بعد از جنگ، ایران یکی از گیرندگان کمک های مالی و فکری آمریکا بوده و برای ما نقش مؤثری جز عضویتش در پیمان سنتو و پیش بینی خبرهای متعدد و تجهیزات نظامی بازی نکرده است. این اوضاع تغییر کرده و امروز ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، قدرت مالی و نفوذ آن را دارد که بیشتر خودش کارها را انجام دهد. ایران می تواند نقش مهم مستقلی در خاورمیانه، جنوب آسیا و اقیانوس هند برای پیشبرد ثبات منطقه ای ایفا کرده و با فعالیت و سیاست های روسیه با نیروهای هر قدرت منظم دیگر روبرو شود.
ما محل مناسب دیگری نداریم که بتوانیم از خاک آن این استفاده ها را که در خاک ایران می بردیم داشته باشیم. نقطه عملیات دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در ایران گزارش قاطعی درباره عملیات نظامی شوروی به خصوص در زمینه پیشرفت های موشکی و در مورد همبستگی شوروی با پیمان سالت (SALT) در اختیار ما قرار داده، حق پرواز بر خاک ایران برای ما مسیر مناسب هوایی بین کشورهای اروپایی و کشورهای شرق ایران به وجود می آورد. به علاوه حق فرود آمدن از لحاظ تحت نظر داشتن دریای عمان و مرزهای شوروی برای ما اهمیت خاصی داشته است.
برای آمریکا و متحدان او اگرچه ایران یکی از اولین افزایش دهندگان قیمت نفت بوده و وجود ما را در این موضوع فراموش کرده ولی به هر حال ایران مقدار زیادی نفت برای آمریکا و متحدانش صادر می کند و بیش از 8 درصد نفت وارداتی ایالات متحده از ایران وارد می شود و بیش از 16 درصد نفت ایران برای اروپای غربی و تقریباً 24 درصد برای ژاپن و 70 درصد نفت اسرائیل از ایران تأمین می شود. با وجود کشمکش های لاینفک در روابط خرید و فروش، ایران برای ما یک منبع نفتی مستقل بوده است. ایران در سال های 74 - 1973 برخلاف پیمان اعراب در تحریم حمل و نقل نفت به اسرائیل، شرکت نکرده و صدور نفت خود را به این کشور ادامه داده است. رهبران ایران غالباً اظهار داشته اند که ایران در جنبش های سیاسی تحریمی شرکت نخواهد کرد.
سیاست آمریکا در سال های گذشته این بوده که به ایران کمک کرده و او را تشویق نماید که یک قدرت منطقه ای با مسئولیت های محدود امنیتی و یک نقش مؤثر در پشتیبانی از منافع دوجانبه ما بازی کند. ایران این نقش را قبول کرده برای اینکه این موضوع بانقطه نظرهای شاه که ایران نقش اساسی در منطقه دارد تطبیق می کرد. و ایران قدرت نظامیش را در عمان به کار گرفته و از قدرت مالی برای وام دادن به هندوستان، پاکستان، مصر، اردن و سوریه استفاده کرده، و دارای نفوذی در کمک به حل روابط منطقه من جمله برقراری مجدد روابط هند با پاکستان و افغانستان بوده است.
ایران تنها قدرت منطقه است که قادر بوده پیشرفت هایی در زمینه روابط اطمینان بخش چه با اعراب و چه با اسرائیل به دست آورد. رهبران ایران در یک تماس و مذاکره نزدیک با ایالات متحده بوده و سیاست محافظه کارانه را در پیش گرفته و سادات و اسد را تشویق به برداشتن قدم هایی به طرف صلح کرده و در مرحله نهایی قسمت دوم مذاکرات صحرایی سینا (در جایی که اسرائیل بایستی مناطق نفتی اشغال شده مصر را پس دهد) با به کار بردن سیاست ایران منابع قابل اطمینانی برای اسرائیل نگهداری کرده. بالاخره ایران به عنوان قوی ترین قدرت خلیج فارس در جستجوی ترتیباتی در زمینه تشکل امنیتی با دیگر کشورهای خلیج فارس بوده، اگرچه سوءظن های ایرانیان سنت گرا از این واقعیت در آینده نزدیک باعث شود که احتمالاً بخواهند از آن جلوگیری کنند. در حالی که ما نیروهای مخالفی هم در مقابل منافع خود می بینیم که این تشکل امنیتی ایران و اعراب خلیج فارس احتمالاً یک برگ برنده ای برای ما خواهد بود.
