Post
10476
از: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
گزارش سیاسی
به:
متن سند
لهذا دیدید که آن روزی که این جوان های بیدار عزیز ما این لانه جاسوسی را گرفتند، این شیاطین به دست و پا افتادند، یکی گفت که اینها خط شیطان هستند و به دنبال این کردند که ما الآن اسیر آمریکا هستیم، نه اینکه نمی فهمیدند که نه اسیر آمریکا نیستیم. می خواستند ما را از استقلال بیرون بیاورند و به دامن آمریکا بیندازند و قضیه گرفتن این محل جاسوسخانه ناگوار بود برای آنها، برای اینکه پرونده های اینها ظاهر می شد، پیدا می شد، این پرونده ها، این همه کوشش برای اینکه اینها را رها کنید بروند، ما در گرو آمریکا هستیم، اینها را بگذارید بروند. اینها، این جوان های عزیز ما که می گفتند ما در خط اسلام هستیم، می گفتند بهشان که شما در خط شیطان هستید.
از بیانات امام خمینی با خانواده شهدای جنایت آمریکا در هفتم تیرماه 1360 مجموعه اسنادی که طی این جزوه در اختیار ملت مسلمان و متعهد ایران قرار می گیرد، مربوط به آقای ابوالحسن بنی صدر می باشد.
قبل از اینکه به خود اسناد بپردازیم، لازم است نکاتی چند پیرامون زمان دستیابی به این اسناد و اینکه چرا هم اکنون به اطلاع ملت غیور می رسد، را به اطلاع برسانیم:
الف: اسناد اول تا هفتم این مجموعه در حدود دیماه 1358 به دست آمد، یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری. در آن زمان نتیجه ترجمه و بررسی ما این بود، که هفت سند اول بر این معنی دلالت دارد که سازمان سیا با توجه به جنبه هایی که در آقای بنی صدر دیده است، در وی طمع کرده و در پاریس یکی از جاسوسان برجسته سیا به عنوان یک تاجر آمریکایی با وی ملاقات نموده است و سپس قرار بر این شده که این جاسوس سیا به بهانه تجارت به ایران آمده و در ایران ملاقات با آقای بنی صدر را ادامه دهد. حداقل مقصود و هدف سازمان سیا در این موقع این بوده که رضایت نامبرده را برای مشاورت یک شرکت آمریکایی جلب نماید و بعد تحت این پوشش تماسها را با وی دنبال کند.
اینها مجموعه اسنادی بودند که تا آن زمان از آقای بنی صدر به دست آمده بود. در آن موقع استدلال ما درباره آقای بنی صدر این بود که علیرغم اینکه سازمان سیا در وی طمع کرده است، ما از اینکه آقای راترفورد به ایران آمده باشد و توانسته باشد نظر آقای بنی صدر را جلب کند، مطمئن نیستیم. از سوی دیگر در پرسشی که از تام آهرن رئیس ایستگاه سیا در تهران آمده است و با آقای بنی صدر ملاقات کرده و وی را با حقوق ماهیانه 1000 دلار به عنوان مشاور شرکت آمریکایی استخدام کرده است.
لیکن از آنجایی که آهرن از کاندیداتوری آقای بنی صدر برای ریاست جمهوری مطلع بود، ما در یک چنین امر حساسی نمی توانستیم به گفته های وی استناد کنیم، از طرف دیگر صحت گفته های آهرن زمانی
ص: 464
به ثبوت می رسید که اسنادی که توسط خود وی در لحظه اشغال لانه جاسوسی به صورت رشته شده درآمده بود، به همت برادران و خواهران ما درست می شد، لذا ما ناچار باید منتظر می ماندیم که همین طور که به تدریج این اسناد درست می شدند، اسناد مربوط به ملاقات آقای بنی صدر و راترفورد به دست آید.
هرچند که در همان زمان نیز این فکر بود که اسناد به همین صورت، بدون کم و کاست به اطلاع امام برسد، که در آن زمان حجت الاسلام آقای موسوی خوئینی ها به لحاظ فقدان دلایل کافی این امر را صلاح ندانستند.
