در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

مقدمه و معرفی اسناد کتاب بیست و نهم

موضوع سند

مقدمه و معرفی اسناد کتاب بیست و نهم
مشخصات ارسال سند

از: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

متفرقه

به:

متن سند




کتاب بیست و نهم



افغانستان (1)


 






بسم اللّه الرحمن الرحیم...


ما، بار دیگر پشتیبانی بی دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانی اعلام می داریم و اشغالگران را شدیدا محکوم می نماییم. ما مسلمانیم و شرق و غرب برایمان مطرح نیست، ما از مظلوم دفاع می کنیم و بر ظالم می تازیم، این یک وظیفه اسلامی است.


امام خمینی


برای بررسی کوتاه در مورد افغانستان و شناخت هر چند سطحی از جریاناتی که در افغانستان واقع شده و می شود، احتیاج به ذکر نکاتی کوتاه، خارج از اسناد موجود در این کتاب ضروری به نظر می رسد و ضروری ترین این نکات، اوضاع جغرافیایی این کشور و تا حدودی وضع تاریخی آن است، اما در بعد سیاسی قضایا، چون محدودیت در چهار چوب اسناد وجود دارد، سعی می شود تا حد امکان از این محدوده خارج نشده و بیشتر به خود اسناد پرداخته شود.


جغرافیای افغانستان: کشوری است در آسیای مرکزی با تخمینا 22 میلیون نفر جمعیت که از شمال به شوروی و از غرب به ایران و از شرق و جنوب به پاکستان و از شمال شرقی به چین محدود است. افغانستان هر چند به دریا راهی ندارد ولی به علت هم مرزی با پاکستان و بلوچستان ایران و پاکستان می تواند به عنوان راهی مطلوب برای دستیابی شوروی به آب های گرم جنوب و اقیانوس هند باشد و خود این امر یعنی دستیابی روس ها به اقیانوس هند و دریای جنوب یکی از هدف های استراتژیک دراز مدت آنان از زمان تزارها تاکنون بوده و به خاطر شرایط دنیای حاضر این امر از ویژگی خاصی برخوردار شده است. اقتصاد افغانستان تا حدود زیادی به زراعت و دامداری سنتی متکی است. معادنی از قبیل گاز، نفت، آهن، مس، ذغال سنگ، اورانیوم و سنگ های گرانقیمت نیز وجود دارد که به علت عدم وجود سرمایه و متخصص کافی، اکثر این معادن هنوز مورد بهره برداری واقع نشده است؛ فقط لعل و گاز جزء صادرات افغانستان محسوب می شود.


جمعیت غالب روستانشین این کشور با رقمی حدود 85% جمعیت کل کشور در فقر شدیدی به سر می برند و این امر به اضافه سیستم خان بازی و رشد فئودال ها که ناشی از سیاست های رژیم های استعماری گذشته است، این روستاییان را کمترین امکانات رفاهی محروم کرده است.


بی سوادی 98% از مردم و در نتیجه پایین بودن سطح فرهنگ و عدم آگاهی سیاسی و مذهبی و


ص: 483




همچنین ناهماهنگی نژادی و قومی (در افغانستان نژادها و اقوام گوناگون مانند پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن، نورستانی بلوچی و... وجود دارد) منتهی به رشد افکار نژادگرایانه و قوم گرایانه گردیده و این امر در دوران متفاوت منجر به جنگ های شدیدی شده و همیشه به عنوان یک حربه برنده و تیز در دست استعمارگران برای نفوذ در خاک افغانستان بوده است. امضای قرارداد گندمک بین امیر پشتون ها (امیرمحمد یعقوب خان) و انگلیس ها و یا قرارداد شوم «دوراند» میان امیر عبدالرحمن خان و انگلیس ها در سال 1839 گویای روش بهره وری های استعمار از اختلافات نژادی در افغانستان می باشد. متأسفانه علیرغم ضربات سنگینی که مردم افغانستان از این امر خورده اند، هنوز هم این مسئله گریبانگیر آنها می باشد و حتی تشکیل گروه ها و سازمان ها در سال های اخیر نیز بیشتر انگیزه نژادی و زبانی داشته تا انگیزه مکتبی و ایدئولوژیکی. این امر حتی در همه گروه های مارکسیست نیز به چشم می خورد. برای مثال حزب خلق و حزب پرچم، که هر دو مارکسیست و وابسته به روس ها هستند، به علت گرایش های نژادی همیشه در مقابل هم بوده اند و دست به تصفیه و اعدام همدیگر زده اند( بیشتر مارکسیست های پشتو زبان در حزب خلق و بیشتر مارکسیست های فارسی زبان در حزب پرچم هستند). حاکمیت رژیم های استعماری نه تنها افکار نژادگرایانه را رشد داده و آنها را در جهت منافع خویش به کار گرفته، بلکه با مسخ و بی محتوا کردن اسلام و عقاید مذهبی این ملت نیز اسلامی را ترویج نموده اند که توجیه کننده رژیم های وابسته، فاسد و ضد اسلامی باشد. ولی علیرغم همه تلاش های استعمار جهت نابودی فرهنگ و تاریخ و مسخ و بی محتوا کردن اسلام، ملت افغانستان همچنان عرق مذهبی و روحیه ضد سلطه خارجی خود را حفظ کردند و همین امر باعث شکست مفتضحانه انگلیس ها در سال های 1839و1879 شد و این بار نیز سبب شکست شوروی در افغانستان خواهد شد.




رژیم های حاکم از ظاهر شاه تا امین


رژیم سلطنتی:


هر چند در این مجموعه ما سند مستقلی در مورد کیفیت حکومت ظاهر شاه در طی 40 سال سلطنت بر افغانستان در دست نداریم، اما با تجربه ای که ملت ما در طی پنجاه سال حکومت دیکتاتوری پهلوی دارد و با توجه به پارامترهای اقتصادی و اجتماعی که شاه از آن برخوردار بوده و ظاهر شاه فاقد آن، می توان تصور کرد که در طی این مدت بر سر ملت افغانستان چه رفته است. چهل سال حکومت ظاهر شاه و همراهی با سیاست های استعمارگرانه انگلیس و آمریکا چیزی جز جهل، فقر و غارت منابع افغانستان برای این مردم در بر نداشت.


رژیم جمهوری:


افزایش نفوذ غرب و سد شدن حرکت های گروه های مارکسیست به واسطه رشد و گسترش نهضت های اسلامی در اکثر مراکز و مؤسسات علمی، روس ها را بر آن داشت تا با حذف ظاهرشاه کسی را جایگزین کنند که بتواند پایه های نفوذ شوروی را در افغانستان مستحکم کند. به هر حال در اولین ساعات 17 ژوئیه 1973 (26 تیر 1354) سردار داود، نخست وزیر سابق و داماد ظاهرشاه و دیکتاتور بالقوه، از طریق یک کودتای نظامی عملاً بدون خونریزی به قدرت رسید. در اینکه روس ها در این کودتا مستقیما دخالت داشته اند یا نه، این نکته قابل ذکر است که بیش از 200 تکنیسین و مشاور ارتش شوروی در آن کشور


ص: 484





بودند که خیلی از آنها با واحدهای ارتشی که پایه های اصلی کودتا را فراهم می کردند، کار می نمودند. به هر حال داود برای به اصطلاح مدرنیزه کردن کشور و بهبود وضع اقتصادی آن و برآوردن مقاصد روس ها شروع به اصلاحات کرد که از آن جمله می توان لغو اجبار برای زن های افغانی در پوشیدن چادر و روآوردن به روس ها برای کمک های نظامی و اقتصادی نام برد. بینش خاص و علاقه داود به روشن کردن سیگار آمریکاییش با کبریت روسی (داود اظهار داشته که هر وقت بتواند سیگار آمریکاییش را با کبریت روسی روشن کند خیلی خوشحال تر می شود) او را مشتاق به روشن کردن سیگار آمریکاییش با کبریت آمریکایی کرد. روند و حرکت سیاسی داود، او را از شوروی به سوی آمریکا سوق داد و در این حرکت تا قبول دعوت کارتر برای دیدار از آمریکا در تابستان 1978 پیش رفت. سند شماره 2 به خوبی بیانگر جهت گیری های آمریکایی داود است. به هر حال موضع گیری های خارجی داود برای ادامه مناسبات و روابط دوستانه با پاکستان و ایران و زیرکی برخوردش (البته از دیدگاه آمریکایی ها) با روس ها، آمریکایی ها را به بیان این امر واداشت که:


«رئیس جمهور داود کمک زیادی به بهبود ثبات منطقه ای کرده و بدین ترتیب به تحقق یکی دیگر از هدف های اصلی آمریکا جامه عمل پوشانده است..... برای پشتیبانی از کوشش های افغانستان در راه حفظ استقلال این کشور از فشارهای شوروی به وسیع ترین درجه ممکن که هدف اصلی سیاست آمریکا در این کشور است، ما به نشان دادن علاقه دوستانه و محسوس خود از طریق یک حضور مشهود آمریکا در این کشور ادامه دهیم.» البته باید توجه داشت که ثبات منطقه ای که آمریکایی ها از آن دم می زنند، سکوت و آرامش مرگ آوری است که در پناه آن آمریکایی ها می توانند به راحتی و بدون دغدغه منابع کشورهای منطقه را به غارت برند و آنها را تحت سلطه خویش در آورند و نه ثباتی در جهت تأمین استقلال و خودکفایی کشورهای منطقه.


داود به هدف های آمریکا که یکی ثبات منطقه (سکوت در برابر به غارت رفتن منابع منطقه) و دیگری کاهش نفوذ شوروی در افغانستان بود،کمک بسیاری کرد و این سیاست نیز سیاست خوشایندی برای روس ها نبود و به این ترتیب کودتای 27 آوریل 1978 (7 ثور - 7 اردیبهشت 1357) به وقوع پیوست و شاید بتوان گفت شوروی به هدفی که از روی کار آوردن رژیم داود داشت رسیده بود و آن چیزی جز ایجاد زمینه ای برای رشد و به قدرت رساندن حزب خلق نبود.


جمهوری دمکراتیک:


شوروی به دنبال سیاست های قبلی برای حفظ منافع و حاکمیت خویش در افغانستان مصلحت در آن دید که رژیمی که از هر جهت وابسته به خودش باشد روی کار آورد و سر سپرده تر از حزب خلق برای این کار قابل تصور نبود.به هر طریق، خواه با دخالت مستقیم روس ها و خواه غیر مستقیم، وابسته ترین جریان به شوروی در افغانستان بر مسند حاکمیت نشست.


طرز تفکر و سابقه تره کی و یارانش از یک سو و همراهی با سیاست های شوروی در طول حاکمیت تره کی بر افغانستان از سوی دیگر، به خوبی بیانگر میزان نفوذ شوروی در کودتاگران و کودتای 27 آوریل است.


