در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 11

گزارش تحلیلی وضعیت سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران دهه 50

موضوع سند

گزارش تحلیلی وضعیت سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران دهه 50
مشخصات ارسال سند

از: جان.ال.واشیورن منشی دوم سفارت

محرمانه

به: جناب ریچارد هلمز سفیر آمریکا ٬ تهران ایران

1352-05-20- 1973-08-11

متن سند




جناب ریچارد هلمز


 





سند شماره 11


سرّی - 11 اوت 1973


جناب ریچارد هلمز سفیر آمریکا، تهران - ایران


آقای سفیر عزیز:


همان طور که چند تن از همکاران ما که هنوز فعال هستند در خاطر دارند، آنچه که ما Airgrams می نامیم این طور شروع می شد:


«وزیر خارجه محترم، واشنگتن دی - سی، آقای عزیز: افتخار دارم که این گزارش را تقدیم کنم که...


برخی از این عاقله مردها به من گفتند که چنین طرز نگارش به شخص خاصی (اگر چه بدانند که او به طور حتم هرگز گزارش را نخواهد خواند) در آنها احساس پر معنا و حضوری ایجاد می کند که اینک گمشده است. به همین جهت بود که فکر کردم نظارت خودم را درباره ایران به صورت نامه ای برایت بنویسم هر چند که تحویلت داده شود یا نشود. میل و رغبت شما برای خواندن نامه به من کمک کرده است که درباره مضمون نامه، حتی به طور تمام وقت، فکر کنم و نوشتن آن برایم رضایت بخش شود.


خواهش می کنم با خیال راحت با هر کسی که میل دارید نامه را با هم بخوانید. به خاطر رابطه نزدیک و احترامی که برای Bill Lehfeldt قائلم، نسخه ای از نامه را برای او گذاشته ام و چشم انداز خود را توصیف می نمایم. از سال 1959، که برای گذراندن تابستان، با یکی از دوستان ایرانی به اینجا آمدم، علاقه خاصی و عمیقی نسبت به ایران پیدا کردم. دوستان ایرانی همسال من تحصیلکرده بریتانیا، اروپا و ایالات متحده بوده اند. بنابراین آنها بیشتر سال های عمر خویش با انگارهایی غربی رویارو بوده اند. در نتیجه آنها، خصوصا استانداردهای لیبرال آمریکایی و اروپای شمالی را برای هدایت زندگی فردی و جمعی قبول و تحسین می کردند. بسیار از آنها به خاطر رها کردن یا کنار گذاشتن این استانداردها در راه یافتن زندگی مدرن ایرانی که اغلب هم موفقیت آمیز است احساس تنفر و خیانت می کنند. من مطمئنم که نظرات و مشکلات آنها در من بی تأثیر نبوده است.


به این واقفم که در مورد بسیاری از روابطمان با ایران به طور کامل یا جزئی بی اطلاعم، به ویژه هنگام بحث با دیگران در سفارت درباره اینکه آیا منافع و تعهد در روابط با ایران به طور صحیحی سنجیده شده اند؟ اغلب به طور عجیبی جواب شنیده ام که ایران در حالی که مخاطره قابل ملاحظه ای برای خودش وجود دارد، برای آمریکا کمک های فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم کرده است. به صورتی مبهم می دانم که ایران به ایالات متحده اجازه داده است که از طریق ایران استراق سمع از کشورهای همسایه بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیکی بین ساواک و سیا (SRF)وجود دارد.


این برای من کافی نیست که درباره اندازه و مخاطره برای این و ارزش واقعی فعالیت های مربوطه نتیجه گیری کنم. با کمبود اطلاعات بیشتر، شک طبیعی و حرفه ای من نمود بیشتری می یابد. نقطه نظرات من در این نامه درباره موضوعات مورد بحث طی ده تا پانزده سال است. چرا که میل دارم که با به پایان رسیدن آن زمان در مقام ارشدی در این سفارت باشم. بنابراین بیشتر به نتایج بعدی عملیات و دریافت های کنونی می اندیشم. این نقطه نظرها منتهی به این می شود که سعی کنم روش حکومتی شاه را بفهمم تا در پرتو آن بتوانم حدس صائبی درباره اینکه احتمالاً چه بر سر او و حکومتش خواهد آمد داشته باشم. در بین بیشتر ایران شناسان این اشتراک نظر وجود دارد که شاه در سال های اخیر سعی کرده مانند یک شاه قانونی رفتار کند و ایده آل های دموکراتیک خود را که گفته می شود در Le Rosey کسب کرده، اجرا کند. بر فرض صحت و سقم این مطلب (باید بگوییم Le Rosey مکان بعیدی برای کسب کردن عقاید دموکراتیک است) این واضح است که در اوائل دهه 1950 مخصوصا بعد از جریان مصدق، شاه تصمیم قطعی گرفت که در عین سلطنت، حکومت هم بکند. هم چنین به نظر می رسد سیستم انتخابی او برای به اجرا گذاشتن چنین حکومتی مبتنی بر دید بدبینانه سنتی خصوصیت ایرانی است که شاه خصوصا ممکن است (به این پذیرش چندین جا در «مأموریت برای وطنم» به طور تلویحی اشاره شده است) به خاطر آمادگی ایرانیان برای عوض کردن جبهه خود و رهبرانشان به طور ارادی در دوران مصدق آماده قبول آن باشد».




یک اظهار نظر استاندارد در کتاب هایی درباره ایران صرف نظر از تاریخ تألیف آنها (قرن نوزدهم 19, th cent تألیف James Morier and Percy Sytesو دهه های 1920 و 1930 1920s and 30تألیف Morgan Shaster و کتاب دهه 1950 1950sتألیف  Norman Jacobs و کتاب دهه 1960 1960sتألیف Marvin Zonis) ذکر شده که تاریخ انقیاد و خواری ملی در تاریخ اسلامی ایران که برای مدت طولانی تنها توسط صفوی ها گسسته گردید، در شخصیت ایرانی، خصوصیات منفی بارزی بر جای نهاده است. از آنجایی که می خواهم به تفصیل در این باره بحث کنم، حال تأکید می کنم که به هیچ وجه اینها گویای داستان ایرانی جماعت نیست.


در محافلی که ایرانیان احساس خودی بودن می کنند وفا و صمیمت و دوستی حکمفرماست. به علاوه ایرانی ها دارای ذوق و زیبایی شناسی، احترام برای زبان و کاربرد ماهرانه هوش و دریافت می باشند، که از مردمی با قدمت و غنای فرهنگی و تمدن ایرانی انتظار می رود. علاوه بر این و یا همان طور که بعدا اشاره خواهم کرد ایرانیان از خصوصیات منفی و اثرات سوء آنها کاملاً آگاهند و سعی در از بین بردن آنها دارند.


زیر سلطه بیگانگان (اعراب، مغول ها، ترک ها) یا استعمار (انگلیسی ها، روس ها)، ایرانیان مفهوم ملیت خود را از طریق فرهنگ، خصوصا زبانشان را در شعر از قبیل شاهنامه فردوسی و مناعت خویش در چله نشینی و حریم زندگی خصوصی، پشت دیوارهای بلندی که هنوز هم نشان بارز معماری سنتی ایران است، حفظ کرده اند. دنیای بیرون به طور موجهی، به عنوان دشمن دیده می شود. به علاوه سلطه خارجی همیشه یک احساس «هر کس برای خویشتن» را بین زیر سلطه ها ایجاد می کنند و قرن ها این احساس بخشی طبیعی، از زندگی فردی و اجتماعی یک ایرانی را تشکیل داده است. در چنین محیطی سوءظن متقابل، عدم اطمینان، رقابت و چشم و همچشمی و فردگرایی خودبینانه شدید وجه مشخص روابط ایرانیان با یکدیگر بوده است، (کتاب نخبگان سیاسی ایران از ماروین زونیس سند تفصیلی این مطلب است) التهاب روانی زندگانی در چنین جوّی به طور سنتی در مجامله و تعارف های ماهرانه در زندگی روزمره و به ویژه در رابطه بین رئیس و مرئوس و جانبداری های خصوصی التیام یافته است. این جانبداری از روابط بسیار نزدیک و صمیمی بین اعضای خانواده بسیار بزرگ و دوستان قدیمی، حاصل می شود. ممکن است ایرانیان با چنین دلبستگی هایی اکثر ایام فراغت در دوران جوانی را با یکدیگر بگذرانند - این ها مردمی هستند که هر ایرانی آنها را به عنوان انسان کامل می بیند... می توان به آنها اعتماد کرد، محرم رازشان نمود و در حضورشان احساس آرامش کرد. با مابقی عالم باید با بدبینی رفتار کرد و در صورت امکان برای منافع شخصی استثمارشان نمود و بازی شان داد و در صورت لزوم با حسابگری تسلیمشان شد. شاه با پذیرفتن چنین دیدگاهی از خصوصیت مردم خود، سیستم حکومتی ای را برگزید که از این کیفیت ها استفاده کند.




