در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 279

ملاقات با مقامات بلوک شرق

موضوع سند

ملاقات با مقامات بلوک شرق
مشخصات ارسال سند

از:

محرمانه

به:

1343-05-20- 1964-08-11

متن سند



سند شماره 279


محرمانه


11 اوت 1964- 20 مرداد 1343


تاریخ: 11 اوت 1964


محل: میهمانی به صرف نوشیدنی در منزل «وی. موشویو»، کاردار سفارت رومانی


طرف های گفتگو: ولادیمیر پانکراتف، دبیر اول سفارت شوروی، ایو بوله، دبیر اول سفارت فرانسه


[موضوع]: گزارش گفتگوها


1- مقدمه


الکساندر دیما، دبیر سوم سفارت رومانی، من را به آقای پانکراتف معرف کرد. پانکراتف به همراه سه روس دیگر بود، که یکی از آنها را به اختصار وابسته نظامی جدید شوروی در ایران معرفی کرد. از آنجایی که زبان انگلیسی پانکراتف ضعیف است، ما به فارسی با همدیگر صحبت کردیم و به تدریج از دیگران فاصله گرفتیم تا اینکه آقای بوله چند دقیقه بعد به ما پیوست. در حین صحبت هایمان تعارفات معمول درباره خانواده و شغل را انجام دادیم. فارسیِ پانکراتف خیلی خوب است، و او آدم رک و صریحی است.


2- شغل


پانکراتف گفت رابط سفارت با وزارت امور خارجه ایران است و بیشترِ وقتش را به تنظیم کردن یادداشت ها و مذاکرات سطح پایین با همتایان ایرانی اش می گذراند. او گفت که به روابط ایران با کشورهای دیگر چندان علاقه ای ندارد، ولی اولین سئوال جاندارش نشان داد که واقعاً اینگونه نیست. (نگاه کنید به بند 4 همین یادداشت).


3- مذاکرات موافقت نامه هوایی شوروی- ایران


ص: 569





برای اینکه پانکراتف را محک بزنم پرسیدم مذاکرات ایران و شوروی بر سر موافقت نامه هواپیمایی غیرنظامی چگونه پیش می رود. او لبخندی زد و گفت که مذاکرات رضایت بخش است و اگر «به خاطر نفوذ و دخالت شما نبود» الان باید به نتیجه می رسید. بعد از اینکه به او گفتم ما هیچ دخالتی در این امر نداریم، از او پرسیدم واقعاً چه مشکلی مانع توافق نهایی شده است. او بدون تأمل گفت اتحاد جماهیر شوروی قبول نمی کند که اتباع خارجی به عنوان خدمه INAC پرواز کنند مگر اینکه اتباع کشوری باشند که اتحاد شوروی با آنها موافقت نامه هوایی دوجانبه داشته باشد. از نظر پانکراتف ایرانی ها بر این مسئله اصرار نخواهند کرد و هیأت سه نفره ای که از مسکو به ایران آمده است، احتمالاً ظرف چند روز آینده موافقت نامه را نهایی خواهند کرد.


(در همین موقع ایو بوله از سفارت فرانسه به جمع ما پیوست و از آنجایی که فارسی بلد نیست، و پانکراتف هم ظاهراً فرانسه بلد نیست، ما صحبت هایمان را به زبان انگلیسی ادامه دادیم.)


4- TUPAIR


پانکراتف از من پرسید نظر آمریکا در مورد توافق اخیر ترکیه، پاکستان و ایران بر سر همکاری های نزدیک تر منطقه ای، اقتصادی و فرهنگی چیست. پاسخ دادم مسلماً ما مخالفتی با این توافق نداریم و فکر می کنیم این نوع همکاری به نفع همه طرف هاست. پانکراتف اصرار داشت که این توافق نمی تواند مزایای اقتصادی واقعی برای طرفین، مخصوصاً ایران، داشته باشد، زیرا اقتصاد هر سه کشور بسیار شبیه همدیگر است و اصلاً مکمل یکدیگر نیستند. بوله نیز گفت که کلاً با نظر او موافق است، ولی همکاری نزدیک تر سه کشور در زمینه کمک های فنی می تواند برایشان مفید باشد. همچنین، زمینه هایی نیز برای گسترش مناسبات فرهنگی وجود دارد، هر چند که ظاهراً چندان ساده نخواهد بود. پانکراتف نیز با تکانِ سر، نظر بوله را تأیید کرد، و سپس گفت از نظر او انگیزه اصلی این توافق جدید سیاسی است، و گفت دوست دارد بداند که توافق جدید چه تأثیری بر سنتو خواهد گذاشت. پاسخ دادم (البته سعی می کردم پاسخم قانع کننده باشد) که از نظر من توافق جدید نباید لزوماً تأثیر مختل کننده ای بر سنتو داشته باشد و اینکه سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان باز هم می توانند با حفظ پیمان سنتو منتفع شوند. بوله با این امر موافق بود، ولی افزود که از نظر او دلیل اصلی انعقاد پیمان جدید به وضوح سیاسی است، نه فقط بر اساس حمایت متقابل در برابر مشکلات بین المللی جاری که هر یک از این سه کشور با آنها مواجه است (مثلاً قبرس برای ترکیه، کشمیر برای پاکستان، و تهدیدهای «ناصری» برای خلیج فارس و خوزستان ایران)، بلکه همچنین نمایش استقلال از غرب و مانوری برای اعمال نفوذ بیشتر در حوزه سیاست آفریقا-آسیاست. گفتم نمی توانم با تحلیل بوله مخالفت کنم، ولی پانکراتف فقط حرف خودش را می زد. پیش از آنکه بتوانم بحث را ادامه دهم، مجبور شدم از جمع جدا شوم. بوله و پانکراتف برای مدتی به بحث ادامه دادند.


ص: 570




اطلاعات بیوگرافی پانکراتف گفت که ازدواج کرده و دو فرزند دارد: یک پسر 15 ساله که در شوروی درس می خواند و یک دختر 5 ساله که در تهران است. وقتی به اختلاف سن فرزندانش اشاره کردم و گفتم به او نمی آید که یک پسر 15 ساله داشته باشد، لبخندی زد و گفت: «دست خودم نبود. کار خدا بود.» همان شب به هنگام پخش فیلم از پانکراتف پرسیدم که حال همکارش، وسکانیان، چطور است. گفت حال او خوب است و هنوز در تهران به سر می برد. قدری تعجب کرد که طوری حال وسکانیان را می پرسم که انگار خوب او را می شناسم.


به نظر می رسد پانکراتف ایران را خوب گشته باشد. گفت خیلی به سواحل دریای خزر علاقه ای ندارد و از نظر او به استثنای مسجد اصفهان، این شهر چندان هم جذاب نیست. او گفت گرمای تهران کلافه اش می کند و خدا را شکر کرد که محل اقامت تابستانی سفارت در شمیران است. از من پرسید آیا در سفارت زندگی می کنم و یا یک منزل خصوصی خارج از سفارت دارم.


بخش سیاسی سی ان. راسیاس




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 11 - کتاب 11 - صفحه 569
تصاویر سند