ناگفته نماند که دانشجویان علیرغم مخالفت های بی وقفه و اتهامات و دشنام های فراوان آقای بنی صدر به دانشجویان و کل حرکت اشغال لانه جاسوسی، هیچ گاه نخواستند از مسئله اسناد، به گونه ای انحرافی در مقابل آقای بنی صدر استفاده کنند، همچنان که پس از انتخاب آقای بنی صدر به عنوان رئیس جمهور، تعداد محدودی از برادران که از موضوع این اسناد اطلاع داشتند، از طرح کوچکترین مسئله ای در این رابطه منع شدند، مبادا که با پخش شایعه ای مبنی بر اینکه از آقای بنی صدر در رابطه با لانه جاسوسی اسنادی موجود است، به مقام ریاست جمهوری و به تبع آن به کل جمهوری اسلامی صدمه و زیانی وارد آید. این مسئله مسکوت ماند تا اینکه در اوایل اردیبهشت ماه 1360 اسناد شماره 8 و 9 و 10 و 11 از میان اسناد رشته شده به دست آمد و البته با توجه به شواهد موجود در همین اسناد، اسناد دیگری نیز باید در همین رابطه وجود داشته باشد، که هنوز آنها را به دست نیاورده ایم.
با به دست آمدن این اسناد و با توجه به عملکردها و سخنان آقای بنی صدر، لازم بود که امام امت در جریان امر قرار بگیرند، این اسناد به اطلاع ایشان رسید و ایشان فرمودند که اسناد فعلاً محفوظ بماند و همچنان مطابق امر امام عمل شد.
بعد از اینکه مسئله عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر در مجلس مطرح شد، طی تماسی که با امام امت گرفته شد دیگر از جانب ایشان اصراری برای حفظ اسناد در میان نبود و اسناد برای طرح در مجلس در اختیار موسوی خوئینی ها قرار گرفت، لیکن متأسفانه به علت کمی وقت، اسناد مورد بحث آن چنان که باید و شاید مطرح نشد. لذا همان طور که در مجلس قول داده شده، ما این اسناد را برای اطلاع امت قهرمانمان در اختیار روزنامه ها قرار می دهیم و در آینده طی جزوه مستقلی جداگانه آن را به انتشار خواهیم رساند. باشد که مردم مسلمان و مبارز ایران از سیاستها و توطئه هایی که برای نابودی انقلاب اسلامی صورت می گیرد از زبان اسناد خود این آمریکای جهانخوار مطلع گردند.
توضیح: (س، د، لور - 1)، اسم رمز آقای ابوالحسن بنی صدر می باشد که در اسناد سیا به کار رفته است.این مسئله با توجه به شواهدی که در اسناد است فهمیده می شود، از جمله در سند شماره 1 تلفن منزل وی ذکر شده است و در سند شماره هشت می گوید وی ناشر روزنامه انقلاب اسلامی است و همچنین در سند شماره 11 می گوید که وی عضو شورای انقلاب عضو مجلس خبرگان، سرپرست بانک های ملی شده و ناشر روزنامه می باشد و این مطلب در پرسشی که از تام آهرن رئیس قرارگاه سیا انجام گرفته نیز تأیید شده است که نوار فیلم آن موجود است
ص: 465
به منظور اینکه سیر اسناد مربوط به (س، د، لور - 1) مشخص شود توضیحات زیر ارائه می شود:
آمریکا برای اینکه سلطه خویش را بر مناطق و کشورهای مختلف حفظ نماید، قبل از شروع هر عملی احتیاج به اطلاعات دقیق نسبت به آن کشورها و مناطق دارد. این اطلاعات از معادن آن کشورها گرفته تا تاریخ و فرهنگ و مذهب و ... همه را شامل می شود. شاید میزان تحقیقات و اطلاعات اینان از کشور ما از خود ما در طول سیصد سال اخیر بیشتر باشد. از موارد دیگر جمع آوری اطلاعات که شاید از موارد قبلی مهمتر باشد، جمع آوری اطلاعات در مورد گروه های سیاسی مختلف یک کشور مخصوصاً گروه های مخالف رژیم می باشد. حتی اینها اطلاعات زیادی از گروه های موافق با خودشان نیز جمع آوری می کرده اند، چرا که می دانند آنچه در مواضع رسمی و سخنرانی های رسمی بیان می شود با آنچه در پنهان مطرح است تفاوت دارد و این نکته را هم از رموز سیاست می دانند، چه بسیار افرادی که در رژیم شاه معدوم - هرچند کل رژیم وابسته بود - اطلاعات سرّی مملکت را به آنها می فروختند. جمع آوری اطلاعات و به خصوص اطلاعاتی که در پشت پرده سیاست می گذرد، امروزه یکی از پایه های تسلط ابرقدرت ها بر مستضعفین می باشد، چرا که این اطلاعات هستند که آنها را قادر به انتخاب عمل می نمایند.