در سال 1975 آمریکا، آلمان را یکی از بزرگترین تهیه کنندگان کالای شخصی و خدمات به ایران و بازارهای جهان می داند. فروش آمریکا به ایران البته غیر از وسایل نظامی در سالهای 75 الی 80 بالغ بر 20 بیلیون دلار می باشد. لذا مبلغ پرداختی مازاد برای آمریکا بین 8 الی 10 بیلیون دلار می باشد. (فروش مهمات و تجهیزات نظامی تقریباً این مبلغ مازاد را دو برابر خواهد کرد). شرکت و تجارتخانه های آمریکایی به تعهدهای مختلف مشترک خود در ایران ادامه داده و مجموعه سرمایه گذاریها تقریبا 500/000/000 دلار خواهد بود. عرضه بانک EX - IM (قرض ها و ضمانت ها) در ایران در حدود 1 بیلیون دلار است. قرارداد کمسیون مشترک ایران و آمریکا به طور مؤثری در روابط همکاری ما در زمینه های گوناگون مثل برنامه های هسته ای و دیگر فرصت های انرژی، کشاورزی، مسکن، قدرت آموزش فردی، حمل و نقل علوم مفید واقع شده است. روابط فرهنگی ما وسیع می باشد؛ بالغ بر 20000 دانشجوی ایرانی در حال تحصیل در این کشور بوده و بیش از 50 دانشگاه آمریکا با مؤسسات آموزشی ایران رابطه دارند.
دو امر وابسته بر صحنه سیاست حکمفرما می باشند: یکی قدرت بلند پروازی بدون چون و چرای شاه که بیشتر تصمیمهای کوچک و بزرگ را می گیرد و دیگری ثبات سیاسی ایران است. تمام این برنامه ها نشان می دهد که این وضع حداقل برای سال های آینده ادامه پیدا می کند. شاه که تجربه 35 سال سلطنت را دارد، توده وسیعی از مناطق پرجمعیت در مناطق روستایی به او وفا دارند و به طور کلی همکاری گروه های مسلح و دستگاه های اطلاعاتی و امنیت با او کامل می باشد.
همچنین از حمایت بی دریغ گروه های تکنوکرات شخصی برخوردار است. بدون شک گروهی از دانشمندان و تکنوکرات ها علاقه مند به امور سیاسی نیستند ولی سیستم سیاسی را قبول کرده اند و یا به طور آرامی با قدرت فرمانروایی شاه مخالف می باشند و همچنین خیلی از رهبران روحانی و طرفدارانشان رژیم سلطنتی کنونی و فرم سیاسی آن را قبول ندارند. معهذا مخالفت سازمانی با رهبری شاه و سیاستش محدود به تشکیلات تروریستی کوچک می باشد. تروریست های فعال که از جانب گروه های متعصب راست گرا و چپ گرا هستند احتمالاً تعدادشان زیر هزار نفر بوده و متناوباً از پشتیبانی دو هزار نفر دیگر برخوردار می باشند.
تبلیغات پنهانی و قتل ها، (قبلاً شامل 6 آمریکایی در سه سال گذشته بوده است.) تروریست ها به نظر نمی رسد که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود که منجر به سرنگونی رژیم سلطنتی بشود از پشتیبانی زیادی برخوردار باشند. فعالیت های دولت بیشتر در زمینه برنامه پیشرفت های اقتصادی، قدرتمندی نیروهای مسلح ایران، و برنامه تنظیم شده که به عنوان انقلاب شاه و مردم شناخته شده است متمرکز می باشد، عنوان قبلی که از سال 1962 در جریان قرار گرفته با یک مقیاس وسیع در برنامه اصلاحات اراضی استفاده شده. فعالیتهای مؤثر جدید بیشتر در زمینه های بی سوادی - بهداشت، فساد در ادارات دولتی، دادگاه های محلی و شرکت عموم در مالکیت صنایع خصوصی می باشد. غیر متمرکز کردن قدرت مدیریت در خارج از تهران همچنین جزو برنامه های مهمی است که در دست بررسی می باشد.