نمی دانم که آیا شاه در حقیقت آگاهانه این سیستم را از هخامنشیان که اغلب اوقات رژیم خود را با آن یکی می داند، اتخاذ کرده یا خیر؟ اما سیستمی که او انتخاب کرد در حقیقت دارای شباهت زیادی به شیوه ای که هرودت در کنترل اداره امپراطوری خویش از کوروش و داریوش یاد می کند، می باشد.


این سیستم ساده و خام است، اما در عمل مانند زبان های بدوی که به گفته زبانشناسان پیچیده ترین دستور را دارند، پیچیده است. هر ارگان مهم دولتی به وسیله چند نفر که می بایستی در حالت رقابت و عدم اطمینان شدید نسبت به یکدیگر نگه داشته شوند، اداره می شود. قَدَر قدرت شاه است و قدرت و نفوذی که افراد ممکن است داشته باشند باید منشعب و مشتق از شاه باشد. بنابراین رقبا می کوشند که برای نزدیکتر شدن به شاه از یکدیگر سبقت بگیرند. آنها که در رأس در حال رقابت هستند همین قانون ها را برای کنترل زیردستان خویش به کار می برند، در نتیجه سیستم و جوی که ایجاد می شود تا پایین ترین سازمان دولتی یکسان است.


جو دسیسه و رقابت شخصی پیوسته این ضمانت را می کند که هیچ کس به عنوان موجودی مستقل توسط دیگران شناخته نمی شود و هیچ کس هم آن چنان شخصیتی نخواهد شد که بتواند بر طبق حق خویش، شخصا کسانی را به طرف خود جلب کند - شناخت عمومی از شاه سر چشمه می گیرد... مردم فقط ممکن است شاه را ستایش کنند... وزیر دارایی، جمشید آموزگار، یکی از بالاترین نشان ها را که نشان درجه یک تاج است در نتیجه مذاکره موفقیت آمیز خود برای نرخ مورد موافقت، در سال 1971 دریافت کرد.


این یک موفقیت شخصی محکمی بود که استعدادهای فوق العاده آموزگار را نشان داد که تشریفات امضاء کردن آن از طریق تلویزیون، بر روی شاه متمرکز شود و سران نمایندگان کشورهای تولید کننده نفت یک سخنرانی کوتاه در تمجید از شاه به عنوان طراح موافقتنامه ایراد کنند و نیز بلافاصله بعد از دریافت مدال تاج، تبلیغ شخصی برای آموزگار به طور ناگهانی متوقف شد و او خودش را کنار کشید تا قبول ضرب المثل فارسی، از خطر گل سر سبد شدن در باغ شاه پرهیز کند.


این الگوها تقریبا به گونه ای بی نهایت تکرار می شود. در مورد زمینه مورد علاقه من این الگوها در شرکت ملی نفت ایران به طور وضوح دیده می شود. دو نفر، رضا فلاح و دکتر اقبال، در رأس با یکدیگر در حال رقابت هستند. رابطه مخصوص اقبال و شاه به خاطر وفاداری وی، در دوران مصدق و آمادگی او برای استعفاء از سمت نخست وزیری و از طرف دیگر به گردن گرفتن اشتباه شاه به خاطر دعوت او مطبوعات دنیا برای مشاهده انتخابات فرمایشی، به وسیله مشاور شخصی شاه در امور نفت بودن رضا فلاح اعتدال پیدا می کند. تعداد زیادی از این رقابت ها از طریق تشکیلات و سازمانی که مشتق و منبعث از این رقابت مرکزی بوده گسترش زیادی پیدا کرد. شاه بدون تردید مهارت قابل ملاحظه و نسبتا نبوغ آمیزی در اجرای این سیستم از خود نشان داده است. او باید جزییات بیش از صد شخصیت و روابط متغیر آنها با یکدیگر را در ذهن نگهدارد.


او ناچار است تضمین کند که نه تنها افراد بلکه سازمان ها هم در رقابت متقابل باشند، به طوری که همکاری و نه رقابت بین افراد وزارتخانه خطری متوجه او ننماید. در همان حال این افراد و سازمان ها باید به گونه ای بازی داده شوند که در عین بی اعتمادی به یکدیگر و بدگمانی نسبت به خود و هموطنان خود به مدت طولانی با جدیت کار کنند تا به اهداف مشترکی که شاه برای کشور در نظر گرفته است، دست یابند. این سیستمی است که شاه توسط آن بر یک ملت استوار و یک موج پرخروش اقتصادی فرمان رانده و آن را اداره کرده است. در یک چنین نامه ای جای کافی وجود ندارد اگر بخواهیم پشتیبانی فرعی از این سیستم را که به وسیله کاربرد ماهرانه اندازه های حساب شده سرکوبی و فشار و همچنین استفاده از مجاری متعدد اطلاع به مدارج عالیه و ارائه دقیق چهره فرمانروا را توصیف کنیم. در هر صورت اینها برای شما آشناست و در رژیم های مدبرانه توتالیتر در هر جای دنیا مشترک است.




هدف من در بقیه نامه توصیف فشارهای وارد بر رشد توسعه اقتصادی در این سیستم، اثرات اجرای 20 ساله این سیستم روی شاه و جامعه ایرانی و پیشنهاد کردن گام هایی است که ما ممکن است در پرتو این عوامل برداریم.


ناظران ایرانی و خارجی هر دو بر سر این مطلب توافق دارند که نیازمندی ها و عملیات تجارتی و اقتصاد رشد یابنده ایران، ظرفیت اداره سیستم سیاسی شخصی شاه را بسیار سنگین می نماید. یک نشانه این مطلب اهمیت و رشد عظیم فساد در دولت ایران است. این در ایرگرام (airgram) ضمیمه که من در آماده کردن آن کمک کردم و هنوز درست است، توصیف شده است، به طور انفجارآمیزی رشد کرده است و من معتقدم که فساد و تورم که تا حدودی به هم ارتباط دارند روشن ترین علل بی ثباتی در ایران هستند.


اما در مدت طولانی یا کمتر این خطرهای فوری به خاطر بی کفایتی و بی ظرفیتی سیستم سیاسی شاه برای اداره رشد اقتصادی تقویت و تشدید می شود. امیدوارم توضیحاتم مطلب را روشن کرده باشد که این سیستم با اعطای مهارت های غیر معمولی به شاه برای حفظ کنترل و تمرکز دادن قدرت، فوق العاده است. در مراحل اولیه توسعه اقتصادی ایران قدرت و کنترل مرکزی آنها به طور قابل قبولی در ضمانت اینکه در ارتباط با چند پروژه زیربنایی Infrastructure که سریعا در آن زمان جلو افتاد، بدون اینکه به خاطر تأخیر در دیوانسالاری سست و عظیم ایران خراب شود، مؤثر افتاده بود. اما در حال حاضر برای توسعه اقتصادی ایران مهمتر از ساخت و تأسیس مسئله مدیریت و اداره می باشد.


سیستم سیاسی مرکزی شاه به هر حال در تمام سطوح نیازمند مدیرانی است که دارای حالتی باشند که نه فقط رقابت دیوانسالارانه عادی، بلکه رقابت شخصی شدیدی نیز بین آنان حکمفرما باشد. نیرو و اندیشه ای که باید صرف مطالب اساسی شود، در عوض، صرف دسیسه های مزمن می شود. از آنجایی که قدرت شامل قدرتی است که تقسیم می شود، تمرکز قدرت و کنترل در بالا نیازمند این است که مقدمتا تمام تصمیمات در آغاز گرفته شود.بنابراین سیستم کنترل سیاسی ایران بیشتر درباره هرم خشن مدیریتی که عموما رژیمهای توتالیتر و کشورهای در حال توسعه را شکل می دهد، مبالغه می کند. به علاوه چون سیستم تمامی قدرت را برای همه منظورها در اختیار شاه قرار داده، هنوز امکان ندارد کسی به نمایندگی یا وکالتا بدون اینکه تمام سیستم و موقعیت شاه را مورد تهدید قرار دهد،وظایف خاص اقتصادی را انجام دهد.