عدم تعهد جمهوری دمکراتیک مبنی بر دریافت کمک از کلیه کشورها با خصلت امپریالیستی یا غیر امپرپالیستی و تماس های متعدد سیاسی با سفرای آمریکایی در طی حاکمیت تره کی بر افغانستان


ص: 485




مسئله ای است که در بررسی برخوردهای شوروی و آمریکا با این کشور که جدای از سیاست های این رژیم نیست توضیح داده خواهد شد. به هر صورت تره کی در اجرای فرامین روسیه به علت مواجهه با حرکت مسلمانان با موانع و مشکلات زیادی رو به رو شد و چون تأمین منافع شوروی در این شرایط مقدور نبود روس ها دست به یک سری اقدامات سیاسی برای حفظ سیستم حافظ منافع خودشان زدند که البته همه اینها در لفافه حفظ دستاورهای انقلاب کبیر 7 ثور (27 آوریل)! و دفاع از انقلاب صورت می گرفت. اعمال این روش های سیاسی از سوی روس ها که خواه نا خواه منجر به کشته شدن امین می شد و رشد اختلاف های شدید داخلی در بین سران حزب خلق و اختلاف بر سر اتخاذ تصمیم واحد برای مقابله با مشکلات، منجر به کشته شدن تره کی گردید (اینکه کشتن تره کی چگونه واقع شد و آیا روس ها از این جریان با توجه به سفر تره کی به شوروی دو روز قبل از کودتا و احراز لقب «پدر انقلاب» از سوی برژنف، آگاه بودند یا نه، مبهم است). در هر صورت شوروی بعد از کشته شدن تره کی و روی کار آمدن امین همچنان به حمایت از امین ادامه داد. آنچه در طول حاکمیت حزب خلق در افغانستان بر ملت افغانستان گذشت، به غیر از آشوب، فقر، سرکوب، کشتار و پناهنده شدن حدود یک میلیون از ملت افغانستان به کشورهای همجوار و وابستگی مطلق در همه جهات به شوروی نبود. خلاصه به اسم خلق، خلق را کشتند و آواره کردند. به اسم خلق منابع و استقلالشان را به یغما بردند.




شوروی و افغانستان


منافع کلی روس ها در افغانستان: با توجه به آنچه در توضیح اوضاع اقتصادی و جغرافیایی افغانستان گفته شد منافع کلی شوروی را می توان به ترتیب زیر خلاصه کرد:


الف: راهیابی به آب های گرم جنوب و اقیانوس هند: تزار روس گفته بود که «هر کس بر آنجا حکومت کند، بر تمام جهان حکومت خواهد کرد.» مقصود وی از آنجا سواحل شمالی دریای عرب و اقیانوس هند می باشد، و این سیاست تا این زمان دنبال شده است. تقویت پایگاه های آمریکایی در این محدوده، به ویژه در ایران زمان شاه، پاکستان و کشورهای حوزه خلیج فارس، شوروی را بر این سیاست مصرتر کرده است.


پلی که شوروی را از افغانستان به این آبها متصل می کند بلوچستان پاکستان و ایران است و همین مسئله وجود گروههای طرفدار شوروی در بلوچستان پاکستان و ایران و طرح مسئله پشتونستان (بلوچستان بزرگ) را به خوبی توجیه می کند.


ب: منابع اقتصادی: همان گونه که ذکر شد افغانستان دارای منابع بکر و دست نخورده زیادی است که به علت عدم سرمایه و متخصص کافی تاکنون مورد بهره برداری قرار نگرفته است. این منابع با توجه به امکانات شوروی می توانند در جهت نیازهای داخلی و صنعتی شوروی به خوبی به کار گرفته بشود؛ همان گونه که گاز هم اکنون یکی از اقلام صادراتی مهم افغانستان به شوروی را تشکیل می دهد. ضمنا با تسلط بر افغانستان این کشور می تواند بازار خوبی برای اجناس بنجل روسی باشد.


ج: مقابله با آمریکا: توسعه طلبی و جهانخوارگی یکی از ریشه های مبارزه و رقابتی است که بین ابرقدرت ها بر سر استعمار ملل مستضعف جریان دارد. شوروی نمی تواند نسبت به رشد پایگاه ها و رژیم های طرفدار آمریکا در جهان ساکت بنشیند و بنا بر خصلت مذکور دست به اقدامات توسعه طلبانه خواهد زد.


بنابراین به همان اندازه که آمریکایی ها سعی در کسب مواضع استراتژیک و پردرآمد جهان دارند، روس ها


ص: 486





نیز به همان اندازه در تلاش برای به دست آوردن چنین مواضعی هستند. این رقابت ها هر چند در اصل برای تأمین منافع دائمی و سلطه همیشگی بر کشورهای ضعیف است، به ابرقدرت ها این امکان را می دهد که تحت پوشش ترویج ایدئولوژی، اقتصاد آزاد و سرمایه داری یا سوسیالیسم و کمونیسم، هرگونه حرکت استقلال طلبانه ای را در کانال منافع خویش از مسیر اصلی منحرف کنند. در این مورد در بخش برخورد آمریکا با افغانستان بیشتر توضیح داده خواهد شد.


روش نفوذ شوروی در افغانستان:


آنچه مسلم است حضور نظامی و اقتصادی روس ها در صحنه سیاسی افغانستان هرگز نمی توانسته بدون تکیه بر پایگاه های داخلی در این کشور صورت گرفته باشد. کلاً دخالت و حضور در هر کشوری مستلزم وجود پایگاه های وابسته به آن بیگانه است. آنچه در اسناد موجود در این کتاب در رابطه با نفوذ و عملکرد شوروی در افغانستان بر می آید به قرار زیرند:


الف: ایجاد پایگاه ها و احزاب سیاسی:


شوروی برای ایجاد پایگاه های سیاسی دست به ایجاد و یا تشویق برای ایجاد احزاب وابسته به خود در افغانستان زد و نتیجه این اقدام تشکیل احزاب خلق و پرچم بود که در زمان ظاهرشاه شروع به فعالیت کردند و در جریان روی کار آمدن داود و دوران تصدی وی پایه های خود را مستحکم تر کرده و در اجرای قبول مسؤولیت از سوی شوروی خود را آماده نمودند. این احزاب به طورکلی پایگاهی شدند برای سازماندهی افراد متمایل به شوروی و پرورش و تربیت کسانی که در آینده بتوانند وفاداری خود را به نحو احسن در قبال تعهدات (ایدئولوژیکی)! به شوروی ابراز و عملی نمایند. نکته در خور توجه در اینجا این است که شوروی احزاب طرفدار خود را در یک تشکیلات واحد متشکل نکرد بلکه احزاب مارکسیست طرفدار شوروی را در تشکیلات مجزا و حتی به ظاهر متضاد سازماندهی نمود. شوروی با این کار به تعقیب این سیاست پرداخت که اگر یک حزب از برآوردن توقعاتش عاجز ماند یا سقوط کرد، حزب دیگر را که آن نیز خواهان حاکمیت شوروی است بر صحنه سیاسی حاکم گرداند. نمونه بارز این سیاست را در افغانستان و در مورد حزب پرچم و حزب خلق می توانیم ببینیم. حزب خلق در اوایل حاکمیتش دست به تصفیه شدید عناصر پرچمی از کلیه مراکز دولتی زد و در این میان ببرک کارمل نیز از این تصفیه مصون نماند که در نهایت به تبعید او به پراگ انجامید. اما با عدم موفقیت خلقی ها در سرکوب مخالفان و ایجاد ثبات یا به بیان دیگر عدم موفقیت خلقی ها در تثبیت حاکمیت روس ها در افغانستان و بالاخره کشته شدن تره کی و مطلوب نبودن شرایط برای روس ها، بهتر آن دیدند که با تغییر ظاهری در حزب حاکم منافع خویش را همچنان از کانال مزدوران پرچمی حفظ نمایند و شاید این تفسیر کلام لنین باشد که بارها و بارها در توجیه سیاست های شوروی از سوی وزیر مختار سفارت شوروی در کابل به مقامات آمریکایی ابراز شده که «هر انقلاب بایستی از خودش دفاع کند». جالب اینجاست که انقلاب (!) افغانستان باید از تثبیت حاکمیت روس ها بر مقدرات کشورش دفاع کند. به هر صورت وجود احزاب وابسته به ابرقدرت ها پایگاه های واقعی آنان برای نفوذ و تجاوز در کشورهاست. شوروی برای توجیه تجاوز نظامی خود به افغانستان ادعا می کند که ما به تقاضای دولت افغانستان و طبق معاهده دوستی که با این کشور داشته ایم اقدام به این عمل کرده ایم و این معاهده دوستی چیزی نیست جز معاهده ای که در 5 دسامبر 1978 بین تره کی پرورش یافته روس ها و مسکو به امضای طرفین رسیده است.


ص: 487




ب: سلسله نظامی:


ارتش و نیروهای نظامی در کشورهای مستضعف همیشه به عنوان یکی از حساسترین و موردتوجه ترین پایگاه های نفوذی ابرقدرت ها بوده اند. تشابه عملکرد امپریالیسم آمریکا و سوسیالیسم شوروی گویای ماهیت یکسان این دو ابرقدرت است. 200 نظامی و مستشار نظامی شوروی در ارتش ظاهرشاه در روی کارآوردن داود نقش عمده ای داشتند. قرارداد دوستی 12 ساله بین داود و روس ها این تعداد را در آخرین روزهای حکومتش به 600 نفر رسانید و باز همین تعداد به اضافه ارتشیان افغانی که از طریق حفیظ اللّه امین، عامل سرسپرده روس ها سازماندهی شده بودند، نقش عمده را در سرنگونی داود و روی کار آوردن تره کی بازی کردند. با روی کار آمدن تره کی، روس ها بسط و نفوذ خود را در ارتش با سرعت زیاد دنبال نمودند. تأسیس و در دست گرفتن و تحت کنترل کامل در آوردن پایگاه های نظامی (مثل پایگاه هوایی بگرام)، سرازیر شدن سیل اسلحه و مهمات به سوی افغانستان و همراه با آنها آمدن مستشاران و نظامیان اقداماتی بود که روس ها پس از روی کار آمدن تره کی انجام دادند. در فاصله زمانی بین داود و امین تعداد مستشاران و نظامیان از 600 نفر به 7200 نفر رسیدند. میزان ارسال تانک ها به حدی بوده که یکی از ناظرین به مقامات سفارت آمریکا می گوید تعداد زیادی تانک بدون راننده در اردوگاه های نظامی وجود دارد. هلیکوپترهای توپدار MI-24 و هواپیماهای میگ ارسال شده به افغانستان در حال حاضر نیز یکی از مؤثرترین سلاح ها برای کشتن و سرکوب مسلمانان افغانستان است. همه اینها با توجه به این مسئله است که روس ها همیشه تجاوز نظامی به افغانستان را به عنوان حداقل آخرین راه برای تثبیت حاکمیتشان در نظر داشتند.