ارزیابی برنامه های دراز مدت (5 تا 10 سال) و ثبات سیاسی ایران طبیعتاً مشکل به نظر می رسد. برای مدت 30 سال به خصوص در 15 سال گذشته یک جامعه خیلی سنتی به طرف جامعه اقتصادی سوق داده شده که در هیچ کشوری در جهان چنین سابقه ای نداشته. نتیجه این تغییرات افزایش فوق العاده در شماره ایرانیان تحصیلکرده، منجمله هزاران ایرانی تحصیلکرده در آمریکا و اروپای غربی و نیز مقیاس زیادی از مدنیت تمدن را نشان می دهد و همچنین اساس و فرم یک اقتصاد مدرن همپا با بخش کشاورزی سنتی و افزایش توقعات در بخشهای زندگی عمومی به صورت جداگانه و بی ثباتی ظهور خواهد کرد. در خلال این مدت بیشتر برنامه های فوق به طولانی شدن عمر شاه بستگی دارد.
انحلال احزاب موجود و تبدیل آنها به یک حزب سیاسی منفرد در سال 1975، به عبارت دقیق تر یک جنبش سیاسی وسیع، را به خاطر این پدید آورد که شاه لزوم شرکت سیاسی مردم را تا اندازه ای و هم چنین عدم تمرکز نسبی تصمیم گیری را درک کرده است. پروژه پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی همچنین نشان دهنده بالا رفتن تقاضاهای مردم می باشد.
اگر چه در دهه گذشته برای وسعت بخشیدن به اساس اقتصاد قدمهای مؤثرتری برداشته شده است، معهذا اقتصاد ایران همچنان وابسته به صنایع نفت و تولید گاز طبیعی باقی مانده است. که تولیدات فوق روی هم رفته 80% درآمد دولت ایران و 98% تا 99% درآمدهای مبادلات خارجی را تأمین می کند. آینده عمومی اقتصاد ایران رضایت بخش است. مبادلات اندوخته خارجی در پایان سال مالی تقریباً بالغ بر 7 بیلیون دلار و درآمدهای واردات به مبلغ 20 تا 22 بیلیون دلار در سال 1975 باقی خواهد ماند.
سرمایه گذاران بازار جهانی آماده است که پولی از موجودیهای خصوصی و عمومی ایرانیان قرض بگیرد، معهذا در حال حاضر سرمایه های ایران به عنوان قرض دادن به کشورهای خارجی بیشتر از آن است که او از کشورهای خارجی قرض می گیرد.
طرح توسعه و پیشرفت برنامه ششم در سالهای 78 الی 83 انجام خواهد گرفت. دولت تصمیم دارد که تا پایان این مدت، ایران بر پایه های اقتصادی قرار گرفته و در زمینه پیشرفتهای گوناگون اقتصادی برای کاهش صدور ذخیره نفتی اقدام کند (که منجر به نگهداشتن ذخایر محدود نفتی در یک حد دلخواه و افزایش صنایع نفتی و کود و پتروشیمی و دیگر مشتقات نفتی برای نیازهای محلی می باشد). توانایی ایران برای رسیدن به این اهداف به طور جدی با کمبود نیروی انسانی در تمام سطوح مواجه خواهد شد اما این امر به طور ویژه در مورد افراد ماهر و کارگران متخصص و در سطوح متوسط و پایین صدق می کند. جریان توسعه برنامه عمرانی (در سالهای 1975 - 1973) پس از تحقق یافتن، امکان دارد فقط 60 درصد موفقیت کسب کند. یک قسمت زیادی از این کمبود احتمالاً محدود به کمبود نیروهای انسانی و خط سیرهای باریک حمل و نقل می شود.
رهبران ایران در تلاش هستند که یک اقتصاد متنوع قوی برای پاسخگویی به احتیاجات مردم و یک اساس سیاست جدید قبل از اینکه ذخائر نفتی کشور به طور تقریبی در اوایل سال 1990 به پایان برسد بنا بگذارند. این، کار ساده ای نبود و موفقیت در این برنامه غیرقابل قبول به نظر می رسد.
