در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره 43

حزب جمهوری خلق مسلمان

موضوع سند

مشخصات ارسال سند

از: علیرضا جهانشاهی

متفرقه

به:

1358-08-06- 1979-10-28

متن سند




سند شماره (43)


26 اکتبر 1979 در مقر حزب در تهران


دهمین گردهم آیی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان


تهیه شده به وسیله علیرضا جهانشاهی در 28 اکتبر 1979 - 6 آبان 58


گردهمایی هفتگی علیرغم هوای سرد توجه تعداد دلگرم کننده ای از افراد را به خود جلب کرده بود و تا آنجایی که حزب جمهوری خلق مسلمان مورد توجه است، جو در حقیقت جو خوبی بود.


تعدادی از سیاستمداران برجسته در این گردهم آیی حضور داشتند، من جمله دکتر سعید فاطمی رهبر گروه سیاسی ایران امروز و دکتر علی راسخ افشار از جبهه ملی.


ص: 478





برخلاف گردهمایی های هفته های گذشته این گردهمایی تحت مراقبت شدید پاسداران مسلح برگزار شد که از تبریز و قم به تهران فرستاد شده بودند. باید به خاطر سپرده شود که استان آذربایجان به طور اعم و تبریز به طور اخص سنگرهای حزب جمهوری خلق مسلمان می باشند.


یک مقام حزب به طور خصوصی گفت که به دنبال نظرات ابراز شده به وسیله امام خمینی در طول هفته گذشته بعضی مقامات حزب جمهوری خلق مسلمان هراس داشتند که مسلمان های متعصب به جلسه هفتگی حزب حمله کنند. پاسدارهای قم از گروهی بودند که از آیت اللّه شریعتمداری رهبر روحانی حزب جمهوری خلق مسلمان حفاظت می کنند.


دکتر سعید فاطمی یکی از سخنرانان جلسه بود و وی نظراتش را بر روی دکتر محمد مصدق و تلاش او برای ملی کردن صنعت نفت ایران در دو دهه پیش متمرکز کرد. او از دولت سؤال کرد چرا شما نفت ثروت ملی ما را به قیمت بشکه ای 20 دلار می فروشید در حالی که دارو را از ایالات متحده کیلویی 200 دلار می خرید؟ او قیمت های مارپیچی که ساعت به ساعت بالا می روند را به سیاست فعلی استفاده نکردن از افراد متخصص در مقام هایی که می توانند مورد استفاده قرار بگیرند، نسبت داد.


دکتر احمد علیزاده دبیر کل حزب راجع به وضیعت کردستان صحبت کرد و گفت راه حل سیاسی تنها راه خارج شدن از بن بست فعلی در این قسمت از ایران است، او اضافه کرد 4 میلیون کرد در ایران وجود دارند و هنوز حتی یک کرد در مجلس خبرگان حضور ندارد.


«من هفته گذشته در قم بودم و با آیت اللّه شریعتمداری ملاقات داشتم و از او تقاضا کردم که به تهران بیاید و با مسئله کردها درگیر شود. اگر به او اختیار داده شود می تواند مسئله را از قم حل کند.» سپس یک نفر از مستمعین که اظهار می داشت یک کرد است برای حضار صحبت کرد و گفت مطمئن است که مردم در کردستان که امپریالیست و صهیونیست خوانده می شوند حتی نمی دانند آن لغات چه معنی می دهد. او گفت من در بانه حضور داشتم وقتی که 22 نفر در جلوی دادگاه اسلامی بدام انداخته شدند و پس از یک بازجویی 11 دقیقه و بیست ثانیه ای به وسیله جوخه های آتش کشته شدند.


به دنبال این جریان یک نفر دیگر از شنوندگان که اظهار می داشت عضوی از شورای عالی تدارکات است، نظرات سخنران کرد را تکذیب کرد و او را یک دروغگو خواند. این موضوع باعث شد که جلسه بدو فرقه تقسیم شود، یکی بر علیه مرد تدارکات چی که به سخنش ادامه دهد و دیگرانی که از او می خواستند که به صحبت ادامه دهد. به خاطر آشوب دکتر علیزاده پایان جلسه را اعلام کرد، ولی سپس به تقاضای شنوندگان جلسه یکبار دیگر تشکیل شد که دکتر علی راسخ افشار از جبهه ملی به جایگاه آمد.


دکتر راسخ افشار گفت «25 سال سیستم محمدرضا شاهی از هر ایرانی محمدرضاهای کوچکی ساخته است. تمام ما فکر می کنیم که ما برحق هستیم و دیگران حق اظهارنظراتشان را نباید داشته باشند، او گفت من از تمام شما می خواهم که به نام ایران و پرچم ایران هورا بکشید» و مردم حاضر از صمیم دل فریاد کشیدند.


«هدف ما ضعیف کردن رهبران مذهبی در ایران نیست، چیزی که ما می خواهیم آنها انجام دهند این است که مثل افراد مرده با ما رفتار نکنند. اگر آنها ما را زنده بخوانند، پس انقلاب ما زنده باقی خواهد ماند، او گفت تمام چیزی که ما از آنها می خواهیم انجام دهند این است که به ما گوش دهند.»


ص: 479




سخنگوی بعدی رسول مهربان بود که به تازگی در مشهد بوده است و برنامه سخنرانی او در دفتر جبهه ملی در مشهد قطع شده بود. او به حضور پاسدارهای مسلح اشاره کرد و سؤال کرد «آیا ما به مرحله ای از بلوغ سیاسی نرسیده ایم که بتوانیم جلسات سیاسی را بدون نیاز به حضور محافظین مسلح برگزار کنیم ؟» او اضافه نمود، «یکی از چیزهایی که رهبری را می تواند تضعیف کند گرایشات انحصاری است، اگر آنها از اجرا و انجام سخنرانی ها جلوگیری کنند در حقیقت آنها رهبریت انقلاب ما را تضعیف کرده اند.» پس از او عضو دیگری از شنوندگان که اظهار داشت یک خلبان نیروی هوایی ایران می باشد راجع به تجربیاتش در کردستان صحبت کرد و چیزهایی را که سخنران کرد قبلاً گفته بود تأیید کرد. او گفت «دوست کرد ما حتی یک چهارم وقایع کردستان را گزارش نکرد و من کتابی درباره ترس و بیزاری که از اعزام به کردستان دیدم نوشته ام و به زودی منتشر خواهد شد.» با تاریک شدن و سرد شدن هوا شنوندگان از اطراف شروع به کم تر شدن کردند. جلسه با درخواست مقامات حزب از مردم برای دعوت از دوستانشان برای جلسه هفته بعد پایان یافت.




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 3 - کتاب 3 - صفحه 478
تصاویر سند