این دو سازمان هر دو کار جمع آوری اطلاعات را به عهده دارند، ولی با این تفاوت که وزارت امور خارجه مصونیت سیاسی دارد. در واقع شکل رسمی دارد و افراد مشخصی دارد. بنابراین نمی تواند دست به هر کاری بزند و دامنه فعالیت محدودی دارد. اینها بیشتر کارشان مربوط به جمع آوری اطلاعات و تحقیقات در مورد مسایلی است که در خود جامعه مطرح است و اغلب این اطلاعات را از مهمانی های رسمی و ملاقات های رسمی به دست می آورند. اما سازمان سیا که وظیفه جداگانه ای بر عهده دارد کارش بیشتر جمع آوری اطلاعات سرّی مملکت می باشد و این کار را با تعبیه جاسوسانی در مواضع حساس انجام می دهد، یا اینکه به افرادی که در مواضع حساس هستند نزدیک شده و با استفاده از نقاط ضعفشان آنها را به دام اندازد.
این سازمان مانند شیطان عمل می کند، و اگر در افراد مستعدی طمع نمود، با لطایف الحیل به آنها نزدیک شده تا آنها را به دام بیندازد، این شیطان در این هدف از هیچ کاری فروگذار نمی کند و تمامی اسباب فریب را آماده می نماید، حالا یا موفق می شود و آنها را با پول می خرد و یا با وعده مقام و پشتیبانی و غیره می خرد و اگر دید نمی تواند آنها را بخرد، اهداف خودش را در آنها القاء می کند، و اگر دید که فرد محکم است و آگاه، مجبور است رهایش کند.
در زمانی که انقلاب اسلامی در حال پیروزی بود، آمریکا دریافت که دیگر رژیم شاه رفتنی است و باید رژیم جدید را به خود متمایل سازد. چون از رژیم نو بنیاد اطلاعات زیادی نداشت، اولین پله، لزوم نزدیکی
ص: 466
به افراد مؤثر و مهم رژیم برای کسب اطلاعات بود. دیگر اینکه در صورت امکان افرادی از این رژیم را در اختیار خود گیرد تا بعد از طی زمانی دوباره سلطه خویش را بر ایران از سر گیرد.
این کار هم جز با کنار زدن امام از صحنه امکان پذیر نبود. اسناد سیا در لانه جاسوسی نشان می دهد که تنها هدف آمریکا این بوده و هست که امام را از صحنه سیاسی این مملکت خارج نماید. عمدتاً این منظور را سیا با ایجاد قطب های کاذب و پروبال دادن به اشخاص در مقابل امام، برای از بین بردن وحدت امت حول رهبری امام، انجام می داده و می دهد چرا که با هر فردی به هر حال می توان کنار آمد، جز با امام.
بعد از این توضیحات می پردازیم به اصل مطلب:
مقدمه یکی از افرادی که در پاریس برای اهداف شیطانی، مورد نظر سیا واقع شد، فردی با نام رمز (س، د، لور - 1) می باشد. هدف از تماس با وی به دست آوردن اطلاعات در مورد نهضت بود و در این راه هدف نهایی، به استخدام درآوردن فرد مورد نظر بوده است. طبیعی است که ابتدا نمی توانستند با وی مطرح کنند که ما از طرف سازمان سیا مأمور تماس با شما هستیم، برای نزدیک شدن به وی محملی درست کردند، به این ترتیب که چون فرد مورد نظر به مسایل اقتصادی آشنایی دارد، مأموری از طرف سیا با اسم رمز راترفورد «ر» (اسم حقیقی او ورنون کاسین می باشد) که خود نیز در مسایل اقتصادی وارد است خود را به عنوان یک تاجر آمریکایی مهم به وی معرفی کند، در آنجا دو ملاقات با وی انجام داده و مطرح می کند که اگر من روزی برای تجارت به ایران آمدم، می توانم شما را ملاقات کنم یا نه؟ که س، د، لور - 1 هم قبول می کند.