روابط ایران و آمریکا عالی می باشد. این روابط در مدت 30 سال بر پایه همکاریهای نزدیک برقرار بوده که قسمت وسیعی از منافع ما را در زمینه های مورد نظر در برمی گیرد. بازتاب دیگر داخلی که به توافقنامه همکاری ایران و آمریکا در سال 1959 و عضویت ایران در تشکیلات پیمان مرکزی انجامید باعث این شد که ایران تحت حمایت ما قرار گیرد.
معهذا یک تغییر قابل ملاحظه ای در تعادل این روابط در خلال دهه گذشته رخ داده است. ابتدا اعتماد یک جانبه از طرف ایران به آمریکا وجود داشته، در سالهای 1950 تا 1960 روابط ما با ایران به صورت حمایت از ایران بود. همان طور که اقتصاد ایران به صورت ناگهانی ترقی کرد، ثبات سیاسی افزایش پیدا کرده و ارتش توسعه یافت و درآمد نفتی دو برابر و سه برابر شده و تعادل ما بین دو کشور تغییر کرده ایران به طور چشمگیری رو به استقلال رفت و به طور مسرت بخشی خواستار این است که آمریکا نظراتش را بررسی کند. به استثناء قیمت نفت، این تغییر تعادل هیچ گونه مخالفت جدی در بین دو طرف به وجود نیاورده است. اما در روابط دو جانبه اشکالاتی ایجاد کرده است.
محتوای اصلی سیاست خارجی ایران تحت رهبری شاه و یا جانشین او بر این پایه است که از نفوذ شوروی در ایران واهمه دارند. مانع اصلی این تهدید این است که (همین تهدید باعث گردیده) شاه نمی تواند آمریکا را با کشوری دیگر معاوضه کند. معهذا به عنوان یک قدرت اجرایی پذیرفته شده، شاه با دقت اعمال ما را بر اساس مناسبات دو جانبه و اینکه آیا تغییرات اساسی در سیاستهای ما و اراده ما در مقابله با شوروی تغییر می دهد یا نه، ارزیابی می کند. او نگرانی عمیق خود را در یک یا دو سال اخیر مبنی بر اینکه آیا آمریکا به عنوان یک متفق مورد اطمینان و قدرت منطقه ای دراز مدت باقی خواهد ماند اظهار کرد. این نگرانیها ناشی از رشد عمومی و انتقاد کنگره ای از خریدهای نظامی ایران و اعمال ایران نسبت به روش و موضعی که در زمینه مسایل گوناگون فیمابین ایران و آمریکا در پیش می گیریم، و همچنین تلاشهایی که ایران را در این اختلافات، مطیع جهت ما می کند، حساسیت نشان خواهد داد. اگر او تصمیم درست و یا غلطی بگیرد و در مورد تغییرات در روابط ایران و آمریکا پیش بینی هایی در منطقه نماید و درک کند که به حال منافع مهم می باشد. قادر خواهد بود توازنی در سیاستش که می تواند نشان دهنده منافع ما باشد در پیش گیرد. به هر حال امکان دارد که به صورت شکست خودش بروز کند.
فروش تجهیزات نظامی: به کار بردن درآمد نفت برای یک ارتش نیرومند و مجهز با مدرن ترین سلاح ها در درجه اول اهمیت قرار دارد و مخصوصاً چیزی است که شاه به آن علاقه زیادی دارد. برای شاه دسترسی به تجهیزات و تکنولوژی و خدمات (ارتش) در درجه اول اهمیت قرار دارد. اگرچه ایران مقدار زیادی از تجهیزات کشورهای دیگر خریداری می کند، بهرحال درصد خیلی زیادی از این کالاها از آمریکا وارد می شود. (که از سال 1970 بیش از دو میلیون دلار بوده است.).
ایران ترجیح می دهد که از منافع آمریکا که به آنها عادت و آشنایی دارد و به تمام خواسته هایش البته نه همه آنها جواب مناسب می دهد استفاده کند. در سال های اخیر که معمولاً جواب های مناسب آمریکا در این زمینه بر پایه سیاستی که «به طور معمول تصمیم ها برای دریافت تجهیزات نظامی بر عهده دولت ایران می باشد» استوار گردیده است.
در حال حاضر سه درخواست بزرگ تحت مطالعه و بررسی وزارت دفاع آمریکا است و منتظر تصمیم اجرایی می باشد. این سه درخواست عبارتند از:
1 - 140 فروند هواپیمای 16 - F (خریداری تعداد 160 فروند از این نوع هواپیماها قبلاً به تصویب رسیده).