به این ترتیب این کفش کهنه در اکثر جاها در هر زمانی بیشتر و بیشتر پا را می زند. اما ایرانیان تحصیلکرده خارج، محیط درگیری درون فردی را در وزارتخانه ها و آژانسهایی که اداره کننده توسعه اقتصادی هستند، تقریبا غیرقابل تحمل می یابند. به علاوه، کندی و تناقض در تصمیم گیری، حس پراگماتیسم ایرانی و استانداردهای غربی را در چگونه انجام دادن کار که خصوصیت این اشخاص است آزار می دهد. نتیجه این، فرار مستمر مغزها به خارج (بر عکس تبلیغات دولت ایران) در تخصص های مهم چندی چون پزشکی و مهندسی است. شما ممکن است از بخش کنسولی، آخرین تعداد ویزای مهاجرت را بخواهید. در ارتباط با این تصمیم والدین ایرانی طبقه متوسط است که می خواهند فرزندانشان تحصیلات خارج را داشته باشند. چه در مدارس خارجی در ایران و چه در خارج، والدین امیدوارند فرزندانشان از اینکه جنبه های منفی شخصیت ایرانی را بگیرند، پرهیز کنند. هم چنین یک مهاجرت دسته جمعی از ادارات دولتی به طرف بخش خصوصی فعال ایران در جریان است. بسیاری از مستخدمین ترجیح می دهند در شرکت های خصوصی کار کنند و دیگران به طور کلی ادارات دولتی را ترک می کنند.




همزمان با این نیروها به طور فزاینده ای هدر می رود. این نیروها هرز رفته بسیار زیاد است. اما مهمتر و تضعیف کننده تر هرز رفتن انسان ها است. وزرا و کارمندان ارشد به طور عادی 15 ساعت در روز کار می کنند از آنجایی که بایستی آنها آماده برای تصحیحات روزانه ضروری غیرقابل شمارش که حرکت تشکیلاتشان را ممکن می سازد، باشند، این رأی آنها غیر ممکن است که درباره هر مسئله ای به طور ثابت دقایقی چند بتوانند کار کنند، و این همراه با عدم امنیت دیوانسالاری که سیستم به آن اعتماد دارد، فشار عصبی زیادی وارد می کند. در عین حال همان سازمان ها جوانان با تحصیلات عالی به علت نداشتن مسئولیت، ترش رو و بی مصرف می شوند، یا اینکه با اتخاذ تصمیم های پیش پا افتاده لازم برای تنفیذ آنها در معرض خطر از دست دادن مشاغل خود قرار می گیرند.


بنابراین به طور خلاصه سیستم سیاسی شاه، به او وسیله ای داده است که توسط آن ثباتی 20 ساله، قدرت به طوری در حال رشد و بالاتر از همه رشد ثابت و عظیم اقتصادی را به دست آورد. هزینه فوری استفاده از این سیستم، این است که اولاً شهرت و دوباره اعتبار بخشیدن به صفات منفی در زندگی و شخصیت ایرانی است که ایرانیان خود از آن (صفات) به اندازه اثرات لاینفک آن، به علت موانعی که در راه رسیدن به رشد ملی و مدرنیزه کردن، ایجاد می کند، متنفر هستند. هزینه بزرگتر و پردوام تر استحکام بخشیدن به شکل مدیریتی است که اگر عوض نشود، به طور مهلکی رژیم را به خاطر علتی بدتر از انتقادی که یک ایدئولوژی می تواند بر پیکر آن وارد آورد، تضعیف خواهد کرد. دیده خواهد شد که رژیم ظرفیت دستاورد را نخواهد داشت و از نیل به اهداف خویش عاجز خواهد ماند.


این، خطر آشکاری برای منافع ما در ایران می باشد، خواه به تدریج، خواه ناگهانی. همان طور که در بالا توصیف شد، تغییر اقتصادی به تغییر سیاسی منجر خواهد شد. این تغییر می تواند تا مرگ شاه به تأخیر افتد، که در این صورت احتمالاً یک دوره طولانی بی نظمی و بی قانونی در بین طبقه متوسط ایران که از قبول ادامه سیستم شاه خودداری کرده و سعی می کند روی یک سیستم جدید کار کند، به وجود بیاید. متناوبا سیستم ممکن است تدریجا طی یک مدت طولانی فرسوده شود. این نوع فرسایش ممکن است اشکالاتی بگیرد که شاه لزوما در آغاز آنرا تشخیص ندهد. (برای مثال مطلب زیر را ببینید).


وقتی برای شاه مسجل شد که سیستم کنترلش از هم پاشیده شده، با سرعت و شتابزدگی احتمالاً با روشهای مؤثری که برای تکنوکرات ها که چرخ ایران را می گردانند، غیرقابل قبول است، درصدد تصحیح آن بربیاید. علاوه بر این، این عکس العمل او را شبیه به یک Canute می کند که سعی دارد مسیر طبیعی و آرام تغییر را حفظ کند. به خاطر نسبت نزدیک ما با شاه خطرهایی که متوجه شاه است، خطر برای ایالات متحده نیز محسوب می شود، مگر اینکه ما وی را آماده و وادار به قبول آنها بکنیم یا ارتباط خویش را، از تلاش هایی که او در جهت باقی ماندن آن (خطرها) می کند، قطع کنیم. ما همچنین باید روشن کنیم که ایالات متحده، این پیشرفت در زندگی ایرانیان و برخورد آن را با سیستم کنترل سیاسی ایران درک کرده است، و این تغییرات را به عنوان چیزی طبیعی و مطلوب، قبول می کند.




بسیاری از تغییراتی که من فکر می کنم که می توانیم حمایت و تفاهم خود را از آنها نشان دهیم، قبلاً در بخش خصوصی آغاز شده است. در سال 1970، مرکز مطالعات مدیریت ایران ICMS در اینجا تأسیس شد. که امسال اولین گروه از آن فارغ التحصیل خواهند شد. همان طور که احتمالاً اطلاع دارید، این مرکز نسخه بدل مدرسه بازرگانی هاروارد است و به موجب قرارداد 10 ساله، این مرکز زیر نظر هاروارد اداره و برنامه درسی آن کنترل می شود. شاه، زمین مرکز را هدیه کرد و شاهزاده عبدالرضا به عنوان رئیس هیئت مدیره ای که ظاهرا هنوز مرکز مطالعات مدیریت ایران را، که به عبارت فارسی یک تشکیلات به غایت تخریبی است، نشناخته است، منصوب گردید.


مدرسه، جدا از هدایای شاه که قبلاً ذکر آن رفت، تماما به بخش خصوصی تکیه دارد. مؤسسین و حامیان آن صریحا قصد دارند با تدریس تکنیک های مدیریت جدید در مدرسه، فشار مانع را در راه مدیریت خوب و صحیح برداشته و محیط بی معنی و هیجان آمیز رقابت شخصی را که الآن تا اندازه زیادی در بازرگانی خصوصی و بخش دولتی نیز حکمفرماست، بشکند. در خاتمه این، آنها اصرار دارند که مرکز، وابسته به کمک های دولت نباشد و در عوض طبق قرارداد تحت نظر هاروارد باشد. من انتظار دارم که مرکز، در آینده تحت فشار زیادی باشد تا خود را تغییر داده و منطبق بر سیستم باشد. در حقیقت یک چنین حمله ای توسط قاسم خرد جو، رئیس هیئت مدیره IMDBI که عضو هیئت مدیره مرکز مطالعات نیز هست، قبلاً شده. ممکن است از شما تقاضای کمک و راهنمایی غیر رسمی در این موقعیت ها و در فرصت های دیگر، چه تشریفاتی و چه جدا، بشود که شما حمایت خود را از مرکز مدیریت ایران، نشان بدهید، با درک و قبول اینکه این مرکز چه معنی و اهمیتی برای ایران دارد.


بخش خصوصی همچنین شروع کرده است به شناخت و عمل بر طبق اینکه پول را برای مردم بیش از هر چیز دیگر خرج کند. تمام طبقات از کارمندان دولت به طور فاحشی کم حقوق می گیرند و وضعیتی است که فساد و بی کفایتی را افزایش داده، و این سابقا برای کارمندان بخش خصوصی در تمام سطوح بجز در سطح خیلی بالا صدق می کرد.


اکنون به هر حال، صنعت خصوصی شروع به مقابله با مشکل عدم کفایت پرسنل و مغزهای متفکر، به وسیله بالا بردن حقوق و امتیازات مخصوص در استخدام کارمندانی جدید با مهارت های خاص، کرده است - برای مثال، فارغ التحصیلان مرکز مطالعات مدیریت ایران و مدرسه بازرگانی خارجی، اکنون به طور منظم حقوق هایی بیش از 120 هزار ریال در ماه دریافت می کنند، در حالی که حداکثر حقوق پرداختی از طرف دولت در حدود 30 هزار ریال است. این کمی حقوق کارگران دولت، رابطه مستقیم با ایالات متحده دارد. بنا بر بررسی هایی که سازمان بین المللی کار انجام داده، دولت تعداد بسیار زیادتری کارمند طبقه متوسط نسبت به بخش خصوصی دارد و تمام کارمندان دولت ایران کم حقوق می گیرند.