بعد از این ملاقات های ابتدایی، سیا شروع به تهیه مقدمات کار می کند. این ملاقات ها حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس بوده است.
توضیح سند اول قشقایی، در ملاقاتی که با تام اهرن رئیس ایستگاه سیا در تهران انجام می دهد، به وی می گوید که اگر تا به حال با س، د، لور - 1 تماس نگرفته اید. تماس بگیرید، البته این تشخیص قشقایی بوده است که س، د، لور - 1، به درد سیا می خورد و اصرار می کرده که سیا با وی تماس بگیرد.
توضیح سند دوم و سوم سیا خلاصه ای از جریان شروع تماس و ادامه کار را برای ایستگاه تهران می فرستد و در ضمن آن می گوید که اولین ملاقات ها با س، د، لور - 1 حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس انجام شده و چون وی تمایل خودش را به دیدن راترفورد در تهران ابراز کرده، در طی این مدت سیا مشغول تهیه مقدمات سفر راترفورد به تهران بوده است. در 23 خرداد 1358 راترفورد از آمریکا با س، د، لور - 1 تماس می گیرد و به وی می گوید که در آینده نزدیکی از هندوستان به ایران آمده و س، د، لور - 1 هم با دیدن وی موافقت می کند. سیا با یک شرکت تجاری که رئیس آن با سیا همکاری دارد، تماس می گیرد و مدارکی تهیه می کند که نشان می دهد، راترفورد شخصی است به نام ویلیام فاستر و نماینده کمپانی مزبور، پاسپورت و
ص: 467
سایر مدارک جعلی را نیز به همین نام برایش تهیه می نماید و وی را آماده سفر به ایران می نماید.
در این سند به ایستگاه تهران اطلاع داده می شود که راترفورد برای اینکه سوءظن کسی را برنیانگیزد، باید از نزدیک شدن به سفارت خودداری کند و در انتها انتقادات ایستگاه تهران را در مورد این برنامه جویا می شود.
توضیح سند چهارم و پنجم بین سند سوم و چهارم باید اسناد دیگری هم موجود باشند، ولی ما تا به حال آنها را پیدا نکرده ایم، شاید در آینده در میان اسنادی که خرد شده (رشته شده) یافت شوند. قاعدتاً در طی این اسناد برنامه سفر راترفورد با توجه به انتقادات ایستگاه تهران تکمیل می شود.
چون در سند دوم تذکر داده شده که باید راترفورد از نزدیک شدن به سفارت اجتناب نماید و همچنین از طرفی لازم است که گزارش کارش را از طریق ایستگاه تهران به مرکز بفرستد و دستورات لازم را در مورد ادامه نحوه کار و انتقادات و پیشنهادات مرکز را دریافت کند، بنابراین برنامه ای ریخته می شود که در طی آن در تاریخ معینی در محلی خارج از سفارت رئیس ایستگاه تهران را ببیند، البته آنها قبلا همدیگر را ندیده بودند. جزئیات این ملاقات را ایستگاه تهران مشخص کرده و از طریق دستگاههای مخابراتی به آمریکا مخابره می کنند، تا به راترفورد اطلاع داده شود.
توضیح سند ششم و هفتم مرکز در این سند که به تهران ارسال شده اظهار می دارد که راترفورد به این جهت که باید عادی جلوه نماید، مطالب مربوط به تجارت را هم از طریق تلکس به شرکت تجاری اطلاع می دهد. همچنین یک برنامه تماس اضطراری با ایستگاه تهران هم ریخته شده است، در زمانی که تغییراتی یا اشکالاتی در برنامه یا سفر یا ادامه کار راترفورد پیش بیاید.
توضیح سند هشتم این سند مربوط به اولین ملاقات راترفورد با س، د، لور - 1 در اقامتگاه س، د، لور - 1 می باشد. در قسمتی از این سند می خوانیم «ل - 1 تأکید کرد که وی جزء 15 نفر اعضای شورای انقلاب هست» و کلاً جوّ این ملاقات به نحوی بوده که راترفورد در انتها می گوید:
«هرچند ملاقات مختصر بود، اما شواهدی به اندازه کافی وجود داشت که حاکی از این باشد که احتمالاً راهی برای جلب همکاری وی وجود دارد».