ج: سلطه فرهنگی: 

 مسخ فرهنگ و جدا ساختن مردم از فرهنگ اصیل خودشان سیاستی بوده که از سوی استعمارگران از قرون پیش برای نفوذ در دیگر کشورها به کار گرفته شده و این سیاست سرمایه ای است که روس ها از اسلافشان به ارث برده اند. مسخ فرهنگ و به دست گرفتن جریانات فکری و پایگاه های آموزشی از طریق فرستادن کتاب های مارکسیستی و اعزام ایدئولوگ های وابسته به افغانستان و بعد از حکومت تره کی به دست گرفتن کامل دبیرستان ها و دانشگاه ها، سیاستی بوده که از طرف روس ها در این کشور اعمال شده است. سند شماره 36 گویای وضع دانشگاه ها در زمان تره کی و عملکرد روس ها در این مورد است.


د: سلطه اقتصادی:


افغانستان به واسطه فقر حاکم بر آن همیشه متکی به کمک های خارجی بوده است و این کانالی بوده که روس ها با پرداخت وام های عظیم و تقبل اجرای پروژه های عمرانی و ارسال مصالح و ادوات مورد نیاز طرح ها همیشه سعی کرده اند نفوذ خویش را حفظ کرده و حتی قانونی جلوه گر سازند. در مورد میزان کمک های مالی روس ها به افغانستان در اسناد متعددی به این امر اشاره شده است. امتیاز استخراج گاز، خرید پرتقال های افغانی که در مزارعی با طرح های روسی به عمل می آید، تنها صادرات عمده این کشور را نیز متعلق به خود کرده است. همچنین حضور مستشاران غیر نظامی روسی در اکثر وزارتخانه ها، حتی طرح های دولتی را نیز تحت کنترل خودشان در آورده است.


جمهوری دمکراتیک افغانستان یا جمهوری افغانستان شوروی:


در این قسمت قصد بررسی عملکردهای شوروی بعد از روی کار آمدن تره کی تا زمان کودتای امین است. «گروی» (دبیر اول سفارت شوروی) درباره نیاز انقلاب به دفاع از خود از لنین نقل قول کرد.


ص: 488




او یادآوری نمود که تعداد زیادی از روستاییان روسیه با انقلاب روسیه مخالفت می کردند زیرا آنها فاقد تحصیل و بیسواد بودند و نمی دانستند که منافع واقعی آنها در کجاست. به عقیده او وظیفه رهبران حکومت افغانستان پرورش و آشنا کردن توده ها درباره منافع حقیقی آنهاست...» (سند شماره 14). روی کار آمدن تره کی آغاز پیاده نمودن طرح های قالبی مارکسیستی در افغانستان بود، این اقدامات که در چهار چوب تفکرات صرفا طبقاتی مارکسیستی شکل گرفته بود بدون توجه به فرهنگ جامعه افغانستان و در درجه اول برای نابودی این فرهنگ و یا به قول آقای گروی برای پرورش توده ها در جهت منافع حقیقی خودشان! طرح ریزی شده بود. آنها با این گمان که اصلاحات ارضی و لغو اعطای امتیاز به بخش خصوصی تنها حلال دردهای افغانستان است، بدون توجه به اینکه هیئت حاکمه روح استقلال و آزادی افغانستان را به روس ها فروخته و یا با طرح سوسیالیسم و بی مذهبی، عرق و اعتقادات مذهبی آنها را به مسخره گرفته، دست به اجرای اصلاحات زدند.


حرکت ها و گرایش های مارکسیستی که به خاطر سابقه اش از دوران ظاهرشاه مواجه با عکس العمل ها و مخالفت هایی از سوی مسلمانان شده بود از زمان به قدرت مطلق رسیدن خلقی ها شکل خشونت به خود گرفت و انگیزه این مخالفت، نه اصلاحات رژیم بلکه درک این معنی بود که مارکسیسم اساسا با اسلام مخالف است و دیگر اینکه خلقی ها روح آزادی و استقلال افغانستان را به روس ها فروخته اند. (بررسی اسناد این نکته را که اساس مخالفت مردم با رژیم افغانستان صرفا جنبه اسلامی دارد به خوبی نشان می دهد و این امر نه تنها از سوی آمریکایی ها به کرات تکرار شده بلکه خود روس ها و اعوان و انصارشان نیز از جمله سافرونچک - وزیر مختار شوروی - و شوسیائو، سفیر آلمان شرقی، به دفعات این مطلب را ذکر کرده اند.


اسناد شماره 59،44،40،28،27،26 در این مورد گویاست.) به هر حال رشد مخالفت ها و مبارزه مسلحانه، اختلافات داخلی و بی عرضگی رژیم خلقی، روش های کشتار و سرکوب، روس ها را به این نتیجه رساند که برای تثبیت حاکمیتشان به تغییراتی نیاز دارند و براساس پندارها و ریشه یابی های واهی قالبی خودشان دست به اقداماتی برای گسترش پایگاه سیاسی و توده ای رژیم زدند و تمام این کارها صرفا به خاطر منافع خودشان بود و اگر حتی شخص ظاهرشاه هم می توانست این منافع را برایشان تأمین کند از روی کارآوردن او ابایی نداشتند. آنچه شوروی در این مرحله بدان دست بازید عبارت است از:


الف: تعدیل اصلاحات رژیم: روس ها در پی این گمان که اصلاحات ارضی و دیگر اصلاحات رژیم و اجرای غلط آنها علت ریشه ای طغیان مردم بوده، برای از بین بردن این عامل دست به تعدیل این اصلاحات زدند و با اعلام پایان یافتن موفقیت آمیز طرح اصلاحات ارضی و مبارزه با بیسوادی یا دادن امتیاز به بخش خصوصی، به گمان خود خواستند جلوی تداوم آشوب و بی ثباتی را بگیرند. شوسیائو، سفیر آلمان شرقی و سافرونچک، وزیر مختار شوروی (در قسمت دیگر به نقش این دو نفر در مسائل افغانستان اشاره می کنیم) در یک سری ملاقات ها با سفارت آمریکا مسئله تعدیل اصلاحات را تذکر می دهند و حتی شوسیائو اصلاحات ارضی را یک فاجعه می داند (سند 44). اظهار نظر آمریکایی ها در مورد این اقدام جالب توجه است: «برنامه های مختلف اصلاحاتی یقینا به میزان زیادی به رشد خصومت داخلی نسبت به رژیم کمک کرده است ولی انگیزه بیشتر دهقانان افغانی که اسلحه به دست گرفته اند، درک آنها از این است که خلقی ها، ضد خدا و کمونیست و عروسک های خیمه شب بازی شوروی ها هستند.» (سند 41) این تعدیلات مشکلی را برای رژیم حل نمی کند.


ص: 489




ب: اسلام پناهی: بعد از اینکه رژیم و روس ها دریافتند که ریشه اصلی مخالفت ها در کجا قرار دارد سعی در مسکوت گذاشتن یا بی اهمیت جلوه دادن جهت گیری مارکسیستی حزب خلق نمودند و حتی در دادن رهنمود نیز پیشقدم شدند که مسلمان ها گمان می کنند کمونیسم با اسلام مخالف است و بر این اساس دستگاه رهبری برای این مسئله یک تبلیغات دامنه داری به راه انداخت و امین و تره کی در نطق های عمومی اعلام داشتند که جمهوری دمکراتیک افغانستان مطلقا با اسلام مخالف نیست و حتی اعلامیه ای از سوی بیش از صد تن علمای به اصطلاح اسلامی در پشتیبانی از رژیم و اینکه جمهوری دمکراتیک عملاً حامی اسلام است صادر شد (اسناد 65،28،27،26). به عنوان نمونه گوشه ای از نظرات سافرونچک، وزیر مختار شوروی در این مورد را ذکر می کنیم:» او مذهب (اسلام، یک مذهب بسیار بد است) را به عنوان تنها و مهمترین دلیل منفرد برای یاغیگری مورد نکوهش قرار داد. او گفت توده مردم گمان می کنند کمونیست ها علیه اسلام هستند.»


ج: اظهار دوستی با کشورهای امپریالیستی: رژیم خلقی برای اظهار سیاست عدم تعهد خود از یک سو و نشان دادن این امر که آنها نه تنها با روس ها بلکه با هر کشوری که خواهان دوستی است رابطه دارند از سوی دیگر، سعی می کرد از طریق دیپلماتیک در یک تماس تقریبا دائمی با سفارت آمریکا و سفارتخانه های اقمار آمریکا باشد. البته این تماس ها به طور مطلق در محدوده موارد بالا نیست و تا حدودی هم گویای بینش ها و گرایش های تره کی یا امین است و این تعریف در مورد امین بهتر صدق می کند خواه این گرایش ناشی از عدم اطمینان به روس ها باشد، خواه از تمایل واقعی به آمریکا. ولی مسئله عمده در این تماس ها که مورد توافق روس ها نیز هست، کاهش تبلیغات ضد رژیم مبنی بر وابستگی مطلق خلقی ها به شوروی است.


سخنان شوسیائو تا حدی بیانگر سیاست روس ها و در نتیجه خلقی ها در قبال کشورهای امپریالیستی است: «شوسیائو اظهار داشت که او به تندروهای خلقی گفته بود وقتی که آنان تلاش می کنند تا نمایندگان امپریالیستی را از کابل اخراج کنند، آنها از جنبش مدرن سوسیالیستی فاصله دارند. او اظهار داشت که به آنان گفته بود که چگونه برای تمام ملل لازم است که برای صلح و پیشرفت با یکدیگر همکاری نمایند.» (سند 39) جنبش مدرن سوسیالیستی برای روس ها ایجاب می کند تا حضور خود را در مقابل حضور دیگران توجیه کند و به این ترتیب صلح در جهان پایدار بماند! اسناد شماره 7، 95، 96، 98، 99، گوشه هایی است از تلاش های تره کی و مخصوصا امین، برای عادی نشان دادن روابط خود با آمریکا. البته عملکرد امین بعد از روی کار آمدنش در رابطه با تماس آمریکایی ها بیشتر ناشی از عدم اطمینان به روس ها بوده است؛ هر چند در کنار خود هدف ذکر شده در بالا را نیز دنبال می نمود.