این همه برای یک حقوق کارمند دولت آنقدر ساده است که نمی تواند باور کند که کمی حقوق وی به خاطر این است که شاه بیلیون ها دلار جهت خرید اسلحه از آمریکا بر باد داده است. این وضع زمانی وخیم می شود که کارمندان دولت خدمات اجتماعی حیاتی از قبیل بهداشت و تحصیل، را فراهم می کنند. در حال حاضر خشمی عظیم جامعه را فرا گرفته چون درست در زمانی که بالاترین حد خریدهای اسلحه دولت ایران، در معرض عموم قرار گرفت، وزیر بهداری شروع به استخدام پزشکان پاکستانی جهت کار در استان ها کرده است تا از دادن حقوق و تهیه مسکن و امتیازات حرفه ای که پزشکان ایرانی در صورت ترک تهران و یا به خاطر عزیمت از خارج، طالب آنها هستند، اجتناب کند. ممکن است فرصتی به دست آورید و درباره این مسئله با شاه صحبت کنید... من می دانم که سفیر مک آرتور در رابطه با حقوق معلمین با شاه صحبت کرد.




مدت زیادی است که مقامات در قسمتهای معین دولتی، لزوم روش های مدیریت مدرن را دریافته اند. این خصوصا در مورد آنچه که سابقا سازمان برنامه بود و حالا سازمان برنامه و بودجه است، صدق می کند. شاه همیشه نظر دوگانه ای نسبت به این سازمان که بسیاری از بهترین مغزها را تحت نظر رهبرانی قوی و محکم مثل عبدالحسین ابتهاج و خداداد فرمانفرماییان، به دولت جذب کرده، داشته است. شاه تمایل داشته است که استقلال سازمان برنامه را در طول سال های گذشته، که تلاش های زیادی در جهت اینکه یک طرح در مدت تعیین شدن، به اهداف خود برسد و طرح جدیدی آماده شود، انجام می شد را تحمل کند.سپس به طرز مؤثری در اولین سال طرح جدید، قدرت و موقعیت طرح را کاهش دهد. این کاهش قدرت در طرح همیشه باعث عصبانی شدن کارگزار شده است گرچه نتایج (کاهش قدرت) برای او شخصا در طول سال، کمتر مهم و جدی بوده است. ابتهاج برای مدتی به زندان رفت و فرمانفرماییان فقط از کار برکنار شد.


شرکت ملی نفت ایران، در حال حاضر نمونه دیگری از یک چنین محیط هایی در دولت است، در حالی که مقامات خود را با مسئولیت های تازه زیر نظر مدیریت جدید یا کنسرسیوم تطبیق می دهند. سؤال اساسی آنها این است که چطور از روش های مدیریت جدید که کنسرسیوم همیشه داشته است، در سیستم کنترل سیاسی آینده استفاده کنند؟ ظاهرا راه حل این است که شرکت های فرعی نظم یافته با خط های مدرن، که با موضوعات عملی سر و کار دارند، بیشتر باشند، در حالی که شرکت ما در شرکت ملی نفت ایران و شرکت فرعی به راه پیشین خود و همچنین به ایفای نقش قبلی خویش در جریان سیاسی شاه ادامه دهد. فشارهایی که این ایجاد خواهد کرد واضح است. قسمت مشکل تر به عهده شماست که به شاه در درک این مطلب یاری دهید که جوش و خروش و تغییرات حاصله از این تلاش ها، و روشن کردن گاهگاهی و نامنظم سیاست ایران که نتیجه اجتناب ناپذیر آنها خواهد بود، بر بی ثباتی ای که مطمئنا و بالمآل در صورت حفظ این فشارها یا سیاست شل کن سفت کن اختناق و آزادی توسط شاه خواهد انجامید، ارجحیت دارد.


تا به حال من پیشنهاد گام هایی می کردم که ما می توانستیم در تعقیب منافع خویش در موقعیت فعلی و در رابطه با شاه که به احتمال زیاد تا مدتی که در پیش است زنده می ماند، برداریم. معتقدم که ما همچنین باید به خاطر احتمالات دیگر در آینده نامعین که اکنون، احتمالاً به نظر می رسد ولی امکان باقی ماندنش زیاد است، احتیاط هایی بکنیم. ارزش چنین احتیاطی این است که در جلوی چشمان ایرانیان تحصیلکرده و فهمیده ای که هر رژیمی در این مملکت ناچار متکی به آنان است، هویت ما را از شاه جدا می سازد. انجام این کار در موقعیت فعلی از گذشته خیلی نزدیک تا اندازه ای آسانتر خواهد بود، زیرا که موضعی که شاه گرفته درباره اینکه ایران یک ملت استوار و مستقل و بدون وابستگی به هیچ کشوری، دارای ایستادگی کامل بین المللی باشد، راهگشای مقصد ماست. به هر حال اگر از روی بصیرت نگاه کنیم، این کار ما، این نکته را روشن می کند که به خاطر پیوندهای فرهنگی و خصوصی طولانی ثابت و واقعیت های جغرافیای سیاسی و جغرافیای اقتصادی ما منافع دائمی در ایران داریم.




همچنین ما باید این نکته را روشن کنیم که ما و شاه، با هم در تأکید و افتخار به خاطر احترام گذاشتن به ارزش های ایرانی و اصول انقلاب سفید سهیم شویم تا در مقابل از شاه، احترام متقابل به قانون اساسی و استانداردهای خود را، بخواهیم. شاه از ما می خواهد که قانون اساسی خویش را تغییر داده و از فعالیت سیاسی قانونی و اظهار عقیده در ایالات متحده به طور مؤدبانه ولی قاطعانه و بدون عذرخواهی، جلوگیری کنیم. در صورت تکرار این درخواست و تقاضا این نکته باید روشن شود که اینها بیجا و اهانت آمیز است.


اگر چه این تقاضا و رد آن به وسیله دو دولت، به عنوان مسایل محرمانه تلقی می شود ولی اخبار آن به ما و به سرعت از دستگاه ایرانیان گسترش پیدا می کند. در همین جهت، ما باید هم چنین بر روی معامله متقابل بیشتر در روابط مان اصرار کنیم. ما نباید محدودیت های مسافرت مقامات کنسولی و دیپلماتیک خود را بپذیریم. کمونیستی درباره سفر دیپلماتیک یک اساس کافی برای دولت ایران فراهم آورده، تا یک چنین شروطی را بر دیپلمات های کمونیستی به عنوان یک معامله متقابل تحمیل کند، بحث اینکه یک چنین محدودیت هایی لازم است تا دولت ایران قادر به جلوگیری از دیپلمات های کمونیست باشد بی مورد و بی اساس است. به علاوه باید دولت ایران را وادار کنیم که پاسپورت های آمریکایی که ما به ایرانیان می دهیم، قبول کند. این باعث می شود که هم ایرانیان و هم آمریکاییان بتوانند در ایران اقامت داشته باشند و به خصوص به خاطر مشکل زنان آمریکایی که در تأهل مردان ایرانی هستند، دارند. نکته معمول این است که بر طبق قوانین بین المللی ایران منحصرا حق تعیین وضع ملیت افرادی که در حیطه کشور زندگی می کنند، دارد. هیچ شکی درباره وجود این حق نیست. مسئله این است که اجرای این قانون با روابط دوستانه ای که ما و شاه، ادعای داشتن آن را داریم، مناسب است یا نه. از همه اینها گذشته، دولت ایران طبق قوانین بین المللی حق دارد شما و من را بدون توجیه P.N.G. کند، اما دولت ایالات متحده مطمئنا یک چنین عملی را از طرف ایران، بدون اعتراض و اخطار نمی پذیرد. این یک مسئله حقیقی و بسیار دشوار است.


