در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره 11

گزارش تحولات انقلاب در تبریز

موضوع سند

گزارش تحولات انقلاب در تبریز
مشخصات ارسال سند

از: مترینکو

محرمانه

به: وزارت امور خارجه

1356-12-04- 1978-02-23

متن سند



سند شماره 11


 خیلی محرمانه


23 فوریه 1978 - 4 اسفند 1356


از: کنسولگری آمریکا، تبریز


به: وزارت امور خارجه


رونوشت: کنسولگری های آمریکا در اصفهان، شیراز و سفارت آمریکا در تهران


موضوع: شورش و قیام داخلی در تبریز: یک تحلیل مقدماتی


شروع خلاصه: روز شنبه 18 فوریه 1978 جمعیتی که در حدود چند هزار نفر تخمین زده می شد تمام روز سرگرم شورش و زد و خورد با پلیس و نیروهای ارتش بودند. خسارات فراوانی به اموال دولتی و خصوصی وارد آمد و عده کشته و مجروح شدگان به صدها نفر می رسید. از 21 فوریه خیابان های شهر همچنان تحت کنترل ارتش قرار دارد و انتظار می رود که اثرات این آشوب ها تا مدت زیادی باقی بماند. پایان خلاصه.





کمی قبل از ساعت 10 صبح روز شنبه 18 فوریه گروه هایی از مردم که عمدتاً متشکل از مردان جوان بودند در بازار و منطقه مرکز خرید و فروش شهر گرد آمدند و در پی تلاش پلیس محلی برای متفرق کردن اجتماع کنندگان درگیری با شدت آغاز و با سرعت و شدت به سایر نقاط شهر کشیده شد. با وجود اینکه روز شنبه یک روز اداری رسمی بود، اعلامیه هایی از هفته گذشته به چاپ رسیده و در سطح شهر توزیع شده بود که از مردم می خواست به مناسبت بزرگداشت چهلم کشته شدگان مرکز مذهبی قم، در روز شنبه مغازه های خود را تعطیل کنند و لذا بازار و همچنین اکثریت مغازه های شهر تعطیل بودند. کلیه ادارات و مراکز خرید و فروش دولتی و همچنین بانک ها باز بودند، اما با شروع اغتشاش مورد حمله شورشیان قرار گرفتند. در طی روز همچنان که شورش ادامه می یافت روشن و روشن تر می شد که حمله به ساختمان های مختلف از قبل به خوبی طرح ریزی شده و شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.


علیرغم گزارشات وسیعی که راجع به بسته بودن مغاز ه ها، به خاطر یادبود کشته شدگان قم، رسیده بود، مقامات پلیس شهر به طرز عجیبی در برخورد با چنین انفجار خشونتی، غیرآماده می نمودند و ظاهراً از پیش هیچ طرحی برای مقابله، تدارک نشده بود و یا اینکه طرح محدودی بوده است.


به دنبال اولین تلاش برای منصرف ساختن جمعیت و تیراندازی هوایی، پلیس محلی به سرعت کنترل اوضاع را از دست داده و عقب نشینی نمود و متعاقب آن افراد بیشتری در قسمت های دیگر شهر بیرون ریختند. نیروی کمکی پیاده تا اوایل بعد از ظهر آن روز نرسید (این سربازان از پایگاههای ارتش واقع در شهرهای مرند به فاصله 45 دقیقه با اتومبیل از تبریز و مراغه که حدود دو ساعت راه تا تبریز است به این شهر اعزام شده بودند). زمانی که این قوای کمکی رسیدند و تیراندازی به سوی جمعیت را به صورت جدی آغاز کردند این شورش در وسعتی به طول 12 کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب، و در عرض 4 کیلومتر از مقر حزب رستاخیز در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری آمریکا در جنوب گسترش یافته بود. با ورود ارتش و خصوصاً حضور اتفاقی تانک های چیفتن به صحنه (که استفاده از آنها در کنترل شورش باعث ایجاد نگرانی هایی برای سفارت انگلیس شد) برای گشت زنی در شهر، حملات شورشیان کاهش یافت و اکثر تلفات حاصله به این سربازان پیاده نسبت داده می شود.


