در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

تحلیل وضعیت کشور توسط علی امینی

موضوع سند

تحلیل وضعیت کشور توسط علی امینی
مشخصات ارسال سند

از: وودسون فاکس سرهنگ دوم IAS رئیس گروه

محرمانه

به: عالیجناب جولیوس سی. هُلمز - سفیر آمریکا در تهران

1342-02-09- 1963-04-29

متن سند



امینی، علی - 18


تاریخ: 29 آوریل 1963 - 1344/02/09


خیلی محرمانه


گروه رابط نظامی - هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران


یادداشت برای: عالیجناب جولیوس سی. هُلمز - سفیر آمریکا در تهران، ایران


موضوع : نظرات دکتر امینی


1- (خیلی محرمانه) عطف به مذاکرات ما در شنبه 27 آوریل 1963. خلاصه جمع بندی نظرات دکتر علی امینی، نخست وزیر سابق ایران، در 26 آوریل 1963 بشرح زیر می باشند. تمام موارد مذکور در زیر، نظرات دکتر امینی هستند.


الف - ابعاد و بودجه نیروهای نظامی ایران باید تقلیل یابند. کشور نمی تواند این مخارج را تحمل کند.


نیاز زیادی به پول در جاهای دیگر برای توسعه اقتصادی کشور، آموزش مردم، تسهیلات بهداشتی و سایر کمک ها به مردم وجود دارد. من بارها به شاه گفته ام که نمی تواند از جای دیگری درآمد داشته باشد (مالیات ها)، ولی برای حفظ اقتصاد بایستی آنچه در دست دارد جمع آوری نماید و مخارج دولتی را تقلیل دهد.


ب - ایران در وضع بسیار بدی قرار دارد.


(1) هزینه زندگی تا 30 افزایش یافته است. کسب و کار در سطح پایینی است. تجارت در کشور راکد است. هیچ سرمایه گذار خارجی عاقل سرمایه خود را در شرایط فعلی در ایران سرمایه گذاری نمی کند.


وضعیت محصولات به طور عمومی بد خواهند شد و کشور با کمبود مواد غذایی مواجه خواهد شد.


(2) اصلاحات ارضی موضوع جدیدی نیست، ما زمان بسیاری در مورد آن صحبت و برنامه ریزی کرده ایم. اجرای آن باید تدریجی باشد تا مؤثر افتد، ولی اکنون خیلی عجولانه و با برنامه ریزی نسنجیده اجراء می شود. وقتی من بر سر کار بودم ارسنجانی را در سطح قابل قبول نگهداشتم، ولی پس از رفتن من او لجام گسیخته شد. اشتباه بزرگ، گرفتن زمین از خرده مالکین بود. آنها عملاً طبقه متوسط را تشکیل می دهند. با تقسیم زمین های خرده مالکین آنها مانند بسیاری از افراد طبقه متوسط ما و همراه با آنها کشور، لطمه خوردند. بسیاری از افسران ارتش و سایر نیروهای امنیتی از خرده مالکین بودند و آنها با این حرکات بیمارگونه بسیار ناخشنود گردیدند.


(3) با مشکلات جنوب خیلی بد برخورد شد. این مردم بیش از آنچه خشمگین باشند، گرسنه هستند.


آنها می بینند وسائل زندگیشان از بین رفته یا برده شده است و شدیدا نگران آینده شان هستند. کشتن آنها، گماردن نیروهای نظامی بر سر آنها، اشتباه محض است. به جای کشتن آنها، باید با آنها صحبت کرد و کمکشان نمود.