گاهی اوقات تا خودکشی هایی در بین زنان آمریکایی در ایران اتفاق می افتد، هر سال درخواستهای دیوانه کننده ای از طرف زنان آمریکایی از بخش کنسولی می شود که آنها به خاطر قانون طلاق در ایران از فرزندان خود به طور دائم جدا هستند و از اینکه شوهرانشان اجازه دیدار آنها را با فرزندانشان نمی دهند، رنج می کشند و یا به خاطر اینکه شوهرانشان اجازه لازم برای صدور پاسپورت ایرانی را به همسرانشان می دهند، خود را به طور دائم در ایران گرفتار می یابند.اگر وضعیت خیلی بد است یا زنان آمریکایی علایق زیادی در آمریکا دارند گاهی می توان کاری برای آنها انجام داد. به هر حال، با وجود خط مشی فعلی سفارت، بخش کنسولی، در بیشتر موارد، هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. من نمی گویم که این زنان، قهرمان هستند، یا اینکه ازدواج مختلط در ایران، مشکلتر از هر جای دیگر است. این به هر حال عامل کلاسیکی در رویه دیپلماتیک بین المللی و آمریکایی است که به وسیله پافشاری بر رفتار برابر تبادلی برای شهروندان، در روابط خود با دیگر کشورها، یک ملت، احترام برای خویش کسب می کند. ارزش، لیاقت و جلب شهروندان مربوطه، ارتباطی به این ندارد. پافشاری بر این اصل، در اینجا، احترام زیادی برای ایالات متحده کسب می کند. بسیاری از ایرانیان به خاطر اصرار ما، در اجرای حقوق کامل کنسولی در مدت دستگیری و دادگاه Sharor La Bereking اگر چه آن دختر آشکارا، احمق بود، عمیقا تحت تأثیر قرار گرفتند. استانداردها باعث می شود که صرف نظر از ماهیت کشورهای دیگری که ما با آنها، روابط خوب و دوستانه ای داریم، آمریکا حقیقت را حفظ کند.




علاوه بر این، این مشکل زنان آمریکایی یک بمب ساعتی بالقوه، در روابط ما با شاه است. اگر یک وقتی، یکی از این زنان خودکشی کرده و یا کتک خورده، دختر یک سناتور یا برادر زاده رئیس دادگاه عالی باشد. بنابراین، من پیشنهاد می کنم این مشکل با شاه مطرح شود، تا آنجایی که من می دانم، فکر نمی کنم هیچ یک از سفرای ایالات متحده در سالهای اخیر در ایران، درباره این مطلب، با شاه صحبت کرده باشد.


من فکر می کنم عنوان کردن مطلب او را قانع می سازد و این، از مسایلی است که شاه با یک دستور عمومی می تواند حل کند.


باز هم مطلب، برای نوشتن هست، ولی در آن صورت، وقتی برای تایپ کردن باقی نمی ماند. چند نکته در آخر هست، که بعضی از آنها به متن اصلی نامه ای که من می خواهم بدون رعایت هیچ گونه نظمی تقدیم کنم، مربوط است. من امیدوارم که شما، خط مشی ترغیب به گزارش کردن وقایع کوچک را همان طور که اتفاق می افتد بدون اینکه مستلزم تطابق با خط خاصی در سفارت باشد، ادامه دهید. یک مسئله دشوار، گزارش کردن شایعاتی است که اخیرا در رابطه با ازدواج قانونی دوم شاه با گیلدا عضد، اوج گرفته است.


مسئله اینجاست که آیا شایعه به طور گسترده ای به وسیله ایرانیان مهم پذیرفته شده یا نه، تا آنقدر که آنها، نسب به آن عکس العمل نشان دهند. بسیاری از این شایعات را، یک مدت طولانی نمی توان تأیید کرد اما عکس العمل نسبت به یک شایعه ای که برای ایالات متحده اهمیت دارد، یک حقیقت قابل تأکیدی است که باید گزارش شود.


گاهگاهی، دولت ایران دادگاه های قانونی تروریست ها را علنی می کند. این دادگاه ها به وسیله نظامیان اداره می شود که نه فقط استانداردهای آمریکایی و اروپای غربی لازمه مراحل دادگاه را نقض می کنند، بلکه همچنین از حفاظت های امنیتی و رویه ای که مجرم به طور عادی در دادگاههای عادی ایران دارد، چشم پوشی می کند.


خبرنگاران غربی و نمایندگان سازمان های بین المللی که شامل آنهایی است که قابل احترام و غیر کمونیست هستند مثل هیئت ژوری بین المللی سازمان ملل ((Geneva، در این دادگاه های علنی شرکت می کنند. نتیجه، عکس العمل بد در مطبوعات بین المللی و محکوم سازی به وسیله سازمان بین المللی است که هویدا، شاه و سخنگوی دولت ایران به آن به صورت بدی، جواب می دهند. از این رو تصور جهانی از اینکه این رژیم تجاوزکار و متکبر است، تشدید می شود. آنها به نظر نمی رسد هیچ گاه کنجکاوانه بفهمند.


سیر قبلی حوادث، حداقل سه بار در زمانی که من اینجا بودم، اتفاق افتاده است. ما دو کار می توانیم در این باره انجام دهیم.


اول، هنگامی که یک دادگاه، علنی اعلام شد و مطبوعات دعوت شدند، ما باید اجازه برای یک مأمور سفارت، برای شرکت در دادگاه بگیریم و در صورت موافقت، یک نفر را به دادگاه بفرستیم. این مطلب به صورتی قوی مطرح می شود طوری که این اهانت به ما نشود که مربوط به دادگاه هستیم. اگر دولت ایران در علنی کردن دادگاه ها، پافشاری کرد، ما باید اولاً بشناسیم: در این دادگاه ها چه می گذرد. به خاطر اینکه وزارت امور خارجه و دولت آمریکا آماده برای پرسش انتقادی باشد که به شاه بفهمانیم چرا در این موقع، علنی کردن دادگاه، در مقابل بیشتر غربی ها صرف نظر از تعهدات سیاسی آنها (غربی ها) و گناهکار یا بیگناه بودن متهم، اینقدر اهانت آمیز است. انجام این کار دشوار خواهد بود. افرادی که می توانند نقطه شروع باشند، علم و هویدا هستند. یک تذکر مفید و محتاطانه به شاه می تواند این باشد که به او گفته شود که این نوع دادگاه ها، کاری است که کمونیست ها انجام می دهند.




آخرین نکته در این نامه شاید مهمترین آن باشد. در سه سال و نیم اقامت در اینجا، من در خدمت سه سفیر بوده ام. رهبری خاص مسایل ما در ایران کاملاً مستلزم وجود سفیری به مدت طولانی در ایران است.


از این رو، وقتی من اینجا را ترک می کنم، خیلی امیدوارم که شما بتوانید حداقل بیش از سه سال در ایران بمانید و رهبری سفارت را به عهده بگیرید و هم چنین نوعی رابطه توسعه یافته با شاه برقرار کنید که ما در سال های دشوار آینده به آن احتیاج خواهیم داشت.


