در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

یادداشت؛

نفت؛ ایران و اسرائیل

رضا مهوشی

نفت؛ ایران و اسرائیل

مساله نفت و استخراج و صادرات آن همواره یکی از مسائل بحث برانگیز و دارای اهمیت در تاریخ معاصر ایران بوده است. اقتصاد تک محصولی ایران کاملا وابسته به نفت بود و بر همین اساس معادلات و مراودات نفتی ایران با کشورهای دیگر یک مولفه بسیار مهم در سیاست خارجی کشور به حساب می آمد.

رژیم صهیونیستی از ابتدای شکل گیری خود در سال 1948 میلادی (1327 شمسی) تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی با اعراب درگیری داشت و بدیهی است که ایران نیز به عنوان یک کشور به ظاهر مسلمان باید در جبهه مسلمانان و اعراب قرار گرفته و در مبارزه اقتصادی و سیاسی علیه رژیم صهیونیستی مشارکت می داشت اما رژیم پهلوی علیرغم اظهارات رسمی سران حکومت مبنی بر حمایت از فلسطین و محکوم کردن رژیم صهیونیستی در پشت پرده، به یکی از حامیان اصلی این رژیم تبدیل شده بودند و طبق اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا در تهران، مهم‌ترین تامین کننده نفت رژیم صهیونیستی بوده است.

 

در یکی از اسناد به صراحت از حمایت سخاوتمندانه شاه ایران از اسرائیل سخن گفته شده است. در این سند می خوانیم:

«شاه از طریق کیسینجر به اسرائیلی ها گفته است که «در صورتی که اسرائیل چاههای ابورودیس را بازگرداند، ایران خسارات وارده به اسرائیل را جبران خواهد نمود.» بنا به گزارشات رسیده شاه «حاضر است شصت درصد نیاز اسرائیل را به طور مجانی تا زمانی که راه حلی برای مصر و اسرائیل پیدا شود تأمین نماید.» (اسناد لانه جاسوسی - جلد 4 - صفحه 459)

 

در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی عدد عجیب «دو میلیون تن» برای قراردادهای بین اسرائیل و ایران ذکر شده است:

«در جریان گفتگو با کارمندان سفارت در 11 ژوئن، موشه بیتان، مدیر کل شرکت نفت پاز اظهار داشت که او به تازگی از تهران، محلی که او سرپرستی تیم اسرائیلی برای مذاکره خرید نفت خام را به عهده داشته، بازگشته است. او گفت که موافقتنامه ای برای دو میلیون تن بسته شد». (همان، صفحه 459)

 

البته در برخی اسناد این عدد تا چهار میلیون تن نیز ذکر شده است. در این سند می خوانیم:

مقام وزارت دارایی (اسرائیل) برای سفارت تصدیق نمود که خرید نفت خام از ایران در سطح چهار میلیون تن در سال ادامه دارد. (همان، صفحه 461)

 

یکی از مسائل مهم در خصوص مسائل نفتی بین ایران و اسرائیل، مسئله خط لوله نفتی است که به اسرائیل کشیده شده و نقش بسیار مهمی در اقتصاد اسرائیل داشته است. اهتمام ایران به تامین نفت اسرائیل تا آن اندازه زیاد بوده که آمریکایی ها و اسرائیلی را به تعجب وا می دارد و برایشان بسیار هیجان انگیز است.

«یادداشت 8 اکتبر شما درباره گفتگو با پلیت ولگاست از نکات بسیار هیجان انگیزی برخوردار بود. من هرگز نشنیده بودم که ایران یا به عبارت دیگر شاه تا به این حد نسبت به خط لوله اسرائیل علاقه داشته باشد. من فکر می کردم که اسرائیلیها از دولت ایران پرسیده بودند که آیا اجازه می دهد نفت ایران از این خط لوله عبور نماید یا خیر، که البته ایرانیها جواب مثبت داده بودند و اسرائیلیها نیز با این جواب اطمینان یافتند که با عبور نفت کافی از این خط لوله عظیم می توان از نظر اقتصادی احداث آن را مقرون به صرفه دانست. این استخراج حدود 50 هزار بشکه در روز برای انتقال به پالایشگاه مدرس و 25 هزار بشکه دیگر در روز است که به گفته ویلکی توسط شرکت ملی نفت ایران به اسرائیل فروخته می . وی ادامه داد که ظاهرا این فروش نفت توسط شرکت ملی ایران باعث می شود، که کمبودهای داخلی اسرائیل در زمینه نفت جبران گردد. (همان، صفحه 448)

 

گزارشات مامور سفارت نشان می دهد که این خط لوله اساسا برای انتقال نفت ایران به اسرائیل تاسیس شده است:

«تخمین ما بر حسب اطلاعات موجود چنین است. سه چهارم نفتی که در خط لوله اسرائیل جریان دارد از ایران می باشد. مابقی که حدود 75000 الی 100000 بشکه در روز می باشد از کرانه بلائیم و صحرای سینا که در سال 1967 توسط اسرائیل اشغال گردید، تأمین می شود. به نظر ما اکثر نفتی که در خط لوله اسرائیل جریان دارد متعلق به شرکت ملی نفت ایران می باشد؛ در ژانویه صادرات خارج از کشور 340000 بشکه در روز بود که 170000 بشکه آن به شرکت ملی نفت ایران تعلق دارد ( همان، ص445)

 

محمدرضاشاه با اشتیاق زیادی، نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می کرده است. طبق گزارشات سفارت در شش ماهه اول  1974 میلادی (1353 شمسی) روزانه در حدود 252000 بشکه نفت ایران به اسرائیل می رفته است. (همان، ص461)

 

حمایت نفتی ایران از اسرائیل در دوران پهلوی تا آن اندازه برای اسرائیلی ها جذاب بوده است که آنها تمامی طرحهای توسعه ای خود در زمینه نفت را صرفا با اتکای بر نفت ایران کلید می زدند. در یکی از اسناد بدست آمده از سفارت آمریکا تصریح می شود که «تمامی نفت خط لوله 16 اینچی کنونی از ایران می آید». (اسناد لانه جاسوسی - جلد 4 - صفحه 440) و پس از آن در سند دیگری اشاره می شود که «اسرائیلیها جهت راه اندازی پروژه خط لوله 42 اینچی به نفت خام ایران بسیار متکی و چشم امید دوخته اند. ترمینال ایلات اشکلون یا خط لوله 42 اینچی قادر خواهد بود، نفت را به همه تانکرها منتقل نماید که این شامل تانکرهای کوچک برای اروپای شرقی و تانکرهای عظیم نیز می شود. (همان، ص441)

 

البته به نظر می رسد که این رابطه نفتی یک رابطه دو طرفه است و اسرائیلی ها نیز علاقه شدیدی به استمرار و گسترش این رابطه دارند و ترجیح می دهند تا نفت مورد نیاز خود را صرفا از طریق ایران تامین کند: «اسراییلی ها خیلی مایلند که ایران به هر ترتیب که شده از این خط لوله نفتی استفاده کند.» (همان، صفحه 451)

 

نکته بسیار مهم دیگر در خصوص حمایت نفتی ایران از سرائیل در دوران پهلوی این است که حکومت پهلوی سعی می کند تا به هر نحوی که شده این رابطه را پنهان نگه دارد. گزارشگر سفارت به وضوح از پنهان کاری ایران در خصوص صادرات نفت به اسرائیل صحبت می کند و می گوید:

«به دست آوردن اطلاعات موثق در رابطه با مقصد صادرات نفت، ایران کلاً مشکل است، اما مورد کامل آن هنگامی است که مقصد اسرائیل است. مقامات ایرانی، بی آنکه احتیاجی به آن باشد، از احتمال اینکه با شرکای عرب در اوپک خصومت ورزند بسیار دلواپس می باشند و طبیعتا صادرات نفت به اسرائیل را مورد بحث قرار نمی دهند. مع هذا، اطلاعات (به دست آمده) از منابع مختلف نشان دهنده این است که حداقل 75 درصد مصرف کنونی داخلی اسرائیل که در حدود 150 هزار بشکه در روز می باشد، به وسیله ایران تأمین می شود. (همان، صفحه 462)

 

این رفتار دوگانه رژیم پهلوی در برخورد با اسرائیل و اعراب نشان از رویکرد کاملا منافقانه سران پهلوی دارد. یعنی پهلوی در عین اینکه 75 درصد نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می کند، سعی می کند آن را پنهان نگه داشته و در دیدار با اعراب سخنی از آن به میان نیاورد. هرچند همین رفتار منافقانه نیز مورد توجه برخی از مبارزان عرب قرار گرفته و جبهه خلق برای آزادی فلسطین در شماره 11 ژوئیه هفته نامه بیروتی الهدف، آمریکا، دولت عربستان و ایران را به توطئه علیه منافع اعراب با ترتیب دادن ارسال نفت اضافی ایران از طریق خط لوله اسرائیلی متهم نموده است. (همان، صفحه 446)

 

البته سران رژیم پهلوی این مخفی کاری کاملا عامدانه و با هدف حفظ و استمرار رابطه ایران و اسرائیل انجام می دادند. در یکی از اسناد در این باره میخوانیم: «میرفندرسکی مدیرکل امور سیاسی، وزارت امورخارجه گفت اسرائیلی ها دائما برای «قانونی کردن ارتباطمان» فشار می آوردند، ولی.. بعضی ازبهترین ارتباطات سیاسی ما، مانند امور زناشویی تا وقتی غیرقانونی هستند بهترینند، چرا بایک ازدواج تشریفاتی آن را خراب کنیم؟روابط با اسرائیل خوب است» (همان ج۸، صفحه ۷۲۹.)