(4) تابستان آینده زمان بحرانی برای ایران خواهد بود. خوشبختانه ایرانیان کندتر به جنبش و حرکت در می آیند، صبورتر از اعراب و سایر ملل این منطقه از جهان هستند، در غیر این صورت ما خیلی زودتر با دردسر روبرو می شدیم. صبر مردم به هر حال تمام شود و می توان انتظار وقوع دردسر را داشت. من معتقد نیستم که انقلابی سازماندهی خواهد شد، زیرا باور ندارم که مقاومتی در برابر دولت سازماندهی شده باشد. به حال، اگر مشکلات زود برطرف نشوند، ناآرامی هایی بوجود خواهند آمد. مردم به خودی خود به حرکت درخواهند آمد و در آن حال کمونیست ها امکانات را بررسی خواهند کرد. حزب توده اکنون


ص: 315




ضعیف و فاقد تشکیلات است، ولی روسیه پیش دستی خواهد کرد و از هر موقعیتی برای تسریع و تقویت اغتشاش استفاده خواهد نمود.


(5) این اشتباه است که انتظار داشته باشیم خود را در میان یک ارتش و نیروی امنیتی قوی احاطه کنیم و وضعیت و مشکلات مردم را فراموش نماییم و فکر کنیم که ارتش از ما حفاظت می نماید و ما را در قدرت نگه می دارد. ارتش از مردم و قسمتی از مردم است.


افسران و درجه داران خانواده هایی در دهات دارند و آنها به زودی رنج مردم را احساس خواهند نمود.


آنها از چیزی که به مردمشان آسیب رسانده، حمایت نخواهند کرد و ضربات و صدمات ناشی از اشتباهات مکرر بسیار زود احساس خواهند شد. در حال حاضر نارضایتی های زیادی در ارتش وجود دارند.


ج - در پاسخ به این سؤال که او فکر می کند، چه باید کرد دکتر امینی گفت:


«مردم باید با شاه صحبت کنند، او حرف آنها را بشنود و متقاعد شود که هیچ چیز آن طور که باید باشد، نیست. اشتباهات زیادی مرتکب شده اند و این اشتباهات باید با مردم در میان گذاشته شوند و اصلاح گردند. من نمی توانم این را درک کنم، او باهوش است، ولی از مواجه با واقعیت ها خودداری می کند، او در این موارد مانند یک کودک عمل می نماید. البته او به هرکسی به شدت مشکوک است. تبعید پدرش و تجربه وی با مصدق، اثر خود را بر وی باقی گذاشته اند و به هیچ کس اعتماد ندارد. او بشدت از مصدق سرخورده است و هرگز بر این فائق نیامده است. من زمانی که نخست وزیر بودم با او سه بار در هفته و هر بار ساعت ها حرف زده ام، ولی او گوش شنوا نداشت و نصحیت پذیر نبود. سفیر شاه و سایر سفرای غربی به خاطر خیرخواهی قلبی برای مملکت بایستی وضع مشکلی فعلی را به وی تفهیم نمایند، او را وادار نمایند که بعضی از اشتباهات صورت گرفته را برای مردم بازگو نماید و به آنها قول دهد که اصلاحات لازم به عمل خواهند آمد. این کار ساده ای نیست، زیرا شاه معتقد است که مقام سلطنت نمی تواند به کارهای غلط اقرار نماید و از اذعان به اشتباه خیلی وحشت دارد. او باید قانع شود که نباید شخصا در کارهای روزانه دولت دخالت نماید. او نباید راجع به ملاها، رؤسای ایلات و خرده مالکین بدگویی نماید. این کار به شخصیت وی لطمه می زند و مردم به خاطر هر کار اشتباهی او را مورد سرزنش قرار می دهند. او همچنین با مردم در روزنامه ها صداقت نداشته است و آنها خیلی زود این مسئله را فهمیده اند و اعتماد خود را به وی از دست داده اند. هر خبر بدی خیلی زود منتشر می شود و پس از تأیید صحت آن، مورد قبول قرار می گیرد. اگر شاه حرفی برخلاف حقیقت بیان کند، یا روزنامه های وی بنویسند، این کار به موقعیت شخصی وی و دولت او لطمه می زند. تعداد کمی از اطرافیان شاه، حقیقت را اگر ناخوش آیند باشد، به وی می گویند، زیرا آنها می دانند که او نمی خواهد آنها را بشنود. احتمالاً خیلی از حقایق را از وی پوشانده اند، ولی او به اندازه کافی می فهمد که بداند چه می گذرد. به هر حال، او با دربار بسیار فاسدی احاطه شده است و در بسیاری مواقع حقیقت را نمی داند.»