با احترام


جان.ال.واشیورن


منشی دوم سفارت




منبع: اسناد لانه جاسوسی - جلد 1 - کتاب 1 - صفحه 375
تصاویر سند
سند قبلی سند بعدی
(طرح) پیش نویس 4 ای 50 بین دولت ایران و دولت استرالیا 78 825 1304 A سفارت) AAJ, AAKAAL, AAM, AAH ARMISH Armish B CSF Commerical Aclion Program (CAP) DAUGHERTY FY 80 CAP FOR IRAN Fy 78CAP Fy 79CAP Fy80 (درآمد سرانه ناخالص ملیGNP) GATT= General Agreement on tariffs and Trade GGA Gonra Gonro Green Card IBEX IIADF IPAC JPO KEY LDC MAAG Maag و Armish Magor Major OPEC OSCO Omperialism P Pro Quo liasion (QUID) SRF (تسهیلات ویژه گزارشی نویسی) STY STY (1) SWITCHING TAR TZE Touch Russ UNIFIL USICA UZM VHU VNR WAP ژانویه 78 «سند هُرست» «فروش های نظامی آمریکا به ایران «قرارداد » OER «قرارداد قرن» «قراردادهای واترگیت» «معامله شکر» «کاپیتولاسیون» آزادی آزادی بیان و حقوق بشر آسوشیتدپرس آشوریها آلمانی) آمریکایی آمریکن بل اینترنشنال آموزش و پرورش آموزش و پرورش عمومی آموزشی آنارشیسم آنزوس (استرالیا و زلاندنو) آژانس فرانس پرس آی. بی. ام ائتلاف ملی ابقاء امتیازات اطلاعات جاسوسی آمریکا در ایران ابقای شاه اتاق اصناف تهران اتاق بازرگانی ایران و آمریکا اتحاد جماهیر شوروی اجازه انتقاد مجلس از دولت اجازه ورود کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا به بنادر ایران اجتماعی اجلاس کمپ دیوید اخلاقیات اسلامی اخوان المسلمین اداره برنامه های شهری شهرداری تهران اداره مهاجرت ارتش ارتش آمریکا ارتش ایالات متحده ارتش ایران ارمنی ارمنیها اس. آر. اف استعمار اسرائیل اسرائیل در رابطه با معاهده با مصر اسلام اسلام شیعه فارسی اسلامیون بنیادگرا اسماعیلیه اسناد اسبکس اصل 4 ترومن اصل چهار ترومن اصلاحات ارضی اطلاعیه حقوق بشر آمریکا اعلامیه 30 تیر اعلامیه‌های بگین افغان افغانستان اقتصاد ایران اقتصاد جهانی اقتصاد فئودالی اقتصاد ملی اقتصادی اقتصادی ایران اقدامات امنیتی نظامی اقلیت ها الغای کاپیتولاسیون امتیاز انحصاری شکار میگو در خلیج فارس امتیازات پروازی امضاء قرار داد منع آزمایشهای هسته ای امضاء پیمان صلح مصر و اسرائیل امضای پیمان دوستی میان شوروی و عراق در سال 1972 امور خارجه کنگره امور قضائی امورداخلی ایران امپریالیست امپریالیسم امپریالیسم خون خوار آمریکا انتخابات انتفاع محفوظ (کپی رایت) انجمن ایران و آمریکا انجمن مدیریت آمریکا در نیویورک انجمن نویسندگان آمریکا انجمن وکلای ایران انعقاد قرارداد جدید با کنسرسیوم انعقاد پیمان صلح بین مصر و اسرائیل انقلاب اسلامی انقلاب سفید انقلاب سفید. انقلاب شاه و ملت انقلاب فوریه انگلیس در 1907 اوپک اپوزیسیون ایدئولوژی ایدئولوژی مارکسیستی ایدئولوژیک ایر فرانس ایران ایران ایر ایران ایر (هواپیمایی ملی ایران) ایرفرانس ایل قشقایی بابیه بارنامه ها بازار بین المللی نفت بازرگانی بانک اعتبارات (خصوصی) بانک مرکزی بانک مرکزی ایران بانک ملی بانک ملی ایران برنامه FMS برنامه اصل چهار ایالات متحده برنامه اصلاحات ارضی برنامه بگین برنامه کمک امنیتی ایالات متحده بریتیش ایرویز بل هلیکوپتر بلوچ بنیادگرایان مذهبی بهائیان بهائیت بهائیها بهایی بهاییان بوروکرات بوروکراسی بولتن پزشکی بی بی سی بین الملل سوسیالیست تاریخ معاصر ایران تجاری تجدد تجدد به سبک غربی تجزیه و تحلیل اقتصادی تحریم رودزیا توسط آمریکا که در 7 ژوئن 1979 تحریم نفت اعراب تحویل گاز طبیعی تراکتورسازی تبریز تروتسکیست ترکمن چای تسنن تشکیلات مسلمین تشیع تظاهرات مذهبی تبریز تظاهرات ۱۹۶۳. تعهد شوروی تعهد کوبا تعهدات قراردادی با اتحاد شوروی تفاهم نامه 1972 شانگهای تلویزیون ملی ایران تمامیت ارضی ایران تندروهای اسلامی توافق 1974 توافق با شاه ایران در مارس 1975 توافق سری آمریکا و عربستان توافق صلح بین مصر و اسرائیل توافق نامه همکاری هسته ای ایران و آمریکا توافق کمپ دیوید توافقنامه 300 میلیون دلاری سال 1976 توافقنامه اتیوپی توافقنامه مسکو تورم تکنوکرات تکنوکراتها تگزاس اینسترومنت تیپ ویژه گارد سلطنتی جامعه ایرانی و اسلامی جامعه دانشگاهی جامعه سیاسی ایران جامعه شناس جایزه استالین جبهه دموکراتیک ملی جبهه دمکراتیک ملی جبهه ملی جلسه ویژه خلع سلاح در نیویورک جمهوری اسلامی جمهوری خلق چین جمهوری دمکراتیک جناح چپ جنبش رادیکال ایران جنبش کشورهای غیر متعهد جهان اول جهان سوم جهودها حاکمیت ایران حاکمیت سیاسی حجاب حزب اتحاد حزب ایران حزب ایران نوین حزب توده حزب توده کمونیست حزب جمهوری خلق مسلمان ایران حزب جنبش ناسیونالیسیتی ایران حزب دمکرات آذربایجان حزب رستاخیز حزب سیاسی حزب پان ایرانیست حزب کمونیست ایتالیا حق انحصار در پرورش و صید میگو حق تمامیت ارضی ملت ها حق دست یابی به بنادرِ ایران برای کشتی‌های نیروی دریایی. حق پرواز ایالات متحده حق پرواز بر فراز ایران حقوق بشر حقوق بشر آمریکا حقوق بشر و آزادی حقوق زنان حکومت الهی حکومت دمکراتیک حکومت نظامی حکومت نظامی (MLA) خاندان پهلوی خانواده سلطنتی خبرگزاری بین المللی یونایتدپرس خبرگزاری فرانسه خبرگزاری یونایتدپرس خدمات درمانی خرید لوازم هلی کوپتر از آمریکا خط امام دادن امتیاز تنباکو به انگلیس ها دست چپی دفتر سازمان مستشاری ایالات متحده دلار دموکراسی دمکراتیک دمکراسی دنیای سوم دولت دولت آمریکا دولت ائتلاف ملی دولت اسلامی دولت ایران دولت بازرگان دولت بختیار دولت بریتانیا دولت تهران دولت عراق دولت فدرال دولت فرانسه دولت موقت ایران دولت نظامی دومنیکس(11) (آلمان غربی) و اجی آی پی(12) (ایتالیا) دکترین نیکسون دگماتیسم دیوانسالاری دیپلماتیک دیکتاتور ر رأی کانال پاناما رئیس ساواک اصفهان رادیو بی بی سی رادیو بی. بی. سی رادیو تلویزیون ملی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیو و تلویزیون ملی ایران رادیوی B.B.C رادیوی بی بی سی رادیکالها رادیکالیسم راهپیمایی رفراندم رفراندم عمومی رفراندوم رفراندوم عمومی رهبران مذهبی میانه رو روابط ایران و آمریکا روادید توریستی روتاری روزنامه رستاخیز روس روسیه در تابستان 1963 روشنفکران لیبرال روشنفکرها رژیم شاه رژیم شاهنشاهی رژیم پهلوی زرتشتیان سازمان آزادی بخش فلسطین سازمان امور خاور نزدیک سازمان انرژی اتمی سازمان اوپک سازمان سیا سازمان عفو بین الملل سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان مستشاری آمریکا سازمان ملل سازمان ملل متحد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سالت(Salt) ساواک سلسله صفویه سلطان مشروطه سلطنت سلطنت پهلوی سنتو سنوسی سنی سوئیس ایر سوسیال دموکرات ها سوسیال دمکرات سوسیال دمکراسی سوسیالیزم سوسیالیست سوسیالیست بین الملل سوسیالیسم سوسیالیسم عربی سونانگول سپاه پاسداران سپاه پاسداران انقلاب سیا سیاست افزایش سهام آمریکا سیاست انرژی آمریکا سیاست خارجی سیاست خارجی ایران سیاست قیمت گذاری نفت سیانکو مودا سیتو شاخه مذهبی جبهه ملی شرکت (اسکو OSCO) شرکت آمریکایی بل اینترنشنال شرکت آمریکایی بین المللی بل شرکت آمریکایی پارسون شرکت اس آ اس شرکت اسکو شرکت انتقال نیروی توانیر شرکت انحصاری