د: مطلع ساختن آمریکا و اقمار آمریکا از جریانات آتی: روس ها در پی حفظ منافعشان پس از روی کار آمدن تره کی و در مواجهه با مشکلاتی که این رژیم با آن رو به رو شد در آغاز صلاح در آن می دیدند که خلقی ها را در مقابله با مشکلات و فائق آمدن بر آنها یاری دهند و به همین جهت برای یافتن یک راه حل سیاسی برای مشکلات خلقی ها یکی از کارکشته ترین دیپلمات های خود به نام سافرونچک را به افغانستان روانه کردند. شوروی از اول این کار، تجاوز و دخالت نظامی را از نظر دور نمی دانست اما به خاطر دلایلی چند، از جمله جلوگیری از افتادن در تله ای از نوع ویتنام، می خواست که در صورت امکان برای افغانستان


ص: 490




و رژیم خلقی راه حلی سیاسی بیابد.


سافرونچک مأمور این کار شد. این شخص به همراه شوسیائو، سفیر آلمان شرقی برای برآورد و دریافتن عکس العمل های احتمالی از سوی آمریکا یا کشورهای وابسته به آن نسبت به کل سیاست هایی که در نظر داشتند اعمال کنند، با مقامات و سفرای آمریکایی و سفرای کشورهای وابسته به آمریکا تماسی دائم داشتند و مستقیم یا غیر مستقیم آنها را در جریان امور می گذاشتند. البته با این کار هدفی دیگر را نیز دنبال می کردند و آن اینکه در صورت مجبور شدن به دخالت نظامی چنین وانمود کنند که ما برای نجات دادن جمهوری دمکراتیک افغانستان یا به قول خودشان نجات انقلاب 7 ثور، تمام راه های سیاسی موجود را آزمایش کرده و چون موفق نبوده مجبور به دخالت نظامی شده اند و این نکته ای بود که خود آمریکایی ها نیز متوجه شده بودند: «تصمیم شوروی برای مطلع ساختن ایالات متحده و تعدادی از هیئت های نمایندگی دیگر در اینجا، مستقیما به وسیله واسیلی سافرونچک و غیر مستقیم توسط شوسیائو سفیر کبیر جمهوری دمکراتیک آلمان (ما آگاه شده ایم که با اطریشی ها، بنگلادشی ها، فرانسوی ها، هندی ها و پاکستانی ها نیز تماس گرفته شده است) جهت به وجود آوردن یک پایگاه سیاسی وسیع تر برای این رژیم و شاید جرح و تعدیلی ظاهری در ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان، احتمالاً تمایلی به مشروعیت دادن به هر گونه اقدامات و سیاست های آتی که روس ها ممکن است در جهت افغانستان دنبال نمایند بوده است... در عین حال به طور همزمان بر تلاش های مسکو جهت پیدا کردن یک راه حل سیاسی برای مشکلات فزاینده داخلی این رژیم انقلابی تأکید می نماید. مسکو احتمالاً فکر می کند که با انجام این کار به هر گونه سیاستی که در آینده ممکن است دنبال کند مشروعیت بخشیده است و همچنین موردی برای به انحراف کشیدن هر گونه انتقاد خارجی ایجاد کرده است که از هرگونه اقدامی که روسها ممکن است به تدریج در مورد آن تصمیم بگیرند ناشی می شود.» (سند 49)


ه: تغییر کابینه و تشکیل جبهه ملی یا تغییر در ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان: تلاش شوروی در تغییر ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان را می توان این گونه خلاصه کرد؛ تغییر کابینه و وارد کردن افرادی جدید در دولت که دخالتشان در دولت خلقی ها کمتر بوده و حساسیت مردم افغانستان نسبت به آنها کمتر باشد و در نهایت به قول خود روس ها تشکیل یک جبهه ملی از نوع آنچه که در تمام کشورها وجود دارد. ترکیب این جبهه برای روس ها زیاد مهم نیست و ممکن است ظاهرشاه و اعتمادی، نخست وزیر اسبق ظاهر شاه (شایعاتی مبنی بر تماس با اعتمادی وجود داشته) را نیز در برگیرد و این به شرطی است که منافع روس ها به حساب آورده شود. البته در تغییر و تحول اولویت با اعضای حزب پرچم یا خود خلقی ها و یا نظامیان است. این تغییر به هر قیمت برای روس ها پذیرفته شده است و حتی کشته شدن تره کی و امین نیز در طرح گنجانده شده. به قسمت هایی از اسناد مربوط به تغییر ترکیب رهبریت توجه فرمایید: «او (سافرونچک) به طور محرمانه گفت چیزی که حقیقت دارد این است که ما رهبریت جمهوری دمکراتیک افغانستان را ترغیب نموده ایم تا به وسیله وارد کردن افراد جدید به دولت پایگاهش را گسترده گرداند..... او در ادامه گفت ایجاد یک جبهه ملی مثل کشورهای دیگر که ایجاد کرده اند، برای آنها معقول خواهد بود.» (سند 26)


ص: 491




«شوسیائو گفت ما مصمم هستیم انقلاب را نجات دهیم.....او تأکید کرد که سافرونچک از سوی مسکو مأموریت گرفته تا یک دگرگونی ریشه ای ایجاد کند... اما اینکه چه چیزی ممکن است اتفاق بیفتد، شوسیائو به روشنی گفت که یک کودتای نظامی داخل حزب از طریق برکنار کردن امین و شاید دیگران، چیزی است که روس ها قصد آن را دارند... وقتی که من نام وطنجار را به عنوان یک کاندید احتمالی ذکر کردم.... پس از مکث کوتاهی گفت وطنجار یک سیاستمدار نیست ولی البته نظامیان کلید هر گونه تغییر خواهند بود....» (سند 43) «روس ها می توانند یک تغییراتی در مارکسیست های افغانستان ایجاد کنند و بدین ترتیب سعی کنند تا ظاهری مشفقانه را حفظ کنند.... آنها ممکن است در مورد به قدرت رساندن فرد دیگری از حزب تره کی فکر کنند و یا حتی حزب پرچم که قبلاً به وسیله حزب خلق از صحنه خارج شده بود را به قدرت برسانند.


(سند 59) البته اصل مطلب هرگز از نظر دور نگهداشته نمی شود: شوسیائو گفت که هیچ گونه تغییر ریشه ای در داخل حزب در اینجا نمی تواند بدون پشتیبانی شوروی صورت گیرد و اینکه منافع شوروی بایستی از سوی هر حکومت افغانستان به حساب آورده شود.» (سند 43) در اینجا بدون مناسبت نیست که حرکت هایی که منجر به کودتای امین و مواضع شوروی بعد از روی کار آمدن امین شد نیز بررسی شود. همان گونه که گفتیم تلاش روس ها برای تغییر ترکیب رهبریت جمهوری دمکراتیک در جهت تغییر ترکیب و کاهش آشوب فزاینده داخلی در افغانستان آنها را تا حدی به این طرز تفکر نزدیک کرد که امین عامل اکثر نارضایتی ها و آشوب ها و زندانی کردن ها می باشد و می توان گفت که از دیدگاه روس ها «تره کی به عنوان یک رئیس بدون شخصیت تلقی می شد و شرور اصلی امین بود که از جمله مسؤل سیاست های ستمگرانه دستگیری، شکنجه و اعدام شناخته شده بود و همچنین نیروی محرک در برنامه های زجر دهنده اصلاحی و همچنین مرد پرحرارت افغانستان در جانبداری از شوروی به شمار می رفت. بنابراین هر گونه کوششی جهت اینکه نیروهای پراکنده در افغانستان را از طریق یک تغییر دستگاه رهبری گرد هم جمع کند به احتمال باید به برکناری یا حتی مرگ امین بینجامد.» این طرز فکر و تلاش هایی که در این جهت انجام می گرفت به هر صورت امین را متوجه این تلاش ها کرد.


او این حدس را زده بود که حتی تغییر کابینه و تشکیل جبهه ملی به مرگ او منتهی خواهد شد به همین خاطر تلاش های محدودی در جهت مقاومت در برابر کشته شدن و طرح های روسی از خود نشان داد، برای نمونه می توان ارائه طرح سازمان ملی را در برابر طرح جبهه متحد ملی روسیه نام برد(اسناد 45و 46).


آگاهی امین به این تلاش ها (سند 47) به اضافه اختلافات شدید داخلی در حزب و تکیه شوروی بر روی عناصری از دولت جمهوری دمکراتیک افغانستان مانند وطنجار، مزدوریار و گلابزوی باعث شد که امین از وقوع کودتا جلوگیری کند و خود در این امر پیشقدم شود. (البته اینکه دقیقا کودتای امین چگونه صورت گرفت و انگیزه ها چه بود و شوروی تا چه حدی در جریان قرار داشت مبهم هستند. فقط آنچه تا حدودی واضح است عدم اطلاع روس ها از جریان کودتاست.) شوروی چون در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته بود و هیچ راهی جز حمایت از امین در ظاهر و ادامه سیاست براندازی وی در باطن در پیش نداشت و این مسلم بود که «اگر این درست باشد که روس ها ناگهان گرفتار یک عمل انجام شده پردرد سر شده اند، می باید حداکثر تلاششان را در مورد رهبری حزب خلق می کردند تا چهره زشت او را حداقل در کوتاه مدت بپوشانند. استراتژی حکومت قانون (امین بعد از روی کار آمدن به ملت قول داد که در کوتاهترین مدت برای کشور قانون اساسی تهیه بکند) یکی از چندین حقه باقیمانده در کیسه گشاد


ص: 492




سافرونچک می باشد تا پذیرش عمومی را افزایش دهد.» (سند92) البته در نهایت کلیه راه های سیاسی به بن بست رسید و آنچه از آغاز روسها به عنوان احتمال در نظر داشتند صورت گرفت و خلاصه طبق دعوت و درخواست دولت افغانستان (حالا منظور دولت امین است یا ببرک کارمل، خدا بهتر می داند) تجاوز نظامی علنی را به آن کشور شروع کردند و صدای احدالناسی به عنوان اعتراضی جدی در جهان بلند نشد و شاید معامله پشت پرده روس ها و آمریکایی ها بر سر به غارت بردن منابع جهان به قیمت قربانی شدن خلق افغانستان تمام شد و خلاصه با نام خلق و پرچم حامیان خلق و حکومت های طرفدار خلق دمار از روزگار خلق در آوردند. آنچه عاید خلق افغانستان شد ده ها هزار کشته و زندانی، بیش از دو میلیون آواره و صدها روستای ویران بود و خلاصه آوارگی و فقر و...