2 - هفت عدد آواکس
3 - E. 3 - 250 فروند هواپیمای F - 18 L.
در صورتی که درخواست ها به تصویب برسد، بعداً آنها را تسلیم کنگره خواهند کرد. ایران به نظر می رسد که می داند هیچ گونه تصمیمی در آینده نزدیک تا قبل از 20 ژانویه گرفته نخواهد شد.
نقشه های توسعه نظامی جاه طلبانه شاه، دسترسی پیاپی به تجهیزات که او از منابع آمریکا می خواهد، و سیاست عدم مبادرت در رد کردن احتیاجات نظامی ایران. مناسبات نظامی با ایران را هدف اصلی طرفداران کنترل فورش اسلحه و حمایت کردن از کنگره قرار داده است.
به هر حال یک تغییر اساسی در آینده این خط مشی، موجب یک ریسک خواهد شد که شاه با عمالی بر علیه ارتشی ها و دستگاه های اطلاعاتی جاسوسی ما در ایران و به احتمال زیاد با اقتصاد و منافع تجاری ما مخالفت کند. به علاوه سیاستی که مبنی بر اختصار (کم کردن) فروش تجهیزات نظامی در بعضی از امور مخصوص موجب مقایسه بین آنچه را که ما برای ایران می کنیم و آنچه را که شوروی برای مشتری عراقی انجام می دهد می شود. همچنین این سؤال پیش می آید که آیا سیاست منع فروش تجهیزات نظامی بیشتر با سیاست دراز مدت ما، مبنی بر ساختن ایرانی که بتواند مثل یک سد در مقابل توسعه شوروی در منطقه بایستد متناقض نخواهد بود؟
در طی سه سال گذشته، ایران یکی از طرفداران عمده افزایش قیمت نفت بوده، ولو اینکه قیمت نفت در جلسه اخیر اوپک در دو دهه فقط 5 الی 10 درصد افزایش یافته ولی می توانیم از ایران این توقع را داشته باشیم که در آینده چشم به افزایش قیمت را داشته باشد.
ایران اغلب جواب منفی مبنی بر عدم افزایش قیمت نفت به آمریکا داده است. از طرف دیگر بحث می کرد که افزایش قیمت نفت باعث ایجاد انگیزه در کشورهای صنعتی خواهد شد تا به دنبال منابع انرژی غیر از نفت بگردند. ما اغلب این برنامه ها را با شاه مطرح می کنیم ولی در زمینه مخالفت شخصی نقطه نظرهای ما، ما درصدد استفاده از نفوذی که برای مثال در رد یا به تأخیر انداختن فروش تجهیزات نظامی را دارا هستیم نمی باشیم و می گوییم که اعمال نظیر آن در هدف نهایی موفق نخواهد بود و از لحاظ اقتصادی در مناطق دیگر سودمند نخواهد بود. این تنها مسئله ای است که شاه شخصاً به عنوان خواسته هایش دنبال خواهد کرد. او تنها افزایش درآمد تا آنجایی که مقدور است را می خواهد - در ارتباط با این مسئله، قابل ملاحظه است که منافع ایران تا اواخر سال 1980 به طور چشمگیری سقوط خواهد کرد.
وضعیت حقوق بشر در ایران به طور وسیعی در آمریکا درک شده است و موجب نارضایتی افراد و گروههای نزدیک به ایران را شده است. این اتفاقِ نظر به همراه مقررات قانونی می تواند باعث کاهش انعطاف ما در مقابله با ایران و موجب اصطکاک بین روابط شود.
یکی دیگر از مشکلات اساسی اخیر مسئله ساواک و تشکیلات حفاظتی ایران می باشد که نظارت مستقیم بر دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا داشته و کارهای غیر قانونی انجام می دهد. در وهله اول رهبران ایرانی معتقدند که این امر مملکتی است. ولی همچنین، خارجیان پیشرفتهای بزرگ ایران را در جهت احیای حقوق سیاسی و اجتماعی نادیده می گیرند و رفتار مخالفین سیاسی در ایالات متحده به صورت غلطی اغراق آمیز و گمراه کننده است.