در حالیکه برخورد دولت با اغتشاشات، در مدت چندین ساعت، بدون برنامه و بلااثر به نظر می رسید، تاکتیک هایی که شورشیان به کار می بردند نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند. ظاهر شدن گروه های مختلف در نقاط مختلف شهر، و اینکه گروه ها به خوبی با مواد آتش زا مجهز شده بودند تا نقاط کاملاً مشخصی را به آتش بکشند؛ حکایت از وجود هسته های محرکی دارد که به خوبی از اهداف حملات خود آگاه بودند. به آتش کشیدن چنین ساختمان هایی که تنها چند مایل با یکدیگر فاصله داشتند، آن هم در فاصله زمانی کوتاه، این احتمال را که دستجات مردم بدون برنامه ریزی قبلی گرد آمده باشند، منتفی می سازد. گرچه اسلحه های جمعیت کلاً محدود به سنگ، چوبدستی و چاقو بود (گزارشاتی در مورد شورشیان و تک تیراندازان مسلح به تفنگ واصل شده، ولی در حال حاضر، اینگونه موارد، استثنایی به نظر می رسد)، ولی دست بردن به این سلاح های ابتدایی توسط شورشیان نیز نمی تواند به طور تصادفی و بدون برنامه قبلی بوده باشد. میزان خسارت وارده به ساختمان ها، بویژه در مناطق تجاری که بخش اعظم خسارات به آنها وارد آمده، نیز دال بر این است که اقلام فوق از قبل تدارک دیده شده است.




منابع رسمی میزان تلفات روز حادثه را 6 کشته و 125 زخمی، که چندین نفر از مجروحین افراد پلیس و مقامات امنیتی ذکر شده اند، تخمین زده اند. اما سایر منابع ارقام بیشتری ارائه می دهند. طبق گزارش تنها در یک بیمارستان بیش از 150 نفر معالجه شده اند و یک ناظر خارجی که آپارتمان وی مشرف بر منطقه شدیداً آسیب دیده بازار است، مدعی است که هفت کامیون کوچک در روز حادثه اجساد کشته شدگان را بارگیری کرده اند. آمار غیررسمی تعداد کشته شدگان را 200 تن برآورد می کند، ولی به دلیل تمایل دولت به کم جلوه دادن چنین ارقامی و نیز عکس العمل طبیعی مردم یعنی اغراق در این زمینه، آگاهی از تعداد واقعی تلفات، تقریباً غیرممکن می باشد.


چیزی که در وهله بعد جلب نظر می کند خسارات شدید فیزیکی حاصله است، که بیشترین لطمات متوجه ساختمانهای بانک ها در سرتاسر شهر، بوده است. شیشه های بیش از 70 شعبه بانک خرد شده و دست کم 10 بانک به طور کلی ویران شده است. رسیدها و پرونده های بانکی در سرتاسر شهر ریخته شده بود و در نتیجه کار تنظیم امور مالی هزاران مشتری بانک وظیفه ای مشکل خواهد بود.


جمعیت با حمله به ساختمان دو شعبه شهرداری، اداره آموزش و پرورش، اداره اوقاف، دادگاه شهر، اداره دارایی، یک ساختمان اداره تلفن و تلگراف، دو شعبه از فروشگاههای تعاون روستایی، چندین کیوسک پلیس، ساختمان بیمه اجتماعی، و مهم تر از همه، مقر حزب رستاخیز که به آتش کشیده شد، خسارات شدیدی به ساختمانهای دولتی وارد آوردند.


مؤسسات فرهنگی نیز مورد حمله واقع شدند، که اهم آنها عبارت بودند از انجمن ایران و آمریکا، که بسیاری از شیشه هایش خرد شد و باشگاه معلمین و مؤسسه دولتی «کاخ جوانان» که بر اثر آتش سوزی خسارات بدی (زیادی - م) به آن وارد آمده است.


در بخش خصوصی، چندین مغازه و دست کم یک سینما ویران شد؛ به کارخانه پپسی کولا و نیز یک هتل خسارت سنگینی وارد آمد، و شیشه های چندین هتل دیگر و فی الواقع تمامی سینماهای شهر و برخی مغازه های شخصی، خرد شده بود.




