در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره

جواد منصور وزیر اطلاعات

موضوع سند

جواد منصور وزیر اطلاعات
مشخصات ارسال سند

از:

محرمانه

به:

1346-06-01- 1967-08-23

متن سند



منصور، جواد - 7


23 اوت 1967 - 1364/06/01


خیلی محرمانه


فرم اطلاعات بیوگرافیک


نام: جواد منصور


شغل فعلی: وزیر اطلاعات


از زمان انتصابش به عنوان وزیر اطلاعات در هشتم ماه مه، منصور پنج پوند وزن کم کرده است. سابقا زنده دل بود و اعصاب آرامی داشت، در حال حاضر خسته، عصبی و وارفته به نظر می رسد. البته، او می گوید که از شغل جدیدش و بخصوص از تماس های مکررش با شاه که ناشی از ماهیت این شغل است، لذت می برد. آقای منصور هر زمانی که عناوین خبری مهمی وجود دارد، به شاه تلفن می زند و دستورات مفصلی در مورد چگونگی پخش اخبار از شاه دریافت می نماید. او احساس می کند که نمی تواند مسئولیت خود را در مورد رسیدگی به عناوین خبری مهم به کسی واگذار نماید، و در نتیجه در طول بحران اخیر خاورمیانه بارها در طول شب همراه با زیردستانش بیدار مانده است. معمولاً شاه، آقای منصور را در مورد زمان کنترل اخبار در ساعات شب با خودش، مطلع می کند و معمولاً وقتی رادیو یا تلویزیون دولتی و یا روزنامه های مهم، خبری را به طریقی منتشر می کنند که شاه دوست ندارد، این آقای منصور است که مورد توبیخ واقع می شود.


از آنچه وزیر جدید در مذاکرات اخیر به من گفته و از آنچه که او به دوستان دو طرفه گفته است کاملاً آشکار است که وی واقعا وزارت خود را اداره نمی کند. او در مورد مسائل فوری تر و اصلی رأسا اقدام می کند و باقی را برای زیردستان خود می گذرد. او هرگز به عنوان یک مجری قوی شناخته نشده است (این بیان در مخالفت با آنچه در گزارش تهران 4439 در مورد «شهرت او در به پایان رساندن کارها» آمده است، نمی باشد.) در بانک توسعه صنعت و معدن، جایی که درست قبل از پیوستن به دولت در آن خدمت می کرد، او نمونه ای از یک فرد پیشتاز، عهده دار ارتباطات سطح بالائی با بانکداران و مشتریان خارجی و تسهیل عملیات از طریق شخصیت آرام و فریبنده اش بود.


هیچ چیز در کار کنونی او به عنوان وزیر اطلاعات ارزیابی قبلی مرا در این مورد که جواد منصور اساسا یک سبک وزن است، عوض نمی کند. زمانی که او در کابینه برادرش حسنعلی منصور وزیر مشاور بود، در


ص: 672




وفاداری مبالغه آمیز خود نسبت به بردارش گرفتار بود. برای مثال، وقتی یک مأمور سفارت در مورد شایعات مربوط به ترمیم قریب الوقوع کابینه از وی سؤال کرد، او به وزیر مختار ما شکایت کرد که سفارت شایعاتی در مورد کابینه می پراکند. (با این حال، او قبلاً سعی می کرد از من بیرون بکشد که آیا شایعات جدیدی درباره کابینه شنیده ام یا نه). زمانی که نخست وزیر، منصور، به قتل رسید، دفتر جواد منصور تنها جایی بود که تعمدا به ما اطلاعات غلطی داد (به این معنی که نخست وزیر تنها به طور سطحی مجروح شده است و روز بعد به اداره برخواهد گشت) پس از اینکه نخست وزیر مرد، جواد منصور اظهارات مبهمی مبنی براین که در قضیه قتل «چیزهای بیشتری از آنچه با چشم دیده وجود دارد» بیان کرد. قبل از آن، زمانی که کابینه منصور به جایی رسید که مورد انتقاد گسترده مردم قرار گرفت، جواد منصور غرولند معنی داری کرد که «ما می دانیم دشمنان ما چه کسانی هستند و چه کسانی پشت سر آنها هستند».


در این قضیه او به وضوح وانمود کرد به این که بیش از آنچه واقعا انجام داده است، می داند. در همین زمان، وقتی قرار می شود اطلاعاتی در مورد سابقه کابینه یا وضعیت سیاسی بدهد، منصور به طور ناراحت کننده ای محتاط و بنابراین فاقد اطلاعات می شود.


ما هرگز قادر نبوده ایم که دریابیم وظایف جواد منصور در مقام وزیر مشاور چه بود. او یک بار به ما گفت که او مسئول تمامی برنامه ریزی ها می باشد، اما آشکارا دروغ بود. او به امور (سنتو) RCD مشغول بود، اما روشن نبود که آیا وی مسئولیت عملی در مورد آن داشت یا نه. به نظر می رسد که او بار دیگر به عنوان یک تسهیل کننده، تعدیل کننده، هماهنگ کننده و فردی پیشقراول در موضوعات متعدد عمل کرده است. او دوست خیلی نزدیک نخست وزیر جدید، امیرعباس هویدا بود و به این دوستی ادامه می دهد، هویدا کسی است که به عنوان جانشین برادر جواد، حسنعلی، وفاداری خاصی را به وی مرهون است. به نظر می رسد که جواد منصور، زمانی که ملکه را در سفر به اطراف کشور در اوایل 1967 همراهی می کرد، خیلی خوب عمل نموده است. به هر حال در این که او خواهان مقام وزارت اطلاعات بوده است تردید وجود دارد. آنچه او واقعا دوست دارد این است که یک «سفیر» باشد. حتی زمانی که در بانک توسعه صنعت و معدن بود، از سرویس خارجه ایران که در آنجا به مقام دبیر دومی رسیده بود، مرخصی گرفته بود.و به عنوان وزیر در حال حاضر، اگر به زندگی دیپلماتیک باز گردد، به طور قطع به عنوان سفیر وارد خواهد شد.


همسر منصور، دلتا، یک خانم آمریکائی زیباست که مجدانه از فراگیری فارسی اجتناب می کند و به فرزندان خود نیز صرفا به زبان انگلیسی تعلیم می دهد. او یک آمریکائی سنتی یک دنده است و زنی با عقاید محکم می باشد. منصور پنج دختر دارد، دو تا از آنها اکنون در مدرسه ای در ایالات متحده می باشند.




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 8 - کتاب 8 - صفحه 672
تصاویر سند