برخورد آمریکا با مسئله افغانستان


در اسناد این مجموعه آمریکایی ها در بیشتر موارد دلیل عمده ای که برای توجیه حساسیتشان نسبت به مسئله افغانستان ذکر می کنند تأمین و حفظ ثبات منطقه است. (اسناد 7،10 و 25) حفظ ثبات یکی از شعارهای همیشگی آمریکا برای توجیه حضور خودش در کشورهای جهان بوده است و این امر بر کسی پوشیده نیست که طرح این شعار نه در جهت ایجاد فضای مناسبی برای رشد حرکت های صنعتی و اقتصادی و یا استقلال کشورهای مربوطه باشد بلکه برای ایجاد فضایی است که آمریکا بتواند بدون رو در رویی یا مواجهه با هر گونه اعتراض و مخالفتی منابع و دارایی های آن کشورها را به غارت برد.


موقعیت آمریکا در خاور میانه، مخصوصا در رابطه با کشورهای همسایه و همجوار افغانستان، دقیقا بیانگر حضور مطلقه آمریکا در این منطقه است؛ پاکستان با وابستگی آشکار به آمریکا، ایران (در زمان شاه) به عنوان ژاندارم منطقه، کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس به عنوان منابع تأمین انرژی آمریکا و مخصوصا عربستان انبار سوخت و وکیل مدافع آمریکا در منطقه. با توجه این مراتب، حضور شوروی در افغانستان می تواند به عنوان خطر بالقوه ای برای منافع آمریکا در کشورهای نامبرده باشد و تأکید بیش از حد آمریکا بر حفظ ثبات و تاکید بر روابط دوستانه بین افغانستان و کشورهای همجوارش از این امر ناشی می شود. ذکر این نکته هم ضروری است که افغانستان منافع اقتصادی چندانی برای آمریکا ندارد.


با نفوذ شوروی در افغانستان و احتمال دخالت نظامی تا قبل از کودتای کارمل و بالاخره تجاوز نظامی به آن کشور، آمریکا موضع گیری های گوناگونی داشته ولی همه این موضع گیری ها بر یک محور استوار بوده و آن هم حفظ خود در افغانستان برای مقابله با نفوذ شوروی و به قول خودشان تأمین ثبات منطقه است.


حضور آمریکا در ایران در زمان شاه و پایگاه های اطلاعاتی در این کشور امتیاز ویژه ای بود که آمریکا در دست داشت و با جذب افغانستان به سوی خویش می توانست این امتیاز را ابعاد گسترده تری بخشد.


کودتای 7 اردیبهشت 57 تره کی، و بعد از آن انقلاب ایران، سپس انقلاب نیکاراگوئه و اشغال سفارت آمریکا در تهران ضرباتی بود که آمریکا در یک محدوده کوتاه زمانی با آن رو به رو شد.


بعد از کودتای تره کی، حمله نظامی شوروی به افغانستان همیشه به عنوان یکی از خطرات بالقوه برای منافع آمریکا محسوب می شد. (ناگوارترین تحولات از نظر منافع آمریکا این خواهد بود که سربازان جنگی شوروی وارد افغانستان شوند. سند 10) ولی تجاوز شوروی صورت گرفت و با اینکه گمان می رفت آمریکا قادر به انجام یک مانور مؤثر به خاطر شرایط موجود ذکر شده در بالا نیست، با این همه این امر مانع


ص: 493





از آن نشد که آمریکا ابتکار عمل را از دست بدهد و در جهت توجیه اعمال جنایتکارانه اش با تمسک به این عمل شوروی دست به عملیاتی، چه در افغانستان و چه در سطح بین المللی زد که می توان آنها را به طور خلاصه چنین بررسی کرد:


الف: توجیه اعمال جنایتکاران خویش با تمسک به تجاوز نظامی شوروی: با توجه به درگیری و رقابت آمریکا و شوروی بر سر استعمار و به غارت بردن منابع کشورهای ضعیف، تجاوز نظامی شوروی به افغانستان باعث شد که آمریکا برای توجیه لشکر کشی و هجوم بی امان نظامی به خلیج فارس، اعزام کمک های شایان نظامی به السالوادر..... از این بهانه استفاده کرده و حرکت های ضد امپریالیستی ملت ها را بر علیه رژیم های دست نشانده شان با مارک وابستگی به شوروی سرکوب کند؛ هر چند این مارک زنی از سوی آمریکایی ها قبل از تجاوز نظامی به افغانستان نیز وجود داشت ولی با این عمل شدت گرفت.


ب: تلاش در منحرف ساختن حرکت اسلامی ملت افغانستان: با تبلیغ این مسئله از سوی ابرقدرت ها مبنی بر این که هر حرکت ضد آمریکایی یک حرکت روسی، و هر حرکت ضد روسی یک حرکت آمریکایی است، آمریکایی ها سعی بر این دارند تا نهضت ملت مسلمان افغانستان را با توجه به مبارزه تمام عیار بر علیه ارتش سرخ، یک مبارزه و نهضت آمریکایی نشان دهند. نتایجی که از تبلیغ این طرز فکر عاید می شود، در درجه اول کشورهای وابسته به غرب را حامیان حرکت ضد روسی ملت افغان معرفی می کند و خود این باعث شدت سرکوب ملت مسلمان افغانستان از سوی روس ها می شود و ثانیا باعث قطع حمایت جنبش ها و حرکت های آزادی بخش غیر وابسته از این ملت می شود. این امر همچنین منجر به این می شود که این باور برای مجاهدین افغانی پیش آید که آمریکا و وابستگانش خواهان آزادی و استقلال آنانند و حتی کمک های آمریکا در بعضی موارد از کانال کشورهای وابسته به خودش چون عربستان، مصر و پاکستان و... این باور را برای آنان به وجود می آورد که این کشورها واقعا مسلمان و خواهان حاکمیت مسلمانان بر افغانستان هستند و مشاهده می شود که تا حدودی این باور در بعضی از گروه ها به وجود آمده است و این مسئله از خطرناک ترین و ظریف ترین روش های نفوذ آمریکا در نهضت ملت افغانستان است و بدین ترتیب نه تنها آمریکایی ها موقعیت خود را در افغانستان تثبیت می کنند بلکه طرز فکر فوق را نیز گسترش داده و از رشد هر حرکت غیر وابسته ای به نحوی جلوگیری می کنند.


تبلیغ این طرز فکر افکار مجاهدین افغانی را آماده می کند تا نفوذ عینی عناصر آمریکایی را در گروه های مبارز عادی و طبیعی نشان دهد.


ج: نفوذ دادن افراد و حتی گروه های وابسته به غرب در نهضت اسلامی افغانستان: رشد حرکت و انقلاب ملت افغانستان و مقاومت و پایداری آنان در برابر ارتش تجاوزگر شوروی امید به پیروزی این ملت را در اذهان جهانیان گسترش داده. این امر به اضافه تأثیر تبلیغاتشان در به انحراف کشیدن افکار مجاهدان و مبارزان و درک نکردن عمق جنایت پیشگی آمریکا به خاطر عدم برخورد و تماس با آمریکا و جنبه صرفا ضد روسی و ضد کمونیستی مبارزه، زمینه را برای نفوذ عوامل آمریکایی آماده کرده و این مسئله تا آنجا پیش رفته که وجود این عوامل و حتی وجود گروه های وابسته به غرب امری عادی و طبیعی است. در اینجا بحثی در ماهیت کثیف امپریالیسم غرب نیست ولی شناختن چهره پلید امپریالیسم آمریکا و مبارزه با آن لازمه یک حرکت اسلامی است؛ همان گونه که مبارزه و شناختن چهره کریه و پلید کمونیسم شوروی و این باب تذکر است به ملت مسلمان افغانستان برای جلوگیری از افتادن در دام امپریالیزم آمریکا که سعی


ص: 494




دارد از خصلت ضد روسی و ضد کمونیستی این مبارزه استفاده کرده و جهتی غربگرایانه بدان بدهد.




گروه ها و مردم افغانستان


اسناد موجود در این کتاب نمایشگر حضور عناصر آمریکایی و گروه هایی با تفکرات غربگرایانه در صحنه مبارزه و جدال با تجاوزگران روسی است و حضور اینها در آینده و بعد از پیروزی ملت مسلمان افغانستان بر تجاوزگران اثرات نامطلوبی بر روند جریانات داخلی افغانستان خواهد گذاشت. با اعتقاد کامل به حقانیت مبارزه ملت مسلمان افغانستان و انگیزه اسلامی این حرکت و تفکیک گروه های وابسته از این ملت قهرمان ضروری به نظر می رسد تا آنچه که خطرات بالقوه ای در این حرکت هستند بررسی شود.


از آنجا که در هر انقلاب و نهضتی یکی از عمده ترین و حساس ترین امور، امر رهبری می باشد و صرف مبارزه و بسیج توده ای بدون یک رهبری صحیح نه تنها تضمینی برای پیروزی ندارد بلکه در صورت پیروزی قطعی هم نهضت را با عدم سازماندهی و تشکیلات رو به رو می کند که باز منجر به شکست می شود. آنچه در افغانستان جریان دارد عدم وجود یک رهبری قابل قبول برای همه مبارزین و عدم سازماندهی مبتنی بر این رهبری می باشد. به هر حال توجه به ترکیب رهبریت و گروه های موجود مربوط به آنها و نقش و نفوذشان در جریانات آینده این کشور امری ضروری است. در محدوده اسناد این کتاب بررسی کلی غیر ممکن است ولی آنچه هم وجود دارد تا حدی نحوه عمل و وابستگی تعدادی از آنها را نشان می دهد.