ساختمان هایی که مورد حمله واقع شده یا به آتش کشیده شدند، به نظر می رسد که به دستجات مشخصی تقسیم می شوند، یا به دولت و یا به بانک تعلق داشته و یا در مورد کارخانه پپسی کولا و برخی مغازه های سوزانده شده، که به جامعه محلی بهاییان متعلق می باشد، عمومی ترین دلیلی که در توجیه حمله به سینماها ارائه می شود این است که در این مکان ها زنان بر روی پرده به نمایش گذارده می شوند، و یا در مورد کاخ جوانان، انجمن ایران و آمریکا، و باشگاه معلمین و هتل ها، گفته می شود که در این مکان ها، زنان و مردان آزادانه با هم اختلاط دارند و این مسئله برخلاف شعائر یک مسلمان خداترس می باشد.


نکته ای که در مورد تخریب ساختمان ها توسط جمعیت مشهود بود، این بود که آنها به خوبی می دانستند که چه ساختمان هایی باید مورد حمله واقع شود (به عنوان مثال در مورد انجمن ایران و آمریکا)، و به گونه ای به ساختمان های مزبور حمله می کردند که خانه ها و مغازه های مجاور هیچ گونه آسیبی نبینند. به ساختمان های معمولی در مدت شورش، خسارت ناچیزی وارد شد و نشانگر این است که سازماندهندگان جمعیت کنترل کاملی بر گروه های خود برای ممانعت از تخریب این گونه ساختمانها داشته اند. خود شورشیان دست به غارت نزدند و یا اگر زدند میزان آن خیلی ناچیز بود، و به نظر می رسد دزدی های مختصری که در آن روز اتفاق افتاد کار افرادی (منجمله تعدادی زن) بوده که در عقب جمعیت حرکت می کرده اند.


به نظر می رسید که آشوب طلبان عمدتاً از مردان جوان باشند که کم سال ترین آنها نوجوانان بودند. علیرغم اعلامیه های رسمی که جمعیت را «مارکسیست های اسلامی» معرفی می کرد، در محل، نظرات غیررسمی حاکی از این بود که این اصطلاح هیچگونه معنا و مفهومی در مورد آنچه که در تبریز اتفاق افتاد، ندارد. توافق کلی بر این بود که آشوب طلبان افراد بیکار و یا دارای پایین ترین سطوح شغلی، طبقات ناراضی و سبک مزاج از میان عوام الناس بوده اند که در اثر آشوب چیزی را از دست نمی دادند و به سهولت توسط محرکین آشوب ها رهبری می شدند.


هنگامیکه این افراد را می توان مسلمان نامید، استفاده از برچسب «مارکسیست» در مورد آنها، متناقض به نظر می رسد. تبریز مانند سایر شهرهای بزرگ ایران شاهد هجوم شدید روستائیان جوان که به دنبال کار هستند، بوده است، که این موجب افزایش فشار بر پایین ترین طبقات اجتماعی که از قبل در آن سکونت داشته اند، بوده است. تلاش برای زندگی در جامعه بسیار بسته و بسیار محافظه کارانه تبریز، توسط مردانی که اکثراً یا بی سواد و یا کم سوادند، و به سر بردن این مردان جوان غالباً جدا از خانواده هایشان و بنابراین جدا از حمایت خانوادگی که نیاز روحی ایرانیان است، به کار گرفتن آنها در پست ترین کارهای خدماتی - البته اگر بتوانند کاری دست و پا کنند - و یا نداشتن استطاعت برای انجام هرگونه تفریح عادی که بتواند انرژی آنها را آزاد کند، (فعالیتهای ورزشی و تماشای فیلم مستلزم داشتن پول و اوقات فراغت بوده، و هرگونه تماس با جنس مخالف ممنوع است)؛ همه اینها باعث می شود که در آمدن این افراد به صورت گروهی با نشاط و سبک مزاج تعجبی را برنیانگیزد.