 

نکته عجیب و تعجب برانگیز ماجرا این است که ایران بزرگترین فروشنده نفت به رژیم صهیونیستی بود اما شاه در مصاحبه‌ها صدور نفت به آن کشور را منکر می‌شد و در برابر پاسخ به سوال چگونگی رسیدن نفت به آنجا اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد. (زارع، ارتباط ناشناخته: بررسی روابط رژیم پهلوی و اسرائیل، ص ۳۶۶) محمدرضا پهلوی معتقد بود که روابط اشکار دیپلماتیک به نفع هر دو طرف نیست و باید مصلحت ایران را در نظر گرفت. لذا بهترین راه برای محافظت از روابط پنهانی، سپردن امور به ساواک بود. (نجاری‌راد، ساواک و موساد ص ۶۳)

 

البته محمدرضاشاه تمام تلاش خود را برای راضی نگه داشتن صهیونیست ها انجام میداد. به عنوان نمونه آتش‌سوزی در مسجدالاقصی در مهرماه ۱۳۴۸ که زمینه‌ساز شکل‌گیری سازمان کنفرانس اسلامی بود، یکی از نقاط عطف مهم در تقابل کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی بود؛ رخدادی که با توجه به فضای داخل کشور محمدرضا پهلوی را به واکنشی نسبتا شدید و البته فرصت‌طلبی واداشت.

 

سازمان یک ماه پس از این حادثه، طی اجلاسی با شرکت سران کشورهای اسلامی در رباط پایتخت مراکش اعلام موجودیت کرد؛ سازمانی که در تاسیس، هدایت و سازماندهی کنفرانس‌های آن چهره‌هایی مانند شاه ایران و ملک‌ فیصل عربستان، نقش اصلی و شاخص را داشتند. محمدرضا پهلوی البته در اجلاس رباط و در سخنان خود کلمه‌ای از آتش‌سوزی در مسجدالاقصی به میان نیاورد و تنها دولت‌های اسلامی را به تفاهم و همدلی با یکدیگر دعوت کرد.

 

البته رویکرد حمایتی حکومت پهلوی نسبت به اسرائیل نمی توانست مخفی بماند و در اسناد لانه جاسوسی آمده است که «بعد از کوششهای بسیار برای فاش نکردن آن [رابطه نفتی ایران و اسرائیل]، بن دور اعتراف کرد که نیمی از شرکت خط لوله ایلات - اشکلون تعلق به شرکت ملی نفت ایران دارد ... بیشتر نفت خامی که در خط لوله تلمبه زده می شود، از جانب ایران می باشد.دور اشاره نمود که دو نفتکش 225 هزار (تنی) در نروژ به وسیله شرکت حمل و نقل ماری تایم فروت در حال ساختن می باشد. یکی تقریبا تکمیل شده است و دیگری در چند ماه آینده تکمیل خواهد گردید. هر دو نفتکش نفت خام را از ایران به ایلات حمل خواهند نمود. (اسناد لانه جاسوسی، جلد 4 صفحه 455)

 

این مخفی کاری رژیم پهلوی برای حمایت نفتی از اسرائیل تا آنجاست که تمام نفتکش هایی که نفت ایران را به اسرائیل می بردند علیرغم اینکه توسط ایران اجاره شده اند با پرچم کشورهای دیگر تردد می کردند. در یکی از اسناد آمده است:

«اطلاعات ذیل از شرکت ملی نفت ایران پس از مکالمات تلفنی بین بروئر و پالمر در تکمیل اطلاعاتی که روز 23 مه ابلاغ شده به دست آمده اند. چهار نفتکش (همه با پرچم لیبریا) که به طور منظم نفت را از ایران به بندر ایلات (اسرائیل) می برند:

الف: شرکت نفتکش نورا - هریس (مدیرای، هیمن) مونوریا

ب: شرکت نفتکش لئون ترانس ورلد، مونروویا

ج: شرکت سوپر تانکر سامسون، مونروویا

د: شرکت سیریس (سابقا آئورورا) استرو آرماداSA NAV پاناما (همان، صفحه 438)

 

 البته سولیوان که سفیر آمریکا در ایران است تصریح می کند که تمام اقدامات شاه در حمایت از اسرائیل، همسو با سیاست های کلان آمریکا در تعامل با این رژیم می باشد و از همین جا مشخص می شود که شاه تا چه اندازه وابسته به آمریکا و تابع فرامین آن بوده است: «شاه می خواهد مطمئن شود که سیاست ایران در قبال نفت برای اسرائیل کاملاً هماهنگ با سیاست آمریکا در فروش اسلحه به اسرائیل باشد. (همان، صفحه 462)

 

 

  • نفت
  • اسرائیل
CAPTCHA

یادداشت‌های مرتبط

یادداشتی یافت نشد!

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!