نقش یک سری کشورهای وابسته به عنوان رابط های آمریکا و این گروه ها حائز اهمیت است و عمده نقش آنان نیز از وضعیت سیاسی خودشان و منافعی که در این رابطه عایدشان می شود ناشی می گردد و مهمتر از همه اینها گنجاندن اسلامی بودنشان در ذهن مردم افغانستان است. از جمله این کشورها پاکستان، عربستان سعودی، مصر و.... است. پاکستان، به عنوان سدی بین افغانستان و آب های اقیانوس هند که هدف نهایی تجاوزگران روسی است، منافع خویش را در آن می بیند که به حمایت از یک سری گروه های افغانی ادامه دهد و همچنین به خاطر حضور اکثر گروه های افغانی نقش پلی را دارد که کمک های اکثر کشورهای مرتجع عربی و آمریکا و سازمان ملل را به پناهندگان و گروه ها می رساند. پاکستان و حکومت نظامی آن با یک سری اصلاحات ظاهری از قبیل بستن کاباره ها و مراکز فحشاء و ادعای اسلامی بودن، خواهان باوراندن اسلامیت خویش به مردم است. این اسلام پناهی به اضافه کمک های مادی و تسلیحاتی که از کانال های مختلف برای ارائه به پناهندگان و شورشیان به پاکستان می رسد و کمک های خود پاکستان باعث شد که پاکستان و حکومت نظامی از پناهندگان و حتی گروه ها در جهت حاکمیت خویش و سرکوب حرکت های ضد رژیمش استفاده کند. اسناد 106، 80، 68، 55، 21 و 18 بیشتر در رابطه با تماس گروه ها و افرادی است که به نحوی در رابطه با آمریکا و کشورهای وابسته به آن هستند. عربستان سعودی نیز که با امکانات مالی فراوان در تلاش در جهت باوراندن اسلامیت خویش به مردم افغانستان و در حقیقت در جهت تحکیم مواضع اربابش آمریکاست، یکی از منابع مالی پناهندگان و آوارگان و بعضی از گروه های مبارز افغانی است. نکته ای مهم در بینش این گروه ها، مخالفت و ترس آنها از پا گرفتن حرکت واقعی اسلامی مانند انقلاب اسلامی ایران است که در این مورد همنوایی با آمریکا به وضوح نشان داده می شود. به دو قسمت از دو سند که اولی اظهار نظر مقامات آمریکایی است و قسمت دیگر اظهارات نماینده یکی از


ص: 495





رهبران گروههای فعلی افغانستان می باشد توجه فرمایید:


«سقوط یک رژیم رادیکال چپی و مورد حمایت شوروی، بحق می تواند انعکاس های مثبتی برای ایالات متحده در سراسر جهان سوم داشته باشد. همچنین علیرغم قلت اطلاعات ویژه، رژیمی که به رهبری مخالفان رژیم کنونی بر سر کار آید می تواند بحق به بازگشت حضور ایالات متحده، در زمینه عمرانی در این منطقه کمک کند، و برعکس رژیمی که بر شالوده تعالیم برخواسته از بنیادگرایی اسلامی استوار باشد، احتمالاً برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی چندان اولویتی نخواهد داشت.» (سند 65) «تارزی (نماینده و برادر زن سید احمد گیلانی رهبر محاذ ملی اسلامی انقلابی افغانستان) درخواست کرد که ائتلاف، یک طرح را برای یک سری سیاست های گسترده مورد بررسی قرار دهد. آنها قبول کردند که چنین عملی برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران لازم است.... او خاطر نشان کرد که رهبران مذهبی در نقش دادن آینده افغانی ها سهمی داشته اند ولی تأکید کرد که در شورا فقط باید میانه روها نقش داشته باشند....» (سند 80) اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و کمک های عمرانی به عنوان ابزار امپریالیسم برای نفوذ در کشورها است و آمریکا با روی کار آمدن رژیمی به رهبری مخالفان کنونی که براساس تعالیم برخواسته از بنیادگرایی اسلامی (واژه ای که انقلاب اسلامی ایران را بدان می خوانند) استوار نباشد امیدوار به حضور و بازگشت به افغانستان است و البته رژیمی که آمریکایی ها خواهان آن هستند باید رنگ و لعاب اسلامی داشته باشد و به همین خاطر آقای تارزی مسئله میانه روها را برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران مطرح می کند. به هر حال مطالعه اسناد فوق تا حدی می تواند برای شناخت مسائل داخلی و بررسی وضع گروه ها مؤثر باشد. با امید به پیروزی ملت مسلمان افغانستان بر علیه تجاوزگران روسی و نابودی امپریالیسم آمریکا و به امید روزی که ملت مسلمان افغانستان با آگاهی و هوشیاری تمام، دست تجاوزگران روسی را از میهنشان کوتاه کرده و پایه های یک حکومت اسلامی را در این کشور اسلامی پی ریزی نمایند و با امید به اینکه با طرد عناصر وابسته به غرب، تحقق بخش شعار نه شرقی، نه غربی، حکومت اسلامی باشند. در پایان متذکر می شویم که تعدادی از اسامی موجود در اسناد به علت اشتباه بودن انگلیسی آن یا ترجمه فارسی ممکن است کاملاً صحیح نباشد.


دانشجویان مسلمان پیرو خط امام




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 3 - کتاب 3 - صفحه 483
تصاویر سند

    کلمات کلیدی یافت نشد!

    زمان یافت نشد!

    سایر کلمات یافت نشد!