تعجبی ندارد که چنین گروهی، که تحت نفوذ محیط غم آلوده مذهبی قرار دارند و در این محیط بر نقش محدود زن تأکید می شود و لذات دنیوی از قبیل سینماها و محل هایی که زنان خود را در معرض نمایش مردان قرار می دهند - مانند سازمان هایی از قبیل باشگاه های اجتماعی، هتل ها، کاخ جوانان و انجمن ایران و آمریکا و تمامی مکان هایی که به خاطر هزینه های زیاد آنها، تنها برای طبقات متوسط و بالا استفاده شوند. مذهب یکی از معدود ثوابتی است که برای این قشر از مردم باقی مانده و برداشت محدودشان از اسلام و وجود مدارج و سلسله مراتب در روحانیت شیعه، در جامعه ای که احساس می کنند این ارزش ها منزوی شده و مورد تهدید واقع شده، جزو معدود چیزهایی است که آنها می توانند درصدد حراست از آنها برآیند.


اتخاذ تصمیم توسط رهبران مذهبی مبنی بر بستن بازار و به تعطیل کشاندن شهر، جهت یادبود کشته شدگان قم می تواند به عنوان یک مبارزه مستقیم علیه حاکمیت دولت تلقی شود، ولی از دیدگاهی دیگر، به این مطلب می توان به عنوان ایفای یک وظیفه مذهبی توسط مردمی که عمیقاً مذهبی بوده و معتقدند که کشته شدگان در قم شهید محسوب می شوند، نگریست. قدرت واقعی دولت در بین بخشی از توده مردم به وضوح به نمایش گذاشته شد و فریادهای «مرگ بر شاه» و درخواست بازگشت خمینی (رهبر مذهبی شیعه که هم اکنون در تبعید به سر می برد) به ایران را هم می توان به عنوان وسیله ای برای ابراز نارضایتی سیاسی و هم بیان اعتقاد مذهبی تلقی نمود. اینکه قصد اولیه سازماندهندگان جمعیت صرفاً جنبه سیاسی داشته یا صرفاً از جنبه مذهبی برخوردار بوده، یا ترکیب از هر دو با دخالت سایر محرکه های سیاسی برای گیج کردن رژیم بوده، چیزی است که شاید هرگز به وضوح دانسته نشود. چیزی که روشن است این است که جمعیت (و بدین گونه در ایران) و تمامی اقشار ناراضی مردم که این جمعیت آشوبگر از میان آنها برخاسته اند، بار دیگر به عنوان سلاحی نیرومند بر ضد رژیم به کار گرفته شد. افرادی که شورش را طراحی کردند، خواه روحانیونی باشند که درصدد اثبات نیروی ایمان و اخلاصشان به اسلام - که به نظر آنان از جانب دولت مورد تهدید واقع شده - و خواه واقعاً «محرکین مارکسیست» باشند، به هر صورت حملات آنها علیه بسیاری از مؤسسات که به منظور مبارزه جدی علیه رژیم انجام شد؛ اثرات بلندمدتی در پی خواهند داشت.


در کوتاه مدت، زندگی اجتماعی و اقتصادی شهر، هنگامی که مؤسسات خسارت دیده بازگشت به فعالیت عادی خود را آغاز کنند، شدیداً تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و احتمالاً به خاطر اینکه در مورد پیش بینی و جلوگیری از شورش ها، اقدامی به عمل نیامده بود، تزلزلی جدی در میان سلسله مراتب دولتی پدید خواهد آمد. بدون تردید افرادی با قاطعیت و سخت گیری بیشتر جانشین بسیاری از مقامات شهر و استان خواهند شد و می توان پیش بینی کرد که رژیم به عنوان عکس العمل در قبال این حوادث، پروژه های عمرانی و اجتماعی در سطح منطقه را لغو نماید. در دراز مدت و مهم تر از همه، اغتشاشات تبریز نشان داد که کنترل واقعی رژیم بر استان ها، می تواند از جانب نیروهای مذهبی و اجتماعی مورد تهدید جدی قرار گیرد. نیروهایی که در تهران نادیده گرفته شده بودند، اکنون قوی تر از آن هستند که به آنها توجه نشود یا به سادگی آرام شوند.




مترینکو




منبع: اسناد لانه جاسوسی آمریکا - جلد 9 - کتاب 9 - صفحه 22
تصاویر سند