توضیح سند نهم مرجع این سند تلگراف تهران 54154 می باشد که ما آن را نداریم، شاید بعدها در میان رشته ها سندش به دست آید، و این نشان می دهد که بین سند هشتم و نهم لااقل یک سند پیدا نشده است.اما می توان حدس زد که این سند باید مربوط به دومین ملاقات راترفورد با س، د، لور - 1 باشد.سند شماره نهم ملاقاتی است که طبق برنامه ای که در سندهای چهارم و پنجم ذکر شده است بین
ص: 468
راترفورد و آهرن رئیس قرارگاه سیا، درون اتومبیل انجام می گیرد. طی این ملاقات راترفورد می گوید چون س، د، لور - 1 در 17 شهریور به خاطر تعطیلی خارج شهر بوده نتوانسته وی را ملاقات نماید. در این سند تأکید می شود که راترفورد بتواند حداقل مقصود یعنی استخدام س، د، لور - 1 به عنوان مشاور شرکت را برآورد، راهی فرانکفورت می شود و الا سفرش را تا نیل بدین مقصود به تأخیر می اندازد.
توضیح سند دهم این سند گزارشی است که راترفورد از سومین ملاقاتش با س، د، لور - 1 به تام آهرن (رئیس قرارگاه سیا در لانه جاسوسی) داده و آهرن طی این تلگراف به مرکز مخابره کرده است. اکثر مسایل مطروحه در این ملاقات مربوط به مسایل اقتصادی ایران می باشد. در این ملاقات یکی از دوستان س، د، لور - 1 به نام شندر نیز حضور دارد.
توضیح سند یازدهم بعد از سومین ملاقات با س، د، لور - 1، راترفورد گزارشی می نویسد و طی آن به تحلیل و ارزیابی س، د، لور - 1 می پردازد و طی همین تلگراف پیشنهاداتی در مورد روش ادامه تماس با وی را تا رسیدن به مقصود ارائه می نماید (البته این سند هم با استفاده از نظرات راترفورد به وسیله تام آهرن نوشته شده است.) در ابتدای سند راترفورد می گوید چون که وی مقام های مهمی در رژیم کنونی دارد باید تماس با وی ادامه یابد و سپس اضافه می کند که وی آینده سیاسی درخشانی هم خواهد داشت. بعد می گوید که وی از وقتی به ایران آمده و عهده دار مسئولیت هایی شده است فرق کرده و سپس مواردی از این تغییر را ذکر می نماید. سپس راترفورد 7 جنبه مثبتی را که در وی وجود دارد می گوید (البته این 7 مورد به نظر سازمان سیا، جنبه مثبت می باشد) و بعد هم 5 جنبه منفی وی را ذکر می کند:
در قسمتی از این سند آمده است:
«چون او یک توطئه گر (طراح) کهنه کار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور می شود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.» «اگر چه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان می تواند از کمک مالی ما استفاده کند.» توضیح سند دوازدهم این سند متن گفتگویی است که با تام آهرن در تاریخ 8 دیماه 1358 انجام گرفته است. وی در این گفتگو می گوید راترفورد حدود 29 مرداد 1358 به تهران آمد و حدود سه هفته در تهران اقامت نمود و حداقل سه و شاید 5 بار با س، د، لور - 1 ملاقات کرد.
در آخرین جلسه بنی صدر موافقت کرده که به عنوان مشاور اقتصادی این کمپانی فعالیت نماید و پیشنهاد حقوق ماهانه 1000 دلار هم پذیرفته است.
***
ص: 469
این بود کل اسناد سازمان سیا که در مورد بنی صدر فعلاً در اختیار ماست. آیا بعد از پیشنهادات مطرح شده در سند یازدهم در تاریخ 18 شهریور تا زمان اشغال لانه جاسوسی (13 آبان 1358) ملاقاتی صورت گرفته یا نه؟ نمی دانیم، آیا این جاسوس سیا یعنی راترفورد بعد از اشغال لانه جاسوسی باز هم برای ادامه تماس و جلب همکاری آقای بنی صدر به ایران آمده است؟ این را هم نمی دانیم، اما اگر تا زمان اشغال لانه جاسوسی ملاقات دیگری صورت گرفته باشد، احتمالاً اسنادش در باقیمانده رشته ها یافت می شود.
والسلام واللّه اعلم بحقایق الامور
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!