دخانیات شرکت ایپاک شرکت بل هلیکوپتر شرکت بیمه ایران شرکت بین المللی آمریکایی بل شرکت بین المللی بل هلیکوپتر شرکت بین المللی هلیکوپتر بل شرکت بین المللی هلیکوپتر سازی بل شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل شرکت توانیر شرکت جنرال الکتریک شرکت راکول اینترنشنال شرکت سیلوانیا شرکت سیکورسکی شرکت لاپکو شرکت لاکهید شرکت لایکو شرکت لوفت هانزا شرکت مخابرات شرکت مخابرات ایران شرکت ملی نفت ایران شرکت ملی پتروشیمی ایران شرکت نفت شرکت نفتی اسکو شرکت نفتی اُسکو شرکت نورتروپ شرکت هلکوپترسازی بل اینترنشنال شرکت هلیکوپتر سازی بل شرکت هلیکوپترسازی بین المللی بل شرکت هوا فضایی گرومن شرکت هوافضایی گرومن شرکت هواپیمائی گرومن شرکت هواپیماسازی لاکهید شرکت هواپیماسازی هیوز شرکت هواپیمای ایرفرانس شرکت هواپیمای ملی ایران شرکت هواپیمایی ایران شرکت هواپیمایی پان آمریکن شرکت هواپیمایی گرومن شرکت پارسونز شرکت گرومان شرکت گرومن شورای آشتی ملی شورای انقلاب اسلامی شورای سلطنت شوروی شوروی در مورد اقیانوس هند شیخیه شیعه صادرات صادرکننده نفت صدای آمریکا صلح استکهلم صلح بین مصر و اسرائیل صلح جهانی صلح خاورمیانه صلح سادات و اسرائیل صلح عقاب (تائیس تاکان ها TACANS) صلح مصر و اسرائیل صلح کمپ دیوید صلیب سرخ صهیونیست صهیونیسم ضد عثمانی ضد مذهب طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل طرح بازرگانی کشاورزی طرح بزرگ تولید اتومبیل طرح خمپاره «ساگاد» طرح دومین لوله گاز (یعنی ایگات 2) طرح ملی کردن نفت طرح های IMD و DST طرح های چند جانبه ای طرح پوشش صلح طرح ژاپنی ساختن پالایشگاه طرحهای آلمانی و ایتالیایی طرفدار شاه طعنامه 3263 عدم گسترش سلاح های اتمی عراق عضویت در سنتو عفو بین الملل عناصر چپ عهدنامه دوستی بین افغانستان و شوروی عهدنامه ساندرز غیرنظامی فاشیسم مذهبی فدائیان فدائیان خلق فدائیان خلق مارکسیست فدائیان مارکسیست فدائیان و مجاهدین فدائیان کمونیست فداییان خلق فدرال فدرالیسم فراماسون فرقه بهائی فرقه وهابی فرمانده کل نیروهای مسلح ایران فرماندهی کل قوا فرهنگ چینی و کنفوسیوسی فرهنگی فروش نفت سفید و نفت حرارتی قانون 1959 قانون اساسی قانون اساسی ایران قانون انرژی قانون جنایی (امنیت کشور) قانون فروش هواپیما قانون منع حمله و انتقاد به سران دولتهای بیگانه قانون میراث اسلامی قانون وضعیت قدرت جهانی قرادادهای نظامی قرار داد 1919 قرار داد MIAC قرار داد آوریل 1974 با UNDP (برنامه توسعه سازمان ملل) قرار داد کمپ دیوید قرارداد (LOME) قرارداد (شماره 746 قرارداد 1907 بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی قرارداد 1921 ایران و شوروی قرارداد 1921 شوروی قرارداد 1947 قرارداد 1959م قرارداد 1972 قرارداد 1976م قرارداد 99 جیپ ام قرارداد ABS قرارداد FCS قرارداد IDRO/ Voest Alpine (از اطریش) (IVA) قرارداد IR قرارداد MBK قرارداد SAM P2 قرارداد SVA قرارداد TAFT قرارداد UZM قرارداد VLN قرارداد VNR قرارداد WAL قرارداد «سورز» در سال 1920 قرارداد آر.اف قرارداد ابوموسی قرارداد اتمی قرارداد اتمی بین ایران و آمریکا قرارداد احداث مجتمع هسته ای در برزیل قرارداد ارضی روس قرارداد استرالیایی قرارداد اشتورا قرارداد اشتوره قرارداد الجزیره قرارداد الجزیره با ایران قرارداد اکتبر 1978 قرارداد ایران با کنسرسیوم قرارداد برای از سرگرفتن ساختمان یک نیروگاه در منطقه تبریز قرارداد بندیکس قرارداد بین آریانا و داگلاس قرارداد ت قرارداد تجاری ایران و شوروی قرارداد ترانزیت ایران قرارداد ترانزیت ایران و شوروی قرارداد ترانزیت با شوروی قرارداد تهران قرارداد تکمیلی نفت گلشائیان قرارداد خرید چند FRIGATE از نوع لوپور از ایتالیا به مبلغ 225 میلیون دلار قرارداد خریدهای نظامی خارجی شماره IR قرارداد دو جانبه با ایالات متحده قرارداد دوجانبه 1959 قرارداد دوجانبه 1959م قرارداد دوجانبه اتمی قرارداد دوطرفه انرژی اتمی قرارداد ذوب آهن قرارداد ذوب آهن شاه با اتحاد جماهیر شوروی قرارداد روبل و روپیه قرارداد ریو قرارداد شماره IR قرارداد شوم «دوراند» میان امیر عبدالرحمن خان و انگلیس ها قرارداد صلح قرارداد صلح اسرائیل و مصر قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل قرارداد صلح خاورمیانه قرارداد صلح مصر و اسرائیل قرارداد صلح کمپ دیوید قرارداد مارس 1975 الجزیره با رژیم شاه قرارداد متارکه اوت 1920 که بین ترکیه و قدرت های وقت قرارداد مرکب یک میلیارد دلاری جت های آلفای فرانسوی و FRIGATE های لوپوی ایتالیایی قرارداد مشترک 50 قرارداد مصر و اسرائیل قرارداد منعقده بین سازمان برنامه با انستیتو نفت فرانسه (IPF) قرارداد مهندسی مشترک با کارخانجات آلمان و اطریش قرارداد نفتی با فرانسه قرارداد نیروگاه هسته ای بوشهر با KWU قرارداد همکاری هسته ای دوجانبه بین ایران و آمریکا در ژوئیه 1978 قرارداد وستینگهاوس قرارداد پ قرارداد پشتیبانی برای هلیکوپترها قرارداد چهار جانبه ونزوئلا قرارداد ژنو قرارداد کالیبراسیون موشک های تاو قرارداد کالینگاز قرارداد کمونیستی آکرا در سال 1978 قرارداد کمپ دیوید قرارداد کنسرسیوم قرارداد کنسرسیوم نفت قرارداد گاز قرارداد گاز شوروی قرارداد گندمک بین امیر پشتون ها (امیرمحمد یعقوب خان) و انگلیس ها قراردادهای 3 نوامبر 1943 قراردادهای STA قراردادهای SXA و SXK قراردادهای TAFT قراردادهای «کمپ دیوید» قراردادهای انگلیس و آلمان قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی قراردادهای بغداد 2 قراردادهای بیت الدین قراردادهای تجاری با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی قراردادهای ترکیه قراردادهای تهران قراردادهای تهران / تریپولی / بغداد در نیمه اول 1971 قراردادهای خریدهای نظامی خارجی VZZ, WAK, WAL, WAG قراردادهای خریدهای نظامی خارجی با شناسه VZZ, WAK, WAL, WAG, Ect قراردادهای شل قراردادهای فرانسوی و انگلیسی قراردادهای فروش اسلحه قراردادهای ناصرالدین شاه قاجار با بارون ژولیوس دورویتر انگلیسی و مظفرالدین شاه با ویلیام ناکس دارسی قراردادهای نفتی قراردادهای پشتیبانی هلیکوپترها قراردادهای چهار کشتی (اسپراونس) قراردادهای کمپ دیوید قراردادهای گرومن قراردادهای گلف و بریتیش پترولیوم قطع نامه جاویتس قطعنامه 1514 قطعنامه 17 مه سنا قطعنامه 17 می سنای آمریکا قطعنامه 1973 قطعنامه 242 قطعنامه 242 سازمان ملل قطعنامه 242 سازمان ملل متحد قطعنامه 242 شورای امنیت قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 242 مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 242 و 338 قطعنامه 242. قطعنامه 2799 و 2949 قطعنامه 2832 قطعنامه 3368 قطعنامه 425 قطعنامه 435 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه بغداد قطعنامه جاویتز قطعنامه جاویتس قطعنامه سنا قطعنامه سنای آمریکا قطعنامه سنای آمریکا علیه ایران قطعنامه شماره 242 قطعنامه شماره 338 شورای امنیت قطعنامه شورای ملی مورخه 23 آذر ماه 1327 قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه های اجلاس بغداد قطعنامه های بغداد قطعنامه