د - وقتی از او سؤال شد اگر سفیر با شاه صحبت کند، او فکر می کند پس از آن چه باید انجام شود، امینی گفت: «آن گاه شاید باید تحت فشار قرار گیرد تا قدرت کافی به نخست وزیر بدهد، هر نخست وزیری، مهم نیست چه کسی باشد، لازم است برای کمک به کشور قدرت کافی داشته باشد. برای من مهم نیست که این شخص علم باشد، یا علم دیگری یا من و یا هر شخص دیگر. نخست وزیر باید کنترل کابینه خود، پلیس و نیروهای امنیتی را در دست داشته باشد. اگر نداشته باشد فقط یک «اسم» است و نمی تواند کشور را


ص: 316




بگرداند، زیرا عواملی را که تحت کنترل ندارد رسما وی را قبول ندارند. آنگاه نخست وزیر بایستی یک جو واقعا جدی به وجود آورد تا بتواند کشور را روی پای خود بازگرداند. دولت باید فسادناپذیر و صادق باشد. این بخصوص برای این قسمت از جهان لازم است، زیرا کشور ما اصولاً فقیر است و نمی تواند با فساد پایدار بماند. ایران نمی تواند با دور ریختن منابع و سرمایه های خود پابرجا باقی بماند. این تنها چیز خوبی بود که دولت مصدق داشت. هیچ چیز خوب دیگری نداشت جز این که مصدق صداقت و شرف داشت و دولتش عاری از دزدی و فساد بود. مردم قدر این مسئله را می دانند و به آن متصل می شوند. این تنها دلیلی بود که دولت مصدق آن مدت که به طول انجامید، دوام آورد. اگر لازم باشد شاه و نوعی دمکراسی در ایران وجود داشته باشند، لازم است شاه قانع شود که باید سلطنت کند نه حکومت. او باید متقاعد شود که یک نخست وزیر شرافتمند، قابل اعتماد و کارآ انتخاب نماید و سپس به وی قدرت لازم را بدهد تا بتواند دولت را اداره کند. شاه باید بپذیرد که باید به پیشنهادات مردم خوش نیت گوش بدهد. آقای گراس (Gross) یک وکیل وال استریت، اخیرا به من گفت که شاه می خواسته او را متقاعد سازد که همه چیز در کشور خیلی خوب پیش می رود و گراس گفت وقتی سعی کردم نقاط ضعف را به شاه بفهمانم، او نمی خواست هیچ یک از آنها را بداند. من به شما می گویم، من هرگز این مرد (شاه) را درک نمی کنم، او هیچ چیز اشتباه را نمی پذیرد و هیچ توصیه خوب را قبول نمی کند. بایستی به شاه تفهیم شود که «بعضی از این شرایط بدی که در کشور وجود دارند به نفع غرب و یا ایران نیستند و بایستی تغییر نمایند.»


ه - وقتی از وی سؤال شد موارد فوق چطور با انتخاباتی که برای کشور برنامه ریزی شده جور در می آیند، امینی پاسخ داد: «این یک بحث طولانی است. انتخاباتی در کار نخواهد بود. چگونه ممکن است انتخابات انجام شوند. شاه نمی تواند اجازه انجام انتخابات را بدهد و نمی تواند اجازه دهد مجلسی با هر قدرتی تشکیل شود. این غیرممکن است و من باور نمی کنم که در زمانی به این زودی ها انتخابات انجام شود.»


2- (خیلی محرمانه). مسائل فوق الذکر با آقای آلن کانوی و سرهنگ پوستون در محل مورد بحث قرار گرفته اند، ولی با شخص دیگری خارج از ایران در مورد آن بحث نشده یا گزارش نگردیده است.


وودسون فاکس سرهنگ دوم IAS رئیس گروه




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 8 - کتاب 8 - صفحه 315
تصاویر سند