سند قبلی سند بعدی
(طرح) پیش نویس 4 ای 50 بین دولت ایران و دولت استرالیا 78 825 1304 A سفارت) AAJ, AAKAAL, AAM, AAH ARMISH Armish B CSF Commerical Aclion Program (CAP) DAUGHERTY FY 80 CAP FOR IRAN Fy 78CAP Fy 79CAP Fy80 (درآمد سرانه ناخالص ملیGNP) GATT= General Agreement on tariffs and Trade GGA Gonra Gonro Green Card IBEX IIADF IPAC JPO KEY LDC MAAG Maag و Armish Magor Major OPEC OSCO Omperialism P Pro Quo liasion (QUID) SRF (تسهیلات ویژه گزارشی نویسی) STY STY (1) SWITCHING TAR TZE Touch Russ UNIFIL USICA UZM VHU VNR WAP ژانویه 78 «سند هُرست» «فروش های نظامی آمریکا به ایران «قرارداد » OER «قرارداد قرن» «قراردادهای واترگیت» «معامله شکر» «کاپیتولاسیون» آزادی آزادی بیان و حقوق بشر آسوشیتدپرس آشوریها آلمانی) آمریکایی آمریکن بل اینترنشنال آموزش و پرورش آموزش و پرورش عمومی آموزشی آنارشیسم آنزوس (استرالیا و زلاندنو) آژانس فرانس پرس آی. بی. ام ائتلاف ملی ابقاء امتیازات اطلاعات جاسوسی آمریکا در ایران ابقای شاه اتاق اصناف تهران اتاق بازرگانی ایران و آمریکا اتحاد جماهیر شوروی اجازه انتقاد مجلس از دولت اجازه ورود کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا به بنادر ایران اجتماعی اجلاس کمپ دیوید اخلاقیات اسلامی اخوان المسلمین اداره برنامه های شهری شهرداری تهران اداره مهاجرت ارتش ارتش آمریکا ارتش ایالات متحده ارتش ایران ارمنی ارمنیها اس. آر. اف استعمار اسرائیل اسرائیل در رابطه با معاهده با مصر اسلام اسلام شیعه فارسی اسلامیون بنیادگرا اسماعیلیه اسناد اسبکس اصل 4 ترومن اصل چهار ترومن اصلاحات ارضی اطلاعیه حقوق بشر آمریکا اعلامیه 30 تیر اعلامیه‌های بگین افغان افغانستان اقتصاد ایران اقتصاد جهانی اقتصاد فئودالی اقتصاد ملی اقتصادی اقتصادی ایران اقدامات امنیتی نظامی اقلیت ها الغای کاپیتولاسیون امتیاز انحصاری شکار میگو در خلیج فارس امتیازات پروازی امضاء قرار داد منع آزمایشهای هسته ای امضاء پیمان صلح مصر و اسرائیل امضای پیمان دوستی میان شوروی و عراق در سال 1972 امور خارجه کنگره امور قضائی امورداخلی ایران امپریالیست امپریالیسم امپریالیسم خون خوار آمریکا انتخابات انتفاع محفوظ (کپی رایت) انجمن ایران و آمریکا انجمن مدیریت آمریکا در نیویورک انجمن نویسندگان آمریکا انجمن وکلای ایران انعقاد قرارداد جدید با کنسرسیوم انعقاد پیمان صلح بین مصر و اسرائیل انقلاب اسلامی انقلاب سفید انقلاب سفید. انقلاب شاه و ملت انقلاب فوریه انگلیس در 1907 اوپک اپوزیسیون ایدئولوژی ایدئولوژی مارکسیستی ایدئولوژیک ایر فرانس ایران ایران ایر ایران ایر (هواپیمایی ملی ایران) ایرفرانس ایل قشقایی بابیه بارنامه ها بازار بین المللی نفت بازرگانی بانک اعتبارات (خصوصی) بانک مرکزی بانک مرکزی ایران بانک ملی بانک ملی ایران برنامه FMS برنامه اصل چهار ایالات متحده برنامه اصلاحات ارضی برنامه بگین برنامه کمک امنیتی ایالات متحده بریتیش ایرویز بل هلیکوپتر بلوچ بنیادگرایان مذهبی بهائیان بهائیت بهائیها بهایی بهاییان بوروکرات بوروکراسی بولتن پزشکی بی بی سی بین الملل سوسیالیست تاریخ معاصر ایران تجاری تجدد تجدد به سبک غربی تجزیه و تحلیل اقتصادی تحریم رودزیا توسط آمریکا که در 7 ژوئن 1979 تحریم نفت اعراب تحویل گاز طبیعی تراکتورسازی تبریز تروتسکیست ترکمن چای تسنن تشکیلات مسلمین تشیع تظاهرات مذهبی تبریز تظاهرات ۱۹۶۳. تعهد شوروی تعهد کوبا تعهدات قراردادی با اتحاد شوروی تفاهم نامه 1972 شانگهای تلویزیون ملی ایران تمامیت ارضی ایران تندروهای اسلامی توافق 1974 توافق با شاه ایران در مارس 1975 توافق سری آمریکا و عربستان توافق صلح بین مصر و اسرائیل توافق نامه همکاری هسته ای ایران و آمریکا توافق کمپ دیوید توافقنامه 300 میلیون دلاری سال 1976 توافقنامه اتیوپی توافقنامه مسکو تورم تکنوکرات تکنوکراتها تگزاس اینسترومنت تیپ ویژه گارد سلطنتی جامعه ایرانی و اسلامی جامعه دانشگاهی جامعه سیاسی ایران جامعه شناس جایزه استالین جبهه دموکراتیک ملی جبهه دمکراتیک ملی جبهه ملی جلسه ویژه خلع سلاح در نیویورک جمهوری اسلامی جمهوری خلق چین جمهوری دمکراتیک جناح چپ جنبش رادیکال ایران جنبش کشورهای غیر متعهد جهان اول جهان سوم جهودها حاکمیت ایران حاکمیت سیاسی حجاب حزب اتحاد حزب ایران حزب ایران نوین حزب توده حزب توده کمونیست حزب جمهوری خلق مسلمان ایران حزب جنبش ناسیونالیسیتی ایران حزب دمکرات آذربایجان حزب رستاخیز حزب سیاسی حزب پان ایرانیست حزب کمونیست ایتالیا حق انحصار در پرورش و صید میگو حق تمامیت ارضی ملت ها حق دست یابی به بنادرِ ایران برای کشتی‌های نیروی دریایی. حق پرواز ایالات متحده حق پرواز بر فراز ایران حقوق بشر حقوق بشر آمریکا حقوق بشر و آزادی حقوق زنان حکومت الهی حکومت دمکراتیک حکومت نظامی حکومت نظامی (MLA) خاندان پهلوی خانواده سلطنتی خبرگزاری بین المللی یونایتدپرس خبرگزاری فرانسه خبرگزاری یونایتدپرس خدمات درمانی خرید لوازم هلی کوپتر از آمریکا خط امام دادن امتیاز تنباکو به انگلیس ها دست چپی دفتر سازمان مستشاری ایالات متحده دلار دموکراسی دمکراتیک دمکراسی دنیای سوم دولت دولت آمریکا دولت ائتلاف ملی دولت اسلامی دولت ایران دولت بازرگان دولت بختیار دولت بریتانیا دولت تهران دولت عراق دولت فدرال دولت فرانسه دولت موقت ایران دولت نظامی دومنیکس(11) (آلمان غربی) و اجی آی پی(12) (ایتالیا) دکترین نیکسون دگماتیسم دیوانسالاری دیپلماتیک دیکتاتور ر رأی کانال پاناما رئیس ساواک اصفهان رادیو بی بی سی رادیو بی. بی. سی رادیو تلویزیون ملی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیو و تلویزیون ملی ایران رادیوی B.B.C رادیوی بی بی سی رادیکالها رادیکالیسم راهپیمایی رفراندم رفراندم عمومی رفراندوم رفراندوم عمومی رهبران مذهبی میانه رو روابط ایران و آمریکا روادید توریستی روتاری روزنامه رستاخیز روس روسیه در تابستان 1963 روشنفکران لیبرال روشنفکرها رژیم شاه رژیم شاهنشاهی رژیم پهلوی زرتشتیان سازمان آزادی بخش فلسطین سازمان امور خاور نزدیک سازمان انرژی اتمی سازمان اوپک سازمان سیا سازمان عفو بین الملل سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان مستشاری آمریکا سازمان ملل سازمان ملل متحد سازمان چریکهای فدایی خلق ایران سالت(Salt) ساواک سلسله صفویه سلطان مشروطه سلطنت سلطنت پهلوی سنتو سنوسی سنی سوئیس ایر سوسیال دموکرات ها سوسیال دمکرات سوسیال دمکراسی سوسیالیزم سوسیالیست سوسیالیست بین الملل سوسیالیسم سوسیالیسم عربی سونانگول سپاه پاسداران سپاه پاسداران انقلاب سیا سیاست افزایش سهام آمریکا سیاست انرژی آمریکا سیاست خارجی سیاست خارجی ایران سیاست قیمت گذاری نفت سیانکو مودا سیتو شاخه مذهبی جبهه ملی شرکت (اسکو OSCO) شرکت آمریکایی بل اینترنشنال شرکت آمریکایی بین المللی بل شرکت آمریکایی پارسون شرکت اس آ اس شرکت اسکو شرکت انتقال نیروی توانیر شرکت انحصاری دخانیات شرکت ایپاک شرکت بل هلیکوپتر شرکت بیمه ایران شرکت بین المللی آمریکایی بل شرکت بین المللی بل هلیکوپتر شرکت بین المللی هلیکوپتر بل شرکت بین المللی هلیکوپتر سازی بل شرکت بین المللی هلیکوپترسازی بل شرکت توانیر شرکت جنرال الکتریک شرکت راکول اینترنشنال شرکت سیلوانیا شرکت سیکورسکی شرکت لاپکو شرکت لاکهید شرکت لایکو شرکت لوفت هانزا شرکت مخابرات شرکت مخابرات ایران شرکت ملی نفت ایران شرکت ملی پتروشیمی ایران شرکت نفت شرکت نفتی اسکو شرکت نفتی اُسکو شرکت نورتروپ شرکت هلکوپترسازی بل اینترنشنال شرکت هلیکوپتر سازی بل شرکت هلیکوپترسازی بین المللی بل شرکت هوا فضایی گرومن شرکت هوافضایی گرومن شرکت هواپیمائی گرومن شرکت هواپیماسازی لاکهید شرکت هواپیماسازی هیوز شرکت هواپیمای ایرفرانس شرکت هواپیمای ملی ایران شرکت هواپیمایی ایران شرکت هواپیمایی پان آمریکن شرکت هواپیمایی گرومن شرکت پارسونز شرکت گرومان شرکت گرومن شورای آشتی ملی شورای انقلاب اسلامی شورای سلطنت شوروی شوروی در مورد اقیانوس هند شیخیه شیعه صادرات صادرکننده نفت صدای آمریکا صلح استکهلم صلح بین مصر و اسرائیل صلح جهانی صلح خاورمیانه صلح سادات و اسرائیل صلح عقاب (تائیس تاکان ها TACANS) صلح مصر و اسرائیل صلح کمپ دیوید صلیب سرخ صهیونیست صهیونیسم ضد عثمانی ضد مذهب طرح استعماری صلح مصر و اسرائیل طرح بازرگانی کشاورزی طرح بزرگ تولید اتومبیل طرح خمپاره «ساگاد» طرح دومین لوله گاز (یعنی ایگات 2) طرح ملی کردن نفت طرح های IMD و DST طرح های چند جانبه ای طرح پوشش صلح طرح ژاپنی ساختن پالایشگاه طرحهای آلمانی و ایتالیایی طرفدار شاه طعنامه 3263 عدم گسترش سلاح های اتمی عراق عضویت در سنتو عفو بین الملل عناصر چپ عهدنامه دوستی بین افغانستان و شوروی عهدنامه ساندرز غیرنظامی فاشیسم مذهبی فدائیان فدائیان خلق فدائیان خلق مارکسیست فدائیان مارکسیست فدائیان و مجاهدین فدائیان کمونیست فداییان خلق فدرال فدرالیسم فراماسون فرقه بهائی فرقه وهابی فرمانده کل نیروهای مسلح ایران فرماندهی کل قوا فرهنگ چینی و کنفوسیوسی فرهنگی فروش نفت سفید و نفت حرارتی قانون 1959 قانون اساسی قانون اساسی ایران قانون انرژی قانون جنایی (امنیت کشور) قانون فروش هواپیما قانون منع حمله و انتقاد به سران دولتهای بیگانه قانون میراث اسلامی قانون وضعیت قدرت جهانی قرادادهای نظامی قرار داد 1919 قرار داد MIAC قرار داد آوریل 1974 با UNDP (برنامه توسعه سازمان ملل) قرار داد کمپ دیوید قرارداد (LOME) قرارداد (شماره 746 قرارداد 1907 بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی قرارداد 1921 ایران و شوروی قرارداد 1921 شوروی قرارداد 1947 قرارداد 1959م قرارداد 1972 قرارداد 1976م قرارداد 99 جیپ ام قرارداد ABS قرارداد FCS قرارداد IDRO/ Voest Alpine (از اطریش) (IVA) قرارداد IR قرارداد MBK قرارداد SAM P2 قرارداد SVA قرارداد TAFT قرارداد UZM قرارداد VLN قرارداد VNR قرارداد WAL قرارداد «سورز» در سال 1920 قرارداد آر.