های کنفرانس بغداد قطعنامه کوبا قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل قطعنامه 242 قوانین جزائی ایران لاوی لایحه استقلال دانشگاه لایحه اسمیت. موندت لایحه اصلاح اراضی لایحه اعطاء حقوق بیشتر به زنان لایحه سانسور دولت در مورد تبریز لایحه قانونی لایحه وضعیت لجستیکی لغو قانون اعطای مصونیت سیاسی به نظامیان ایالات متحده که در 1964 به تصویب رسید لغو قراردادهای نفت با ایالات متحده لنینیست لنینیسم لوزان لوفت هانزا لیبراسیون لیبرال لیبرال دمکرات لیبرال دمکراتیک لیبرال های متجدد م) ماتریالیسم ماده ۶۶۱ بنگاه عمران بین المللی (AID ) مادی گراهای چپ مارکسیست مارکسیست اسلامی مارکسیست ها مارکسیست های چپ مارکسیستها مارکسیستی مارکسیسم مازوفیزم مانسفیلد متروی تهران مجاهدین مجاهدین خلق مجاهدین خلق ایران مجلس خبرگان مجلس سنا مجوزهای سیاسی رژیم سابق محصلین مخالفین مذاکرات آینده مدیریت ایالات متحده برای AFSA مذاکرات اقیانوس هند. مذاکرات ایران مذاکرات تسلیحاتی ایران و آمریکا مذاکرات دو جانبه و موافقتنامه های دو جانبه درباره هواپیمایی کشوری مذاکرات دوطرفه انرژی اتمی مذاکرات راه آهن مذاکرات سالت مذاکرات صلح خاورمیانه مذاکرات صلح در خاورمیانه مذاکرات مدیریت ایالات متحده مذاکرات مربوط به حل و فصل اختلافات.افزایش تعهدات بیمه ای در ایران مذاکرات مربوط به حمل و انتقالات سلاح های عربستان سعودی مذاکرات نیوسام مذاکرات هاوانا مذاکرات هیئت مسائل امنیتی مذاکرات هیئت مسائل مملکتی مذاکرات هیئت مسایل مملکتی مذاکرات کمپ دیوید مذهب مذهبیون مستشار نظامی مستشاران نظامی مستشاری نظامی مسلمان رادیکال مسلمان های راست مسلمانان مسلمانان رادیکال مسلمانان شیعه مسیحی مسیحیان مشروطیت مصر مطبوعات بین المللی معامله لوپو معامله گاز معاهده 1921 معاهده 1921 ایران و شوروی معاهده 1921م معاهده 1937 معاهده 5 معاهده اسلامی معاهده الجزیره معاهده تلاتلولکو (Tlatelolco) معاهده دوستی معاهده ریواست معاهده صلح بین مصر و اسرائیل معاهده صلح ما بین مصر و اسرائیل معاهده صلح چین معاهده صلح کمپ دیوید معاهده قاهره معاهده مارس ۷۵ معاهده مصر و اسرائیل معاهده وین معاهده کمپ دیوید معاهده کنسرسیوم معلمین ملی شدن صنایع ملی گرا مناقصه شاهراه 800 میلیون دلاری بحرین و عربستان سعودی منشور منشور ملل متحد موافقت نامه امنیت کره جنوبی موافقت نامه تهران موافقت نامه دوجانبه انرژی هسته ای موافقت نامه صلح مصر و اسراییل موافقت نامه مصر و اسرائیل موافقت نامه های کمپ دیوید موافقت نامه هوایی ایران موافقت نامه هوایی ایران و شوروی موافقت نامه کمپ دیوید موافقتنامه 1947 ایالات متحده موافقتنامه 1975 الجزیره موافقتنامه بازرگان موافقتنامه تهران موافقتنامه تهران در فوریه 1971 موافقتنامه دوجانبه اتمی موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی موافقتنامه صلح مصر با اسرائیل موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت ایالات متحده آمریکا موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا موافقتنامه های 1943 و 1947 دولت ایران موافقتنامه های اصلی 1943 و 1947 موافقتنامه های تضمین سرمایه موافقتنامه کمپ دیوید موافقتنامه گرومن موافقتنامه ۱۹۷۳. موقعیت استراتژیک میانه روها میانه روهای مذهبی ناتو ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) ناسیونالیست ناسیونالیستی ناسیونالیسم نامه 1959 نامه والدهایم نامه چارلی از نهضت آزادی نظام سلطنتی پهلوی نهضت آزادی نهضت اسلامی نو افلاطونی نوگرا نوگرایان نیروهای آمریکا نیروهای خمینی نیروهای مسلح نیروهای مسلح ایران نیروی دریایی نیروی دریایی آمریکا نیروی دریایی ایالات متحده نیروی زمینی ارتش ایران نیروی مسلح نیروی هوایی نیروی هوایی آمریکا نیروی هوایی انگلیس نیروی هوایی ایران نیروی هوایی بریتانیا نیروی هوایی شاهنشاهی ه قطعنامه 242 هریس اینترنشنال هلیکوپترسازی بل هواپیمائی ملی ایران هواپیمایی ایران ایر هواپیمایی ایرفرانس هواپیمایی بریتانیا هواپیمایی ملی ایران هواپیمایی پان آمریکن هیأت مستشاری نظامی هیأت مستشاری نظامی آمریکا هیئت مستشاری نظامی هیئت مستشاری نظامی آمریکا هیئت های دیپلماتیک هیئت های دیپلماتیک غربی و مؤسسه گسترش نفتی آراکان(13) واقعه قم وزارت امور خارجه انگلیس وزارت بازرگانی وزارت دفاع آمریکا ولایت فقیه پارلمانی شاهنشاهی بریتانیایی پاسداران انقلاب پان آمریکن پان اسلامیک پان امریکن پان ایرانیست پراگماتیست پراگماتیسم ایرانی پروتستان پروتکل بلغارستان پروژه تولید نفت در ایران پروژه پالایشگاهی خارجی (ژاپنی پروژه کالین گاز پلیس پهلوی پیشنویس قانون اساسی پیمان (کنوانسیون) وین پیمان 1970 پیمان 32 پیمان ANDEAN پیمان RCD پیمان آتلانتیک پیمان آتلانتیک شمالی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیمان اقتصادی بغداد پیمان الجزایر در سال 1975 پیمان بغداد پیمان دوجانبه هسته ای پیمان دوستی شوروی پیمان سال 1921 [1300] بین ایران و شوروی پیمان سالت پیمان سالت (SALT) پیمان سعد آباد پیمان سنتو پیمان سیتو پیمان صلح (مصر و اسرائیل پیمان صلح اسرائیل و مصر پیمان صلح بین مصر و اسرائیل در ماه مارس 1979 پیمان صلح خاورمیانه پیمان صلح مصر پیمان صلح مصر با اسرائیل پیمان صلح مصر و اسرائیل پیمان صلح مصر و رژیم صهیونیستی پیمان صلح ژاپن در سال 1951 پیمان مصر پیمان مصر و اسرائیل پیمان منطقه ای «سنتو» پیمان ناتو پیمان نظامی سنتو پیمان ورشو پیمان کمپ دیوید پیمانهای O.A.S (در آمریکای لاتین) پیمانهای کمپ دیوید چادرنشینان چریک های فدایی چریک های فدایی خلق چهارمین دور مذاکرات آمریکا چوپانان چپ ها چپ گراها چپگرا چپی عرب چپی ها ژئوپلتیک ژاندارم آمریکا ژاندارم منطقه ژاندارمری ژاپن کاتولیک کانون ملی گرایان کانون وکلا کاپیتالیزم کاپیتولاسیون کاپیتولاسیون؛ کشورهای جهان سوم کمونیست کمونیست ها کمونیستها کمونیستی کمونیسم کمپ دیوید کمیته کمیته های انقلاب کمیته ژنو کمیسیون کمیسیون بین المللی حقوق دانان کنترل دیتا کورپریشن کنسرسیوم کنسرسیوم اروپایی مرکب از سی.اف.پی(10) (فرانسوی) کنسرسیوم از شرکتهای کنسرسیوم از شرکتهای ژاپنی کنسرسیوم تکساکو کنسرسیوم موبیل کایو کنسرسیوم نفت کنسرسیوم نفتی کنسرسیومی متشکل از فیلیپس هیسپان اویل کنفرانس کنفرانس مطالعات آمریکایی کنفرانس مقامات مهم کنسولگری کنفرانس پیمان بغداد کنفرانس ژنو کنفرانس کشورهای غیرمتعهد کنوانسیون کنوانسیون مرزی و مالی ایران و شوروی کنوانسیون وین کنوانسیون ژنو کنگره جهانی سوسیالیست ها کهنه پرستی کودتا کودتای نظامی کوکتل مولوتف گتی و شرکت نفت ایتالیا گروه اتحاد برای آزادی گروه تل زعتر گروه توحیدی گروه رادیکال چپ گروه صفر قهرمانی گروه فرقان گروه مجاهدین خلق گروه های چپ گروههای اسلامی راستگرا گروههای پارتیزان گروههای چپی گرین کارت گزارشگری گفتگوهای دو جانبه CIEC در پاریس گلستان گلف گلف و بریتیش پترولیوم برای عرضه نفت و فروش آن به طرف ثالث یمانهای کمپ دیوید ین الملل سوسیالیست یهودی ها یهودیان یهودیها یونایتد تکنولوژی یونایتدپرس یگان حمل و نقل هوایی مک