استقلال قطعی و شاهنشاهی دراز مدت ایران و سیستم مقتدرانه می تواند ما را به طرف افزایش سایر اختلافات در سیاستهای مربوط به خودمان و همچنین در افزایش سایر اختلافات سوق دهد. در زمره سؤالاتی که باید با دقت دسته بندی شوند عبارتند از:
1 - آیا افزایش مناسبات ایران و عراق موجب تضعیف روابط ایران و اسرائیل خواهد شد؟
2 - آیا افزایش قدرت نظامی ایران باعث مداخله یکجانبه در امور مناطق خلیج فارس خواهد شد؟
3 - آیا واقعاً تهیه تجهیزات نظامی برای ایران موجب تحریک یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه نخواهد شد؟
4 - آیا ایران موضع محکمتری در مسایل OC - LO و شمال و جنوب خواهد گرفت.
ایران یکی از ممالک مقتدر منطقه است و همچنین در روش های قانونی خاصی در رابطه با جنایت های درگیر با مسایل امنیت را دنبال می کند. هر دو مطلب منجر به انتقاد بین المللی گشته، اما این انتقادات در مورد رفتار ایرانیان با محکومین امنیتی می باشد. گزارش هایی در زمینه حقوق بشر از سازمان عفو بین المللی و همچنین دو تن از نظاره گران کمیته حقوقدانان ادعاهای امنیتی مبنی بر قانونی بودن سیستم به طور معمولی دو موضوع را در بر می گیرد:
محدوده قدرت مقامات ساواک در فعالیت به عنوان مقامات ارتشی در دادگاه های نظامی بعضی افراد، تعداد مردمی که در رابطه با وقایع مربوط به سازمان امنیت دستگیر شده بودند، ادعاهای بر افرادی که در رابطه با جنایات سازمان امنیت ماه های زیادی بدون داشتن اتهام قانونی و بدون داشتن دسترسی به وکلا متهم شده بودند، در اسارت گرفتن تعداد نامحدودی از زندانیان سیاسی، ادعای مبتنی بر به کار بردن شکنجه و دیگر تهدیدهای وحشیانه در مقابل چنین افراد، اینکه تمام این متهمین در دادگاههای نظامی به طور دربسته و بدون مشورت کافی محاکمه گشته اند، و این حقیقت که حقوق برگشتی متهمین از جانب ساواک و تصمیمات دادگاه محدود می باشد.
دولت ایران به بیشتر این اتهامات جواب داده و از به کار بردن روشهای خاص امنیتی خود دفاع کرده.
رویه معمولی دنبال شده این است که تهدیدات بر علیه امنیت ملی به اندازه کافی جدی بوده و افرادی که این جرمها را مرتکب شده اند، آنقدر بیرحم هستند که باید روشهای خاصی اتخاذ گردد.
در رابطه با این جریان بایستی توجه کرد که قدرت ایالتی متمرکز شده اجدادی ایران در یک استمرار تاریخی در مقابل کمونیسم و دیگر جنبشهای مخالف و فعالیتهای تروریستی بوده است.
دولت ایران هم متوجه طرفداری جوامع خارجی از سیستم دادگاهی و قضایی معمولی او شده است و می افزاید تا زمانی که موجودیت رژیم هم مورد حمله و تهدید واقع شده باشد، معتقد به استفاده از دادگاه های جنحه و جنایی و غیرنظامی و عادی نمی باشد.
ما معتقدیم که وابستگی و مهم بودن ایران برای منافع ملی ما در کاخ سفید، به خصوص سنا قابل درک است. ولی توجه روزافزونی بر روی چند سال گذشته و یا بیشتر بر روی نقش ایران در بالا بردن قیمت نفت، میزان خریدهای نظامی ایران، احتمال یک حرکت نظامی غیر مسئولانه در آینده بعد از شاه و دیدگاه های ایران که راجع به حقوق بشر وجود دارد را می رساند. این اقدامات می تواند منجر به وجود آوردن مخالفینی از جناح لیبرالها در رابطه با پیشنهاد فروش سلاحهای جنگی به ایران در هر دو مجلس بشود و احتمال به وجود آمدن بحث جدی در مورد تقاضای F-18L در زمانی که این تقاضا به کنگره داده می شود، بگردد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!