اف قرارداد ابوموسی قرارداد اتمی قرارداد اتمی بین ایران و آمریکا قرارداد احداث مجتمع هسته ای در برزیل قرارداد ارضی روس قرارداد استرالیایی قرارداد اشتورا قرارداد اشتوره قرارداد الجزیره قرارداد الجزیره با ایران قرارداد اکتبر 1978 قرارداد ایران با کنسرسیوم قرارداد برای از سرگرفتن ساختمان یک نیروگاه در منطقه تبریز قرارداد بندیکس قرارداد بین آریانا و داگلاس قرارداد ت قرارداد تجاری ایران و شوروی قرارداد ترانزیت ایران قرارداد ترانزیت ایران و شوروی قرارداد ترانزیت با شوروی قرارداد تهران قرارداد تکمیلی نفت گلشائیان قرارداد خرید چند FRIGATE از نوع لوپور از ایتالیا به مبلغ 225 میلیون دلار قرارداد خریدهای نظامی خارجی شماره IR قرارداد دو جانبه با ایالات متحده قرارداد دوجانبه 1959 قرارداد دوجانبه 1959م قرارداد دوجانبه اتمی قرارداد دوطرفه انرژی اتمی قرارداد ذوب آهن قرارداد ذوب آهن شاه با اتحاد جماهیر شوروی قرارداد روبل و روپیه قرارداد ریو قرارداد شماره IR قرارداد شوم «دوراند» میان امیر عبدالرحمن خان و انگلیس ها قرارداد صلح قرارداد صلح اسرائیل و مصر قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل قرارداد صلح خاورمیانه قرارداد صلح مصر و اسرائیل قرارداد صلح کمپ دیوید قرارداد مارس 1975 الجزیره با رژیم شاه قرارداد متارکه اوت 1920 که بین ترکیه و قدرت های وقت قرارداد مرکب یک میلیارد دلاری جت های آلفای فرانسوی و FRIGATE های لوپوی ایتالیایی قرارداد مشترک 50 قرارداد مصر و اسرائیل قرارداد منعقده بین سازمان برنامه با انستیتو نفت فرانسه (IPF) قرارداد مهندسی مشترک با کارخانجات آلمان و اطریش قرارداد نفتی با فرانسه قرارداد نیروگاه هسته ای بوشهر با KWU قرارداد همکاری هسته ای دوجانبه بین ایران و آمریکا در ژوئیه 1978 قرارداد وستینگهاوس قرارداد پ قرارداد پشتیبانی برای هلیکوپترها قرارداد چهار جانبه ونزوئلا قرارداد ژنو قرارداد کالیبراسیون موشک های تاو قرارداد کالینگاز قرارداد کمونیستی آکرا در سال 1978 قرارداد کمپ دیوید قرارداد کنسرسیوم قرارداد کنسرسیوم نفت قرارداد گاز قرارداد گاز شوروی قرارداد گندمک بین امیر پشتون ها (امیرمحمد یعقوب خان) و انگلیس ها قراردادهای 3 نوامبر 1943 قراردادهای STA قراردادهای SXA و SXK قراردادهای TAFT قراردادهای «کمپ دیوید» قراردادهای انگلیس و آلمان قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی قراردادهای بغداد 2 قراردادهای بیت الدین قراردادهای تجاری با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی قراردادهای ترکیه قراردادهای تهران قراردادهای تهران / تریپولی / بغداد در نیمه اول 1971 قراردادهای خریدهای نظامی خارجی VZZ, WAK, WAL, WAG قراردادهای خریدهای نظامی خارجی با شناسه VZZ, WAK, WAL, WAG, Ect قراردادهای شل قراردادهای فرانسوی و انگلیسی قراردادهای فروش اسلحه قراردادهای ناصرالدین شاه قاجار با بارون ژولیوس دورویتر انگلیسی و مظفرالدین شاه با ویلیام ناکس دارسی قراردادهای نفتی قراردادهای پشتیبانی هلیکوپترها قراردادهای چهار کشتی (اسپراونس) قراردادهای کمپ دیوید قراردادهای گرومن قراردادهای گلف و بریتیش پترولیوم قطع نامه جاویتس قطعنامه 1514 قطعنامه 17 مه سنا قطعنامه 17 می سنای آمریکا قطعنامه 1973 قطعنامه 242 قطعنامه 242 سازمان ملل قطعنامه 242 سازمان ملل متحد قطعنامه 242 شورای امنیت قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 242 مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 242 و 338 قطعنامه 242. قطعنامه 2799 و 2949 قطعنامه 2832 قطعنامه 3368 قطعنامه 425 قطعنامه 435 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه بغداد قطعنامه جاویتز قطعنامه جاویتس قطعنامه سنا قطعنامه سنای آمریکا قطعنامه سنای آمریکا علیه ایران قطعنامه شماره 242 قطعنامه شماره 338 شورای امنیت قطعنامه شورای ملی مورخه 23 آذر ماه 1327 قطعنامه های 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه های اجلاس بغداد قطعنامه های بغداد قطعنامه های کنفرانس بغداد قطعنامه کوبا قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل قطعنامه 242 قوانین جزائی ایران لاوی لایحه استقلال دانشگاه لایحه اسمیت. موندت لایحه اصلاح اراضی لایحه اعطاء حقوق بیشتر به زنان لایحه سانسور دولت در مورد تبریز لایحه قانونی لایحه وضعیت لجستیکی لغو قانون اعطای مصونیت سیاسی به نظامیان ایالات متحده که در 1964 به تصویب رسید لغو قراردادهای نفت با ایالات متحده لنینیست لنینیسم لوزان لوفت هانزا لیبراسیون لیبرال لیبرال دمکرات لیبرال دمکراتیک لیبرال های متجدد م) ماتریالیسم ماده ۶۶۱ بنگاه عمران بین المللی (AID ) مادی گراهای چپ مارکسیست مارکسیست اسلامی مارکسیست ها مارکسیست های چپ مارکسیستها مارکسیستی مارکسیسم مازوفیزم مانسفیلد متروی تهران مجاهدین مجاهدین خلق مجاهدین خلق ایران مجلس خبرگان مجلس سنا مجوزهای سیاسی رژیم سابق محصلین مخالفین مذاکرات آینده مدیریت ایالات متحده برای AFSA مذاکرات اقیانوس هند. مذاکرات ایران مذاکرات تسلیحاتی ایران و آمریکا مذاکرات دو جانبه و موافقتنامه های دو جانبه درباره هواپیمایی کشوری مذاکرات دوطرفه انرژی اتمی مذاکرات راه آهن مذاکرات سالت مذاکرات صلح خاورمیانه مذاکرات صلح در خاورمیانه مذاکرات مدیریت ایالات متحده مذاکرات مربوط به حل و فصل اختلافات.افزایش تعهدات بیمه ای در ایران مذاکرات مربوط به حمل و انتقالات سلاح های عربستان سعودی مذاکرات نیوسام مذاکرات هاوانا مذاکرات هیئت مسائل امنیتی مذاکرات هیئت مسائل مملکتی مذاکرات هیئت مسایل مملکتی مذاکرات کمپ دیوید مذهب مذهبیون مستشار نظامی مستشاران نظامی مستشاری نظامی مسلمان رادیکال مسلمان های راست مسلمانان مسلمانان رادیکال مسلمانان شیعه مسیحی مسیحیان مشروطیت مصر مطبوعات بین المللی معامله لوپو معامله گاز معاهده 1921 معاهده 1921 ایران و شوروی معاهده 1921م معاهده 1937 معاهده 5 معاهده اسلامی معاهده الجزیره معاهده تلاتلولکو (Tlatelolco) معاهده دوستی معاهده ریواست معاهده صلح بین مصر و اسرائیل معاهده صلح ما بین مصر و اسرائیل معاهده صلح چین معاهده صلح کمپ دیوید معاهده قاهره معاهده مارس ۷۵ معاهده مصر و اسرائیل معاهده وین معاهده کمپ دیوید معاهده کنسرسیوم معلمین ملی شدن صنایع ملی گرا مناقصه شاهراه 800 میلیون دلاری بحرین و عربستان سعودی منشور منشور ملل متحد موافقت نامه امنیت کره جنوبی موافقت نامه تهران موافقت نامه دوجانبه انرژی هسته ای موافقت نامه صلح مصر و اسراییل موافقت نامه مصر و اسرائیل موافقت نامه های کمپ دیوید موافقت نامه هوایی ایران موافقت نامه هوایی ایران و شوروی موافقت نامه کمپ دیوید موافقتنامه 1947 ایالات متحده موافقتنامه 1975 الجزیره موافقتنامه بازرگان موافقتنامه تهران موافقتنامه تهران در فوریه 1971 موافقتنامه دوجانبه اتمی موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی موافقتنامه صلح مصر با اسرائیل موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت ایالات متحده آمریکا موافقتنامه مورخ 6 اکتبر 1947 بین دولت شاهنشاهی ایران و دولت کشورهای متحده آمریکا موافقتنامه های 1943 و 1947 دولت ایران موافقتنامه های اصلی 1943 و 1947 موافقتنامه های تضمین سرمایه موافقتنامه کمپ دیوید موافقتنامه گرومن موافقتنامه ۱۹۷۳. موقعیت استراتژیک میانه روها میانه روهای مذهبی ناتو ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) ناسیونالیست ناسیونالیستی ناسیونالیسم نامه 1959 نامه والدهایم نامه چارلی از نهضت آزادی نظام سلطنتی پهلوی نهضت آزادی نهضت اسلامی نو افلاطونی نوگرا نوگرایان نیروهای آمریکا نیروهای خمینی نیروهای مسلح نیروهای مسلح ایران نیروی دریایی نیروی دریایی آمریکا نیروی دریایی ایالات متحده نیروی زمینی ارتش ایران نیروی مسلح نیروی هوایی نیروی هوایی آمریکا نیروی هوایی انگلیس نیروی هوایی ایران نیروی هوایی بریتانیا نیروی هوایی شاهنشاهی ه قطعنامه 242 هریس اینترنشنال هلیکوپترسازی بل هواپیمائی ملی ایران هواپیمایی ایران ایر هواپیمایی ایرفرانس هواپیمایی بریتانیا هواپیمایی ملی ایران هواپیمایی پان آمریکن هیأت مستشاری نظامی هیأت مستشاری نظامی آمریکا هیئت مستشاری نظامی هیئت مستشاری نظامی آمریکا هیئت های دیپلماتیک هیئت های دیپلماتیک غربی و مؤسسه گسترش نفتی آراکان(13) واقعه قم وزارت امور خارجه انگلیس وزارت بازرگانی وزارت دفاع آمریکا ولایت فقیه پارلمانی شاهنشاهی بریتانیایی پاسداران انقلاب پان آمریکن پان اسلامیک پان امریکن پان ایرانیست پراگماتیست پراگماتیسم ایرانی پروتستان پروتکل بلغارستان پروژه تولید نفت در ایران پروژه پالایشگاهی خارجی (ژاپنی پروژه کالین گاز پلیس پهلوی پیشنویس قانون اساسی پیمان (کنوانسیون) وین پیمان 1970 پیمان 32 پیمان ANDEAN پیمان RCD پیمان آتلانتیک پیمان آتلانتیک شمالی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) پیمان اقتصادی بغداد پیمان الجزایر در سال 1975 پیمان بغداد پیمان دوجانبه هسته ای پیمان دوستی شوروی پیمان سال 1921 [1300] بین ایران و شوروی پیمان سالت پیمان سالت (SALT) پیمان سعد آباد پیمان سنتو پیمان سیتو پیمان صلح (مصر و اسرائیل پیمان صلح اسرائیل و مصر پیمان صلح بین مصر و اسرائیل در ماه مارس 1979 پیمان صلح خاورمیانه پیمان صلح مصر پیمان صلح مصر با اسرائیل پیمان صلح مصر و اسرائیل پیمان صلح مصر و رژیم صهیونیستی پیمان صلح ژاپن در سال 1951 پیمان مصر پیمان مصر و اسرائیل پیمان منطقه ای «سنتو» پیمان ناتو پیمان نظامی سنتو پیمان ورشو پیمان کمپ دیوید پیمانهای O.A.S (در آمریکای لاتین) پیمانهای کمپ دیوید چادرنشینان چریک های فدایی چریک های فدایی خلق چهارمین دور مذاکرات آمریکا چوپانان چپ ها چپ گراها چپگرا چپی عرب چپی ها ژئوپلتیک ژاندارم آمریکا ژاندارم منطقه ژاندارمری ژاپن کاتولیک کانون ملی گرایان کانون وکلا کاپیتالیزم کاپیتولاسیون کاپیتولاسیون؛ کشورهای جهان سوم کمونیست کمونیست ها کمونیستها کمونیستی کمونیسم کمپ دیوید کمیته کمیته های انقلاب کمیته ژنو کمیسیون کمیسیون بین المللی حقوق دانان کنترل دیتا کورپریشن کنسرسیوم کنسرسیوم اروپایی مرکب از سی.اف.پی(10) (فرانسوی) کنسرسیوم از شرکتهای کنسرسیوم از شرکتهای ژاپنی کنسرسیوم تکساکو کنسرسیوم موبیل کایو کنسرسیوم نفت کنسرسیوم نفتی کنسرسیومی متشکل از فیلیپس هیسپان اویل کنفرانس کنفرانس مطالعات آمریکایی کنفرانس مقامات مهم کنسولگری کنفرانس پیمان بغداد کنفرانس ژنو کنفرانس کشورهای غیرمتعهد کنوانسیون کنوانسیون مرزی و مالی ایران و شوروی کنوانسیون وین کنوانسیون ژنو کنگره جهانی سوسیالیست ها کهنه پرستی کودتا کودتای نظامی کوکتل مولوتف گتی و شرکت نفت ایتالیا گروه اتحاد برای آزادی گروه تل زعتر گروه توحیدی گروه رادیکال چپ گروه صفر قهرمانی گروه فرقان گروه مجاهدین خلق گروه های چپ گروههای اسلامی راستگرا گروههای پارتیزان گروههای چپی گرین کارت گزارشگری گفتگوهای دو جانبه CIEC در پاریس گلستان گلف گلف و بریتیش پترولیوم برای عرضه نفت و فروش آن به طرف ثالث یمانهای کمپ دیوید ین الملل سوسیالیست یهودی ها یهودیان یهودیها یونایتد تکنولوژی یونایتدپرس یگان حمل و نقل هوایی مک